به نظر میرسد شناخت ماهیت انقلاب اسلامی از ضروریات پرداختن به تبیین و ارزیابی دستاوردهای این انقلاب است. این شناخت را از دو طریق میتوان به دست آورد: نخست از خلال گفتهها و نوشتههای رهبری و معمار انقلاب، و دیگری مشاهدات میدانی در خلال شعارها و سوگیریهای محتوایی مردم در دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی.
امام خمینی (ره) در نخستین بند از وصیتنامۀ خود چنین میفرمایند: «ما میدانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تأییدات غیبی الهی پیروز گردید. اگر نبود دست توانای خداوند، امکان نداشت یک جمعیت ۳۶ میلیونی با آن تبلیغات ضدّ اسلامی و ضد روحانی ـ خصوص در این صد سال اخیر ـ و با آن تفرقهافکنیهای بیحساب قلمداران و زبانمُزدان در مطبوعات و سخنرانیها و مجالس و محافل ضدّ اسلامی و ضدّ ملی به صورت ملیت، و آنهمه شعرها و بذلهگوییها و آنهمه مراکز عیاشی و فحشا و قمار و مسکرات و مواد مخدره، که همه و همه برای کشیدن نسل جوان فعال [فراهم شده بود] که باید در راه پیشرفت و تعالی و ترقی میهن عزیز خود فعالیت نمایند، به فساد و بیتفاوتی در پیشامدهای خائنانه که به دست شاه فاسد و پدر بیفرهنگش و دولتها و مجالس فرمایشی که از طرف سفارتخانههای قدرتمندان بر ملت تحمیل میشد، و از همه بدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آموزشی که مقدرات کشور به دست آنان سپرده میشد، با به کار گرفتن معلمان و استادان غربزده یا شرقزدۀ ۱۰۰ درصد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامی، بلکه ملیِ صحیح با نام ملیت و ملیگرایی ـ گرچه در بین آنان، مردانی متعهد و دلسوز بودند؛ لکن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان، کار مثبتی نمیتوانستند انجام دهند ـ و با اینهمه و دهها مسائل دیگر، از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قدرت تبلیغات به انحرافِ فکری کشیدن بسیاری از آنان، ممکن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایدۀ واحد و فریاد “الله اکبر” و فداکاریهای حیرتآور و معجزهآسا، تمام قدرتهای داخل و خارج را کنار زده و خود مقدرات کشور را به دست گیرد. بنابراین، شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همۀ انقلابها جداست؛ هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام، و تردید نیست که این یک تحفۀ الهی و هدیۀ غیبی بوده که از جانب خداوند منان بر این ملت مظلوم غارتزده عنایت شدهاست.»
این تحفۀ الهی حاصل مجاهدت مردان و زنانی از این ملت بود که با نام خدا و اعتماد به وعدۀ او که: «یا أیُّها الّذینَ آمَنوا إن تَنصُروا اللّهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت أقدامَکُم» (محمد: ۷) و به تبعیت از دعوت امام خمینی (ره) به پا خاستند و توانستند با اتکال به خداوند تبارک و تعالی، رژیمی را که شرق و غرب عالم از آن حمایت میکردند، از پا درآورند.
انگیزههای ایمانی مردم در این انقلاب را نیز میتوان در تبعیت از رهبری مرجع دینیشان و همچنین شعارهای انقلاب که همه برگرفته از آموزههای مکتب عاشورا بود، جستوجو کرد. به نمونههایی از شعارهای مردم در راهپیماییهای دوران مبارزه توجه کنید:
الف) شعارهای ملهم از عاشورای حسینی: «نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه»؛ «خمینی، خمینی، تو وارث حسینی»؛ «تا خون مظلومان به جوش است، آوای عاشورا به گوش است.»
ب) شعارهایی که عدالت علوی را فریاد میزدند: «هرکس که عدالتخواه است، از عدل علی آگاه است»؛ «ظلم شاهنشاهی نابود باید گردد»؛ «ایران ما دریای خون است، رژیم ظالم شاه سرنگون است.»
ج) شعارهایی که حکومت بر پایۀ اسلام را فریاد میزدند: «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی»؛ «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»؛ «نه سازش سیاسی، نه قانون اساسی / به گفتۀ خمینی، جمهوری اسلامی.»
د) شعارهایی که رهبری امام خمینی را فریاد میزدند: «راه ما راه خدا، رهبر ما روح خدا»؛ «ما همه سرباز توییم خمینی، گوش به فرمان توییم خمینی»؛ «امامِ ما خمینی، رهبر انقلاب است / جمهوری اسلامی، مظهر عدل و داد است.»
تصویری که مردم به یُمن آموزشهای امام و شاگردان مکتب ایشان از عدالت علوی و ظلمستیزی حسینی پیدا کرده بودند، چنان بصیرتی در آنها ایجاد کرده بود که به خوبی به ماهیت رژیم وابستۀ پهلوی پی برده بودند.
اگر بخواهیم به مهمترین دستاوردهای سیاسی انقلاب اسلامی ایران بپردازیم، میتوانیم از جمله به موارد زیر اشاره کنیم:
۱٫ انقلاب اسلامی فرصتی شد تا اعجاز قرآن در جامعه رخ نماید. خداوند که مؤمنان را از دنیاگرایی برحذر میدارد و آنها را به جهاد در برابر ظلم فرا میخواند: « ما لَکُم إذا قیلَ لَکُمُ انفِروا فِی سَبِیلِ اللّهِ اثاقَلتُم إلَى الأرضِ أرَضِیتُم بِالحَیاهِ الدُّنیا مِنَ الآخِرَهِ فَما مَتاعُ الحَیاهِ الدُّنیا فِی الآخِرَهِ إلا قَلِیلٌ» (توبه: ۳۸)، به آنها وعده میدهد چنانچه در این مسیر گام بردارید، از نصرت الهی برخوردار خواهید شد: «إنَّ اللّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنُون» (نحل: ۱۲۸) و حتی به آنها میگوید در این راه، از بازماندگی سستعنصران و آنها که شما را در میانۀ راه رها میکنند نیز نگران نباشید، که: «…کم مِن فِئَهٍ قَلیلَهٍ غَلَبَت فِئَهً کثیرَهً بِإذنِ اللّهِ وَ اللّهُ مَعَ الصابرینَ» (بقره: ۲۴۹).
ملت ایران با به پا خاستن در برابر ظلم حکام رژیم پهلوی به عنوان گوشهای از ظلم جهانی، و استقامت در این مسیر بهرغم همۀ مشکلاتِ ناشی از تقابل با جریان سلطه و ایادی داخلی آنها و نیز از راه ماندگان انقلاب، آیات الهی قرآن را تفسیر کرد و اعجاز قرآن را متجلی نمود.
۲٫ شکلگیری حکومت اسلامی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی بود. بهرغم تأکید اسلام به ضرورت برقراری قسط و عدل در همۀ شئون جامعۀ اسلامی و اینکه استقرار قسط و عدل جز در سایۀ تشکیل حکومت محقق نمیشود،و بهرغم تلاش و کوشش همۀ انبیا و اولیای الهی، اندیشۀ تشکیل حکومت اسلامی جز در برهههایی از تاریخ ـ آن هم نه به طور کامل ـ شکل نگرفته بود.
۳٫ شکلگیری گفتمان ولایت فقیه به عنوان امامت مستمر و نیابت امام معصوم برای ادارۀ جامعه در ادبیات سیاسی اسلام، از نقاط درخشان سیاسی و دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی است. در این نگاه، علاوه بر رابطۀ امت و امام که نمونهای منحصر به فرد از رابطۀ مردم و زمامدار جامعه است، اجتهاد مستمرّ ولی فقیه موجب افزایش ظرفیت حکومت در مواجهه با شرایط جدید و مسائل مستحدثه میشود؛ همانطور که امام راحل پس از گذشت مدتی از شکلگیری حکومت اسلامی و تجربیات به دست آمده دربارۀ برخی کاستیها در قانون اساسی نخستین، به اصلاح و تغییراتی در آن همت گماشتند تا بخشهای مختلف نظام بتوانند با نشاط و قدرت بیشتر، به راه خود ادامه دهند.
۴٫ استقلال ملت ایران که یکی از شعارهای اصلی انقلاب (تحت عنوان: «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی») بود، شکل گرفت؛ به نحوی که به جرأت میتوان گفت امروز تنها حکومت دنیا که مستقل از مناسبات سلطۀ جهانی در جهت منافع ملت خود تصمیم میگیرد، جمهوری اسلامی ایران است.
۵٫ آزادی یکی دیگر از دستاوردهای انقلاب اسلامی برای ملت ایران بود. خوشبختانه آنچه به عنوان آزادی در نظام اسلامی مطرح است، نه آن بی بند و باری است که جریان سلطه به عنوان ابزار توسعۀ قدرت به دنبال رواج آن است؛ بلکه به معنای رهایی از همۀ بندها و حصارهایی است که مانع رشد و سعادت انسان است.
۶٫ انقلاب اسلامی موجب عزت و سربلندی ملت ایران در نظر جهانیان شد، که این خود تفسیر آیۀ دیگری از قرآن است که فرمود: «وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا و انتُم الأعلَونَ إن کُنتُم مُؤمِنینَ» (آلعمران: ۱۳۹). قبل از پیروزی انقلاب، دولت ایران بیش از چیزی درحد عروسک خیمهشببازی آمریکا نبود؛ در همۀ شئون به آنها وابسته بود و بدون اینکه این وابستگی کوچکترین ارمغانی برای ملت ایران در بر داشته باشد، هرجا منافع آنها ایجاب میکرد، از ثروت و حیثیت ملت ایران هزینه میکرد. نمونههای روشن این رویکرد را میتوان در حمایت رژیم شاه از رژیم جعلی اسراییل در هنگامۀ جنگ با اعراب، و همچنین سرکوب نهضتهای منطقهای دانست. پادشاه ایران نخستین رئیس دولتی بود که هر بار پس از انتخاب رئیسجمهور جدید آمریکا، برای دستبوسی و اظهار ارادت و وفاداری نسبت به او به آمریکا سفر میکرد. سفارتخانههای کشورهای غربی ـ بهویژه، آمریکا ـ نیز در این کشور فعال ما یشاء بودند؛ درحالی که امروز ایران نهتنها عزتمندانه روی پای خود ایستاده، بلکه به عنوان یکی از محورهای اصلی قدرت در منطقه و جهان، فعال است و در بسیاری از مناسبات و معادلات سیاسی جهان، نقش فعال و تعیینکننده دارد.
۷٫ یکی از ثمرات مهم سیاسی انقلاب اسلامی، وحدت ملی بود. درجریان انقلاب اسلامی، ملت ایران به ندای رهبر خویش مبنی بر وحدت پاسخ دادند و با حلقه زدنِ جمعی پیرامون پیر جماران به عنوان عمود خیمۀ انقلاب اسلامی، مفسر آیۀ: «و اعتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقوا» (آلعمران: ۱۰۳) شدند؛ چه، آنها باور داشتند که همانطور که در آموزههای الهی آمده، نزاع و تفرقه آنها را سُست و در مقابل دشمنان آسیبپذیر میکند: «و اطیعُوا اللّهَ وَ رَسولَهُ وَ لا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَ تَذهَبَ ریحُکُم و اصبِروا إنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرینَ» (انفال: ۴۶). تجلی تداوم این وحدت، علاوه بر حضور مردم در فراخوانهای ملی ـ همچون انتخابات و راهپیماییها ـ در مشارکت در طرحهایی چون دفاع از حریم اسلام و کشور و محرومیتزدایی و… دیده میشود.
۸٫ از دیگر آثار سیاسی انقلاب اسلامی، شکلگیری قدرت ملی بود؛ قدرتی که ناشی از وحدت مردم و برخورداری از معیت خداوند تبارک و تعالی است: «إنَّ اللّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا و الَّذینَ هُم مُحسِنونَ» (النحل: ۱۲۸) و «إنَّ اللّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا» (حج: ۳۸). حتی اگر این اتحاد، ایمانی نبود، به مصداق آیۀ ۲۹ سوره عنکبوت که: «مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذوا مِن دونِ اللّهِ أولِیاءَ کَمَثَلِ العَنکَبوتِ اتَّخَذَت بَیتاً وَ إنَّ أوهَنَ البُیوتِ لَبَیتُ العَنکَبُوتِ لَو کانوا یَعلَمونَ،» آسیبپذیر و شکننده میشد. بنابراین، یکی از موضوعاتی که امام خمینی (ره) به ادبیات انقلاب وارد کردند، نقش وحدت، یکپارچگی و حضور مردم در صحنه در شکلگیری قدرت ملی ـ صرفنظر از تواناییهای اقتصادی و نظامی کشور ـ بود.
۹٫ احیای معنویت در جهان یکی دیگر از دستاوردهای سیاسی انقلاب اسلامی ایران بود. در دورانی که انسانِ سرخورده از مکاتب شرقی و غربی به دنبال روزنهای برای قرارگرفتن در معرض نور حقیقت بود، ناگهان خورشید انقلاب ظهور کرد و جهانی را به تفکر و تأمل واداشت و حقیقت، از چهرۀ واقعی سیاستمداران سلطهطلب نقاب برداشت. این انقلاب موجب جلب توجه بسیاری به اسلام و معارف اسلامی شد؛ تا آنجا که در برهههایی از تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قرآن در جوامع غربی، پرفروشترین کتاب شناخته شد.
۱۰٫ از دیگر آثار و پیامدهای انقلاب اسلامی، بیداری اسلامی بود. ایستادگی ملت ایران در برابر زیادهخواهیهای جریان سلطه و پیروز بیرون آمدن از بسیاری میدانهای آزمون ـ همچون کودتاهای مکرر، برخی شورشهای منطقهای، هشت سال جنگ تحمیلی، مقاومت در برابر انواع تحریمها و… ـ الگوی موفقی از انقلاب اسلامی و ملت ایران در تقابل با ظلم جهانی ترسیم کرد. نشانههای این بیداری را در فرو ریختن ابهت کاخنشینان سفید و سرخ و… نزد بسیاری از ملتهای منطقه و جهان میتوان مشاهده کرد. بدین ترتیب، نهتنها بیداری اسلامی شکل گرفت، بلکه بسیاری به این نتیجه رسیدند که انسان جز در پناه اسلام، به سعادت نمیرسد.
۱۱٫ امروز به برکت انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی ایران، با عمل به آیل «و اعِدّوا لَهُم ما استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکُم و آخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللّهُ یَعلَمُهُم» (انفال:۶۰)، نه تنها بهخوبی قدرت دارد تا از مرزهای میهن اسلامی دفاع کند، بلکه به یکی از مؤلفههای اصلی امنیت و ثبات سیاسی منطقه تبدیل شدهاست.
۱۲٫ یکی دیگر از دستاوردهای انقلاب اسلامی، ارائۀ یک الگوی موفق مبارزه با ظلم بود. اعتراض به حکام ستمگر و مبارزه با آنها در تاریخ تشیع ـ بهویژه، در دو سه سدۀ اخیر کشور ما ـ بیسابقه نیست، اما آنچه مبارزات اخیر ملت ایران را به عنوان نقطۀ تکامل این اعتراضات برجسته میکند، الگوی مبارزه است. عناصر اصلی این الگو عبارتند از: الف) انقلاب به نام خدا برای پیادهسازی احکام الهی به عنوان بستر رشد انسان در جامعه؛ ب) تکیه بر ایمان مردم و تلاش بر تقویت روحیۀ ایمانی آنها (تا مشمول نصرت الهی شوند)؛ ج) تکیه بر ظرفیت مردمی جامعه و شکل دادن قدرت ملی در مقابل جریان ظلم؛ د) وجود وحدت رهبری دینی با مشخصاتی از قبیل اجتهاد، مدیریت، تدبیر و آشنایی با مسائل ملی، منطقهای و جهانی.