گسترش وسایل ارتباط جمعی ـ مانند رادیو، تلویزیون، مطبوعات و فضای مجازی ـ باعث پیدایش جوامع جدیدی شدهاست. رسانهها در جهان امروز، عالم ذهنی و غیرواقعی را به دنیا مخابره میکنند. آنها دیگر به وسایل انتقال واقعیت فکر نمیکنند؛ بلکه خود، سازندۀ واقعیتاند و با تکامل بشر پیوند مستقیم دارند. طی دهۀ اخیر، نقش رسانهها در آموزش، تربیت و کنترل افکار عمومی، به حدی مهم بوده که برخی پا را فراتر از حدّ معقول گذاشته، و رسانهها را هدایتگران اصلی جوامع ذکر کرده و مردم را در برابر خواستههای نظرسازان رسانهای، به هیچ گرفتهاند. در چنین شرایطی، انقلابی با ماهیت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسید و نوع نگاه ایشان و مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای به فناوریهای رسانهای، برای اندیشمندان داخلی و هم خارجی موضوعی قابل توجه شد. در این مقاله، به نوعشناسی رسانهها، ویژگیهای آنها و همچنین نوع رابطۀ آنها با یکدیگر پرداخته خواهد شد. در ادامه، جایگاه رسانۀ ملی و نقش محوری، وضعیت فعلی و راههای رسیدن به وضعیت مطلوب بر اساس اندیشۀ امام خمینی و مقام معظم رهبری تبیین میگردد.
مقدمه
در میان پدیدههای جامعهشناختی، افکار عمومی از جمله گستردهترین و پیچیدهترین پدیدههاست. این پدیدۀ شگرف و پویا که سرنوشت جوامع را رقم میزند، به موتوری میماند که چرخهای ماشین اجتماع را به چرخش درمیآورد. افکار عمومی ماشینی است که گاه میسازد، گاه تخریب میکند، گاه آرام است و گاه سر و صدای بسیار تولید میکند. در قرون گذشته روزها، ماهها و شاید سالها طول میکشید تا یک خبر یا یک شایعه فراگیر شود، ولی امروزه به مدد خلق و پیدایش رسانههای فراگیر با قابلیتهای خارقالعادهای همچون ایجاد ارتباط در یک لحظه میان چندین میلیون نفر، رسانهها تأثیری شگرف در فرآیند و کنترل افکار عمومی دارند.
رسانهها چنان در تار و پود زندگی بشر رخنه کردهاند که امروز زندگی انسانها کاملاً به آنها وابسته شدهاست. بسیاری از مردم به وسیلۀ رسانهها به زندگی خویش معنا میدهند. رسانهها در جهان امروز، جهان ذهنی و غیرواقعی را به دنیا مخابره میکنند. آنها دیگر به انتقال واقعیت فکر نمیکنند؛ بلکه خود، سازندۀ واقعیتاند و با تحول جامعۀ بشری پیوند مستقیم دارند. طی چندین دهۀ اخیر، نقش رسانهها در آموزش، تربیت و کنترل و مدیریت افکار عمومی، به حدی مهم بوده که برخی رسانهها را هدایتگران اصلی جوامع ذکر کرده و افراد را در برابر خواستههای نظرسازان رسانهای، منفعل گرفتهاند.
در چنین زمانهای در این سوی جهان، انقلابی با ماهیت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسید و همۀ معادلات جهان را تغییر داد. حضرت امام با بینش خاص خود، از کنار هیچ پدیدۀ مدرنی عبور نمیکردند، بلکه تک تک این نوع ابزارهای دنیای مدرن را با نگاه الهی خود، هدف واکاوی قرار میدادند تا ماهیت آن و اینکه چگونه استفاده شده و چگونه باید استفاده شود را به مردمان مسلمان عرضه دارند. در این میان، رسانههای فراگیر به دلیل اهمیت و تأثیری که در جامعه داشتند، همواره مورد تأکید امام راحل بودند. ایشان الگوی مدّنظر اسلام را برای آنها مطرح میساختند تا جامعۀ اسلامی نه تنها از جانب این ابزار مدرن صدمه نبیند، بلکه بتواند از آن استفادۀ کافی و وافی نماید.
ناگفته پیداست که به جایگاه بزرگ و تأثیرگذار رسانهها و نقش آموزشی و تربیتی آن نیز از دیدگاه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران، بسیار تأکید شده و همین تأکید مسئولیت رسانهها را خطیر و سنگین میکند؛ تا آنجا که با توجه به دیدگاه حضرت امام که در وصیتنامهشان متجلی شدهاست، رسانهها نهتنها باید از انتشار آنچه برای جامعه زیانآور است خودداری کنند، بلکه باید از نشر و پخش آنچه مفید نیست هم اجتناب نمایند. به گفتۀ معمار انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، مطبوعات و رسانهها باید به این توجه داشته باشند که چیزهایی که برای ملت مفید نیست در روزنامه ننویسند و کاغذ و وقت خود را صرف آنها نکنند. رادیو و تلویزیون هم باید به این معنا توجه داشته باشند. ایشان در اینباره به اصحاب رسانهها هشدار میدادند که «در نوشتههایتان به خدا توجه داشته باشید. بدانید که این قلم که در دست شماست، در محضر خداست و اگر هر کلمهای نوشته شود، بعد سؤال میشود که چرا این کلمه نوشته شدهاست. اگر به جای این کلمه بشود یک کلمۀ خوبتر نوشت، از شما سؤال میکنند چرا این کلمۀ زشت را نوشتهاید» (صحیفۀ نور: ۱۳/۲۵۳).
بنا بر بیانات رهبران نظام جمهوری اسلامی، رسانۀ ملی در مدیریت و هدایت فکر و فرهنگ و اخلاق جامعه، نقشی بسیار تعیینکننده دارد. ارتقای معرفت دینی روشنبینانه، ترویج رفتار دینی مخلصانه، ریشهدار کردن شناخت و باور مردم به ارزشها و مبانی اصیل انقلاب، میبایست در رأس اهداف کلان رسانۀ ملی باشد. در حقیقت، رسانۀ ملی میبایست در جهت مصونیت بخشیدن به جامعه در برابر تهاجم مخرب رسانههای دشمن، ایجاد و تعمیق باور عمومی به کارآمدی نظام، حفاظت و تقویت همگرایی و گسترش فرهنگ اصیل اسلامی، کارآمدی لازم را داشته باشد. از آنجا که طبق قانون اساسی، مسئولیت رسانۀ ملی به طور رسمی بر عهدۀ ولیّ فقیه است، شناخت دیدگاه رهبران نظام که با درایت و آگاهی نسبت به شرایط هر زمان، به ارائۀ دیدگاه میپردازند، میتواند زمینۀ مناسبی را برای رسیدن به وضعیت مطلوب فراهم نماید. در این پژوهش، با استفاده از روش اِسنادی، دیدگاه رهبران نظام پیرامون اهداف، جایگاه، کارکرد و استراتژیهای رسانهای ـ بهخصوص، رسانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران ـ ارائه میشود.
تعاریف
الف) رسانۀ ملی : رهبر معظم انقلاب در توصیف رسانۀ ملی اینگونه میفرمایند:«مسئلۀ اصلی این است که ما جایگاه کشور و نظام جمهوری اسلامی را در جغرافیای بشری عالم، بشناسیم و ببینیم در جبههبندیهای بسیار وسیع و متنوع و پیچیدهای که در دنیا وجود دارد، ما کجا قرار داریم. وقتی به این نکته توجه شد، نقش رسانۀ ملی در این مجموعه بیشتر باز و آشکار خواهد شد. در این وضعیت، نقش رسانۀ ملی جایگاه مهمی خواهد داشت» (رهبری: ۱۱/۹/۸۳).
از این بیانات میتوان اینگونه برداشت نمود که منظور از رسانۀ ملی، رسانهای است که صدای ملت و دولت باشد؛ یعنی وظیفۀ آن هم در عرصۀ داخلی است و هم در عرصۀ خارجی. در عرصۀ داخلی، بیانکنندۀ ضعفها در جهت رفع آن و ایجاد امید و انگیزه در دل اعضای جامعه است، و از سوی دیگر، در عرصۀ خارجی آنچه که در رسانۀ ملی میبایست تجلی یابد، عناصری است که در برابر تهاجمات فرهنگی غرب بتواند ابزاری را در جهت مقابله معرفی نموده و با توجه به سرمایۀ فرهنگی جامعه، نسبت به جذب مخاطبان اقدام نماید.
ایشان در سخنانی دیگر، با تبیین ابعاد ورود رسانۀ ملی به ارزشهای جامعه و موانع روبهروی آن، اشاره میکنند و میفرمایند:«در همۀ کشورها و برای همۀ ملتها، دستگاه تبلیغاتی زبان آن ملت و زبان آن کشور و دولت است، اما به تناسب دو عامل، این اهمیت کم و زیاد میشود. این دو عامل یکی این است که ملتی یا نظامی چهقدر حرف برای گفتن دارد. عامل دیگر این است که یک ملت چهقدر مورد نقد و ایراد و تبلیغات خصمانه و تیرهای زهرآلود دشمنی به وسیلۀ رسانههای دیگر است» (رهبری: ۹/۵/۷۵). «حال، رسانۀ ملی ما در مقابل این تهاجم، در این جنگ بزرگ و البته نابرابر میخواهد وظایفش را انجام بدهد؛ چه کار باید بکند؟ شما ببینید چهقدر کار ما سنگین و حساس است. پُرتوقعی ما از شما ناشی از این است» (رهبری: ۱۵/۱۱/۸۱). فلذا رسانۀ ملی نه وسیلهای صرفاً برای سرگرمی یا خبررسانی، که مدرسهای عمومی برای همۀ قشرها در سراسر کشور است و برنامههایی که از آن پخش میشود، چه مثبت و چه منفی، آثاری عمیق در روحیه و فکر و رفتار و فرهنگ و بینش مخاطبان خود برجا میگذارد. از این رو، رسانۀ ملی میبایست بر اساس اهدافی از پیش تعیینشده حرکت نماید» (رهبری، ۱۱/۹/۸۳).
در این مقاله، هدف از رسانۀ ملی، مهمترین رسانۀ یک کشور است که در حقیقت در دو جبهۀ داخلی و خارجی مشغول فعالیت است. از آنجا که در کشور ما صداوسیما پیشگام این عرصه است و بنا به فرمایش امام راحل(ره)، «یک دانشگاه عمومی» است، تمرکز ما بر «صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» به عنوان مصداق بارز رسانۀ ملی خواهد بود. اگرچه تمامی رسانههایی که در زمینۀ تولید محصولات فرهنگی در داخل کشور مشغول فعالیت هستند، در زمرۀ رسانههای ملی قلمداد میشوند، اما از آنجا که در تقسیمبندی رسانهها به رسانۀ اصلی و جایگزین، دو حیطۀ اصلی و فرعی قابل تمایز است، صدا و سیما به عنوان یک رسانۀ اصلی (main stream) عامل اصلی جهتدهی به رسانههای دیگر کشور است. لذا در این مقاله، صدا و سیما را به عنوان یکی از مصادیق بارز رسانۀ ملی تبیین خواهیم نمود.
ب) سازمان رسانه : ساختار سازمانهای رسانهای تحت تأثیر سه عنصر اصلی شکل میگیرد و بین این سه عنصر، رابطۀ تعاملی وجود دارد. این «ساخت» بر تمام فعالیتهای درونسازمانی و برونسازمانی اثرگذار است؛ به طوری که تغییر در هرکدام، موجب تغییر کامل در عناصر دیگر، و در نتیجه در شکل و نوع فعالیت سازمان رسانهای میشود. این سه عنصر عبارتاند از: ۱) سازمان رسانه؛ ۲) نوع رسانه؛ ۳) محیط بیرونی. هر سازمان رسانهای یک «شکل سازمانی» دارد و دارای دو بُعد روشن و مشخص است که بعداً به تفصیل این ابعاد مورد بحث قرار میگیرد. عنصر دیگر، معطوف به نوع رسانه و ماهیت آن است. شاید به همین دلیل، نمیتوان انتظارات یکسانی از سازمانهای رسانهای مختلف داشت. رسانههای مکتوب با رسانههای صوتی و تصویری متفاوتاند. میان رسانههای سنتی و رسانههای جدید، تفاوت وجود دارد. تفاوت در نوع رسانه، موجب تفاوت در ساختار میشود. عنصر سوم، ساختدهی محیط بیرونی سازمان رسانهای است که بر تمام فعالیتهای آن اثرگذار است. در اینجا قصد پرداخت به نوع و محیط بیرونی رسانه را نداریم؛ بلکه میخواهیم اجمالاً به بررسی ساختار یا سازمان رسانهای تلویزیون جمهوری اسلامی ایران بپردازیم.
پ) ویژگیهای ساختار سازمانی سیما : در اصل ۱۷۵ قانون اساسی مصوب آذر ۱۳۵۸ آمده: «در رسانههای گروهی، آزادی انتشارات و تبلیغات طبق موازین اسلامی باید تأمین شود. این رسانهها زیر نظر مشترک قوای سهگانۀ قضائیه (شورای عالی قضایی)، مقننه و مجریه اداره خواهد شد. ترتیب آن را قانون معین میکند.» به عبارتی، صدا و سیما تا سال ۱۳۶۸، زیر نظر نمایندگان قوا اداره میشدهاست؛ یعنی یک «شورای سرپرستی» از نمایندگان قوا تشکیل میشد و این شورا مدیرعاملی انتخاب میکرد که او سازمان را اداره میکرد. در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸، فصل ۱۲ که قبلاً تحت عنوان «رسانههاى گروهى» بود، به «صدا و سیما» تغییر عنوان یافت و تنها اصل آن ـ یعنى اصل ۱۷۵ ـ که تغییرات در آن به هدف تمرکز مدیریت در صدا و سیما منظور شدهاست، به این ترتیب اصلاح گردید: «نصب و عزل رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با مقام رهبری است.» بر اساس اصل ۱۷۵ قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران، رئیس صدا و سیمای ایران مستقیماً توسط رهبر جمهوری اسلامی منصوب میشود. مدت ریاست این فردِ منصوب بهطور سنتی پنج سال بودهاست که در پایان هر دوره، میتواند از سوی مقام رهبری تمدید شود.
نیمی از کل هزینۀ سالانۀ سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هر سال در قانون بودجه مشخص میشود و نیمِ دیگر، از راههایی همچون موارد زیر تأمین میشود: فروش زمان پخش رادیو و تلویزیونی به تبلیغات بازرگانی؛ دریافت مبلغی از تیمهای ورزشی مورد نمایش در اوقات خاص؛ درآمد حاصل از انتشارات سروش؛ درآمد حاصل از انتشار مجلات؛ درآمد حاصل از روزنامۀ «جام جم»؛ درآمد حاصل از شرکت صنعتی «سیماچوب»؛ درآمد حاصل از شرکت صوتی و تصویری سروش.
سیمای جمهوری اسلامی ایران دارای ۲۲ شبکۀ ملی ، ۱۰ شبکۀ بینالمللی و ۳۴ شبکۀ محلی است. شبکههای «جام جم ۱، ۲ و ۳» برای ایرانیان مقیم اروپا، آمریکا، آسیا و اقیانوسیه برنامه پخش میکنند. شبکههای خبری عربزبان «العالم» و «الکوثر»، شبکۀ خبری انگلیسیزبان «پرس تیوی» و شبکۀ اسپانیایی زبان «هیسپان تی.وی» از دیگر شبکههای تلویزیونی سازمان صدا و سیمای ایران هستند که در سطح جهانی برنامه پخش میکنند. همچنین، شبکههای «سحر ۱ و ۲»، روزانه ۳۸ ساعت برنامۀ برونمرزی به شش زبان اردو، انگلیسی، بوسنیایی، ترکی آذربایجانی، فرانسه و کُردی پخش میکنند. صدا و سیما همچنین شش ایستگاه رادیویی برونمرزی به ۲۵ زبان گوناگون را اداره میکند. صدای جمهوری اسلامی ایران نیز دارای ۲۰ شبکۀ ملی، ۱۱ شبکۀ برونمرزی و ۳۶ شبکۀ محلی و یک شبکۀ اینترنتی است.
ت) مخاطب رسانۀ ملی : «هدف والای رسانهها در پیامرسانی به انسانها و تأثیرگذاری بر آنها، این است که آنان انسانهایی متدین، انقلابی و فرزانه باشند. به عبارت دیگر، تصویر مورد نظر و مطلوب اسلام از انسان، شخصی است با مختصات متدین، انقلابی و فرزانه» (رهبری: ۸/۱۱/۱۳۷۰). رهبر معظم انقلاب در جایی، برخی از ویژگیهای انسان ایدهآل و مورد نظر اسلام و انقلاب را چنین بازگو میکنند:«صدا و سیما اثرگذار بر مردم باشد. این یعنی متدین کردن مردم، یعنی انقلابی کردن، آشنا کردن مردم با ارزشهای انقلاب؛ یعنی بالاآوردن سطح فکری مردم، یعنی مردم را از حالت عوامی به شکل فرزانگان درآوردن یا به منطقۀ فرزانگی نزدیک کردن» (رهبری: ۹/۵/۱۳۷۵).
نوع نگاه رهبران انقلاب گویای این حقیقت است که اصل و اساس برنامهسازی برای مخاطبان، میبایست بر این اساس باشد که مخاطبانی فعال، انقلابی و با سطح و شعور بالا تربیت نماید. لذا، تولید برنامههای سطحی و صرفاً سرگرمکننده نخواهد توانست مخاطبانی مدّ نظر رهبران انقلاب اسلامی را تربیت نماید.
ث) مالکیت رسانۀ ملی : رسانۀ ملی متعلق به کل نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران است. به عبارت دیگر، مردم مالک اصلی رسانهها و علیالخصوص رسانۀ ملی هستند. «ما باید به مردم ارزش بدهیم، استقلال دهیم و خودمان کنار بایستیم و روی خیر و شر کارها نظارت کنیم، ولی اینکه تمام کارها دست ما باشد، رادیو و تلویزیون دست ماها باشد، اما آن بیچارهها که کار میکنند هیچ چیز دستشان نباشد، به نظر من این صحیح نیست» (صحیفۀ امام: ۱۹/ ۳۴۶). در جای دیگر، ایشان اظهار فرمودهاند: «اینجا (صدا و سیما) متعلق به همۀ مردم است و مردم به اینجا علاقه دارند و آن را متعلق به خودشان میدانند. اگر میبینید از برنامهای گله میکنند یا اظهار عدم رضایت میکنند و توقعی را ابراز میدارند، اینها به خاطر این است که اینجا را مال خودشان میدانند» (رهبری: ۹/۵/۱۳۷۵).
ج) کارکردهای رسانه : در رابطه با رسانه، تعاریف متعددی ارائه شدهاست. از فحوای معنای تمامی این تعاریف اینگونه برمیآید که رسانه مجموعهای از ابزارهاست که حامل پیامی برای مخاطبان خود بوده، و برای این منظور، روشهای مختلف و متنوع انتقال پیام توسط آن به کار گرفته میشود. دایرهالمعارف «وبستر» رسانه را اینگونه تعریف میکند:«رسانه در لغت، به معنای وسیله، واسط، رابطه و حدّ فاصل میان دو چیز است و در اصطلاح، از رسانه به وسایل نقل و انتقال پیام تعبیر شدهاست» (دایرهالمعارف وبستر، ۱۹۶۹: ۳۴؛ نعمتی، ۱۳۶۸: ۵۷). البته ارتباط گاهی کلامی است که در آن پیامها در قالب رمزهای کلامی، به صورت شفاهی یا به شکل نوشتاری منتقل میگردد و گاه ارتباط غیرکلامی است که در قالب رمزهای غیرکلامی ـ مثل طراحی، نقاشی و موسیقی ـ منتقل میگردد. در حقیقت، «وسایل ارتباط جمعی» اصطلاح فارسیشدۀ واژۀ لاتین «Medium» است که جمع آن «Media» است و منظور از آن، دستهای از وسایل هستند که مورد توجه تعداد کثیری از مردماند و از تمدنهای جدید به وجود آمدهاند (ساروخانی، ۱۳۸۸: ۳).
پیدایش انواع رسانههای نوین، شیوۀ اطلاعرسانی را دگرگون کردهاست؛ طوری که رسانه در میان رویداد و مردم، مسیری مجازی ایجاد کرده و در مدلهای رسمی، نیمهرسمی یا غیررسمی ـ که بر خبرگزاریها و سایتهای رسمی، وبلاگها و سایتهای نسبتاً معتبر دلالت دارد ـ سازوکار خاصی را برای امر اطلاعرسانی و اطلاعیابی تعریف کردهاست. پیدایش و توسعۀ رسانههای غیررسمی یا نیمهرسمی جهانی با عنوان «وبلاگ» نیز که روزانه بر تعداد آنها افزوده میشود، تأثیر بسزایی بر امر اطلاعرسانی در مدلهای جدید با محوریت کاربر دارد. این مسئله حجم محتوای تولید شده را در جهان تا حد زیادی افزایش میدهد و از سوی دیگر، میزان مشارکت اجتماعی کاربران را بیشتر کرده و به موازات آن، آگاهی روزآمد کاربران را نیز ارتقا میبخشد. در نتیجه، ورود به عصر جامعۀ اطلاعاتی و تولد و گسترش رسانههای الکترونیکی و اینترنتی، مرز میان رویداد و مردم را باریکتر از قبل معرفی کردهاست.
از جمله صاحبنظرانی که در عرصۀ کارکرد رسانه به ابراز نظر پرداختهاند، میتوان به هارولد لاسول و چارلز رایت اشاره کرد. آنها معتقدند که رسانهها دارای چند کارکرد هستند: کارکرد نظارت بر محیط (نقش خبری)؛ ایجاد همبستگی اجتماعی در واکنش به محیط (نقش ارشادی یا راهنمایی)؛ انتقال میراث فرهنگی (نقش آموزشی)؛ سرگرمی و پُر کردن اوقات فراغت (مککوئیل، ۱۳۸۲: ۸۳). این دو نظریهپرداز معتقدند که در کارکرد نخست، رسانهها به نظارت، مراقبت و تهیه و رساندن خبر دست میزنند، و در دومین کارکرد، وظیفۀ انتخاب و تفسیر اطلاعات در محیط را بر عهده دارند. در اینجاست که رسانه، حامل انتقادها و پیشنهادهایی دربارۀ چگونگی نگرش افراد به واقعیتهاست. در این نقش، رسانه به تقویت ارزشهای اجتماعی، اجماع و افشای انحرافات، رجوع به پایگاه رهبران فکری، پیشگیری از تهدید ثبات اجتماعی و وحشت عمومی، مدیریت افکار عمومی و نظارت بر فرآیندهای اجتماعی میپردازد. در کارکرد سوم، رسانه میکوشد از میراث فرهنگی جوامع پاسداری کند و با یاری رساندن به انسجام اجتماعی، تجربههای مشترک انسانی را نهادینه سازد. هارولد لاسول ـ جامعهشناس و نظریهپرداز آمریکایی ـ در نظریۀ خود، رسانهها را انتقالدهندۀ فرهنگ، اطلاعات، ارزشها و هنجارها از یک نسل به نسل دیگر، و از افراد جامعه به افراد تازهوارد میداند. در این کارکرد رسانهها، با گسترش بنیان تجربۀ مشترک، انسجام اجتماعی افزایش مییابد.
صاحبنظران دیگری نیز دربارۀ کارکردهای رسانه، نظرات متفاوتی را مطرح کردهاند که از جمله، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ـــ کارکرد آموزشی یا انتقال فرهنگ : آموزش براساس تعریفی که سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) بیان داشته، عبارت است از: «تمام کنشها و اثرات، راهها و روشهایی که برای رشد و تکامل توانایی مغزی و معرفتی و همچنین مهارتها، نگرشها و رفتار انسان بهکار میروند؛ البته بهطریقی که شخصیت انسان را تا ممکنترین حدّ آن، تعالی بخشند» (دادگران: ۱۰۹). چنین کنشهایی از آغاز تولد تا واپسین دم حیات همراه انسان است. از اینرو، آموزش یک فرایند فراگیر است که تداوم آن تمامی حیات انسانی را در برمیگیرد و برای آموزش نه زمانی معین وجود دارد و نه مکانی مشخص.
ـــ کارکرد راهنمایی و رهبری : نقش رهبریکنندۀ وسایل ارتباطی و اثر آنها در بیداری و ارشاد افکار عمومی، امری واضح بوده و روزبهروز بر اهمیت آن افزوده میشود. در نظامهای دموکراتیک، وسایل ارتباط جمعی میتوانند در راه گسترش ارتباط میان رهبریکنندگان و رهبریشوندگان، خدمات مهمی را انجام داده و بهعنوان آیینۀ تمامنمای افکار عمومی، در جلب همکاری مردم و شرکت دادن آنها در امور اجتماعی، تأثیر فراوانی بهجای بگذارند (معتمدنژاد: ۶-۵). البته رسانههای گروهی با انگیزهسازی در مخاطب، میتوانند ایجاد مشارکت اجتماعی را که از عمدهترین نقشهای رسانههاست، بهدنبال داشته باشند. این مهم ـ یعنی انگیزهسازی برای مشارکت ـ نیازمند شناخت درست از نیازهای مخاطبان است. (کریمی، ۱۳۸۲: ۱۲۲، ۱۲۴).
ـــ کارکرد بحرانزدایی : رسانههای گروهی میتوانند در عرصۀ مقابله با بحرانهای اجتماعی به ایفای نقش بپردازند و در کاهش بحرانهای مختلفی مانند بحران هویت یا حوادث تهدیدکنندۀ ثبات اجتماعی، کارکرد مؤثری داشته باشند (همان: ۱۷۰).
ـــ کارکرد آگاهسازی : این وظیفه با مقولۀ آموزش از طرفی، و مقولۀ خبررسانی جمعی از طرف دیگر تداخل دارد، اما رسانهها باید علاوه بر انتقال اخبار و اطلاعات، به تحلیل درست اخبار و تشریح آنان نیز بپردازند. تحلیل عِلّی پدیدههای خبری و آگاهسازی انسانها از این علل، موجب تغییر در جهانبینی انسانها میشود. به همین سیاق، وسایل ارتباط جمعی بایستی موجبات آگاهی انسانها از کالاهای مورد نیاز را فراهم سازند. این وظیفه ـ یعنی آگاهسازی ـ از آنرو از تبلیغ متمایز است که در آن، هیچ کوششی برای خرید کالایی خاص وجود ندارد؛ همانگونه که هیچ کوششی نیز برای ایجاد گرایش بهسوی دیدگاه خاص وجود ندارد (ساروخانی: ۹۱-۹۲).
ـــ اعطای پایگاه اجتماعی : این وسایل با دادن معروفیّت به اشخاص و گروهها، به آشکار کردن یا ارتقای پایگاههای آنان میپردازند.
ـــ حمایت از هنجارهای اجتماعی (وظیفۀ اخلاقی).
ـــ انتقال میراثهای فرهنگی و اجتماعی از نسلی به نسل دیگر.
ـــ کارکرد تبلیغی.
حال که کارکردهای رسانه و ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار گرفت، با یک نگاه آسیبشناسانه، بر اساس دیدگاه رهبران نظام جمهوری اسلامی ایران، وظایف و کارکردهای رسانۀ ملی را تبیین خواهیم نمود.
چ) کارکردهای رسانۀ ملی : در این بخش سعی بر آن داریم تا ضمن پرداختن به ضرورت راهبردی صدا و سیما، اهمیت و جایگاه این نهاد به سبب فرصتها و تهدیدها، مأموریت محوری صدا و سیما و الزامات مأموریت صدا و سیما، اهداف کلان برای صدا و سیما را در اندیشه امام و رهبری احصا کرده، و در نهایت با ارائه الگویی مطلوب، بهترین شیوه را از منظر این بزرگان ارائه نماییم. در اینجا سعی بر آن داریم پژوهش را از مرحلۀ «ضرورت بحث» شروع، و به مأموریت سازمان ختم نماییم تا کارکردهای رسانۀ ملی به صورت مصداقی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. در ادامه، الزامات مأموریت نگاشته و سپس اهداف صدا و سیما استخراج شدهاست. در پایان نیز وضع موجود صدا و سیما آسیبشناسی شده و مبتنی بر این آسیبشناسی و معطوف به این فرآیند، دستورات و راهبردهایی صادر شدهاست.
دیدگاههای امام خمینی (ره) در خصوص رسانۀ ملی
فرمایشهای حضرت امام خمینی(ره) را درخصوص رادیو و تلویزیون، میتوان به سه دستۀ کلی تقسیم نمود. البته ذکر این نکته لازم است که در این تقسیمبندی، وجه غالب در نظر گرفته شدهاست. بنابراین، وجود همپوشانی اجتنابناپذیر است:
الف) قبل از انقلاب اسلامی ایران، رویکرد توصیفی و انتقادی : حضرت امام(ره) در این مقطع با همان رویکرد ظلمستیزی و طاغوتستیزی، به رادیو و تلویزیون توجه مینمایند. از این حیث، این رسانهها ابزاری در دست طاغوتیان است که برای تزریق فساد در کالبد جامعه و خصوصاً جوانان عمل مینماید. بنابراین، این رسانهها در حکم آمپول در نظریۀ تزریقی لاسول هستند. حضرت امام(ره) با درک این معنا و بر مبنای اهمیت این رسانهها، تلویحاً ضرورت وجود رسانهای اسلامی را نیز متذکر میشوند: «یک وزارتخانه دست ما بدهید. یک چند ساعت از این رادیو که … بچههای ما را دارند سوق میدهند به فساد اخلاق، یک ـ دو ـ سه ساعتش را هم دست ما بدهید. ما را آزادمان بگذارید؛ نه اینکه برنامهاش را هم خودتان بنویسید که این جوری برو بگو. ما را آزاد بگذارید. یک ـ دو ـ سه ساعت از برنامه رادیو دست ما بدهید. ما برایش تعیین میکنیم برنامه را که او صحبت کند» (صحیفۀ امام: ۱۸/۶/۴۳).
یا در جایی دیگر، ایشان ضمن ردّ تقابل دین و رسانه میفرمایند: «سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم» (صحیفۀ امام: ۱۲/۱۱/۵۷).
ب) سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی، رویکرد تطبیقی : در این معنا، رویکرد حضرت امام(ره) معنایی مقایسهای بین رسانۀ اسلامی و رسانۀ طاغوتی را شکل میدهد. شاید بتوان اینگونه فرمایش را معرفی حدود و ثغور اسلامی و غیراسلامی بودن سازمان رسانهای تلقی نمود؛ چه اینکه وجود یک رسانه در حکومت اسلامی، باید با معیارهای اسلامی سنجیده شود، نه معیارهای محیطی: «یک حرفی هم راجع به این دستگاه تبلیغاتی (تلویزیون و امثال اینها، رادیو و اینها) دارم و آن اینکه این دستگاهها آن وقتی که در خدمت طاغوت بود، دستگاههایی بود که یا تقویت طاغوت را میکردند ـ به مجرد اینکه پیچ رادیو را میگرفتند «اعلیحضرت آریامهر، کذا» شروع میکردند تبلیغات کردن، تبلیغات میانتهی) و یا مردم را از مسائل اصلی دور میکردند. بنابراین بود که رادیو تلویزیون و اینها که در سطح کشور، در تمام سطح کشور انتشار پیدا میکند و مردم با گوششان و چشمشان مسائل را ادراک میکنند، و آن کسی که بیسواد است هم در اینجا میتواند بفهمد (و) آن کسی هم که باسواد است هست، این بسیار اهمیت دارد؛ هم برای آنها بسیار اهمیت داشت که مردم را در سطح وسیعی خواب کنند و غافل کنند و چپاول کنند، و هم حالا که بحمدالله اسلامی شدهاست و وظایف اسلامی را میخواهد عمل بکند.
حالا باید یک فکری برای رادیو تلویزیون بشود؛ چنانچه فکر شدهاست و میشود؛ لکن بیشتر عنایت بشود که کسانی که در اینجا سابق در خدمت طاغوت بودند و همۀ فسادها را میکردند، حالا باید اینها تصفیه بشوند. کسانی که تا دیروز بر ضدّ ملت و بر ضدّ انقلاب ما سخنرانی میکردند، نمایش میدادند، همۀ بساط را درست میکردند و حالا آمدند و اظهار اسلام و دیانت میکنند، از اینها نمیتوانیم ما بپذیریم. این هم باید تصفیه بشود. رادیو و تلویزیون یک دستگاهی است که هم در طرف تبلیغات فاسد اهمیت زیاد دارد و هم در طرف تبلیغات صحیح. این با آن طوری که از اول شاید آنهایی که درست کردند اینها را نظر آموزشی داشتند به اینها، (به) این دستگاهها. تمام مطبوعات (هم) اینطور است؛ منتها اهمیت تلویزیون بیشتر از همه است. اهمیت رادیو تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاهها دستگاههای تربیتی است. باید تمام اقشار ملت با این دستگاهها تربیت بشوند. یک دانشگاه عمومی است. دانشگاهها دانشگاههای موضعی است. این یک دانشگاه عمومی است؛ یعنی دانشگاهی است که در تمام سطح کشور گستردهاست. باید از آن، عمل دانشگاه را به آن اندازهای که میشود، استفاده کرد. باید این دستگاه، دستگاهی باشد که بعد از چند سال، تمام قشر ملت را روشن کند، تمام را مبارز بار بیاورد، تمام را متفکر بار بیاورد، تمام اینها را مستقل بار بیاورد، آزادمنش بار بیاورد، از غربزدگی بیرون کند، استقلال به مردم بدهد. این از همۀ چیزهایی که در این دستگاهها هست، مهمتر است، و این وظیفه دارد که با مردم حکم معلم و شاگرد داشته باشد.
اشخاص نویسنده، اشخاص گوینده، اشخاص فهیم، اشخاص مطلع در اینجا صحبت بکنند. فرصت به آنها بدهند که در اینجا صحبت بکنند. زیادند اشخاص که پیشنهاد این معانی را میکنند. به اینها باید فرصت بدهند و آنها صحبت بکنند. به جای آنکه چیزهایی که به درد ملت نمیخورد یا مضر به حال ملت است، یک چیزهای مفید را به مردم بدهند و یک غذای مفیدی به مردم بدهند؛ مردم را تغذیه کنند و غذاهای صحیح سالم. و من امیدوارم که این دستگاه هم همانطوری که وعده کردند که بهتدریج درست بشود، قدم را یک خُرده بلندتر بردارند و زودتر انشاءالله تصفیه بشود و تعدیل بشود» (صحیفۀ امام: ۲۹/۱۲/۵۷).
به نظر میرسد اگر معمار انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(ره) هیچ فرمایش دیگری در مورد رسانه ـ به مفهوم اعم آن، نه صرفاً رادیو و تلویزیون ـ نفرموده بودند الا همین مورد، کافی بود که ادعا کنیم این منشور رسانۀ اسلامی است، این همان رسالت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. نکات مهمی را که در این فرمایش امام(ره) بیان شده، میتوان اینگونه جمعبندی نمود: رسانۀ اسلامی تربیتمحور است نه شخصیتمحور؛ رسانۀ اسلامی ابزار تفکر است نه ابزار غفلت ملت؛ دستاندرکاران رسانۀ اسلامی از دینمداران جامعهاند، نه دینبازان ریاکار؛ رسانۀ اسلامی غذای روح آدمی را در فرآیندی تدریجی به او ارائه میدهد.
ولی اگر بخواهیم به تفصیل سخن بگوییم، وظیفۀ رسانۀ ملی بر اساس این فرمایش امام، به قرار زیر است: ۱) رسانۀ ملی دانشگاه عمومی است؛ ۲) باید روشنیبخش راه مردم باشد؛ ۳) باید مردم را مبارز [در جهت مبارزه با استکبار جهانی] بار بیاورد؛ ۴) باید مردم را متفکّر و اندیشهورز بار بیاورد؛ ۵) باید مردم را مستقل و متکّی به خود و با اعتماد به نفس بار بیاورد؛ ۶) باید مردم را عدالتخواه و آزادمنش بار بیاورد؛ ۷) باید مردم را از حالت غربزدگی خارج کند؛ ۸) باید اشخاص فهیم و مطلع را به عنوان گروه مرجع مردم مطرح کند؛ ۹) آنچه به درد ملت نمیخورد یا به حال ملت مضرّ است را مطرح نکند؛ ۱۰) باید از نظر معنوی، مردم را تغذیه کند.
پ) بعد از انقلاب اسلامی، به طور مطلق، رویکرد تجویزی : این رویکرد ناظر به جنبهای است که امام(ره) را در جایگاه ولایت فقیه و یگانه مرجع تصمیمگیر در مورد ریاست سازمان صدا و سیما قرار میدهد. براین اساس، بهطور غیرمستقیم و با تفویض اختیار، کسانی هدایت و راهبری رادیو و تلویزیون را برعهده میگیرند. لذا در وهلۀ اول به مسئولان و بعد به دستاندرکاران سازمان صدا و سیما، موضوعات و مسائلی را جهت برنامهریزی ابلاغ مینمایند که میتوان آن را در سه حوزه برجسته نمود:
آزادی بیان، دور از توطئه : در اوائل انقلاب این بحث به شکل گستردهای فضای کشور را متأثر ساخت. از سویی، اهمیت آزادی بیان و اندیشه در قرآن و سنت انکارناپذیر بود و از سوی دیگر، این مقوله به دسیسهای در دست دشمنان انقلاب مبدل گشته بود که علیه نظام نوپای اسلامی توطئه نمایند. حضرت امام(ره) در رابطه با موضوع آزادی میفرمایند: «آزادی آرا در اسلام از اول بودهاست. در زمان ائمۀ ما، بلکه در زمان خود پیغمبر، آزاد بود، حرف هایشان را میزدند. ما حجت داریم. کسی که حجت دارد، از آزادی بیان نمیترسد، لکن توطئه را اجازه نمیدهیم. اینها حرف ندارند، توطئه میکنند. ما آنها را دعوت کردیم، کسانی را وادار کردیم که دعوت کنند که اگر حرفی دارید، بیایید در تلویزیون بگویید، مباحثه میکنیم با هم. تا حالا حاضر نشدند» (صحیفۀ امام: ۱۰/۱۲/۵۷).
شهید مطهری (ره) فرمودند: «اسلام با تضارب آرا بارورتر میشود، شبهات در حوزۀ اسلامی، در صورتی که بهدرستی و از سوی عالمان پاسخ داده شود، به مقدمۀ یقین در اصول و باورها مبدل میشوند» که در این عرصه، جایگاه رسانۀ دینی برجسته میگردد (روزنامۀ کیهان: ۲۵/۹/۸۷: ۶).
خدمتمحوری در سایۀ تربیتگرایی : امام راحل(ره) رادیو و تلویزیون را معلمان جامعه و به مثابۀ دانشگاه عمومی در نظر میگیرند. بر این اساس، بزرگترین خدمت رسانه به مردم، تربیت آنان در همۀ حوزههاست؛ چنان که ایشان در بیان وظیفۀ خطیر رسانهها فرمودهاند: «آن که از همۀ خدمتها بالاتر است، این است که نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهدۀ مطبوعات است، مجلههاست، رادیو تلویزیون است، سینماهاست، تئاترهاست. اینها میتوانند نیروی انسانی ما را تقویت کنند و تربیت صحیح بکنند و خدمتشان ارزشمند باشد» (صحیفۀ امام: ۱۶/۴/۵۸). بدین ترتیب، امام این رسانهها را ذاتاً بد و شیطانی و سکولار نمیدانستند؛ بلکه برعکس معتقد بودند که از این رسانهها باید استفادۀ خوب و رحمانی، در جهت هدایت به سوی مسیر الهی بشود.
بصیرتمحوری دستاندرکاران رسانه نسبت به اسلام و انقلاب : علاوه بر توجه به محتوا که در موضوعات اخیر به آنها اشاره شد، نکتۀ مهمی که در فرهنگسازی جامعه باید مدّ نظر باشد، توجه به ساختار اسلامی است. طبعاً در ساختار و سازمانی که افراد (به سبب عناد یا عدم آگاهی) به جایگاه معنایی اسلام در رسانه توجه ندارند، حداکثر اتفاقی که میافتد این است که رسانه (در اینجا، رادیو و تلویزیون) به اشکال صوری اسلام در قالب رسانه روی میآورد و به نظامهای فکری و معناشناختی در حوزۀ تعامل اسلام و رسانه در رسانۀ اسلامی توجه نمینماید. بنابراین، در صورتی میتوان رسانهای اسلامی را در تربیت جامعه مدّ نظر قرارداد که اشخاص معتقد و متعهد به اسلام و انقلاب در آن فعالیت نمایند: «الآن شما موظفاید که همۀ این کسانی که در این کارها هستند و رأس کار هستند در تلویزیون (البته بنگاه بزرگی است)، مراقبت کنید که یک اشخاص متعهد باشند به اسلام و معتقد به جمهوری اسلامی باشند و بدانند که جمهوری اسلامی یعنی چه. محتوایش باید اسلامی باشد. باید آنها را در رأس کارها قرار بدهید در سرتاسر ایران» (صحیفۀ امام: ۲۹/۷/۵۸).
میتوان سخنان رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) در مورد رسانۀ اسلامی را (با توجه به رادیو و تلویزیون) از دو جنبه مورد توجه قرار داد:
الف) از حیث محتوایی : آنچه در این عرصه اهمیت مییابد، نقش رسانۀ اسلامی در تعلیم و تربیت اخلاقی جامعه است. این معنا در مورد رسانهای با گستردگی رادیو و تلویزیون، ظهور و بروزی ممتاز مییابد: «از تمام دستگاههای تبلیغاتی الآن، امروز نقش رادیو تلویزیون از همۀ دستگاهها بالاتر است. اگر این اصلاح بشود، یک کشور را میتواند اصلاح کند و اگر ـ خدای نخواسته ـ انحراف در این باشد، یک کشور را میتواند منحرف کند» (صحیفۀ امام: ۲۷/۱۲/۶۰). در این نگاه، رسانه وسیلهای برای جذب مشتری بیشتر نیست (صحیفۀ امام: ۱۶/۴/۵۸)؛ بلکه مبنایی برای بسط فضائل در جامعه است. ایشان در بسیاری از موارد، نقش رسانهها را به عنوان مربی و معلم گوشزد مینمایند؛ چنان که در دیدار مدیران اخبار و اطلاعات سازمان صدا و سیما، میفرمایند: «باید رادیو تلویزیون مربی جوانهای ما، مربی مردم کشور باشد؛ نه اینکه مطالبی در او گفته شود که مخالف با وضعیت کشور است، مخالف با مصلحت کشور است، و جوانهای ما را جوری بار میآورند که برای خودشان نباشند، برای دیگران باشند» (صحیفۀ امام: ۳۱/۲/۵۸).
ب) از حیث ساختاری : آنچه باید در سازمان رسانهای مورد توجه قرار گیرد، بهکارگیری اشخاصی است که به ارزشهای اسلامی و انقلابی پایبند بوده و با بصیرت قدم در راه اصلاح جامعه و تربیت مردم بگذارند (طبعاً در این مسیر، از اصلاح خود نیز نباید غافل بود)؛ لکن آنچه مهم است، این است که اشخاص متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی دستاندرکار تولید رسانه گردد. با این مبنا، در تعامل اسلام و رسانه، اسلام در طول رسانه قرار میگیرد و در تمام ارکان تولیدی با رسانه ممزوج میگردد، اما اگر این اتفاق نیفتد، ارتباط اسلام و رسانه به اشکال صوری و نمایشی از اسلام تقلیل پیدا میکند.
مأموریت محوری صدا و سیما
امام خامنهای یک مأموریت محوری چندبُعدی برای صدا و سیما مشخص نمودهاند و الزامات و اهداف معینی نیز برای آن برشمردهاند: «ما یک مأموریت محوری برای رسانۀ ملی قائل هستیم که الزاماتی دارد، و این مأموریت ملی اهداف کلانی را هم با خودش به همراه دارد. به نظر ما آن مأموریت محوری عبارت است از مدیریت و هدایت فکر، فرهنگ، روحیه، اخلاق رفتاری جامعه، جهتدهی به فکر و فرهنگ عمومی، آسیبزدایی از فکر و فرهنگ و اخلاق جامعه، تشویق به پیشرفت (یعنی روحیه دادن) و زدودن احساس عقبماندگی» (رهبری، ۱۱/۹/۱۳۸۳).
ایشان الزاماتی را نیز برای دستیابی به این مأموریت نام برده و میفرمایند: «رسانۀ ملی اگر بخواهد به عنوان مهمترین ابزار فرهنگی در کشور، از عهدۀ این کار بر بیاید، باید این چیزها را در خودش تأمین کند: امین نظام باشد؛ مورد اعتماد مردم باشد؛ برخوردار از مزیتهای رقابتی باشد. امروز رقبای ما زیادند؛ چه رقبای منطقهای، چه رقبای بینالمللی. ما باید در مقابل این رقبا، خود را از مزیتهای رقابتی برخوردار کنیم. ظرفیت بالا در کم و کیف محصولات، هر دو مورد نظر است. نباید کمیت، کیفیت را تحتالشعاع قرار دهد و بهعکس» (رهبری، ۱۱/۹/۱۳۸۳).
لزوم «داشتن آرایش رسانهای کارآمد در عرصۀ استانی و ملی و بین المللی» : در حقیقت، منظور از آرایش رسانهای، ساماندهی در عرصۀ رسانههای کشور است؛ بدین معنا که مجموعۀ رسانههای کشور باید در عرض و طول هم، به گونهای همافزایی داشته باشند تا بتوانند پیام انقلاب را به عموم مردم کشور و حتی سایر کشورها صادر نمایند. در حقیقت، یکی از ضرورتهای تحقق آرایش رسانهای، بحث همافزایی رسانهای است. به عبارت دیگر، همافزایی رسانهای زمانی تحقق پیدا میکند که دو یا چند عنصر یا چند عامل با هم همیاری یا تعامل داشته باشند. اگر این اثر از مجموع اثرهایی که هرکدام از آن عناصر، جداگانه میتوانستند به وجود آورند بیشتر شود، در این صورت پدیدۀ همافزایی رخ دادهاست (بابایی زکلیکی، هدایتی، ۱۳۸۵: ۱۳۷).
رهبر معظم انقلاب با طرح موضوع آرایش رسانهای، به نوعی در پی معرفی یک نقشۀ کلان برای ساماندهی تمامی رسانههای کشور بودند. بااین حال، همافزایی رسانهای در عرصۀ سیاستهای فرهنگی کشور اغلب نادیده گرفته شده یا توجه اندکی به آن میشود. برای دستیابی به همافزایی رسانهای، شرایطی باید فراهم گردد که عبارتاند از:
ـــ اهداف روشن: رسانههای مختلف باید دریافتی روشن از اهداف خود داشته باشند و به این باور برسند که هدفشان نتایج مهم و باارزشی در پی دارد. اهمیت این اهداف به افراد شهامت میبخشد تا انرژی خود را به دور از امور شخصی، در جهت اهداف به کار گیرند.
ـــ تعهد به هدف مشترک : برای دستیابی به همافزایی رسانهای، افراد به اهداف مشترک متعهدند، میدانند چه چیزی را باید به انجام برسانند و درک میکنند که چگونه با هم کار کنند تا به این اهداف برسند. این هدف مشترک در عرصۀ رسانهای، همان صدور انقلاب اسلامی ایران است.
ـــ شناسایی نقاط مشترک : سازمانها باید اهداف و وظایف خود را به دقت تبیین نموده و مرزهای مشترک خود را با دیگر سازمانها مشخص نمایند.
ـــ ایجاد فضای حمایتی : از نظر درونی، باید زیرساختها سالم باشند. زیرساختها باید اعضا را حمایت کرده و رفتار آنها را استحکام بخشند تا سطح عالی عملکرد به دست آید. از نظر خارجی نیز باید منابع لازم جهت انجام وظایف را تأمین کنند (رابینز، دیسنزو، ۱۳۸۲: ۳۰۲).
«آرایش سازمانی و رسانهای ما باید به گونهای باشد که بتوانیم همۀ کشور را در همۀ ابعاد، بپوشانیم. این آرایش باید کارآمد باشد، دارای قدرت انعطاف برای انطباق با شرایط گوناگون و پیش بینی نشده باشد، در برخورد با مسائل گوناگون، توانایی، سرعت و چالاکی داشته باشد، بتواند موضع خویش را اتخاذ کند و کارساز باشد» (رهبری، ۱۱/۹/۱۳۸۳).
اهداف کلان برای صدا و سیما
رهبران نظام جمهوری اسلامی اهدافی را برای رسانۀ ملی در نظر گرفتهاند و برخی از این اهداف، در اساسنامۀ سازمان صدا و سیما موجود است. در این بخش، به مهمترین اهداف رسانۀ ملی در جهت تولید برنامه اشاره خواهیم نمود. حضرت آیتالله خامنهای با طرح این سؤال که: «این مأموریت و این اهداف کلان تا چه مدت بناست تحقق پیدا کند؟»، برنامهریزی و نگارش چشمانداز را برای رسیدن به اهداف نامبُرده ـ که در کوتاهمدت حاصل نمیشود ـ ضروری و درست میدانند. مقام معظم رهبری در اینجا به چند سرفصل مهم اشاره میکنند تا «مشخص شود نسبت رسانه با این موضوعات چیست» و «این امر مورد تأمل قرار بگیرد» و «رویش فکر و مطالعه و کار» انجام شود.
راهبردهای مدّ نظر رهبری پیرامون رسانۀ ملی
الف) صدا و سیما و اخلاق عمومی : «صدا و سیما در زمینۀ پرورش و گسترش و تفهیم و تبیین فضیلتهای اخلاقی باید برنامهریزی کند. یکی از اهداف صدا و سیما در همه برنامهها باید این باشد. اخلاقهای رفتاری افراد جامعه ـ مثل انضباط اجتماعی، وجدان کاری، نظم و برنامهریزی، ادب اجتماعی، توجه به خانواده، رعایت حق دیگران، کرامت انسان، احساس مسئولیت، اعتماد به نفس ملی، شجاعت شخصی و شجاعت ملی، قناعت، امانت، درستکاری، حقطلبی، زیباییطلبی، نفی مصرفزدگی، عفت، احترام و ادب به والدین و به معلم ـ اینها خلقیات و فضایل اخلاقی ماست. صدا و سیما خودش را متکفل گسترش این خلقیات بداند» (رهبری، ۱۱/۹/۱۳۸۳).
ب) صدا و سیما، تبلیغ و دین : معرفت و ایمان با هم تفاوت دارد. هم ایمان مردم باید تقویت شود، هم معرفت و شناخت آنها. باید توجه داشت ایمانی که مردم پیدا میکنند، سست، عوامانه، سطحی و قشری نباشد. بهشدت از این پرهیز شود. «اکتفا نشود به تغلیظ احساسات مردم و تشریفات افراطی. تأکید بر این چیزها به طور افراطی، اصلاً مفید نیست و به هیچ وجه تبلیغ دین محسوب نمیشود» (رهبری، ۱۱/۹/۱۳۸۳).
پ) صدا و سیما و مدیریت اجرایی کشور : از دید رهبران نظام جمهوری اسلامی، رسانۀ ملی میبایست در جهت تقویت نظام جمهوری اسلامی گام برداشته و با بیان ضعفها و نارساییها، از سیاهنمایی صِرف خودداری نماید: «من توصیه نمیکنم که صدا و سیما ضعفها و نارساییها و کمبودها ـ و خدای نکرده، خیانتها ـ را پوشیده بدارد. نه، ضعفها را هم بگوید. دردهایی که جلوی چشم مردم است، عیبی ندارد صدا و سیما به آنها بپردازد؛ منتها طرح این دردها و ضعفها و نارساییها باید به گونهای باشد که اولاً مردم را مأیوس نکند، ثانیاً مدیریت را تضعیف نکند. طرح سؤالهایی که پاسخ ندارد مضر است. توفیقات دولت را بگویید. نشان دادن توفیقات و پیشرفتهای کشور حتماً نباید از زبان مسئولان و دستاندرکاران باشد» (رهبری، ۱۱/۹/۱۳۸۳).
ت) صدا و سیما و علم : «علم مقولۀ بسیار مهمی است. امروز انسان وقتی به راههای مختلف برای پیشرفت کشور نگاه میکند، میبیند همه منتهی میشود به علم. علم را باید رویانید. امام خمینی نیز در بیاناتی به نقش رسانه در تولید علم اشاره نمودهاند. مقام معظم رهبری فرمودهاند: «به نظر من، رسانه میتواند در نهضت تولید علم و فکر و نظریه و اندیشه در زمینههای مختلف ـ چه در زمینۀ فنی و چه در زمینۀ انسانی و غیره ـ نقش ایفا کند» (رهبری، ۱۱/۹/۱۳۸۳). «شما میتوانید خط تولید علم و فکر و نظریه را برنامهریزیشده دنبال کنید. به بحثهای منطقی و مفید دامن بزنید، کرسیهای نوآوری را تلویزیونی کنید و چهرههای علمی نوآور خوب را مطرح کنید» (رهبری، ۱۱/۹/۱۳۸۳).
ج) صدا و سیما و سرگرمی و تفریح : حضرت امام راحل (ره) در سخنانشان با شوخی و تفریح سالم و… مخالفت نکردهاند؛ بلکه همواره فرمودهاند تفریح باید سالم باشد. ایشان مخالف برنامههای تفریحی رادیو و سریالهای تلویزیونی نبودند؛ بلکه در مواردی، مجریان و دستاندرکاران آنها را مورد تشویق و قدردانی قرار میدادند و راهنماییهای مفیدی میکردند و میفرمودند همۀ اینها باید در خدمت اسلام باشد و جنبۀ آموزنده و اخلاقی داشته باشد.
رهبر معظم انقلاب نیز در رابطه با موضوع سرگرمی، بیانات حائز اهمیتی دارند: «یکی از مقولههای بسیار مهم و یقیناً یکی از ضرورتهای جامعه، لبخند است. لبخند یکی از نیازهای زندگی انسان است. زندگی بیشادی و بیلبخند، زندگی دوزخی است. زندگی بهشتی، زندگی با لبخند و شادی است. شادی لازم است و باید آن را برای مردم تأمین کرد» (رهبری، ۱۱/۹/۱۳۸۳).
چ) صدا و سیما، عدالت اجتماعی و پرهیز از تجملگرایی و اشرافیگری : مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و مدیران رسانۀ ملی، اینگونه موضوع را بیان نمودهاند: «به فضای همدردی با فقیران دامن بزنید؛ هرچند صدا و سیما در چند سال گذشته برنامههای بسیار خوبی در این زمینه داشته که در خور تقدیر است. وظیفۀ رسانه این است که دغدغۀ عدالت را در ذهنها و دلهای مردم دامن بزند» (رهبری، ۱۱/۹/۱۳۸۳).
سیاستگذاری در حوزۀ پیامها و برنامههای صدا و سیما
الف) در حوزۀ برنامهسازی
ـــ پیامهای ما نباید متناقض باشد: «دادن پیامهای گوناگون باید جریانی انجام بگیرد و به شکل یک روند در بیاید. مقطعی و موردی فایدهای ندارد. همه برنامههای ما باید یکدیگر را کمک کنند تا این فکر و این اندیشه در جامعه مطرح شود. ممکن است گاهی ما پیامهای متناقض بدهیم. مثلاً از یک طرف، عملاً [برای] عدالت اجتماعی برنامه خیلی خوبی تولید میکنید، اما از آن طرف، در خلال یک برنامۀ دیگر، عدالت اجتماعی را نقض میکنید! این درست نیست. باید آهنگ کلی برنامهها یکی باشد و در بین آنها تناقض دیده نشود» (رهبری، ۱۱/۰۹/۱۳۸۳).
ایشان در این رابطه، به صورت مصداقی به تبیین موضوع میپردازند: «در مقولۀ عدالت اجتماعی، فیلمها و سریالهایی ساخته میشود که غالباً خانههای مورد استفاده شخصیتهای این فیلمها، اعیانی و اشرافی است! واقعاً وضع زندگی مردم ما اینطوری است؟ آیا یک زوج جوان یا یک زن و شوهر در چنین خانههایی زندگی میکنند؟ این کار چه لزومی دارد؟ فضای تبلیغی صدا و سیما نباید اینطوری باشد» (رهبری، ۱۱/۹/۸۳).
ـــ القای غیرمستقیم پیام : «در این زمینه، بارها و سالها مطالبی گفته ایم. من میبینم گاهی اوقات در فیلمهای خارجی پخش شده، پیامهای فرهنگی و گاهی پیامهای دینی عجیبی وجود دارد که انسان [بهطور مستقیم] اصلاً هم احساس نمیکند. هنر این است که انسان مطلب را به شیواترین شکل و به مؤثرترین نحو بیان کند، اما هیچ در طرف مقابل، حالت امتناع به وجود نیاورد» (رهبری، ۱۱/ ۹/ ۸۳).
ب) در حوزۀ مخاطب
ـــ تأثیر برنامه بر مخاطب : «تأثیر برنامه را در مخاطب در نظر بگیرید، نه فقط افزایش بیننده را. البته یکی از سیاستهای درست صدا و سیما این است که بینندگان خود را افزایش دهد، که خوشبختانه موفق هم شده و آمارها نشان میدهد که هم درصد بینندگان تلویزیون و هم درصد شنوندگان رادیو در این چند سال خیلی خوب افزایش پیدا کردهاست. این سیاست درست و صحیحی است. همۀ رسانههای دنیا هم هدفشان این است و شما هم میتوانید با این کار، حتی قصد قربت کنید؛ منتها فقط این کار نباید هدف باشد؛ بلکه باید ببینید تأثیر این برنامه در مخاطب چیست» (رهبری، ۱۱/۹/ ۱۳۸۳).
ـــ مسئلۀ جذب مخاطب به هر قیمت : «گاهی اوقات افزایش مخاطب به قیمتی است که نمیارزد. آنها جذب میشوند، اما به چه جذب شدهاند؟ به چیزی که یا منفی است و یا خنثی.»
پ) در حوزۀ تربیت نیروی انسانی
ـــ عدم جذب هنرمندان خوب و انقلابی : «انسانهای مناسب را هم باید جذب کنید. الآن هنرمندهای انقلابی و خوبی در داخل کشور هستند که بعضیها در رشته و کار خودشان، بلاشک جزو برجستههایند، اما صدا و سیما از اینها استفادهای نمیکند. نمیدانم چرا؟» (حدادی، ۱۳۸۶: ۷۸).
ـــ چهرهسازی افراد منفی در صدا و سیما : بهشدت توجه کنید که چهرهپردازیهای منفی و ناصالح در صدا و سیما انجام نگیرد. من گاهی دیدهام انسانهایی که هیچ ارزش علمی و هنری ندارند، در صدا و سیما با پول مردم چهرهپردازی میشوند. چرا؟» (حدادی، ۱۳۸۶: ۵۶).
ـــ پرداختن مدیران صدا و سیما به کارهای دیگر : «یک تذکر مهم، وقت گذاری مدیران و نپرداختن به کارهای دیگر است. من خواهش میکنم مدیران صدا و سیما همان کاری را که الآن در صدا و سیما دارند، مهمترین کار بدانند و به کار دیگری نپردازند. این مهمترین کار شماست. پرداختن به کار دیگر، شما را از هر دو کار باز میدارد» (رهبری، ۱۱/ ۹/ ۸۳).
ت) سیاستهای اجرایی و عملیاتی به اهالی صدا و سیما
ـــ تشکیل جمع مشورتی : «جمع مشورتی قوی در زمینۀ راهبردهای کلان، مورد نیاز مدیر سازمان صدا و سیما است. ایشان باید به مدیریت خود، یک جمع مشورتی برای راهبردهای کلان داشته باشند. افراد هوشمندی بنشینند و قوی کار کنند» (رهبری، ۱۱/ ۹/ ۸۳).
ـــ تدوین برنامۀ پنجساله : «چشمانداز، هدفها و راهبردها را حداقل برای پنج سال تنظیم و تدوین کنید؛ مشخص شود سرِ پنج سال به کجا میخواهیم برسیم؛ قابل اندازهگیری باشد» (رهبری، ۱۱/ ۹/ ۸۳).
ـــ تحقیق و پژوهش : «تحقیق در زمینههای مفاهیم فرهنگی و مسائل گوناگونی که رسانۀ ملی با آنها سروکار دارد، از جمله کارهای بسیار مهم است» (رهبری، ۲۸/۲/۱۳۸۳).
ـــ ضرورت استفاده از هنر در تمام امور رسانۀ ملی : « در همۀ کارها ـ حتی در یک تبلیغات معمولی ـ باید هنر را به کار برد؛» زیرا «اگر از ابزار هنر در کارهای علمی و القائات فکری و علمی که از صدا و سیما پخش میشود، استفاده شود، ماندگاری و جاذبۀ آن کارها مضاعف خواهد شد» (رهبری، ۲۸/۲/۱۳۸۳).
ـــ تهیۀ موسیقی مطلوب : «به یاد دارم در زمان گذشته که ما مشغول مبارزه بودیم، یک وقت بحث از موسیقی و سمفونیهای بتهوون پیش آمد. از برخی مطلعین شنیدم که شور “علیاف” در جنگ جهانی، باعث نجات شوروی شده بود! از همین آهنگ شور موسیقی شما، آهنگساز و نوازندهای در شوروی، قطعهای ساخته که ملتی را تکان دادهاست! من اگرچه “علیاف” را نمیشناسم و شور او را نشنیدهام ، اما میدانم شور چیست و میدانم که انسانی باقریحه، میتواند با یک آهنگ، ملت را منقلب کند و تکان دهد. به دنبال مسائلی چنین در وادی موسیقی باشید. موسیقی باید در این جهت برود و صدا و سیما، موظفترین و مسئولترین مرکز برای این کار است» (رهبری، ۱۹/۷/۱۳۸۸).
جمع بندی و نتیجهگیری
امروزه با توجه به روند روبهرشد فناوری در داخل و خارج کشور، راهبردهای فعالیت سازمانهای رسانهای اهمیت خاصی پیدا نمودهاست. با نگاهی به فرآیندهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نقش و تأثیر رسانههای داخلی و خارجی در گسترۀ اجتماعی کشور، مشخص میگردد یکی از پُردغدغهترین محیطهای چالشبرانگیز کشور، نگاه آیندهنگارانه به رسانههاست. در این فضا، عوامل چالشساز چون عوامل درونسازمانی و برونسازمانی که روابط متقابلی با هم دارند، بر این مهم تأثیرگذار بودهاند.
با بررسی دیدگاههای رهبران نظام جمهوری اسلامی ایران در حوزۀ رسانه و بهخصوص رسانۀ ملی، به نظر میرسد مهمترین چالش پیش رو در حوزۀ رسانهای کشور، نداشتن چارچوب یا پیشرفتارهای عالمانه در عرصۀ مدیریت اجرایی باشد. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به دلیل برخورداری از فرصتهایی چون واگیری و گستردگی در سراسر کشور، توان مالی گسترده برای تولیدات موسوم به «الف»، امکان بهرهگیری از توان بخش دولتی و خصوصی داخل کشور (مزیت رقابتی نسبی در برابر ماهواره) و برخورداری از بازوان پژوهشی برای رصد و دیدهبانی پیوسته (در صورت بهرهگیری مناسب)، میتواند به عنوان قطب رسانهای خاورمیانه تبدیل شود.
در مقابل، بسیاری مؤلفهها که چالشهای فراوانی را پیش روی ما ترسیم میکنند، نقاط تهدید و نقصانهایی است که باید برای آنها در فضای رسانههای داخل کشور و بینالملل، چارهای اندیشیده شود، و در بیانات رهبران نظام به آنها پرداخته شدهاست. از جملۀ این موارد، میتوان به عناوین ذیل اشاره کرد:
۱) نداشتن طرح توسعۀ (کیفی و کمّی) فراگیر برای رسانهها و توانمندسازی آنها برای توسعۀ داخلی و بینالمللی و نبود طرح جامع رسانهای کشور؛
۲) نداشتن مدلهای رسانهای متناسب با نظریههای بومی؛
۳) رشد روزافزون فرآیندهای فنی و عدم بهرهمندی کشور از این فنون؛
۴) عدم هماهنگی داخلی زیرساختها و سازمانها و نهادها و حتی اشخاص متنفّذ و مؤثر.
در دنیای امروز، فناوری رسانهای بدون هیچ تعلل، در جهت شکسته شدن انحصار پخش در دنیا و به سمت عصر رسانۀ بیسرزمین حرکت میکند. در چنین شرایطی، به نظر میرسد یکی از اصلیترین چالشهای موجود، تهاجم فرهنگی از طریق رسانههای غربی، و شبیخون فرهنگی از طریق عوامل نااهل فرهنگی است. استفاده از توان نیروهای فرهیختۀ کشور، میتواند به توسعۀ اندیشۀ انقلاب اسلامی کمک شایانی کرده و به صدور انقلاب فرهنگی ما یاری شایسته رساند، اما داشتن انگارۀ رسانهای، نظریۀ رسانهای، الگوی متناسب با این مقدمات، طرح کلی شعارهای رسانهای متناسب و ترسیم چرخۀ رسانهای جمهوری اسلامی، از ضرورتهای بیبدیلی است که قبل از هر غافلگیری، باید در کشور به عنوان یک امر فوری، در سرفصلهای کلی راهبردها به آن توجه کرد. راهکارهایی به منظور بهبود این شرایط، پیشنهاد میگردد.
برخی از راهکارهای کوتاهمدت شامل موارد زیر است: ۱) داشتن دیدهبانان رسانهای مؤمن و شایسته؛ ۲) تولید مبتنی بر رصد محیط بیرونی و درونی؛ ۳) رو آوردن به گونههای نو و متنوع در برنامهسازی؛ ۴) تلاش برای ارتقای خبرگی؛ ۵) حمایت از تولیدات رسانهای سالم و انقلابی؛ ۶) تمرکز بر آرمانهای انقلاب و توجه به خواستههای گوناگون مخاطبان (پرهیز از سطحینگری در برنامهها)؛ ۷) پرهیز ازگسترش و تولید برنامههای بیکیفیت؛ ۸) توسعۀ فضای سایبری و حمایت از راهاندازی رسانههای اینترنتی (رادیو، تلویزیون و سایتهای چندرسانهای جامع اینترنتی) برای تبیین فرهنگ انقلاب اسلامی.
و اما راهکارهای بلندمدت: ۱) افزایش نظارت بر کیفیت برنامهها و ایجاد نهادهای لازم برای کنترل استراتژیک رسانهای؛ ۲) حرکت به سمت اجرای کامل رهنمودهای حضرت امام و مقام معظم رهبری؛ ۳) گسترش مبادلات فرهنگی و رسانهای میان کشورهای اسلامی و منطقۀ آسیای جنوب غربی؛ ۴) تلاش برای ایجاد بستر امن ارتباطاتی در کشور، برای استفاده از تکنولوژیهای روز رسانههای تعاملی؛ ۵) تلاش برای دستیابی به تکنولوژی ماهوارهای ملی برای پخش برنامههای صدا و سیما.
منابع و مآخذ
قرآن کریم.
آشنا، حسامالدین؛ رضی، حسین ( ۱۳۸۳). بازنگری نظریههای هنجاری رسانهها و ارائۀ دیدگاهی اسلامی، فصلنامۀ پژوهشی امام صادق، شمارۀ ۶٫
افق رسانۀ ملی و سیما، تهران: انتشارات سروش، ۱۳۸۵٫
باهنر، ناصر (۱۳۸۷). دین و رسانهها، تهران: مرکز تحقیقات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
تهرانیان، مجید (۱۳۵۴). نقش رسانههای همگانی (گروهی) در توسعۀ ملی ـ یک چارچوب نظری طرح آیندهنگری رادیو و تلویزیون ملی ایران، انتشارات سروش.
حدادی، محمدرضا (۱۳۸۶). امواج بیداری (باید و نبایدهای صدا و سیما)، تهران: فرااندیش، چاپ اول.
خامنهای، سید علی (۱۳۸۵). نرمافزار ولایت نور. تهران: مؤسسۀ فرهنگی هنری تبیان.
خمینی، روح الله (۱۳۸۶). صحیفۀ نور، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.
دادگران، محمد (۱۳۸۵). مبانی ارتباطات جمعی، تهران: مروارید.
بینام (۱۳۷۳). رسانههای همگانی و ایجاد انگیزه برای توسعه.
رشیدپور، ابراهیم (۱۳۴۸). تلویزیون آموزشی، تهران: آموزش سمعی و بصری و رادیو تلویزیون تربیتی.
ساروخانی، باقر (۱۳۷۱). جامعهشناسی ارتباطات، تهران: انتشارات اطلاعات.
فردانش، هاشم (۱۳۸۵). مبانی نظری تکنولوژی آموزشی، تهران: سمت.
محسنیانراد، مهدی (۱۳۸۵). ارتباطشناسی، تهران: سروش.
معتمدنژاد، کاظم (۱۳۸۵). وسایل ارتباط جمعی، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
معتمدنژاد، کاظم؛ منصفی، ابوالقاسم (۱۳۶۸). روزنامهنگاری با فصلی جدید در روزنامهنگاری، انتشارات سپهر.
علیخانی، علیاکبر (۱۳۷۹). توسعۀ سیاسی از دیدگاه امام علی(ع)، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.
ادارۀ کل آموزش و پژوهش سیما (۱۳۸۴). هویت شبکههای سیما، تهران: گروه مطالعات تطبیق پژوهش سیما.
اکرمی، جمشید (۱۳۵۶). «پیرامون ساخت و نقش رسانهها»، همایش شیراز، تهران: انتشارات سروش (انتشارات رادیو تلویزیون ملی ایران) و پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران، صص ۴۵۰-۴۸۱٫
شعردوست، علیاصغر (۱۳۶۹). «رادیو، تلویزیون، سینما: نقش رادیو در توسعه»، نشریۀ رسانه، شماره ۴ (تابستان۱۳۶۹).
داوودی، ویدا (۱۳۵۴). نقش رسانهها در پشتیبانی توسعۀ سیاسی، انتشارات پژوهشکدۀ علوم ارتباطی و توسعۀ ایران (پلیکپی).
نرمافزار گنجینۀ نور: الف) شورای ایثارگران صدا و سیما ـ بیانات ۲۹/۲۲/۱۳۸۰، ۱۳۷۰: ۲۹۰؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۶: ۳/ ۳۸۷؛ پ) مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶: ۲۱۵؛ ت) گزیدهای از سخنان مقام معظم رهبری در جمع هنرمندان، خوانندگان و موسیقیدانهای کشور، ۱۹/۷/۱۳۸۸؛ ث) شورای ایثارگران صدا و سیما ـ بیانات ۹/۵/۱۳۷۵، ۱۳۸۰: ۳۹۰؛ ج) شورای ایثارگران صدا و سیما ـ بیانات ۹/۵/۱۳۷۵، ۱۳۸۰: ۳۸۵؛ چ) شورای ایثارگران صدا و سیما، همان: ۱۹/ ۳۴۶؛ ح) خطبههای نماز جمعه، ۲۹/۹/۶۴؛ خ) مسجد بلال صدا و سیما، ۹/۵/۷۵؛ د) دیدار با مدیران صدا و سیما، ۱۵/۱۱/۸۱؛ ذ) دیدار با رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، ۱۱/۹/۸۳٫
www.khamenei.ir
Singhal, Arvind; Rogers, Everett. M. (1989). Indian’s Information Revolution, New Delhi: Sage.
Mowlana, Hamid; Wilson, Laurie J. (1988). Communication Technology and Development, UNESCO.
Motamed-Nejad, Kazem (1986). Impact of Mass Media on Iranian Society, Honolulu.
Tehranian, Majid (1988). “Information Technologies and World Development,” InterMedia, Vol. 16, No. 3, (May 1988).
علی اسکندری / دانشجوی دکترای ارتباطات
احمدعلی امامی میبدی
مهدی ناظمی اردکانی
تاریخ مقاله: بهمن ماه ۱۳۹۵