باسمه تعالی
اشاره: به مناسبت سالروز شهادت استاد شهید دکتر مطهری و روز معلم و نمایشگاه بین المللی کتاب که همه ساله در همین ایام تشکیل می شود با علی اکبر اشعری که از چهره صاحب نام حوزه فرهنگ بویژه در بحث کتاب است به گفتگو نشسته ایم. ذیلاً این گفتاگو را می خوانید.
* امام خمینی با ابتنا بر آموزه های دینی و بر بستر فرهنگ اسلامی با تشکیل یک نظام سیاسی مستقل و هویتمند توانسته است بزرگترین پیروزی فرهنگی جهان اسلام پس از بعثت پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه واله و سلم را رقم بزند.
* در میان همه تلاش های غرب برای به بن بست رساندن انقلاب، تلاش برای استحاله فرهنگی و از بین بردن موتور محرک انقلاب در صدر تلاش های آنها قرار گرفته است.
* فقر فرهنگی خطرناک تر از فقر اقتصادی است.
* در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی تعداد عناوین منتشر شده در طول یکسال در مقایسه با امروز بسیار اندک بوده است.
* در سال هزار و سیصد و نود و دو، بیش از ۱۵۵ میلیون نسخه کتاب در ایران منتشر شده است.
* سرانه کتاب از ۱۹ نسخه برای هر ۱۰۰۰ نفر در سال ۱۳۵۸ به بیش از ۲۱۴۴ نسخه برای هر ۱۰۰۰ نفر در سال ۱۳۹۲ رسیده است.
* ارشاد به تنهایی و بدون کمک دیگر نهادهای نظام و حتی دست اندرکاران حوزه نشر نمی تواند مشکلات را حل کند اما باید ابتدا اراده حل مسئله در این وزارتخانه کلید بخورد.
١. انقلاب اسلامی یک حرکت تاریخ ساز فرهنگی –سیاسی در کشور ما بود. در وجه «سیاسی» انقلاب پیروز شد و یک نظام جدید سیاسی بوجود آورد. آیا در وجه فرهنگی این انقلاب پیروز شده است؟
ج. ابتدا لازم است میان انقلاب اسلامی به عنوان یک جریان فرهنگی تاریخی و جمهوری اسلامی به عنوان نظام سیاسی برآمده از آن تفاوت قائل شویم. انقلاب اسلامی، حتی در صورت ناکامی در تشکیل نظام سیاسی، یک حرکت زنده فرهنگی و اصیل و الهام بخش در جهان اسلام بوده است و همواره نیز زنده خواهد ماند. امام خمینی، با ابتنا بر آموزه های دینی و بر بستر فرهنگ اسلامی با تشکیل یک نظام سیاسی مستقل و هویتمند توانسته است بزرگترین پیروزی فرهنگی جهان اسلام پس از بعثت پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه واله و سلم را رقم بزند. این پیروزی محدود به میهن عزیز ما ایران یا مذهب تشیع نیز نیست، بلکه همانطور که می بینیم توانسته است اعتمادبهنفس و خودباوری دینی(خداباوری) را در دل میلیونها انسان آزادیخواه و مسلمان در سراسر جهان احیا کند.
بنابراین نفس موفقیت امام خمینی در تشکیل حکومت اسلامی یک توفیق فرهنگی بود و گسترش موج بیداری اسلامی پژواک این توفیق فرهنگی است.
مؤسس جمهوری اسلامی نه به عنوان یک رجل سیاسی و با تکیه بر فعالیت های حزبی و اتکا به مجامع سیاسی بین المللی و نه به عنوان یک فرمانده نظامی؛ بلکه به عنوان یک رهبر دینی و فرهنگی با بازخوانی اسلام ناب محمدی و بیدار کردن مردم و باز کردن چشم آنها به روی واقعیات به اصلاح جامعه قیام کردند.
بنابراین مهمترین دلیل پیروزی انقلاب اسلامی زمینه و رهبری فرهنگی آن است؛ چنانچه در ادامه نیز همین شیوه می تواند انقلاب را به هدفهای والای خود برساند. به همین دلیل است که رشد و ارتقای فرهنگی جامعه نقش مهمی در شکل گیری تمدن نوین اسلامی دارد.
اما علیرغم این زمینه فرهنگی و رهبری دینی انقلاب، عوامل مختلفی دست به دست هم داده و موجب شده اند تا فرهنگ عمومی پیشرفتی شایسته انقلاب اسلامی نداشته باشد تا آنجا که رهبری معظم با نگرانی از این موضوع در سال جدید فراخوان حرکتی جهادی دادند که طی آن همه اقشار و صنوف اعم از دولتمردان و آحاد ملت در این حرکت نقش بیافرینند.
٢. شما این عدم پیشرف را در چه می دانید؟
ج. آنچه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در نظام جمهوری اسلامی روی داده، ارجاع مسئولیت های فرهنگی به نهادهایی است که یا ساختار آنها برگرفته از ارزشها و روشهای غربی است و یا حتی اگر مولود پس از پیروزی انقلاب هستند، همان نهادهای پیش گفته را الگوی خود قرار دادند. بنابراین هرچند پیوند “اسلامی” زینت بخش نام بسیاری از آنها شده است، اما صرف نام و تغییر برخی کارکنان و انتصاب مدیران جدید، اگر همراه با دگرگون کردن ساختارهای منطبق با شرایط جدید نباشد نه تنها راه به جایی نمی برد، بلکه در بسیاری موارد نیروهای جدید را با شرایط پیشین هماهنگ می کند.
از سوی دیگر موج اتفاقی که تحت عنوان انقلاب اسلامی در این کشور رخ داد به سرعت در منطقه گسترش یافت و موجب بارقه امیدی در چشمان آزادی خواهان جهان شد. نگرانی حاصل از این اتفاق نظام سلطه را به مهار این موج واداشت. در میان همه تلاش های غرب برای مهار و به بن بست رساندن انقلاب، تلاش برای استحاله فرهنگی و از بین بردن موتور محرک انقلاب و نقش پویای فرهنگ اسلامی از درون در صدر تلاش های آنها قرارگرفت. طبعاً وسایل ارتباط جمعی مدرن نیز به آنها کمک نمود.
هرچند نباید نقش برخی عوامل و رفتارهای غیرهمسو با ارزشهای اسلامی و انقلابی مدیریتی و نخبگان را نیز که به باور عمومی آسیب می رساند نادیده گرفت.
٣. می دانیم که تجزیه فرهنگی مقدمه تجزیه سیاسی است. از طرف دیگر انسجام فرهنگی نیز مقدمه انسجام سیاسی است. در زمینه انسجام فرهنگی در کشور به نظر شما چه قدمهایی باید برداشت؟
هرچند توفیق در همه عرصه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منوط به حضور و مشارکت گسترده مردم است، اما در حوزه فرهنگ این حضور و مشارکت اهمیت بسیار بیشتری پیدا می کند. وقتی صحبت از فرهنگ می کنیم اشاره به مبانی همه رفتارهای روزمره ای داریم که از مردم سر می زند؛ از رفتارهای ساده فردی چون خوردن و خوابیدن و … تا ارتباطات اجتماعی در محیط های خانوادگی، دوستانه، محلی، اداری، علمی و پژوهشی و ملی. ارتقای فرهنگ و بهبود رفتارها با صرف تصویب و ابلاغ قانون و … صورت نمی گیرد. در حوزه فرهنگ تا علاقه به حضور و مشارکت مردم نباشد به جایی نمی رسیم. حضور فرهنگی یکی از عرصه هایی است که به انسجام جامعه کمک می کند. شما ببینید یکی از سنتهای فرهنگی ریشه دار جامعه ما در حضور سراسری و مشتاقانه مردم در بزرگداشت ایام محرم متجلی می شود. در آن ایام شما احساس مشترکی را بین همه مردم می بینید. لذا وقتی در اتفاقات سال٨٨ تعدادی فریب خورده در میان مردم عزاداری آنها را به تمسخر می گیرند، با واکنش تنفر آمیز همین مردم کوچه و خیابان روبه رو می شوند. این یعنی انسجام. ما نمونه های بارز دیگری از این نوع انسجام فرهنگی را که نتایج سیاسی برجسته ای نیز داشته در کوران انقلاب و دوران دفاع مقدس دیده ایم.
۴. فقر فرهنگی خطرناک تر و مهلک تر از فقر اقتصادی است. کیفیت و میزان ثروت فرهنگی و نحوه توزیع آن در ایران را چگونه تحلیل می نمایید؟
بله! فرهنگ نیروی محرکه جامعه است، فقر فرهنگی به انحطاط جامعه می انجامد. امروز ما با جوامعی مواجهیم که از نظر اقتصادی جزو جوامع برخوردار محسوب می شوند ولی به دلیل فقر فرهنگی از انسانیت فاصله گرفته اند. فکر می کنید این که اینهمه ظلم و کشتار نظام سلطه در کشورهای مختلف با سکوت ملت های آنها مواجه می شود نشانه چیست؟ آیا این سکوت نشانه احتضار انسانیت در آن کشورها نیست!
خوشبختانه ایرانِ ما به دلیل ذخایر فرهنگی بسیار ارزشمند که در میان مردم دارد از این جهت بسیار غنی است، اما آنچه انتظار می رود فرآهم آوردن شرایط برخورداری از این ذخایر است.
تولیدات فرهنگی ما باید به این سمت و سو برود و البته شرایط برخورداری عادلانه از آنها نیز فرآهم شود. امروز ما بیشتر مشکل تولید فاخر و هدفمند داریم تا توزیع عادلانه.
۵. ما درباره آرمانهای شهدا کمتر کار کرده ایم و بیشتر به انتشار زندگینامه و نحوه شهادت آنها پرداخته ایم، برای آنکه آرمانهای شهدا برای نسل جدید مطرح شود چه پیشنهاداتی دارید؟
در آموزه های دینیمان داریم که “کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم”؛ شهدا دقیقاً به این پیام عمل کردند و درسهای ماندگاری برای نه فقط ما ایرانیان و مسلمانان؛ بلکه برای بشریت به ارمغان گذاشتند. بازخوانی و بازنمایی این انگیزه های الهی که طرف حاضر است برای آرمانش و اصلاح جامعه اش از جان خود بگذرد امروز از واجبات فرهنگی ؛نه فقط برای دستگاه های فرهنگی و رسانه ای ؛ بلکه آحاد مردم و آشنایان با این شهداست. گاهی می بینیم نویسنده ای بدون این که دفاع مقدس را مستقیماً درک کرده باشد با آشنایی با زندگی یکی از این بزرگواران شخصیت او را به قلم در می آورد که کار بسیار ارزشمند و شایسته ای است. البته رسانه های ما نیز می توانند از این سوژه ها به خوبی استفاده کنند. شما می دانید همانطور که تاثیر بیان حدیث بجز پیام محتوایی آن به دلیل منشاء صدور آن که یک انسان کامل است تاثیر مضاعف دارد، بیان ملکات و فضائل شهدا نیز به دلیل اخلاص و صداقت آنها تاثیر بیشتری خواهد داشت.
۶. در دوران انقلاب تیراژ کتب اسلامی به یک میلیون نسخه رسید ولی امروز تیراژ کتب گاه در حدود چند صد نسخه است، علت یا علل این افول چیست؟
ج. شمارگان کتاب رابطه مستقیمی با احساس نیاز مردم دارد. مردم برای حل مشکل، پاسخ به حس کنجکاوی، لذت و سرگرمی و الزامات تحصیلی یا دینی کتاب میخوانند. در بدو پیروزی انقلاب اسلامی، به چند دلیل، اقبال فوقالعادهای – به ویژه – به برخی کتابهای اسلامی صورت گرفت:
١.ج. پیروزی نسبتاً پرشتاب انقلاب اسلامی و طلیعه تشکیل نظام جمهوری اسلامی، دوست و دشمن را در زمینه مبانی حکومت جدید کنجکاو کرده بود. شیفتگان انقلاب اسلامی از هر قشر و سطحی، با علاقه کتابهای شهید مطهری، دکتر شریعتی و سایر اندیشمندان و نویسندگان کمنظیر آن برهه زمانی را ــ به واقع ــ میبلعیدند. بحثهای ایدئولوژیک آن زمان میان مذهبیها و کمونیستها و سایر نحله های فکری در فضای سالهای اولیه انقلاب همگان را تحریک میکرد تا خود را برای صیانت از اسلام و انقلاب اسلامی، به معارف و اندیشههای روشنگر نویسندگان ارزشمند آن دوره مسلح کنند و به اصطلاح در برابر حملات آتشین مخالفان نظام کم نیاورند.
٢.ج. ظهور جمعی از نویسندگان و سخنرانان پرشور و اندیشمند که برای صیانت از مکتب در برابر هجمههای نظام طاغوت، اندیشههای ایدئولوژیک مخالف اسلام و نیز برخی مذاهب و مکاتب ساختگی، از جان و دل مایه میگذاشتند، منجر به انتشار آثاری ارزشمند و خواندنی در حوزه معارف اسلامی شد که عملاً تا به امروز در فضای جامعه ما کمتر تکرار شده است.
٣.ج. در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد عناوین منتشره در طول یک سال در مقایسه با امروز بسیار اندک بود (در سالهای ۵٧ و ۵٨ تعداد عناوین منتشره زیر دو هزار بود، در حالی که در سالهای ٩١ و ٩٢ بالغ بر شصتهزار عنوان شده است. چنانکه هم اکنون نیز گاه شمارگان برخی کتاب ها در یک بازه زمانی بالا است. نگاه کنید به آمار خانه کتاب در www.ketab.ir تاحدی طبیعی است که تعداد مخاطبان در تعداد عناوین سرشکن شده و به طور متوسط شمارگان یک عنوان کتاب کاهش یافته باشد. به عبارتی حاصل ضرب شمارگان در تعداد عناوین در سالهای اخیر در مقایسه با همین حاصل ضرب در بدو پیروزی انقلاب اسلامی، نتیجهای به مراتب بهتر را نشان میدهد (در سال ١٣۵٨، تعداد کل کتب منتشره ٧٠۶١٠٠ نسخه برای ٣٨ میلیون نفر و در سال ١٣٩٢، این تعداد به ١۵۵۴٧٣٩٩٩ نسخه برای ۷۲٫۵ میلیون نفر رسیده است). دقت کنید که همه عناوین کتابهای منتشره در آن دوره نیز شمارگان چشمگیری پیدا نمیکردند. به طوری که متوسط شمارگان کتاب در سال ١٣۵٨ بالغ بر ١٢۴١٢ نسخه و در سال ١٣٩٢ بالغ بر ٣٩۴٣ نسخه بوده است. بر اساس همین آمار، سرانه کتاب از ١٩ نسخه بهازای هر ١٠٠٠ نفر در سال ١٣۵٨ به بیش از ٢١۴۴ نسخه بهازای هر ١٠٠٠ نفر در سال ١٣٩٢ رسیده است که رشدی ١١٢/٨ برابری را نشان میدهد.
۴.ج. از نظر شمارگان کتابهای حوزه دین از بدو پیروزی انقلاب اسلامی، حائز رتبه نخست بوده است، به طوری که سهم کتابهای دینی در سال ١٣۵٨، بالغ بر ٢٠/٩ درصد و در سال ١٣٩٢ بالغ بر ١٧ درصد بوده است. جالب آنکه سهم کتابهای علوم اجتماعی در سال اول پیروزی انقلاب اسلامی ۲/۳۸ درصد بوده که در سال ١٣٩٢ به ٩/٢٧ درصد کاهش یافته است.
بنابراین، لازم است گزاره پیشفرض در سؤال فوق اصلاح شود. یعنی از شمارگانِ میلیونی صرف نظر شود و پرسش به این شکل عنوان گردد که چرا در روزگار ما کتابهای دورانساز و پرمخاطب در حوزه دین منتشر نمیشود. در این صورت، پاسخ بنده به این سؤال بندهای ١ و ٢ همین پرسش خواهد بود.
٧. به نظر شما چه جریانهایی در بازار کتاب ایران فعالیت دارند و مظاهر آنها در بازار کتاب چیست؟
ج.٧. بازار کتاب دو وجه مشخص فرهنگی و تجاری دارد. ناشرانی وجود دارند (چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی) که با انگیزه فرهنگی به این صنعت ورود پیدا کردهاند.آنها آرمانهایی دارند (مذهبی، سیاسی، اخلاقی و…) که آنها را به این سمت سوق داده است. طبیعی است که این دسته از ناشران برای پایداری در این صنعت، حواسشان به بخش تجاری نشر هم هست. در بخش خصوصی، با رصد نیازهای جامعه یا دسترسی به نویسندگان توانا و نامآور، هماهنگی میان چرخه فرهنگی و چرخه تجاری نشر برقرار میشود و ما ناشران موفقی داریم که هم کتاب خوب چاپ میکنند و هم دخل و خرجشان با هم میخواند. در بخش دولتی، توجه به جنبههای تجاری کمتر است و در نتیجه گاه آثاری منتشر میشود که یا به دلیل محتوا و یا زیبایی مخاطب پسند نیست.
در سمت دیگر، ناشرانی را میبینیم که آنها را انگیزههای اقتصادی به این وادی کشانده است. آنها از اساس دنبال زمینهای برای سرمایهگذاری و افزایش ثروت خود بودهاند و در برهههایی که این صنعت یا جنبههایی از آن رونق داشته وسوسه شدهاند که وارد حوزه نشر شوند. برخی از آنها در قالب شرکتهای تبلیغاتی شکل گرفتهاند، برخی برای کسب درآمد از وزارتخانهها و شرکتها و صنایع و گروهی نیز به فعالیتهای زیرزمینی و غیرقانونی افست کتابهای پرفروش و مورد نیاز مردم و دانشجویان پا به این صنعت گذاشتهاند. البته ناشران معظمی هم به وجود آمدهاند که بر تولید کتابهای کمکآموزشی تمرکز کردهاند و امروزه سهم اصلی گردش مالی صنعت نشر در اختیار آنهاست. بر کسانی که با انگیزههای پررنگ تجاری وارد این صنعت فرهنگی شدهاند نمیتوان خرده گرفت و جز آن دستهای که به صورت غیرقانونی و حرام به کسب مال از این صنعت مشغولند همه این گروهها در دسته ناشران و اصحاب نشر قرار دارند.
حساسیتهایی که امروزه در مورد بازار کتاب وجود دارد، عمدتاً محدود به آندسته از ناشران بخش خصوصی با رویکرد فرهنگی است که آرمانهای سیاسی یا مذهبیای مغایر با ارزشهای انقلابی را دنبال می کنند و مایلند در کتابخوانهای جامعه ما را نسبت به مبانی دینی، اخلاقی و انقلابی خود مردد کنند.
علاوه بر آنها، برخی گرایشهای تجاری، ناشران بخش خصوصی را وسوسه میکند که با رد شدن از خط قرمزهای اخلاقی و عُرفی، مشتریان خود را بیشتر کنند و شمارگان بیشتری را به فروش برسانند. آثار حاوی سرقت های علمی و ادبی و همچنین کتاب سازی های تجاری نیز که نقشی در ارتقای علمی و فرهنگی جامعه ندارند در همین گروه قرار می گیرند. طبیعی است که دولت در باید قبال سلامت اخلاق جامعه و رونق علم احساس مسئولیت کند و سیاستهای حمایتی، هدایتی و نظارتی خود را به سمت جلوگیری از رونق این گونه آثار و تولید و انتشار آثار مفید سوق دهد.
٨. نمایشگاههای کوچک و سیار کتاب در ایام خاص مثل هفته بسیج، سالروز آزادی خرمشهر، دهه فجر و… در اماکن خاص مثل میادین شهرها، در نزدیکی مساجد و… برگزار می شود. سه دسته کتاب در این نمایشگاهها گاهی خودنمایی می کنند. نخست ادبیات عشقی یا بهتر است بگوییم ادبیاتی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مسائل جنسی را مطرح می کنند. دوم کتب تاریخ که با چاپ چهاررنگ تاریخ قبل از اسلام را به صورت خاصی برجسته می کنند که تاریخ بعد از اسلام کمرنگ نمایانده شود و سوم آثار شبه مذهبی که بیشتر جنبه اساطیری دارد مثل کتاب درباره جن، فرشتگان عذاب در جهنم، فال و…
البته برای خالی نبودن عرصه ممکن است کتاب دعا، حافظ و مولوی را هم در کنار بساطشان داشته باشند. این وضع را چگونه تحلیل می کنید؟
ج. یکی از معضلات صنعت نشر ما، دسترسی است. یعنی سطح تماس بسیاری از مردم با فضاهایی که در آنها با کتاب مواجه شوند و برای خرید یا مطالعه کتاب تحریک گردند بسیار اندک است. از سوی دیگر، روش بعضی دوستان برای افزایش سطح تماس مردم با کتاب که در قالب نمایشگاههای مناسبتی صورت میگیرد، بیش از آنکه مردم را به خرید و مطالعه کتاب علاقهمند کند، چنان سردستی و عاری از سلیقه است که متأسفانه ارج و ارزش کتاب را پایین میآورد. برای کتاب باید حرمت قائل شد. این حرمت در فضایی که به عرضه کتاب اختصاص میدهیم، در نوع رفتار فروشنده و در کیفیت کتابهایی که برای فروش انتخاب میکنیم متجلی میشود. به نظرم بکر ماندن خاطره کتاب، بهتر از سبک کردن و آلوده کردن حرمت کتاب در قالب نمایشگاههای سردستی و عاری از سلیقه است.
٩. آثار متفکرین انقلاب که در رأس آنها بزرگانی چون حضرت امام، مقام معظم رهبری، شهید مطهری و شهید بهشتی قرار دارند تا چه اندازه امروز در اختیار نسل جوان قرار می گیرد؟
ج. آب کم جو، تشنگی آور به دست. اقبال نسبت به کتاب مبتنی بر احساس نیاز به آنهاست. اگر تلاش نهادهای آموزشی فرهنگی ما بر ایجاد فضای گفتگو و پژوهش شود، طبعاً می توان برای یافتن پاسخ بسیاری از پرسشها این نوع کتاب ها را معرفی کرد. اما وقتی نقش نهادهای آموزشی ما انباشت مطلق مطلب در ذهن مخاطب، بدون ایجاد فرصت برای هضم و پردازش آنهاست، سوالی در ذهن به وجود نمی آید که کسی به دنبال پاسخش باشد. هرچند علیرغم این کاستی بازهم کتاب های این بزرگان مرجعیت خود را حفظ کرده و جزو پرمخاطب ترین کتابها هستند. به هرحال همانطور که عرض کردم در این باره نهادهای آموزشی فرهنگی و البته پس از آنها رسانه ای ما مسئولیت دارند.
١٠. شما سالها در مسئولیت های مهمی در وزارت ارشاد خدمت کرده اید. من حیث المجموع عملکرد این وزارتخانه را در حوزه کتاب چگونه ارزیابی می کنید؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دوره های کاملاً متفاوتی را پشت سر گذاشته و شاید همین گونه گونی و تفاوت زیاد بین سلایق و مشی فرهنگی مدیران این وزارتخانه و همچنین عدم ابتنای مدیران جدید به تجربه های قبلی هنوز سبک خاصی هماهنگ با سیاست های فرهنگی نظام در این وزارت خانه مستقر نکرده است.
ببینید! امروز صنعت نشر در جامعه ما بیمار است و با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می کند؛ چرا این وضعیت وجود دارد؟ کجا باید به فکر این مشکلات باشد و محور حل آنها بشود؟ قبول دارم که ارشاد به تنهایی و بدون کمک دیگرنهادهای نظام و حتی دست اندرکاران حوزه نشر نمی تواند مشکلات را حل کند، اما باید ابتدا اراده حل مسئله در ارشاد کلید بخورد. چرا که متولی اصلی این کار از طرف نظام ارشاد است؛ صدور انواع مجوزهای فرهنگی ازجمله تاسیس موسسه انتشاراتی و حتی انتشار کتاب در اختیار اوست؛ اعتبارات حمایتی حوزه فرهنگ در اختیار اوست و اوست؛ اوست که اگر مشکل قانونی بر سر راه اصلاح و حل مسائل حوزه نشر نیاز داریم برای این کار می تواند پیش نویس برای طرح در دولت، مجلس و شورای انقلاب فرهنگی تهیه کند.
١١. اگر تصور کنیم که این مجله پل ارتباطی شما با مسئولین فرهنگی کشور بویژه در حوزه کتاب است، شما چه پیامی برای آنها دارید
ج. ببینید! کتاب شناسنامه علمی و فرهنگی جامعه و علیرغم توسعه حامل های الکترونیکی هنوز مهمترین وسیله انتقال علم و فرهنگ است. صیانت از این حوزه و حفظ سلامت آن و کمک به رونق کتاب و کتاب خوانی همت والایی می خواهد که امیدوارم دوستان مسئول در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با استفاده از دانش، تجربه و مشارکت همه صاحبنظران این عرصه گام های شایسته ای بردارند و کارنامه درخشانی در این زمینه از خود به یادگار بگذارند.
تاریخ مقاله: اردیبهشت ماه ۱۳۹۳