مقدمه و طرح مساله
عربستان در ۶ فروردین ۱۳۹۴ بزرگترین تجاوز نظامی خود را به یمن با یکصد هواپیمای جنگنده و ۱۵۰ هزار نیروی نظامی آغاز کرد.فرمان حمله نظامی توسط عادل الجبیر وزیر امور خارجه و سفیر پیشین عربستان در امریکا از خاک امریکا صادر شد و این حادثه از دوحالت خارج نبود: یا اینکه عربستان می خواست دولت وقت امریکا به ریاست جمهوری اوباما را در برابر عمل انجام شده قرار دهد که در مسائل و موضوعات مختلف از جمله توافق هسته ای با ایران با آن چالش پیدا کرده بود و یا اینکه حمایت و چراغ سبز آمریکا را نیز با خود داشت .البته این اولین باری نبود که یمن آماج حملات عربستان قرار می گرفت چرا که قبلاً نیز جنگ هایی بین دو کشور رخ داده بود اما سطح و گستره آنها هرگز در حد و اندازه تجاوز نظامی اخیر عربستان نبوده است .عربستان در این جنگ فراگیر هیچ حد و مرزی را برای خود قائل نشده و همه اصول اخلاقی و قوانین بین المللی و مقررات مربوط به جنگ شرافتمندانه را زیرپاگذاشته و با نادیده گرفتن حقوق غیرنظامیان عملا در یمن راهبرد زمین سوخته را در پیش گرفته است . عربستان و هم ائتلافی های آن در حملات هوایی خود با هدف قرار دادن همه اماکن غیرنظامی کوشیده اند یمن را به یک خرابه بزرگ تبدیل کنند.عربستان برخلاف سیاست اعلامی خود (که هدف از جنگ را بازگرداندن عبدربه منصور هادی به قدرت و عقب راندن حوثی ها و انصار الله از صنعا اعلام کرده است)در عمل همه مردم و ساکنان یمن را مورد هدف قرار داده و حتی مجالس عروسی، مساجد، بیمارستانها، انبارهای غله و مواد غذایی و کارخانه ها نیز از این حملات در امان نمانده است .عربستان به موازات حملات گسترده هوایی ، محاصره شدید دریایی را نیز بر یمن تحمیل کرده و به بهانه جلوگیری از ورود سلاح از ورود مواد غذایی و کمک های ارسالی بشر دوستانۀ خارجی نیز جلوگیری کرده است و در نتیجه به مردم جنگ زده یمن یا هیچ کمکی نمی رسد و یا اینکه کمک های ارسالی گاهگاهی کفاف نیازها را نمی کند که این امر بر عمق و شدت وخامت اوضاع انسانی در این کشور اسلامی و عربی فقیر افزوده است .با وجود حاکم شدن یک چنین اوضاع غیرانسانی متاسفانه هیچ اقدام و حرکتی، درخور، برای مقابله با این وضعیت دیده نمی شود ولذا میلیون ها انسان بی گناه بخصوص زنان و کودکان به طور ناخواسته مرگ را پیش چشم خود می بینند بدون آنکه بتوانند برای مقابله با آن کاری انجام دهند.حال سوالی که مطرح می شود این است که چه عواملی موجب شده است کشورهای جهان بخصوص کشورهای اسلامی و عربی اینقدر درقبال فجایع انسانی حاکم بر یمن حتی درماه مبارک رمضان بی تفاوت و بی مسئولیت باشند ؟سوال بعدی این است که برای شکستن این سکوت دهشتناک چه باید کرد و چگونه می توان حداقل از تشدید فاجعه انسانی در یمن جلوگیری کرد ؟اما قبل ازارائه پاسخ، نیاز است که نمایی هر چند کوچک از عمق و گستره فاجعه انسانی حاکم بر یمن ارائه شود تا ابعاد تاسف بار این سکوت و راهکارهای جبرانی بهتر مشخص شود .
نمایی واضح تر از فاجعه انسانی حاکم بر یمن
فجایع انسانی جاری در یمن را می توان به دو بخش تقسیم کرد: بخش اول فجایعی است که به طور مستقیم از اقدام نظامی عربستان به یمن ناشی می شود و دوم آثار غیرمستقیم تحمیل جنگ بر یمن است که به شکل قحطی و بیماری های واگیر همچون وبا ظهور و بروز کرده است.
در بخش نخست باید گفت هر چند آمار دقیق تلفات انسانی و میزان خسارات جنگ یمن با توجه به حجم و گستره آن هنوز مشخص نشده است که این خود بخش دیگری از مظلومیت مردم یمن و بایکوت رسانه ای را در قبال آن اشکار می کند اما از لابه لای اظهارات صورت گرفته می توان فهمید که تجاوز نظامی و هوایی عربستان به یمن تاکنون دستکم ۱۷ هزار کشته ،۴۵ هزار زخمی و بیش ازدو نیم میلیون آواره داخلی از یمنی ها برجای گذاشته است( alwaght.com/fa/News/97199). البته امکان دارد آمار واقعی کشته ها خیلی بیشتر ازاینها باشد چراکه خیلی از کشته ها قبل از اینکه به ثبت اداره بهداشت برسند، دفن می شوند .
اما بخش دوم از فجایع انسانی که هر روزهم ابعاد وسیعتری به خود می گیرد به عوارض و پیامدهای غیرمستقیم جنگ تحمیلی عربستان بر یمن مربوط می شود .علیرغم بایکوت رسانه ای که در قبال فجایع ناشی از جنگ ظالمانه عربستان علیه یمن صورت می گیرد، باز اظهاراتی که گاه و بیگاه مسئولان نهادهای بشردوستانه سازمان ملل ابراز می دارند بسیار هشدار آمیز است. به گفته مسئولان سازمان ملل متحد هر دقیقه یک کودک زیر پنج سال در یمن بر اثر قحطی، بیماری، عدم دسترسی به امکانات بهداشتی و یا عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست می دهد(fa.euronews.com/2017/05/03/aid-expert-warns-of-famine-in-yemen. )یان ایگلند کارشناس امدادرسان سازمان ملل در سخنانی با بیان اینکه این بحران آنگونه که شایسته است مورد توجه بین المللی قرار نگرفته است تصریح کرد :” همه تلاشهای ما از طریق برنامه جهانی غذا به سه میلیون و ۱۰۰ هزار نفر از هفت میلیون نفری که در معرض قحطی قرار دارند رسیده است. این یعنی اینکه اساسا چهار میلیون نفر در آوریل هیچ چیزی دریافت نکردند و این مردم عملا وارد دایره قحطی شده اند”.وی در ادامه با بیان اینکه نیم میلیون کودک شاید هر لحظه هلاک شوند و این مسئله عملا برای بسیاری در داخل منازل خودشان به آرامی و به شکل فاجعه بار رخ می دهد. او بی تفاوتی جامعه جهانی را مورد سرزنش قرار داد و تصریح کرد :” من از آنچه در یمن ویران شده در جریان جنگ و قحطی دیدم و شنیدم بسیار شوکه شدم. جهان اجازه می دهد حدود هفت میلیون مرد و زن و کودک به تدریج و به شکلی بی سابقه از بین بروند.۶۰درصد (جمعیت حدود ۲۷ میلیونی یمن) با نبود امنیت غذایی مواجهند و حدود هفت میلیون نفر نمی دانند وعده غذایی بعدی خود را از کجا تهیه کنند” (donya-e-eqtesad.com/SiteKhan/1203381)
از دیگر سو با ظهور و شیوع بیماری های واگیر از جمله وبا وخامت اوضاع انسانی بیش از پیش تشدید شده و عملا جان ۲۷ میلیون مردم این کشور را به طور جدی تهدید می کند چرا که این نوع بیماری ها هیچ حد و مرزی برای خود نمی شناسد و بخصوص شیوع آن با میزان فقر و نبود امکانات بهداشتی ارتباط مستقیم دارد که یمن اکنون درگیر آن است .
البته نباید از این واقعیت نیزغافل شد که تلاش های عربستان برای فقیر نگه داشتن یمن سابقه طولانی دارد و به سال ها قبل از تحمیل جنگ بر یمن برمی گردد. در حالیکه سابقه تمدنّی یمن به قرن ها پیش برمی گردد و دارای سابقه کهن تمدنی و تاریخی و تنها در بخشی از تاریخ خود صاحب حکومت ۱۰۰۰ ساله زیدی ها بوده اما عمر عربستان حتی به یک قرن هم نمی رسد و اگر کشف و استخراج نفت نبود موجودیت سیاسی بنام عربستان سعودی هرگز تشکیل نمی شد و زندگی قبیله ای در این سرزمین به روال گذشته استمرار می یافت .براین اساس عربستان همواره از اینکه یمن همانند خیلی دیگر از کشورهای جهان به سطح قابل قبولی از توسعه یافتگی برسد مخالف بوده و سال ها با عضویت این کشور در شورای همکاری خلیج فارس مخالفت می کرد . مایکل برچر از صاحب نظران سرشناس درعرصه مطالعه بحران های بین المللی بر این اعتقاد است که دولتی که از عمر و قدمت طولانی برخوردار است در مقایسه با دولتی که جوان است رفتارهای به مراتب مسالمت آمیزترو خویشتن دارانه تراز خود نشان می دهد و لذا ارتباط مستقیمی وجود دارد بین عمر یک دولت ونوع رفتاری که در وضعیت بحرانی از خود نشان می دهد. اگر از این منظر به موضوع نگاه شود کاملا مشخص می شود که بخشی از رفتارهای بحران زا و تشنج آمیز عربستان در منطقه بخصوص در قبال یمن از عمر کوتاه و خامی سیاسی این کشور ناشی می شود که البته با به قدرت رسیدن نسل جوان و بی تجربه همچون محمد بن سلمان این وضعیت بدتر هم شده است .
علل و عوامل بی مسئولیتی ها در قبال فجایع جنگ یمن
به چند عامل و متغیر می توان بعنوان علل مهم اشاره کرد اما نکته قابل توجه این است که در همه موارد می توان مسئولیّت عربستان را مشاهده کرد .از جمله این عوامل می توان به موارد زیر اشاره کرد :
۱- ارائه تفسیر وارونه از پیش زمینه های جنگ یمن
در بررسی چرایی عملکرد غیرمسئولانه جامعه جهانی در قبال تجاوز عربستان به یمن باید به این واقعیت تلخ توجه داشت که از آغاز این تجاوز رسانه های غربی و عربی که تقریبا انحصار خبر را در اختیار و کنترل خود داشتند واقعیت های جنگ را وارونه نشان داده اند .عربستان در توجیه توسل به جنگ علیه یمن به دو عامل انحرافی متوسل شده است که رگه هائی از آن همچنان در ذهن افکار عمومی جهانی باقی مانده است. نخست اینکه عربستان با خرید مواضع رسانه های غربی از همان ابتدا افکار عمومی و مجامع جهانی و کشورهای جهان را فریب داد و اینگونه القاء کرد که گویا حوثی ها به کودتا علیه دولت قانونی این کشور به رهبری عبدربه هادی منصور دست زده و قدرت را در این کشور تصاحب کرده اند و لذا عربستان در تلاش است قدرت را به صاحب اصلی اش بازگرداند.اما واقعیت امر این است که حوثی ها پس از آن علیه دولت عبدربه وارد عمل شدند که مشخص شد عربستان در تلاش است به واسطه وی طرح موسوم به اقالیم را به این کشور تحمیل کند.طبق این طرح می بایست یمن به ۶ اقلیم و یا ایالت تقسیم می شد ودر عین حال این تقسیم بندی به گونه ایی صورت می گرفت که دسترسی حوثی ها را به دریا و یا منابع نفتی از بین می برد((farsnews.com/13941114001680»
دوّم اینکه عربستان این ذهنیت را ایجاد و القاء کرد که ایران در پشت تحولات یمن و قدرت گیری حوثی ها و انصار الله قرار دارد حال آنکه این برخورد و رفتار اعتماد سازانه انصارلله در طول قیام و سابقه تاریخی حوثی ها و محبوبیت آنها در بین مردم این کشور بود که باعث شد آنها رهبری قیام را برعهده بگیرند( (tasnimnews.com/fa/news/1394/01/25/710992 ) بنا براین حمایت معنوی ایران از انصار الله و حوثی ها به علت حمایت اکثریت مطلق مردم این کشور از آنها بوده است .
از طرف دیگر نباید از این واقعیت نیز غافل شد که عربستان ازفضای جنگ یمن برای عبور از پیچ خطرناک انتقال قدرت در داخل این کشوراز نسل قدیم به نسل جدید استفاده می کند .با توجه به اینکه مدعیان قدرت در نسل جدید به مراتب بیشتر از قدیمی هاست که روبه انقراض هستند ،لذا جنگ یمن با وجود هزینه های سنگینی که برای عربستان به همراه داشته از این جهت برای زمامداران این کشور ثمربخش بوده که توانستهاند توجه افکار عمومی داخلی و خارجی را از جنگ قدرت داخلی به خارج منحرف کنند. از این دید بین تلاش های محمد بن سلمان وزیر دفاع به عنوان یکی از چهره های نسل جدید قدرت طلب سعودی برای تصاحب کامل قدرت و رسیدن به مقام پادشاهی و توسل شتاب زده وی به جنگ علیه یمن در مقام وزارت دفاع ارتباط معناداری وجود دارد( (mashreghnews.ir/news/434886) همچنین به نظر می رسد شاهزادگان جوان سعودی از این موضوع هم نگران هستند که آشکار شدن شکست در جنگ یمن باعث ازسرگیری و گسترش اعتراضات داخلی شود و نظام سیاسی این کشور را تا مرز فروپاشی پیش ببرد .بر این اساس وحشت و کابوسی که شاهزدگان تازه به دوران رسیده سعودی از علنی شدن شکست در جنگ یمن دارند آنها را بر آن می دارد که برای پوشاندن ناکامی های نظامی همچنان بر ادامه و تشدید جنگ و بمباران کشور یمن پافشاری کنند
۲- مجازات نشدن عربستان به علت ارتکاب جنابات جنگی
عربستان از زمان تجاوز نظامی به یمن بارها مرتکب جنایات جنگی گسترده شده است زیرا در حالیکه حمله به اهداف غیرنظامی طبق اصول و قوانین بین المللی از جمله کنوانسیون های ژنومحکوم است و مصداق بارز جنایات جنگی محسوب می شود اما عربستان بارها و بارها به این اقدام دست زده و شاهد مثال آن هزاران کشته و زخمی و میلیون ها آواره ای است که از این جنگ بر روی زمین باقی مانده است .خیلی از این افراد در میدان جنگ کشته و زخمی و یا آواره نشده اند بلکه در نتیجه حملات هوایی گسترده عربستان به منازل یمنی ها بخصوص در مناطق شمالی حوثی نشین روی داده است که در عین حال از عمدی بودن این حملات حکایت دارد .اتخاذ رویکرد اغماض از سوی جامعه جهانی [به عبارت دیگر زمامداران غرب] موجب شده است که عربستان نیز همانند رژیم صهیونیستی خود را به اجرای مفاد قطعنامه هائی که به ضرر آن تصویب شده مقیّد نداند و یا حتی به اصول اولیه قانون و مقررات بین المللی از جمله مفاد کنوانسیون های ژنو متعهد نداند. دقت در مفاد این قطعنامه ها نشان می دهد که دست کم در چهار قطعنامه از ۶ قطعنامه صادره به شماره های ۲۰۱۴ ، ۲۰۵۱ ، ۲۱۴۰ ، ۲۲۰۱ ، ۲۲۰۴، ۲۲۱۶ از طرفین درگیری خواسته است تا شرایط عبور محموله های بشردوستانه را تسهیل کنند و مانع رسیدن آنها نشوند «farsnews.com/newstext.phpnn=13940301000269» قطعنامه۲۲۱۶ مصوب ۱۴ آوریل ۲۰۱۵ در بند ۹ خود «از طرفین می خواهد تا شرایط تحویل سریع، ایمن و بدون مانع کمک های بشردوستانه را تسهیل بنمایند تا به دست مردمان نیازمند به کمک هایی از قبیل امداد پزشکی برسند. علاوه بر این مطابق اصول و قوانین حقوق بین الملل امدارسانی به غیرنظامیان در حین جنگ نیز مورد تاکید قرار گرفته است .
مطابق با ماده ۲۳ کنوانسیون چهارم ژنو ۱۹۴۹ راجع به حمایت از افراد غیرنظامی در زمان جنگ، هر دولت متعاهد به محموله های دارو و لوازم بهداری که منحصرا برای سکنه غیرنظامی دولت متعاهد دیگر حتی دشمن فرستاده شود، آزادی عبور می دهد. همچنین دولت متعاهد به هرگونه محموله خواروبار ضروری، پوشاک و مواد مقوی مخصوص کودکان کمتر از پانزده سال و زنان باردار اجازه عبور خواهد داد. بنابراین دولت ها مکلف هستند که بدون هیچ مانع تراشی و بهانه ای اجازه رسیدن مواد ضروری از جمله مواد دارویی و غذایی به غیرنظامیان دشمن را بدهند(ensani.ir/fa/content/142901/default.aspx). پروتکل اول الحاقی راجع به مخاصمات مسلحانه بین المللی ۱۹۷۷ نیز به تقویت این موضع پرداخت. مواد ۶۹ و ۷۰ پروتکل تعهدات جدیدی را برای دولت ها نسبت به اجازه و تسهیل عبور محموله های امدادی وضع کردند. بدین صورت که پروتکل اول نه مانند ماده ۲۳ کنوانسیون چهارم ژنو برای افرادی خاص بلکه همه سکنه غیرنظامی را در سرزمین اشغالی یا سرزمین در کنترل یکی از طرف های مخاصمه تحت حمایت قرار می دهد(hawzah.net/fa/Article/View/90478)
۳- پشت گرمی عربستان به حمایت رژیم صهیونیستی و لابی های آن در جهان
چرخش ۱۸۰ درجه ای در سیاست محافظه کارانه عربستان تنها در صورتی می تواند قابل توجیه باشد که این کشور تکیه گاه و پشتیبانی های لازم را برای اینکار داشته باشد .بررسی روند تحولات نشان می دهد که بین روند عادی سازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی و اتخاذ رویکرد جنگ طلبانه از سوی ریاض ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد .بر این اساس مشخص می شود یکی از تکیه گاههائی که عربستان و نسل جدید قدرت برای اتخاذ و پیشبرد سیاست های جنگ طلبانه انتخاب کرده رژیم صهیونیستی و لابی آنها در امریکاست .بر این اساس بی دلیل نیست که تشابه عجیبی بین شیوه های نظامی عربستان در جنگ یمن با شیوه های نظامی رژیم صهیونیستی در فلسطین و دیگر کشورهای عربی همجوار آن دیده می شود .اگر رویکردهای جنگی رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی از جمله در جنگ های ۲۲ روزه و ۵۱ روزه علیه غزه با جنگ عربستان علیه یمن مقایسه شود نکات تشابه زیادی در این دو سلسله جنگ یافت می شود.اولین تشابه در این است که در همه این جنگ ها یک طرف (عربستان در جنگ یمن و اسرایئل در جنگ های غزه )به جنگنده های هوایی ساخت امریکا مجهز بوده اند و طرف مقابل یا مانند حماس سلاح ضد هوایی برای مقابله با این حملات در اختیار نداشته و یا اینکه مانند یمن بندرت قادر شده از این تسلیحات استفاده کند .این امر موجب شده که عربستان در یمن و رژیم صهیونیستی در غزه در انجام حملات هوایی خود علیه ساکنان این مناطق با هیچ مانع و محدودیتی مواجه نبوده و در نتیجه کوشیده اند از حداکثر ظرفیت و توان خود استفاده کنند .البته در این میان این مسئله نیز مطرح است که عربستان در حملات هوایی خود به یمن از خلبانان اسرائیلی هم کمک گرفته است .
دومین وجه تشابه این است که در هر دو جنگ علیه غزه و یمن اغلب قربانیان غیرنظامیان بوده و هستند و بندرت فرد نظامی را می توان در میان کشته ها و مصدومان و یا آوارگان پیدا کرد.
سومین وجه تشابه این است که یمن در محاصره کامل دریایی عربستان و غزه در محاصره کامل دریایی رژیم صهیونیستی است و همین امر موجب مجازات دسته جمعی ساکنان غزه و یمن شده است .اگر تا قبل از جنگ یمن از غزه به عنوان بزرگترین زندان جهان یاد می شد اکنون می توان این تعبیر را برای یمن بکار برد که بیش از ۲۰ میلیون سکنه این کشور را در محاصره نظامی رژیم سعودی قرار داده است .
چهارمین وجه تشابه این است که در هر دو جنگ یمن و غزه از تسلیحات ممنوعه از جمله بمب های خوشه ای استفاده شده است که این آمار تلفات غیرنظامیان را افزایش داده است .بمب های فسفری از جمله این سلاح هاست که در هر دو جنگ استفاده شده و نشان می دهد که راهبرد متجاوزان صهیونیستی و سعودی در هر دو جنگ ” زمین سوخته ” بوده است که این راهبرد مردم مظلوم غزه و یمن را در وضعیت مشابهی قرار داده است .
پنجمین تشابه این است که عاملان حمله و مرتکبان جنایات جنگی در یمن و غزه یعنی عربستان و رژیم صهیونیستی هیچ مسئولیتی در قبال اقدامات خود احساس نمی کنند و حتی حاضر به اجرای تعهدات خود در قبال کنوانسیون های بین المللی و قطعنامه های سازمان ملل نیستند .رژیم صهیونیستی از نفوذ لابی خود در سازمان ملل و قدرت های غربی و عربستان از نفوذ مالی و دلارهای نفتی خود برای بی اثر کردن قطعنامه های سازمان ملل و دور زدن آنها استفاده کرده اند .
وجه تشابه ششم تلاش برای ایجاد ائتلاف ولو ساختگی برای پیشبرد جنگ بوده است. در حالی که رژیم صهیونیستی بر ائتلاف تاریخی و استراتژیک خود با آمریکا برای جنگ در غزه و بهره گیری همه جانبه از حمایتهای آن تکیه کرد، عربستان سعودی علاوه بر آمریکا تلاش کرد تا ائتلافی منطقه ای تشکیل دهد تا وانمود کند که در این تجاوز تنها نیست .
وجه تشابه هفتم این است که هدف هر دو رژیم صهیونیستی و رژیم سعودی تضعیف محور مقاومت اسلامی ضد صهیونیستی و جمهوری اسلامی ایران است . سال ها رژیم صهیونیستی ایران و محور مقاومت را اصلی ترین تهدید برای امنیت ملی خود می دانست و لذا برای همراه کردن دیگر کشورها با خود می کوشید مقاومت را همپای تروریسم معرفی کند و به تازگی نیز عربستان علناً با این رژیم همراه شده است و برای اینکه افکار عمومی بین المللی و جامعه جهانی را ازمنشاء اصلی تروریسم تکفیری یعنی باورهای وهابی منحرف کند ، می کوشد مقاومت و ایران را منشاء و مصداق تروریسم معرفی کند حال آنکه مقاومت بر رد اشغالگری بنا شده واصل حق دفاع مشروع یکی از اصول و مبانی حقوق بین الملل و منشور ملل متحد به شمار می رود .
و در نهایت می توان به حمایت متقابل رژیم صهیونیستی وعربستان سعودی از یکدیگر در دو جنگ غزه و یمن اشاره کرد . به رغم سکوت عربستان سعودی در جنگ غزه برخی گزارشها نشان می داد که عربستان کمکهائی را به رژیم صهیونیستی برای هجوم به غزه ارایه داده است. مجتهد فعال رسانهای منتسب به مراکز قدرت سعودی در صفحه توییتر خود نوشت: عربستان و امارات علاوه بر اینکه هزینه های حمله زمینی (به غزه) را برعهده گرفته اند؛ به “بنیامین نتانیاهو “نخست وزیر رژیم صهیونیستی قول داده اند که در صورت تکمیل یورش به غزه و پایان دادن به عمر حماس، سفارتهای این رژیم را در پایتختهایشان بگشایند .”همچنین “دیوید هرست” در مطلبی در روزنامه آمریکایی “هافینگتون پست” تأکید کرد که تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه، با چراغ سبز طرفهای بین المللی و منطقه ای و در رأس آنها عربستان، آمریکا و مصر آغاز شده است . دیوید هرست همچنین “خاطرنشان کرد که عربستان و مصر با حمایت از این تجاوزگری، به دنبال آن بودند تا ضربه ای بزرگ به مقاومت در غزه وارد و آن را مجبور کنند که شرایط تسلیم و آنگاه آتش بس و طرح “صلح عربی” را بپذیرد .در جنگ یمن نیز رسانهها و منابع یمنی از ابتدا بر حمایت و همکاری غیررسمی اسراییل با عربستان تأکید داشتند که با سکوت دولت اسراییل مواجه گردید اما در ادامه برخی رسانههای غربی نیز گزارشهایی حاکی از حمایت تسلیحاتی و حضور نظامیان اسراییلی در این حملات و در میدان جنگ را منتشر کردند. اسراییل و عربستان پیش از این همکاری اطلاعاتی با یکدیگر را که نقطه مشترک آن دشمنی با انقلاب اسلامی ایران است از سالهای قبل آغاز کرده بودند. رسانههای غربی از مذاکرات بیسابقه اسراییل یا مقامات سعودی علیه انقلاب اسلامی در ایران نیز خبر دادهاند که از جمله آن اجازه دادن به نیروی هوایی اسراییل برای استفاده از فضای عربستان سعودی برای حمله احتمالی به ایران است. پایگاه خبری- نظامی veterans-today در تحلیلی نوشت که تصاویر باقیمانده از یک فروند F -166 سرنگون شده توسط نیروهای یمنی نشان میدهد که این نوع جنگنده از خانوادۀ ب-۱۶۶ بوده و تاکنون به نیروی هوایی هیچیک از کشورهای عربی فروخته نشده است و تنها خریدار این نوع جنگنده در منطقه خاورمیانه اسراییل بوده است( http://alwaght.com/fa/News/17252).
وجود اینهمه وجوه تشابه از یک واقعیت جدید در جنگ یمن پرده برمی دارد و آن اینکه گویا این جنگ از سوی اتاق فرماندهی مشترک آمریکائی – سعودی – اسرائیلی اداره و فرماندهی می شود که این اعتماد به نفس مضاعفی برای نسل تازه به قدرت رسیده در سعودی و در راس آن محمد بن سلمان ایجاد کرده تا به پشتوانه آن به هر جنایتی در یمن دست بزند و در عین حال حداقل برای مدتی خود را از مجازات بین المللی مصون نگه دارد.
۴- افزایش نفوذ و سلطه عربستان بر اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی و انحراف روز افزون این نهادها از وظایف و مسئولیت های خود.
ابتدا اتحادیه عرب با هدف حمایت از فلسطین و مقابله با دشمن صهیونیستی شکل گرفت و سپس در پی آتش سوزی عمدی صهیونیست ها در مسجد الاقصی سازمان کنفرانس اسلامی با هدف مشابهی اما این بار در سطح فراتر از اتحادیه عرب و در سطح جهان اسلام شکل گرفت اما متاسفانه هر دو نهاد به مرور از اهداف و مسئولیت های اولیه خود فاصله گرفتند و وظایف و کارکردهای جدیدی برای خود تعریف کردند تا در پرتو ان بتوانند به حیات خود ادامه دهند .با اینحال در ماموریت های جدید نیز اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی سربلند بیرون نیامدند و در عمل بود و نبودشان چندان برای کشورهای اسلامی و عربی فرق نمیکند. هرچندعوامل مختلفی دررکود و انحراف این دو نهاد از مسئولیت های اسلامی و عربی خود موثر بود امانمی توان از نقش عربستان نیز در این زمینه غافل شد. به عبارت دیگر از زمانی که نقش و نفوذعربستان بر این دو نهاد و سازمان بیشتر شده روند انفعال آنها نیز سرعت بیشتری به خود گرفته است. در گذشته عربستان با رقبائی همچون مصر، لیبی و سوریه در این نهادها بخصوص اتحادیه عرب مواجه بود و همین امر تا حدودی استفاده ابزاری عربستان را از این سازمانها را تعدیل می کرد. اما بعد از سقوط دولت لیبی و کشتن قذافی و وارد ساختن سوریه به درگیری های داخلی و یا تضعیف موقعیت مصر بعد از آغاز و استمرار خیزش های مردمی موسوم به بهار (در واقع پروژه ) عربی، یکه تازی و انحصار طلبی عربستان را در اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی افزایش یافته به گونه ایی که عربستان آنها را ملک طلق خود می داند و همچنانکه در جریان حمله به یمن نیز دیده شد عربستان با خیلی از کشورهائی که آنها را عضو ائتلاف خودخوانده خود می پنداشت ،حتی مشورت هم نکرده بود و آنها بعد از اعلام تشکیل ائتلاف از سوی عربستان از عضویت خود در این ائتلاف غافلگیر شدند «qudsonline.ir/news/329479»
با وجود اینکه همه کشورهای اسلامی و عربی در قبال فجایع انسانی حاکم بر یمن مسئولیت اخلاقی و انسانی و بخصوص دینی روشنی برعهده دارند اما عربستان با لطایف الحیل و با وارونه نشان دادن واقعیت های مربوط به جنگ یمن مانع از این شده است که این کشورها حتی ذره ای به مسئولیت های خود توجه نشان دهند و یا گامی هر چند کوچک در این زمینه بردارند.در واقع عربستان کوشیده این کشورها را نیز در سیاست های اشغالگرانه خود در یمن و جنایت های ارتکابی در آن شریک کند .عربستان حتی تعدادی از رهبران و مسئولان کشورهای عربی و اسلامی را برای استقبال از دونالد ترامپ و رقص شمشیر با او به ریاض کشاند و این در حالی است که ترامپ نماینده راستگرایان جمهوریخواه در امریکا و دست نشانده راستگرایان اسرائیلی است .
۵- سرریزنشدن بحران یمن به کشورهای منطقه و فرا منطقه
اگر بحران و جنگ یمن با بحران هائی چون لیبی و سوریه مقایسه شود اهمیت این مسئله تا حدودی روشن می شود. از این دید کشورهای غربی و مجامع بین المللی همچون سازمان ملل معمولا در بحران هائی دست به کار می شوند که به نوعی آثار و پیامدهای آن را در کشورهای خود لمس کنند. با توجه به اینکه بحران های سوریه و لیبی آوارگان این کشورها را راهی اروپا می کنند که مسائل امنیتی مختلفی را برای این کشورها پدید میآورند لذا آنها نیز تا حدّی برای حل این بحران ها انگیزه بیشتری پیدا می کنند و تا اندازهای دست بکار می شوند. اما از آنجا که در یمن به دلیل محاصره دریایی این کشور تاکنون حتی پای یک آواره یمنی به اروپا نرسیده است لذا آنها نیز چندان تحرکی برای حل این بحران از خود نشان نمی دهند و عملا دست عربستان را برای هرگونه اقدام و جنایت بازگذاشته اند( dana.ir/news/968629.html)
نتیجه گیری
با توجه به عوامل موثر بر سکوت جامعه جهانی در قبال فجایع انسانی حاکم بر یمن و نقش آفرینی عربستان در این زمینه متاسفانه تا زمانی که تغییری در این معادله ایجاد نشده افق روشنی برای پایان این تراژدی انسانی دیده نمی شود واین بدین مفهوم است که حداقل در کوتاه مدت این تراژدی ادامه و حتی تشدید خواهد شد. محمد بن سلمان وزیر دفاع ۳۱ ساله عربستان که مسئولیت جنگ یمن را برعهده داشته نه تنها بابت شکست و ناکامی در جنگ مواخذه و تنبیه نشده بلکه برعکس ارتقاء نیز یافته و با برکناری محمد بن نایف از مقام ولیعهدی، خود را به کرسی پادشاهی نزدیک کرده و تاکنون نه تنها هیچ نرمشی برای پایان جنگ یمن نشان نداده بلکه برعکس با همپیمانی با دولت ترامپ و راستگرایان اسرائیلی به سیاست های جنگ طلبانه در منطقه روی اورده است و چه در یمن و چه در منطقه و حتی در داخل عربستان با اجرای طرح های بلندپروازانه همچون طرح توسعه ۲۰۳۰ به قمار بزرگی دست زده است که سرنوشت خیلی از مسائل و بحران ها از جمله جنگ یمن به نتیجه این بازی بستگی داردو در صورتی که محمد بن سلمان این قمار را ببازد رونه امیدی برای جنگ یمن نیز ایجاد خواهد شد اما اگر در این قمار برنده شود متاسفانه وضعیت نه در یمن بلکه در منطقه نیز بدتر خواهد شد. مگر اینکه مردم مبارز یمن سرنوشت جنگ را به گونه ای رقم بزنند که باعث باخت محمد بن سلمان در این قمار بزرگ شوند که این می تواند صدای اعتراض مخالفان ، رقبا و قربانیان سیاسی وی را بلندتر کند.
منابع :
-اشپیگل ،مرگ خاموش مردم یمن در سایه سکوت غرب ،۱۳۹۵،قابل دسترسی در : dana.ir/news/968629.html
-خلیل خانه .آرش ،۱۳۹۴،سعودی ها دنیا را با دربارشان اشتباه گرفته اند، قابل دسترسی در : qudsonline.ir/news/329479
-قوام ابادی .محمد حسین ،۱۳۸۹،تاملی چند بر منابع قراردادی حقوق مخاصمات مسلحانه ،قابل دسترسی در : hawzah.net/fa/Article/View/90478
-مددی.جواد،۱۳۹۴،بررسی مقایسه ای رفتار رژیم صهیونیستی و یمن در جنگ های غزه و یمن ، قابل دسترسی در : alwaght.com/fa/News/17252
-مدنیان.غلامرضا،قرار داد ژنو، قابل دسترسی در : ensani.ir/fa/content/142901/default.aspx
-مردم یمن چگونه جذب انصار الله شدند،۱۳۹۴،قابل دسترسی در : tasnimnews.com/fa/news/1394/01/25/710992
-عمادی .سید رضی ، ۱۳۹۴،فدرالی شدن یمن ؛مواضع بازیگران و پیامدها،قابل دسترسی در : farsnews.com/13941114001680
-کاظم زاده .احمد،۱۳۹۴،رابطه جنگ قدرت در عربستان با حمله نظامی به یمن ،قابل دسترسی در : mashreghnews.ir/news/434886
-کاظم زاده .احمد،۱۳۹۴،ابعاد انسانی و حقوقی کشتی ایرانی نجات یمن ، قابل دسترسی در : farsnews.com/newstext.php?nn=13940301000269