سالها نقش زنان مسلمان در جنبشهای اسلامی به فراموشی سپرده شد . در صدر اسلام زن دوشادوش مرد در تبلیغ، نبرد و تاسیس حکومت اسلامی حضور داشته است و گاهی به حکم ضرورت و وضعیت موجود، خود رهبری جریانات اسلامی و انقلابی را به عهده می گیرد . در ابتدای دعوت پیامبر عظیم الشان اسلام زن همدوش مرد به اسلام لبیک گفته و شهادت سمیه و همسرش یاسر اولین شهدای اسلام و همزمانی شهادت آنان گویای نقش مهم و بی بدیل زن مسلمان در عرصه های اجتماعی و سیاسی و اعتقادی است. پس از رحلت رسول اکرم (ص) دخت بزرگوار آن حضرت فاطمه زهرا (ع) زمانی که می بیند جامعه اسلامی به سمت دیگری می رود و علی (ع) دست بسته است با اعتراضات خود و کوفتن بر در ضمیر خفته ی صحابه رسول الله (ص) جنبش آغاز می نماید تا شاید ضمایر مدفون را بیدار ساخته و راه پدر بزرگوارش را احیا کند . زینب کبری (ع) نیز همانند مادرش هنگامی که صحنه را خالی از مردان سلحشور می بیند خود نهضت برادرش را رهبری می کند و صحنه هایی بدیع از حماسه و سلحشوری به وجود می آورد.
در انقلاب اسلامی ایران ، زن مسلمان ایرانی دوشادوش مرد در راهپیمایی و تظاهرات و ۸ سال دفاع مقدس حرکت کرد و نقشهای شگفتی پدید آورد . نقش زنان اساس و بنیاد هر حرکت در جامعه است . او میتواند جامعه را به سوی پیشرفت و عروج هدایت کند و با تربیت اسلامی و پیاده کردن قوانین و احکام الهی مرد را به معراج برساند.
به گفته امام خمینی (ره): نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است برای این که زنان‚ بانوان علاوه بر این که خودشان یک قشر فعال در همه ابعاد هستند قشرهای فعال را در دامن خودشان تربیت می کنند. خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است و از خدمت همه کس بالاتر است و این امری است که انبیا می خواستند و می خواستند که بانوان قشری باشند که همه آنها تربیت کنند جامعه را و شیر زنان و شیر مردانی به جامعه تقدیم کنند. (۱)
بی شک حضور موثر زنان مسلمان ایرانی در ادوار مختلف و بخصوص در تحولات انقلاب اسلامی و در طول دفاع مقدس و پس از آن الگویی شد برای زن مسلمان و انقلابی عرب تا دوشادوش و همراه مردان در برابر دیکتاتورهای وابسته و طاغوت های بلاد اسلامی بایستد و از مطالبات اسلامی و انسانی خویش قدمی عقب نشینی نکنند تا به هدف برسد.
وضعیت اجتماعی و فرهنگی زنان
تصویری که اسلام بر پایه متون اصیل اسلامی از زن نشان می دهد این است که زن مرد نیست ، اما انسان است. ساحت های زندگی نیز به دو بخش انسانی و جنسیتی تقسیم می شود. ساحت انسانی زن و مرد نمی شناسد و جنسیت نمی پذیرد؛ در این وادی، هر دو فعّالند و کمال جو. اما در ساحت جنسیتی، زن باید زن باشد و کار زنانه کند و به لوازم و آثارش پایبند گردد.
از منظر اسلام، زنان مسلمان می توانند علاوه بر ایفای نقش پر ارزش همسری و مادری در خانواده، در تمامی امور جامعه خویش نیز نقش آفرین باشند. ( الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر – مردان و زنان مؤمن همه یار و دوستدار یکدیگرند، خلق را بکار نیکو وادار و از کار زشت منع می کنند).(۲) در واقع نقش دوم زن بسیار پر ارزش و والاتر از نقش اول آن است چرا که این نقش می تواند به اصلاح جامعه و تربیت مردان مبارز و انقلابی منجر شود.
از این رو می توان گفت که حضور زنان در نهضت های بیداری اسلامی تنها حضور فیزیکی در صحنه نیست بلکه بیشتر حضور معنوی است. این حضور می تواند همراهی مرد در راهپیمایی ها یا ایستادگی و استواری همانند مرد در میدان ها یا تجمعات باشد و می تواند حضور معنوی باشد همانند ترغیب شوهر و فرزندان به صحنه کارزار، راهپیمایی ها و اعتصاب و … در واقع هنگامی که شوهر یا فرزند از طرف خانه راحت باشد بهتر می تواند عمل یا تفکر کند.
گر چه ممکن است جنبه های جهاد زنان کمتر دیده شود یا در صحنه مشهود نباشد (بحکم جهاد بر زن واجب نیست) اما این نقشی بسیار سخت تر از صحنه های مشهود است که زن به خوبی می تواند انرا ایفا کند. در صورتی که زنان بتوانند نسل موجود یا نسل آینده را در بیدارگری اسلامی با ملاک های دینی و الهی آشنا کنند و در نتیجه رفتار مردم با این آموزه ها مطابق شود، بزرگترین جنبش احیاگری دینی در دنیا اتفاق خواهد افتاد.
شاید بدترین وضعیت و زمان برای زنان مسلمان در قرن بیستم بود، زمانی که زن مسلمان در صحنه اجتماعی و فرهنگی و سیاسی حضوری نداشت و به بهانه تمدن در کنج خانه محبوس نگه داشته می شد. کمتر دیده می شد که زن در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی شرکت کند بلکه در خیابان و ملا عام کمتر دیده می شد و پوشش اسلامی نیز به عنوان پس رفت و عقب گرد نسبت به تمدن بشمار می آمد.
امام خمینی در باره این برهه از تاریخ می فرماید: این جانب به زنان پرافتخار ایران، مباهات می کنم که تحولی آنچنان در آنان پیدا شد که نقش شیطانی بیش از پنجاه سال کوشش نقاشان خارجی و وابستگان بی شرافت آنان، از شعرای هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاههای تبلیغاتی مزدورانش بر آب نمودند و اثبات کردند که زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهی نشده و با این توطئه های شوم غرب و غرب زدگان آسیب نخواهد پذیرفت. هر چند در طول سلطنت غاصبانه پهلوی با آن بوق و کرناهای تبلیغاتی، به جز مشتی زنان مرفه طاغوتی و وابستگان ساواکی و سرسپردگی آنان دیگر قشرهای میلیونی زنان متعهد که اساس ملت مسلمانند، در دام فریب دلباختگان به غرب نیفتاده و با عمل خود در طول ۵۰ سال سیاه با روی سفید نزد خدا و خلق شجاعانه مقاومت نموده اند لکن در این تحول الهی اخیر، امید کوردلانی که قبله گاه خود را غرب نموده اند لکن در این تحول الهی اخیر، امید کوردلانی که قبله گاه خود را غرب می دانستند و اکنون هم می دانند، به طور قاطع و برای همیشه قطع نموده اند.(۳)
یکی از مهم ترین محورهایی که غرب برای ایجاد تغییرات فرهنگی در منطقه خاورمیانه، بلکه در جهان اسلام در باره آن تلاش می کرد، تغییر در وضعیت زنان مسلمان (با طرح شعار آزادی زن مسلمان) است. غرب به درستی دریافته که در صورت موفقیت در ایجاد تحول در وضعیت زنان جوامع اسلامی ـ به سبک غربی ـ بزرگ ترین دژ مقاومت جهان اسلام را تصرف خواهد کرد، زیرا زن، نقشی کلیدی، محوری و نمادین در جامعه اسلامی دارد و میزان حاکمیت ارزش های اسلامی را می توان، با ارزیابی وضعیت زنان دریافت.
هدف غرب، تنها تغییر قوانین رسمی کشورهای اسلامی درباره زنان و رفع محدودیت های کنونی زنان، به لحاظ حقوق اجتماعی و فردی که در قوانین رسمی این کشورها بدان تصریح شده، نیست. غرب هدفی فراتر از این را تعقیب می کند و آن دگرگون سازی سنت های فرهنگی مربوط به زن در جوامع اسلامی (در زیر نقاب شعار آزادی زن) است.(۴)
هرچند محدودیت هایی که در برخی کشورهای اسلامی برای زنان وجود دارد، مانند محرومیت از حق رانندگی، حق آموزش، حق داشتن شناسنامه، حق رأی دادن و حق نامزد شدن نمایندگی و…، بهانه های لازم را به دست دشمنان اسلام می دهد، تا هم اسلام و هم سنت های جوامع اسلامی را یکجا مورد سرزنش قرار دهند، اما خام اندیشی است اگر بپنداریم که رفع این محدودیت ها و محرومیت ها در کشورهای اسلامی، غرب را راضی و قانع کند؛ وانگهی متفکران مسلمان نیز از یک قرن پیش، تلاش بی وقفه ای را در جهت اصلاح بسیاری از سنت های مربوط به زن آغاز کرده و تصریح کرده اند که بسیاری از این سنت ها، ریشه دینی مشخص و قطعی ندارد، بلکه میراث فرهنگ های بومی، محلی و منطقه ای است و این سنت های محدود کننده برای زنان، مختص فرهنگ های جوامع اسلامی نیست و چه بسا در غرب، این محدودیت ها در شکل غلیظ تری جریان داشت.
امروزه متاسفانه زن مسلمان میان دو جاهلیت قرار گرفته: یکی جاهلیت قرن بیستم میلادی که تصویری ابتذال گونه از زن ارائه می دهد، و دیگری جاهلیت کهن که زن را موجودی کهتر در برابر مرد می انگارد. جاهلیت جدید به بهانه حضور اجتماعی زن و دفاع از حقوق وی، او را به بی هویّتی فرا می خواند و جاهلیت دیگر به بهانه عصمت و عفاف، زن را از بسیاری کمالات و ساحت های انسانی دور نگه می دارد .(۵)
شروع بیداری و تداوم آن
بیداری اسلامی پدیدهای عظیم و دو مرحلهای است که در مرحلهی نخست در پی استیلای استعمار غرب و شرق بر کشورهای مسلمان از نیمهی دوم قرن بیستم با هدف بازگشت به اسلام و فرهنگ آن آغاز گشت؛ امّا این مرحله با حاکمیت مزدوران و دست نشاندههای استعمار، سرکوب شد و متاسفانه بسیاری از زنان مفتون جلوه های ظاهری غرب گردیدند ( بسیاری از خانم هایی که در جامعه حضور داشتند بی حجاب شده اند و کمتر خانم محجبه در انظار دیده می شد )و یا برای حفظ ارزشهای دینی و انسانی، خود را در خانه محبوس می کردند.
مرحلهی دوم از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی آغاز گشت و هم زمان با استقرار نظام حکومتی اسلامی در ایران، انقلابها و جنبشهای اسلامی در سایر کشورهای اسلامی چون کشورهای حاشیهی خلیج فارس، پاکستان، افغانستان و کشورهای شمال آفریقا رخ داد و امام توانست حیاتی دوباره به زنان دهد و زن دوشا دوش مرد در صحنه حاضر شد. گر چه متأسّفانه حرکتهای اسلامی با تحریک استعمارگران و به دست حاکمان مزدور و مستبد سرکوب گردید و حاکمان به ستمگری خود ادامه دادند و جمهوری اسلامی ایران نیز از سوی بیگانگان تحت فشارها، مشکلات عدیدهی سیاسی، اقتصادی و … قرار گرفت. امّا خوش بختانه انقلاب اسلامی ایران با رهبری امام خمینی(ره) و پس از آن امام خامنهای (مد ظله العالی) توانست با پیاده کردن قوانین و احکام اسلام ناب محمّدی توانایی خود را استحکام ببخشد و توانمندی اسلام را در ادارهی عزّت مند جوامع اسلامی، بلکه بشری، هم پای پیشرفتهای علم و فن آوری ثابت کرد.
این شکوفایی در جهان اسلام و عرب به زمان نیاز دارد تا به عرصه بروز رسد و در واقع باید جامعه جوان به گونه ای تربیت شود تا در اینده نسلی فهیم و انقلابی به وجود آید. چنانچه امام خمینی (ره) طی دو دهه با رنج و محنت شاگردانی تربیت کرد و آنها به نوبه خود تاثیراتی عمیق در جامعه داشتند. اینجاست که نقش زن در تربیت نسل انقلابی و حماسی نمایان می شود.
در واقع می توان گفت که مهمترین نقشی که زنان مسلمان در بیدارگری اسلامی و بیداری کنونی داشتهاند نقش تربیتی در دو حوزهی ذیل بوده است:
۱ – ارائهی الگویی مهذّب و آگاه از خود به عنوان زن کامل مسلمان و انسانی مبارز و آزاد؛
۲ – تربیت فرزندان پاک، آگاه، مبارز و تشویق همسران به مبارزه.(۵)
این تغییر از یک سو و گسترش استبداد و ظلم حاکمان مستبد کشورهای اسلامی از سوی دیگر، باعث آغاز مرحلهی دوم بیداری اسلامی در خاورمیانه گشت و چنان که شاهد بودیم، مزدوران استعمار رغم حمایتهای اربابان غربی خود، یکی پس از دیگری به دست مردم خود ساقط می شوند.
از سوی دیگر و از آنجا که زنان نقش بسیار تاثیرگذاری در بیداری اسلامی و همچنین شکل گیری این حرکت داشته اند، دیکتاتورها با تغییر روش فکری و عملی خود تلاش کردند تا با حمله به آنها، این فریاد آزادی خواهی را خاموش کنند. برخی از رژیم ها تلاش نمود تا با بی احترامی به زنان و تهدید کردنشان، مردم را ترسانده و آنها را از قیام خود بر علیه این رژیم خودکامه منصرف نموده و در واقع هوشیاری اسلامی را بی اثر نماید.
چنانچه می دانیم مهم ترین عامل قیام ملت های مسلمان علیه دیکتاتورهای دست نشانده غرب در منطقه، خلاء مذهب و فرهنگ اسلامی، نبود بلکه عزت و کرامت اسلامی و وابستگی و دلبستگی حاکمان به فرهنگ منحط و نظام غرب بوده است. پس زنان مسلمان وظیفه خود دانسته همانند مردان به اصلاح جامعه دست زند. در آیات سوره توبه آیه ۷۱، خداوند متعال به طور یکسان به مردان و زنان مسلمان توصیه می کند هر دو امر به معروف و نهی از منکر کنند و نماز را بر پا کنند و زکات را بپردازند و از خداوند و رسولش اطاعت کنند.
حضور زنان مسلمان در اعتراضات نشان می دهد که آنها خواهان رهایی از محدودیت های ماتریالیست غربی بوده و این اعتراضات به خاطر رهایی از دست حاکمان دیکتاتور مآب و وابسته به غرب برگزار شده است.
و چنانچه گفته شد مهمترین مولفه بیداری جهان اسلام و حماسه های زنان مسلمان، باورهای اسلامی و سنتهای جهادی آن است. این حضور مسلمانان و زن مسلمان در صحنه های انقلابی با تاسی از آموزه های اسلام و سنتهای پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار (ع) بویژه با تاسی از انقلاب امام حسین (ع) و حماسه زینب کبری بوده است. بیشتر قیامهای بیداری در جهان عرب محصور در یک فرقه یا مذهب نبود بلکه قیامها در برگیرنده اطیاف مختلف و در کنار هم بوده است گرچه در برخی کشورها متاسفانه سران آن به دنبال فرقه ای جلوه دادن آن هستند.
سران دیکتاتور عرب در خاورمیانه و بویژه در بحرین از اینکه حضور شیعیان در عرصه سیاسی و اجتماعی پررنگ تر شود در هراس هستند چرا که اجرای این مسئله واهی بودن پروژه شیعه هراسی آنها و غرب را آشکار می سازد. کشورهای غربی نیز به صراحت از این تفکر سران عرب حمایت می کنند چنان که مقامات آمریکا نیز بارها از افزایش حضور شیعیان بحرین در امور سیاسی ابراز نارضایتی کردهاند.
همچنین استبداد، نابرابری و توزیع نا عادلانه ثروت یکی از مولفه های دیگری است که منجر به جوش و خروش ملتهای سلامی است. پدیده بیداری سلامی چنان غیر منتظره و سریع پیش رفت که افزون بر حکمرانان مستبد این کشورها، دیگر بازیگران نظام بین الملل را نیز در شوک فرو برد. این حرکت که نخستین بار از تونس آغاز شد دومینو وار به دیگر کشورهای منطقه نیز سرایت کرد و به سرعت مصر، یمن، لیبی، اردن، عربستان، سوریه، کویت، مغرب و دیگر کشورهای عربی ـ اسلامی را در بر گرفت. این سونامی در نخستین گام، «زین العابدین بن علی» حاکم مستبد تونس را از قدرت ساقط کرد و در مرحله ی بعد با سقوط «حسنی مبارک»، مردم مصر نیز پیروزی انقلاب خود را جشن گرفتند.
باید گفت مهمترین امتیاز انقلاب امام خمینی (ره) این بود که جهان اسلام و حتی کل جهان را متوجه این مسئله نمود که می توان وضعیت موجود را تغییر داد و بر علیه مستبدان قیام و آنها را ساقط کرد. در واقع توانائی تغییر وضع موجود و رسیدن به وضع بهتر ( ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم – به درستی که خداوند حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند).(۷)
رسانه های غربی دلیل وقوع قیام های مردمی در تونس و مصر را عوامل اقتصادی معرفی می کنند اما آیا در بحرین به عنوان یکی از مرفه ترین کشورهای جهان نیز مسایل اقتصادی مردم را به خیابان ها کشاند یا حقیقت متفاوت از چیزی است که تبلیغ می شود. گرچه در دیگر کشورها نیز بر خلاف تبلیغ رسانه های غربی عامل اصلی انقلاب ها فراتر از مسایل اقتصادی است اما به نظر می رسد در بحرین این قیام در واکنش به ظلم، تبعیض و بی عدالتی دیرینه ای بود که در طول سال ها حکام آل خلیفه بر مردم این کشور به ویژه شیعیان روا داشته بودند.
مطالبات زنان در نهضت بیداری
حضور زنان در بیداری اسلامی یک حضور عمیق و توام با اقتدار و رشادت است. این حضور چون برخاسته از اراده زن بوده و هدف آن رسیدن به پیروزی و استقلال و پیاده سازی احکام الهی است، استمرار و تداوم پیدا خواهد کرد.
قطعاً در شکل گیری هر تحولی، عناصر مختلف نقش دارند. از تجمیع نقش آفرینی این عناصر است که یک رخداد بزرگ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شکل می گیرد و به پیروزی می رسد. نهایتاً تأثیرگذاری این عناصر می تواند با هوشیاری استمرار و تداوم یابد. زنان نیمی از جامعه اند و مربی و تأثیرگذار بر نیم دیگر جامعه نیز هستند. لذا قطعاً نقششان در تحولات اجتماعی کاملاً پررنگ است و نمی تواند مورد تغافل قرار بگیرد؛ همان گونه که در فرمایش های امام خمینی (ره) پیرامون نقش آفرینی زنان نیز این جمله را می بینیم که بدون زنان پیروزی انقلاب اسلامی امکان پذیر نبود.
با شکل گیری انقلاب اسلامی ایران و بازتاب های گسترده ی آن، در سال های اخیر شاهد شکل گیری نسلی از زنان مسلمانی بوده ایم که با اعتماد به باورهای خودشان و با احیای هویت دینی، منشأ تحولات عمده ای از جمله بیداری اسلامی شده اند. تحولات مهم فرهنگی و اجتماعی مقولاتی نیستند که یک شبه به نتیجه برسد. بر اساس آن باید جریان بیداری اسلامی را یک روند فرهنگی مسبوق به سابقه و عقبه ی تاریخی قوی ببینیم که از همان برگشت به باورهای دینی و احیای مجدد هویت های دینی شکل گرفته و تا امروز رسیده است. در این شکل گیری مجدد هویت دینی اول افراد ایفای نقش می کنند و کم کم گروه ها و توده ها نیز به این موج می پیوندند و امواج مبارزین را شکل می دهند.
وقتی زنان پا در میدان مبارزه می گذارند با آمدنشان اعضای خانواده را نیز ترغیب می کنند. اعضای خانواده و گروههای اجتماعی که انتظار می رود پیش قراول کاری باشند، وقتی می بینند زنان به میدان آمدهاند، آنها هم ترغیب می شوند. لذا این مسئله نقش تأثیر گذاری را به زنان میدهد که غالباً نیازی نیست به صورت یک موج شکل بگیرد. یعنی این جا کثرت و کمیت مهم نیست، بلکه کیفیت حضور مهم است.
مثلاً در همین تحولات اخیر، حضور پرشور و حماسی زن بحرینی در تجمعات اعتراضی مردم این کشور و ترغیب مردم در اعتراض به ظلم آل خلیفه، ماجرای دستگیری ((آیات القرمزی)) شاعر زن بحرینی و اعتراضات گسترده به این اقدام که در نهایت به آزادی وی منجر شد؛ دستگیری و بدرفتاری با ۴۰ زن شیعه بحرینی در جریان مخالفت با انتخابات فرمایشی مجلس آلخلیفه اعتراض به این اقدام آل خلیفه، موج جدیدی از انقلاب از جمله تحصن علمای این کشور، اعتصاب غذای زندانیان و تظاهرات گسترده را به دنبال داشته است. (۸)
زینب خواجه، وبلاگ نویس سرشناس و دختر یکی از مخالفان سرشناس حکومت بحرین است پس از بازداشت پدرش و اعتصاب غذای وی در زندان با نوشتن پیامهای در توییتر و منتشر کردن آن در یک اقدام شجاعانه در میدان (خیابان البدیع) تحصن می کند و فریاد می زند مرگ بر حمد، این اقدام منجر به پیوستن چند دختر به این جریان شده و در پایان به بازداشت وی منجر می شود.(۹)
همچنین تا کنون بیش از یکصد زن بحرینی توسط سازمان های امنیتی آل خلیفه دستگیر شده اند که این امر در تاریخ بحرین بی سابقه بوده است. نام های معروفی همچون دکتر خلود الدرازی یکی از مشهورترین زنان متخصص زنان و زایمان منطقه خلیج فارس ، رولا الصفار رئیس جمعیت پرستاران بحرین و جلیله السلمان نایب رئیس جمعیت معلمان بحرین اشاره می کند در کنار آیات القرمزی شاعره جوان بحرینی توسط نیروهای امنیتی دستگیر وشکنجه شده اند.(۱۰)
در مورد زنان تا قبل از انقلاب اسلامی -همان گونه که در ایران قبل از انقلاب هم همین الگو را دنبال می کردند- کشورهای غربی در اثر جهانی سازی که به دنبالش هستند، چه در عرصه ی فرهنگی و چه در عرصه ی سیاسی این الگو را از زن موفق ارائه داده بودند که: زن موفق کسی است که بدون تمسک به اخلاقیات، معنویت و عفت و با باز بودن و برهنه بودن و با کنار گذاشتن ارزش های اخلاقی و دینی می تواند در عرصه های مختلف پیشرفت کند. با پیروزی انقلاب اسلامی اما این تحول در ایران ایجاد شد که زنان نشان دادند واقعاً برای پیشرفت و توانمندی نه تنها نیازی نیست که ارزش ها را کنار بگذارند، بلکه تمسک به ارزش ها یک مسئولیتی را برای آنها ایجاد کرده که توانسته اند به میدان های بیشتری دست یابند و عرصه ی فعالیت های آنها گسترده تر از قبل شده است.
این الگو نه تنها برای منطقه، که برای کل جهان بوده است. خانم ها می بینند که علی رغم تبلیغات گسترده، یک گروه دیگر با شکل و شمایل و تفکر و مکتب دیگری در همه ی عرصه ها توانمندی های بسیار خوبی را نشان داده اند و نه تنها عقب نمانده اند، بلکه زنان در کنار خانواده به سطوح بالای اجتماعی- سیاسی- فرهنگی و حتی اقتصادی رسیده اند.
آینده زنان در بیداری
نقش زنان مسلمان با پوشش اسلامی در صحنه های انقلاب و بیداری اسلامی اگر بیشتر از مردان نباشد کمتر از آن هم نیست. در واقع نقش و حضور زنان در نهضت های بیداری اسلامی آنقدر ملموس است که باید گفت مردان دوشادوش این زنان نقش آفرینی می کنند. حضور زنان مسلمان در کنار مردان آنهم در حضورهای ملیونی نه تنها حضور مردمی را گسترش می دهد بلکه آنرا مشروعیت می بخشد.
امروزه زنان مسلمان با حضور گسترده خود در اعتراضات مردمی و شرکت در راهپیمایی ها و تحصن ها و با تاثیر پذیری از سابقه حضور زن در انقلاب اسلامی و ارائه الگوی جدیدی در زمینه مشارکت اجتماعی برای تغییر وضعیت موجود، الگوی شیعی ( الگوی زینبی) را تقویت می کند.
به اعتقاد کارشناسان سیاسی زن بحرینی امروز در حال پرداخت بهای ابراز عقیده ی خود است . نیروهای نظامی آل سعود، آل خلیفه و مزدوران آنها که اعمال خشونت باری را نسبت به زنان بحرین مرتکب می شوند قصد دارند با تعرض به زنان، کاری کنند زنان از ترس هتک حرمت از ادامه مبارزه عقب نشینی کنند. روی آوردن حکام عرب به کشف حجاب زنان برای سرکوب انقلابیون نشان دهنده این است که آل سعود و آل خلیفه که خشونتهای فراوانی را در بحرین اعمال می کنند هیچ رابطه و سنخیتی با دین مبین اسلام ندارند و آنها جزء فرقه سلفی و وهابیت در نوع مدرن هستند.
تعرض به زنان مسلمان بحرین زمینه را برای حضور بیش از پیش سایر زنان همچنین مردها در عرصههای مبارزه انقلابی فراهم می کند حتی کسانی که شک دارند که به انقلابیون بپیوندند نیز با این اعمال خشونتها نسبت به مبارزه و ادامه پایداری در راه اسلام و مبارزه با دیکتاتورها مصمم می شوند.
البته در جوامع محافظه کار و سنتی عرب زن از مصونیت های اجتماعی برخوردار است و حضور زن و تعرض به آن اعتراض مرد و جامعه را بدنبال خواهد داشت و همین زمینه استمرار قیام را فراهم می سازد. همین فشارها باعث شد تا جمعیت های مختلف مدافع حقوق زنان در بحرین و بسیاری از کشورهای عربی ، روز هشتم مارس گذشته که مصادف با روز جهانی زن بود ، را به فعالیت برای همبستگی با زنان بحرینی اختصاص دهند.
بنا به نظریه کارشناسان امور بحرین زن بحرینی که از اوایل دهه پنجاه از قرن میلادی گذشته در انتخابات به عنوان رای دهنده شرکت کرد اما امروزه و بعد از گذشت بیش از ۶۰ سال از آن حضور همچنان زنان بحرینی به دنبال برابری در مقابل قانون وقوه قضائیه ، برابری در حقوق سیاسی و برابری در دستیابی به شغل های عمومی هستند .
فعالان امور زنان ادعا می کنند رسیدن به مراکز تصمیم گیری برای آنها صرفا یک هدف نیست ، بلکه به آن به عنوان وسیله ای برای فراهم کردن زمینه حقوقی وقانونی مشارکت هرچه بیشتر زنان و بالا بردن جایگاه آنها در جامعه می نگرند.
به گفته فعالان امور زنان ، زمانی که سخن از تقویت جمعیت ها وجریان های زنان به میان می آید به معنای تشکیل جمعیت های سیاسی جدیدی برای زنان نیست بلکه باید به دنبال تغییرات بنیادین در جامعه ای سنتی باشیم که به جایگاه زن به شکل متفاوتی نسبت به جایگاه مرد می نگرند.
در واقع در جوامع سنتی و چند همسری شیخ نشینی های خلیج فارس که جوامع کاملا مرد سالارانه است حضور زنان در قیام ها شرایط جدیدی را فراهم می کند که توسعه اجتماعی و برابری جنسی یکی از نتایج آن در آینده خواهد بود.
حضور زن در بحرین تا کنون بر شرق عربستان تاثیر گذاشته و ممکن است در آینده بر همه کشورهای شیخ نشین خلیج فارس تاثیر بگذارد. و این مسئله می تواند آغاز تحولات اجتماعی جدیدی در این کشورها باشد.
پاورقی
۱ – امام خمینی. (۲۵/۱۲/۵۹). صحیفه نور. ج ۱۴٫ ص ۱۳۰
۲ – قرآن کریم، سوره توبه، آیه ۷۱
۳ – صحیفه نور، ج۱۴، ص۲۰۱٫
۴ – مرادی، مجید . مقاله زن مسلمان و آزادی به سبک غربی . مجله پگاه حوزه . شماره ۱۳۲ . خرداد ۱۳۸۳ . ص ۲۶
۵ – مهریزی، مهدی . زن در اندیشه اسلامی . تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ۱۳۸۱ . ص ۴۸
۶ – شایسته خوی، سیده منور.(۱۳۹۱). مقاله نقش زنان در بیداری اسلامی. خبرگزاری تقریب، کد: ۹۷۵۴۲
۷ – قرآن کریم، سوره رعد، آیه ۱۲
۸ – www.tebyan.net
۹ – www.bbc.co.uk/111215
۱۰ – خبرگزاری مهر، ۲۱/۰۳/۱۳۹۱