چکیده
از رسالتهای رسانه ملی، معرفی اسلام، تبیین صحیح و تحلیل مبانی آن بر اساس برهان و استدلال منطقی و دفاع مناسب و پاسخ به شبهات دینی است. یکی از بهترین راههای حمایت از دین، پاسخ به شبهات مربوط به آن است و اگر اسلام به درستی تبیین نشود و کسی از اسلام دفاع و حمایت نکند، مشکلات اجتماعی فراوانی به وجود خواهد آمد. لذا برای بقاء جامعه باید از حوزه فکری اسلام ، دفاع و حمایت شود، و کوشید از یاد مردم و به ویژه نسل جوان نرود که چه مسئولیتی در برابر آنان دارند.
جامعه ایرانی در ۵۰ سال اخیر تحولات بسیار زیادی کرده است. ولی آثار شهید مطهری به صورت مکرر چاپ و خوانده میشود و هفته و ماهی نیست که پیرامون آثار شهید مطهری در رسانهها و محافل بحثی نباشد. وجود دهها مقاله در سال از جانب اندیشمندان درباره این متفکر بزرگ بر این موضوع مهم ، دلالت میکند که ایشان همچنان پاسخگوی سؤالات فکری جامعه است. و این حکایت از عمق مبانی فکری این مرد بزرگ دارد.
در وضعیت فعلی آثار شهید مطهری (ره) به مثابه آبـی اسـت که به دست تشنگان برسد و حداقل کارکردش آن است که در عین قانع کردن اذهان، طمأنینهای قلبی پدید آورده و میتواند پاسخگوی بخش زیادی از نیازهای فکری جامعه امروز باشد. رسانه ملی در شرایط حاضر می تواند با استفاده از ظرفیت اندیشه بزرگانی چون استاد مطهری به تبیین و تبلیغ اسلام پردازد. مقاله حاضر در پی تبیین راهکارهای تبلیغ اسلامی مبتنی بر آثار و اندیشه استاد مطهری است و به این منظور تلاش می شود دیدگاه های رهبر معظم انقلاب نیز در این رابطه تبیین می شود.
مقدمه
تحولات فکری در غرب، به ویژه در حوزه رسانهای چنان تاثیری جای گزارده که همگان را به تفکر و پژوهش وا داشته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی- و تشکیل حکومت در پرتو آموزهها و تعالیم اسلامی و حضور اسلام در صحنههای اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی- سؤالات فراوانی مطرح شده است که حوزههای اسلامی و مبانی آن را به پرسش می کشاند که هدف بیشترین این هجمهها نیز جوانان هستند. بعد از حوزههای علمیه در بین نهادهای فرهنگی، رسانه ملی بیشترین وظیفه و رسالت را در پاسخگویی به این هجمهها دارد که بایستی بر اساس یک برنامه روشن، منطقی و قاعدهمند در این جهت حرکت کند.
بیتردید تا وقتی جامعه همواره یک تفکر نیاز دارد تا از آن تغذیه کند و به حیات خود ادامه دهد. شهید مطهری زنده است، چون همچنان منبع مهم تغذیه فکری محسوب میشود. جامعه علمی در حوزۀ تفکر اسلامی هنوز نتوانسته از شهید مطهری فراتر رود. هنوز پس از گذشت ۴۰ تا ۵۰ سال وقتی بخواهیم به دختران و زنان جامعه اسلامی در مورد فلسفه حجاب و حقوق زن، کتابی معرفی کنیم “فلسفه حجاب” و “نظام حقوق زن در اسلام” جزء اولین آثاری است که معرفی می کنیم و این نشان می دهدکه هشید مطهری تا چه اندازه جلوتر از زمان خود می اندیشیده است.
به نظر میرسد حوزههای علمیه باید راه شهید مطهری را ادامه داده و مانند ایشان و متناسب با نیازهای جدید، درصدد نظریهپردازی وپاسخگویی به نیازهای روز باشند و بکوشند در این زمینه به توفیقات قابل توجهی نائل شوند تا در این جنگ روانی که علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی در گرفته به سؤالات اساسی و شبههافکنیها پاسخ مناسب داده شود و از نظر نظریهپردازی در جایگاه شایستهای که باید قرار داشته باشیم، قرار گیرد زیرا نظر می رسد که حوزۀ تفکر و اندیشه از نوعی آشفتگی رنج میبرد.
امام خمینی(ره) آثار استاد مطهری را بیاستثنا مفید و ارزنده دانسته اند و می فرمایند: «این عالم بزرگ ،مرحوم آقای مطهری یک فرد بود، جنبههای مختلف در او جمع شده بود و خدمتی که به نسل جوان و دیگران مرحوم مطهری کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بیاستثنا، همه آثارش خوب است. و من کس، دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم بیاستثنا آثارش خوب است. ایشان بیاستثنا آثارش خوب است، انسانساز است؛ برای کشور خدمت کرده، در آن حال خفقان، خدمتهای بزرگ کرده است این مرد عالیقدر.» (بیانات امام خمینی، ۱۲/۲/۱۳۵۸)
دلیل استقبال جامعه علمی از افکار استاد مطهری به عقلانی بودن و قوت استدلال شهید مطهری (ره) باز میگردد. عقل و استدلالهای عقلانی ایشان فراجهانی است و به منطقه و زمان خاصی محدود نمیگردد. تفکری که پشتوانه قوی از استدلال و عقل داشته باشد، همواره در جان انسـانها زنده خواهد ماند. رسـانه ملی به عنوان مؤثرترین رسانه در افکار عمومی، با توجه به مخاطبان گستردهای که دارد میتواند با بهرهگیری از اندیشههای استاد مطهری (ره)، کمک شایان توجهی به تسهیل و تحقق مهندسی فرهنگی کشور مبتنی بر نظام اسلامی- که همواره مورد تأکید رهبـر معظـم انقـلاب بـوده اسـت ـ بنماید.
رسانه ملی با توجه به ظرفیت اثر گذار خود می تواند ضمن شناسایی ابعاد مختلف اندیشه این استاد بزرگ از ظرفیت دیدگاه های ایشان به منظور ترویج هرچه بهتر اسلام در عرصه های مختلف استفاده نماید رسانه با استفاده از شیوه های هنری جذاب واثر گذار خود- که بخش های قابل توجهی از آنها در این مقاله ذکر شده است- می تواند به شیوه های مستقیم، غیر مستقیم و بدون اینکه به صورت شعاری وتبلیغاتی صرف باشد اندیشه استاد مطهری را در حوزه های برنامه سازی نهادینه نماید و این امر مهم میسور نخواهد بود مگر اینکه مدیران و سیاستگذاران رسانه اهمیت این مسئله را درک وبه پیگیری عملیاتی آن اقدام نمایند و با همت وپشتکار لازم نسبت به این امر مهم اقدام نمایند.
به منظور عملیاتی نمودن اندیشه های این استاد در نوشتار حاضر تلاش شده است ظرفیت های تبلیغی اندیشه استاد مطهری متناسب با عرصه های رسانه ملی شناسایی و ارائه شود. و در نهایت تلاش می نماییم بر اساس اندیشه های استاد مطهری و آثار ایشان پیشنهادات کاربردی لازم را به منظور استفاده مطلوب از اندیشه استاد مطهری در عرصه های برنامه سازی در دو سطح کوتاه مدت و بلند مدت ارائه نماییم.
با این وصف، با بهرهگیری از اندیشههای این انسان بزرگ میتوان وظایف متفاوت و ممتازی را برای رسانه متصور شد، که در این نوشتار بدان اشاره می شود.
۱- کلیات
پیش از آنکه به بررسی دیدگاه ها و ظرفیت های اندیشه استاد مطهری در رابطه با تبلیغ اسلام بپردازیم لازم است. وظایف تبلیغی رسانهها از نگاه ارتباطی را بررسی نماییم و به تبیین دیدگاه رهبر معظم انقلاب در رابطه با ظرفیت و اهمیت طرح اندیشه های تبلیغی استاد مطهری از طریق رسانه بپردازیم تا اهمیت طرح دیدگاه های استاد مطهری از طریق رسانه ملی مشخص شود.
الف-بررسی وظایف تبلیغی رسانه
از آنجا که در پی آن هستیم تا به تحلیل سخنان استاد مطهری براساس وظایف تبلیغ اسلام در رسانه ها بپردازیم، لازم است تا دقیقاً روشن شود وظایف تبلیغ اسلامی رسانه ها چیست و چگونه تعریف شدهاند؟
بهطور کلی از میان مهمترین وظایف و اهداف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی که تا کنون مطرح شده است، شش وظیفه کلی وجود دارد که در اینجا به آنها اشاره میکنیم.
- بسیج و تبلیغ
- رهبری و راهنمایی
- همبستگی اجتماعی
- تفریح و سرگرمی
- اطلاعرسانی
- آموزشی (محسنیان راد ۱۳۶۹ـ ص ۲۳)
از وظایف مهم و تعیینکننده وسایل ارتباط جمعی که غیرقابل انکار میباشد، نقش تبلیغی و بسیج نمودن افکار عمومی است. هرگاه رسانهها به منظور جلب توجه یا ایجاد اعتقاد و اطمینان مورد بهرهبرداری قرار گیرند، میتوان گفت نقش تبلیغی دارند. البته رسانهها تبلیغات سیاسی و بازرگانی نیز انجام میدهند و حتی در بعضی موارد توجه به این نوع تبلیغات، اطلاعات و انتشارات اجتماعی وسایل ارتباطی را تحتالشعاع قرار میدهند تا جایی که ممکن است این وسایل عملاً به وسایل تبلیغاتی تبدیل شوند. از دیگر ویژگیهای نقش تبلیغی، ارشاد مردم و پیشبینی و تأمین وسایل آزادی و آسایش انسانهاست. (معتمدنژاد ۱۳۸۳: ص ۱۷)
مک کویل در بیانی دیگر، تبلیغ و ترویج اهداف جامعه در زمینه سیاست، جنگ و توسعه اقتصاد را از اهداف تبلیغی رسانه دانسته است. (مک کویل ۱۳۸۲ ص ۱۰۹)
روژه کلوس دو نوع وظیفه تبلیغی برای رسانه ها قائل است:
تبلیغ تجاری: که به منظور کسب منافع مالی صورت میگیرد
تبلیغ سیاسی: که به جهت مقاصد خاص سیاسی صورت می گیرد.( معتمدنژاد ۱۳۸۳ ص ۱۰)
شایان ذکر اینکه تفکیک دقیق میان هر کدام از وظایف فوق که به آنها اشاره شد، تقریباً ناممکن است و در موارد مورد اشاره ، تلاش شده است تا به عمدهترین مطالب مربوط به هر کدام از وظایف در این پژوهش اشاره شود.
در نگاه تخصصی به وظیفه رسانه ملی بعنوان مهمترین رسانه اثر گذار، بیشتر جنبه سیاسی و اجتماعی را شامل میشود و آگاهسازی مردم از شرایط سیاسی و اجتماعی و بسیج این مردم در جهت اهداف مورد نظر اسلام و انقلاب مدّنظر است و اینها از برنامههایی است که براساس اصول و اعتقادات اسلام جهت تقویت بنیه معنوی و اعتقادی، تحکیم و تعمیق مفاهیم نظام ارزشی اسلام در جامعه، طی طریق به سوی تعالی در ابعاد روحی، رفتاری واجتماعی، به امر به معروف و نهی از منکر، تذکر، تنبیه، تبلیغ و ترویج بطور مستمر و به دفعات میپردازد . (نگاه کنید به واژه نامه امور برنامه ریزی و ارزیابی ـ ۱۳۷۱ )
ب- ظرفیتهای تبلیغی اندیشه استاد مطهری از منظر رهبر معظم انقلاب
با بررسی دیدگاه های رهبر معظم انقلاب در رابطه با استاد مطهری مشخص می شود که معظم له ضمن اینکه ضرورت توجه به ابعاد تبلیغی اندیشه استاد مطهری را مورد تأکید قرار می دهند راهکارهایی هم در این رابطه پیشنهاد می نمایند. در این قسمت بخش هایی از دیدگاه های رهبر معظم انقلاب را تبیین می نماییم.
۱- امکان سادهسازی
از ظرفیت های مناسب جهت تصویر سازی اندیشه استاد مطهری امکان ساده سازی این دیدگاه ها است . رهبر معظم انقلاب در این رابطه می فرمایند: «یکی از کارهایی که روی آثار آقای مطهری میتواند انجام شود، این است که کاری انجام شود که یک جوان هفده-هیجده سالۀ باسواد اگر دقت کند، بتواند این آثار را بخواند و بفهمد. همت بگمارید، دستگاهی پدید بیاورید و راهی علمی پیدا کنید تا بشود این آثار را در تفکر بچههای دبستانی هم وارد کرد. شما ببینید اگر ما بتوانیم در کتابهای درسی و قصه و در کارهای دستی و عملی بچههای دبستانی اینها را بگنجانیم، چه به وجود خواهد آمد و انسانی که با این فکر پرورش پیدا کند، چه خواهد شد. »( رهبر معظم انقلاب،۱۲/۲/۷۹)
۲- امکان خرافه زدایی از دین
از نگاه رهبر معظم انقلاب از ظرفیت های اندیشه استاد مطهری امکان استفاده تصویری از اندیشه استاد مطهری جهت خرافه زدایی از دین است ایشان می فرمایند:«اگر آدمهای قابلی بنشینند و دربارۀ این موضوعات مطلب بنویسند، به اتکای نقطهنظرهای ایشان میتوان بحثها کرد و کتابها نوشت و در قالب های مختلف عرضه کرد.این از جمله کارهای خوبی است که تاکنون انجام نشده است.
واقعاً باید ببینید راجع به موضوعات مختلف، نظر ایشان چه بوده است؟ مثلاً برای مسائل اقتصادی، یا نوع ارتباط با مردم، چه نظری ارائه کرده است؟ یکی از خصوصیات شهید مطهری این است که در چشمانداز معارف اسلامی، هرجا چشم انسان میرسد، ایشان- ولو به نحو اختصار- کاری کرده است.
اگر هر سال، یک عده آدم خوشفکر، موضوعی را در آثار آقای مطهری پیدا کنند- مثلاً تحریفهای مسائل عاشورا- و از میان آثار ایشان، همۀ مطالبی را که راجع به آن قضیه است، درآورند، به این هدف نزدیک میشویم، یا مثلاً مبارزه با تأویلهای غلط؛ که این جزو کارهای اساسی و حساس مرحوم آقای مطهری بود. ایشان با تأویلهای قرآنی غلط، یک مبارزۀ بلند مدت داشت که کسی آیات و احکام قرآنی را طبق نظرات فلسفی یا سیاسی خودش تأویل کند. سر همین هم، ایشان شهید شد. یعنی اصلاً گروهی که ایشان را شهید کرد، به خاطر همین دست به این کار زد. »( رهبر معظم انقلاب، ۱۲/۲/۷۷)
۳- وجود تعاریف و رویکردهای نو معارف دینی
یک مسأله که در درجۀ اول اهمیت قرار دارد، تعبیر نو از معارف اسلامی است. این، غیر از جنبۀ فلسفی و غیر از استدلالهای متین و قوی استاد در پاورقیهای «اصول فلسفه» مرحوم «آیتالله طباطبایی» است. این، نقطۀ دیگری است. از نظر استاد مطهری مفاهیم و معارف اسلامی را با لغت و بیان تازهای تبیین کردند که بسیار هم مورد نیاز بود. این کار را هیچ کس در گذشته نکرده بود. ایشان یک بخش مسائلی دارد که مسائل اسلامی است. و بسیار جالب است. ایشان در سال ۴۱ سخنرانیهای «گفتار ماه» را ارائه نموده ودر آنجا مباحث اسلامی را به شیوه نو وجدیدی ارائه نموده است بعنوان مثال دو سخنرانی دربارۀ «تقوا» دارد. که هیچ کسی بهتر از ایشان حرف نزده است و در زمینۀ مفاهیم اجتماعی، نیز ایشان مطالب جدید وکاربردی ای رامطرح نموده است که قابلیت تصویر سازی در رسانه را دارد. (همان)
۴- تنوع اندیشهها و موضوعات
از ظرفیت های اندیشه استاد مطهری تنوع در زمینه های مختلف است که می تواند در حوزه های مختلف برنامه سازی مورد استفاده قرار بگیرد رهبر معظم انقلاب در این رابطه می فرمایند:«من یک وقت گفتم «این نظام جمهوری اسلامی، بر پایۀ آن تفکر و برداشتی از اسلام بنا شده است که آقایمطهری ارائه کردهاند». آنچه که میتوانست از لحاظ معارفی، پایۀ یک نظام اسلامی بشود، همان کاری بود که ایشان کردند و این به خاطر درک و تشخیص صحیح موقعیت داخل کشور بود که ایشان داشتند. من حالا میخواهم به شما عرض کنم که اتفاقاً امروز هم دنیا در همان شرایط است؛ یعنی امروز دنیای غرب، دقیقاً در همان شرایطی است که یک پیام معنوی میتواند آن را کاملاً به خود جذب و مشغول کند. آن پیام معنوی هم میتواند همین پیام شهید مطهری باشد. بخش به اصطلاح قرآنی و حدیثی و بحث معارفیاش را عرض میکنم. آن مباحث فلسفی و اینها جداست و یک حرف دیگر است. اگر مثلاً آثار ایشان- همان سخنرانیهایی که ایشان دارند: سخنرانیهای عرفانی، معنوی، «گفتارهای معنوی»- را شما الان با یک ترجمه و ویرایش خوب در اروپا و آمریکا پخش کنید، دلهای بسیاری را جذب خواهد کرد و کسان زیادی به اینها جذب خواهند شد. یعنی امروز تشنۀ این حرفهایند. »(همان)
۵-امکان استفاده ازکلام صوتی استاد در مناسبتهای مختلف
از قابلیت های ویژه اندیشه استاد مطهری جهت استفاده در رسانه وجود فایل های سخنرانی ایشان است .ایشان تقریباً در رابطه با بیشتر موضوعات دینی و اجتماعی ورود پیدا کرده است وبا کلام فصیح واثر گذار خود به اظهار نظر پرداخته است که فایل های سخنرانی آن موجود است در این رابطه رسانه ملی به مناسبت های مختلف می تواند از این فایل های صوتی استفاده نماید وحتی پاسخ بخش قابل توجهی از شبهات را می توان با کلام خود استاد مطهری وبه شیوه هنری جذاب ارائه نمود.رهبر معظم انقلاب در رابطه با ضرورت استفاده از کلام صوتی استاد مطهری می فرمایند:« شما به آثار تبلیغی برخی از بزرگان نگاه کنید! اغلب کتابهای مرحوم آیهالله شهید مطهری (رضوانالله تعالیعلیه) سخنرانیهای اوست؛ یعنی تبلیغات اوست که با همین روش و سبکی که شما امروز انجام میدهید، ابلاغ شده است، تبلیغ شدهاست، رسانده شده است و ببینید چقدر پرمایه و پرمغز است [و می تواند مورد استفاده قرار گیرد] . »( رهبر معظم انقلاب، ۳/۱۰/۷۶)
۶-امکان پاسخگویی به شبهات
از ظرفیت های بالقوه اندیشه استاد مطهری امکان استفاده رسانه ای از اندیشه ایشان به منظور پاسخ گویی به شبهات است. رهبر معظم انقلاب در این رابطه می فرمایند:«شبهات زیاد است. شما اگر در میان جوانان بروید، میبینید جوان خوب ما هم گاهی در ذهنش شبهه وجود دارد. ایرادی هم ندارد؛ شبهه به ذهن همه میآید؛ نباید به جوان ایراد گرفت که تو چرا شبهه داری. وقتی ذهن فعال و کارگر شد، شبهه به ذهن میآید. بر عهدۀ ما طلبههاست که این شبههها را با پیشگیری یا با درمان برطرف کنیم. چالش عمدۀ امروز شما این است؛ چه کار میخواهید بکنید؟ خطاب من، هم به بزرگان حوزههاست، هم به طلاب و فضلای جوان حوزهها: چه کار میخواهید بکنید؟ …کاری که شهیدمطهری کرد، امروز باید همۀ فضلای جوان درصدد باشند خود را برای آن آماده کنند؛ و اگر آماده هستند، اقدام کنند. شهیدمطهری به عرصۀ ذهنیت جامعه نگاه کرد و عمدهترین سؤالات ذهنیت جامعۀ جوان و تحصیلکرده و روشنفکر کشور را بیرون کشید و آنها را با تفکر اسلامی و فلسفۀ اسلامی و منطق قرآنی منطبق کرد و پاسخ آنها را در سطوح مختلف در مقابل افراد گذاشت؛ از مسألۀ عدل الهی و قضا و قدر و علل گرایش به مادیگری بگیرید- که مسائل، بیشتر ذهنی و عقلی است- تا مسائل مربوط به زنان، تا مسائل مربوط به خدمات متــقابل ایران و اسلام، که این هم تلاشی بود برای روشن کردن ذهنها. آن روز عدهای با گرایش ایرانمداری میخواستند با اسلام مبارزه کنند؛ ایشان گفت هم، اسلام به ایران خدمت کرده؛ ایران هم به اسلام خدمت کرده. «خدمات متقابل ایران و اسلام» همانقدر ارزش دارد که کتاب «عدل الهی» شهید مطهری. مرحوم شهید مطهری نمونۀ یک شخصیت روحانی متناسب با زمان است که میتواند در چالش اول، کار درست بکند و اقدام بجا انجام دهد. البته شبیه ایشان بازهم داشتیم و بحمدالله امروز هم داریم. امروز در قم فضلای جوانی به این کارها مشغول هستند؛ خوب هم مشغول هستند؛ من با بعضی از آنها و آثارشان آشنایم؛ اما این در حوزههای ما باید به صورت یک جریان اصیل دربیاید. همه باید خود را با این حرکت و این جریان آشنا کنند. »( رهبر معظم انقلاب، ۱۵/۴/۸۳ )
۷-امکان طراحی مسابقه های تلویزیونی
رهبر معظم انقلاب می فرمایند:«امروز جوانان ما، با ذهن سیال خودشان سؤالهایی دارند. این سؤالها را نباید حمل بر ایرادگیری کنید. تا یک جوان سؤالی کرد، بگوییم: «آقا، ساکت!» گویا دارد کفر میگوید! جوان است. ذهن جوان، سیال است. افکار غلط و استدلالهای نادرست، امروز در همه جای دنیا با توجه به روابط صوتی و بصریای که وجود دارد، گسترده است. جوان ما، برایش سؤال به وجود میآید. چه کسی باید این را برطرف کند؟ من و شما باید برطرف کنیم. اگر شما نروید و آن خلأ فکری را به شکل درست پر نکنید، یا آن سؤال و اشکال را برطرف نکنید، کس دیگری میرود و به شکل غلط، جواب او را میگوید. روحانی باید با اندیشۀ ناب اسلامی از بهترینش، مستدلترینش و قویترینش مجهز باشد. ما اینطور اندیشهها و حرفها، بسیار داریم. یک نفر مثل شهیدمطهری (رضواناللهتعالیعلیه)، یک جامعۀ دانشگاهی را در مقابل خود، به قبول و اذعان و تسلیم وا میداشت. در همان دانشکدهای که آن بزرگوار تدریس میکرد، کسانی بودند که به طور صریح، ضد دین تبلیغ میکردند و درس میگفتند. آن از ذهنیت صحیح استفاده نمود و فضا را قبضه کرد. »( رهبر معظم انقلاب، ۲۶/۳/۷۲ )
استفاده از اندیشه استاد مطهری در طراحی مسابقات تلویزیونی می تواند به بخش قابل توجهی از نیازهای فکری جوانان پاسخگویی نماید.نظیر مسابقه تلویزیونی”از تومی پرسند” که در طول چند سال اخیر از شبکه های تلویزیون پخش گردید.
۸-امکان تولید برنامه های گفتگومحور چالشی ومناظره ای
از دیگر ظرفیت های اندیشه استاد مطهری امکان استفاده از اندیشه ایشان در بخش ایده ها و محتوای برنامه های گفتگو محور است در این رابطه می توان با استخراج ایده های محتوایی مناسب از اندیشه استاد مطهری به صورت کاملاً هدفمند به نیازهای فکری جوانان پاسخ گویی نمود. در این رابطه رهبر معظم انقلاب می فرمایند:« بعد از این هم بلاشک چالشهای جدیدی را روز بهروز برای جوانان بهوجود میآوردند. ما باید در این جا خود را آماده کنـیم، و میتوانیم. سرمایۀ غنی و تمامنشدنیای که امروز از فرهنگ اسلامی در اختیار ماست، در این مصاف امکانات خیلی فراوانی در اختیار ما میگذارد؛ اگر ما اهل استفادۀ از اینها باشیم. حقیقتاً یک زرادخانۀ عظیم فکری و فرهنگی در اختیار ماست؛ اگر بتوانیم از آن درست استفاده کنیم. امروز خوشبختانه فضلای جوانی هستند؛ من میبینم. در حوزۀ قم، در تهران، فضلا، علما، افراد صالح، شایسته، از لحاظ علمی، از لحاظ بلندنظری و فکر قوی مراکز فرهنگی اثر گذار [رسانه ها] وجود دارند؛ باید وارد این میدانها شوند و حضور در این میدانها را گسترش دهند. امروز از دورۀ فعالیت مرحوم شهید مطهری- یعنی سالهای دهۀ ۴۰و۵۰- نیاز ما به مراتب بیشتر است. آن روز نیاز ما یکطور بود، امروز نیاز ما بسیار وسیعتر و عمیقتر است و لازم است این جریان ادامه پیدا کند. »( رهبر معظم انقلاب، ۱۸/۱۲/۸۲)
۹-امکان استفاده از ظرفیت های هنری در برنامه های نمایشی
از دیگر شیوه هایی که رهبر معظم انقلاب به منظور ارائه اندیشه های استاد مطهری پیشنهاد می فرمایند استفاده از شیوه های هنری است . ایشان در این رابطه می فرمایند:«شیوههای هنری جای خود را دارد. به عقیدۀ من، ما در زمینۀ شیوههای هنری هنوز مهارت و زبردستی لازم را پیدا نکردهایم تا بتوانیم کاری که میخواهیم، بکنیم و چهرههای علمی ما که گاهی در فیلمها و سریالها ظاهر میشوند، نمیتوانند آن انطباع و انعکاس را در ذهن بینندگان و مخاطبان خود پیدا کنند که آشنایان با این چهرهها به آن اعتقاد دارند؛ غالباً چیز دیگری از آب درمیآید، که باید در زمینۀ کار هنری هم دقت بیشتری صورت بگیرد. بنابراین نقش شهید مطهری باید آشکار شود. شهید مطهری پهلوان میدانی بود که کسی وارد آن نشده بود. »( رهبر معظم انقلاب، ۱۸/۱۲/۸۲)
از اقدامات خوب رسانه ی ملی، آشنا کردن مردم با حوادث روزگاران گذشته، مفاخر ملی گذشته و معاصر در قالب داستانی چه در تله فیلمها و یا سریالهای داستانی بوده است.از نمونههای خوب این سریالها میتوان به سریال امام علی(ع) ، سربداران، ابوعلی سینا و در حوزه تاریخ معاصر به سریال دکتر قریب اشاره کرد. یقیناً تاثیری که چنین سریالهایی در آشنا کردن توده میلیونی با یک حادثه تاریخی یا یک شخص دارد از صدها منبر و دهها کتاب و گفتگو بیشتر است. از نظر تیپ سازی نیز تصویر کلام را تجسم میبخشد. چنانکه امروز اگر نام شهریار یا دکتر قریب یا عمر و عاص و مالک اشتر و همزه و عمر مختار برده شود، مردم تنها تصویری که در ذهنشان وجود دارد تصاویری است که در سریالها و فیلمهای سینمایی دیدهاند. البته ضعف این سریالها نیز در شناخت مردم از آن حادثه یا شخصیتها میتواند تاثیر کاملاً منفی بگذارد.
۱۰-امکان ایده گیری از اندیشه استاد مطهری
«مطالب شهیدمطهری (رضواناللهعلیه) هنوز مطالب نویی است؛ مطالبی است که در نظام ما لازم است. مثلا شما میخواهید دربارۀ تقوا بحث کنید. آقایمطهری حدود سیسال قبل- در سال ۱۳۳۹- در تهران چند سخنرانی دربارۀ تقوا کردند که در همین «گفتار ماه» منتشر شده است؛ نگاه کنید ببینید چهقدر پایهاش بالاست و چهقدر با مطالبی که ممکن است ما در یک منبر بیمطالعه بگوییم، متفاوت است؛ اینها را ما باید بلد باشیم. »( رهبر معظم انقلاب، ۵/۱۲/۷۰)
به منظور اجرایی نمودن پیشنهاد ومطالبه رهبر معظم انقلاب از راه کارهای راهبردی کردن پیام ها برای استفاده در تلویزیون این است که در وهله اول پیشنویسی از ایده ها یا طرح های مهم که شامل (نوآوریها، تحلیلهای عمیق، پاسخ به شبهات روز، ، نظایر آن) در حوزه طرح وبرنامه منطبق با مفاهیم مفاهیم بنیادین دینی و مناسبت ها تهیه شود.سپس در شورایی مرکب از متخصصین بررسی و برای اجرایی وکاربردی شدن در اختیار ساختار های مختلف برنامه سازی به تناسب مأموریت تخصصی شبکه ها وگروه های برنامه سازی ارائه شود تا تولید بر مبنای آن صورت گیرد.
۲- راهکارهای رسانه ای تبلیغ اسلام در اندیشه استاد مطهری
تبلیغ در اندیشه اسلامی یعنی رساندن حقایق الهی به جانهای بشر، و لازمۀ این معنا رساندن حقایق الهی به گوش و چشم بشر با پشتوانهای از استدلال و منطق محکم است تا ابتدا عقول آن را دریافت کرده و اذعان به درست بودن آن نموده سپس به قلب رسیده و به صورت باور و اعتقـاد درآید. بنــابراین تبلیغات دینی برخلاف برداشت عوامانه کار بسیار مهمی است که بر عهدۀ انبیاء و اولیاء الهی نهاده شده است. در این قسمت تلاش می نماییم به بررسی ابعاد مفهومی و موضوعی و اهمیت تبلیغ دینی مبتنی بر اندیشه استاد مطهری بپردازیم و در نهایت تلاش می نماییم به تبیین مخاطب شناسی تبلیغ دینی و ابعاد سلبی و ایجابی راهکارهای رسانه های تبلیغ دینی بپردازیم.
الف-مفاهیم و کلیات
۱-معنی تبلیغ
««تبلیغ» کلمهای است که در قرآن مجید زیاد استعمال شده است. بدبختانه این کلمه در عرف امروز سرنوشت شومی پیدا کرده، به طوری که امروز در عرف ما فارسی زبانها تبلیغ یعنی راست و دروغ جور کردن و در واقع فریبکاری و اغفال برای به خورد مردم دادن یک کالا؛ و لذا گاهی که کسی دربارۀ موضوعی صحبت میکند، وقتی میخواهد بگوید اینها اساسی ندارد میگوید: آقا اینها همه تبلیغات است، همه دروغ و فریبکاری است. بدین جهت، گاهی میبینیم بعضی با استعمال این کلمه در مورد امور دینی موافق نیستند…تبلیغ با وصول و با ایصال معنی نزدیک دارد. در زبان عربی در خیلی موارد، ظرافتها و لطافتهایی است که اینها را ما مثلاً در زبان فارسی خودمان- با این که زبان شیرین و وسیعی است- نمیبینیم. ما در زبان عربی کلمۀ «ایصال» داریم، کلمۀ «ابلاغ» هم داریم. معنی «ایصال» چیست؟ مثلاً اگر بگوییم پارچهای را ایصال کردم، یعنی آن را رساندم. «ابلاغ» در فارسی یعنی چه؟ اگر بگوییم فلان چیز را ابلاغ کردم، باز میگوییم یعنی رساندم. در فارسی در مورد هر دوی اینها کلمۀ «رسیدن» و «رساندن» به کار برده میشود، ولی در زبان عربی «ایصال» را به جای «ابلاغ» نمیشود به کار برد و «ابلاغ» را هم به جای «ایصال» نمیتوان به کار برد. «ایصال» معمولاً در مورد رساندن چیزی به دست کسی یا در حوزۀ کسی است، یعنی در مورد امور جسمانی و مادی به کار میرود. اگر کسی بخواهد پاکتی را به شخص دیگری برساند، در اینجا کلمۀ «ایصال» را به کار میرود. یا اگر کسی پیش شما امانتی دارد (امانت مادی) و شما این امانت را به او برسانید، اینجا میگویند امانت را به صاحبش ایصال کرد.
ولی ابلاغ، در مورد رساندن یک فکر و یا یک پیام است، یعنی در مورد رساندن چیزی به فکر و روح و ضمیر و قلب کسی به کار میرود. و لهذا محتوای ابلاغ نمیتواند یک امر مادی و جسمانی باشد، حتماً یک امر معنوی و روحی است، یک فکر و یک احساس است و به عبارت دیگر معمولاً ابلاغ را در مورد پیامها و سلامها و امثـال اینها به کـار میبرند، میگویند: ابلاغ پیام کرد، ابلاغ سلام کرد. وقتی که ابلاغ پیام میکند یعنی فکری را، پیغامی را به دیگران میرساند، و هنگامی که ابلاغ سلام میکند، ابلاغ احساسات میکند، ابلاغ عشق میکند. در مورد چنین چیزهایی کلمۀ «تبلیغ» و «ابلاغ» به کار میرود، و قرآن کریم این کلمه را در مورد رسالات که عبارت است از پیامها به کار برده است. پس تبلیغ یعنی رساندن یک پیام به کس دیگر.»(مجموعه آثار استاد مطهری،ج۱۷، صص ۳۲۰- ۳۲۱)
۲-اهمیت تبلیغ دینی
«مسألۀ دعوت مردم به سوی حق، مسألۀ تبلیغ مردم، مسألۀ ارشاد و هدایت مردم، مسألۀ حرکت دادن مردم به سوی خدا که سخن، سخن حرکت دادن است [سطح آن شناخته نشده است.] …جزء برنامۀ پیغمبران یکی این حرکت دادن است…آن حرکت بزرگی که انبیاء میدهند، حرکتی است که انسان را از منزل نفس به سوی حق سوق میدهند… هرکس در این کار با انبیاء رقابت کرد، آن وقت میتوانیم برایش حساب باز کنیم. فلان رهبر انقلابی مردم را در جهت منافعشان حرکت داده است ولو به نام احقاق حقوقشان؛ و به نام هم نمیگوییم، واقعاً برای به دست آوردن حقوقشان، تعبیر مقدس هم میکنیم؛ کار بزرگی است اما کار کوچک انبیاست. کار انبیاء که رقیب ندارد و هر داعی الیالله و هر مبلّغ و رسانندۀ پیام خدا باید آن را تعقیب کند، به دنبال پیغمبر و علی برود و کـاری مشکل است این است: حرکت دادن انسـانها از خـودی، خــودخواهی، نفـسپرستـی و نفعپرستی، به سوی حقپرستی و حقیقیتپرستی. این است که کار، بسیار کار دشواری است.»( مجموعه آثار استاد مطهری،ج۱۶، صص ۱۴۰-۱۴۱ )
۳-هدف تبلیغ
«برخى تبلیغ ها براى آگاهى و اطلاع است، یعنى رسالت در حد اطلاع و آگاهى تمام مىشود. تبلیغات بازرگانى از این قبیل است. برخى یک مقدارى بالاتر است، استدلال و اقناع عقلى هم لازم است، مثل استدلالهاى اخلاقى فلسفى و اجتماعى فلسفى. اما برخى دیگر علاوه بر همه اینها براى ایجاد علاقه و ایمان و گرایش و کشش و ایجاد حس گذشت و فداکارى است.» (مطهری ، ۱۳۸۹، یادداشتها ،ج۲ ،ص ۷۳ )
ب-شناخت مخاطب
استاد مطهری از ضرورت های تبلیغ را شناسایی صحیح مخاطب به ویژه نسل جوان می داند ودر این رابطه دیدگاه هایی دارد که ذیلاً به مهمترین آنها اشاره می شود:
۱-شناخت جوان
«من معتقدم که فعلاً دردی در اجتماع هست. آن درد از نوع بیماری و انحراف اخلاقی نیست، دردی است که از طبیعت و فطرت متکامل اجتماع برمیخیزد. باید به آن توجه و آن را رهبری کرد. بیماری نیست که بخواهد علاج شود، حاجت است باید رسیدگی شود. انحرافها و بیماریهایی که همراه آورده، مولود رسیدگی نکرن و پیشبینی نکردن و در فکر چاره نبودن این درد است.»( همان،یادداشتها، ج۲، ص۳۰۹ )
۲-توجه به امتیازات نسل جوان
«نسل جوان ما مزایایی دارد و عیبهایی. زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساساتی دارد که در گذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد. در عین حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد و باید آنها را چاره کرد. چاره کردن این انحرافات بدون در نظر گرفتن مزایا یعنی ادراکات و احساسات و آرمانهای عالی که دارد و بدون احترام گذاشتن به این ادراکات و احساسات میسر نیست. باید به این جهات احترام گذاشت. رودربایستی ندارد؛ در نسل گذشته فکرها این اندازه بازنبود، این احساسات با این آرمانهای عالی نبود. باید به این آرمانها احترام گذاشت. اسلام به این امور احترام گذاشته است. اگر ما بخواهیم به این امر بیاعتنا باشیم محال است که بتوانیم جلو انحرافهای فکری و اخلاقی نسل آینده را بگیریم. روشی که فعلاً ما در مقابل این نسل جوان پیش گرفتهایم که روش دهانکجی و انتقاد صِرف و مذمّت است و دائماً فریاد ما بلند است که سینما این طور، تئاتر این طور، مهمانخانههای بین شمیران و تهران این طور، رقص چنین، استخر چنان، و دائماً وای وای میکنیم درست نیست. باید فکر اساسی برای این انحرافها کرد.»( مجموعه آثار، ج۲۴، ص۵۲۸)
۳-توجه به احساسات و روحیات جوان
«بدون شک یک حالت دهشت و خودباختگی در نسل جدید نسبت به تمدن اروپایی هست که هرچه از اروپاست میپسندند و حالت تسلیم بلاشرط دارند، جنبۀ، بله قربان دارند، به قول یکی از دوستان، مسجد شاه اصفهان را هم تا اروپاییها تصدیق نکنند اینها شاهکار معماری نمیشناسند، همچنین نوابغ و شخصیتهای ادبی و علمی و فلسفی گذشتۀ ما.»( همان،یادداشتها، ج۲، ص۲۹۵ )
۴-شناخت تفاوت های نسل جدید در مقایسه با قدیم
«در نسل جدید اندیشههای نو و ایدهآلهای نو و ادراکات و احساسات نو هست. در نسل جوان توجه به طرد تسلطهای سیاسی و اقتصادی و احساس استقلال سیاسی و اقتصادی هست که در نسل قدیم نیست. در نسل جدید در برابر مقررات قدیم تسلیم بلاشرط نیست، هرچند در برابر سنتهای اروپایی این تسلیم بلاشرطی هست. هرکدام دیگری را متهم میکند به تقلید کورکورانه، جدید قدیم را به تقلید کورکورانۀ آباء، و قدیم جدید را به تسلیم و تقلید از اروپاییان (همانطوری که در ورقۀ «تقلید» گفتهایم ما دو نوع تقلید داریم) و هریک دیگری را به نوعی از تقلید متهم میکند. و آیا هر دو راست میگویند؟
در نسل جدید میل به حرکت و پیشرفت است و در نسل قدیم میل به محافظت سنن قدیم. یکی پیشرو است و دیگری محافظهکار. نسل جدید از نسل قدیم میخواهد که تعصبات خشک را کنار بگذارد.
از خصوصیات نسل جوان افراط در بدبینی و یأس و اعتقاد به توصیه و پارتی است که خطر مهلکی است. نسل جوان معتقد شده که علم و هنر فایده ندارد، اساس پارتی و پول است. از خصوصیات نسل جوان خودکشی و مرگ و میرهای غیرطبیعی است که نامش حساسیت و حقیقتش کم ظرفیتی است.»( همان، صص ۲۹۵- ۲۹۶ )
۵-ضرورت شناخت زبان و منطق نسل جدید
«ریشۀ بیشتر انحرافات دینی و اخلاقی نسل جوان را در لابلای افکار و عقاید آنان باید جستجو کرد. فکر این نسل از نظر مذهبی آنچنان که باید رهنمایی نشده است و از این نظر فوقالعاده نیازمند است.
اگر مشکلی در راهنمایی این نسل باشد بیشتر در فهمیدن زبان و منطق و روبرو شدن با منطق و زبان این نسل است. و در این وقت است که هر کسی احساس میکند این نسل، برخلاف آنچه ابتدا به نظر میرسد، لجوج نیست، آمادگی زیادی برای دریافت حقایق دینی دارد.
ما در تربیت دینی بسیار محتاجیم به این که بین دستگاههای تربیتی و دینی، اعم از خطابه و منبر و از کتب و روزنامهها و مجلات دینی، هماهنگی باشد و مولّد ذوق و سلیقه واحد- البته صحیح- باشد، تا در حوادث و سوانحی که برای جامعه پیش میآید جامعه یک جور عکسالعمل نشان بدهد. »(همان، ج۱۹، صص ۳۷۷-۳۷۸ )
۶-شناخت نیازهای و ویژگی های جوان
به اعتقاد شهید مطهری، عالمان دینی اگر با زبان نسل جوان آشنا باشند، درخواهند یافت که «این نسل، برخلاف آنچه ابتدا به نظر میرسد، لجوج نیست، و آمادگی زیادی برای دریافت حقایق دینی دارد.»( همان.)
«مسائل رهبری با روان بشر سر و کار دارد، جلب همکاری روانها و به حرکت درآوردن آنها به سوی هدفی مقدس و عالی مهارت و ظرافت فوقالعاده میخواهد. کار هر کس نیست. امروزه پس از پیشرفتهای حیرتانگیز روانشناسی و جامعهشناسی و بالاخره انسانشناسی، هنگامی که سیره رهبری اولیاء را مطالعه میکنیم، میبینیم بر دقیقترین ملاحظات روانی و به اصول دقیق علمی رهبری منطبق است.»( همان. )
۷-داشتن روانشناسی عملی و تجربی نسبت به مخاطبان
«مبلغ باید بداند که کافی نیست که تنها سخن صحیح و درست بگوید و توجه به عکسالعمل روحی افراد و به عبارت دیگر توجه به تعبیرها و تفسیرها نداشته باشد. از این رو لازم است دقیقاً روانشناسی عملی و تجربی نسبت به اجتماع خود داشته باشد. (این مربوط است به حامل پیام).»( یادداشتها، ج۲، ص ۶۳)
۸-انطباق پیام با نیازهای مخاطب
برای این که محتوای یک پیام غنی و نیرومند باشد، باید با احساسات بشر انطباق داشته باشد. انسان کانونی دارد غیر از کانون عقلی و فکری به نام کانون احساسات که آن را نمیتوان نادیده گرفت. توافق و هماهنگی با احساسات و تا حدی اشباع احساسات عالی و رقیق بشر و نیز هماهنگی با نیازهای زندگی و نیازهای عملی و عینی بشر، از دیگر شرایط غنی بودن محتوای یک پیام است. اگر پیامی با نیازهای طبیـعی بشر ضـدیت داشته باشد نمیتواند موفق باشد.( مجموعه آثار استاد مطهری،ج ۱۷، صص ۳۲۵- ۳۲۶ )
۹-شناخت نیازها و ویژگی های کودکان و نوجوانان
«دل نوجوان و روح نوجوان مانند کاغذ سفید است که بهترین آمادگى را براى قبول خط دارد. در حدیث است که امام صادق علیه السلام به مردى از اصحابش که ظاهراً در بحرین تبلیغ مىکرد فرمود: علیک بالاحداث. در قرآن است درباره موسى: فما امن لموسى الّا ذریه من قومه که تفسیر شده به جوانان و کوچکها. و به طور کلى دعوتها را جوانان بهتر آمادگى پذیرایى دارند. باید توجه داشته باشیم که روح جوان بلکه روح بشر عموماً براى پذیرش مسلّمات دینى اگر به صورت جالب و زندهاى عرضه بشود، آماده است. »( همان، ج۴ ، ص ۱۲۶ )
۱۰-توجه به استعداد و طاقت تحمل مخاطب
«روح انسان فوقالعاده لطیف است و زود عکسالعمل نشان میدهد. اگر انسان در یک کاری بر روح خودش فشار بیاورد- تا چه رسد به روح دیگران- عکسالعملی که روح انسان ایجاد میکند گریز و فرار است. مثلاً در عبارت، جزء توصیههای پیغمبر اکرم این است که عبارت را آن قدر انجام دهید که روحتان نشاط عبادت دارد یعنی عبادت را با میل و رغبت انجام میدهید. وقتی یک مقدار عبادت کردید، نماز خواندید، مستحبات را بجا آوردید، نافله انجام دادید، قرآن خواندید و بیدار خوابی کشیدید، دیگر حس میکنید الآن این عبادت سخت و سنگین است یعنی به زور دارید بر خودتان تحمیل میکنید. فرمود: دیگر اینجا کافی است، عبادت را به خودت تحمیل نکن. همین قدر که تحمیل کردی، روحت کمکم از عبادت گریزان میشود و گویی عبادت را مانند یک دوا به او دادهای. آن وقت یک خاطرۀ بد از عبادت پیدا میکند. همیشه کوشش کن در عبادت نشاط داشته باشی و روحمت خاطرۀ خوش از عبادت داشته باشد.»( . مجموعه آثار استاد مطهری،ج۱۶، ص۱۵۸)
ج-راهکارهای برنامه سازی
استاد مطهری در رابطه با تبلیغ صحیح وبایسته راهکارهایی ارائه نموده اند- که اگر با نگاه استنباطی بخواهیم آنها را بررسی نماییم عمدتاً به رسانه مربوط می شوند- در این قسمت به مهمترین راهکارهای ایجابی و سلبی تبلیغ دینی از طریق رسانه اشاره می شود. منظور از راهکارهای ایجابی روشهایی است که تحقق آنها عامل راهگشا در دست یابی به تبلیغ دینی مطلوب است. و منظور از راهکارهای سلبی موانعی است که وجود آنها عواملی مانع در جهت دست یابی به تبلیغ دینی مطلوب است.
۱- راهکارهای ایجابی
۱-۱-داشتن نگاه یکسان نسبت به مخاطبان
«یکی دیگر از خصوصیات بسیار بازر سبک تبلیغی پیغمبران- که شاید در مورد رسول اکرم(ص) بیشتر آمده است- مسأله تفاوت نگذاشتن میان مردم در تبلیغ اسلام است…شنیدهاید که یکی از همین شخصیتها که مسلمان شده بود، در مجلس رسول خدا نشسته بود (سنت و سیره رسول اکرم(ص) این بود که اولاً در مجلس بالا و پایین قرار نمیدادند؛ معمولاً حلقهوار و دایرهوار مینشستند تا مجلس بالا و پایین نداشته باشد. ثانیاً نهی میکردند که در هنگام ورود ایشان کسی جلوی پایشان بلند شود؛ میگفتند این، سنت اعاجم است.»( مجموعه آثار استاد مطهری،ج۱۷، صص ۳۵۸- ۳۵۹ )
۱-۲-داشتن اخلاص در بیان و عمل
« در قرآن راجع به ابلاغ و دعوت، کلمۀ «نُصح» از زبان داعیان الهی زیاد آمده است. نصح یعنی خیرخواهی به معنی خلوص، چون نصح در لغت عرب در مقابل غِشّ است. وقتی که در یک جنسی، در یک کالایی از غیر خودش قاطی کنند اصطلاحاً میگویند غشّ داخلش کردهاند. نصح که در مقابل غشّ است یعنی سخن باید خلوص داشته باشد، یعنی از کمال خیرخواهی طرف و از سوز دل برخاسته باشد. آن کسی میتواند داعی الیالله و مبلغ پیام خدا باشد که سخنش نصح باشد، یعنی هیچ انگیزهای جز خیر و مصلحت مردم نداشته باشد، سخنش از سوز دل برخیزد که: «انَّ الکلام اذا خرج من القلب دخل فی القلب و اذا خرج من اللسان لم یتجاوز الاذان» سخن کز جان برون آید نشیند لاجرم بر دل، و سخنی که فقط از زبان بیرون بیاید و دل از آن بیخبر باشد، از گوشهای مردم تجاوز نمیکند.»( مجموعه آثار استاد مطهری،ج۱۶، صص ۱۴۹- ۱۵۰ )
۱-۳-داشتن حسن ابلاغ و صلاحیت فنی و اخلاقی
«حسن ابلاغ و صلاحیت فنی و اخلاقی مبلغین ازدیگر عوامل پیامرسان از نظر صلاحیت فنی، اخلاقی، عملی از شرایط مبلغین است.» (مجموعه آثار استاد مطهری، ج۱۶، صص ۹۷- ۹۸ )
۱-۴-داشتن صبر و استقامت
« مسأله دیگری که در روش تبلیغ مطرح است مسأله صبر و استقامت است: «فاصبر لحکم ربک و لا تکن کصاحب الحوت»، «فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل» پایدار باش، خویشتندار باش، استقامت داشته باش، «فاستقم کما امرت» همان طور که فرمان داده شدهای استقامت داشته باش. جمله «فاستقن کما امرت» در دو سوره، یکی در سوره شوری و دیگر در سوره هود ذکر شده است. در سوره هود میفرماید: «فاستقم کما امرت و من تاب معک» خودت و مؤمنینی که با تو هستند، همهتان استقامت داشته باشید. در سوره شوری مخاطب، شخص پیامبر(ص) است. از رسول خدا(ص) نقل کردهاند که فرمود: «شیبتنی سوره هود» سوره هود ریش مرا سفید کرد، آن آیهای که میگوید: «فاستقم کما امرت و من تاب معک» استقامت داشته باش، ولی تنها به خود من نگفته، بلکه گفته خودم و دیگران، آنها را هم به استقامت وادار کن.»( مجموعه آثار استاد مطهری،ج۱۷، صص ۳۵۹- ۳۶۰)
۱-۵-مراقبت از شکل و نتیجه تبلیغ
استاد مطهری بر این باور است که مبلغان دینی دو گونه مسئولیت دارند:
الف- مسئولیت شکل: یعنی شارع مقدس بعضی از تکالیف دینی را با شکل، اجزا و شرایط مشخص از دینداران خواسته است و دینداران موظف هستند که بدون تصرف به همان شکلی که دین از آنها خواسته است، تکلیف را بجا بیاورند؛ مانند نماز، روزه و حج. این گونه تکالیف را تعبّدی میگویند.
ب- مسئولیت نتیجه: شارع مقدس از دیندار و عالم دینی فقط نتیجه را خواسته است؛ به عبارت دیگر فرد دیندار و عالم دینی مسئولیت به دست آوردن نتیجه را دارد. دین برای رسیدن به نتیجه، روش ثابت و معینی را تعیین نکرده است. به اعتقاد استاد مطهری، رهبری نسل جوان از نوع دوم است یعنی دین از دینداران و عالمان دینی، فقط هدایت و رهبری نسل جوان را خواسته است؛ ولی برای رهبری و هدایت او، وسیله و روش ثابت و جاویدی معین نکرده است. بلکه یافتن روشهای رهبری را در هر زمان و در هر شرایط، برعهده عالمان دینی نهاده است. (ده گفتار، مرتضی مطهری، ص ۱۶۳٫ )
۱-۶-ابتکار عمل و استفاده از متدهای جدید
استاد مطهری میفرمایند:«مهمتر از اینکه طرحی برای این نسل تهیه کنیم، این است که این فکر در ما قوت بگیرد که مسئله رهبری و هدایت از لحاظ تاکتیک و کیفیت عمل در زمانهای متفاوت و درمورد اشخاص متفاوت، فرق میکند و ما باید این خیال را از کله خود بیرون کنیم که نسل جدید را با همان متد قدیم رهبری کنیم.»( مطهری ،۱۳۸۹،ده گفتار، ص ۱۷۹٫)
۱-۷-توجه به ماهیت پیام (حقانیت و غنیبودن محتوای آن)
«اولین شرط موفقیت یک پیام، عقلی بودن، قدرت و نیرومندی محتوای آن است؛ یعنی این که خود آن پیام برای بشر چه آورده باشد، چگونه برآورنده نیازهای بشر باشد. بشر صدها نیاز دارد، نیازهای فکری، احساسی، عملی، اجتماعی و مادی. یک پیام نه تنها نباید برضد نیازهای بشر باشد بلکه باید موافق و منطبق بر آنها باشد. یک پیام در درجه اول باید منطقی باشد، یعنی با عقل و فکر بشر سازگار باشد؛ به گونهای باشد که جاذبه عقل انسان آن را به سوی خودش بکشد. یک پیام اگر ضد منطق و عقل باشد ولو مثلاً احساسی باشد، برای مدت کمی ممکن است دوام پیدا کند ولی برای همیشه قابل دوام نیست. این است که قرآن کریم دائماً دم از تعقل و تفکر میزند. قرآن هرگز عقل و منطق را ترک نکرده است، بلکه از عقل و منطق به عنوان یک پایه برای خود استفاده کرده و دعوت به تعقل نموده است.» (مجموعه آثار استاد مطهری، ج۱۶، صص ۹۷- ۹۸)
۱-۸-ابلاغ پیام به دل مخاطب
«یک جهت است که این کار را دشوار میکند. آیا در ابلاغ پیامبران و ابلاغ دعوت الهی، کافی است که این پیام به عقلها رسانده شود؟ به حس که گفتیم هیچ کافی نیست، باید این پیام به مرحلۀ عقل هم برسد. آیا این کافی است؟ نه، این تازه مرحلۀ اول مطلب است. یک معلم وظیفهاش فقط همین است که سخن خودش را، علم خودش را به عقل دانشآموز برساند. میآید پای تخته سیاه میایستد، دانشآموز آنجا نشسته است، مسألۀ ریاضی را برایـش طـرح مـیکنـد. اول که اصـل مسأله را طرح میکند، دانشآمـوز عقلـش هنـوز نمیداندکه واقعاً این جور هست یا نه؛ دلیل میخواهد. بعد که معلم برهان و دلیل ریاضی را اقامه کرد، آنجاست که مدعای او وارد عقل دانشآموز شده است. اما پیغمبران نیامدهاند که فقط مدعاهایی را وارد عقل مردم کنند. فلاسفه، کاری که دارند، هر اندازه موفق بشوند، این است که سخنی را تا عقل مردم نفوذ میدهند اما از آن بیشتر دیگر نه. پیام الهی گذشته از این که در عقلها باید نفوذ کند، در دلها باید نفوذ کند؛ یعنی باید در عمق روح بشر وارد بشود و تمام احساسات او یعنی تمـام وجودش را در اختیــار بگیرد..»( مجموعه آثار استاد مطهری،ج ۱۶، صص ۱۴۵- ۱۴۶)
۱-۹-استفاده از روش تبشیر و انذار
« «تبشیر» مژده دادن است، از مقولۀ تشویق است. مثلاً اگر شما بخواهید فرزند خودتان را وادار به یک کار کنید، از یکی از دو راه یا از هر دو راه در آن واحد وارد میشوید: یکی راه تشویق و نوید که مثلاً وقتی میخواهید بچه به مدرسه برود شروع میکنید آثار و فواید و نتایجی را که مدرسه رفتن دارد برای بچه ذکر کردن تا میل و رغبت او برای این کار تحریک بشود و طبع و روحش عاشق و متمایل به این کار گردد و به این سو کشیده شود؛ و راه دوم این که عواقب خطرناک مدرسه نرفتن را ذکر میکنید که اگر انسان مدرسه نرود و بیسواد بماند، بعد چنین و چنان میشود؛ و بچه برای این که از آن حالت فرار کند، به درس خواندن رو میآورد. یکی از دو کار شما یعنی تشویق و تبشیر شما کشاندن بچه است از جلو، دعوت و تشویق و تحریک رغبت اوست از جلو، و کار دیگر شما یعنی انذار و ترساندن (البته به همان معنایی که عرض کردم: اعلام خطر کردن) راندن اوست از پشت سر. این است که میگویند تبشیر، قائد است و انذار، سائق. «قائد» یعنی جلوکش. کسی که مهار اسب یا شتری را میگیرد، از جلو میرود و حیوان از پشتسرش، او را میگویند قائد. و «سائق» آن کسی را میگویند که از پشت سر حیوان را میراند. تبشیر حکم قائد را دارد یعنی از جلو میکشد، و انذار حکم سائق را، یعنی از پشت سر میراند، و هر دوی اینها یک عمل انجام میدهند. حال اگر این دو با یکدیگر باشد، هم قائد وجود داشته باشد و هم سائق، یکی از جلو حیوان را بکشد و دیگری از پشت سر حیوان را براند، هر دو عامل در آن واحد حکمفرما بوده است. و این هر دو برای بشر ضروری است، یعنی تبشیر و انذار هیچکدام به تنهایی کافی نیست. تبشیر شرط لازم هست ولی شرط کافی نیست. انذار هم شرط لازم هست ولی شرط کافی نیست. این که به قرآن کریم «سبعالمثانی» گفته میشود شاید یک جهتش این است که همیشه در قرآن تبشیز و انذار مقرون به یکدیگر است، یعنی از یک طرف بشارت است و نوید، و از طرف دیگر انذار و اعلام خطر.
در دعوت، این هر دو رکن باید توأم باشد. اشتباه است اگر داعی و مبلغ تکیهاش تنها روی تبشیرها و یا انذارها باشد، و بلکه جانب تبشیر باید بچربد. و شاید به همین دلیل است که قرآن کریم تبشیر را مقدّم میدارد: «بشیراً و نذیراً، مبشراً و نذیراً».»( مجموعه آثار استاد مطهری،ج۱۶، صص ۱۵۴- ۱۵۵)
۱-۱۰-استفاده از روش تنفیر
«غیر از تبشیر و انذار، یک عمل دیگر داریم که اسمش «تنفیر» است. تنفیر یعنی عمل فرار دادن. گاهی انسان میخواهد انذار کند، انذار را با تنفیر اشتباه میکند. انذار آن وقت انذار است که عمل سائق را انجام بدهد یعنی واقعاً از پشتسر، شخص را به سوی جلو براند. ولی عمل تنفیر یعنی کاری کردن که او فرار کند. باز به همان حیوان مثال میزنم: مثل این است که انسان حیوانی (شتری، اسبی) را میکشد، بعد میخواهد او را بیشتر پشت سر خودش حرکت بدهد، نوعی «های و هو» میکند که یکمرتبه این حیوان، محکم سرش را به عقب میکشد، افسارش را پاره میکند و فرار میکند. این را میگویند «تنفیر». در روح انسان، گاهی بعضی از دعوتها نه تنها سوق دادن و قائدیت نیست بلکه تنفیر است، یعنی نفرت ایجاد کردن و فرار دادن است. و این، اصلی است روانی؛ روح و روان انسان این طور است. همان مثال بچه و مدرسه را عرض میکنیم: بسیاری از اوقات، پدر و مادرها یا بعضی از معلمهای بچهها به جای تبشیر و انذار، تنفیر میکنند، یعنی کاری میکنند که در روح بچه یک حالت تنفّر و گریز از مدرسه پیدا بشود و عکسالعمل روح این بچه گریز از مدرسه است.»( مجموعه آثار استاد مطهری،ج۱۶، صص ۱۵۶- ۱۵۷ )
۱-۱۱-استفاده از روش تذکر و استمرار
«نکتۀ دیگر در تبلیغ و دعوت، مطلبی است که قرآن با این بیان و بیاناتی شبیه آن ذکر میکند: «ذکّر». در یک جا میفرماید: «و ذکر فانّ الذکری تنفع المؤمنین» و در جای دیگر میفرماید: «فذکر انّما انت مذکر. لست علیهم بمصیطر. الا من تولی و کفر فیعذبه الله العذاب الاکبر» که راجع به استثناء است. ای پیامبر! مردم را بیدار کن، تذکر بده، یادآوری کن.
در قرآن دو مطلب نزدیک به یکدیگر ذکر شده است: یکی تفکر و دیگر تذکر. تفکر یعنی کشف چیزی که نمیدانیم، اندیشیدن برای به دست آوردن آنچه که نمیدانیم. قرآن دعوت به تفکر هم میکند. و اما تذکر یعنی یادآوری. تَذکار یعنی به یادآوردن. خیلی مسائل در فطرت انسان و حتی گاهی در تعلیم انسان وجود دارد ولی انسان از آنها غافل است؛ احتیاج به تنبّه و بیداری دارد، احتیاج به تذکر و یادآوری دارد. به عبارت دیگر بشر دو حالت مختلف دارد: یکی حالت جهـل و دیــگر حـالت خواب و گـاهی ما از اطـراف خـودمان بیخبریم به دلـیل ایـن که نمیدانـیم؛ بیـداریم ولی چون نمیدانیم بیخبریم. و گاهی از اطراف خود بیخبریم نه به دلیل این که نمیدانیم، میدانیم ولی فعلاً خوابیم. آدم خواب، عالم است ولی حالتی بر او استیلا پیدا کرده است که از دانستههای خود استفاده نمیکند. این، در خواب ظاهـری. بـشر یـک خواب دیگـری هـم دارد که اسـم آن را «خواب غفلت» یا «غفلت» میگذارند…[قرآن خطاب به پیغمبر اکرم میفرماید] آن احساسهایی که در مردم وجود دارد [و از آنها غافلاند]، احساسهای خفته را بیدار کن.»( مجموعه آثار استاد مطهری،ج۱۶، صص ۱۶۵- ۱۶۶)
۱-۱۲-مقابله با تبلیغات بیگانگان
از نگاه استاد مطهری از ضرورت های تبلیغ برای نسل جدید مراقبت از این قشر در مقابل تبلیغات سوء رسانه های بیگانه است . از نگاه ایشان رسانه های بیگانه با ترفند ها وتبلیغات مختلف تلاش می نمایند در مرحله اول جوانان را نسبت به فرهنگ خود غافل وحتی متنفر نمایند و در مرحله بعد فرهنگ انحرافی خود را جایگزین نمایند لذا نباید نسبت به این هجمه های تبلیغاتی در مقابل جوانان غافل شویم وآنها را بی دفاع رها نماییم. (مجموعه آثار، ج۲ ،ص ۱۸۶ )
۱-۱۳-برگزاری کرسی های آزاد اندیشی مناظره علمی
حساسیت و دردمندی استاد مطهری درخصوص نسل جوان، قابل ستایش است و میتواند برای دیگران سرمشق و راهگشا باشد. استاد مطهری زایش سؤالات جدید و نیازهای تازه را نشانه انحراف و انحطاط و زاییده هوسها و شهوتهای نسل جوان نمیشمارد؛ بلکه آن را نشانه رشد و حیات یک جامعه و یک ملت میداند؛ البته به شرط آنکه عالمان دینی به وظیفه خود در پاسخ گویی و رفع نیازهای این نسل به خوبی عمل کنند. شاید به همین دلیل، استاد مطهری خود هیچ اندیشه و متفکری را تکفیر و تفسیق نکرد، بلکه همواره آنها را به مناظره و مباحثه دعوت میکرد. (همان،ده گفتار، صص ۲۱۸-۲۱۳٫)
۱-۱۴-بهره گیری از روشها وابزار نوین در تبلیغ دینی
از نظر استاد مطهری متولیان فرهنگی باید با بهرهگیری از ابزارهای نوین و با استفاده از هدایتهای دین و شناختن نیازها، سؤالات و روحیات نسل جوان، روشهایی را برای هدایت او برگزینند. لذا روش رهبری نسل جوان میتواند باتوجه به زمان، مکان، فرهنگ، شرایط و افراد دگرگون شود. قرآن کریم نیز این مطلب را تأیید میکند؛ زیرا برای رهبری و هدایت انسان سه روش حکمت، موعظه و جدل را پیشنهاد میکند:«اُدعُ اِلی سبیل رَبَّکَ بالحکمه و المَوعظه الحَسنه و جادِلُهُم بالّتی هیَ أَحسَن.»( قرآن کریم. سوره نحل آیه ۳) (همان،ده گفتار، صص ۲۱۸-۲۱۳٫)
۱-۱۵-تبلیغ دینی شبهه زدا باشد نه شبهه زا
از نگاه استاد مطهری تبلیغ باید شبهه زدا باشد نه شبهه زا لذا در این رابطه می فرمایند:« دلیلى ذکر کنم بىحقیقت و دروغ، بعد معلوم بشود که این دلیلى که من آوردم و راهى که براى دعوت مردم به حقیقت طى کردم دروغ بوده و اصلًا من با دروغ مردم را با ایمان کردم، این ضربهاى به ایمان مىزند که دیگر التیام پذیر نیست.
پس سخن ما در موضوع تبلیغ بود. قبلًا مثالى عرض کردم که بعضى مىگویند در راه تقویت ایمان، تهمت هم به اهل بدعت بزنید و به عبارت دیگر براى تقویت ایمان، به اهل بدعت هر دروغى مىخواهید ببندید. آنها مىخواستند یک چراغ سبز به اصطلاح داشته باشند، به بهانه اینکه هدف ما ایمان است و هر وقت هدف ایمان شد اسلام به ما چراغ سبز نشان داده که به دشمنان اسلام دروغ ببندید. گفتیم نه، هرگز اسلام براى ایمان و در راه دعوت به حق و حقیقت، دروغ را اجازه نمىدهد، به هیچ شکلى و به هیچ نحوى. سایر کارهاى مقدس هم از همین قبیل است. »( همان، ج ۱۶ ،ص ۱۳۰)
۱-۱۶-اخلاص عمل و طهارت باطن ، شرط تبلیغ
از ضرورت های تبلیغ از نظر استاد مطهری اخلاص داشتن متولیان تبلیغ است ایشان در این رابطه می فرمایند:«وقتى که در یک جنسى، در یک کالایى از غیر خودش قاطى کنند اصطلاحاً مىگویند غشّ داخلش کردهاند. نصح که در مقابل غشّ است یعنى سخن باید خلوص داشته باشد، یعنى از کمال خیرخواهى طرف و از سوز دل برخاسته باشد. آن کسى مىتواند داعى الى اللَّه و مبلّغ پیام خدا باشد که سخنش نصح باشد، یعنى هیچ انگیزهاى جز خیر و مصلحت مردم نداشته باشد، سخنش از سوز دل برخیزد که: «انَّ الْکَلامَ اذا خَرَجَ مِنَ الْقَلْبِ دَخَلَ فِى الْقَلْبِ وَ اذا خَرَجَ مِنَ اللِّسانِ لَمْ یَتَجاوَزِ الْآذانَ» «به درستى که موعظه، هنگامى که از قلب خارج شود وارد قلب میشود و هنگامى که از زبان خارج شود و عمل همراه آن نباشد از گوشها تجاوز نمى کند و در کسى اثر ندارد» (شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۸۷) سخن کز جان برون آید نشیند لاجرم بر دل، و سخنى که فقط از زبان بیرون بیاید و دل از آن بىخبر باشد، از گوشهاى مردم تجاوز نمىکند.» مطهری،مجموعهآثار، ج۱۶ ،ص ۱۵۰)
۲-راهکارهای سلبی
۲-۱-اظهار نظرهای غیر متخصصانه
«در بعضی مسائل، همۀ مردم به خود حق میدهند که اظهار نظر کنند. در قدیم دربارۀ مسائل بهداشتی، مطلب این چنین بود. اگر کسی میگفت: من فلان ناراحتی دارم، هر کس که میشنید، اظهار نظر میکرد که بلی، علتش این است و اثرش این است و چارهاش و علاجش هم این است، و دیگری که میشنید، به نحوی دیگر اظهار نظر میکرد. حقّ اظهار نظر را همه برای خود محفوظ میدانستند و اگر احیاناً نفوذ و قدرتی میداشتند و لااقل بیمار، نوعی رودرواسی از آنها میداشت، او را مجبور میکردند که این دستور را- که نتیجهاش قطعی است- به کار ببندد. کمتر فکر میکردند که اظهار نظر در مسائل بهداشتی، نیازمند به تخصص است؛ باید پزشک بود، داروشناس بود، باید سالها نزد استاد درس خواند، باید مدّتها تجربۀ علمی آموخت؛ امّا گویی همه خود را پزشک میدانستند. الآن هم در میان یک طبقه، وضع همین است.
در مسائل دینی نیز عیناً همین طور بود و هنوز هم همین طور هست و ادامه دارد. همه کس به خود حق میدهد که اظهار نظر کند. مسائل دینی- خصوصاً قسمتهای خداشناسی و توحیدی- از جملۀ پیچیدهترین مسائل علمی است که همه کس شایستگی اظهار نظر ندارد.»( مجموعه آثار، ج۱، صص ۵۵۷- ۵۵۹ )
۲-۲-شخصی سازی تبلیغ
از نظر استاد مطهری تبلیغات دینى نباید جنبه شخصى داشته باشد، یعنى به صورت دلالى براى اشخاص و یا اعمال غرض براى اشخاص دیگر درآید، و نباید آنقدر هم کلى و دور از روح زمان باشد که حتى تصور انطباق با وضع حاضر هم در اذهان پیدا نشود. (همان، ج۳،ص، ۳۵۶ )
۲-۳-استفاده از جهالت مردم
«از همه عجیبتر به نظر من این است: از وسیلۀ نامقدس استفاده کردن برای تبلیغ یک مطلب است، مطلب دیگر که از این هم رقیقتر و دقیقتر است این است که آیا از خواب مردم برای حق میشود استفاده کرد یا نه؟ مسألهای است: از خواب غفلت مردم، از جهالت و نادانی مردم به نفع دین استفاده کردن. به نظر میرسد کمتر کسی بگوید این کار مانعی دارد. میگویند این بیچاره آدم جاهلی است، آدم نادانی است، آدم بیخبری است، در همان عالم بیخبری و جهالت و نادانی خودش یک اعتقادهایی پیدا کرده…این درست است یا نه؟ یعنی مردم از خواب غفلت، از جهالت و نادانی، از یک سلسله خرافات، بالاخره به یک عقیدۀ صحیحی رسیدهاند؛ آیا ما حق داریم اینها را تثبیت و امضا کنیم یا نه؟ نه.»( مجموعه آثار استاد مطهری،ج۱۶، صص ۱۰۷- ۱۰۸ )
۲-۴-استفاده از خشونت
«مسأله دیگری در تبلیغ مطرح است و آن مسأله رفق و لینت و نرمش یعنی پرهیز از خشونت است. کسی که میخواهد پیامی را، آن هم پیام خدا را به مردم برساند تا در آنها ایمان و علاقه ایجاد بشود، باید لیِّن القول باشد، نرمش سخن داشته باشد. سخن هم درست مثل اشیاء مادی، نرم و سخت دارد. گاهی یک سخن را که انسان از دیگری تحویل میگیرد، گویی راحتالحلقوم گرفته، یعنی اینقدر نرم و ملایم است که دل انسان میخواهد به هر ترتیبی که شده آن را قبول کند. گاهی برعکس، یک سخن طوری است که گویی اطرافش میخ کوبیدهاند، مثل یک سوهان است، آنقدر خار دارد، آنقدر گوشه و کنایه و تحقیر دارد و آنقدر خشونت دارد که طرف نمیخواهد بپذیرد.
وقتی که خداوند موسی و هارون را برای دعوت فردی مثل فرعون میفرستد، جزء دستورها در سبک و متد فرعون میفرماید: «فقولا له قولاً لینا لعله یتذکر او یخشی» با این مرد متکبر و فرعون به تمام معنا (که دیگر کلمه «فرعون» نام تمام این گونه اشخاص شده) با نرمی سخن بگویید؛ وقتی که شما با چنین مردم متکبری روبرو میشوید، کوشش کنید که به سخن خودتان نرمش بدهید، نرم با او حرف بزنید، باشد که متذکر بشود و از خدای خودش، از ربّ خودش بترسد. البته موسی(ع) و هارون، نرم و ملایم سخن گفتند ولی او این قدر هم لایق نبود…قرآن خطاب به پیغمبر میگوید اگر تو یک آدم درشتخو و سنگیندلی بودی، با همه قرآنی که در دست داری، با همه معجزاتی که داری و با همه مزایای دیگری که داری، مردم از دور تو پراکنده میشدند. نرمش تو عامل مؤثری است در تبلیغ و هدایت مردم، در عرفان و ایمان مردم.»( مجموعه آثار استاد مطهری،ج ۱۷، صص ۳۵۵- ۳۵۶)
۲-۵-تکلّف
« شرط دیگر تبلیغ دین پرهیز از تکلّف است…در مورد «تکلّف» مفسرین سخنانی دارند که شاید همۀ آنها به یک مطلب برگردد. تکلّف به خود بستن، خود را به مشقّت انداختن. چطور؟ یک وقت خدای ناخواسته انسان چیزی را اعتقاد ندارد، چیزی را که اعتقاد ندارد میخواهد اعتقادش را در دل مردم وارد کند. دردی از این بالاتر نیست که انسان خودش به چیزی اعتقاد نداشته باشد، بعد بخواهد آن اعتقاد را در دل مردم وارد کند… شیخ انصاری شوشتری بوده است. مردی است که در علم و تقوا نابغۀ روزگار است. هنوز علما و فقها به فهم دقایق کلام این مرد افتخار میکنند. میگویند وقتی چیزی از او میپرسیدند، اگر نمیدانست تعهد داشت بگوید نمیدانم، میگفت: ندانُم ندانُم ندانُم. این را میگفت که شاگردها یاد بگیرند که اگر چیزی را نمیدانند ننگشان نشود، بگویند نمیدانم.»( مجموعه آثار استاد مطهری،ج۱۶، صص ۱۵۰- ۱۵۲)
۲-۶-استفاده از روشهای نامشروع
«هدف ما تبلیغ دین است. دیگر از این بهتر که نمىشود. یک وقت هدف من در کارى شخص خودم است، کارى را براى خودم مىخواهم بکنم، براى رفاه و منفعت خودم مىخواهم انجام بدهم. آنجا محرز است. ولى اگر من بخواهم کارى را نه براى خودم بلکه براى دین انجام بدهم، در این صورت آیا جایز است از هر وسیلهاى استفاده کنم؟ اگر من بخواهم براى منافع خودم کار کنم، مثلًا وقتى کار من گیر پولى یا ادارى دارد بیایم پیش شما- که مىتوانید مشکل مرا حل کنید- چهارتا دروغ جعل کنم براى اینکه مشکلم حل بشود، در اینجا همه مرا ملامت مىکنند، مىگویند این را ببین، براى اینکه مشکلش حل بشود تملق مىگوید، چاپلوسى مىکند، دروغ مىگوید، تهمت مىزند. ولى یک وقت هدف چیز دیگر است؛ من مىخواهم یک مسجد بسازم، براى خودم که نمىخواهم بسازم. واقعاً هم در مسجد ساختن هدف نامقدسى ندارم. من جزء کسانى هستم که بانى شدهایم در فلان محل که مسجد ندارد مسجدى ساخته بشود که در آنجا مردم بیایند نماز بخوانند، مجالس وعظ تشکیل بشود، بچهها بیایند دستورهاى دین را یاد بگیرند و جلساتى باشد. این مسجد مصالح مىخواهد، گرفتاریهاى دیگر دارد، اشکالات ادارى ممکن است پیدا کند، و از مردم نیز باید پول گرفت. حالا یک آدم اهل خیر پاشنه گیوه را بالا کشیده براى اینکه کار این مسجد را درست کند. نزد کسى مىرود، یک حرفى مىزند که هر جور هست از او پول در بیاورد، چهارتا دروغ مىگوید ولى بالأخره پنج هزار تومان پول براى مسجد درمىآورد. دو تا دروغ به یک نفر دیگر مىگوید، چهار تا تملق و چاپلوسى نسبت به دیگرى مىکند که شما چنین هستید، چنان هستید، ما به شما از قدیم ارادت داریم، خواب دیدم که داشتید در بهشت کلّه معلّق مىزدید، حتماً هم چنین چیزى هست. ده هزار تومان هم از این مىگیرد. پنجاه هزار تومان از یکى دیگر مىگیرد. حال این را ما چه مىگوییم؟ شاید بسیارى از مردم این عمل را تقدیس و نوعى فداکارى تلقى مىکنند. »(مطهری،مجموعهآثار، ج۱۶،ص۹۷)
۲-۷-استفاده از راههای اشتباه
از نگاه استاد مطهری از ضرورت های تبلیغ دینی پرهیز از استفاده از روش های اشتباه در امر تبلیغ است به نظر ایشان در این مسئله [گذشته از دعوت به ایمان] نمی توانیم به بهانه اینکه هدف وسیله را توجیه می نماید از هر شیوه ای هر چند اشتباه و نادرست در امر تبلیغ استفاده نماییم . ایشان خلوص نیت را در این امر شرط لازم می داند اما شرط کافی نمی داند ودر این رابطه مطالب خویش را در قالب خاطره ای بشرح ذیل بیان می فرمایند:«هدف ما گریاندن براى امام حسین است که آن هم هدف مقدس است، آن هم دعوت به ایمان است و مسأله ایمان مطرح است…[نباید] براى تبلیغ دین حتى به روایات ضعیف متوسل بشویم تا چه رسد به چیزى که مىدانیم دروغ است مطرح نماییم…امروز این قضیه به یادم افتاد که همین مطلبى که من تحت عنوان استخدام وسیله ذکر کردم…یک عالمى از هندوستان براى من نامه نوشته است که در اینجا افرادى مىآیند خیلى حرفهاى دروغ مىگویند و حدیثهاى ضعیف و باطل مىخوانند؛ شما که در مرکز هستید کارى کنند، کتابى بنویسید تا جلوى اینها را بگیرند. من در جواب نوشتم که این دروغها در همین مرکز جعل مىشود نه در جاى دیگر. »( مطهری،مجموعهآثار، ج۱۶،ص۱۳۰)
۲-۸-بی پاسخ گذاشتن سؤالات
«یکی از مسائل مهم جوابگویی به سؤالات بچه است. نباید غریزۀ سؤال بچه را سرکوب کرد و نه باید او را گمراه کرد و جواب دروغ به او داد و از این رو نباید برای بچه سؤالات بیجا به وجود آورد. باید غریزه سؤال بچه را در جهت مفید ونافعی هدایت کرد. »( مطهری،مجموعهآثار، ج۱۶ ،ص۱۳۰)
« بچه پس از دوران شیرخوارگی ، فیالجمله که قوای مغزی و شعوریش رشد میکند حالت سؤال پیدا میکند ، درباره چیزهائی که دور و برش هستند سؤالاتی میکند ، باید به سؤالاتش طبق فهم خودش جواب داد ، نباید گفت فضولی نکن ، به تو چه ؟ خود این سؤال علامت سلامتی مغز و فکر است ، معلوم میشود قوای معنویش رشد کرده و قوت گرفته است . این سؤالات اعلام طبیعت است ، اعلام خلقت است ، دستگاه خلقت احتیاج جدیدی را اعلام میکند که باید به آن رسید . همینطور است حالت جامعه . اگر در جامعه یک احساس نو و ادراک نو پیدا شد علامت یک نوع رشد است. »( همان،ده گفتار، صص ۲۲۲-۲۲۱٫)
نتیجه گیری
با توجه به مجموعه مطالبی که در این مقاله ذکر گردید می توانیم به این نتیجه برسیم که استاد مطهری در بین اندیشمندان اسلامی دارای یک جغرافیای فکری نظام مند وبه هم پیوسته است که از یک طرف دیدگاه های ایشان شامل مجموعه مباحث دینی اسلامی است وتقریباً تمام دیدگاه های اسلامی در اندیشه ایشان به انحاء مختلف مطرح واراده شده است و از طرفی این دیدگاه ها همانطور که از طرف امام خمینی(ره) ومقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفته در حوزه تفکر اسلامی معتبر وتفکر معیار است ضمن اینکه مورد نیاز نسل جوان امروزی وپاسخ گویی نیازهای جامعه است. ودر بخش های قابل توجهی از ویژ گی های ابتکاری و نو برخوردار است.
رسانه ملی با توجه به ظرفیت اثر گذار خود می تواند ضمن شناسایی ابعاد مختلف اندیشه این استاد بزرگ از ظرفیت دیدگاه های ایشان به منظور ترویج هرچه بهتر دین در عرصه های مختلف استفاده نماید رسانه با استفاده از شیوه های هنری جذاب واثر گذار خود- که بخش های قابل توجهی از آنها در این مقاله ذکر شد- می تواند به شیوه های مستقیم، غیر مستقیم و بدون اینکه به صورت شعاری وتبلیغاتی صرف باشد اندیشه استاد مطهری را در حوزه های برنامه سازی نهادینه نمایدو این امر مهم میسور نخواهد بود مگر اینکه مدیران و سیاستگذاران رسانه اهمیت این مسئله را درک وبه پیگیری عملیاتی آن اقدام نمایند وبا همت وپشتکار لازم نسبت به این امر مهم اقدام نمایند.به منظور عملیاتی نمودن اندیشه های این استاد ارجمند پیشنهاد می شود اطاق فکر مستقلی که قابلیت اجرایی نیز داشته باشد در معاونت های مهم برنامه سازی تشکیل وبه صورت عملیاتی پیگیر ی نماید تا در کوتاه مدت و بلند مدت بتوان اندیشه ایشان را در رسانه پیاده سازی نمود. در این قسمت باتوجه مطالب فوق پیشنهادات کاربردی لازم را به منظور استفاده مطلوب از اندیشه استاد مطهری در عرصه های برنامه سازی در دو سطح کوتاه مدت و بلند مدت ارائه نماییم:
الف-در سطح برنامه های کوتاه مدت
در این سطح، توسط کارشناسان امکان استفاده از فرصتهای موجود بالفعل و بالقوه برنامهها بررسی میگردد که در کوتاه مدت بهصورت مستقیـم و غیـرمستقیـم از چه طریقی میتوان اندیشههای معرفتی- مناسبتی و محتوای اندیشه استاد مطهری را (پیـامها، ایدهها و نکتهنظرات اثرگذار اخلاقی، دینی و اجتماعی) متناسب با ظرفیت و ساختارهای ثابت برنامهها را مطرح و ارائه نمود؟ با روشهایی مانند دیالوگ سازی های محتوایی هدفمند ، تهیه بسته های مناسبتی محتوایی جهت زیر نویس ، داستانهای کوتاه مبتنی بر زندگی معصومین، احادیث مناسبتی،نگارش داستانهای کوتاه وبلند اقتباسی،پلاتو،نریشن و…
ب-در سطح برنامه های بلند مدت
در این مرحله توسط تیمی از کارشناسان خبره طرحها و پروژههای درازمدت بهصورت مصوب و موظفی مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد، که چطور میتوان مجموعه موضوعات، ایدهها، پیامها و محتواهای اندیشههای شهید مطهری (ره) را تجزیه و تحلیل و به زبان رسانه ترجمه یا پیاده نماییم، تا متناسب با قالب و ساختارهای مختلف برنامهسازی در راستای اولویتهای کارکرد رسانه و مناسبتهای مختلف نکات تأثیرگذار این اندیشهها استخراج شود و به صورت عملی بتواند پایه و مبنای کار برنامههای پژوهشمحور قرار گیرد، به بیان دیگر جغرافیای اندیشه استاد در تمام زمینهها و موضوعات و ایدهها با نگرش به نکات تأثیرگذار آن ــ از دیدگاه استاد ـ استخراج میگردد تا مثلاً پایه یک فیلم مستند باشد و یا متناسب با مناسبتهای مختلف، فیلمهای داستانی تدوین و تولید گردد.در سطوح بلند مدت پیشنهادات برنامه سازی زیر مبتنی بر اندیشه استاد مطهری ارائه می شود:
۱-تولید مسابقه های تلویزیونی
۲-برنامه برنامه پاسخگویی به شبهات
۳-تولید برنامه های گفتگومحور چالشی ومناظره ای
۴- تولید برنامه قصه و مصیبتخوانی از کلام صوتی استاد
۵-تولید برنامههای داستانی اقتباسی
۶-تولید برنامه پویا نمایی قصههای داستان راستان
۷-تولید کلیپ سخنرانیهای مناسبتی استاد مطهری
۸-تولید برنامه های با ساختار تله تئاتر مبتنی بر اندیشه استاد مطهری
۹-تولید برنامه مبتنی برخاطرات همرزمان وشاگردان ،خانواده استاد
۱۰-استفاده از اندیشه های استاد مطهری در تقویت محتوای فیلم نامه ها
۱۱- مستد سازی اندیشه و آثار استاد مطهری
منابع:
کتابها:
- قرآن کریم.
- نهج البلاغه
- شرح نهج البلاغه، ج۲۰،
- ابراهیم مصطفى و دیگران، المعجم الوسیط، ج ۲،
- امور برنامهریزی و نظارت و ارزیابی(متعلق به سازمان صدا وسیما) ،۱۳۶۹ـ۱۳۷۱،واژهنامه
- مطهری ، مرتضی،۱۳۸۹، یادداشتها ج۲،قم، ج۳،قم، ج۴، ج۵، ج۱۹،انتشارات صدرا
- مطهرى ،مرتضی ،۱۳۸۵، نظام حقوق زن در اسلام، ، قم،صدرا.
- مطهرى ،مرتضی ،۱۳۸۹، مسئله حجاب ، قم،صدرا.
- مطهری، مرتضی، ۱۳۸۵،مجموعه آثار استاد مطهری، ج۱۶، ج۱۸، ج۲۴،قم،صدرا.
- محسنیان راد، مهدی، ۱۳۶۹،ارتباط شناسی، تهران: سروش.
- معتمدنژاد، کاظم، ۱۳۷۱،وسایل ارتباط جمعی، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی.
- مککویل، دنیس، ۱۳۸۲،درآمدی بر نظریه ارتباطات جمعی، ترجمه پرویز اجلالی، تهران، مرکز مطالعات و پژوهش های رسانه،
سخنرانی ها
امام خمینی(ره):
- ۱۲/۲/۱۳۵۸،پیام به مناسبت شهادت استاد مطهری
رهبر معظم انقلاب:
- ۵/۱۲/۷۰،بیانات در دیدار با مسؤولان سازمان تبلیغات اسلامى
- ۱۲/۲/۷۷، بیانات در جمع مسئولان نظام
- ۳/۱۰/۷۶، بیانات در دیدار علما و روحانیون در آستانه ماه مبارک رمضان
- ۱۲/۲/۷۹، بیانات در جمع مسئولان نظام
- ۲۶/۳/۷۲،بیانات مقام معظم رهبرى در جمع علما، طلّاب و روحانیان، در آستانه ماه «محرّم»
- ۱۸/۱۲/۸۲،بیانات در دیدار اعضاى کنگرهى حکمت مطهر
- ۱۵/۴/۸۳،بیانات در دیدار خانواده شهدا و ایثارگران استان همدان
تاریخ مقاله: اردیبهشت ماه ۱۳۹۳