صبح شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۷هنوز دقایقی از اغاز مراسم بزرگداشت هفته دفاع مقدّس نگذشته بود که منابع خبری از وقوع یک حمله تروریستی مسلحانه در اهواز خبر دادند. بر اساس اخبار گزارش های منتشر شده چهار تروریست مسلح ،مردم و سربازان حاضر در مراسم رژه را به گلوله بستند که در نتیجه آن ۲۵ نفر شهید و ۶۰ نفر دیگر زخمی شدند در میان قربانیان این مراسم کودکان خردسال نیز دیده می شدند که یکی از آنها محمدطاهاست که تصویر او در فضای مجازی دست بدست می گردد. با وجود اینکه نظامیان شرکت کننده در مراسم رژه سلاح بدست داشتند اما مسلح نبودند زیرا بر اساس قوانین مربوطه همه خشاب سلاح ها خالی از گلوله و سوزن بودند و لذا انها هرچند لباس نظامی بر تن داشتند اما در برابر مهاجمان مسلح با غیرنظامیان تفاوتی نداشتند و همین امر در کنار اصل غافلگیری از عوامل توضیح دهنده تلفات بالای این حمله تروریستی محسوب می شود .البته این موضوع [حمله به مردم بی دفاع و غیر مسلح] از ویژگی های مشترک حملات تروریستی محسوب می شود و نگاهی به آمار تلفات حملات تروریستی در دیگر مناطق جهان از جمله در کشورهای اروپایی نیز این را تایید می کند .
انتشار عکس های از مردم عادی بخصوص کودکان که هدف گلوله باران تروریست ها قرار گرفته بودند و جانفشانی های سربازان در سپر قرار دادن خود برای غیرنظامیان و کودکان در شبکه های اجتماعی همدردی مردم جهان را با مردم ایران، بخصوص قربانیان این حادثه تروریستی افزایش داد؛ عاملان و آمران این حمله تروریستی را بیش از پیش رسوا کرد و چهره واقعی آنها را آشکار تر ساخت.
دو گروه هم زمان مسئولیت این حمله تروریستی را بر عهده گرفته اند :
نخست داعش که چهره آن از قبل با قتل ها و کشتارهای که پیش از این در عراق و سوریه به راه انداخته بود تقریبا برای همه آشکار است. داعش یک گروه تروریستی است که در زمین سرویس های اطلاعاتی غربی ، سعودی –اماراتی و از همه مهمتر رژیم صهیوینستی بازی می کنند و بنا به شواهد موجود از سوی این سرویس های اطلاعاتی و امنیتی هدایت و مدیریت می شوند . چنانچه نقش داعش در این حمله به اثبات برسد به این مفهوم خواهد بود که آمریکا و متحدانش برخلاف آنچه که در ظاهر ادعا می کنند قصد نابودی کامل این گروه را نداشته و ندارند و با حفظ بقایای داعش و دیگر گروههای تکفیری می خواهند از آنها علیه مردم منطقه بویژه مردم ایران استفاده کنند و دراینجاست که راز جابجایی نیروهای تکفیری در عراق و سوریه آنهم با حمایت لجستیک نیروهای امریکایی برملا می شود و یا اینکه پاسخ این سوال مشخص می شود که چرا امریکا و رژیم صهیونیستی و برخی دیگر از کشورهای غربی همچون انگلیس و فرانسه به شدت با عملیات نظامی ادلب به عنوان آخرین مرکز استقرار نیروهای تکفیری مخالفت می کنند و برای جلوگیری از دستگیری و مجازات تروریست ها به هر تهدیدی متوسل می شوند .
گروه دوم که مسئولیت حمله تروریستی اهواز را به عهده گرفت یک گروه جدید با نام الاحوازیه است که خود را مدافع منافع مردم عرب زبان جنوب ایران معرفی می کرد اما با عملیات تروریستی اهواز و برگبار بستن مردم بی دفاع مشخص شد که هیچ تفاوتی با داعش و دیگر گروههای تکفیری ندارد و با مردم این مناطق همان کاری را می کند که داعش و دیگر گروههای تکفیری در عراق و سوریه بر سر مردم بخصوص اهل تسنن این کشورها آوردند و خواسته یا ناخواسته خود را در مسیر اجرای سیاست های راستگرایان امریکایی و صهیونیستی قرار دادند که با همکاری برخی از جناح های قدرت طلب حاکم بر کشورهای عربی از جمله محمد بن سلمان ومحمد بن زاید برای تجزیه و تکه تکه کردن کشورهای منطقه و قتل عام مردم تلاش می کنند .با آشکار شدن این واقعیت حداقل انتظاری که ازمحکوم کنندگان حمله تروریستی اهواز می رود این است که حداقل برای حفظ ظاهر هم که شده این گروه را نیز در فهرست بلند بالای گروههای تروریستی خود قرار دهند و در عین حال به حضور اعضای این گروهک در کشورهای خود پایان دهند . این کشورها با اعمال این محدودیت ها در واقع به افزایش ضریب امنیتی خود کمک می کنند چراکه پذیرفتن همزمان مسئولیت حمله تروریستی اهواز از سوی داعش و گروهک الاحوازیه نشان می دهد که گویا ارتباطات روشنی میان آنها وجود دارد و شاید اصولاً فرمان حمله از یک جا صادر شده و نویسندگان این دو اطلاعیه از یک اطاق عملیاتی دستور گرفته و بیانیه صادر کرده اند.
با وجود اینکه ماهیت جنایتکارانه حمله تروریستی اهواز هیچ جای توجیهی را برای آن باقی نمی گذاشت اما عبدالخالق عبدالله مشاور محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی و حاکم واقعی امارات در توییتی به صراحت به حمایت از این حمله پرداخت و نوشت: “حمله به یک هدف نظامی تروریسم نیست و انتقال نبرد به عمق ایران انتخاب و گزینهای آشکار است و در مرحله آتی افزایش خواهد یافت.”بدین ترتیب او بصورت تلویحی مسئولیت این حمله را برعهده گرفت. لااقل باید گفت این اظهارت هیچ تردیدی در حمایت این کشور از این حمله تروریستی باقی نگذاشت. هرچند مسئولان سعودی سکوت اختیار کردند و حاضر نشدند این اقدام تروریستی را محکوم کنند که می توان آن را به تایید ضمنی این حمله تروریستی تعبیر کرد اما محمد بن سلمان در می ۲۰۱۷ در مصاحبهای با داود شریانی چهره رسانهای معروف که شبکه یک عربستان آن را پخش کرد، تهدید کرده بود که جنگ را به داخل ایران میکشاند. وی در آن مصاحبه گفت: “منتظر نخواهیم ماند تا انقلاب اجتماعی به داخل عربستان کشیده شود، کاری خواهیم کرد که جنگ نزد آنها در داخل ایران باشد.”امریکا نیز با تاخیر نسبتاً زیاد و غیرمتعارف به محکومیت این حمله پرداخت و آن زمانی بود که تصاویر قتل کودکان و غیرنظامیان و بخصوص رشادت ها و جانفشانی های سربازان ایرانی در نجات جان مردم بی دفاع و سپر قرار دادن خود برای نجات مردم فضای شبکه های اجتماعی را پر کرد .انتشار این تصاویر ضمن اینکه چهره واقعی تروریست ها را برای افکار عمومی بین المللی نشان داد رویکرد تبلیغاتی حامیان غربی و عبری و عربی آنها را نیز به بن بست کشاند که می کوشیدند برای این حمله تروریستی و عاملان آن به نوعی مشروعیت سازی کنند .
در مجموع حمله تروریستی اهواز آنهم در سالروز آغازجنگ تحمیلی ۸ ساله علیه ایران نشان می دهد که هر چند از تعداد دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با آن سال ها کاسته شده است اما باز تعدادی از آنها همچنان به همان تهدیدها و شیوه ها روی آورده اند و اگر در آن مقطع رژیم بعثی صدام را علیه ایران تحریک کرده اند اکنون گروههای تروریستی را با عناوین تجزیه طلبی تحریک و تشویق می کنند و از این دید این احتمال وجود دارد که این کشورها برای حملات مشابه قتل عام مردم در اهواز در دیگر مناطق کشور نیز برنامه ریزی کنند که این هوشیاری مردم و نیروهای امنیتی را می طلبد.