
سخن نخست
آمریکا و انقلاب اسلامی ایران
از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تا امروز، این انقلاب در مقابل چالشهای بزرگی قرار گرفتهاست که در عمق هر یک از آنها، نهایتاً رویارویی آمریکا با انقلاب اسلامی ایران قرار داشتهاست.
از نخستین لحظات پیروزی انقلاب در ایران، عوامل مزدور که به وسیلۀ غرب تجهیز و بسیج و مسلح شده بودند، در کردستان به فتنهانگیزی پرداختند. در حقیقت، کردستان اولین صحنهای بود که در آن، آمریکا به مقابله با انقلاب اسلامی ایران پرداخت. آن روزها سرنوشت مردم کردستان بازیچۀ دست گروههای مسلح شده بود که دم از مردم میزدند، ولی مردم را قتل عام میکردند؛ همانطور که امروز، سرنوشت مردم سوریه بازیچۀ دست گروههای مسلحی شده که دم از اسلام میزنند، ولی در حقیقت، اسلام را در افکار عمومی جهان مَکلوک میکنند و تصمیم دارند تا اسلام را نابود سازند.
فتنه در کردستان، با بهپا خاستن پیشمرگان کُرد مسلمان و حمایت نیروهای انقلاب، به شکست کامل منتهی شد؛ کردستان از چنگ گروهکها آزاد شد و به آغوش میهن اسلامی بازگشت. اما هنوز گرد و غبار فتنه در کردستان به زمین ننشسته بود که فتنهای دیگر در خوزستان شعلهور گشت. این بار، غرب کوشید عربیّت را در مقابل اسلام قرار دهد؛ در نتیجه، پرچمی به نام «خلق عرب» برافراشته شد تا به نام پانعربیسم، بار دیگر به جنگ با قرآن و اسلام برخیزند؛ در بازار خرمشهر، بمب منفجر کردند تا مردم را به خاک و خون بکشند و لولههای انتقال نفت را منفجر کردند تا مردم را از سوخت محروم کنند. در نهایت، پرچمدار بزرگ عربیّت، یعنی صدام حسین، به تحریک ابرقدرتها، از زمین و آسمان و دریا به ایران حمله و هشت سال جنگ را به ایران تحمیل کرد، ولی در نهایت آنچه برجای ماند، تمامیت ارضی ایران، سقوط صدام و اداره دولت عراق به دست اکثریت شیعۀ این کشور بود.
فتنۀ دیگر، در ترکمنصحرا شعلهور گشت. در آنجا، کوشیدند از قومیّت، ردایی بدوزند و بر تن مداخلات خارجی کنند تا مگر بتوانند از این طریق، به انقلاب ضربهای بزنند که شکست خوردند.
در همین گیرودار، دست به کشت خشخاش در افغانستان زدند. ناگهان، بخشهای وسیعی از بهترین مزارع افغانستان که میتوانستند غذای این مردم محروم را تهیه کنند، به کشت خشخاش اختصاص یافت و به دنبال آن، پاکستان قسمتی از خاک خود را منطقۀ آزاد اعلام کرد تا در آنجا هم اسلحۀ سبک و نیمهسنگین، آزادانه به قاچاقچیان فروخته شود و هم به آنها اجازه داده شود تا تریاک را به هرویین و مواد افیونی دیگر تبدیل کرده و با کاروانهای مسلح، به ایران منتقل کنند. در طول حضور آمریکاییها در افغانستان، سطح زیر کشت مزارع خشخاش در افغانستان بیش از ۱۸ برابر شد. هدف این طرح بزرگ افیونی، حمله به زیرساختهای سلامت اجتماعی و فرهنگی ملت ایران بود. اگرچه این حمله تاکنون چهار میلیون معتاد بر روی دست ما گذاشته، ولی هنوز به ارادۀ ملت ایران خدشهای وارد نکردهاست.
فتنۀ دیگر، فتنۀ خلق مسلمان بود که در آن، با استفاده از نهاد مرجعیت و شعارهای قومی، میخواستند کمر استقامت ملت ایران را بشکنند که این فتنه نیز با درایت علمای آذربایجان و متن مردم آن استان، بهویژه مردم تبریز، در هم شکسته شد.
فتنۀ دیگر، کودتای نوژه بود که با ارادۀ نیروهای مؤمن و وفادار به انقلاب خنثی گردید و فتنۀ دیگر، حملۀ طبس، که با اعجاز الهی در هم شکست.
فتنۀ بعدی ماجرای وهابیت و طالبان و القاعده و داعش بود و هست که بسیاری از ابعاد آن تاکنون شکست خورده و در آینده نیز شکست خواهد خورد.
فتنۀ دیگر، محاصرۀ اقتصادی بود. این محاصره موجب تقویت علمی و تکنیکی ایران شد، ولی متأسفانه، اگرچه آنها در بعضی از اقلام، ایران را در محاصرۀ اقتصادی گرفتار کردهاند، از صدور اجناس بیمصرف، مانند ماشینهای لوکس و گرانقیمت به ایران، پروایی ندارند؛ چنانکه امروز، بازارهای ایران از اجناس خارجی اشباع شدهاست.
فتنۀ دیگر، انتخابات سال ۸۸ بود که با دستکاری در فکر و اندیشۀ بسیاری از جریانهای مؤثر و بزرگنمایی اغتشاشاتِ پس از انتخابات، کوشیدند تا انقلاب اسلامی را ملکوک کنند، ولی سرانجام، موج بیداری اسلامی از الجزایر تا یمن را تکان داد و همانها که دم از دموکراسی و حقوق بشر میزدند، دموکراسی را در کشورهای عربی نظیر مصر، زندهزنده سر بریدند و حقوق بشریت را قربانی کردند و موج تظاهرات مردمی حتی به داخل سرزمینهای خودشان نیز سرایت کرد.
فتنۀ دیگر، مداخلات تروریستی در سوریه بود. همانهایی که ادعای مبارزه با تروریسم را دارند، در سوریه، دهها گروه تروریستی را به جان مردم انداختند و میلیونها نفر از مردم را کشتند و مجروح کردند و آواره ساختند و حالا به این نتیجه رسیدهاند که اشتباه کردهاند و بودن بشار اسد، از نبودنش بهتر است. چرا؟ چون نتوانستند او را جابهجا کنند و در نتیجه، خودشان در مواضع سیاسی جابهجا شدند.
فتنۀ دیگر، مقابله با پیشرفت تکنولوژیک ایران، بهویژه در توسعۀ دانش صلحآمیز هستهای بود که نتیجۀ آن تا امروز، رسیدن ایران به غنیسازی ۲۰ درصد است و اگر باز بخواهند به روش کهن خود ادامه دهند، چه بسا ۱۰ سال دیگر، با ایران مذاکره کنند که سطح غنیسازی خود را به ۲۰ درصد کاهش دهد.
آنان تا امروز، از هر وسیلهای برای شکست دادن انقلاب اسلامی استفاده کردهاند، ولی تا امروز در هر عرصهای که وارد شدهاند، شکست خوردهاند. اگر ملت ما اتکای خود به خداوند را حفظ کند، انقلاب اسلامی ایران همچنان پیروز خواهد ماند و زمینهساز ظهور منجی عالم بشریت خواهد شد.
برای دانلود مستقیم نسخه PDF مجله برروی لینک زیر کلیک کنید
[real3dflipbook id=”9″]