در اوایل دهۀ ۷۰، استاد محمد حسنین هیکل ـ نویسندۀ مشهور مصری ـ برای تألیف کتاب جدیدش دربارۀ ایران به تهران سفر کرده بود. محمد حسنین هیکل معروفترین مورخ و نویسندۀ سیاسی جهان عرب است و از آنجا که وزیر اطلاعرسانی دوران جمال عبدالناصر بوده، همیشه به عنوان سخنگوی آن دوره شناخته میشد. در این سفر، فرصتی پیش آمد تا با استاد دربارۀ قطع رابطۀ سیاسی ایران و مصر و تأثیر منطقهای آن صحبتی کنیم، که به دلیل اهمیت موضوع، پس از توضیح مختصری برای آشنایی بیشتر با استاد هیکل، به استحضار خوانندگان خواهد رسید.
محمد حسنین هیکل کیست؟
محمد حسنین هیکل ـ نویسندۀ برجستۀ عرب ـ در ۲۳ سپتامبر ۱۹۲۳م. در روستای «باسوس»، واقع در استان «قلیوبیه» مصر زاده شد و در ۱۷ فوریه ۲۰۱۶م. پس از مدتها درگیری با بیماری، در سن ۹۲ سالگی درگذشت. او که نامآورترین روزنامهنگار مصر و جهان عرب شناخته میشد، به مدت ۱۷ سال، سردبیر روزنامۀ پُرآوازه «الاهرام» مصر بود که ایدئولوژی ناسیونالسیم عربی ارائه شده از سوی جمال عبدالناصر ـ رئیسجمهور و رهبر سابق ملیگرای مصر در دهۀ ۶۰ میلادی ـ را منتشر میکرد. او مدتی نیز وزیر اطلاعرسانی مصر، و برای مدت کوتاهی وزیر امور خارجۀ این کشور بود. هیکل سالها یکی از مهمترین و بانفوذترین تاریخنگاران و مُفسران سیاسی امور مصر و جهان عرب ـ بهویژه در خصوص دوران پُر از تحولات ناصر ـ بود. او در سال ۱۹۷۰م. هنگام مرگ ناصر، بر بالینش حاضر بود. همچنین گفته میشود هیکل یکی از افراد مذاکرهکننده با ایران برای آزادسازی گروگانهای آمریکایی بودهاست.
هیکل و ایران
هیکل سالهای متمادی به ایران سفر میکرد. گزارشهای وی از نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران، مصر را تکان داد و منجر به تصمیم جمال عبدالناصر بر ملی کردن کانال سوئز در سال ۱۹۵۶م. شد. این نویسندۀ مصری تا حدودی ایرانشناس نیز بود. او دربارۀ مالکیت سه جزیرۀ تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی در خلیج فارس، میگفت: اختلاف بین امارات متحدۀ عربی و ایران بر سر مالکیت این جزایر ایرانی، در واقع اختلاف نظر ساختگی و واهی اماراتیها به شمار میآید و اختلافی که اماراتیها در اینباره مدعی آن هستند، در واقع با انگیزههای کاملاً سیاسی است. وی گفت: ملک فیصل ـ پادشاه درگذشتۀ عربستان سعودی ـ در آن زمان، رهبری مذاکرات کشورهای عربی با ایران را در اینباره به عهده گرفته بود. در آن زمان، کشورهای عربی خواستار آن شدند که بحرین که در آن زمان ۷۰ درصد جمعیتش را شیعیان تشکیل میدادند، به یک کشور مستقل عربی تبدیل شود، و در مقابل ، این سه جزیره که اکنون امارات متحده عربی مدعی مالکیت آن است، به ایران واگذار شود. این نویسندۀ سرشناس عرب میگفت: حاکمان عرب در آن تاریخ، به دنبال مقابله با توازن شیعی و عربی بودند و هرگز به فکر مالکیت جزایر سهگانه (تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی) نبودند.
محمد حسنین هیکل فروردین ماه ۱۳۹۴ در یک برنامۀ تلویزیونی که از شبکه مصری سی.بی.سی پخش شد، گفته بود: «من از شیوۀ برخورد کشورهای عربی با ایران بسیار ناراحتم. واقعاً نیازی به این طرز تعامل نبود. من در پاریس با امام خمینی(ره) دیدار کردم و صحبتهای او را شنیدم. امام خمینی(ره) نیم ساعت با شیخ محمد شلتوت ـ شیخ اسبق الازهر مصر ـ (از بزرگان اهل سنت و از فعالان وحدت شیعه و سنی) صحبت کرد و تلاشهای وی را در تقریب بین مذاهب اسلامی بسیار ستود.» شیخ محمد شلتوت (۱۳۱۰-۱۳۸۳ق.) با عنوان مشهور «شیخ شلتوت»، از بزرگان اهل سنت، محقق، مفسر، فقیه اصولی، ادیب لغوی مصری و از رؤسای دانشگاه الازهر و از مؤسسان «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» است. وی از مدافعان و فعالان وحدت بین شیعه و سنی بود و با آیتالله سید حسین بروجردی روابط دوستانه داشت.
هیکل در برنامۀ «مع هیکل» که به مدت چند سال در شبکۀ «الجزیره» پخش میشد، تأکید کرده بود: «جای بسی تأسف است که ما بدون دلیل و به نفع آمریکاییها، روابطمان با ایران را از دست دادیم. آمریکاییها خوب میدانستند که برخی کشورهای عربی از انقلاب اسلامی در ایران دچار سوءتفاهم شده بودند و از آن سوءاستفاده کردند. آنها کاری کردند که ما مبارزه با اسرائیل را فراموش کنیم و به جای آن، درگیر جنگ شیعه و سنی شویم. من مخالف تقسیم جهان عرب به دو قطب شیعه و سنی هستم و فکر میکنم تقسیم جهان عرب به شیعه و سنی، یکی از بزرگترین جنایات در تاریخ اسلام بود.»
تألیفات هیکل
هیکل آثار بسیاری نوشته که از جملۀ آنها «دیداری دوباره با تاریخ» است که به فارسی منتشر شدهاست (ترجمۀ احسان موسوی خلخالی، میترا، ۱۳۹۳). این کتاب شرح دیدارهای هیکل با هفت تن از شخصیتهای تأثیرگذار قرن بیستم است که عبارتاند از: خوان کارلوس، آلبرت اینشتین، جواهر لعل نهرو، یوری آندروپوف، محمدرضا پهلوی، ژنرال مونتگمری و راکفلر . محمد حسنین هیکل با چهرههای شاخص جهان گفتوگو کردهاست و دربارۀ تحولات کلان جهان، تألیفات بسیاری دارد. او نزدیک به ۲۰ کتاب تألیف کرده، ولی شاید ده کتاب مهم او عبارت باشد از:
۱٫ اکتبر ۱۹۷۳، سلاح و سیاست : در این کتاب، هیکل بسیاری از اطلاعات پشت پردۀ جنگ ۱۹۷۳م. مصر با رژیم صهیونیستی را ارائه و مورد بررسی قرار میدهد. این جنگ که توسط مصر و سوریه، ضدّ رژیم صهیونیستی در عید کیپور آغاز شد، فرهنگ طراحی عملیات نظامی و بهکارگیری سلاح در جنگ را تغییر داد. مصر در این جنگ از استحکامات پارلیو رژیم صهیونیستی در شرق کانال سوئز عبور کرد که از مستحکمترین دژهای نظامی جهان به شمار میرفت. او در این کتاب، تأثیر این جنگ را بر معادلۀ رویارویی با رژیم صهیونیستی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد.
۲- انفجار، جنگ ۳۰ ساله در سال ۱۹۶۷ : در این کتاب، هیکل شکست نظامی جنگ ۱۹۶۷ ارتشهای عربی مصر، اردن و سوریه را در رویارویی با رژیم صهیونیستی، مورد بررسی قرار میدهد. از بین رفتن حدود ۸۰ درصد از جنگافزار ارتشهای عربی پیش از جنگ از طریق بمباران هوایی، و لو رفتن محل استقرار آنها را مطرح میکند و تاریخ سیاست ۳۰ سالۀ رویارویی قبل از آن را علت اصلی این شکست میداند.
۳٫ پاییز خشم، داستان آغاز و پایان انور سادات : هیکل که در دوران ناصر، ۱۷ سال رئیس مؤسسۀ مطبوعاتی «الاهرام» بود، با روی کار آمدن سادات در سال ۱۹۷۰م. عزل شد و به علت انتقاد از سیاستهای سادات، بازداشت گردید. هیکل در این کتاب، دورۀ ۱۱ سالۀ حکومت سادات را به صورت تحلیلی مورد بررسی قرار میدهد. در این کتاب، سیاست داخلی و خارجی مصر در این دوره تجزیه و تحلیل شده و سیاستهای سادات در بهکارگیری اسلامگرایان برای مقابله با ناسیونالیستهای ناصری و کمونیستها، به صورت نقادانه بررسی شدهاست.
۴٫ توپهای آیتالله ـ داستان انقلاب اسلامی ایران : این کتاب دربارۀ فرایند انقلاب اسلامی ایران است و در سال ۱۹۷۹م. منتشر شدهاست. این کتاب دومین کتاب هیکل دربارۀ ایران است. او قبلاً کتاب «ایران روی آتشفشان» را دربارۀ دوره پهلوی تألیف کرده بود که در سال ۱۹۵۱م. به بازار آمد و نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران را مورد بررسی قرار میداد. هیکل در این کتاب، ظرفیتهای انقلابی در ایران را بسیار بالا پیشبینی میکند. عنوان «توپهای آیتالله» از متن مصاحبۀ وی با امام خمینی(ره) گرفته شدهاست. هیکل به امام میگوید: درست است که شما یک نهضت غیرمسلحانه را رهبری کردید، ولی من صدای توپهای شما (فریادهای مردم) را میشنوم!
۵٫ گفتوگوهای محرمانۀ اعراب و اسرائیل : در این کتاب، هیکل روابط اعراب و رژیم صهیونیستی را بررسی، و تحولات آن از سال ۱۹۴۷م. و تغییر شاخصها و تعاریف را رصد میکند؛ اینکه چگونه تحریم این رژیم غاصب بهتدریج از سوی رژیمهای عربی شکسته شد و دولتهای عربی که اسرائیل را دشمن میدانستند، این رژیم را به عنوان یک طرف قابل گفتوگو، پذیرفتند.
۶٫ عرشها و ارتشها؛ اینگونه رویارویی در فلسطین از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۹۸ آغاز گردید : در این کتاب، یک خوانش تحلیلی دربارۀ نیم قرن رویارویی اعراب با رژیم صهیونیستی ارائه میگردد و حجم دخالت غرب در این رویارویی بازگو میشود. این کتاب، اسناد مختلفی را از فرایندهای مبارزۀ سازمانهای چریکی فلسطینی و «ساف» و تلاش دشمن برای نهادینهسازی اشغال، ارائه میدهد.
۷٫ داستان سوئز، آخرین جنگهای کاخ اسطورهها : در این کتاب، هیکل در بیستمین سالگرد ملی شدن کانال سوئز، مراحل مختلف ایجاد و ملی شدن کانال سوئز در سال ۱۹۵۶م. را بازگو میکند و تأثیرات این اقدام انقلابی را بر شرایط سیاسی منطقه، مورد بررسی قرار میدهد.
۸٫ برای مصر و نه عبدالناصر : این کتاب در برگیرندۀ مجموعهای از مقالات هیکل است که در سال ۱۹۷۴ نوشته بود در خارج از مصر منتشر شدهاست. این مقالات پاسخی به تلاش نظام سادات برای سیاهنمایی دورۀ عبدالناصر بود. در این دوره، برخی از زندانیان سیاسی دورۀ قبل با همکاری رژیم سادات و سازمان سیا، تلاش داشتند دستاوردهای ناصر را ترور کنند و آن را به عنوان یک نظام سرکوبگر معرفی نمایند.
۹٫ در سر چند راهی. چه اتفاقاتی در جنگ اکتبر و پس از آن رخ داد : این کتاب نیز مجموعهای از مقالات هیکل است که مقاطع حساس تاریخ سیاسی مصر را مورد تحلیل قرار میدهد و از سوی مؤسسۀ «الاهرام» منتشر شده و سرآغاز اختلاف میان سادات و هیکل به شمار میآید. در این کتاب، او به تغییر مشی سیاسی سادات و تلاش برای سازش با رژیم صهیونیستی و تغییر نگاه از شرق به غرب میپردازد.
۱۰٫ ملک فاروق آنگونه که شناختم؛ گفتوگوهای کریم ثابت : کریم ثابت یک شخصیت رسانهای مصری است که روزنامۀ «المصری» را تأسیس کرد و در سال ۱۹۴۲م. به عنوان مشاور مطبوعاتی ملک فاروق تعیین گردید. او در کودتای سال ۱۹۵۲م. بازداشت، و چندین سال متوالی زندانی شد. کریم ثابت در یک کتاب دو جلدی، خاطرات خود را از دهۀ آخر نظام پادشاهی در مصر تدوین کرد که تا دهۀ ۹۰ میلادی مجوز انتشار نیافت. این کتابِ هیکل که بسیاری از حوادث را ثبت و ضبط میکند، دربارۀ این خاطرات است که در هنگام انتشار، او مقدمۀ آن را نیز نوشت.
گفتوگو با هیکل
برای هیکل، انقلاب اسلامی ایران تحول بزرگی در تاریخ منطقه بود. هیکل اسلامگرا نبود و در بسیاری از آثارش دیده شدهاست که حتی از اسلامگرایان مصری تنفر دارد، اما در انقلاب اسلامی ایران، بارقۀ امید تحول در منطقه را میدید و آن را تنها امید تحول و بازگشت اعراب به دورۀ آرمانها میدانست. او در اوایل دهۀ ۷۰ خورشیدی به ایران آمد تا با مسئولان بلندپایه و متفکران ایرانی دیدار کند و این اطلاعات را دستمایۀ کتاب جدیدش دربارۀ ایران قرار دهد. در آن سفر، فرصتی پیش آمد تا با هیکل در هتل استقلال دیداری داشته باشم. در این دیدار، از او دربارۀ چشمانداز رابطۀ ایران و مصر پرسیده شد.او اعلام کرد که وضعیت قطع رابطه قطعاً به ضرر هر دو کشور است و منطقه نیز از این شرایط زیانهای بسیاری میبیند.
زمانی که نظر دقیق او را جویا شدیم، او یک تئوری مطرح کرد که بازگو کردن آن، توانمندی و ظرافت و قدرت تحلیلی او را منعکس کرد. هیکل گفت دوست دارم پاسخ شما را در یک چارچوب تئوریک ارائه دهم. او پرسید: شما از نظریۀ «مرکز و پیرامون» دکتر سمیر امین مصری چیزی شنیدهای؟ گفتم: تا حدودی. گفت: این تئوری دربارۀ توسعه در جهان سوم است. امین معتقد است که یکی از دلایل عقبماندگی توسعه در جهان سوم، فرایند انتقال سرمایه از جهان سوم (محیط) به جهان غرب (مرکز ـ متروپل) است. این تئوری بر این پایه استوار است که سرمایه در جهان، از روستاها به شهرهای کوچک، از شهرستانها به مراکز استانها و از این مراکز به پایتخت کشورها جابهجا میشود، و در یک فرایند منظم و خارج از کنترل، توسط قشر مرفه و غربزدۀ بومی، به جهان غرب ـ بهویژه، آمریکا که متروپُل غرب شمرده میشود ـ حرکت داده میشود. ادامۀ این فرایند موجب ادامۀ تجمع سرمایه در غرب است که برای آنان توسعۀ هرچه بیشتر را ایجاد میکند، و برای جهان سوم، به علت فقر در زمینۀ سرمایه، عقبماندگی به دنبال دارد و استمرار این شرایط، شکاف میان شمال و جنوب را افزایش میدهد.
هیکل گفت: بحث ما توسعه نیست، ولی میخواهم این چارچوب را از سمیر امین عاریه بگیرم و آن را در عرصۀ روابط بینالملل، دقیقاً در بحث رابطۀ ایران و مصر مورد استفاده قرار دهم. هیکل گفت: تئوری من این است که ما در منطقۀ خاورمیانه، یک مرکز فرهنگی داریم که در آن، جوامع متمدن همچنان تولید فرهنگ میکنند. یک محیط کویری هم داریم که به علت فقر فرهنگی، خشک و لمیزرع است و توان تولید تمدن ندارد. از نگاه هیکل، در این تئوری، ایران و مصر در منطقۀ خاورمیانه تنها کانونهای تولید فرهنگ به شمار میروند که فرایند تولید فرهنگ در آنها تاکنون قطع نشده است. هیکل ادامه داد که همۀ خاورمیانه تمدنساز است و همۀ ادیان آسمانی در این منطقه ظهور و بروز یافتند، اما در بسیاری از کشورها، تمدنسازی مقطعی بوده و در حال حاضر، جوامع کنونی از آن میراث منقطع شدهاند. زمانی فینیقیها در لبنان تمدن باشکوهی ایجاد کردند، اما فرایند تمدنسازی که همۀ محدودۀ مدیترانه را در بر گرفت، ادامه نیافت. در سوریه نیز اُمویها تمدن بزرگی ایجاد کردند، ولی این تمدن بیش از یک قرن استمرار نیافت. در ترکیه نیز عثمانیها یک تمدن باشکوه نظامی ایجاد کردند، ولی این تمدن چند قرن بیشتر ادامه نیافت. حتی عراق در دوران قبل و بعد از اسلام، شاهد تمدنهای باشکوه سومریها، بابلیها، آشوریها و سپس تمدن عباسی بود، اما این تمدن دچار انقطاع گردید و در جامعۀ عراق، ارتباط عمیق مردم با این میراث دیده نمیشود.
این شرایط دربارۀ ایران و مصر، بسیار متفاوت است؛ فرایند تمدنسازی در آنها تبدیل به یک فرهنگ شده؛ مردم با آن تمدنها همچنان ارتباط نزدیکی دارند و در رفتار روزمرۀ آنها تأثیرات عمیقی میگذارد. ایران قبل از اسلام، شاهد تمدنهای باشکوه عیلامیها، هخامنشیها، اشکانیها و ساسانیها بودهاست. پس از ورود اسلام نیز پایۀ اصلی تمدن، عباسی و صفوی بودهاست. مردم ایران همچنان با برخی نمادهای تاریخی ـ بهویژه، شاعرانی مانند حافظ، سعدی، فردوسی و مولانا ـ ارتباط روزمره دارند. در مصر نیز مردم این کشور با تمدن فرعونیِ قبل از اسلام و تمدنهای فاطمی، ایوبی، ممالیک و سلسلۀ محمدعلی پاشا ارتباط دارند و با این فرهنگها زندگی میکنند.
هیکل گفت: اگر کشورهای مرکزی و فرهنگی منطقه ـ یعنی ایران و مصر ـ در سطح منطقه همکاری کنند، به علت عملیات مستمر فرایند تولید فرهنگ از سوی آنان ، عموم منطقه مستقلتر و متکی به داخل خواهد بود و دخالت و سلطۀ قدرتهای بیگانه و فرامنطقهای کمتر فرصت مداخله پیدا خواهد کرد، اما اگر این دو قدرت مرکزی و فرهنگی در تقابل با یکدیگر قرار گیرند، فرایند تولید فرهنگ آنان خنثی میشود و به علت خلأ قدرتِ تولیدگر فرهنگ و تمدن بومی از یک سو، و ناتوانی کشورهای محیط کویری در تأمین فرهنگی منطقه، استقلال منطقه تضییع میشود و فرهنگ وارداتی بر جوامع مستولی میگردد و دشمن سلطهگر زمینۀ تسلط بر منطقه را پیدا خواهد کرد.
این اظهارات برای درک جایگاه رابطۀ ایران و مصر و همکاری آنها برای ارتقای جایگاه سیاسی خود، و نیز مسئولیت آنان در حفظ و صیانت استقلال منطقه، اهمیت زیادی دارد و برای دولتمردان دو کشور یک نقشۀ راه ترسیم میکند تا به وظایف ملی و تاریخی خود عمل کنند، اما مهمتر از آن، حوادث تلخ کنونی منطقه است که در این پیشبینی هیکل به نحوی دیده میشود و متأسفانه روشنفکران و دولتمردان به آن توجهی ندارند. در حال حاضر، گروههای تکفیری که محصول قدرتهای غیرفرهنگی منطقهاند، چه بر سر منطقه آوردند؟! سلطۀ محدود قدرتهای غیرفرهنگی و کویریِ شبهجزیرۀ عرب بر منطقه، در شش سال گذشته چه نتایجی به بار آورد؟ ناامنی سوریه و عراق، سرکوب مردم بحرین، اعلام جنگ ضدّ مردم مظلوم یمن و جنگ و ویرانی و برادرکُشی در لیبی، بخش کوچکی از این پدیده است.
آنها مصیبت عظمایی بر مردم منطقه وارد کردند، ناامنی و کشتار مردم بیگناه را گسترش دادند و با از بین بردن تاریخ و تمدن این منطقه، عملاً هویت این مردم را ترور کردند. آنها ارمغانی جز ویرانی نداشتند. با تکفیر مردم، نه تنها ریختن خون آنان را برای خود مباح دانستند، که با توسعۀ واگرایی و اختلاف، عملاً دست دشمن صهیونیستی و غرب را برای ضربه زدن به این مردم باز گذاشتند. در سایۀ این شرایط ناهنجار، همپیمانی با دشمن بعید (غرب و اسرائیل) ممکن شد و اعلام اولویت دشمنی ضدّ برادران دینی (دشمن قریب) واجب گردید . این شرایط امروز هر آزادهای را در منطقه ـ بهویژه در ایران و مصر ـ فرا میخواند تا با درک این شرایط خطرناک، به آن پایان دهند، تا یک بار دیگر عقل و میراث عظیم تمدنی دستمایۀ توسعه و استقلال و پیشرفت منطقه قرار گیرد و مردم از این شرایط نکبتبار، نجات پیدا کنند.
منابع و مآخذ
- http://raseef22.com/politics/2016/02/17
- fa.wikipedia.org/wiki/
- www.irdiplomacy.ir/fa/…/list/…/
- www8.irna.ir/ar/News/81967966
- islam14.com/arabic/?p=18997
- archive.almanar.com.lb/article.php?id=1428359
- newspaper.al-vefagh.com/Newspaper/BlockPrint/57492
- www.khosroshahi.org/main/index.php?Page…UID
- www.qudsonline.ir/AR/NSite/FullStory/
- دیداری دوباره با تاریخ، ترجمه: احسان موسوی خلخالی، تهران: انتشارات میترا، ۱۳۹۳.