سخن نخست
برجام و دورنمای روابط ایران و غرب
برجام یا برنامۀ جامع اقدام مشترک (Joint Comprehensive Plan of Action) در سه شنبه ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ در وین (اتریش)، بین انگلستان، آمریکا، روسیه، فرانسه، چین و آلمان از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر، منعقد گردید. بر اساس این توافق، ایران قبول کرد که ذخایر اورانیوم غنیشدۀ متوسط خودش را بهاصطلاح پاکسازی کند، دو سوم از سانتریفیوژهای خود را به مدت ۱۵سال از مدار خارج کند و بعد از ۱۵سال هم اورانیوم را بیش از ۶۷/۳ درصد غنیسازی نکند، تأسیسات غنیسازی اورانیوم جدید یا رآکتور آب سنگین جدید نسازد، فعالیت غنیسازی اورانیوم را به مدت ۱۰سال به یک ساختمان که از سانتریفیوژهای نسل اول استفاده میکند محدود کند، قلب رآکتور آب سنگین اراک را با سیمان پُر کند و آژانس بینالمللی انرژی اتمی (JAEA) به تمام تأسیسات اتمی ایران دسترسی منظم داشته باشد. در عوض، آن پنج کشور به رهبری انگلستان و آمریکا وعده دادند که ایران از تحریمهای شورای امنیت، اتحادیۀ اروپا و آمریکا بیرون خواهد آمد.
بیانیۀ نهایی این توافق در روز ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ منتشر شد. برخی از مهمترین بندهای این توافقنامه به قرار زیر است:
ایران به یاری «گروه کار» (اتحادیۀ اروپا + ۳ متشکل از فرانسه، آلمان، انگلستان و شاید برخی کشورهای دیگر)،رآکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک را بر اساس یک طرح مورد پذیرش این گروه و در جهت حمایت از اهداف صلحجویانه و تحقیقاتی در زمینۀ تولید انرژی هستهای، نوینسازی و بهینهسازی خواهند کرد، اما این یاریرسانی در جهت کاهش تولید پلوتونیم مورد نیاز برای ساخت جنگافزار هستهای صورت خواهد پذیرفت. نیروی گریزانۀ تازه طراحی شده فراتر از ۲۰ مگاوات افزایش نخواهد یافت (سانتریفیوژ یا گریزانه، به ماشینی مخروطیشکل گفته میشود که در چرخۀ تولید انرژی هستهای، امکان غنیسازی اورانیوم را فراهم میآورد). کشورهای عضو گروه کار، ایران را در زمینۀ ساخت زمانبندیشدۀ مجموعۀ اراک حمایت نموده و اسباب تسهیل انجام آن را فراهم خواهند نمود.
تمامی سوخت هستهای مصرف شده از کشور ایران خارج خواهد شد. همچنین، تمامی آب سنگین مازاد نیاز گریزانۀ تازه طراحی شده، برای فروش در بازارهای جهانی آماده خواهد شد. ایران به مدت ۱۵ سال اجازه نخواهد داشت در زمینۀ بازیافت هستهای به تحقیق و توسعه بپردازد. همچنین، در طول این مدت ایران اجازه نخواهد داشت هیچگونه گریزانۀ آب سنگین تازه ایجاد نموده یا در زمینۀ متراکمسازی آب سنگین فعالیتی داشته باشد. ذخیرۀ فعلی اورانیوم غنیشده با غلظت پایین در اختیار ایران، با یک کاهش ۹۸ درصدی، از ۱۰۰۰۰ کیلوگرم به ۳۰۰ کیلوگرم کاهش مییابد و این کاهش به مدت ۱۵ سال پابرجا خواهد ماند.
همچنین، در این مدت ایران مجاز خواهد بود اورانیوم را تنها به میزان ۳٫۶۷ درصد غنیسازی کند؛ میزانی که تنها برای بهرهبرداری صلحآمیز از انرژی هستهای و تحقیقات در این زمینه مناسب است، نه ساخت هیچگونه جنگافزار هستهای. این یک «کاهش بسیار» در زمینۀ فعالیتهای هستهای ایران به حساب میآید؛ چراکه پیش از به نتیجه رسیدن برجام، ایران موفق شده بود اورانیوم را به میزان ۲۰ درصد غنیسازی نماید. ایران، کمینهای به میزان دو سوم از شمار گریزانههایش را از ۱۹۰۰۰ عدد (که ۱۰۰۰۰ تای آن در حال فعالیت بودهاند)، به ۶۰۱۴ عدد کاهش خواهد داد که از این میزان، تنها ۵۰۶۰ تای آن طی مدت ۱۰ سال پس از اجرای برجام، اجازۀ غنیسازی اورانیوم را خواهند داشت. تمامی گنجایش غنیسازی اورانیوم ایران (یعنی تمامی ۵۰۶۰ گریزانۀ مجاز) تنها در تأسیسات نطنز اجازۀ کار خواهند داشت. گریزانههای مجاز به کار در تأسیسات نطنز، از نوع IR-1 خواهند بود (گریزانههای IR-1 نخستین نسل و قدیمیترین نوع از گریزانههای ساخت ایران هستند که در مقایسه با دیگر گریزانهها سرعت پایینتری دارند.) ایران میبایست از بهکارگیری گریزانههای نوع IR-2M پیشرفتۀ خود صرفنظر کند. حق مالکیت گریزانههای پیشرفتۀ نوع IR-2M برای ایران محفوظ خواهد بود، اما این گریزانهها به انباری در ایران که تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی هستهای باشد، فرستاده شده و در آنجا نگهداری خواهند شد.
ایران، فعالیتهای مرکز هستهای فردو در زمینۀ غنیسازی اورانیوم و همچنین تحقیق و توسعه در این خصوص را به مدت ۱۵ سال متوقف خواهد نمود و فردو به یک مرکز تحقیقاتیِ فیزیک، انرژی هستهای و فناوریهای مرتبط تغییر کاربری خواهد داد. مرکز تحقیقاتی فردو اجازه خواهد داشت تعداد ۱۰۴۴ گریزانه از نوع IR-1 را در شش آبشیب واقع در یکی از جناحهای این مرکز نگهداری نماید. «دو آبشیب از شمار شش آبشیب اشاره شده، با تغییر کاربری و سازه، بدون اورانیوم خواهند چرخید» تا ایزوتوپ پرتوزای مورد نیاز برای امور پزشکی، کشاورزی، صنعتی و پژوهشهای علمی را فراهم نمایند. «چهار آبشیب دیگر و سازههای مرتبط با آنها بلااستفاده باقی خواهند ماند.» ایران اجازه نخواهد داشت هیچگونه مادۀ شکافتپذیر را در فردو نگهداری نماید. ایران به مدت ۱۵ سال اجازۀ ساخت هیچگونه تأسیسات غنیسازی اورانیوم را نخواهد داشت. همچنین، ایران به مدت ۱۵ سال اجازه نخواهد داشت هیچگونه تأسیسات و گریزانههای آب سنگین تازه ایجاد کرده یا درصدد ذخیرهسازی آب سنگین باشد.
ایران میبایست تغییراتی را در تأسیسات غنیسازی اورانیوم خود به انجام برساند. به منظور کاهش تهدید و عمل به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، ایران میبایست تعداد گریزانههای موجود در تأسیسات آب سنگین اراک را کاسته و آن مجموعه را به گونهای بازسازی کند که مورد پذیرش جامعۀ جهانی واقع شود و ایران نتواند پلوتونیم مورد نیاز برای ساخت جنگافزار را تولید نماید. مادام که گریزانۀ اراک در حال کار باشد، تمامی سوخت هستهای مصرف شده از کشور خارج خواهد شد. ایران اجازه دارد به مدت هشت سال، به تحقیق و توسعه در زمینۀ غنیسازی اورانیوم ادامه دهد، اما این امر تنها در تأسیسات نطنز میبایست صورت گیرد. این بدین سبب است که «زمان ایران برای تولید مواد مورد نیاز برای ساخت تنها یک سلاح هستهای» به یک سال برسد. ایران پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به توافقنامه را تا زمانی که پایبندیاش به این پیماننامه را لغو نکرده باشد، اجرا خواهد نمود. این بدین معنیاست که نظارتهای آژانس حتی پس از اتمام زمان اجرایی برجام، ادامه خواهند یافت؛ یک برنامۀ بازرسی جامع اعمال خواهد شد و ایران میبایست به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای اجازه بازرسی از تمامی تأسیسات هستهای اعلامشده ـ از جمله، تأسیسات نظامی واقع در پارچین ـ را بدهد تا مشخص و تأیید شود که ایران به تعهدات خود در توافقنامه پایبند است و در پی ساخت هیچگونه مواد شکافتپذیر به صورت پنهانی نیست.
آژانس بینالمللی انرژی هستهای یک نظارت چندلایه را «بر زنجیرۀ مواد هستهای ذخیره شده توسط ایران، کارخانههای تولید اورانیوم و تهیه و تدارک هرگونه فناوری هستهای توسط ایران اعمال خواهد نمود.» آژانس بینالمللی انرژی هستهای برای تأسیسات هستهای اعلام شده توسط ایران ـ همچون فردو و نطنز ـ نوعی نظارت «عندالمطالبه» اعمال نموده و مُحق خواهد بود به صورت مداوم، چنین نظارتی را به انجام برساند. این نظارت ممکن است حتی با کمک فناوریهای پایشی صورت گیرد. از جملۀ این فناوریها میتوان به مهر و موم فیبر نوری بر روی تجهیزاتی که اطلاعات را به صورت الکترونیکی برای آژانس انرژی هستهای میفرستند، تصویربرداری ماهوارهای فروسرخ به منظور شناسایی تأسیسات هستهای مخفی، «حسگرهای محیطی با قابلیت شناسایی کوچکترین علامات از ذرههای هستهای» و دوربینهای ثبتکنندۀ پرتوافشانی هستهای اشاره کرد. دیگر ابزاری که آژانس انرژی هستهای به منظور نظارت بر برنامه هستهای ایران استفاده میکند، عبارت است از نوعی نرمافزار رایانهای به منظور گردآوری اطلاعات و تشخیص فعالیتهای نامتعارف که به گردآوری دادههای عظیم از کالاهای وارداتی ایران میپردازد تا آژانس بتواند بر اقلامی با بیش از یک مصرف وارداتی توسط ایران نظارت داشته باشد.
شمار بازرسانی که از سوی آژانس بینالمللی انرژی هستهای به منظور بازرسی از تأسیسات هستهای ایران در نظر گرفته شده بودند، سه برابر شده و از ۵۰ تن به ۱۵۰ تن افزایش مییابد. چنانچه بازرسان آژانس در مورد اینکه ایران در یکی از تأسیسات اعلامنشدۀ خود در حال توسعۀ انرژی هستهای است، شک داشته باشند، اجازه دارند درخواست دسترسی به این تأسیسات را بدهند «تا مطمئن شوند هیچگونه مواد هستهای اعلامنشده وجود نداشته باشد و ایران هیچگونه فعالیت هستهای مغایر با توافقنامه به انجام نرساند.» ایران میتواند درخواست بازرسان آژانس را برای ورود به چنین تأسیساتی قبول کرده یا راه حل دیگری به آژانس ارائه نماید تا نگرانیهای آژانس را برطرف نماید. اگر ایران چنین اجازهای ندهد، یک روند ۲۴ روزه آغاز میگردد. در طی این روند، ایران و آژانس بینالمللی انرژی هستهای ۱۴ روز فرصت دارند اختلافهایشان را حل کنند. چنانچه موفق نشدند، کمیسیون برجام (هر هشت کشور عضو) یک هفته فرصت خواهند داشت عامل اصلی درخواست آژانس برای بازرسی را بررسی نمایند. پس از آن، بیشترین اعضای کمیسیون (کمینۀ پنج از هشت عضو) به اطلاع ایران خواهند رساند چه فعالیتهایی میبایست در سه روز باقیمانده به انجام برساند. قانون رأی بیشترین «بدین معناست که آمریکا و متحدان اروپاییاش (انگلیس، فرانسه، آلمان و اتحادیه اروپا) مجازند بر درخواستشان پافشاری نمایند و ایران، روسیه و چین حق وتو نخواهند داشت.» اگر ایران تن به اجرای تصمیمهای گرفته شده در این سه روز ندهد، تحریمها به صورت خودکار دوباره اعمال خواهند شد.
ایران به تعهدات خود مطابق برجام عمل نموده، ولی طرف مقابل تاکنون به تمام تعهدات خود عمل نکردهاست. برخی از تعهدات طرف مقابل به قرار زیر است: شورای امنیت سازمان ملل متحد طی جلسهای برجام را تأیید خواهد نمود و تمام مفاد قطعنامههای قبلی خود در خصوص موضوع هستهای ایران شامل ۱۶۹۶ (۲۰۰۶)، ۱۷۳۷ (۲۰۰۶)، ۱۷۴۷(۲۰۰۷)، ۱۸۰۳ (۲۰۰۸)، ۱۸۳۵ (۲۰۰۸)، ۱۹۲۹ (۲۰۱۰) و ۲۲۲۴ (۲۰۱۵) را همزمان با اجرای اقداماتِ توافقشدۀ مرتبط با هستهای توسط ایران که توسط آژانس راستیآزمایی میشوند، لغو خواهد کرد. طبق پیوست دوم این توافق، تحریمهای اتحادیه اروپایی و ایالات متحده در روز اجرایی شدن برجام، لغو میشوند. این تحریمها در حوزههای مالی، بانکی، بیمه، نفت، گاز، پتروشیمی، کشتیرانی، کشتیسازی، ترابری، طلا و فلزات گرانبها، اسکناس، سکه، موارد مجاز هستهای، فلزات، نرمافزار و تسلیحات هستند. همچنین، نام برخی از شرکتها و اشخاص حقیقی ایرانی مرتبط با برنامه هستهای ایران طبق این پیوست، از تحریم در آمد. سازمان ملل متحد و اتحادیۀ اروپا هیچگونه تحریم یا اقدامات سختگیرانۀ دیگری در زمینۀ انرژی هستهای علیه ایران وضع نخواهند نمود. ایالات متحدۀ آمریکا و اتحادیۀ اروپا تحریمهای مربوط به انرژی هستهای ایران را (به گونهای که در ضمیمۀ ۲ توافقنامه آمده) پس از آنکه آژانس بینالمللی انرژی هستهای تأیید کرد که ایران گامهای مؤثری برداشته، لغو خواهند نمود.
تحریمهای مربوط به فناوری موشکهای بالستیک به مدت هشت سال پابرجا خواهند ماند. همچنین، برخی تحریمهای مشابه علیه فروش جنگافزارهای متعارف به ایران به مدت پنج سال باقی خواهند ماند. بر اساس توافقنامه و به مدت هشت سال پس از اجرایی شدن آن، برخی تحریمهای اتحادیه اروپا علیه برخی شرکتها و افراد ایرانی (همچون قاسم سلیمانی) برداشته خواهند شد. با این وجود، تمامی تحریمهای ایالات متحده آمریکا علیه ایران که مربوط به نقض حقوق بشر، فناوریهای ساخت موشک و حمایت از وحشتافکنی میشوند، برداشته نخواهند شد (تحریمهای وضع شده توسط ایالات متحدۀ آمریکا سختگیرانهتر به نظر میآیند؛ چراکه تأثیرات فرامنطقهای دارند؛ یعنی در سراسر جهان اجرایی هستند، اما تحریمهای وضع شده از سوی اتحادیۀ اروپا تنها در این قاره اجرایی هستند.) چنانچه ایران به توافق خود عمل ننماید، یک «راهکار مقابلۀ سریع» به صورت خودکار مقرر خواهد شد که توسط آن، تحریمها دوباره و بهسرعت اعمال خواهند شد.
از جمله راهکارهایی که در برجام برای قطعنامۀ حل اختلاف در نظر گرفته شدهاست، میتوان به این روند اشاره نمود: چنانچه یکی از اعضای تعهد برجام اعتقاد داشته باشد که عضو دیگرِ متعهد این توافقنامه به وظایف خود عمل نمیکند، در آن صورت عضو شاکی میتواند شکایت خود را به کمیسیون برجام ارائه نماید. کمیسیون برجام عبارت است از گروهی که به منظور نظارت بر درست اجرا شدن آن ایجاد شدهاست. اگر عضو شاکی، کشوری غیر از ایران باشد و به شکایتش تا ۳۵ روز پس از ارائه، رسیدگی نشده و رضایتش جلب نگردد، در آن صورت آن کشور مجاز است از این مسئلۀ حلنشده به عنوان بهانهای برای امتناع از ادامۀ تعهد به توافقنامه با دیگر اعضای برجام، بهره ببرد. البته عضو شاکی میبایست با در جریان قرار دادن شورای امنیت سازمان ملل متحد، اعلام دارد که معتقد است که مشکلی که به سبب آن شکایت به وجود آمده، سبب ناکارآمدی توافقنامه شدهاست. سپس، شورای امنیت ۳۰ روز فرصت خواهد داشت راه حلی بیابد تا روند برداشت تحریمها ادامه یابد. در غیر این صورت، تمامی تحریمهای مربوط به انرژی هستهای شورای امنیتِ سازمان ملل متحد که پیش از انعقاد برجام تصویب شده بودند، به صورت خودکار دوباره برقرار خواهند شد. تأثیر چنین قانونی آن خواهد بود که اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد (ایالات متحدۀ آمریکا، انگلیس، چین، روسیه و فرانسه) مجاز خواهند بود هرگونه لغو تحریم که در آن زمان در جریان باشد را وتو کنند، اما هیچ عضوی اجازه نخواهد داشت برقراری خودکار تحریمها را وتو کرده و مانع آن شود. نتیجه آن میشود که راه فرار ایران از برقراری دوباره و خودکار تحریمها در حالی که به تعهدات خود نسبت به برجام عمل نمیکند، به طور کلی بسته شود.
دوباره اعمال شدن تحریمها به صورت خودکار، «نسبت به قراردادهای منعقده فیمابین یکی از اعضا با ایران یا شرکتها و اشخاص ایرانی، پیش از تاریخ اجرایی شدن برجام، عطف به ماسبق نمیگردد؛ بدین شرط که اجرای چنین قراردادها یا به انجام رساندن چنین فعالیتهایی با برجام و همچنین قطعنامههای پیشین و فعلیِ تصویبشده توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد، مطابقت داشته باشد.» از آنجا که در متن توافقنامه آمده است که «تحریمهای ایالات متحده آمریکا علیه ایران که مربوط به نقض حقوق بشر، فناوریهای ساخت موشک و حمایت از وحشت افکنی میشوند، برداشته نخواهد شد،» این بدین معنی است که عملاً آمریکا به ایران هیچ تعهدی برای رفع تحریمها نداده؛ چون هر تحریمی که بخواهد اعمال کند را بهجای اینکه تحت عنوان جلوگیری از ساخت سلاح هستهای اعمال کند، تحت عنوان نقض حقوق بشر، ساخت موشک و حمایت از تروریسم (وحشتافکنی) اعمال خواهد کرد.
منظور از نقض حقوق بشر در فرهنگ سیاسی آمریکا و غرب، سرپیچی از دستورات و منویات دولتهای آمریکا و همپیمانانش است و منظور از وحشتافکنی، حمایت از حرکتهای ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی ـ مثل جنبش حزبالله لبنان ـ و جنبشهای آزادیخواهانه و استقلالطلبانه ـ مثل جنبش انصارالله یمن ـ است. بنابراین، طبق برجام، اگر ایران بخواهد آمریکا تحریم جدیدی را علیه او اعمال نکند، باید از حمایت مردم مظلوم و ستمدیدۀ فلسطین و لبنان و یمن دست بردارد و به دستورات دولتهای غربی مو به مو عمل کند تا از گزند تحریمها نجات پیدا کند.
با این اوصاف آیا توافقنامۀ برجام برای ایران یک پیروزی مطلق بودهاست؟ قطعاً جواب منفی است. آیا شکست مطلق بوده؟ باز هم جواب منفی است. برجام برای ایران یک پیروزی تاکتیکی، مقطعی و نسبی بود؛ زیرا چاقوی جنگطلبی آمریکا و انگلیس علیه ایران را کُند کرد و به مردم دنیا نشان داد که تبلیغات غرب دربارۀ عدالت، حقوق بشر، آزادی و دموکراسی بیاساس است و ذات حرکت غرب مثل تمام قدرتهای استکباری، بر ستم، سرکوب و استبداد مبتنی است. از این جهت، کارنامۀ دولت روحانی در برجام نمرۀ قبولی میگیرد، ولی این نباید باعث آن شود که فراموش کنیم جمهوری اسلامی ایران در برابر غرب، در چه موقعیتی قرار دارد.
موقعیت ایران در مقابل در غرب، در مقابلۀ دو نیروی عدالتخواهی و سلطهجویی خلاصه میشود. غرب میخواهد مردم بحرین را به وسیلۀ عربستان سعودی و آلخلیفه سرکوب کند تا منابع نفتی این جزیره را در اختیار خود داشته باشد؛ در حالی که ایران طرفدار استقلال و آزادی مردم این جزیره است. غرب میخواهد مردم لبنان را به دست اسرائیل سرکوب کند تا به وسیلۀ اسرائیل، مرکز جزیرۀ جهانی و محل اتصال سه قارۀ اروپا، آسیا و آفریقا را در اختیار داشته باشد؛ در حالی که ایران طرفدار استقلال، آزادی و کرامت مردم لبنان است. غرب میخواهد مردم سوریه را به دلیل حمایت از مقاومت ضد صهیونیستی مردم لبنان مجازات کند و دولت قانونی و منتخب این کشور را سرنگون نماید و به همین دلیل، سوریه را به یک ویرانه مبدّل ساخته و میلیونها نفر از مردم این کشور را کشته، زخمی، اسیر و آواره نموده؛ در حالی که ایران خواهان احترام به حقوق اساسی مردم سوریه است. غرب از برقراری دموکراسی در عراق وحشت دارد و میخواهد اقلیّتها را در این کشور تحریک کرده و به وسیلۀ ترکیه، عربستان سعودی و اردن، آنها را تجهیز کند و به جان دولت منتخب مردم عراق بیندازد و بدین منظور، عملاً از تجزیۀ این کشور حمایت کردهاست؛ در حالی که ایران طرفدار یکپارچگی و استقلال و آزادی مردم عراق است.
در این شرایط، دورنمای روابط ایران و غرب نمیتواند روشنتر از چیزی باشد که تاکنون بودهاست. بنابراین، نباید جوگیر رسانهها شویم و با جان کری و اوباما و امثال آنان احساس پسرخالگی کنیم. آنها هنوز دشمن هستند؛ چون دشمن ملتها در منطقهای هستند که ما در آن زندگی میکنیم. این دشمنی تنها در صورتی پایان خواهد یافت که غرب دست از حمایت از حکومتهای فاسد و قرون وسطایی خاورمیانه برداشته و دست همکاری به نیروهای بالنده و پیشرو در منطقه بدهد و بپذیرد که باید به حقوق اساسی مردم این منطقه احترام بگذارد. در آن صورت است که روابط مردم منطقه با غرب میتواند بهبود پیدا کند، ولی در آن صورت، از حکومتهای ارتجاعی نظیر اسرائیل و عربستان سعودی اثری وجود نخواهد داشت.