
سخن نخست
پرسش بزرگ
آزادی آرمان همه، اختیار حق همه و خدا محبوب همه است و بر اساس این سه خواستنی مردم در جهان در طول تاریخ و عرض جغرافیا حرکت می کنند.
غرب با طرح دموکراسی مدعی است که از این سه خواسته به دو تای آنها پاسخ مثبت داده است. یعنی به آزادی و حق اختیار و تعیین سرنوشت، جمهوری اسلامی ایران نیز مدعی است که در نظام «جمهوری اسلامی» به این هر سه خواسته پاسخ مثبت داده شده است.
***
اینک غرب در خاورمیانه با یک آزمون جدی روبرو شده است: پرسش این است: «آیا غرب واقعاً به دموکراسی باور دارد و در عمل به آن وفادار است و یا از عنوان دموکراسی برای پیش برد اهداف استعماری خود سود می جوید؟»
حقیقت این است که در ماجرای یازدهم سپتامبر آمریکا مدعی شد یک گروه تروریستی وهابی عرب به نام القاعده در یک روز و در یک ساعت، همزمان هشت هواپیمای مسافربری آمریکا را ربوده اند و یکی از آنها را به ساختمان پنتاگون زده اند و دوتای دیگر را به برج دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک کوبیده اند و سه چهار هزار نفر را کشته اندو پنج تای دیگر را این طرف و آن طرف رها کرده اند و از دست داده اند و رفته اند.
و به عنوان مبارزه با این گروه تروریستی که گفته می شد در رأس آن اسامه بن لادن قرار دارد –پسر یک میلیارد سعودی- آمریکا به دو کشور عراق و افغانستان حمله کرد که اولی یک کشور عرب نبود و دومی –اگر بحرین را در نظر نگیریم- تنها کشور عربی بود که اکثریت مردم آن شیعه هستند و از اهل سنت نیستند چه برسد به آنکه مانند اسامه بن لادن وهابی باشند و از افکار او حمایت کنند.
در پی حمله به این دو کشور بی پناه هزاران نفر کشته شدند و صدها هزار نفر مجروح و معلول شدند و میلیونها نفر آواره گردیدند.
شعار اصلی آمریکا چنین بود: «می خواهیم با تروریسم بجنگیم و دموکراسی را به خاورمیانه برگردانیم» ولی از آن تاریخ تا امروز آمریکا دولت دموکراتیک و با پایگاه مردمی در ایران را هدف حملات سیاسی و تحریم های اقتصادی خود قرار داده است و مرتب این کشور را تهدید نظامی هم می کند. در انتخابات افغانستان سنگ اندازی می کند، دولت قانونی و مشروع نوری مالکی در عراق را گرفتار داعش کرده هرچند به صورت ظاهری با داعش مخالفت می کند، دولت قانونی مرسی در مصر را بوسیله ارتش مصر سرنگون ساخته است. با دولت قانونی بشار اسد در سوریه بوسیله تروریست ها به مقابله و جنگ پرداخته است. با دولت های خودکامه که در فرهنگ سیاسی آنها انتخابات جای ندارد نظیر دولت های عربستان و بحرین گرم ترین روابط را برقرار ساخته است و از آنها برای مقابله با مردمشان با تسلیحات و تبلیغات و تسهیلات مالی و نظامی حمایت کرده است.
بنابراین هر روز که می گذرد یک حقیقت آشکارتر می شود و آن حقیقت چنین است: «آمریکا دموکراسی را برای مردم خاورمیانه نمی خواهد» واقعیت دردناک دیگر آن است که اگر زمامداران آمریکا به سیاست های خود در خاورمیانه ادامه دهند مردم خاورمیانه مفهوم جدیدتری از جنبش ۹۹درصدی در آمریکا را درخواهند یافت و به این نتیجه خواهند رسید: «آنچه در غرب وجود دارد نیز نمی تواند دموکراسی باشد در آمریکا یک درصد حکومت می کنند و ۹۹% در آن حکومت بی تأثیرند.»
موقعی این قضاوت عمومی زمینه گسترده تری برای پذیرش پیدا می کند که بعضی از اظهارات مقامات سیاسی آمریکا را در کنار روش عملی دیپلماسی آمریکائی قرار دهیم. به عنوان مثال رئیس جمهور آمریکا از آقای نوری مالکی نخست وزیر عراق اظهار عدم رضایت می کند و می گوید نوری مالکی نخست وزیر خوبی نیست و البته مشخص نمی کند که نوری مالکی نخست وزیر خوبی برای عراق نیست یا برای آمریکا. اگر آقای نوری مالکی باید نخست وزیر خوبی برای عراق باشد چه کسانی باید در این مورد قضاوت کنند. مردم عراق یا مردم آمریکا؟ اگر مردم عراق باید قضاوت کنند که آنها قضاوت خود را کرده اند و به نوری مالکی و همفکران او رأی داده اند و اگر مردم آمریکا باید قضاوت کنند آیا در این زمینه در آمریکا نظرخواهی شده است و به هرحال در این میان رئیس جمهور آمریکا بر اساس چه مبنای حقوقی می خواهد برای مردم عراق تصمیم گیری کند؟
نظیر چنین اظهار نظرهائی را بازهم می توان در میان اظهارات مقامات آمریکائی دید. به عنوان مثال هنگامی که درباره اسرائیل –این پادگان بزرگ که در درون آن یهودیان و در بیرون آن مسلمانان و مسیحیان گرفتار شده اند و وظیفه آن حراست از متصرفات غرب در خاورمیانه است- سخن می گویند. حتی وجود بمب اتمی در زرادخانه ها و انبارهای نظامی اسرائیل را توجیه می کنند و هرگونه سرکوب و شکنجه و کشتار مسلمانان فلسطینی را نیز قابل قبول می دانند ولی هنگامی که در مورد ایران –به عنوان تنها دموکراسی که حکومت برآمده از آن متعلق به مردم این کشور است نه متعلق به هسته های نفوذی غرب- سخن می گویند. حتی تحقیقات صلح آمیز هسته ای را نیز قابل قبول می دانند. این تناقض های پی در پی آن پرسش بزرگ را برجسته تر می کند: «آیا غرب واقعاً به دموکراسی باور دارد یا از آن برای پیش برد اهداف استعماری خود سود می جوید؟»