تحلیل گفتمان رسانه های جهان مصر: دیپلماسی عبور از دموکراسی

0 226

مقدمه

مصر، یک کشور تاثیرگذار در جهان اسلام به ویژه دنیای عرب زبان است. پیشگامی این کشور در عرصه های مختلف  موقعیت این کشور در جهان عرب را بیش از گذشته مستحکم کرده است. (بشیر، چابکی و مهربانی فر، ۱۳۹۱)

خیزش مردمی در ساقط کردن حسنی مبارک، حرکت بیداری اسلامی را در جهان اسلام گسترش داد. زمانی که «حسنی مبارک در اکتبر ۱۹۸۱ به ریاست جمهوری مصر رسید، برخلاف دوران عبدالناصر، حزب سیاسی­ای (حزب دموکراتیک ملی) که مبارک از آن، جهت توجیه و پی ­ریزی حکومت خود بهره می­جست، هیچ پیروی در میان مردم نداشت. همچنین در انتخابات به نتایجی دست پیدا می­کرد که هیچ­کس آن را باور نداشت. که این امر رفته رفته انگاره­ی دیکتاتور بودن حکومت را در ذهن مردم مصر تقویت نمود» (حافظیان،۱۳۸۹: ۳۴ و ۳۵). این مساله علاوه بر بسیاری از مسائل دیگر، یکی از عوامل مهم و موثر در جریان بیداری اسلامی در این کشور بود.

خیزش مردمی مصر ریشه در جریان های سیاسی مختلفی داشت که می توان به آنها اشاره نمود. «در حال حاضر، سه جریان اصلی در عرصه­ی سیاسی مصر حضور دارند که عبارتند از: حزب دموکراتیک ملی، اسلام­گرایان (عمدتاً اخوان المسلمین) و جریان ملی­گرا و سکولار لیبرال (حزب الوفد جدید، حزب الغد و التجمع با حضور چهره­هایی مانند البرادعی، محمد حسنین هیکل و ایمن نور با شعار انتخابات آزاد و اصلاح قانون اساسی)». (سردارنیا،۱۳۹۰: ۱۱۶)

انقلاب زود رس:

بیداری اسلامی مصر، علیرغم اینکه توانست صفحه جدیدی را در این کشور مهم اسلامی باز کند، اما از جهت دیگر یک «انقلاب زودرس»، همانند کشور تونس بود.

سقوط نسبتا سریع مبارک، بیانگر نوعی از توافق همگانی «مردم»، «احزاب سیاسی»، «ارتش» و «نیروهای امنیتی» مصر به عنوان چهار رکن اساسی مؤثر در جریانهای سیاسی- اجتماعی این کشور است. انقلاب مصر بدون یکی از شاخص های مهم انقلاب که همانا «کمتر با آرامش همراه  بوده و اغلب با کارهای خشونت­آمیز، ویرانگری و خونریزی­ها همگام می­باشد». (ابوالحمد ۱۳۵۸: ۳۶۴؛ به نقل از آقارب پرست و مهربان­فر،۱۳۹۰: ۱۶۳)، بدون خونریزی وسیع صورت گرفت.

این انقلاب زود رس که از ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ (۵ بهمن۱۳۸۹) در کشور مصر آغاز شده بود، منجر به این گردید که در ۱۱ فوریه ۲۰۱۱، یعنی بعد از ۱۸ روز، حسنی مبارک، رئیس جمهور کشور، پس از  ۲۹ سال تکیه بر مسند قدرت، را از ریاست جمهوری حذف و مجبور به استعفا نماید. شارپ نیز معتقد است که  قیام مردمی و مسالمت آمیز در مصر به مدت ۱۸ روز گسترش یافت و نهایتاً مبارک را وادار نمود تا قدرت را به نظامیان بسپارد. (Sharp,2011)

پس از سقوط مبارک، انتخابات در مصر برای ایجاد حکومتی دموکراتیک برگزار شد. در این انتخابات کاندیدای حزب اخوان المسلمین، یعنی محمد مرسی، با نسبت کمی بیش از نیمی از شرکت کنندگان در انتخابات پیروز گردید. در حقیقت، با پیروزی مرسی، آرزوی ایجاد «دولت اسلامی» توسط اخوان المسلمین به واقعیت نزدیکتر شد. رودی جعفر (Rudy Jaafar) در یکی از مطالعات خود در این زمینه بر همین مساله نیز تاکید می کند که در هر صورت اهداف نهایی اسلام­گراها در مصر برقراری دولت اسلامی است. (Jaafar,2004)

یکسال از حاکمیت اخوان المسلمین می گذرد، ارتش گر چه تلاش می کند که خود را در حاشیه تحولات کشور نشان دهد، اما هیچگاه خود را یک بازیگر حاشیه ای در این زمینه نمی دانست.

بالاخره، گروههای مقابل اخوان با هر انگیزه ای و با هر تحریکی که می توان بخشی از آن را متوجه نیروهای امنیتی کشور دانست که خود را از صحنه جریانهای داخلی، دورتر احساس کرده بودند وارد عمل شده و تظاهرات مداومی را بر علیه دولت جدید راه اندازی کردند. در اینجا می توان به همبستگی سه نیروی مهم در کشور یعنی «ارتش»، «نیروهای امنیتی« و «باقی مانده های رژیم گذشته» به عنوان سه نیروی اصلی محرک در جریان های اخیر اشاره نمود. بدیهی است برای ایجاد چنین جریان هایی بهانه هایی نیز لازم است که بخشی از آن توسط دولت مرسی به سادگی در اختیار آنان گذاشته شد و برخی دیگر نیز مطالباتی است که شاید نتوان در مدت یکسال به آنها دست یافت، اما به عنوان مطالبات مهمی که انجام نشده اند، توسط مخالفان دولت مطرح گردید.

دخالت مجدد ارتش، در ساقط کردن مرسی، گر چه تداعی دخالت ارتش در سقوط مبارک را می کند، اما جنس و رویکرد آن کاملا متفاوت است.

ارتش، در مصر، یک بازیگر میانی یا حاشیه ای نیست. یک عامل اساسی تعادل دهنده و یا بازیگر مؤثر برای تحقق اهدافی است که عمدتا پنهان و جنبه استراتژیک برای این کشور دارد.

مصر نیز بهمین دکترین نزدیک است. قدرت سخت ارتش، همانگونه که توانست حرکت اولیه بر علیه مبارک را به نتیجه برساند، می توانست، هر گاه که بخواهد دولت جدیدی که حدود نصف مشارکت کنندگان در انتخابات مصر، به آن رأی نداده اند، را از ساختار کشور حذف نماید. و چنین کرد.

تحلیل گفتمان

روش تحلیل گفتمان، یک روش کیفی برای مطالعه متن و فرامتن برای کشف معناهای پنهان و ناگفته هایی است که می توان با بررسی عمیقتر، آنها را به دست آورد.

در اینجا نیازی به معرفی تفصیلی این روش نیست. کتاب ها و مقالاتی در این زمینه نوشته شده اند که می توان به آنها مراجعه نمود. آنچه که اهمیت دارد این است که در مطالعه رسانه های جهان، از یکی از روشها به نام «روش عملیاتی تحلیل گفتمان» (پدام) (Practical Discourse Analysis Method) (PDAM) که پیشنهاد نگارنده می باشد (بشیر، ۱۳۸۹؛ ۱۳۹۰؛ ۱۳۹۱)، به دلیل سادگی عملیاتی آن که به شکل فرایندی تحلیل را انجام می دهد، استفاده شده است.

رسانه ها و دیپلماسی رسانه ای

مطالعات رسانه های جهان برای کشف معناهای پنهان و ناگفته های حوادث و جریان های جهانی برای دست یافتن به دیپلماسی رسانه ای جهانی حائز اهمیت است. در حقیقت امروزه بدون تحلیل محتوای رسانه ای جهان، نمی توان به بسیاری از آنچه که به نام «دیپلماسی عمومی» جریان دارد، دست یافت.

بهمین دلیل در اینجا مطالعات مختلف رسانه های جهان برای ترسیم چهره ای روشنتر از این دیپلماسی که در لابلای این رسانه ها در جریان می باشد، صورت می گیرد.

تحولات اخیر مصر، یک تحول ساده در جهان معاصر نیست. عبور از «دموکراسی لیبرال محور»، با هر انگیزه ای می تواند، بسیاری از کشورهای دیگر را نیز به همین سمت و سو بکشاند. کشف نگاه جهانی در این زمینه می تواند به عنوان بخشی از شکل گیری افکار عمومی جهان را در این زمینه منعکس نماید.

تحلیل گفتمانی رسانه ها

موضوع مصر یکی از مسائل مهم جهانی و منطقه ای است که به دلیل رویکرد ارتش نسبت به دولت نوپای اسلامی آن که از طریق انتخابات رسمی بر سر قدرت آمده، اهمیت به سزایی پیدا کرده، و بهمین دلیل مورد توجه برای تحلیل به عنوان یک حادثه مهم منطقه ای و جهانی قرار گرفته است.

یکی از مقاله های مهمی که در این زمینه نوشته شده و در حقیقت تبیین کننده دیپلماسی رسانه ای عربستان سعودی و برخی از کشورهای عربی منطقه و نیز کشورهای دیگر در این رابطه می باشد، مقاله است که در زیر مورد تحلیل قرار گرفته است.

تحلیل گزارش خبری روزنامه الشرق الاوسط

یکی از گزارش های مهم خبری روزنامه الشرق الاوسط با عنوان «الکره فی ملعب الاخوان» (توپ در زمین اخوان)، توسط عثمان میرغنی نوشته شده که در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۹۲ منتشر گردیده است. به دلیل اهمیت این گزارش خبری-تحلیلی که بیانگر دیپلماسی رسانه ای مهمی در رابطه با اوضاع اخیر مصر می باشد، مورد تحلیل قرار گرفته است.

جدول شماره (۱) بیانگر محورهای مهم گفتمانی تحولات اخیر مصر است که با استفاده از روش «پدام» مورد تحلیل قرار گرفته است. بدیهی است مراحل بعدی این روش متعاقبا آورده خواهند شد.

 

جدول شماره (۱): محورهای گفتمانی تحولات اخیر مصر

«عنوان: توپ در زمین اخوان، منبع: الشرق الاوسط، محل نشر: انگلستان، تاریخ نشر: ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۳ (۱۹ تیر ۱۳۹۲)»

برداشت از اصل متن محورهای گفتمانی متن محورهای گفتمان سازی
در حالی که مصر در آستانه مرحله تازه ای از خشونت و خون و خونریزی قرار گرفته است، برخی ها همچنان به این بحث و جدل ادامه می دهند که آیا براندازی مرسی یک کودتای نظامی بود ، یا انقلابی دوم و برکناری رئیس جمهور منتخب از سوی مردم. مباحث اخیر مربوط به انقلاب یا کودتا در مصر قابل اهمیت نیستند مهمترین موضوع ظهور مرحله جدید خشونت و خونریزی در مصر است
دشمنان جماعت اخوان و قیام کنندگان علیه آنان در خیابان ها اتفاق اخیر را ادامه انقلاب ۲۵ ژانویه، و گردن نهادن بر « مشروعیت مردمی » دانستند ، مشروعیتی که رئیس جمهور را از اعتبار انداخت، و ارتش را وادار کرد برای کنار زدن او وارد میدان شود. دشمنان اخوان المسلمین، مشروعیت مردمی را منعکس می کنند. تحولات اخیر مصر در راستای انقلاب مردمی مصر است.
بدترین اتفاقی که ممکن است رخ دهد ادامه خشونت و بی ثباتی و تلاش برای ایجاد سوریه دوم در مصر و یا سوق دادن کشور به سمت سناریوهای الجزایر در دهه نود قرن گذشته است ، درحالی که ممکن است طرف هایی کشیده شدن کشور به این سمت در ادامه روند فروپاشی کشورها از درون را به صلاح خود ندانند . گسترش اضطراب مردمی در شبیه سازی جریان های مصر با سوریه و الجزایر ضرورت تمکین سازی اخوان به تحولات اخیر برای جلوگیری از خونریزی در مصر
اکنون، باردیگر توپ در زمین اخوان قرار گرفته است ، یا باید آرام سازی را برگزینند و منفعت میهن را بر حکومت مقدم بدارند، و یا این که تصمیم بگیرند به درگیری ادامه دهند و کشور را به سمت آینده ای مجهول سوق دهند. اخوان، بازیگر مهمی در مصر هستند. منفعت کشور در تمکین اخوان و پذیرش تحولات اخیر است.
مشکل اخوان تا این لحظه این بوده است که به شهوت قدرت و حکومت گرایش پیدا نمودند و زمانی که گوشهایشان را بستند تا صدای خشم و اعتراض مردم کوچه و بازار را نشنوند حکمت و دوراندیشی را از دست دادند، و اگر بخواهند برای بازیابی قدرت و ریاستی که امکان بازگشت آن در چنین شرایطی وجود ندارد در مسیر رو در روئی و خشونت حرکت کنند، مرتکب اشتباهی کشنده خواهند شد. دولت مرسی، دولت مردمی نبود حاکمیت اسلام در مصر به پایان رسیده است.
رهبران جماعت از بدو انقلاب تا به امروز اشتباهات متعددی را مرتکب شده اند ، و از بسیاری از وعده و وعیدهایی که داده بودند عدول کرده اند در نتیجه، طی یک سالی که برسر قدرت بودند تأیید و همدلی کسانی را که در سایه حمایت های آنان در انتخابات پیروز شدند از دست دادند اخوان از بر خلاف آنچه که گفته اند عمل کرده اند جایگاه اخوان در میان مردم به شدت تضعیف شده است
جماعت اخوان در مطالعه وضعیت دچار اشتباه شدند . این گونه تصور کردند که با پیروزی در انتخابات دستشان برای اجرای برنامه تمکین و اخوانی کردن موسسات و نهادها باز می شود . با این تصور، جبهه های متعددی با تشکیلات قضایی و رسانه ها گشودند. تلاش اخوان برای نادیده گرفتن قدرتهای دیگر در زمان حاکمیت

 

استبدادی شدن اخوان در زمان حاکمیت
این ملت انقلابی بود که بساط حکومت اخوان را برچیدند، و براین امر تأکید کردند که اتفاقی که رخ داد یک کودتای نظامی علیه مشروعیت بود که مطلقا به آن ها اجازه نخواهد داد باردیگر بر اریکه حکومت تکیه زنند، و دشمنی با بسیاری از قشرهای ملت عمیق تر است. ملت مصر، مخالف حکومت اخوان المسلمین بود دوران حکومت اسلام گرایان در مصر به پایان رسیده است.
گفتنی است که ارتش فقط زمانی وارد میدان شد که مردم کوچه و بازار قیام کردند ، و میلیون ها مصری خواستار کنار رفتن رئیس جمهور و برچیده شدن بساط حکومت رهبر اخوان المسلمین شدند . مردم در حقیقت ارتش را به دخالت کردن وادار کردند. دخالت ارتش یک کودتا نیست، پاسخ دادن به درخواست مردم بود.
جماعت اخوان ظاهرا فراموش کرده و یا خودشان را به فراموشی زده اند که از طریق مشروعیت انقلابی که راه را فراروی برگزاری انتخابات پس از برکناری مبارک هموار ساخت به قدرت رسیدند ، و همین مشروعیت پس از به راه افتادن عظیم ترین حرکت نافرمانی مدنی از آن ها گرفته شد. آمدن اخوان با قیام مردم و سقوط آنان با مردم بود. مشروعیت انقلابی در سقوط مبارک و مرسی وجود داشته است.
حال که اخوان المسلمین هنگام سرنگونی حکومت مبارک برای مشروعیت انقلابی هلهله کردندو نقش ارتش را در آن تاریخ ستودند زیرا به جانبداری از ملت برخاست ، حال چرا امروز این مشروعیت را که یک صدا خواهان کنار رفتن رئیس جمهورشان شده اند ، مورد حمله قرار می دهند ، و با موضع ارتش که از این مشروعیت جانبداری کردند مخالفت می ورزند . ضرورت حمایت اخوان از مشروعیت انقلابی مشروعیت سازی برای دخالت ارتش مصر
اخوان المسلمین اشتباه کردند که گمان بردند صندوق های اخذ رأی به مفهوم نادیده گرفتن صدای مردم، و یا صدور مجوز برای اعمال دیکتاتوری، و به راه انداختن جنگ علیه قوه قضائیه و رسانه ها، و به انحصار درآوردن قانون اساسی ، و اخوانی کردن نهادهای کشور است . دموکراسی واقعی صدای مردم است نه رأی صندوق انتخابات

 

اخوان المسلمین دموکراسی را فدای دیکتاتوری کرد
آن ها حتی زمانی که در قدرت بودند برای تحمیل خواسته هایشان به مردم کوچه و بازار متوسل شدند ، و دفتر دادگاه عالی قانون اساسی و ساختمان تلویزیون مصر را به محاصره درآوردند ، و هواداران شان را به حضور در گردهمایی های ملیونی برای پیشبرد طرح هایشان و یا ترساندن دشمنانشان فراخواندند . گسترش شیوه تحمیلی قدرت با بکارگیری هواداران توسط اخوان المسلمین اخوان سیاست ارعاب را برای گسترش قدرت خود بکار بردند.
اکثریت قریب به اتفاق ملت مصر رأی خودشان را اعلام کردند ، بنا براین به نفع جماعت اخوان است که پیام را بشنوند و به آن گردن نهند ، زیرا جایگزین ، خودکشی جماعت و ویرانی میهن خواهد بود .

 

مردم، دولت اخوان المسلمین را نمی پذیرند ادامه مخالفت اخوان المسلمین، نابودی خود و کشور است.

نتایج تحلیلی:

رویکرد روزنامه فراملی «الشرق الاوسط» به عنوان ارگان رسانه ای دولت عربستان سعودی در خارج از کشور که در راستای روزنامه دیگر این کشور یعنی «الحیات» عهده دار، تئوریزه کردن دیپلماسی عمومی و رسانه ای کشور در جهان می باشند، در مورد تحولات اخیر مصر بیانگر همان سیاستی است که در راستای آن دولت عربستان سعودی از اولین کشورهایی بود که به کودتای ارتش در مصر پاسخ مثبت داد و حضور آنان در قدرت را به رسمیت شناخت. این حرکت به رسمیت شناختن، به مثابه نپذیرفتن بعدی حاکمیت اخوان المسلمین در مصر نیز تلقی می شود.

علاوه بر آن، نگرانی بسیاری از کشورهای عربی در این است که این حزب قدیمی که حدود ۸۵ سال از عمر آن می گذرد، بتواند با قدرتمند سازی خود در مصر، عاملی برای به قدرت رسیدن گروههای اخوانی در سایر کشورهای عربی از جمله عربستان و غیره گردد.

تحلیل گفتمان محورهای اساسی مقاله «الشرق الاوسط» بسیاری از ناگفته های سیاسی در مورد حاکمیت اسلام گرایان در منطقه را افشا می کند.

در حقیقت نگرانی کشورهای غربی و نیز کشورهای مستبدّ عربی از تحولات مصر، گسترش وسیعتر اسلام خواهی و در حقیقت «بیداری اسلامی» در کلیه کشورهای اسلامی است که با «انقلاب اسلامی ایران» بطور جدی آغاز و با خیزش مسلمانان در تونس، مصر، یمن و بحرین و لیبی به واقعیت پیوست و هر روز بیش از گذشته در حال گسترش است.

دیپلماسی رسانه ای روزنامه مزبور، که بهر حال به دلیل وابستگی به عربستان می تواند دیپلماسی رسانه ای آن کشور نیز محسوب شود، در محورهای پنهان و ناگفته ذیل نهفته است که در جدول شماره (۲) بیان شده اند.

جدول شماره (۲) محورهای مهم گفتمان سازی و معناهای پنهان و ناگفته روزنامه الشرق الاوسط

درباره تحولات اخیر مصر

محورهای گفتمان سازی معناهای پنهان و ناگفته
مهمترین موضوع ظهور مرحله جدید خشونت و خونریزی در مصر است.

ادامه مخالفت اخوان المسلمین، نابودی خود و کشور است.

اخوان عامل خونریزی و خشونت
تحولات اخیر مصر در راستای انقلاب مردمی مصر است. مشروعیت سازی تحولات اخیر
ضرورت تمکین سازی اخوان به تحولات اخیر برای جلوگیری از خونریزی در مصر

منفعت کشور در تمکین اخوان و پذیرش تحولات اخیر است.

ادامه مخالفت اخوان المسلمین، نابودی خود و کشور است.

ضروت تمکین سازی اخوان

 

حاکمیت اسلام در مصر به پایان رسیده است.

جایگاه اخوان در میان مردم به شدت تضعیف شده است

دوران حکومت اسلام گرایان در مصر به پایان رسیده است.

پایان اسلام خواهی مصر

 

دخالت ارتش یک کودتا نیست، پاسخ دادن به درخواست مردم بود.

مشروعیت انقلابی در سقوط مبارک و مرسی وجود داشته است.

مشروعیت سازی برای دخالت ارتش مصر

مشروعیت سازی کودتای ارتش

 

اخوان المسلمین دموکراسی را فدای دیکتاتوری کرد

اخوان سیاست ارعاب را برای گسترش قدرت خود بکار بردند.

استبدادی شدن اخوان در زمان حاکمیت

تئوریزه کردن دیکتاتوری

 

 

نگاهی به محورهای پنهان و ناگفته تحلیل این متن نشان دهنده «دیپلماسی عبور از دموکراسی» است که پدیده ای نادر، حداقل در جهان کنونی است که به این شکل ظهور یافته و می تواند به عنوان یک «سنت سیاسی» مورد توجه قدرت ها داخلی و خارجی در کشورهای دیگر قرار گیرد.

دیپلماسی رسانه ای مزبور، که می تواند دیپلماسی مورد توافق قدرتهای غربی، اسرائیل و برخی از کشورهای مستبدّ عربی باشد بر پنج محور اساسی بنیان گذاری شده است. این دیپلماسی از «مدل تحولات اخیر مصر» بهره گیری کرده و در تلاش است که آن را در سطح جهان اسلام تئوریزه نموده و به عنوان یک امر مسلّم عرضه نماید.

اول: پایان اسلام خواهی و حرکت بیداری اسلامی

دوم: مشروعیت سازی عبور از دموکراسی انتخاباتی

سوم: عدم امکان حاکمیت اسلام در منطقه

چهارم: تثبیت رویکرد استبدادی در گرفتن قدرت

پنجم: تهدید به گسترش خشونت و خونریزی در جهان اسلام با ادامه اسلام خواهی

البته این دیپلماسی به اشکال مختلف در رسانه های دیگر جهان، به ویژه غربی، نیز منعکس شده که به دلیل اختصار از ذکر آنها صرفنظر شده است.

نتیجه گیری

آیا «دیپلماسی عبور از دموکراسی» و بکارگیری قدرت سخت ارتش برای این عبور در کشورها می تواند به عنوان یک «سیاست هژمونیک» در آینده تلقی گردد؟ و آیا «تجربه مصری» یک تجربه نهایی برای «پایان سازی اسلام خواهی» در جهان اسلام خواهد بود؟

قطعا این حرکت، به دلایل متعدد نمی تواند یک «جریان دائمی» تلقی گردد و باید به نوعی منتظر «ظهور قدرتمند اسلامگرایی» توسط همه اقشار مردم در جهان اسلام باشد.

به چندین نکته در این زمینه اشاره می گردد.

  • عبور از دموکراسی انتخاباتی بیش از آنکه به نفع کشورها باشد، می تواند به ضرر آنها تلقی گردد و هیچ گزینه مناسب دیگری حداقل در شرایط کنونی جهانی وجود ندارد که بتواند جایگزین آن به عنوان روش مورد توافق، گردد.
  • شیوه دخالت ارتش در مصر، می تواند در کشورهای دیگر نیز شبیه سازی شود و بهمین دلیل به عنوان مثال، ترکیه نگران چنین وضعیتی است. بنابراین، ارتش در مصر به دنبال سرعت بخشیدن به سر کار آوردن یک دولت انتصابی غیر نظامی است.
  • بحث اسلام خواهی در جهان اسلام یک حرکت ریشه دار است که تنها با حزب اخوان المسلمین یا احزاب دیگر اسلامی پیوند نخورده است، بلکه فراتر از آنها بوده و حذف این احزاب به معنای به حاشیه راندن اسلام خواهی نیست.
  • بازگشت به شرایط قبلی، به بهانه ضعف دولت ها، از جمله دولت نوپای اخوان که بهر حال به دلیل بی تجربگی، دارای اشتباهات قابل توجهی نیز بوده است، نمی تواند مردم را متقاعدسازد و آنان را با شرایط یکسان با گذشته، آرام نگه دارد.
  • بیداری اسلامی، یک حرکت نو پا یا یک جریان سطحی در جهان اسلام نیست که بتوان با تغییرات سخت افزاری آن را متوقف ساخت. قدرت نرم جهان اسلام که متکی بر پیام قدرتمند الهی است و با انقلاب اسلامی پیوند خورده است، دیر یا زود جهان اسلام را بیش از گذشته مورد تسخیر قرار خواهد داد.
  • ضرورت بکارگیری «راه های انقلابی عقل مدار» برای خروج از بن بست ها توسط مسلمانان به ویژه علما، نخبگان و روشنفکران، یک موضوع حیاتی است که باید بیش از گذشته به آن توجه نمود. جهان استکباری حضور قدرتمند مسلمانان را بر نمی تابد، بهمین دلیل در تلاش است که با هر بهانه از شکل گیری حاکمیت های اسلامی جلوگیری نماید. آنچه که در شرایط کنونی لازم است وجود «بصیرت سیاسی» است که بیش از «قدرت سیاسی» می تواند، «حاکمیت اسلامی» را نهادینه کند.

منابع

آقا رب پرست، محمد و مهربان­فر، هادی(۱۳۹۰)، جنبش­های اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا: تلاقی استبداد ستیزی و اسلام­خواهی، فصل­نامه ره­آورد سیاسی، سال هشتم، شماره ۳۲، صفحات ۱۷۸-۱۵۹٫

بشیر، حسن و همکاران (۱۳۸۹) خبر، تحلیل شبکه ای و تحلیل گفتمان، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).

بشیر، حسن (۱۳۹۰) رسانه های بیگانه: ‌قرائتی با تحلیل گفتمان، از:‌ مجموعه تحلیل گفتمان رسانه های جهان (کتاب اول)، چاپ اول، پائیز ۱۳۹۰، تهران:‌ انتشارات سیمای شرق و ماهنامه مدیریت ارتباطات.

 

بشیر، حسن (۱۳۹۱) رسانه های بیگانه: ‌قرائتی با تحلیل گفتمان، از:‌ مجموعه تحلیل گفتمان رسانه های جهان (کتاب دوم)، چاپ اول، پائیز ۱۳۹۱، تهران:‌ انتشارات سیمای شرق و ماهنامه مدیریت ارتباطات.

 

بشیر، حسن؛ چابکی، رامین و مهربانی فر، حسین (۱۳۹۱) «بیداری اسلامی مصر و گفتمان رسانه ای جهان:‌تحلیل گفتمان نشریات کشورهای خارجی»، فصلنامه مطالعات بیداری اسلامی، سال اول، شماره اول، صص ۶۹-۱۰۵٫

حافظیان، محمد حسین(۱۳۸۹) جهانی شدن و مناسبات دولت-جامعه در مصر، فصلنامه مطالعات سیاسی، سال دوم، شماره ۷، صفحات ۵۲-۲۵٫

سردارنیا، خلیل اله(۱۳۹۰). تحلیل ساختاری و کنش­گرا بر چرایی تثبیت حکومت اقتدارگرا در مصر، فصل­نامه روابط خارجی، سال سوم، شماره دوم. صفحات ۱۳۱-۱۰۵٫

Jaafar, Rudy(2004). An Islamic Revolution in Egypt?, Al Nakhlah, Article 3.

Sharp, Jeremy  M. (2011). Egypt in Transition, Congressional Research Service, www.crs.gov.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.