در جامعۀ امروزی که زمان گذار از مدرنیته به اسلام ناب محمدی است، مفهوم فرهنگ و پدیدۀ فرهنگ حقیقت ظریف، دقیق و لطیفی است که قابلیت رشد، تکامل، انعطاف، زوال، فرسایش و انحطاط را در شرایط مختلف دارد. لذا مقولۀ جهاد فرهنگی با این توصیف، امر حساس و خطیری خواهد بود که کوچکترین اشتباه در آن، مسیر و سرنوشت یک تمدن، جامعه و نظام فرهنگی را در بستر انحطاط قرار میدهد. برای مقابله با جبهۀ ناتوی فرهنگی راهی جز اقدام به جهاد فرهنگی گسترده باقی نماندهاست: یک بسیج همگانی لازم است. خواص، نخبگان و فرهیختگان رسالتی سنگین بر دوش دارند. امیرمؤمنان (ع) در موارد گوناگون در نهج البلاغه به این مسئله اشاره دارد و میفرماید: «الله الله! فی الجهاد باموالکم و انفسکم و السنتکم فی سبیل الله.» (خدا را! خدا را! دربارۀ جهاد با اموال و جانها و زبانهای خویش در راه خدا.)
مقدمه
واژۀ جهاد به معنای کوشش و استقامت و همچنین به کار بستن توان در دفع دشمن است و در اصطلاح فرهنگ اسلامی عبارت است از: «ألجَهادُ شَرعاً بَذلَ النَّفسِ وَ مال وَ الوسعِ فی اِعلاءِ کلمهِ الإسلامِ وَ اِقامهِ شَعائِرَ الایمانِ.» (یعنی جهاد عبارت است از نثار جان و مال و توان در راه اعتلای اسلام و بر پا داشتن شعارهای ایمان.» رهبر معظم انقلاب نیز در بیان تعریف اصطلاحی جهاد میفرماید: «هر چیزی که هم تلاش باشد و هم در مقابله با دشمن باشد، جهاد است. بعضی ممکن است یک کاری انجام دهند، زحمت هم بکشند، بگویند ما داریم جهاد میکنیم. نه، جهاد یک شِقّش این است که در مقابله با دشمن باشد.»
بنابراین، سه عامل مهم در تبیین مفهوم جهاد از دیدگاه اسلام حائز اهمیت است: ۱) اقدامی همراه با تلاش، کوشش و تحمل سختی؛ ۲) در جهت مقابله با دشمن و دفع هجومهای گوناگون او؛ ۳) فی سبیل الله و به قصد و نیت امتثال امر و انجام تکلیف الهی و کسب رضای خدا.
از آنجا که تهاجم دشمن به اسلام و سرزمین اسلامی به شیوههای مختلف صورت میگیرد، روش مقابله با آن نیز متنوع است: گاهی جهاد نظامی و درگیری و رویارویی در صحنۀ جنگ با دشمن است، گاهی جهاد سیاسی و مشارکت در تعیین سرنوشت و مسئولین اجرایی و قانونگذار برای ایستادگی در مقابل نفوذ و استیلای سیاسی دشمن است، گاهی نیز جهاد مالی و تأمین هزینۀ مبارزه با دشمن است. در بسیاری مواقع، جهاد فرهنگی برای رفع و محو سلطۀ فرهنگی دشمن و مقابله با هجوم فرهنگی دشمن است؛ چنانکه مقام معظم رهبری در تبیین اقسام جهاد میفرماید: «یکی از چیزهای برجسته در فرهنگ اسلامی که البته مصداقهای بارزی هم بیشتر در تاریخ صدر اسلام و کمتر در طول زمان دارد، عبارت است از فرهنگ رزمندگی و جهاد. جهاد هم فقط جهاد در میدان جنگ نیست. هر چیزی که هم تلاش باشد هم در مقابله با دشمن، جهاد است. درست توجه بفرمایید. بعضی ممکن است یک کاری را انجام بدهند، زحمت هم بکشند، بگویند ما داریم جهاد میکنیم. نه. یک شرط جهاد این است که در مقابلۀ با دشمن باشد. البته یک وقت در میدان جنگ مسلحانه است، این جهاد رزمی است؛ یک وقت در میدان سیاست است، این جهاد سیاسی است؛ یک وقت در میدان فرهنگ است، این جهاد فرهنگی است؛ یک وقت در میدان سازندگی است، این جهاد سازندگی است و البته میدانهای دیگری هم هست. شرط اول این است که تلاش در آن باشد، کوشش باشد؛ شرط دوم اینکه در مقابل دشمن باشد؛ چون ما دشمن داریم و چون دشمنان ما از لحاظ نیروی مادی قوی هستند، چون اطراف و جوانب ما را از همه جهت دشمنها گرفتهاند و جداً در صدد دشمنی هستند. در دشمنی با ایران اسلامی هم شوخی نمیکنند؛ چون میخواهند از هر راهی که شد، ضربه بزنند. پس در ایران اسلامی، هرکسی که به نحوی مقابل این دشمن ـ که از اطراف، تیرهای زهرآگین را به پیکر این انقلاب و این کشور اسلامی نشانه رفتهاست ـ تلاشی بکند، جهاد فی سبیل الله کردهاست. یکی از این جهادها هم جهاد فکری است….»
مفهومشناسی جهاد فرهنگی
جهاد فرهنگی از دو واژۀ جهاد و فرهنگ تشکیل شدهاست. این دو با همراهی یکدیگر مفهوم ارزشی را در جامعه تحت پوشش قرار میدهند. اهمیت این موضوع تا آنجاست که توجه نکردن به جهاد فرهنگی میتواند در امر پیشرفت، مشکلات اساسی را فراهم آورَد. تجربۀ تاریخی جامعۀ ایران بیانگر این امر است که جامعه قبل از هر چیز، نیازمند آمادگیهای فکری، پی بردن به ضرورت پیشرف، و خلاصه، تصمیمگیری قاطع پیرامون آن است. این امر خود به تنهایی مستلزم جهاد فرهنگی و همراهی آن با ابعاد دیگر پیشرفت است.
جهاد اقتصادی در عرصۀ فرهنگ میتواند با تأمین ابزار و زیرساختهای فرهنگی و بودجه، از حیث سختافزاری به تحقق جهاد فرهنگی کمک کند؛ در حالی که جهاد فرهنگی میتواند از راه ارائۀ قالب و محتوای صحیح در خصوص جهاد اقتصادی در قالبی نرمافزاری، به تحقق آن در جامعه کمک کند. لذا میبینیم که بین این دو چه ارتباط ظریف و دقیقی وجود دارد.
در تعریف جهاد فرهنگی، میتوان گفت که فرآیندی است که به معنای ایجاد تحول و خلق ارزشها و روابط اخلاقی و هنجارهای مناسب با دید اسلامی و خدامحور است و برای ارضای نیازهای آدمی، زمینههای لازم را در قالب اجتماع، فراهم میکند. از این منظر، میتوان از جهاد فرهنگی به پویایی و رشد فرهنگی نیز یاد کرد. هدف کلان جهاد فرهنگی را میتوان در انبساط فکری جامعه در جهت جانشین کردن مراتب عقلی، در قواعد تصمیمگیری، تضمین تربیت و تعلیم و پرورش صحیح و ارتقای سطح کارآمدی مردم برای تحقق جامعهای سالم و بهرهمند از امکانات مفید، بیان و تبیین کرد.
از سوی دیگر، جهاد فرهنگی خود در بر گیرندۀ ارکانی از قبیل همگانی ساختن فرهنگ و ضرورت سیاستگذاری فرهنگی و… است که این اهداف و ارکان توسعۀ فرهنگی جامعه را در کسب رشد خلاقیتها و فضیلتهای اجتماعی به مدد بازشناسی و بازآفرینی فرهنگ اسلامی یاری میرساند. از کارکردهای دیگر جهاد فرهنگی در جامعه، این است که در مواجهه با دگرگونیهای سریع اجتماعی و اقتصادی، کیفیت زندگی را ارتقا میبخشد و جامعه را بابت بهرهمندی از توسعۀ معنوی و مادی، اقناع مینماید. جهاد فرهنگی قادر است که در یک فرآیند کلی، با مشارکت دادن تمامی افراد جامعه و گروههای اجتماعی، در راستای مقولات فرهنگآفرینی و تقویت و گسترش رقابتهای سازنده گامهای مفیدی بردارد. بیتردید، پیشرفت در مسیر انسانیت و سیر الی الله به عنوان یک مفهوم متعالی، دستاوردی مهم و پدیدهای چندبُعدی است و فی نفسه یک آرمان به حساب میآید.
شرایط جهاد فرهنگی
ایمان و اخلاص دو شرط جهاد فرهنگی هستند. حرکتهایی که از روی ایمان باشد، نتایج بهتری دارد. نتیجه و تأثیر طبیعیِ اقدام همراه با ایمان بیشتر است و در این شرایط، ما به مدد الهی نیز مستظهر هستیم؛ چون دین ما حق است. (اگر در این راه اخلاص داشته باشیم.) مخلص کسی است که حقیقت را از روی بصیرت تشخیص داده و در راه آن فداکاری میکند. چنین کسی قطعاً مورد عنایت خاص ولیعصر (عج) و مشمول مددهای غیبی الهی خواهد بود. همه میدانند که در جنگ هشت ساله، بزرگترین عامل پیروزی مددهای الهی و شرط آن مددها تلاش خالصانه و مخلصانۀ بسیجیها بود. در عرصۀ نبرد فرهنگی نیز همین اصل حاکم است. در جهاد فرهنگی هم درست است که ما ابزار تبلیغات و وسایل بیگانگان و دشمنان اسلام را نداریم، ولی چیزی داریم که بر همۀ آنها غالب است. اگر با ایمان و اخلاص کار کنیم، خدای آن جبهه در این جبهه هم هست. خدایی که بسیجیان ما را در هشت سال دفاع مقدس یاری کرد، امروز میتواند سربازان امام زمان (عج) را در جهاد فرهنگی یاری کند. همچنین، جهاد فرهنگی نیازمند بصیرت اسلامی، روش علمی، رفتار انسانی، نظم، تنوع، جذابیت و استفادۀ بهینه از مناسبترین امکانات تبلیغی روز و توجه خاص به الگوهای اسلامی در تنظیم برنامهها و رفتارهاست. جهاد فرهنگی به طراحی و برنامهریزی و بهعبارتی، مهندسی فرهنگی نیازمند است و برای اجرای آن به مشارکت دستگاههای دولتی و آحاد مردم نیاز است که امروزه با پیشرفت تکنولوژی ارتباطات این امر تحققیافتنی است.
نظریههای غالب در خصوص جهاد
موضوع جهاد بهدلیل حساسیت و آثار گستردهای که بر تحولات جوامع اسلامی دارد، موضوع تحلیلهای بسیاری قرار گرفته و در نتیجه، دیدگاههای مختلفی تولید و عرضه شدهاست. در ارتباط با جهاد، میتوان دو رویکرد کلی را شناسایی نمود؛ بهگونهای که دیگر نظریههای موجود در این رابطه را بهرغم تفاوتهای تحلیلی و استنادی، میتوان در این دو رویکرد کلی قرار داد. این دیدگاهها عبارتاند از:
۱٫ جهاد به مثابۀ عملیات نظامی برای دفاع از قلمرو اسلامی. در این دیدگاه، جهاد مصداق کامل قتال ارزیابی میشود که به کاربرد عملیات دفاعی برای دفع تجاوز و خطر دشمنان دلالت دارد:
الف) صیانت از بلاد، نظام و جامعه اسلامی در قبال تعرض دشمن خارجی که به جهاد دفاعی شناسانده شده و برای آن از حیث عقلی و شرعی، تأییدات بسیار میتوان سراغ گرفت؛ ب) تقویت نظم و ثبات داخلی جامعۀ اسلامی در قبال باغی، که به دلیل سرکشی و تمرّد، مستوجب عکسالعمل لازم است؛ پ) مبارزه با دشمنان بشریت بهمنظور توسعۀ کلمۀ الله که از آن با عنوان جهاد ابتدایی یاد شده و البته پیرامون وجوب یا حتی جواز آن، بحثهای بسیاری مطرح است.
۲٫ جهاد به مثابۀ دفاع از دین اسلام. در این دیدگاه، سه مصداق مذکور مورد نقد قرار گرفته، یک یا دو گونه آن از قلمرو جهاد خارج میگردد. برای مثال، میتوان اصول این دیدگاه را به شرح زیر برشمرد: الف) نفی وجوب جهاد ابتدایی؛ ب) تفکیک مصداقی در معنای بغات؛ پ) تجدید نظر در دفاع، بهگونهای که شروطی را برای این اقدام ضروری قائل میشوند.
اهمیت و ضرورت جهاد فرهنگی
در کل باید توجه داشت که برای ادامۀ حیات یک جامعه، فرهنگ باید کارکردهای مهم خود را ایفا نماید تا نیازهای مادی، معنوی و اجتماعی مردم تأمین گردد. چرا وقتی که عواملی موجب میشود تا یک روش زندگی نتواند انتظاراتی را که به وجود آوردهاست تأمین نماید، افراد وادار میشوند تا راههای امیدوارکنندهتری را جستوجو کنند؟ به همین ترتیب، اگر یک نظام فرهنگی قادر به تأمین نیازهای انسانی نباشد، انسانها در پی ابداع عناصر فرهنگی جدید یا پذیرفتن عناصر فرهنگهای دیگر بر میآیند تا نیازهای اساسی خود را تأمین نمایند و این فرآیند به دگرگونی فرهنگی منجر میگردد. بنابراین، هرچه میزان ناتوانی یک نظام فرهنگی در تأمین نیازهای مردم جامعه بیشتر باشد، زمینۀ مساعدتری برای پذیرفتن عناصر، اجزا و مجموعههای فرهنگی بیگانه فراهم خواهد بود.
لذا میتوان به اهمیت و چرایی تحقق جهاد فرهنگی در سطح جامعه پی برد؛ چرا که تنها با جهاد فرهنگی است که میتوان امیدوار بود شادابی و طراوت فرهنگ اسلامی به طور کامل و عینی در جامعه مشهود گردد. به طور خلاصه، جهاد فرهنگی را میتوان رویکرد نوینی در برنامهریزی و مدیریت توسعۀ فرهنگی دانست که با توجه به طبیعت فرهنگ، به طراحی راهبردهای عملی برای حل مسائل و مشکلات ناشی از تعامل فرهنگ و توسعه میپردازد. در جهاد فرهنگی، اساساً تلاش میشود تمامی ابعاد فرهنگی و سطوح و حوزههای سیاسی و اقتصادی… مورد توجه قرار گیرد.
اساس شخصیت فرد و جامعه بر مسائل فرهنگی و اعتقادی مبتنی است. جهاد فرهنگی سعی و تلاش برای تبیین، تفهیم و ترویج عقاید، آداب، رسوم و شیوههای صحیح و تبیین عقاید و شیوههای باطل در جامعه است. مصلحان با روشنگری و مجاهدت علمی و فرهنگی، زیربنای فرهنگ و اعتقادات جاهلانه و خرافی را از بین برده و معارف حیاتبخش توحیدی و فرهنگ صحیح اسلامی را به جامعه میرسانند. باید ابتدا با فرهنگ جاهلی مبارزه کرد و با ارائۀ فرهنگ ناب اسلامی جامعه را اصلاح نمود، و نیز علیه کسانی که آگاهانه بر فرهنگ جاهلی پای میفشرند و نمیگذارند فرهنگ اسلامی جانهای تشنه و سراب دیده را سیراب کند، کوشید. البته جهاد فرهنگی یک جهاد مستمر است و ماندگاری احکام الهی به آن بستگی دارد.
بنابراین، جهاد فرهنگی مهمتر از جهاد نظامی است و از اهمیت زیربنایی و بسزایی برخوردار است؛ چنان که پیامبر اکرم (ص) در آغاز رسالتش (قبل از اینکه به او و پیروانش اجازۀ جهاد نظامی داده شود،) به جهاد فرهنگی مأمور میگردد و قرآن به عنوان کتاب جهاد فرهنگی بر قلب مبارک ایشان نازل میگردد: «وَ جاهَدهُم بهِ جَهاداً کبیراً»؛ (فرقان: ۵۲) (و به وسیلۀ قرآن با آنان مبارزه کن؛ مبارزهای بزرگ.) یعنی با تلاوت آیات قرآن و بیان حقایق قرآن، حجت را بر آنان تمام کن و بنیان اعتقاد توحیدی را استوار و محکم بنا کن. فضیلت این جهاد از جهاد نظامی نیز بیشتر و والاتر است؛ چون مجاهدان فرهنگی هستند که مجاهدان نظامی را میپرورانند. این مجاهدان هستند که با تبیین و تبلیغ عقاید، اخلاق و احکام توحیدی مجاهد میپرورانند. از این روست که ارزش مجاهدان این صحنه بسی والاتر و بالاتر از مجاهدان دیگر صحنهها ـ از جمله مجاهدان نظامی ـ است. از رسول خدا (ص) و امام صادق (ع) نقل شدهاست: «اِذا کانَ یومَ القیامَهِ جَمَعَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ النّاسَ فی صَعیرٍ واحِدٍ وَ وُضِعَتِ المَوازینُ فَتوُزَنُ دِماءَ الشُّهَداءَ مَعَ مِدادِ العُلَماءِ فَیرَحّجُ مِدادُ العُلَماِء عَلی دِماءِ الشُّهَداءِ.» (در روز قیامت، خداوند عزّوجل همۀ مردم را در یک جا جمع میکند. میزانها نصب میگردد و خون شهیدان با مداد علما سنجیده میشود؛ پس مداد عالمان بر خون شهیدان برتری مییابد.» از این روست که امامان معصوم (ع) اهمیت بسیار زیادی به جهاد فرهنگی مبذول میداشتند. شهید مطهری در اینباره میگوید: «ائمۀ اطهار ـ علیهم السلام ـ در هر زمانی مصلحت اسلام و مسلمین را در نظر میگرفتند و چون دورهها و زمانها و مقتضیات زمان و مکان تغییر میکرد، خواه و ناخواه همانطور رفتار میکردند که مصالح اسلامی اقتضا میکرد. در هر زمان، جبههای مخصوص و شکلی نو از جهاد به وجود میآمد و آنها با بصیرت کامل، آنجبههها را تشخیص میدادند.»
چنانکه امام صادق (ع) با حسن استفاده از شرایط زمانی خویش و ضعف قدرت سیاسی، به بسط و اشاعۀ معارف اسلامی همت میگمارد. گسترش زائد الوصف سرزمین اسلامی و مواجهۀ اسلام و تشیع با افکار، ادیان، مذاهب و عقاید گوناگون، اقتضای جهادی فرهنگی داشت و امام صادق (ع) به بهترین وجه به تبیین، تقویت و تعمیق هویت اسلامی پرداخت. از عصر جعفری است که شیعه در عرصههای گوناگونِ کلام، اخلاق، فقه، تفسیر و… صاحب حرکت مستقل میشود. عظمت علمی امام صادق (ع) در حدی است که ائمۀ مذاهب دیگر اسلامی ـ از قبیل ابوحنیفه و مالک ـ خود را به استفاده از جلسۀ درس او نیازمند مییابند. مناظرات عالمانۀ او با ارباب دیگر ادیان و عقاید، نشان از سعۀ صدر و وسعت دانش امام است. اهمیت این جهاد فرهنگی امام صادق (ع) شاید کمتر از قیام خونین سیدالشهداء (ع) نیست.
اهداف پیش روی جهاد فرهنگی
۱٫ مبنا قرار گرفتن ارزشهای اسلامی. یکی از ابعادی که در فرآیند توسعۀ فرهنگی مطلوب نظر اسلام است و در فرآیند جهاد فرهنگی میبایست مورد توجه قرار گیرد، توسعۀ فرهنگی بر مبنای ارزشهای اسلامی است. ارزشها سنگ بنای هر نظام سیاسی و اجتماعی را تشکیل میدهند و آنها را قوام و استمرار میبخشند. از این رو، هرگونه تحول و جابهجایی در ارزشها، تزلزل در بنیانهای نظام حاکم، بروز آسیبهای اجتماعی و گسترش نابهنجاری ـ بهخصوص در حوزۀ فرهنگ ـ را به دنبال خواهد داشت و سرانجام سبب جابهجایی هنجارها با ناهنجاریها شده، بحران اجتماعی ـ فرهنگی را پدیدار میسازد. پس به طور منطقی، حکومتها باید تمام همت خود را صرف پاسداشت آن نمایند و به تحولاتی که در ارزشهای بنیادین مؤثرند، حساسیت نشان دهندو طبیعیترین وضعیت برای یک نظام، مقابله با خطراتی است که تهدیدکنندۀ ارزشهای آن است.
۲٫ نفی پلورالیسم فرهنگی و جایگزینی فرهنگ اسلامی ناب به جای آن. بُعد دیگری که در فرآیند جهاد فرهنگی مطلوب نظر اسلام است، نفی پلورالیسم فرهنگی و توجه به فرهنگ اسلامی ناب است. پلورالیسم فرهنگی یکی از چالشهای اصلی در مسیر تحقق توسعۀ فرهنگی است. واژۀ plural به معنای کثرت و تعدّد، و واژۀ پلورالیسم pluralism به معنای کثرتگرایی یا گرایش به کثرت به کار میرود.
پلورالیسم یکی از مباحث مهم فلسفۀ دین و کلام جدید است که در دهههای اخیر در عرصۀ دینپژوهی مطرح شده و تکثر و تنوع ادیان را به عنوان یک امر قابل تحمل تبیین میکند و تعیین میکند که انسانها در قبال سایر ادیان، چه واکنشی داشته باشند، ولی همانطور که اشاره شد، در ابعاد فرهنگی نیز تعمیم داده شدهاست. پلورلاریسم فرهنگی گاهی نامی است که به نوعی هرج و مرج فرهنگی داده میشود و مقصود از این کار، قابل پذیرش تلقی شدن همۀ ناهنجاریهای فرهنگی است؛ در حالی که برخی از ناهنجاریها میتوانند سلامت جامعه را به طور جدّی، تهدید نمایند.
۳٫ توجه به گسترش و همگانی کردن فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر. بُعدی که در فرآیند جهاد فرهنگی مطلوب نظر اسلام است و میبایست مورد توجه قرار گیرد، گسترش و همگانی کردن فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر است. امر به معروف و نهی از منکر از آموزههای بنیادین اسلامی است که در ساحت فرهنگی نقش مؤثری دارد. این اصل شیوۀ رفتاری انسان مسلمان را مشخص میسازد و بر نفی بیطرفی او در مقابل هجومی که از نظر فرهنگی به ارکان سلامت جامعه میشود، تأکید میورزد. امر به معروف و نهی منکر از فروع دین اسلام است و اجرای آن باعث بر پا شدن واجبات و از بین رفتن منکرات و برقراری امنیت و آسایش در جامعه میشود. جهاد فرهنگی نیازمند نظارت عمومی و احساس مسئولیت همگانی در قبال سلامت اجتماعی است.
۴٫ نفی مادیگری و توجه به معنویت. بُعد دیگری که در فرآیند جهاد فرهنگی مطلوب نظر اسلام است، جهاد فرهنگی بر مبنای نفی مادیگری و توجه به خدا و معنویت است. توجه به خدا مهمترین فضیلت است و زمینۀ اصلاح و گسترش ارزشهای انسانی در محیط زندگی و جوامع بشری را فراهم میسازد.
۵٫ گسترش فرهنگ شهادت و ایثار. ترویج فرهنگ شهادت و ایثار بُعد دیگری است که در فرآیند جهاد فرهنگی، مطلوب نظر اسلام است و در فرآیند جهاد فرهنگی میبایست مورد توجه قرار گیرد. بیشک، بزرگترین جهد، گستردن فلسفه و رسالت ایثار و گذشت در جامعه است که بالاترین وجه این نگرش، جان باختن در راه ارزشها و اهداف بلند اسلامی است. توجه به فلسفۀ شهادت و بزرگداشت آن، به منظور تبیین الگوی توسعۀ فرهنگی است.
۶٫ دنبال کردن عدالت اجتماعی. علت بسیاری ازانقلابها، فقدان عدالت اجتماعی در جامعه بودهاست. از همین رو، تمام مصلحان بشری و انسانهای آزادۀ تاریخ حرکتهای اصلاحی را با اندیشۀ عدالتخواهی آغاز نموده و یکی از اهداف اصلی انقلاب و تحرکات اجتماعی خود را رفع تبعیض و برقراری عدالت اجتماعی قرار دادهاند. این بحث در اسلام واجد ارزش و اهمیت فراوانی است و در فرآیند توسعۀ فرهنگی میتوان برای آن ارزش جداگانهای در نظر گرفت.
۷٫ تحقق انسجام و وحدت در جامعه. بُعد دیگری که در فرآیند جهاد فرهنگی مد نظر است، توسعۀ فرهنگی بر مبنای وحدت است. یکی از مهمترین عوامل نشاط، هماهنگی و پوپایی جوامع انسانی، تحقق این هدف بودهاست. تاکنون همگرایی و همکاری صاحبنظران در عرصههای فرهنگ، سیاست و دانش، دستاوردهای ارزشمندی داشتهاست. این همگرایی و همکاری در دو دهۀ آغاز جمهوری اسلامی، بیشتر به حوزههای سیاست و فرهنگ معطوف بوده و در نهادهای حکومتی تجلی یافتهاست.
چنین انسجام درونی، از توجه کردن، اهمیت و اولویت دادن به عوامل داخلی توسعۀ فرهنگی نشأت میگیرد. چنین انسجامی علاوه بر فرآیند توسعۀ فرهنگی، باید در تمامی ساختارهای یک واحد سیاسی ـ اعم از فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و علمی ـ ایجاد شود؛ چرا که عدم سنخیت عناصر این ساختارها زمینۀ توسعهنیافتگی را فراهم میکند. از این دیدگاه، کشوری که به توسعه علاقهمند است، باید در حوزۀ اندیشه خود به نوعی انسجام درونی دست یابد. این انسجام نتیجۀ انسجام فرهنگی است. مرکز ثقل انسجام فکری نخبگان هستند که باید میان خود به اشتراک استنباطی دست یابند. زوال انسانها، مجموعهها و تمدنها ابتدا از درون آغاز میگردد. به همین نسبت، شکوفایی و شوکت انسانها، مجموعهها و تمدنها نیز از درون شروع میشود. آنچه در جوهر و ذات پدیدهها میگذرد، مهمتر از عوامل خارجی است که قصد اثرگذاری و نفوذ دارند؛ لذا چه در توسعهیافتگی و چه در توسعهنیافتگی، چه در پیشرفت و بالندگی و تمدنسازی و چه در عقبماندگی، سقوط، اضمحلال و زوال، درون مهمتر از برون است.
انسجام علاوه بر فرآیند توسعۀ فرهنگی، باید در تمامی ساختارهای یک واحد سیاسی ـ اعم از فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و علمی ـ ایجاد شود؛ چرا که عدم سنخیت عناصر این ساختارها زمینۀ توسعهنیافتگی را فراهم میکند.
۸٫ نفی جزمیتگرایی. بُعد دیگری که در فرآیند جهاد فرهنگی مطلوب نظر اسلام است، نفی جزمیتگرایی است. این عامل مانع بروز خلاقیت و پرورش ذهن مبتکر است که لازمۀ توسعه و تحول فرهنگی است. هر عقیدۀ جازمی موجب میشود که مردم آگاهیها و تواناییهای خود را نادیده گیرند و آرام آرام از رفتار انسانی دوری گزینند. مردم باید ضمن آزادی در اندیشهها و اعتقاداتشان، بر این باور باشند که هرگونه آموزش و مهندسی فرهنگی برای کمک به آنها برای ارتقای کیفیت زندگی آنهاست.
۹٫ نفی اسطورهگرایی. بُعد دیگری که در فرآیند جهاد فرهنگی مطلوب نظر اسلام است، توسعۀ فرهنگی بر مبنای نفی اسطورهگرایی غلط و جاهلی است. داستانهای رستم و افراسیاب بیش از آن که جنبۀ واقعی داشته باشد، جنبۀ تخیّلی داشتهاند. داریوش و کوروش در واقع چیزی بیشتر از خسروپرویز و قباد نبودهاند. اسطورهسازی جاهلانه سبب رکود و انجماد اجتماعی میشوند؛ کما اینکه امروز در مغولستان، از چنگیز یک اسطوره ساخته شدهاست!
در واقع اسطوره خود زاییدۀ آرزوهای پنهانی و آرمانهای سرکوب شدۀ اجتماعی است که در شرایط اختناق جان میگیرد و در درون ذهنها رشد میکند و اوج این مرحله را باید در افول پیشرفت و ترقی جامعه جستوجو کرد. مبنا قرار گرفتن ارزشهای اسلامی، نفی پلورالیسم فرهنگی، نفی مادیگری و توجه به معنویت، دنبال کردن عدالت اجتماعی، تحقق انسجام و وحدت در جامعه، نفی جزمیتگرایی، نفی اسطورهگرایی و هماهنگی با اهداف سیاسی و اقتصادی از مهمترین ابعاد جهاد فرهنگیِ مطلوب است.
۱۰٫ هماهنگی با اهداف سیاسی و اقتصادی نظام. بُعد دیگری که در فرآیند جهاد فرهنگی مطلوب مدّ نظر است، حرکت بر مبنای هماهنگی در عمل، به منظور جلوگیری از شکاف ساختاری است.
ماکس وبر معتقد است اگر ما بتوانیم جنبههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را با یکدیگر هماهنگ کنیم، به سوی توسعهیافتگی سیر خواهیم کرد. به اعتقاد وی، باید به عناصر مهم و در هم تنیدۀ میان فرهنگ و سیاست و قدرت توجه کنیم تا بتوانیم از عناصری که در فرهنگ اثری پویا از خود به جای گذاشتهاند، استفاده کنیم.
مقابله با ناتوی فرهنگی
برای مقابله با جبهه ناتوی فرهنگی جز اقدام به جهاد فرهنگی گسترده، راهی باقی نماندهاست و برای این منظور یک بسیج همگانی لازم است. خواص، نخبگان و فرهیختگان رسالتی سنگین بر دوش دارند. امیرمؤمنان (ع) در موارد گوناگون در نهج البلاغه به این مسئله اشاره دارد و میفرماید: «الله، الله! فی الجهاد باموالکم و انفسکم و السنتکم فی سبیل الله.» (خدا را! خدا را! دربارۀ جهاد با اموال و جانها و زبانهای خویش در راه خدا.» جهاد به زبان در راه خداوند، همان جهاد فرهنگی است.
پیامبر اعظم (ص) و اهلبیت او الگوی جهاد فرهنگی هستند. از ویژگیهای پیامبر خدا (ص) خستگیناپذیری او در این راه بود. آن حضرت با وجود همۀ تهمتها، تکذیبها و تهدیدها از جانب مشرکان و دشمنان کینهتوز، ۱۳ سال در مکه و ۱۰ سال در مدینه به نشر اسلام پرداخت و پایداری کرد تا سرانجام پیروز شد. امام علی (ع) در مورد این حرکت فرهنگی رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: «ارسله داعیا الی الخلق فبلغ رسالات ربه غیر و ان و لا مقصر و جاهد فی الله اعدائۀ غیر واهن و لا معذر.» (خداوند او [یعنی پیامبر] را فرستاد تا دعوتکنند به حق و گواه اعمال خلق باشد. پیامبر رسالات پروردگارش را بدون سستی و کوتاهی رساند و در راه خدا با دشمنان بدون عذرتراشی جهاد کرد.)
الزامها و ضرورتهای جهاد فرهنگی
جهاد فرهنگی با مشکلات و سختیهای فراوانی روبهروست و با جهاد نظامی تفاوت بسیار دارد. این سختیها عبارت است از: شنیدن تهدید و تکذیب و تهمت که شخص باید گاه از آبرو گرو بگذارد، و روبهرو شدن با افراد جاهل و نادان و گاه مغرض که از منطق بیبهرهاند.
نتیجۀ جهاد فرهنگی تدریجی است نه آنی؛ باید صبر کرد تا به ثمر بنشیند. گاه کسی همانند نوح پیامبر ۹۵۰ سال تلاش و تبلیغ میکند، اما نتیجهاش ایمان آوردن گروه اندکی به تعداد سرنشینان یک کشتی هستند، و به جز خدا، کسی مجاهد فرهنگی را تشویق نمیکند. برخلاف جهاد نظامی که غنایمی دارد، در جهاد فرهنگی غنیمتِ مادی و دستمزد در کار نیست. از این رو، برای اثربخشی و کارآیی جهاد فرهنگی در عرصۀ عمل، باید الزامهای آن را پذیرفت؛ از جمله:
۱٫ در جهاد فرهنگی، باید توهینها و استهزاءها را تحمل کرد و با شکیبایی به کار خود ادامه خواهد داد.
۲٫ جهاد فرهنگی باید تداوم یابد، چون نتیجه و ثمرۀ آن آنی نیست. علاوه بر اینکه تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن نیز مقطعی نیست، تا وقتی دشمن در میدان است، ما نیز باید در میدان مبارزه حضور داشته باشیم. حتی اگر دشمنان نیز از تبلیغ اهداف خود دست بردارند، ما نباید نسبت به تبلیغ اسلام سست شویم و کنار بکشیم. ابوعبدالله جعفی میگوید: «امام باقر(ع) به من فرمود: “نزد شما یک مسلمان تا چند وقت مرزبان است؟” گفتم: “۴۰ شبانهروز.” فرمود: “ولی مرزبانی ما تا پایان روزگار است.”» پیام این روایت آن است که مرزبانی از اسلام ناب همیشه و تا پایان روزگار ادامه خواهد داشت و تعطیلیبردار نیست.
۳٫ صبر و پایداری. صبر و پایداری در مقابل ناتوی فرهنگی، پیروزی را نوید میدهد و دشمن را در رسیدن به اهدافش ناکام میگذارد. دشمن گاه با حجم سنگین تبلیغات، افترا و تهمت، میکوشد رقیب را از ادامۀ کار خسته کند، ولی قرآن میفرماید صبر و شکیبایی را پیشۀ خود سازید: «یا ایها الذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون» (آلعمران: ۲۰۰) (ای مؤمنان، صبر کنید و ایستادگی ورزید و مرزها را نگهبانی کنید و تقوا پیشه سازید. امید است که رستگار شوید.)
۴٫ دغدغۀ اسلام را داشتن. در جهاد فرهنگی باید دغدغۀ اسلام را داشت و از بیتفاوتی بیرون آمد. امام علی (ع) ضمن مقایسۀ نیروهای عصر خود با نیروهای عصر پیامبر (ص) در پیشبرد اسلام و دغدغۀ دین داشتن، با سرزنش یارانش فرمود: «و لعمری لو کنا ناتی ما أتیتم ما قال للذین عمود و لا اخضر للایمان عود.» (به جانم سوگند! اگر ما در مبارزه مثل شما بودیم، هرگز پایهای برای دین استوار نمیماند و شاخهای از درخت ایمان سبز نمیگردید.)
۵٫ صدق و راستی. مجاهدان عرصۀ فرهنگ باید بر سر عهدی که با خدا بستند، صادقانه بایستند. «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر» (احزاب: ۲۳). زدودن پیرایهها و ریاکاریها و آراسته شدن به صداقت و راستی، نصرت الهی را به ارمغان میآورد و ابزار و شیوههای فرهنگی را کارآمد میسازد. امام علی (ع) فرمود: «فلما رأی الله صدقنا انزل بعدونا الکبت و انزل علینا النصر.» (آنگاه که خداوند صدق و راستی ما را دید، شکست را بر دشمنانمان فرود آورد و بر ما یاری فرستاد.)
۶٫ توکل. در عرصۀ جهاد فرهنگی، باید ضمن فراهم ساختن مقدمات و بسترهای فرهنگی به خدا توکل کرد و از هیاهو و ارعاب و تهدید دشمن نهراسید. «قل لن یصیبنا إلّا ما کتب الله لنا هو مولانا و علی الله فلیتوکل المؤمنون» (توبه: ۵۱) (بگو: هیچ حادثهای برای ما رخ نمیدهد؛ مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقرر داشتهاست؛ او مولای ماست و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند!)
هرچند که جهاد فرهنگی مشکلاتی افزون بر جهاد نظامی دارد، لیکن پاداش آن برتر است و چون سنتی حسنه، همیشه جاری و ساری است. امام صادق (ع) از پیامبر (ص) نقل میکند: «هر کس روش نیکی پدید آورد و آن را رواج دهد، ثواب آن را میبرد، و تا روز قیامت برابر پاداشی که به عاملان آن سنت خوب میدهند به او نیز داده میشود؛ بدون آنکه از پاداش دیگران چیزی کاسته شود.»
اینکه در روایات، مداد علما از خون شهیدان برتر شمرده شده و برای مجاهدان فرهنگی، درجات، مغفرت و رحمت الهی نوشته شده، در همین راستا تفسیر میشود؛ چرا که با جهاد فرهنگی، دین الهی حفظ، و پیرایهها و حملات به دین دفع میشود و ارزشهای الهی پایدار میمانند.
راهبردها و راهکارهای جهاد فرهنگی
راهبرد (استراتژی): روش یا سیاست کلی برای نیل به هدفهای معین را راهبرد گویند.
راهکار: ترتیب، ترکیب و ساختارهایی است که انجام و تکمیل یا شیوۀ اجرای اهداف، وظایف، نیازها یا فرایندهای معین را آسان یا ممکن میسازد.
۱٫ شناخت هدف، ابزار، شیوه و راهکارهای دشمن. نخستین گام ضروری در جهاد فرهنگی، شناخت دشمن است. مجاهدی که دشمن را نمیشناسد، نمیتواند راهکارهای مناسب برای مبارزه با او را طراحی کند. مقام معظم رهبری فرمود: «هجوم فرهنگی را با تفنگ نمیشود جواب داد. تفنگ او قلم اوست… چشمها را باید باز کرد، صحنه را شناخت. مثل جنگ نظامی که [اگر] بدون شناسایی و بدون دیدهبان و بدون دانستن وضعیت دشمن، چشمش را بیندازد پایین برود جلو، شکست خواهد خورد، در جنگ فرهنگی هم همینطور است.» امیر مؤمنان (ع) به کمیل فرمود: «یا کمیل ما من حرکهٍ إلا و أنت محتاجٌ الی معرفه.» (ای کمیل! هیچ حرکتی نیست مگر آنکه تو در آن به شناخت و آگاهی نیازمندی.» این وظیفۀ سنگین بر دوش مسئولان، اندیشمندان، فرهیختگان و خواص است که دشمن را خوب بشناسند و مردم را نیز بِدان آگاه کنند. شناخت و آگاهی از برنامههای دشمن به مثابۀ چراغی است که با کاویدن تاریکیها و چالشها، به برنامهریزی و طراحی درست، کمک شایانی میکند.
۲٫ برنامهریزی فرهنگی. پس از شناخت دشمن، برنامهریزی لازم است. مسئولان نهادها، وزارتخانهها، دفاتر فرهنگی و… میبایست با هماهنگی، یک برنامۀ جامع و کامل را طراحی کنند. این برنامهریزی میبایست از این ویژگیها برخوردار باشد:
الف) کلاننگر و جامع باشد. هرچند هدفهای جزئی نیز نباید فراموش شود، لیکن پرداختن به آنها نباید مسئولان عرصۀ فرهنگی را از پرداختن به اهداف کلان و اساسی غافل کند. از این رو، مراکز تصمیمگیری، نقاط حساس و طرحهای کلان و ریشهایِ دشمن باید در برنامه، هدف قرار گیرند؛ ب) آیندهنگری و پیشبینی توطئههای دشمن؛ پ) تنوعپذیری و پرهیز از تکرار؛ ت) مصونسازی نه محدودیتگرایی؛ یعنی به گونهای برنامهریزی شود که افراد ـ بهویژه جوانان ـ با آگاهی و اختیار نه به اجبار و اکراه، از آلودگی پرهیز کنند؛ ث) تقویت روحیۀ دشمنستیزی و ایجاد تنفر قلبی نسبت به دشمن؛ ج) شورآفرینی و نشاطانگیزی و ایجاد رغبت و ذوق برای مقابله با دشمن؛ چ) هماهنگسازی بین ارگانهای فرهنگی، مانند: سازمان صدا و سیما، وزارت ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، ستادهای نماز جمعه، دفاتر فرهنگی و…؛ ح) با اولویت دادن به پیشگیری؛ همانند بهداشت که با شعار «پیشگیری بهتر از درمان است» عمل میکند؛ خ) توجه به اولویت جلوگیری از نفوذ دشمن در جامعه و مراکز فرهنگی (مانند: نفوذ در مطبوعات، رسانهها، سینماها، دانشگاهها، اینترنت و سایتها و…) و پاکسازی مراکز یاد شده در صورت نفوذ؛ د) تکیه بر هویت اسلامی و دفاع از آن. هویت دینی ما اسلام ناب محمدی و هویت ملی همان هویت اسلامی ماست. به این فرهنگ غنی ببالیم و خود را همرنگ دشمنان در نیاوریم.
۳٫ مبارزه جدی با فساد و فحشا. مهمترین شیوۀ دشمنان دین به عنوان یک استراتژی، نشر فساد و فحشا در جوامع اسلامی است. قرآن کریم یکی از حیلههای شیطان را فراخواندن انسان به فساد و فحشا میداند و میفرماید: «الشیطان یعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء» (بقره: ۲۶۸) (شیطان به شما وعدۀ فقر میدهد و شما را به فحشا دعوت میکند) و در آیۀ ۲۱ سورۀ نور میفرماید: «فانه یامر بالفحشاء و المنکر» (او [شیطان] به فحشا و زشتی فرمان میدهد.)
در این دو آیه، به سه مسئلۀ مهم (فقر، فحشا و منکر) اشاره شدهاست که هرکدام میتواند جامعهای را به سقوط بکشاند. وقتی فقر و فساد و فحشا پدید آید، روح ایمان و جوانمردی از بین میرود و اندلسی دیگر پدید میآید. مقام معظم رهبری میفرماید: «قدرتهای سلطهگر بزرگترین عامل توجیه و نشر فسادند؛ فساد اخلاقی، فساد جنسی و فساد اعتقادی.» دشمنان مصداق این آیۀ شریفهاند: «یحبون ان تشیع الفاحشه فیالذین امنوا.» (نور: ۱۹) (دوست دارند که فساد و فحشا در میان مؤمنان رواج یابد.)
شهید مطهری در تبیین سقوط اندلس میگوید: «نقشهای که برای تصرف اندلس و بیرون کشیدن آن از دست مسلمانان کشیدند، این بود که به صورت دوستی و خدمت، وسایل عیاشی برای آنها فراهم کردند: باغها و بوستانها وقف ساختن شراب شد، دختران زیبا و بیحجاب در خیابانها به عشق و عاشقبازی پرداختند، سرگرمیهای شهوانی از هر جهت فراهم شد و روح ایمان و جوانمردی مُرد. پس از این جریان بود که توانستند مسلمانان را از دم تیغ بگذرانند.»
دشمن اگر دیروز با ابزار غیر مدرن، فقط در کابارهها و خیابانها توانسته بود جوانها را فاسد کند، امروز با سی.دیهای فاسد به درون خانهها نفوذ کرده که خطرش قهراً بیش از گذشتهاست؛ لذا، مقابله با او یک مبارزۀ جدی را میطلبد. باید اخطارهای مقام معظم رهبری را جدی بگیریم که میفرماید: «[دشمن] از طریق باندهای فساد در تلاش است تا جوانان ما را به سوی تباهی سوق دهد، ولی ما با این مفسدان در هر کجا باشند با شدت برخورد میکنیم؛ زیرا آنها را تباهکنندۀ کشور میدانیم.»
در قرآن کریم بر مبارزه و ریشهکنی فساد و فحشا، سخت تأکید شدهاست. در یک جا مردم را از نزدیک شدن به فحشا پرهیز میدهد: «و لا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن.» (انعام: ۱۵۱) (به فواحشِ آشکار یا پنهان نزدیک نشوید.) فواحش جمع فحش، به معنای گناهانی است که فوقالعاده زشت و تنفرآمیز و وسوسهانگیزند (مانند زنا). در آیۀ دیگر، رواجدهندگان فحشا و فساد را به عذاب دردناک در دنیا و آخرت انذار دادهاست. این انذار شدید به خاطر آن است که فساد و فحشا جامعه را آلوده میکند و جامعۀ آلوده به فساد، جامعهای است که هویت خود را نیز از دست دادهاست. شما از یک عضو فاسد بدن یا غذای فاسد چه انتظاری دارید؟
مهاجمان فرهنگی فساد و فحشا (از قبیل: روابط نامشروع، مواد مخدّر، بی بند و باری، عریانگرایی، دامن زدن به گناهان، شرابخواری و قمار) را به صورت برنامههای سازمانیافته، سرلوحۀ فعالیتهای خود قرار دادند. بنابراین تنها با وجین علفهای هرز جامعه است که گلهای باغستان جامعه به گل مینشیند.
۴٫ گسترش امر به معروف و نهی از منکر. مسئلۀ امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفۀ همگانی است. «کلکم مسئول عن رعیته.» پیامبر اعظم (ص) فرمود: «همه شما مسئولید و نسبت به زیردستان خود وظیفه دارید!» امر به معروف و نهی از منکر اساس همۀ اصلاحات و ضامن بقای جامعه است. به گفتۀ شهید مطهری: «امر به معروف و نهی از منکر یگانه اصلی است که ضامن بقای اسلام و به اصطلاح، علت مُبقیه است. اصلا اگر این اصل نباشد، اسلامی نیست! رسیدگی کردن دائم به وضع مسلمانان است. آیا یک کارخانه بدون بازرسی و رسیدگی دائم مهندسان متخصص قابل بقاست؟ اصلاً آیا ممکن است یک سازمانی همینطور به حال خود باشد، هیچ دربارهاش فکر نکنیم و در همین حال به کار خود ادامه دهد! ابداً. جامعه نیز چنین است. یک جامعه اسلامی اینطور است؛ بلکه ۱۰۰ درصد برتر و بالاتر.»
همه نیکیها و حتی جهاد با آن عظمتش، در مقابل این فریضۀ الهی چون یک قطره در مقابل دریاست. امام علی (ع) فرمود: «و ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجی.» (تمام کارهای نیک [حتی] جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون قطرهای در برابر دریایی پهناور است.) امام باقر (ع) علت عظمت و جایگاه رفیع امر به معروف را چنین بیان میفرماید: «… چون در پرتو امر به معروف و نهی از منکر، فرایض بر پا، راهها امن، کسبها حلال، مظالم به صاحبانش بازگردانده، زمین آباد، حق از دشمنان گرفته میشود و امر [حکومت] تحکیم مییابد.» امروز یکی از راهکارهای دشمن، خصوصیسازی دین و جدا کردن دین از سیاست و جامعه و محصور کردن آن به درون خانههاست و این یعنی مبارزۀ علنی با امر به معروف و نهی از منکر؛ بدین معنی که شما به عنوان یک مسلمان، حق ندارید دیگران را از فساد و فحشا و منکر نهی کنید و با مفاسد اجتماعی مبارزه نمایید؛ چون به حریم خصوصی آنان گام نهادهاید! وقتی چنین شد، گناهان عادی و حتی قانونی میشوند، قبحشان از میان میرود و جامعۀ گناهآلود به آبشخور شیطان تبدیل میگردد.
بنابراین امر به معروف و نهی از منکر که دشمن به سوی آن نشانه رفته، یعنی مراقبت دائم از سلامت اجتماعی و ارزشهای معنوی و اخلاقی و استواری جامعه و حفظ بسترهای سعادتخیز و تضعیف جبهۀ کفر و نفاق. احیای این اصل به عنوان یک راهکار مهم در تقابل با ناتوی فرهنگی، فقط وظیفۀ دولت و حکومت نیست؛ یک وظیفه و فریضۀ همگانی است که باید آن را برای سالمسازی محیط زیست خود و ریشهکن کردن منکرات و فساد به کار گرفت؛ وگرنه همه ضرر آن را خواهند دید. شما اگر در کشتی نشسته باشید و فردی بخواهد کشتی را سوراخ کند، آیا به او اجازه میدهید؟! هرگز! چون میدانید سوراخ شدن کشتی غرق شدن تمامی سرنشینان کشتی را در پی دارد.
۵٫ احیای فرهنگ ناب محمدی (ص). اسلام ناب دین جهانشمول است (ان الدین عند الله الاسلام) (آلعمران: ۱۹) و با فطرت انسانها همآوا و همسو است. اگر بهدرستی تبلیغ شود و شهد شیرین آن به کام انسانهای تشنه برسد، قلبها و دلها را به خود جذب میکند و فطرتهای الهی را شیفته خود میسازد. رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمود: «باید بکوشید روحیه و فرهنگ اسلامی را ترویج کنید.» «ما چرا باید از صادر کردن توحید، از صادر کردن اخلاق انبیا، از صادر کردن روح فداکاری و اخلاص، از صادر کردن تزکیۀ اخلاقی به کشورهای دیگر خجالت بکشیم؟ ما این انقلاب را صادر میکنیم. ما اگر بتوانیم توحید و ترویج از مکتب انبیا و ارائۀ روشهای انسانی، پاکیزه، طیب، طاهر، صبر، استقامت و ایثار را به کشورهای دیگر صادر کنیم، هیچ ابایی نداریم.» دشمن از خوبیها، ارزشها و اخلاق پیامبران میترسد؛ چرا که حیات و زندگی خود را تنها در جامع لائیک و ضدّ خدایی جستوجو میکند، پس چرا از همین نقطۀ ضعف دشمن وارد نشویم و فرهنگ اسلام ناب را تبلیغ کنیم؟!
۶٫ به شیوۀ تهاجمی عمل کردن. دشمنان اسلام ضعیفتر از آناند که موفق شوند نور خدا را که در نظام جمهوری اسلامی ایران تجلی یافته، خاموش کنند. «یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون» (صف: ۸). (میخواهند نور خدا را با دهان [تبلیغاتشان] خاموش کنند، ولی خدا نور خود را تمام میکند اگرچه مشرکان را خوش نیاید.) اما واقعیتی را نمیشود انکار کرد و آن اینکه دشمنان با شیوۀ تهاجمی به میدان آمده و جوامع اسلامی را مرعوب و تحت سیطرۀ تبلیغات گسترده خود درآوردهاند. در یک نبرد تنگاتنگ، ابتکار عمل به دست کسی است که حالت تهاجم به خود گرفته و با قرار دادن رقیب در حالت دفاعی ، قدرت تفکر و اندیشه و برنامهریزی درست را از او باز ستانده باشد.
امام علی (ع) فرمود: «اغزوهم قبل ان یغزوکم. فوالله ما غزی قوم قط فی عقر دارهم الا ذلوا.» (پیش از آنکه آنان با شما بجنگند، با آنان نبرد کنید. به خدا سوگند، هر ملتی که درون خانۀ خود مورد هجوم قرار گیرد، ذلیل خواهد شد.» امام خمینی (ره) آن رهبر فرزانه، بصیر و هوشیار میفرمود: «همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید، که اگر آرام گذارید لحظهای آرامتان نمیگذارند.» سه نکته در این سخن نغز وجود دارد که خود تأکیدی بر توجه به راهکار تهاجمی است: الف) با بصیرت و چشمانی باز به دشمن خیره شوید. خیره شدن به دشمن نشان از توجه و مراقبت کامل دارد، حتی یک لحظه هم نباید از دشمنان غافل شد؛ ب) دشمن را آرام نگذارید، پیوسته به دشمن حمله کنید، زندگی و آرامش را از او بگیرید و نگذارید با آرامش به سازماندهی و برنامهریزی علیه شما بپردازد؛ پ) چنین نیست که اگر شما به دشمن کاری نداشته باشید، او هم کاری به شما نداشته باشد. دشمنی و شرآفرینی و دردسرسازی دشمنان همیشگی است و پایانی ندارد.
۷٫ برپایی نماز، دعا و احیای مساجد. اقامۀ نماز و دعا و قرآن و احیای مساجد به عنوان سنگر فرهنگی، یکی از راهبردهای مؤثر در تقابل با تهاجم فرهنگی است. قرآن کریم به صراحت میفرماید: «ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر» (عنکبوت: ۴۵). (نماز از فحشا و بدیها باز میدارد.) آری، نماز چنین است! اگر بهدرستی ادا شود، چون هالهای از نور، قلب انسان را تسخیر میکند و جایی برای آلودگی آن باقی نمیگذارد. در روایات، نماز به پنجبار شستوشوی دل تشبیه شدهاست. اگر کسی در ۲۴ ساعت پنج بار حمام کند، آیا در بدن او آلودگی دیده میشود؟ وقتی دل از طریق نماز، دعا و قرآن، بهراستی به سوی خدا رفت، قهراً از رفتن به سوی شیطان باز میماند و به سوی گناه و فساد و فحشا نمیرود. دعا، سلاح مؤمن است و در مقابل فرهنگ مبتذل دشمنان، چه سلاحی مؤثرتر و بُرندهتر از دعا (مانند دعای کمیل، مناجات شعبانیه، دعای عهد که از سفارشهای امام راحل هستند،) وجود دارد؟! قرآن عروهالوثقای زمینیان در حرکت به آسمان و ملکوت، و نور و هدایت و شفای دلهاست. امام راحل (ره) حداقل هر ۱۰ روز یک بار، قرآن را ختم میکرد.
مساجد، سنگرهای مبارزه با دشمنان، پیوسته مورد حملات دشمنان بودهاست و احیای آنها دشمنان را در رسیدن به اهدافشان ناکام میگذارد. کشاندن پای جوانها به مساجد، جاذبهدار کردن دعاها، مساجد، جلسات قرآن و سرمایهگذاری بر آنها، بهترین راهکار مقابله با تهاجم فرهنگی است.
۸٫ عمق بخشیدن به بصیرت دینی، سیاسی و فرهنگی جامعه ـ بهویژه جوانان. تقویت بینش سیاسی و باورهای اسلامی چون عقبهای مستحکم، جامعه ـ بهویژه، جوان ـ را در برابر تهاجم فرهنگی محافظت میکند و او را در مقابل موجهای سنگین تبلیغاتی مقاوم میسازد. چراغ معنویات و ایمان آنگاه پُرفروغ است که پشتوانهای از بصیرت داشته باشد؛ وگرنه فرد به خاطر ضعف ایمان و فقدان بصیرت اسلامی ـ سیاسی، مجذوب تبلیغات پُر زرق و برق و پُرفریب دشمنان میشود؛ همچنان که قرآن میفرماید: «و لتصغی الیه أفئده الذین لا یؤمنون بالاخره و لیرضوه و لیقترفوا ما هم مقترفون» (انعام: ۱۱۳). (نتیجۀ وسوسهای شیطان و تبلیغات شیطانصفتان این خواهد شد که دلهای منکران قیامت به آنها متمایل گردد و به آن راضی شوند، و هر گناهی که بخواهند انجام دهند.)
مقام معظم رهبری در تبیین این راهکار چنین میفرماید: «در خودتان بصیرت ایجاد کنید، قدرت تحلیل در خودتان ایجاد کنید؛ قدرتی که بتواند یک جمعبندی ذهنی برای خودتان از واقعیتهای جامعه به وجود بیاورد و چیزی را بشناسید. این قدرت تحلیل خیلی مهم است. هر ضربهای که ما مسلمانان در طول تاریخ خوردیم، از ضعف قدرت تحلیل بود. در صدر اسلام هم ضرباتی که خوردیم همینطور بود… نگذارید که دشمن از بیبصیرتی و ناآگاهی ما استفاده کند و واقعیتی را واژگون جلوه دهد.»
«تمام مشکلاتی که برای افراد یا اجتماعات بشر پیش میآید، بر اثر یکی از این دو است: یا عدم بصیرت یا عدم صبر. یا دچار غفلت میشوند و واقعیتها را تشخیص نمیدهند و حقایق را نمیفهمند، یا با وجود فهمیدن واقعیات، از ایستادگی خسته میشوند.»
۹٫ افشاگری و تبیین مواضع و اهداف دشمن. دشمنشناسی جزو اصول و اساس دین ماست. چنانچه دشمن را نشناسیم، نمیتوانیم از او تبرّی داشته باشیم. تولی و تبری بر شناخت دوست و دشمن استوار است. از اینرو از وظایف دستاندرکاران است که ماهیت و اهداف دشمن را برای جامعه نمایان کنند و او را خوب بشناسانند. کودک وقتی از مار کُشنده فرار میکند که ماهیت کُشندۀ آن را درک کند، وگرنه فریفتۀ ظاهر خوش خط و خال آن میگردد.
نکتۀ قابل توجه در افشاگری و شناساندن دشمن، این است که به شیوۀ منطقی و استدلالی و بیان واقعیات استوار باشد، نه ناسزاگویی و پرداختن به سخنان ناهنجار که از فرهنگ اسلام ناب فاصله دارد. امیرمؤمنان (ع) در گفتاری، اصحابش را از شیوۀ بدگویی و ناسزاگویی نهی کرده و راه افشاگری را توصیه نمود: «انی اکره لکم ان تکونوا سبابین و لکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصواب فی القول و ابلغ فی العذر.» (من خوش ندارم که شما دشنامدهنده باشید، اما اگر کردارشان را تعریف و حالات آنان را بازگو میکردید، به سخن راست نزدیکتر، و عذرپذیرتر بود.)
۱۰٫ تداوم و ایستادگی. یکی از مشکلات گریبانگیر مجاهدان فرهنگی ابتر گذاشتن برنامهها، رها کردن کار در وسط راه و نایستادن تا پایان عمل است. مقام معظم رهبری میفرماید: «تمام مشکلاتی که برای افراد یا اجتماعات بشر پیش میآید، بر اثر یکی از این دو است: یا عدم بصیرت و یا عدم صبر. صبر و ایستادگی در پای عمل از عوامل مهم پیروزی است و دشمن با اهرمهای فشار روانی، ارعاب، ارهاب و حتی کُشتن، میکوشد تا مجاهدان کمطاقت را از میدان مبارزه بیرون رانَد. جهاد فرهنگی استقامت و پایداری و حتی شهادت میطلبد تا به پیروزی نهایی برسد.» امام خمینی(ره) میفرماید: «این روشن است که شکستن فرهنگ شرق و غرب بی شهادت میسر نیست. من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی میخواهم که از هیچکس و هیچچیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایهداری غرب و پوچی کمونیزم نکشند، که ما هنوز در قدمهای اول مبارزۀ جهانی خود علیه غرب و شرقیم.»
نتیجهگیری
بیتردید، ناتوی فرهنگی برای رسیدن به اهداف خود از همۀ تواناییها و شیوهها و راهکارها استفاده میکند و هدف او انهدام عقبۀ نظام اسلامی و دین و اخلاق مردم، جهت براندازی یا بیمحتوا کردن جمهوری اسلامی است. دشمن در عرصۀ فرهنگی در پی اندلسی دیگر است تا سنگرهای از پیش تعیین شده را به آسانی فتح کند. آنچه در این نبرد کارساز است، جهاد فرهنگی و بسیج عمومی است. مسئولان و دستاندرکاران فرهنگی باید با به کارگیری راهبردها و راهکارهای طراحی شده، در تقابل با ناتوی فرهنگی پیروزی را نصیب خود سازند؛ راهکارهایی مانند: شناخت راهکارهای دشمن، برنامهریزی فرهنگی، مبارزۀ جدی با فساد و فحشا، گسترش امر به معروف و نهی از منکر، احیای فرهنگ اسلام ناب محمدی، تهاجمی عمل کردن، احیای نماز و دعا و مساجد، عمق بخشیدن به بصیرت دینی و سیاسی و فرهنگی جامعه، افشاگری مواضع دشمن، و تداوم و ایستادگی جهت نیل به پیروزی کامل در تقابل با ناتوی فرهنگی.
قابل ذکر است که فعال کردن قرارگاه جهاد فرهنگی و زیرمجموعههای آن ـ شامل: شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی و… ـ برای مقابلۀ همهجانبه با تهاجم فرهنگی ضروری است.
منابع و مآخذ
قرآن کریم
نهجالبلاغه
آقابخشی، علی؛ افشاریراد، مینو (۱۳۸۳). فرهنگ علوم سیاسی، تهران: چاپار.
ابنتیمیه، احمد بن عظیم حرّانی (۱۳۶۸ ق.). رساله القتال، بیجا: مطبعه السنه المحمدیه.
ابنشعبه، حسن بن علی (۱۳۹۴). تحف العقول، ترجمه: محمد دشتی، قم: دار الحدیث.
ابنقیم الجوزیه، محمد بن ابیبکر (۲۰۰۶ م.). زاد المعاد، القاهره: مؤسسه المختار.
الماوردی، ابوالحسن علی بن محمد بن حبیب (۱۴۱۵ ق.). الحکام السلطانیه و الروایات الدینیه، بیروت: دار الکتاب.
بهشتینژاد، مهدی (۱۳۸۵). «ناتوی فرهنگی در تقابل با هویت اسلامی و ملی»، هفتهنامۀ پرتو، شمارۀ ۳۷۱، ص ۴٫
حرّ عاملی، محمد بن حسن (۱۳۸۹). وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
خرم، مسعود (۱۳۷۶). هویت، تهران: نشر حیان.
خمینی، روحالله (۱۳۷۰). صحیفۀ نور، ج ۱۲، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
ساندرز، فرانسیس استونر (۱۳۸۲). جنگ سرد فرهنگی، تهران: انتشارات غربشناسی.
سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (بیتا). جامع الصغیر، بیروت: دار الفکر.
صالحی نجفآبادی، نعمتالله (۱۳۸۲). جهاد در اسلام، تهران: نشر نی.
عمید زنجانی، عباسعلی (۱۳۸۳). حقوق و قواعد مخاصمات در حوزۀ جهاد اسلامی و حقوق بینالملل اسلام، تهران: امیرکبیر.
کلینی، محمد بن یعقوب (۱۳۹۱). متن و ترجمۀ فروع کافی. قم: قدس.
مکارم شیرازی، ناصر و دیگران (۱۳۸۹). تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الاسلامیه.
موسوی خمینی، روحالله (بیتا). ولایت فقیه و جهاد اکبر، تهران: دار الفقیه.
هیکل، محمد خیر (۱۴۱۷ ق.). الجهاد و القتال فی السیاسه الشرعیه، بیروت: دار البیارق.