۱- پایه های فکری جنبش اخوان المسلمین از چه اصولی تشکیل می شود؟
پایه های فکری اخوان المسلمین بر میانه روی دینی و شمولیت در ادراک تاکید دارد که در سایه اصول بیست گانه ای که حسن البنا مشخص کرده معنا پیدا می کند. اصولی که در رساله تعالیم، رساله ربانیت و رساله جهانی البنا توضیح داده شده است. جنبش اخوان المسلمین همچنین قرآن کریم و سنت اصیل نبوی را به عنوان مرجعیت فکری خود می شناسد.
۲– امام شهید حسن البنا با تاسیس جنبش اخوان المسلمین تلاش داشت یک الگوی اسلامی مطرح کند که بر اساس آن یک نظام اسلامی شکل گیرد و جوامع اسلامی را رهبری کند. آیا اخوان امروز در همین جهت حرکت میکند؟
بله، اخوان المسلمین اعضای خود را در راستای یک نظام اسلامی تربیت می کنند که توانایی حکومت بر جوامع مسلمان و حرکت در مسیر وحدت را داراست. برای همین و طبق آموزه های حسن البنا، هر یک از اعضا یا همان برادران فعال در جنبش با ویژگی های ده گانه ذیل شناخته می شود: باید معتقد باشد، عبادات خود را به درستی انجام دهد، متانت و اخلاق خوش داشته باشد، قوی بنیه و سالم باشد، با فرهنگ باشد، با نفس خود همواره جهاد کند، منظم و مرتب، دقیق و وقت شناس، توانا در کسب و کار و برای دیگران مفید باشد.
۳– اخوان المسلمین در سایه تعالیم امام حسن البنا کجا موفق بودند و در چه رفتاری اشتباه کردند؟
اخوان المسلمین در پرورش و تربیت نیروها، تا آنجا که می دانم، در مسیر حسن البنا حرکت می کنند، بجز در برخی موارد. و البته روش های آنها پیشرفت هایی هم داشته اما به گمان من اخوان این روزها بیشتر از تبلیغ و ترویج اسلام بر سیاست تمرکز دارند؛ و علی رغم تسلط و هیمنه امریکا بر منطقه با امریکایی ها هم پیمان می شوند. ضمن اینکه در پرورش نیروها هم مقداری تندروی و تشدد دیده می شود که نشان دهنده اندکی دور شدن از میانه روی است.
۴– آیا میتوان تصور کرد که یک جنبش اسلامی در پی قدرت باشد بدون اینکه اجرای شریعت را در اولویت قرار دهد؟
رسیدن به حکومت بدون عمل به احکام اسلام ، به طور موقت؛ ممکن است یک هدف اسلامی مشروع با این اصل همخوانی داشته باشد که می گوید: دفع مفسده بر جذب مصلحت مقدم است. و طبق این اصل این گام، زمینه ساز گام های بعدی برای عمل به احکام اسلام باشد؛ البته پس از آماده کردن فضای مناسب برای تحقق این هدف
۵-اخوان المسلمین در کجای معادله تقابل با رژیم صهیونیستی و برنامه تجاوز گرانه آن قرار دارد که با تعالیم اسلام در تعارض کامل است؟
متاسفانه اخوان المسلمین امروزه در قالب ریاست جمهوری، حزب آزادی و عدالت و دفتر ارشاد شناخته می شوند و ممکن است سفارت خانه دشمن را به رسمیت بشناسند و از آن دفاع کنند و دستگاه های امنیتی دولت طبق عرف دیپلماتیک از آن سفارت حفاظت کند. و همچنین اعلام کنند اسلام معاهده های بین المللی از جمله معاهده کمپ دیوید را قبول دارد؛ معاهده ای که علی رغم نقض مکرر آن از سوی دشمن صهیونیستی آن را به ناروا معاهده صلح می خوانند، و این بر خلاف آن چیزی است که اخوان قبل از رسیدن به حکومت می گفتند. و کار به جایی رسید که دکتر عصام العریان نایب رئیس حزب آزادی و عدالت خواستار بازگشت یهودیان مصری شد تا بدین ترتیب جایشان را به فلسطینیان بدهند؛ این امر به گونه ای مطرح شد که انگار ایشان خطر صهیونیسم را درک نمی کند و از معاهدات و پیمان های بین المللی که اسرائیل آن ها را نقض می کند خبر ندارد. برخی از رهبران سیاسی فکر می کنند صهیونیست ها به عهد خود وفا کرده و به توافق نامه ها احترام می گذارند. این اشتباه بزرگی است که آن ها سفارت سوریه در قاهره را می بندند و از سفارت خانه های دیگر (مانند سفارت رژیم صهیونیستی) حفاظت می کنند.
۶– اتحاد و ائتلاف در تفکر اخوان در سایه آیه کریمه”اشداء علی الکفار رحماء بینهم” چگونه است؟
سؤال را به خوبی نفهمیدم
۷- نظریه پردازی از سوی رهبران اخوان تا کنون ده ها جنبش و سازمان اسلامی پدیدار کرد. چرا امروز هیچ گونه تولید فکری برای شرایط کنونی دیده نمی شود؟
برخی اعضای اخوان المسلمین از پیشرفت فکری و گشایش افق های باز فکری در جهت پیشرفت سخن گفته اند؛ مانند شیخ راشد الغنوشی در تونس، یا شیخ فتحی یکن در مصر و بلاد شام و لبنان. و یا افکاری که دکتر محمد فرید عبدالخالق مطرح کرد. اما متاسفانه رهبران با نفوذ اخوان بیشتر به سیاست و سلطه و جنگ قدرت مشغولند
۸- رفتار اخوان در حاکمیت مصر در یک سال گذشته را چگونه ارزیابی می کنید و افق سیاسی آن ها را چگونه می بینید؟
عملکرد سیاسی و اداری دکتر محمد مرسی و همچنین اخوان، عملکرد بسیار ضعیفی است. آن ها امکانات و توانایی ها ی کشور را تنها در اخوان و افراد مورد اعتماد خود خلاصه کردند و گمان کردند می توانند از عهده مسئولیت برآیند. اما در عمل ضعف بسیاری نشان دادند و برخی تند روی ها هم در رفتار و فتاوی آن ها دیده شد. و برخی از اخوان با فتواهای تند،رادیکال و تکفیری که به ویژه از جانب هم پیمانان سیاسیشان صادر می شد توانستند با موفقیت هرچه تمام تر وحدت ملی را خدشه دار کرده و طوری وانمود کنند که انگار طرفداران گروه های غیر دینی و لیبرال ها از فرزندان این وطن نیستند
۹- یکی از پدیده های تکراری جنبش اخوان المسلمین،انشعاب و خروج بسیاری از چهره های شناخته شده از جمله جنابعالی از تشکیلات مادر است. این پدیده چرا استمرار دارد؟
جدا شدن از جنبش اخوان المسلمین یا اقدام بر علیه آنها و یا اخراج شدن از گروه به دلایل بسیاری اتفاق می افتد که متاسفانه گاهی برخی از آن ها دلایل شخصی است. و البته برخی از این موارد هم بر اساس دلایل کاملا معقول صورت می گیرد. به طور مثال در برخی موارد فرد مستعفی، انحرافی هرچند کوچک در مسیر رسم شده برای جنبش مشاهده می کند یا در رهبران جنبش عدم پایبندی به برخی اصول و یا تردیدی می بیند یا اینکه در تصمیم گیری درست و به موقع درباره مسائل مهم و سرنوشت ساز، امهال و خللی مشاهده می کند و به این دلیل جدا می شود. در برخی موارد هم افراد برای پیوستن به جنبشی دیگر از اخوان جدا می شوند یا به دلیل مخالفت با آیین نامه ها و قوانین جنبش کنار گذاشته می شوند یا جنبش تشخیص می دهد برخی افراد مشکل سازند و آن ها را عقبه ای در راه رسیدن به اهداف و ماموریت های خویش می بیند.
من بالشخصه دو بار از عضویت در دفتر ارشاد و رهبری اخوان کناره گرفتم یک بار در اوایل دهه نود میلادی که از عضویت در مجلش شورای جهانی اخوان و سمتم به عنوان سخنگوی اخوان در غرب استعفا دادم تا به فعالیت های فکری و پژوهشی ام برسم. و یک بار دیگر به تاریخ ۳۱ مارس ۲۰۱۳ در اعتراض به تردیدهایی که در جریان تصمیم گیری برای تعیین نامزد انتخابات ریاست جمهوری پیش آمد و همچنین رفتار ناشایستی که با دکتر عبدالمنعم ابوالفتوح پس از اعلام نامزدیش در انتخابات داشتند، استعفا دادم. این موارد ر ا البته به عنوان مثالی در پاسخ به سؤال شما مطرح کردم.
۱۰- میراث امام حسن البنا میراث وحدت و امت محوری است و هیچگاه بر تفکر های تنگ مذهبی تاکید نداشته است. آیا اخوان امروزه از این فرهنگ تبعیت میکنند یا اینکه از آن عدول کردند؟
با تمامی میراث فکری حسن البنا که در اختیار اخوان قرار گرفته و بر حمایت از تقریب و وحدت میان مسلمانان بدون در نظر گرفتن اختلافات مذهبی آنها تاکید دارد، گمان نمی کنم تمامی اعضای اخوان بر این مسئله اصرار داشته باشند. البته حرف همه یکی است اما موضع گیری ها فرق می کند
۱۱- به نظر جنابعالی،انسداد افق سیاسی و چند دستگی در مصر آیا نتیجه توطئه سیاسی خارجی است و یا مدیریت اشتباه داخلی است؟
نمی توان بن بست سیاسی در مصر و چندگانگی و تشتت در صحنه سیاسی و همه چیز را نتیجه توطئه سیاسی دانست. بلکه سوء مدیریت و ضعف در اداره امور، اولویت دادن تنها به خواص و افراد مورد اعتماد، ضعف در مدیریت فضای باز امنیتی کشور، و همچنین تسلیم شدن در برابر سلطه غرب و شروط بانک جهانی را می توان از دلایل بن بست سیاسی و تشتت در فضای سیاسی مصر دانست.
سئوال: در ارتباط با اخرین رویداد مصر یعنی سرنگونی اقای محمد مرسی وجابجائی قدرت به نظر شما این اتفاق چرا افتاد؟
جواب:کنار زدن اقای مرسی دلایل متعدد ومفصلی دارد که من اکتفا میکنم به دلایلی که اقای محمد جاد الله معاون حقوقی رییس جمهور در استعفا نامه خود ذکر کرده بود. به نظرم دلایل اقای جاد الله خیلی از گوشه وزوایای مبهم ساختار قدرت اخوان را اشکار کرد. اقای جاد الله اذ چهره های شناخته شده اخوان بود وکسی نیست که به اتهام طرفداری از رژیم سابق ویا انحراف فکری می توان او را زیر سئوال برد او قطعا فردی اسلامگرا و انقلابی است و از اولین افرادی بود که به میدان تحریر رفت و بر ضد رژیم مبارک قیام کرد.به همین علت همه اسلامگرایان به ویژه لخوان المسلمین باید این دلایل را به صورت مفصل بررسی کنند تا بدانند چرا در قدرت شکست خوردند و چگونه در آینده اعتماد عمومی را به دست آورند. این دلایل هفتگانه کافی است که مرسی خود باید از قدرت کنار می رفت و قدرت را به کسانی میسپرد که اهلیت آن را داشته باشند.چنگ انداختن به قدرت و رفتار اقتدار محوری اخوان ضاخص خطرناکی به شمار می آید که تحقق بسیاری از آرزو های اسلامگرایان را به باد می دهد. پروژه حکومت اخوان بیش از ۸۰ سال است که تنها یه آرزوی غیر قابل تحقق است و اکنون پس از شکست در برپایی دولت اسلامی در افغانستان و عراق و سومالی و سودان در خواستگاه اصلی پیدایش تفکر اخوان یعنی در مصر فرصتی فراهم شد تا این آرزو جامه عمل بپوشد و یک نظام مستقل و عزتمند اسلامی بر پا گردد. قطعا ورود به قدرت نیاز به یک نگاه مصلحت آمیز است و نه درگیر شدن با همه ارکان دولت است. آقای جادالله در استعفا نامی خود از کسی دفاع نمیکند و کسی را بدون دلیل متهم نمیکند. او تنها حقایق را بازگو میکند و ارائه می دهد.این دلایل به شرح زیر است:
۱- عامل نخست نابرخورداری حکام مصر از نگرشی شفاف و روشن در زمینه نحوه ی اداره کشور و بنای آینده مصر و محقق کردن اهداف انقلاب است که باعث عدم توازن و بروز نوسان در سیاست ها و رفتارهای حاکمان و پافشاری آنان بر سیاست هایی شده که قدرت های بزرگ را از هم می پاشاند تا چه رسد به کشوری همچون مصر را که تا چندی پیش گنج استراتژیک اسرائیل به شمار می آمد و نظام آن حداقل ۳۰ سال مبتنی بر ظلم و دیکتاتوری و فساد و عقب ماندگی برپا بود، در چنین وضعیتی چگونه می توان بدون برنامه و نگاه استراتژیک و راهبردی حرکت کرد تا آثار منفی ۳۰ سال گذشته جبران شود. چگونه می توان کشور را در مسیری که نسبت به آن شناخت وجود ندارد و فاقد علائم راهنمایی است با سرعت، هدایت کرد و پیش برد.
۲- اصرار و پافشاری محمد مرسی بر ادامه کار قندیل به عنوان نخست وزیرو کابینه وی، به رغم ناکامی های وی در اداره امور این کشور و همزمان عدم حمایت مردم از آن است. خیلی عجیب است که رئیس جمهور و برخی جریانات پشت پرده بر تداوم حکومت قندیل با وجود ضعف و ناتوانی آن اصرار دارد اما در همان حال از تقویت آن با معاونانی از رئیس جمهور یا کمیته ها یا نهادهایی تخصصی برای عهده دار شدن برخی امور و پرونده هایی از قبیل اقتصادی یا سیاسی یا امنیتی خودداری می کند. به اصطلاح حکومت را در دریا انداخته و آن را از خیس شدن برحذر می دارد.
۳- آقای مرسی و اخوان در صدد ترور قوه قضاییه و سازمان های نظارتی بودند. وجود قوه قضاییه مستقل برای هر نظامی لازم و ضروری است و تقسیم کار در نظام مردم سالار،اصلی اجتناب نا پذیر است. قوه قضاییه مستقل،نظام مردم سالار را بارور و تقویت میکند.دموکراسی تنها با صندوق انتخابات استمرار پیدا نمیکند.بلکه با نظارت صحیح که او را از انحراف باز میدارد.احترام به دیگران تنها با احترام به دیگران میسر نیست،بلکه عمل شفافی است که برای مردم قابل رویت است.اقداماتی همچون محاصره دادگاه ها،تهدید قضات،ایجاد مزاحمت در مقابل خانه های مسئولان قضایی و ارعاب آنها رفتار قابل دفاع نیست و با احترام متقابل قوا قیچ گونه سنخیتی ندارد.
۴-انحصار گرایی اخوان در قدرت،یکی از آفات بزرگ به شمار می رود.این رفتار،زمانی صورت میگرفت که حکومت آقای مرسی،توان لازم برای انجام ماموریت ها را نداشت. به حاشیه بردن دیگران و نادیده گرفتن اصل شایسته سالاری و تخصص و چشم پوشی بر امکانات وسیع داخلی و در مقابل دست دراز کردن به خارج برای گدایی و بازگرداندن کشور به زیر سلطه صندوق بین المللی پول و برخی شیخ نشین های نفتی گناه بزرگی است که شکست دولت آقای مرسی را رقم زد
۵- نا توانی و نفاق رهبران اخوان،یکی دیگر از عوامل سقوط آن هاست. دولت آقای مرسی چندید دوره گفتگو با عنوان گفتگو های ملی برگزار کرد که هیچ نتیجه ای نداشت و هیچ تهدیدی را برطرف نساخت. این که اخوان اعلام کنند در جهت وحدت ملی می خواهند حرکت کنند ولی عملکرد آن ها در جهت معکوس انجام گیرد،این خود عین نفاق است. جامعه مصر در حال حاضر چند پاره است و روز به روز شرایط واگرایی و تقابل در حال گسترش است و دولت آقای مرسی در جهت نزدیک کردن این جامعه تنها شعار داد. تا کنون هیچ گونه توافق سیاسی،اقتصادی و امنیتی بین گروه های سیاسی و اجتماعی اتفاق نیفتاد. در گذشته نیز رژیم سابق همین رفتار را داشت و گفتگو های ملی با چهره های سیاسی و مطبوعاتی انجام می داد و جالب است که اخوان را از این گونه گفتگو ها استثنا میکرد. این گفتگو ها تنها یک ابزار تبلیغاتی بود. تکرار این رفتار ها،بی اعتمادی ایجاد کرد و اکثر گروه های سیاسی به دلیل فقدان امید برای برون رفت از بحران از مشارکت سیاسی چشم پوشی کردند.
۶- آقای مرسی،رییس جمهور و نظام اخوان بر ضد جوانان و آینده جنایت کردند و این شکاف عظیم کنونی میان مرسی و جوانان را روشن می سازد. فراهم نکردن فرصت برای جوانان برای ایفای نقش محوری برای عرصه های سیاسی و اقتصادی و حذف آن ها از قدرت و یا راندن آن ها به حاشیه،یک اشکال جدی بود. شاید تعجب کنید که چرا واژه جنایت را به کار بردم! این همان تعبیری است که آقای جادالله نیز در استعفا نامه به کار برد،کسی که به مدت ۱۰ماه به عنوان نزدیک ترین همکار در کنار مرسی فعالیت کرد و قطقا بدون دلیل از چنین واژه ای استفاده نمیکرد.
۷- متغیر رفتار مذهبی و موضع نظام درباره رابطه مذاهب سنی با تشیع از شش دلیل قبلی بسیار متفاوت است و کارکرد داخلی و خارجی داشت.
اظهار نگرانی از توسعه تشیع در مصر آن هم در سایه نادیده گرفتن سلطه آمریکا و یا خشونتی که تحت عناوین مذهبی منطقه را فرا گرفته،بسیار پرسش برانگیز و جالب توجه است. این رفتار دولت آقای مرسی با اصول اولیه اخوان،هیچ گونه سازگاری ندارد و مرز میان اخوان و جریان های تکفیری را از بین برد. در اینجا طرح این سوال اهمیت دارد که اخوانی که برای اداره مصر و ساختن آینده ای بتر برای این مردم برنامه ندارد،چگونه بحث حکومت اسلامی در سطح امت را در ادبیات خود تکرار می کند؟