تروریسم در پاکستان

0 307

سالهاست که جنوب آسیا با چالش‌های افراط‌گرایی اسلامی مواجه است. نیروهای رادیکال در کشورهائی از قبیل پاکستان، هندوستان و بنگلادیش پایگاه‌های زیادی دارند که سالهاست دست به فعالیت‌های مرگبار تروریستی می‌زنند و مدعی برقراری دولت اسلامی (به معنای افراطی آن) هستند. گروه‌های افراطی در این کشورها به صورت‌های مختلف و با هدف تقریبا مشابه مشغول فعالیت‌های تروریستی هستند. بسیاری از این گروه‌ها با سازمان‌های بین المللی مانند القاعده، طالبان، داعش و غیره در ارتباط هستند.

* گروههای تروریستی در پاکستان با سازمان های تروریستی بین المللی مثل القاعده و طالبان و داعش در ارتباط هستند
* کسانی به تروریسم روی می آورند که از لحاظ عاطفی ناپایدار هستند
* معمولادر جوامع چند قطبی و تجزیه شده احتمال بروز تروریسم بیشتر بچشم می خورد
* دولت های شکست خورده که کنترل کامل قلمرو خود را ازدست داده باشند زمینه های ظهور و بروز تروریسم را فراهم می کنند
* بیسوادی یکی از زمینه های پیدایش تروریسم است
* تروریسم در پاکستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت و هدف آن سرکوب و کشتار شیعیان پاکستان است
* نظامیان در کشوری مانند پاکستان همیشه حرف اوّل را می زنند
* مسئله کشمیر یکی از مشکلات اصلی در روابط هند و پاکستان است
* مبارزه با تشیّع در پاکستان هدف مشترک تمام گروههای تروریستی است
* لشگر جنگوی از سپاه صحابه منشعب شده است
* در سال ۲۰۰۸ میلادی ۲۱۴۸ حمله تروریستی در پاکستان صورت گرفت
* باید برای مبارزه باتروریسم با فقر وبیسوادی در پاکستان مبارزه کرد

علی اکبر لاهوری فرهنگ اسلامی

شواهد نشان می دهد که تروریسم در کشورهای جنوب آسیا به ویژه هند و پاکستان و بنگلادیش از یازده سپتامبر به این طرف شدت گرفته است. کشورهای نامبرده در سطح دولت‌های خود و هم کشورهای پرقدرت مانند آمریکا و انگلیس سعی داشته اند که این آتش خانمان‌سوز را مدیریت کنند، اما با وجود همه سخن هائی که در این زمینه گفته شده و می شود، مدام شاهد افزایش آن در منطقه بوده ایم و اینکه تمامی این گروه‌ها و سازمانهای افراطی و تروریستی سعی در همکاری با یکدیگر داشته اند. ناگفته نماند که مواردی هم بوده است که دو گروه تروریستی علیه یکدیگر جنگیده‌اند و افراد همدیگر را به طور فجیع به قتل رسانده اند، مانند تصادم اخیر گروه طالبان و داعش در کشور افغانستان.

در این مقاله برآنیم که تعریف و پیدایش تروریسم در پاکستان و نیز رخدادهای تروریستی در این منطقه را مورد مطالعه قرار دهیم و در آخر مواردی از اقدامات تروریستی که هرکدام منجر به شهادت چندین بی‌گناه در جای جای این کشور شده است، را خاطر نشان کنیم.

تروریسم چیست؟

تعریف‌های زیادی از تروریسم شده است، اما آنچه در تمام این تعریف‌ها بطور مشترک آمده است این است که:

تعریف شریف‌ بسیونی از تروریسم که نسبتا جامع هم هست:

رفتار اجبارآفرین فردی یـا دسـته‌جمعی با به‌کارگیری استراتژی‌های‌ خشن‌ آمیخته با ارعاب که دربرگیرندۀ یک عنصر بین المـللی بـا هـدف‌گیری شده‌ علیه‌ یک‌ آماج تحت حمایت بین المللی است و هدف از آن رسیدن به نتیجه‌ای قـدرت‌طلبانه اسـت.

در‌ تحلیل‌ وی‌ سه عامل به عنوان اجزای اساسی ترور به کار می‌آیند:۱) رفـتار اجـبارآمیز‌،۲)نـوعی‌ عنصر بین المللی و آماج قرار دادن افراد به دلیل وابستگی ملی آنها،۳)هدف و انگیزۀ سیاسی.

پس تروریسم اقدام غافلگیر کننده‌ی یک گروه کوچک علیه مردم بی‌دفاع یک منطقه با اهداف با انتشار ترس و دلهره و کشتار بی دریغ برای دست‌یابی به اهداف سیاسی و یا مذهبی و یا انتقام از یک گروهِ خاص و برسرِ اقتدار یک کشور است.

اما چیزی که درباره تروریسم مشکل به نظر می‌آید، تشخیص تروریسم است، چرا که تعریف فوق فقط از نظر کشوری و یا منطقه‌ای درست است که خودش مورد حمله تروریستی قرار گرفته باشد، اما قضیه را از نگاه تروریست‌ها اگر نگاه کنیم، ممکن است آنها و حتی قوم و قبیله و یا کشورشان خودشان را برحق دانسته و این راه را تنها روش ممکن برای دستیابی به حقوقشان بدانند که در این صورت کسانی را که آنان می کشند، مقصر بوده اند و اگر در چنین درگیریهای تروریستی (و از نظر آنان جهاد!) کسی از آنها کشته بشود، به درجه شهادت نایل خواهد آمد!

پس این مهم‌ترین مسئله است که ما در مورد قضاوت راجع به تروریسم با آن مواجه هستیم. یک ضرب المثلی هم هست که می گوید:

One’s food is another’s poison.

غذای یکی، سم دیگری است!

اما به نظر بنده راهی برای تشخیص تروریسم بجز این نیست که هر اقادامی مرگباری که صورت می گیرد، اگر مغایر با تعالیم اسلامی و قرآنی و فرمایشات و احادیث اهل بیت علیهم السلام باشند، بدون کوچک ترین شبه اقدام تروریستی بوده و نه تنها قابل مذمت است بلکه اقتضا می‌کند که علیه آن با تمام قوت باید ایستاد! اما این گفته نیز قابلیت تأویل و تفسیر غلط را دارد، مانند قضیه حمله به مدرسه که تقریبا همه دانش‌آموزان آن را فرزندان نظامیان تشکیل می‌دادند، توسط طالبان صورت گرفت که پس از آن سخنگوی طالبان اعلام کرد و گفت که ما به روش و سنت پیامبر عمل کرده ایم و همانطور که ایشان در واقعه بنی قریظه همه آنان را از دمِ تیغ گزراندند، ما هم اقدام به قتل همه افراد آن مدرسه ضد دین کرده ایم!درحالیکه پیامبردر جنگبابنی قریظه متعرض زنان و کودکان آنها نشدند و تنها جنگ آوران آنها که بجنگ مسلمانان آمده بودند مکافات دیدند.

ریشه‌های تروریسم:

ریشه‌‌های تروریسم را می توان در چند حوزه روانی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی مورد بررسی و مطالعه قرار داد:

الف: ریشه های روانی:

شاید کاملا درست نباشد اگر بگوییم که تروریست‌ها همگی افراد روانی هستند، و نیز درست نیست اگر برعکس این را بگوییم. با این حال در بسیاری موارد کسانی که به تروریسم گرایش پیدا می کنند از لحاظ عاطفی ناپایدار بوده و با انیگیزه های متفاوتی از قبیل انتقام، شهوت یا کسب قدرت دست به چنین فعالیت‌هائی می زنند. نکته دیگر این است که مطالعه روانی یک تروریست در قالب روانشناسی فردی دارای اهمیتی نبوده و تنها در روانشناسی گروه، سازمان و اجتماع حایز اهمیت است که فرد تروریست پس از جذب شدن به چنین سازمان‌ها هویت فردی خود را از دست می دهد و به جای آن هویت جمعی را می پذیرد.

ب: ریشه های سیاسی:

تروریسم با دموکراسی رابطه تنگاتنگ دارد. به عبارت دیگر، تروریسم معمولا به نسبت میزان رعایت و یا عدم رعایت دموکراسی و توجه به قشرهای مختلف یک جامعه کم یا شدید می شود. اما گاهی هم مشاهده شده است که در کشورهایی که دموکراسی بطور تقریبا کاملا رعایت شده و مردم از آزادی بیان و تحمل اعتقادات همدیگر برخوردار هستند، هنوز اقدامات تروریستس صورت گرفته و قاعده‌ی فوق را نقض کرده است. معمولا در جوامع چند قطبی و تجزیه شده احتمال بروز تروریسم بیشتر به چشم می‌خورد.

دولت‌های شکست خورده که کنترل کامل قلمرو خود را از دست داده باشند نیز زمینه‌های ظهور و بروزِ تروریسم را فراهم می کنند.

ج: ریشه های اقتصادی:

اقتصاد هر کشور نقش مهمی را در امنیت یا ناامنی آن ایفا می کند. کشورهای ثروتمند جهان، نسبت به کشورهای فقیر یا درحال توسعه کمتر با خطر تروریسم مواجه هستند، یا لااقل می توان گفت، ریشه تروریسم در چنین کشورها را نمی توان در اقتصاد آن یافت که احتمال بروز تروریسم دلایل و ریشه های دیگری نیز دارد که به برخی از آنها اشاره کردیم. به گفته صاحبنظران تغییرات اقتصادی نیز شرایطی را به وجود می‌آورند که بـرای بروز‌ بی‌ثباتی‌ و ظهور جنبش‌های مختلف خصوصا حرکت‌های شبه نظامی ایدئولوژیک افراطی مناسب هـستند.اعضای فعال گروه‌های تـروریستی عـموما جوانان فقیر و تحصیل‌نکرده هستند.لذا نابرابری‌های شکل‌گرفته در یک کشور می‌تواند‌ زمینۀ‌ مناسبی‌ برای جنبش‌های سیاسی خشونت‌آمیز به‌ شکل‌ کلی‌ و تروریسم در شکل ویژۀ آن باشد.

د-ریشه‌های دینی و مذهبی:

ادیان بزرگ الهی مدام برای هدایت و نجات بشریت از گمراهی نقش مهمی را ایفا کرده اند که این نقش عموما در زمان خود پیامبر و یا تا حدودی در زمان جانشینان راستین او مفید واقع شده و سپس دستخوش تغییراتی منفی شده که همین باعث تحریف دین و بعثت پیامبر جدیدی از سوی خداوند شده است. از آنجا که پس از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) دیگر پیامبری نیست و اسلام آخرین دین الهی است و پس از ظهور هفتاد و دو فرقه در دین اسلام اینک چشمان امیدوار راهیان صراط مستقیم این دین به راهِ آمدن صاحب عصر (ع) دوخته شده است که با ظهور خود زمین را از عدل و قسط پرکند، همانطور که امروز از ظلم و بی عدالتی پر شده است!

یکی از مهم‌ترین ریشه‌های تروریسم در جهان امروز ریشه دینی و مذهبی است که به خاطر تفسیرهای سوء و غلط از دین و تعلیمات اسلام بوده است. اما تروریسم تنها مخصوص دین اسلام نیست بلکه در دیگر ادیان نیز می‌توان آن را مشاهده کرد. عزیز عباسی دهبکردی در این مورد می نویسد: “از آنجا که بخش مهمی از تـروریسم‌ در‌ حال‌ حاضر متکی به دین و مذهب است،این مسئله‌ مورد‌ توجه بیشتری قرار گرفته و در این خصوص و به‌ویژه در مورد ریشه‌ها و پیش‌زمینه‌های دینی و مذهبی تروریسم مطالعات زیادی انجام گرفته‌ است‌.برپایۀ‌ این مـطالعات مـشخص شده اولا مذهب نمی تواند ریشۀ تروریسم بوده‌ و تروریسم بیشتر وابسته به موقعیت است.ثانیا مذهب می‌تواند به فرهنگ خشونت کمک کند» پیدایش مذاهب افراطی نظایر وهابیت و توجیه مذهبی تروریسم که بوسیله غرب صورت گرفت نقش وسیعی در پیدایش تروریسم در خاورمیانه داشت . مخصوصا اگر توجه داشته باشیم که تروریست ها در سوریه و عراق بادشمنان آمریکا ،اسرائیل ، انگلیس و عربستان سعودی جنگیدند و از این طریق می توانیم به ریشه های اصلی تروریسم پی ببریم.

راه‌های سربازگیری برای تروریسم:

پس از پرداختن به ریشه های تروریسم، می توان گفت که عاملان و سران تروریسم در جهان و در پاکستان از این ریشه ها استفاده کرده و از راه های زیر به سرباز گیری می پردازند که در حملات تروریستی مرگبار جان صدها بلکه هزاران بی‌گناه را می‌گیرند:

فقر: در کشوری با درآمد نه چندان بالا و در کشوری که علاوه بر اندک مردمان آن که از زندگی مرفه برخوردار هستند، بیشتر مردم زیر خط فقر زندگی می کنند، گرایش به تروریسم و افراطی‌گری معمولا بسیار بیشتر از یک کشور متمول با مردمان پردرآمد بوده است. این را عاملان تروریسم هم خوب می دانند و بعنوان نقطه ضعف مردمان آن کشوراز آن استفاده می کنند. آنها با تزریق پول درمیان جامعه تنگ‌دست و فقیر نه از طریق بانک‌های خود، بلکه با پول نفت کشورهای مسلمان و سرمایه‌دار و البته تکفیری، عده‌ی زیادی را به سمت تروریسم می‌کشانند و در نتیجه به اهداف شوم و پلید خود که در قدم اول تروریسم و در نهایت تبلیغ اسلام هراسی درمیان ملت‌های غیرمسلمان باشد، دست می‌یابند. اخیرا در برخی از کشورها مانند پاکستان، هند، بنگلادیش و غیره، مردم فقیر و اغلب اهل سنت، توسط پول‌های هنگفتی به تروریسم گرایش پیدا کرده و از این طریق صاحب نان و نوایی شده اند که این روش برای عاملان تروریست بسیار مفید و سریع العمل بوده است.البته ناگفته نماند که به گفته برخی ،فقر به تنهایی نمی تواند، موجب بروز تروریسم باشد.

بی سوادی: هیچ فرد باسوادی هرگز و تحت هیچ شرایطی حاضر به انتحار خود نخواهد شد. سواد بزرگترین دشمن و مانعی برسر راه تروریسم بوده است. از این رو عاملان تروریسم و کشورهای متعددی که به این آتش دامن می زنند، از راه دیگری وارد کار شده و افراد بی سواد یا کم سواد را توسط مفتی‌های افراطی و تکفیری به افراط‌گرایی می‌خوانند و با وعده‌های  بهشت و حورالعین، آنها را وادار به انتحار و کشتار بی دریغ بی گناهان می‌کنند، و از آنجا که بی سوادی یکی از چالش‌های مهم و همیشگی در کشورهای جهان سوم بوده است، از این رو، عاملان تروریسم در عملکرد خود به این زمینه بسیار موفق بوده اند.

دین گرایی افراطی: هر شخص مسلمان نسبت به دین حساس بوده و میزان این حساسیت نسبت به هر منطقه و فرد متفاوت است. اهل سنت در برخی از مناطق کشورهای پاکستان، هند، بنگلادیش و غیره از کودکی به مدارس دینی رو آورده و بعضا خامِ حرفهای غلط استادان افراطی خود می شوند و از همان کودکی طوری آموزش می‌بینند که با فراهم آمدن کوچک ترین زمینه به تروریسم و وهابیت گرایش شدید نشان می دهند. اکثر تروریست‌ها در گروه‌هایی مانند داعش، طالبان و غیره را همین طلاب دینی تشکیل می‌دهند که تا چند سال پیش در مدارس دینی تحت نظارت وهابی‌های و مولوی‌های افراطی به درس و مشق دینی و در لابلای آن به آموزش‌های تکفیری می‌پرداختند. یکی از نمونه‌های بارز آن سانحه مسجد سرخ در اسلام آباد است که در زمان حکومت پرویز مشرف و در سال ۲۰۰۷میلادی، دولت به آن هجوم آورد و طلاب آن با دولت به شدت درگیر شدند و با شلیک‌های دوجانبه هردو طرف کشته و زخمی دادند و در آخر ارتش موفق شد، مسجد را پاکسازی کند، اما پس از سقوط مسجد طلابی که از مدرسه بیرون می‌آمدند اکثرا قول می‌دادند که بقول خودشان به جهادِ خود ادامه خواهند داد و حتی امروز، طلاب آن مسجد در پاکستان فعالیت تروریستی خود را ادامه می‌دهند و اکثریت آنان به عضویت گروه‌های تروریستی مانند طالبان و داعش، لشکر جنگوی و غیره در آمده اند!

زهرا توحیدی در باره می نویسد:

” ژنرال پرویز مشرف به‌ مـنظور قـانونمند کردن و نیز‌ اصلاح‌ شبکه‌های مدرسه و مساجد قدیمی و سرکوب گروه‌های جدایی‌طلب فعال و جهادی و محدودسازی همکاری وسیع شبه نظامیان با یکدیگر اقداماتی به عمل آورد. در جولای سال ۲۰۰۷،هزاران شبه نظامی طرفدار گروه‌های سـنی مـانند‌ لشکر جـنگوی،جیش محمد و حرکت الجهاد اسلامی در مسجد لعل که خود را برای مقابله با نیروهای دولتی سازماندهای کرده بـودند،سرکوب شدند.سقوط مسجد لعل را شاید بتوان سرآغاز بازخیزش‌ حرکت‌ اسـلامی رادیـکال در پاکـستان دانست.” (‌‌خـیزش‌ جنبش‌های اسلامی در جنوب آسیا.)

تروریسم در پاکستان:

تروریسم در پاکستان برای اولین بار درست پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شروع شد که هدف اصلی آن بازداشتن شیعیان پاکستان از قدرت گرفتن در کشور بوده است. برای این کار سپاهِ صحابه تشکیل شد که بعدها انشعابات دیگری از آن بوجود آمد که مهم ترین آن لشکر جنگوی بوده و هدف اصلی آن کشتار شیعیان پاکستان است. در طول سالیان گذشته این جنبش فکری خشونت طلب و ستیزه جوی در جنوب پنجاب و بخش‌های از ایالبت مرزی شمال غربی (NWFP= North West Frontier Post) و نیز برخی از مناطق شهری از جمله پایتخت و کراچی و کویته ریشه دوانده است. القاعده و طالبان در پاکستان و به ویـژه در بـخش‌هایی از پنـجاب و ایالت مرزی شمال‌ غربی‌ حضور‌ جدی و پررنگی دارند که اخیرا حضور آنان در بلوچستان هم بسیار پررنگ بوده است و دست به کشتار بی‌گناهان زده اند.

زهرا توحیدی در طی یک مقاله اهداف این احزاب و جنبش ها را چنین برآورد می کند:

“احـزاب‌ و جـنبش‌های اسلامی در پاکستان بسیار متنوع هستند.برخی از آنها به دنبال‌ یک‌ انقلاب اسلامی جـهانی‌اند و بـرخی دیـگر خواهان روی کار آمدن عناصر اسلامی‌تر در پاکستان‌اند.آنها دیدگاه منفی‌ نسبت‌ به خارجیان ساکن پاکستان و نـیز نـظامیان دارند و معمولا آنها را مورد تهدید‌ قرار‌ می‌دهند.بیشتر این گروه‌ها سنی و ضـد شـیعه‌اند‌ و تـعداد‌ محدودی‌ از گروه‌های رادیکال که کمر به قتل‌ لیبرال‌ها‌،سکولارها،شیعیان و نیروهای نظامی بسته‌اند،یک گـارد مـرگ در درون پاکـستان تشکیل داده‌اند‌.:” (همان)

دلیل اینکه چرا پاکستان برای تروریسم عنوان بهشت واقعی را بخود گرفته است، موقعیت  این کشور است. بگفته زهرا توحیدی:

“پاکـستان به عنوان‌ پنجمین کشور بزرگ مسلمان‌،با‌ بسیاری از کشورهای عربی دارای‌ روابـط‌ نـزدیک است.توان هسته‌ای و موقعیت حساس پاکستان ایـن کـشور را بـرای بسیاری از‌ قدرت‌ها‌ حائز اهمیتی ویژه کرده اسـت‌.گروه‌های افراطی مـانند طـالبان و القاعده از اسلام به عنوان ابزاری در‌ جـهت‌ دستیابی به اهداف خـود بـهره می‌برند‌.” (همان)

درمیان گروه‌هایی مختلف تروریستی پاکستان که شیعیان و گاهی نظامیان و و نیروهای امنیتی را هدف حملات خود قرار می‌دهند، می‌توان از طالبان نام برد. مثلا تحرک طالبان پاکستان (Tehreek Taliban Pakistan) که علاوه بر ترور بی نظیر بوتو، حملات انتحاری بسیاری را در سراسر پاکستان انجام داده است. لازم به ذکر است که این گروه از اتحاد طالبان محلی تشکیل شده است. بی نظیر بوتو از یک خانواده شیعه بود و در موردطالبان دست به افشاگری زده و گفته بود طالبان را انگلیس ، آمریکا ،عربستان و رکن دوم ارتش پاکستان بوجود آورده اند.

اما گروهی دیگری به نام لشکر جنگوی (LEJ)  نیز وجود دارد که به عنوان یک گروه وهابی سنی و ضدشیعه در پاکستان مشهور است. این گروه تنها هدفی را که اعلام می کند ایجاد یک دولت اسلامی به سبک طالبان است

زهرا توحیدی برخی از فعالیت‌های تروریستی انجام شده توسط این گروه را چنین یادداشت نموده است:

“این گروه عمدتا شیعیان نیز منافع غربی را در پاکستان هدف قـرار مـی‌دهد.به عنوان مثال،این گروه مسئولیت ربودن‌ و قتل‌ روزنامه‌نگاران آمریکایی‌ و نیز قتل دوازده فرانسوی در بمب‌گذاری در کراچی را پذیرفت و علاوه‌براین، مبتکر حمله به سفارت آمریکا در‌ سـال ۲۰۰۲ بـود.” (همان)به نظر میرسد حمله به منافع غربی برای کسب محبوبیت و مشروعیت در میان مردم پاکستان است و گرنه هدف اصلی این گروه کشتار شیعیان بی دفاع این کشور است .

تروریسم در پاکستان سال به سال رو به افزایش بوده است مثلا در اواخر سال ۲۰۰۷ علیه دولت و نیروهای نظامی حملات تروریستی در پاکستان، در مقایسه با سال پیش‌ از‌ آن‌ ۱۰ درصد افزایش یافت. در سال ۲۰۰۸، بیش از ۲۵۰ بمب‌گذاری در این کشور رخ داد که از جـمله انفجار در مقابل سفارت دانمارک در اسلام‌آباد در اوائل ماه ژوئن و مجموعه بمب‌گذاری‌ها در‌ کراچی‌ در‌ اوائل جولای و حملاتی در تمام شهرهای بزرگ پاکستان بود.

تروریسم از منظر ساختاری:

  1. تنوع قومی: کشور پاکستان کشور اقوام مختلفی است، اقوامی مانند بلوچ، سندی، پشتون، پنجابی و بلتی که هریک از پنج استان کشور به یکی از این اقوام تعلق دارد و مشکلی که دراین میان وجود دارد این است که بدلیل ترویج سکولاریسم این اقوام با یکدیگر ناسازگار بوده و مدام به رقابت می پردازند، اما در عین حال در یک کشور پاکستان در کنار هم قرار گرفته اند. این اختلافات و ناسازگاری با یکدیگر باعث شده است که انسجام ملی در پاکستان اگر نگوییم از بین رفته است، می توانیم گفت که به شدت دچار ضعف شده است. از سویی دیگر جنبش های استقلال طلبی درمیان پشتون‌ها و بلوچ‌ها نیز این اختلافات را تشدید می کنند، مثلا بلوچ‌های بلوچستان مدام باور داشته اند که پنجاب و پنجابی حقوق آنها را تصاحب کرده اند و کشور را فقط پنجابی ها اداره می کنند. همین باور باعث شده است که ارتش آزادی بخش بلوچ (Baloch Liberation Army = BLA) در بلوچستان پس از کشتار شیعیان و هزاره‌ها دست به قتل پنجابی ها بزنند که هدفشان از این کار تنها فراری دادن پنجابی های این منطقه است، این حرکت با سیاست آمریکا مبتنی بر تجزیه کشورهای اسلامی و ایجاد خاورمیانه بزرگ سازگاری دارد.
  2. رادیکالیسم اسلامی: در پاکستان دو نوع رادیکالیسم وجود دارد: اولی فرقه‌گرایانه است که عامل اصلی بی ثباتی در داخل پاکستان بوده و برخوردهای فرقه گرایانه بوده است و دومی رادیکالسم اسلامی در پاکستان است که هدف این نوع رادیکالیسم پیروان ادیان دیگر مانند مسیحیت، یهودیت، کمونیسم و هندوئیسم به صورت مسلحانه بوده اند.ولی هدف مشترک هر دو گروه تقویت اسلام هراسی است.
  3. نیروهای فعال سـیاسی: نیروهای فعال سیاسی در پاکستان را می توان در سه دسته تقسیم کرد: نظامیان، مذهبی‌ها و لیبرال‌ها؛ که در این میان نظامیان پاکستان حرف اول را می زنند و در سرنوشت و تصمیمات کشور همیشه دخالت داشته اند و حق مداخله در سایر امور سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را برای خود محفوظ می دانند. سیاسیون مذهبی دفاع از کشور علیه هرنوع شر و بی دینی را از وظایف خود شمرده و با اتکا به دلیل فلسفه شکل گیری سرزمین پاکستان بر اساس هویت دینی مسلمانان شبه قاره هند، مدام در پی نفاذ شریعت و ریشه کنی هرنوع لیبرالیسم از کشور هستند. این گروه نیز در امور سیاسی کشور دخالت دارند که برای مثال می توان در این زمینه از حزب سیاسی “مجلس متحد عمل” نام برد. از طرفی هم برخی از احزاب بزرگ سیاسی پاکستان مانند حزب مردم (Pakistan People’s Party = PPP)، مسلم لیگ شاخه نواز و مسلم لیگ شاخه قائد اعظم خود را لیبرال می‌دانند و مدام سعی دارند کشور را به یک کشور لیبرال تمام عیار با شرایط سیاسی روز دنیا تبدیل کنند. تعارض این سه دسته برخورد خشونت آمیز و بروز نواسانات سیاسی و بحران در پاکستان را فراهم نموده و در رواج تروریسم در این کشور نقش دارد.
  4. موضوع مهم دیگر نقل و انتقال سلاح در کشور است که تقریبا بسیار ساده است و در برخی مناطق قبیله‌ای این کشور‌ از‌ جنگ‌ افزارهای انفرادی کـپی‌برداری شـده و سلاح‌های تـقریبا کارآمدی ساخته‌ می‌شود‌؛ مثلا در مناطق آزاد پشتون نشین پاکستان همه نوع سلاح ساخته و در کنار خیابان ها به فروش می رسند. بنابراین تروریست‌ها به‌آسانی می‌توانند به سلاح دسترسی یابند و همین موضوع بر دامنۀ تروریسم و فـرقه‌گرایی می‌افزاید.

علاوه بر اینها، مسئله کشمیر و مسئله افغانستان دو منشاء مهم دیگر تروریسم در پاکستان هستند، که به آن مختصرا اشاره خواهیم کرد:

مسئله کشمیر:

مسئله کشمیر یکی از مسائل حیاتی برای تمامی دولت‌های پاکستان بوده است که سالهاست مورد نزاع بین دو کشور پاکستان و هند بوده و دلیل اصلی آن هم این است که در زمان تجزیه هند و پاکستان، انگلستان در طرح تقسیم مشکل کشمیر را روشن نکرد و در هاله‌ای ابهام گذاشت تا باعث نزاع مستمر بین پاکستان و هند باشد و جنگ های زیادی از قبیل جنگ ۱۹۴۸ میلادی، ۱۹۶۵ میلادی و ۱۹۷۱ میلادی و بار آخر در سال ۱۹۹۹ میلادی بر سر مسئله کشمیر صورت گرفته است. درگیری های متعدد و پراکنده مرزی در منطقه کشمیر علاوه برجنگ‌های مذبور است. همین مسئله باعث دراندازی‌های مخفیانه در داخل پاکستان از قبیل کمک سلاح به تروریست های پاکستان توسط هند بوده است. مثلا در حمله دولت مشرف به اکبر بگتی، به گفته دولت سلاح زیادی با مارک هند از آن منطقه به دست ارتش افتاد، و همینطور در یک حمله ناگهان به یکی از گروه های تروریستی کراچی نیز سلاح زیادی از تروریست‌ها به دست آمد که به گفته دولت همه با مارک هندوستان بوده و دستگیری کالبوشن یادو از منطقه بلوچستان که متهم به جاسوسی برای هند بوده است، نشانگر همین موضوع است!

مسئله افغانستان:

در این واقعیت که اختلاف‌های پاکستان و افغانستان ریشه‌هایی عمیق‌ در‌ تاریخ‌ دارد، اما با این حال این مسئله را می توان از دو جهت مورد بررسی قرار داد:

مشکل اصلی افغانستان با پاکستان سر مسئله قرارداد دوراند بوده که در سال ۱۸۹۳ میلادی بین سر مورتیمر دیوراند دبیر امور خارجه دولت هند و نماینده‌ اعزامی‌ انگلیس‌ در هند و امیر عبد الرحمن خان پادشاه وقت‌ افغانستان‌ در کابل به امضا رسید. این قرارداد را هیچ یک از صاحبان قدرت در افعانستان قبول نداشته اند و به عقیده شان عبدالرحمن خان یک مستبد بوده و پادشاه رسمی کشور با پشتوانه مردمی نبوده است که حرف او برای مردم این مرز و بوم الزام آور باشد، و از این طریق مدام سعی در این داشته اند که مناطقی که طبق این قرارداد به کشور پاکستان واگذار شده اند، را پس بگیرند، چرا که این خط مرزی پشتون‌های دو کشور را از هم جدا کرده و مانع بوجود آمدن یک پشتونستان بزرگ بوده است.

مسئله دوم پس از سانحه ۱۱ اکتوبر ۲۰۰۱ میلادی و در زمان حکومت پرویز مشرف بوجود آمد که بسیار جدی تر از مشکل اول بود. در آن زمان آمریکا با لحن تهدید آمیزی از پاکستان خواستار شرکت در‌ ائتلاف‌ مبارزه علیه تروریسم شد و با توافق دولت مشرف اختلافات دو کشور به اوج خود رسید و از آن زمان میانه این دو کشور دیگر بطور مستمر خراب تر شده است و این یکی از دلایل مهم تروریسم در پاکستان تلقی می شود.

گروه‌های تروریستی در پاکستان:

گروه‌ها و سازمان‌های زیادی در پاکستان فعالیت های تروریستی انجام می دهند از قبیل سپاه صحابه، طالبان، لشکر جنگوی، لشکر طیبه، جماعت احرار، ارتش آزادی بخش بلوچ و غیره که ذکر همه آنها در این مقاله ممکن نیست، اینجا تنها به ذکر دو مورد اکتفاء می کنیم:

سپاه صحابه:

گروهی تروریستی و منشعب از جمعیت علمای اسلامی پاکستان که برای اولین بار در زمان دیکتاتوری ژنرال ضیاء الحق بنیان گذاری شده و آغاز به فعالیت کرد و عمده منابع حمایتی خود را از از ناحیه سنّى هاى افراطى و ثروتمندى که در عربستان سعودى و خلیج فارس بسر می برند، تامین مى کند و گاه از ناحیه فرقه هاى متعصّب داخلى مانند گروه “جماعت اسلامى” و گروه “جماعت علماى اسلامى” و سایر گروه هاى هم عقیده با ایشان دریافت می کند. این گروه توسط “حق نواز جنگوی” تاسیس شد. وجه تسمیه نام سپاه صحابه نیز آن است که این گروه خود را پیروان صحابه رسول الله (ص) می‌دانند.

مبارزه علیه شیعه و عزاداری امام حسین (ع) و زیر سوال بردن اهداف متعالی قیام آن حضرت را می توان از مهمترین اهداف این گروه  دانست. همچنین این گروه از ابتدای تاسیس به صورت اختصاصی به مقابله با “جعفریه نهضت” می پرداخت. به طور کلی، هدف این گروه، مقابله با خطر احتمالی قدرت یافتن شیعیان در پاکستان و تلاش برای جلوگیری از افزایش قدرت نظامی، سیاسی و مذهبی آنان بوده است. که واضح است که این رویکرد متناسب با اهدافی است که غرب علیه انقلاب اسلامی ایران تعقیب می کند.

حق نواز جنگوی در سال ۱۹۹۰ به قتل رسید، و پس از او “اعظم طارق” مسئولیت این گروه را بر عهده گرفت. سپاه صحابه در زمان تصدی اعظم طارق بیش از ۱۰۰ مورد عملیات تروریستی علیه شیعیان انجام داده است. امروزه در ایالت پنجاب، بسیاری از حوزه های علمیه و مدارس دینی تحت نظارت این گوره تروریستی اداره می شود و مدارس سنی زیادی دیگری خارج از پاکستان را نیز نیروهای سپاه صحابه اداره می کند افراد خود را برای ترور مخالفان آموزش می دهند .

پس از آن در سال ۲۰۰۲ این گروه از سوی پرویز مشرف رئیس جمهور وقت پاکستان به عنوان سازمان تروریستی معرفی شده و مورد حمله دولت این کشور قرار گرفت. در این حملات تعدا زیادی از اعضای سپاه صحابه کشته و نیز دستگیر شدند. پس از آن رهبر این گروه فعالیت خود را با نام جدید “ملت اسلامیه” ادامه داد که یک سال بعد این گروه نیز ممنوع الفعالیت اعلام شد و مورد حمله قرار گرفت.

اعظم طارق در اکتبر ۲۰۰۳ کشته شد. طرفداران و شاگردان وی، نماز بر جسد وی را با هیاهوی بسیار در مقابل ساختمان مجلس اسلام آباد، اقامه نموده و به ساختمان ها حمله کرده و خرابی بسیاری به جای گذاشتند.

سپاه صحابه در بمب گزاری‌ها و حملات تروریستی زیادی در مساجد شیعه و اماکن عمومی و پرتراکم این مردم مظلوم و بی دفاع دست داشته است و در طول این سالها بسیاری از سران شیعه را به شهادت رسانیده است. علاوه بر افراد مذهبی و دیندار، این گروه با کشتار هدفمند بسیاری از وکلاء، وزراء، ثرورتمندان، سیاستدمداران، شاعران و را نیز در سراسر پاکستان به شهادت رسانیده است و این روش هنوز و همچنان ادامه دارد!

پایگاه های نظامی سپاه صحابه بیشتر در مناطق جنوبی پاکستان و نیز منطقه مرکزی و پر ازدحام پنجاب و مرزهای کراچی است. گفته می شود که مراکز فعالیت این گروه در زمان اوج قدرت خود به بیش از ۵۰۰ مرکز می رسیده و بیش از یکصد هزار عضو داشته است.

این گروه در علاقه خود نسبت به صحابه پیامبر (ص) تا بدان حد پیش رفته است که هرساله کنفرانسی را برگزار می کنند بنام “یزید کنفرانس” که در آن مقالات و شعر در وصف یزید خوانده می شود و معتقد هستند که درگیری میان امام حسین (علیه السلام) و یزید، در اصل درگیری بین دو صحابی بوده است و این خواست خدا بود که امام حسین (ع) به دست یزید به شهادت برسند و بر یزید گناهی نیست.

  1. لشکر جنگوی:

لشکر جنگوی(LeJ)  یکی از انشعابات سپاه صحابه پاکستان به عنوان یک گروه وهابی سنی و ضدشیعه در پاکستان مشهور است که توسط فعالان سپاه صحابه از جمله ریاض بسرا، اکرم لاهوری و غلام رسول شاه در سال ۱۹۹۶ میلادی پایه گذاری شد. این گروه به نام حق نواز جنگوی نام گذاری شد که در سالهای ۱۹۸۰ میلادی اقدامات ضدشیعی را رهبری کرده بود و یکی از بنیانگذاران سپاه صحابه بود و در سال ۱۹۹۰ میلادی در یک رویارویی شبه نظامی به هلاکت رسید. به گفته بنیان گذاران لشکر جنگوی، سپاه صحابه از راه اهداف حق نواز جنگوی به دور مانده و به بیراه رفته است، بنا براین نیاز است که یک سازمان دیگر تشکیل داده شود که خالصتا اهداف جنگوی را دنبال کند. ایـن گـروه، خواهان ایجاد یک دولت اسلامی به سبک طالبان است.این گروه با‌ طالبان‌، جنبش اسلامی ازبکستان و برخی سازمان‌های نظامی در کشمیر ارتباط دارد. این گروه عمدتا شیعیان را در پاکستان هدف قـرار مـی‌دهد. این گروه تا کنون دست به عملیات تروریستی مرگبار زیادی زده است که قربانیان آن بیشتر شیعیان مظلوم و بی دفاع بوده اند. از جمله این حملات می توان به بمب گذاری های سال ۲۰۱۳ میلادی اشاره کرد که یک سال بیش از ۲۰۰ هزاره های شیعه در کویته جانشان را از دست دادند. یکی دیگر از اقدامات این گروه تروریستی که باعث شده دیگر هیچ تیمی ازکشورهای خارجی تن به مسابقه در پاکستان ندهند، حمله تروریستی به تیم کریکت سری لانکا بود. به عنوان مثال،این گروه مسئولیت ربودن‌ و قتل‌ روزنامه‌نگاران آمریکایی‌ و نیز قتل دوازده فرانسوی در بمب‌گذاری در کراچی را پذیرفت و علاوه‌براین،مبتکر حمله به سفارت آمریکا در‌ سـال ۲۰۰۲ بـود. اعظم طارق در ابتدا حمایت خود را از لشگر جنگوی اعلام نمود اما در سال ۲۰۰۳ با این گروه مخالفت نمود و اعلام کرد: خارج از سپاه صحابه که با اهداف صلح آمیز این گروه برای اجرای قوانین اسلامی مخالفند، لشگر جنگوی را ایجاد کرده اند.

ریاض بسرا، اولین امیر لشکر جنگوی در سال ۲۰۰۲ میلادی و در یک رویارویی با نیروهای انتظامی کشته شد. ملک اسحق خلیفه و جانشین او شد که او نیز در سال ۲۰۱۵ میلادی همراه با غلام رسول شاه کشته شد. در سال ۲۰۰۱ میلادی هرگونه فعالیت از طرف این گروه ممنوع اعلام شد، اما لشکر همچنان به فعالیت های تروریستی خود ادامه داد. امروزه لشکر جنگوی از طرف دولتهای پاکستان، هند، استرالیا، کانادا، روسیه، انگلیس، آمریکا و سازمان ملل بعنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده است.

حملات تروریستی سالهای اخیر در پاکستان:

حملات تروریستی در پاکستان در سال ۲۰۰۱ میلادی و در زمان حکومت پرویز مشرف و پس از اقدامات دولت مشرف علیه تروریسم و طالبان در پاکستان شروع شد. طبق گذارش “مؤسسه پاکستان برای مطالعات امنیتی (Pak Institute for Peace Studies= PIP2S) در سال ۲۰۰۶ میلادی در کل ۶۵۷ مورد حملات تروریستی گذارش شد که ۴۱مورد آن از جنس حملات فرقه ای بودند و ۹۰۷ کشته و ۱۵۴۳ مجروح به جای گذاشتند.

در سال بعد یعنی ۲۰۰۷ میلادی، این حملات تروریستی به ۱۵۱۵ مورد افزایش پیدا کرد و ۳۴۴۸ کشته و ۵۳۵۳ مجروح برجای گذاشت. این حملات شامل انتحاری‌ها و کشتارِ هدفمند می شوند. طبق گذارش این مؤسسه، در سال ۲۰۰۷ میلادی پاکستان با ۶۰ مورد حملات انتحاری مواجه شد که بیشتر آن نیروهای امنیتی این کشور را هدف قرار می دادند که جان ۷۷۰ نفر را گرفتند و ۱۵۷۴ نفر از مجروحین این حملات بودند. آنچه را در گزارش مؤسسه به وضوح می شود دید، این است که آمار انتحاری‌ها پس از حمله دولت مشرف به مسجد سرخ (لال مسجد) به شدت افزایش پیدا کرد

در سال ۲۰۰۸ میلادی ۲۱۴۸ مورد حملات تروریستی رخ داد، ۲۲۶۷ نفر کشته شدند و ۴۵۵۸ نفر از مجروحین این حملات بودند. کمیسیون حقوق بشر پاکستان (Human Rights Commission of Pakistan= HRCP) در گذارش سالیانه خود خاطر نشان کرد که در این سال ۶۷ مورد حملات انتحاری در سراسر پاکستان ۹۷۳ نفر را به کام مرگ فرستاده و ۲۳۱۸ نفر را مجروح ساختند.

این حملات همه ساله در پاکستان ادامه داشته است که برای رعایت اختصار، اینجا از گذارشات ۲۰۰۹ میلادی تا ۲۰۱۶ میلادی صرف نظر کرده و تنها حملات تروریستی که در سال جاری یعنی ۲۰۱۷ میلادی تا کنون صورت گرفته را یاد آور می شویم:

اولین حمله تروریستی در سال جاری ۲۰ ژانویه اتفاق افتاد که در میدان تره بار در پاره چنار اتفاق افتاد و نهضت طالبان آن را گردن گرفت. این حمله جان ۲۵ نفر را گرفت و حد اقل ۸۷ مجروح به جای گذاشت: (روزنامه دان، ژانویه ۲۱، ۲۰۱۷ میلادی)

از دیگر حملات مرگبار می توان به حمله ۱۳ فوریه اشاره کرد که بیرون ساختمان مجلس استانی در لاهور رخ داد و جان ۱۴ نفر از جمله معاون بازرس کل (Deputy Inspector General) و معاون ارشد پلیس (Senior Superintendent of Police) جانشان را از دست دادند و بیش از ۸۷ نفر از مجروحین این سانحه بودند. (روزنامه دان، ۱۳ فوریه، ۲۰۱۷ میلادی)

حمله انتحاری که بر مزار لعل شهباز قلندر در سهوان که در فاصله ۱۲۵ کیلومتری جامشورو استان سند واقع است، یکی از مرگبار ترین حملات این سال بوده جان ۸۸ نفر را گرفت و بیش از ۳۵۰ مجروح به جای گذاشت. (همان، ۱۶ فوریه، ۲۰۱۷ میلادی)

علاوه بر این حملات ۱۲، ۱۳، ۱۵ (دو حمله تروریستی در یک روز)، ۱۶، ۱۷ و ۲۱ فوریه از دیگر حملات این ماه بود که هر کدام جان یک تا پنج نفر را ستاند.

در ماه مارس نیز دو حمله انتحاری صورت گرفت که اولی جان پنج تن از ارتش پاکستان را گرفت، اما دومی که در حسینه ای در پاره چنار رخ داد، جان ۲۵ شیعه مظلوم را ستاند و ۹۰ نفر مجروح از یادگاران این حمله مرگبار بودند.

در ماه آوریل سال جاری طی دو حمله تروریستی در دو منطقه پاکستان ۱۸ نفر از جمله شش کودک جانشان را از دست دادند و ۱۲ نفر مجروح شدند.

در دوازدهم مه، طی یک سعی کشتار هدفمند عبدالغفور حیدری (یکی از سیاستمداران پاکستان) در شهر مستونگ استان بلوچستان ۲۵ نفر کشته شدند. مسئولیت این حمله را گروه داعش عراق تقبل کرد.

روز بعد یعنی ۱۳ مه در منطقه گوادر ۱۰ کارگر که مشغول به کار بودند، توسط دو شخص ناشناس که آنها را به رگبار بست، به قتل رسیدند و نیز در روز پانزدهم این ماه ۴ تن از نیروی انتظامی در یک انفجار در مستونگ جانشان را از دست دادند.

در ماه ژوئن دو حمله انتحاری صورت گرفتند که یکی صبح جمعه در منطقه شیعه نشین گلستان کویته و در چهارراه شهداء رخ داد که در آن ۱۴ نفر از جمله ۷ پلیس جانشان را از دست دادند و ۱۹ نفر دیگر از مجروحین این حمله انتحاری بود.

و حمله دیگری که در این ماه رخ داد نیز یکی از مرگبار ترین انفجارهای این سال و بود که جان ۷۵ نفر را گرفت و ۱۵۰ نفر مجروح به جای گذاشت. این در واقع دو انفجار بود که یکی پس از دیگری در یکی از بازارهای پاره چنار رخ داد. لشکر جنگوی مسئولیت این انفجارها را به عهده گرفت.

در ماه ژوئیه تا کنون دو حملات تروریستی اتفاق افتاده اند که یکی در لاهور رخ داده و جان ۲۵ نفر را گرفت و ۵۳ نفر مجروح به جای گذاشت و دیگری در یک مدرسه غیر انتفاعی در منطقه سوات رخ داد و پنج کودک مجروح بر جای گذاشت.

پیشنهادها و راهکارها:

اگرچه با نظر به وضعیت موجود راه خلاصی از تروریسم بسیار دشوار به نظر می رسد، اما نباید دست از تلاش کشید و با رسیدن به کنهِ مسئله تروریسم، راه کارهایی برای آن پیدا کرد مثلا:

  • تبلیغ درست تعلیمات دینی و قوانین شهروندی از تریبون‌های معتدل و نه افراطی؛
  • تلاش برای بالا بردن سطح سواد دینی و دانشگاهی صحیح و خالی از افراط گری؛
  • احترام به عقاید و نظریات همدیگر؛
  • برخورد جدی با تروریسم توسط دولت و مردم پاکستان؛
  • ایجاد و تداوم وفاق ملی
  • پرهیز از هرگونه هرج و مرج؛
  • ایجاد روابط دوستانه با کشورهای همسایه؛
  • و…

به امید روزی که نه تنها در کشور پاکستان بلکه در تمامی نقاط دنیا کودکانی که با لالایی به خواب می روند، با صدای انفجار خوابشان آشفته نشود.

 

منابع:

  • مقاله‌ ‌‌خـیزش‌ جنبش‌های اسلامی در جنوب آسیا. زهرا توحیدی، پژوهش نامه سیاست خارجی، آبان ۱۳۸۹، شماره ۲۶
  • مقاله‌ ‌‌‌عـوامل‌ مؤثر بر پیدایش تروریسم در پاکستان. نویسندگان: کابک خبیری، عزیز عباسی دهبکردی، مجله پژوهش نامه روابط بین الملل، تیر، ۱۳۸۹
  • روزنامه انگلیسی دان
  • روزنامه اردو اکسپرس

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.