چکیده:
موضوع این مقاله، بیداری اسلامی و وحدت امت اسلامی است که هدف از آن شناخت ماهیت بیداری اسلامی و وحدت در امت اسلامی و روند این جریان می باشد که سبب شده بسیاری از سردمداران غربی منافع خود را در خطر ببینند و تلاش هایی را در جهت انحراف این حرکت های مردمی انجام دهند. سؤال اصلی تحقیق این است که نقش وحدت در بیداری اسلامی چیست؟ و کارکردهای آن کدام است و موانع آن چیست؟
برای دستیابی به پاسخ این سوالات ابتدا مختصری به مفهوم بیداری اسلامی پرداخته می شود و از آن جایی که بحث راجع به این موضوع بسیار صورت گرفته؛ در این مقاله سعی شده به اهمیت وحدت امت اسلامی پرداخته شود. برای این مهم ضرورت و اهمیت وحدت و همچنین راهکارهای وحدت اسلامی در بیداری اسلامی به تفصیل ارائه می شود. در انتها نیز به جمع بندی مطالب پرداخته و با ذکر چند پیشنهاد که امید است در راستای تحقق وحدت اسلامی قدمی برداشته شود ذکر می گردد.
مقدمه:
نقش و جایگاه وحدت امت اسلامی، در گسترش بیداری اسلامی را نمی توان انکار کرد. وحدت در پناه حق و عدالت، مسئله ی بسیار عمیق و مهمى است که پیامبر و امامان، ما را به آن دعوت کرده اند و در تلاش بوده اند تا در پناه دعوت به یگانگی، زمینه های گرایش جامعهی انسانی را به سوی وحدت و یکپارچگی فراهم آورده و تفرقه ی نژادی، زبانی و… را تحت الشّعاعِ وحدت دینی قرار داده و انسان ها را از تقابل به تفاهم سوق دهند و برادری و اخوت دینی را ایجاد نمایند. باری تعالی در قرآن می فرماید: «إنّما المؤمنونَ إخوهٌ»:[۱] مؤمنان برادر یکدیگرند.
مساله وحدت یکی از مهمترین مسائل اسلامی است که بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران جهان اسلام به آن توجه داشته و همواره از دغدغه های فکری و دیرینه رهبران و مصلحان دینی بوده است اکنون با نفوذ قدرتهای خارجی در کشورهای اسلامی، مانند حضور نظامی امریکا و کشورهای اروپایی در خاک افغانستان و عراق و اشغال فلسطین و تشکیل دولت جعلی اسرائیل، در کنار آن بیداری امت اسلامی در تونس، مصر و لیبی و بحرین و اردن و غیره که یکی پس از دیگری دیکتاتورهای کشور متبوع خود را ساقط میکنند، ضرورت وحدت اسلامی را در بعد سیاسی، پراهمیتتر نشان میدهد.
از جمله حکمت هایی که تاریخ آن را به بشریت می آموزد، این است که وحدت، قدرت می آفریند و میان این دو مفهوم وحدت و قدرت یک رابطه مستقیم وجود دارد و آن این است که به هر میزانی که وحدت وجود داشته باشد، به همان میزان نیز قدرت ایجاد می شود. اهمیت وحدت اهمیت اصل اسلام است و به همان اندازهای که فرد نسبت به پاسداری از اصل اسلام احساس وظیفه میکند به همان اندازه نیز به ایجاد و حفظ آن باید تلاش کند. وحدت دنیای اسلام که خواست و روش ائمه اطهار(ع) است امروز مسلمانان را در برابر مخالفان اصل اسلام یعنی استکبار حفظ میکند و باید همانند گذشته همه مذاهب اسلامی در برابر دشمن هماهنگ باشند تا به اصل اسلام لطمه وارد نشود.
از طرفی بیداری اسلامی به معنی مبارزه با استکبار و دیکتاتوری جلوه شده و این محقق نمیشود مگر در سایه وحدت همه گروههای اسلامی و ائتلاف تمام جریانات اسلامی؛ چراکه هدف اصلی پیامبر اسلام(ص) تشکیل نظام واحد اسلامی است و بیداری اسلامی مقدمهای برای تشکیل نظام اسلامی است.
بیداری اسلامی
ﺑﯿﺪاری اﺳﻼﻣﯽ ﯾﺎ ﺧﯿﺰش اﺳﻼﻣﯽ ﭘﺪﯾﺪه ای ﻋﻈﯿﻢ و اجتماعی اﺳﺖ که به معنای رهایی از استبداد، استعمار و تلاش در راه دستیابی به کرامت انسانی، استقلال سیاسی و اقتصادی می باشد. ﺣﺪود دو ﻗﺮن از ﭘﯿﺪاﯾﺶ آن ﻣﯽﮔﺬرد و دراﯾﻦ دو ﻗﺮن ﻓﺮاز و ﻧﺸﯿﺐﻫﺎی ﻓﺮاواﻧﯽ ﻓﺮاروی اﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻮده و ﺑﺎ ﺿﻌﻒ و ﻗﻮت هایی ﻫﻤﺮاه ﺷﺪه اﺳﺖ. اﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ در اﺑﺘﺪا در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ ﺧﺎص و ﻣﺤﺪودی ﻇﻬﻮر ﯾﺎﻓﺖ، ﺳﭙﺲ در ﻃﻮل دﻫﻪﻫﺎی ﮔﺬﺷﺘﻪ داﻣﻨﻪ آن ﮔﺴﺘﺮش ﯾﺎﻓﺖ و ﺑﻪﺗﺪرﯾﺞ ﺑﻪ ﺳﺮاﺳﺮ دﻧﯿﺎی اﺳﻼم از ﺷﺮق آﺳﯿﺎ ﺗﺎ ﺟﻨﻮب وﻏﺮب آﻓﺮﯾﻘﺎ و ﺣﺘﯽ در ﺑﯿﻦ اﻗﻠﯿﺖﻫﺎی ﻣﺴﻠﻤﺎن و در ﺳﺎﯾﺮ ﮐﺸﻮرﻫﺎ ﺗﻮﺳﻌﻪﯾﺎﻓﺖ. در آﻏﺎز، ﻓﻌﺎﻻن آن ﺟﻤﻌﯽ از ﻋﻠﻤﺎی دﯾﻦ، ﻧﺨﺒﮕﺎن واﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪان ﺑﻮدﻧﺪ، اﻣﺎ اﻣﺮوزه ﺗﻮدهﻫﺎی ﻣﺴﻠﻤﺎن، در ﺳﺮاﺳﺮ ﺟﻬﺎن ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ در آﻣﺪه اند. بیداری اسلامی نام مرحلهای است که در آن مسلمانان خواستار بازگشت به حاکمیت اسلامی در شئون زندگی اجتماعی خود هستند، بیداری اسلامی یعنی نفی نظام های وارداتی از غرب و شرق، و نفی سلطه سیاسی، اقتصادی و حتی سلطه خبری آنان، و بازگشت به اصل قرآن است. همان طور که بیان شد بیداری اسلامی پدیده امروزی نیست، بلکه موضوعی است مربوط به دهه های اخیر؛ البته تحولات جهان عرب در این روزها جهان را شگفت زده نموده است.
مختصر مواردی را می توان به عنوان ریشه و عوامل پیدایش بیداری اسلامی مطرح ساخت که از جمله آن می توان به ورود نسل جدید با ویژگیهای انقلابی به عرصه منازعات که فهم ریشهای و واقعیتری از علل عقب افتادگیهای علمی، اقتصادی و اجتماعی جوامع خود به ویژه در حوزه فکر و فرهنگی دارند اشاره کرد. توجه به وحدت دینی و انسجام ایدئولوژیک و درک درست از راهبردهای قدرت های خصم و استکبار برای ایجاد گسست در جهان اسلام از یک سو و حوادث بیدار کننده منطقهای و جهانی از جمله بحران فلسطین، ۱۱ سپتامبر، اشغال عراق و افغانستان و راهبرد نبرد ایدئولوژیک غرب به محوریت آمریکا که با هدف تسلط بر جهان اسلام انجام میشود از سوی دیگر می تواند آثار چشم گیری بر عوامل پیدایش بیداری اسلامی مطرح شود.
انرژی آزاد شده از انقلاب اسلامی به عنوان موتور محرکه همه تحرکات و خیزش جریان ها و جنبشهای اسلامی از یکسو مردم مسلمان منطقه را نسبت به حق و حقوق و تواناییهای خود آگاه کرد و از سوی دیگر طلسم شکست ناپذیر بودن غول استبداد و استعمار و امپریالیسم را ابطال کرد و این مسئله خود جسارت و اعتماد به نفس را به ملت های مسلمان برگرداند. این که انقلاب اسلامی که خود از دل مذهب بیرون آمده است، به احیاء دین و تجدد حیات اسلامی در ایران و جهان مدد رسانده است.
اهمیت وحدت در بیداری اسلامی
بیداری اسلامی در واقع به معنای خارج شدن از سلطه قدرت های استبدادی و استکباری است. طبیعتاً این قدرت ها همه تلاش خود را می کنند تا مانع از موفقیت موج بیداری اسلامی شوند و یکی از راه کارهای اصلی آن ها نیز در این زمینه ایجاد تفرقه و چند دستگی در میان مسلمانان است.
قدرت های استکباری و به ویژه آمریکا و صهیونیسم بین الملل نمی خواهند مسلمانان به آزادی و استقلال واقعی برسند و در این زمینه از ابزارهای مختلف از جمله تبلیغات منفی رسانه ای علیه مسلمانان، دامن زدن به اسلام هراسی، متهم کردن مسلمانان به افراط گرایی و تروریسم و بخصوص ایجاد تفرقه میان پیروان مذاهب مختلف استفاده می کنند. وقتی مسلمانان دچار تفرقه شوند، در واقع دشمن اصلی خود را فراموش می کنند. این جا است که عقل و اندیشه، دین، قرآن، سنت و همچنین مکتب اهل بیت به ما می آموزند که به جای پرداختن بی ثمر به موارد اختلاف برانگیز، توجه خود را به مسائل مهم جهان اسلام معطوف کنیم. وحدت اسلامی می تواند نشان دهنده ی قدرت و شوکت اسلام، توانایی مسلمین، عامل غلبه بر ابرقدرت ها و ظالمین و موجب مطرح شدن دیدگاه های اسلامی گردد.
وحدت
وحدت به معنای یگانه شدن و انفراد است:[۲] «صیروره الشیئین الموجودین شیئاًواحداً»[۳] ولی وقتی از وحدت مسلمانان یا اتحاد بین مسلمانان سخن می گوئیم، مراد از آن معنای لغوی نیست؛ بلکه وحدت اسلامی به این معناست که تمام مسلمانان عالم با حفظ اصول و عقایدشان مسائل اختلافی را حل کنند و در مقابل دشمنان اسلام با یکپارچگی قیام کنند و جدای از همه ی عقاید و اختلاف نظری که در جزئیات دینی خود دارند در مشترکات دینی خود چون خدا، قرآن، قبله، معاد، پاک زیستن و… یکی بوده و در برابر هر عاملی که بخواهد به یکی از این مشترکات خدشه وارد کند ایستادگی نمایند. درست به این آیه عمل نمایند: « محمد رسول الله و الذین معه اشدائ علی الکفار رحماء بینهم… »[۴]
وحدت از منظر دینی امری مطلوب و بدان بسیار سفارش و تأکید شده است به گونه ای که اقامه دین در پرتو وحدت امت اسلام است. «در تفکر دینی، هرگز مراد از وحدت کنار نهادن سایر مذاهب نیست. وحدت اسلامی به کارگیری ابزار تحقق امت واحده به عنوان یک آرمان نهایی، در سطح جوامع و جهان اسلام است. بنابراین از نظر مفهومی، وحدت اسلامی، از جهت روش و ابزار شامل تمامی تصمیم سازی ها، سیاست گذاری ها، اتخاذ روش های واحد، بهره گیری از امکانات مشترک و تدابیری می شود که نتیجه و پیامد آن، تحقق وحدت امت اسلامی است.»[۵]
این وحدت، در قلمرو حکومت ها و جوامع اسلامی و در میان ملل مسلمان، «وحدت سیاسی» نام دارد. از سوی دیگر به نظر می رسد تحقق هر ایده و اندیشه ای باید مبتنی بر یک مبانی نظری باشد. همچنین قرآن کریم به مسأله وحدت اسلامی اهتمام خاصی می ورزد. از یک سو پیامدهای مثبت اتّحاد را بازگو می کند و از سوی دیگر نسبت به پیامدهای شوم اختلاف هشدار می دهد.
ضرورت وحدت اسلامی
وحدت امت اسلامی، امری واجب و برای رویارویی با چالش ها، ائتلاف ها و خطراتی که از هر سو امت را در برگرفته، کاملا ضروری است. اگر نگاهی کلی به وضعیت امت اسلامی به لحاظ نیروی انسانی، منابع طبیعی و نفت و مغزهای اندیشمند و دانش و کشاورزی و دیگر اسباب نیرومندی و عظمت خود بیافکنیم، یقین حاصل می کنیم که در صورت وحدت و تشکیل اتحاد، خواهیم توانست به قدرتمندترین نیروی مؤثر در تمامی جهان تبدیل شویم.
به همین دلیل، دشمنان به راز نیرومندی این امت پی برده و کوشش دارند با تحقق اصل “تفرقه بینداز و حکومت کن” با شیوه های متعدد تفرقه و پراکندگی فرهنگی، به گسترش اصول اختلاف میان امت اسلامی بپردازند و سعی در ایجاد فاصله میان اقشار جوان مسلمان و نیز میان جوانان و مبلغان دینی و دولت ها و کوشش در بزرگ نمایی برخی اجتهادها و اختلاف های فقهی، مانع از تحقق این وحدت گردند. در کنار این تلاش ها، همه کوشش خود را برای جداسازی امت از دین و کتاب آسمانی خود بکار گرفته اند زیرا این قرآن و این دین است که آنان را وحدت می بخشد. ولی باید بدانند تا زمانی که قرآن میان مسلمانان باشد، روی آرامش نخواهند دید.
آیه «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا»[۶]همه مسلمانان را دعوت به اتّحاد و دوری از اختلاف می کند و در زمره آیاتی قرار دارد که در صدر آن، مومنان را به رعایت تقوای الهی فرا می خواند. از این جا می توان این نکته را برداشت نمود که ایجاد و حفظ وحدت در جامعه اسلامی از مظاهر تقوای اجتماعی- سیاسی است، چنان که ایجاد تنش و درگیری برخلاف تقوای الهی می باشد.
در ادامه همین آیه در دو مورد از اتّحاد و هماهنگی به عنوان نعمت الهی یاد کرده است. طبیعی است که در مقابل، اختلاف و درگیری و عذاب الهی می باشد. قرآن کریم در آیه ای دیگر که انواع عذاب زمینی و آسمانی را بازگو می کند می فرماید: «او یلبسکم شیعاً و یذیقُ بعضکم بأس بعض»[۷] یا شما را به صورت گروه های مختلف به هم درآمیزد و به بعضی طعم کیفر بعضی دیگر را بچشاند.
اختلاف از بدترین انواع عذاب برای جامعه انسانی است که پیامدهای شوم درونی و بیرونی را در پی دارد. پیامد درونی اش این است که هر لحظه احتمال دارد آتش جنگ و درگیری در چنین جامعه ای شعله ور شود و همه هستی آن را به آتش کشد؛ چنان که قرآن کریم در ادامه آیه ۱۰۳ سوره آل عمران می فرماید «وکُنتم علی شفا حفره من النار فانقذکم منها» شما در اثر اختلاف بر لبه گودالی از آتش بودید پس خدا شما را از آن نجات بخشید.
پیامد بیرونی اختلاف این است که جامعه در اثر آن قدرتش را از دست می دهد و در برابر دیگران ضعیف و سرخورده می شود، «ولا تنازعوا فتفشلو و تذهب ریحکم»[۸] با هم منازعه و درگیری نکنید آن گاه سست می شوید و قدرت تان از دست می رود. تعبیر به «تذهب ریحکم» اشاره لطیفی است به این که با نزاع و کشمکش هم قدرت جامعه از بین می رود و هم حیثیت و آبرویش.
«اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، عرب را و عجم را، ترک را و فارس را، همه را با هم متحد کند و یک امت بزرگ به نام امت اسلامی در دنیا برقرار کند… نقشه های قدرت های بزرگ و وابستگان آن ها در کشورهای اسلامی این است که قشرهای مُسلم را که خداوند تبارک و تعالی بین آن ها اخوت ایجاد کرده است و مؤمنان را به اخوت یاد فرموده است از هم جدا کنند و به اسم ملت ترک، ملت کرد، ملت عرب، ملت فارس، از هم جدا، بلکه با هم دشمن کنند و این درست برخلاف مسیر اسلام و مسیر قرآن کریم است. تمام مسلمین با هم برادر و برابر و هیچ یک از آن ها از یکدیگر جدا نیستند و همه آن ها زیر پرچم اسلام و زیر پرچم توحید باید باشند.»[۹]
برخی اختلافات فکری و اعتقادی نمی تواند مسلمانان را از رسیدن به وحدت استراتژیک سیاسی منع نماید. از این رو، جهان اسلام به ویژه تشیّع و تسنّن به دلیل برخورداری از مشترکات بسیار و خرده نظام های مشترک فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روابط اجتماعی و سیاسی نزدیک به هم می توانند به سمت و سوی وحدت سیاسی استراتژیک گام بردارند.
وحدت، نیازمند پیش شرط و ایجاد بستر مناسب و مقدمات لازم است. ضروری ترین بستر و پیش شرط وحدت، طراحی و ایجاد یک نظام فکری، فرهنگی و عقیدتی واحد و مشترک است. هدف از طراحی این نظام فکری، تقویت همبستگی معنوی و فرهنگی میان جوامع اسلامی است؛ زیرا وحدت سیاسی جهان اسلام، بدون این نظام فکری واحد و مشترک ممکن و میسّر نیست. یکی از شروط ارائه یک نظریه و به نوعی آماده سازی شرایط و بستر لازم،رفع موانع موجود است. از جمله این موانع می توان از حربه ایجاد اختلاف و شبهه از سوی دشمنان مشترک جهان اسلام، تحریک و ایجاد تنش و ایجاد درگیری قومی و مذهبی از سوی دشمن، سطحی نگری و ناآگاهی مسلمانان، وابستگی حکام کشورهای اسلامی به بیگانگان و دشمنان و وجود برخی اختلافات جزئی عقیدتی و فکری در میان تشیّع و تسنّن که توسط دشمنان بزرگ نمایی می شود، نام برد. حضرت امام (ره) با درک عینی و همه جانبه مشکلات فکری و اخلاقی جوامع اسلامی و دولت های اسلامی، برای رسیدن به وحدت امت اسلامی و تحقق امت بزرگ اسلام، قبل از همه به اصلاح باورهای دینی و سیاسی مسلمین پرداخته و اجتماع آنان را حول محور اسلام واقعی پیشنهاد می کند. در این راستا حضرت امام، از طبقه بندی بنیادین اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی بهره برده و نوع دوم تلقی از اسلام را ناسازگار و مانع تحقق وحدت امت اسلامی عنوان می کند و با شدت با آن به مبارزه می پردازد. ایشان با تاکید بر بینش غیر اسلامی سردمداران جوامع اسلامی، تفکر اسلام آمریکایی را مانع اصلی وحدت امت اسلامی می دانستند و تاکید داشتند برای ایجاد بستر مناسب و رسیدن به وحدت واقعی، باید با اتخاذ استراتژی مناسب این موانع را از بین برد. امام، به تک تک این موانع اشاره و راه حل مناسبی برای رفع آن ارائه نموده اند که اعلام «هفته وحدت» و «روز جهانی قدس»، می تواند در همین راستا دیده شود.
نخبگان همواره در یک جامعه، نقش کلیدی را ایفا می کنند. جایگاه و فعال شدن نخبگان سیاسی و مذهبی در ایجاد وحدت در امت اسلامی بسیار حائز اهمیت است. مراد و منظور از نخبگان، سران دولت های اسلامی، علما، روحانیان و روشنفکران می باشد. در واقع برای انجام هر نوع حرکت اصلاحی، نقش اول را نخبگان بازی می کنند. «نخبگان و متفکران می توانند افراد جوامع مختلف را به عمق تفکر و تمدن اسلامی آگاه سازند و بدین طریق از بیگانه هراسی و از خود بیگانگی جلوگیری کنند و با گفتگوهایی که با یکدیگر دارند، نقاط اشتراک فرهنگ های مختلف جهان اسلام را پُررنگ و تفرقه ها را زایل کنند و عاقبت آن که با تأثیری که بر سیاستمداران و دولت مردان دارند، آن ها را به سوی ایجاد ساختارها و نهادهایی سوق دهند که بیشتر بر وحدت اسلامی می افزاید.»[۱۰]
اهمیت وحدت
وحدت پایه و اساس هر خیری در دنیا و آخرت مردم است و تفرقه خطرناک ترین آفتی است که سعادت و خوشبختی مردم را تهدید می کند و آن را به هلاکت می افکند و به سراشیب گناه می کشاند و چنان می سازد که میان آنان و دینشان جدایی می افکند؛ در همین راستا است که حق تبارک و تعالی می گوید: «ان الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعاً لست منهم فی شیء انما امرهم الی الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون»[۱۱] تو را با کسانی که دینشان را پاره پاره کردند وگروه گروه شدند، کاری نیست، کارآنان تنها با خداوند است، سپس آنان را از آن چه می کردند، آگاه می سازد.
قرآن کریم در فراخوان خود به وحدت، عقیده و اندیشه بشری را از آفت سرکشی و حسادت، آزاد می سازد و در دل ها شالوده ی توحید و پای بندی به شریعت نیرومندی را که پیامبر اکرم (ص) آن را به ارمغان آورده است، تحکیم می بخشد: « ان الدین عند الله الاسلام وما اختلف الذین اوتوا الکتاب الا من بعد ما جاءهم العلم بغیاً بینهم ومن یکفر بآیات الله فان الله سریع الحساب»[۱۲] بی گمان دین راستین نزد خداوند ، اسلام است و اهل کتاب ، اختلاف نیافتند مگر پس از آن که به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هرکس به آیات خداوند کفر ورزد بداند که خداوند حسابرس سریع است.
خداوند سبحان روشن ساخته که اساس این وحدتی که اسلام بدان فراخوانده است، دین اسلام و پای بندی به آن و به کتاب آسمانی آن، همچون عامل نجات است. او از تفرقه و پراکندگی به دلیل خطرات شدید و زیان های سختی که در پی دارد، برحذر داشته و اوضاع و احوال اوس و خزرج در گذشته را یاد آور بندگان خود از این امت ساخته و می گوید: «این دو دو برادر از یک پدر و مادر بودند و میان فرزندانشان دشمنی افتاد و مدت یک صد و بیست سال را در جنگ و خونریزی سپری کردند تا سرانجام اسلام آمد و آتش این جنگ را خاموش و شرآن را برطرف ساخت و آنان را بهم نزدیک ساخت و با حضور پیامبراکرم (ص) میان آن ها الفتی برقرار گردید.»
وحدت مسلمانان در برابر چالش های معاصر
حقایق و احکام و تشریفات اسلام، به وحدت مسلمانان یاری می رساند و آنان را پراکنده نمی سازد. اجتهاد بزرگان و تعدد آراء و گاه اختلاف آن ها با یکدیگر نیز که در فروع و نه دراصول است، مانع از وحدت وهمبستگی آنان نیست و هرگز، عامل تعصّب نسبت به یک رأی نبوده است.
از آن جا که در احکام و شریعت اسلامی چنین آیینی حکم فرماست طبیعی است که فراخوان وحدت آفرین مواضع مسلمانان در تمامی امور دنیوی و در هر گامی که برمی دارند و درهراقدامی که بعمل می آورند و بویژه در رویارویی با چالش های معاصری که با آن روبرو می شوند ، قابل درک است . قرآن کریم نیز دربارهء وحدت این امت است که توضیح می دهد: « وان هذه امتکم امه واحده وانا ربکم فاتقون »[۱۳] واین امت شماست، امتی یگانه و من پروردگار شمایم پس از من پروا کنید.
در راستای فراخوان اسلام به وحدت موضع مسلمانان در برابر چالش ها، قرآن کریم امت اسلام را نسبت به مهمترین چالش هایی که دشمنان سعی در گستراندن آن دارند ، هشدار می دهد؛ این چالش مربوط به روابط مسلمانان با یکدیگر و اختلاف هایی است که بزرگترین خطر و برنده ترین تیشه ای است که می تواند اساس این امت را ویران سازد، به همین دلیل است که می بینیم استعمار پیش از آن که برخی از کشورهای آزاد شده یا استقلال یافته را ترک گوید، مرزهای ساختگی ایجاد کرد و مسایل مرزی اختلاف انگیز و قابل منازعه ای را بر جای گذاشت تا امت متحد نشود و همچنان گرفتار اختلاف های سیاسی و بین المللی میان خود باشد.
در کنار اختلاف های مرزی، دشمنان ما، اختلاف های فقهی میان علما در خصوص برخی مسایل فرعی را نیز بزرگ نمایی می کنند، در فضای اختلاف نیز امت تضعیف می گردد و دشمنان راحت تر برآن چیره می شوند. آن ها با دامن زدن به اختلاف هایی که در مسایل دینی مطرح است، توانستند شکاف هایی میان اقشار مختلف جوانان مسلمان ایجاد کنند و هیچ چیز نیز بدتر و خطرناک تر از اختلاف در دین نیست؛ اختلاف های دینی ، دنیای آدمی و آخرتش را نیز با خطرات زیادی مواجه می سازد. به خاطر همین است که قرآن، آن را خروج از اسلام تلقی می کند.
علاوه بر چالش هایی که یاد کردیم، چالش های نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی و فرهنگی فراوان دیگری نیز وجود دارد؛ چالش های نظامی را می توان در استعمار و اشغال بسیاری از کشورها و اقلیت های اسلامی مجسّم دید. چالش های سیاسی نیز در تلاش برای گسترش سازمان های سیاسی متفرّق کننده امّت و نهادهایی دانست که سرانجام باعث می شود امت درگیر اختلاف های بسیار و مخاصمات فراوانی گردد.
چالش های اجتماعی نیز به صورت گسترش سنت ها و عادات وارداتی در خصوص خانواده و محیط و پوشاک و دیگر عرصه های اجتماعی است.
چالش های اقتصادی را می توان در گسترش معاملات ربایی ـ البته با نام دیگری که به خورد ما می دهند ـ و کشاندن کشورهای اسلامی به وام گیری و درگیر ساختن آن ها با وام هایی که به وابستگی و ضعف اقتصادی آن ها می انجامد و ابهت و استقلال آن ها را به خطر می اندازد.
وچالش های بهداشتی نیز به صورت گسترش مشروبات الکلی، مواد مخدر و قرص های ویرانگر است که بهداشت جوامع اسلامی و عقل و مغز هر یک از افراد این امت را نشانه می گیرد.
و سرانجام چالش های فرهنگی که به صورت شبیخونهای فرهنگی و فکری بمثابه خطرناکترین این چالش هاست و امت را به غرب زده کردن و بفراموشی سپردن رسالت خود می کشاند و باعث می شود حرکت اسلام و گسترش آن به خارج از مرزهای جهان اسلام متوقف گردد و از درون آسیب پذیر باشد.
در محیطی با چنین چالش های متعددی که امت را از هر سو در بر گرفته اند، امت دچار ضعف می شود و بیم آن می رود که دیگران به همین دلیل و نیز به دلیل اختلاف هایی که آنرا دچار تفرقه کرده است، آن چنان که پیامبر اکرم(ص) پیش بینی فرموده بر آن جرأت پیدا می کنند و در صدد ضربه زدن به آن برآیند؛ آن حضرت (ص) می فرماید : « روزی آید که دیگران همچون درندگانی که به طعمه ای رسیده اند ، بر شما حمله آورند .» گفتند : آیا از کمی تعداد ماست ای رسول خدا؟ فرمود : نه! در آن زمان، شما زیاد هم هستید ولی چون کف سیل می مانید و خداوند ترس و بیم از شما را از سینه دشمنانتان بر می دارد و ترس و هراس بر دل شما می افکند.» گفتند : ترس و هراس از چه ای رسول خدا؟ فرمود : « عشق به دنیا و هراس از مرگ ». این حدیث را “احمد” و “ابوداود” روایت کرده اند .
امت
در فرهنگ های مختلف برای بیان مفهوم جامعه یا اجتماع از واژه های گوناگونی همچون ملت، مردم، گروه، ایل، طایفه، قبیله، عشیره، ناس، قوم، شعب، طبقه، نژاد، توده و جامعه استفاده شده است. اما اسلام به جای همه این اصطلاحات واژه ی «امت» را برای جامعه ی انسانی مورد نظر خود برگزیده و از این نام گذاری منظور خاصی را دنبال می کند.
امت در تعبیر و اصطلاح قرآنی، گروهی همسان در دین، آیین، زمان و مکان و دیگر مشترکات انسانی می باشد. این اصطلاح هرچند با واژه امروزی جامعه مشابهت هایی دارد ولی تفاوت های عمده ای دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت.
جامعه در اصطلاح جامعه شناختی، گروه سازمان یافته ای از اشخاص و افراد انسانی هستند که با هم در سرزمین مشترک زندگی می کنند و با همکاری درگروه ها نیازهای اجتماعی ابتدایی و اصلی خود را تامین می نمایند و با مشارکت در فرهنگی مشترک و یکسان به عنوان یک واحد اجتماعی از دیگر جوامع متمایز می شوند. اما امت گروه خاصی از پیروان یک دین هستند که به سبب همسانی در نوع خاصی از عملکرد و یا رویکرد فکری تشکل یافته اند. بر اساس این تعریف، امت می تواند مبنای نظم اجتماعی که گستره وسیعی به اندازه تمام بشریت دارد، قرار گیرد. بر اساس تعاریف قرآنی می توان نتیجه گرفت که مراد از امت اسلامی، گروه وسیعی از مردم است که تحت رهبری و هدایت مشترک بوده و به سوی هدفی واحد در حرکت می باشند.
قرآن کریم تشکیل امت واحد را یک برنامه وسیع و جهانى براى تحقق حکومت جهانى واحد میداند. براى تحقق این آرمان در ادیان مختلف به ظهور مصلح آخرالزمان نوید داده است که وى این امت جهانى را بنیان مى نهد.
تحقق چنین جامعه ای منوط به وحدت است و وحدت نتیجه ایمان و عقیده خواهد بود. اهمیت وحدت در جامعه اسلامی از آن روست که اسلام امت جهانی خود را بر مبنای وحدت انسان ها بنا میکند، وحدتی که از طریق انسان دوستی و احترام به حقوق انسانها و برادری و برابری میان آنها حاصل میشود و به وسیله ی آن مصالح مسلمین و بلکه بندگان خدا تأمین می گردد.
پیامبر گرامی اسلام مسلمین را «ید واحده» در مقابل دیگران دانسته است. مراد از وحدت امت اسلامی این است که مسلمانان در حکم فرد واحد است:«ذمه المسلمین واحده یسعی بها ادناهم، و هم ید علی من سواهم» مسلمین در مقابل بیگانگان ید واحدند.
راهکارهای وحدت اسلامی
تکیه بر عناصر مشترک دینی از جمله راهکارهای ایجاد وحدت در امت اسلامی است. به بیان دیگر یکی از راه های اصولی برای رسیدن به وحدت این است که بر مهم ترین عناصر مشترک تکیه شود. از نظر قرآن هیچ عنصری مهم تر از عنصر دینی نیست. از این رو این کتاب آسمانی اولین راه کار وحدت را تکیه بر عناصر مشترک دینی می داند.
این راهکار نه تنها در سطح امت اسلامی بلکه در سطح تمام ادیان آسمانی کاربرد دارد: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم ألّا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئاً»[۱۴] بگو ای اهل کتاب به سوی کلمه ای که مشترک بین ما و شما است بیایید و آن این که جز خدای یگانه را نپرستیم و هیچ چیزی را شریک او قرار ندهیم.
گرچه این آیه در مورد اهل کتاب است اما پیام آن اختصاص به این مورد ندارد بلکه یک طرح کلی را در تعامل با دیگران ارائه می کند. بر اساس این طرح مسلمانان می توانند در حوزه های مختلف تشکیل وحدت بدهند. در حوزه وسیع می توانند با تمام ادیان آسمانی بر طبق باور مشترک به خدا و دین الهی در مقابل دیگران متّحد شوند. در دایره محدودتر جوامع مختلف اسلامی می توانند بر اساس مشترکات فراوان دینی یا حفظ هویت مذهبی شان گردهم آیند. پیشگامان وحدت اسلامی نیز طبق همین طرح گام بر می داشتند.
بحث و گفتگوی علمی در زمینه مسائل مورد اختلاف نه تنها با طرح وحدت اسلامی در تضادّ نیست بلکه نقش مهمی در موفّقیت آن دارد، زیرا اتحادی عمیق و پایدار است که توأم با معرفت و شناخت باشد نه کورکورانه و از روی احساسات. آن چه لازم به نظر می رسد این است که این گفتگوهای علمی توأم با منطق و احترام متقابل باشد.
اصالت دادن به ارزش های اسلامی از دیگر راه های اصولی برای دستیابی به وحدت در امت اسلامی است. نباید فراموش کرد که از مباحث مهمی که در موضوع وحدت اسلامی مطرح است، مبحث خودی و غیر خودی است. از منظر قرآن، تنها معیار خودی، رابطه مکتبی و دینی است نه رابطه ی ملی، زبانی، نژادی و حتی نه رابطهی پدر-فرزندی. به هر میزانی که این ارتباط معنوی مستحکم باشد به همان میزان هم معیار خودی پر رنگ خواهد بود.
طبق این اصل کلی پیامبر اسلام (ص) ابوذر غفاری و سلمان فارسی را جزء خاندان خود دانسته است. در نقطه مقابل، خداوند فرزند نوح را بیگانه شمرده و رابطه ی پدر فرزندی آن ها را نادیده گرفته است: «یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح»[۱۵] ای نوح همانا فرزند تو از خاندان تو نیست، همانا عمل او غیر صالح است.
جمع بندی:
تقویت وحدت و همدلی میان مسلمانان باعث موفقیت هرچه بیشتر موج بیداری اسلامی در جهان می شود. و جامعه اسلامی اگر به دنبال ایجاد تحول در خود است فقط در سایه وحدت می تواند به این تحول دست پیدا کند. امروز بایستی مسلمانان بیش از هر زمان دیگر اختلافات مذهبی و تاریخی را کنار بگذارند و به فکر وحدت نیروها در مقابل دشمنانی باشند که بخش عظیمی از جهان اسلام را مورد تعرض و اشغال قرار داده اند. هر مسلمانی باید خود را ملتزم به رعایت هر نقشی که در ایجاد اتحاد در جامعه ی اسلامی خود داشته باشد، بداند. اما ذکر این نکته نیز خالی از لطف نخواهد بود که تعمیق روابط حسنه و معاشرت های اسلامی نیز در تقویت روحیه ی اتحاد تأثیر گذار است. برخی از پژوهشگران و متفکران بر سیاسی بودن خاستگاه نزاع بین شیعه و سنی تصریح کردهاند و کثیری از مصلحان ایرانی فعال در عرصه تقریب نیز بر راهکارهای سیاسی و اجتماعی تأکید داشتهاند. (مطهری، شریعتی و…) این نگرش و راهکارها در راستای این فرضیهاند که برای حصول همگرایی در جهان اسلام راهکارهای سیاسی مدنی بر راهکارهای مذهبی تقدم دارند و از جمله ادله این مدعا آن است که انعطافپذیری در مسایل و مباحث مذهبی که حاوی نوعی تقدسند پایین است و حداکثر آن است که پیروان و نخبگان مذاهب نسبت به اهانتها و تخریبها علیه همدیگر رعایت نموده و حرمت مقدسات (خصوصاً اسوگان مقبول طرفین) دیگر را پاس دارند. ولی راهکارهای سیاسی و اجتماعی تنوع و انعطاف بیشتری داشته و امکان تحقق و عینیت مناسبتری در شرایط حاضر دارند.
اشاره به این نکته ضرورت دارد که اندیشمندان مسلمان اعم از شیعه و سنی به اهمیت وحدت اسلامی به عنوان یک استراتژی توجه نموده، و وحدت را محور فعالیتهای خود قرار دهند. همچنین آنان وظیفه دارند تا در برابر تندرویها و افراطیون ایستادگی نموده، نسبت به اقتداریابی آنان، جامعه اسلامی را هوشیار و آگاه نمایند. تهمت به یکدیگر در طول تاریخ همواره موجب تضعیف مسلمانان گشته است. تکرار آن در عصر تکنولوژی، یک فاجعه جبرانناپذیر به شمار میرود فلذا تنها مَخلَص مسلمانان یک راه است و آن اتحاد و همبستگی درونی مسلمانان با گرایشات و مذاهب مختلف میباشد.
پیشنهادات
در توجیه مفهوم وحدت، باید عنوان گردد که وحدت اسلامی یعنی همنوایی و همدلی، و هرگز به مفهوم دست کشیدن از عقاید و اختصاصات ویژه هر مذهب نمیباشد. ایضاح و روشنگری مفهوم و مصداق وحدت، در بین روحانیون و روشنفکران شیعه و سنی اهمیت فراوان دارد و هر یک از مذاهب اسلامی صادقانه تأکید نمایند که در صدد برخورد تخریبی با مبانی مذهبی دیگری نمیباشند. شعار وحدت اسلامی که از چند دهه اخیر از ایران اسلامی برخاسته است، به دنبال ایجاد همگرایی اسلامی در برابر استکبار جهانی است. مسلمانان اهلسنت نسبت به این پیام امیدوارانه مینگرند و راه خروج از بنبست جهان اسلام را در همین راهبرد میدانند.
[۱] .حجرات: ۹٫
[۲].خلیل احمد فراهیدی، کتاب العین قم، موسسه دارالهجره،چاپ دوم، ۱۴۰۹ قمری، جلدسوم، ص۲۸۱٫
[۳].طریحی، مجمع البحرین، نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ قمری، جلد جلد چهارم، ص ۴۷۴٫
[۴].فتح: ۲۹٫
[۵].سید عبدالقیوم، سجادی، ظرفیت های اندیشه اسلامی در مواجهه با جهانی شدن- قابل دسترس در:
http://www.hawzah.net/fa/MagArt.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=3828&MagazineArticleID=23505
[۶].آل عمران:۱۰۳٫
[۷].انعام:۶۵٫
[۸].انفال:۴۶٫
[۹]. http://www.taghrib.ir/persian/index.php?option=com_content& view=article& id=418& Itemid=381
[۱۰]. نخبگان ووحدت جهان اسلام، قابل دسترس:
http://www.taghrib.ir/persian/index.php?option=com_content& view=article& id=134:oneness& catid=64:vahdatvataghrib& Itemid=393
[۱۱]. سوره انعام: ۱۵۹٫
[۱۲]. سوره آل عمران: ۱۹٫
[۱۳]. سوره المؤمنون: آیه ۵۲٫
[۱۴].آل عمران:۶۴٫
[۱۵].هود:۴۶٫