ظهور بحران سیاسی در الجزایر در نتیجه اعتراض به حاکمیت دولت کنونی و اغاز اعتراضات در سودان که اخیرا به کودتای ارتش و کنار گذاشتن عمر البشیر رئیس جمهور سودان منجر شد و نیز تشدید جنگ در طرابلس پایتخت لیبی میان قدرت های مسلط در شرق و غرب این کشور، نشان می دهد؛ شمال افریقا آبستن تحولات جدیدی است که محور آن تلاش مجدد مردم برای آزادی از شرایط استبداد و وابستگی و روی کار آوردن دولتی کارآمد و در خدمت جامعه است.
هرچند تحولات هریک از این سه کشور یاد شده متفاوت است اما آرزوهای مردم آنها نشان می دهد که اشتراکاتی هم وجود دارد و خستگی مفرط مردم از ناکارآمدی و سرکوب و خفقان دولت های اقتدارگرای موجود را آشکار می سازد. این تحرکات اجتماعی زمانی اتفاق می افتد که هشت سال پیش مردم تونس ، لیبی ، یمن و مصر دست به چنین اقدامی زدند ولی به علت دخالت عنصر خارجی آن موج اعتراضات به کودتای نظامی در مصر و جنگ داخلی در لیبی و جنگ عربستان سعودی بر ضد یمن انجامید و تنها در تونس موفقیت نسبی داشت که یک دولت ناپایدار روی کار آورد. بررسی تحرک مردم در الجزایر و سودان در سایه شناخت آنها از نتایج موج بیداری اسلامی گذشته اهمیت زیادی دارد و شاید مهمترین متغیر آن مسالمت آمیز بودن تحرکات هم از طرف مردم وهم از طرف دولت و تلاش هر دو طرف برای جلوگیری از برخورد و نیز دخالت خارجی است. متاسفانه در توصیف موج جدید تحرکات اجتماعی باید گفت که مردم شمال افریقا همچنان بدون داشتن یک نقشه راه کامل به میدان آمده اند و تنها شعار سرنگونی نظام را سر می دهند و این بدان معنا است که این تحرکات در آینده با مشکلاتی روبرو خواهد شد چرا که سقوط بوتفلیقه در الجزایر و عمر بشیر در سودان اکنون اتفاق افتاده وبرای ترسیم آینده اجماعی دیده نمی شود.
سودان:
در سودان مردم از حاکمیت ۳۰ ساله عمر البشیر که با یک کودتا به قدرت رسیده بود، خسته شده و ناکارآمدی های متعدد دولت نظامی البشیر مانند تجزیه سودان که به از دست رفتن یک سوم سرزمین و ۷۰درصد درآمد نفت کشور منجر شد، ( در حال حاضر به دلیل وجود انحصار گرایی در سودان جنوبی و مصادره درآمدهای کشور در میان دو قبیله بزرگ آن، مردم در شرایط بسیار سختی زندگی می کنند که همین امر موجب شده که بیش از یک و نیم میلیون نفر به سودان شمالی پناهنده شوند) تسلیم شدن سودان در مقابل سیاست های عربستان سعودی و دیگر رژیم های منطقه ای مانند امارات و غیره از جمله عواملی است که موجب شد مردم خواهان استقرار دولتی مستقل ومقتدر و کارآمد و توانا در حل مشکلات جامعه باشند. سودان در بعد اقتصادی چندان ناتوان شده است که برای دریافت کمک چند میلیون دلاری، ارتش سودان را به مزدوری عربستان سعودی فرستاد تا در جنگ ظالمانه علیه یمن مشارکت داشته باشند. جنگی که در آن نیمی از نظامیان سودانی اعزامی کشته شدند اما عربستان به وعده ای که داده بود عمل نکرد و البشیر را در برابر بحران اجتماعی تنها گذاشت.
سودان سرزمینی مستعد و حاصل خیزی در بعد کشاورزی دارد و در گذشته از آن با عنوان انبار غلات قاره افریقا یاد می کردند. همچنین وفور مراتع در سودان، دامپروی گسترده ای را در این کشور رقم زده است. اما علی رغم همه این امکانات، کشور سودان به علت سوء مدیریت سیاسی با بحران اقتصادی شدیدی مواجه است و همچنان چشم به کمک های خارجی برای اداره کشور دوخته است و نتیجه آن تسلیم سیاست های رژیم های پولدار عربی شده است!
الجزایر:
در الجزایر از سال ۱۹۶۱ که این کشور استقلال خود را از فرانسه در نتیجه یک انقلاب آزادی بخش به دست آورد؛ تا اوایل دهه نود درگیر حاکمیت تک حزبی بود و از اوایل دهه نود تا کنون حاکمیت در چارچوب نظام تک حزبی تعدیل شده با محوریت حزب حاکم و مشارکت چند حزب حاشیه ای جریان داشته است. الجزایر بزرگترین کشور عربی از لحاظ مساحت با جمعیتی بالغ بر ۴۵ میلیون نفر و با امکانات وسیع نفتی و گازی است. اما شرایط اجتماعی و اقتصادی در الجزایر به حدی سخت است که فقط در فرانسه بیش از ۴ میلیون نفر الجزایری مهاجر زندگی می کنند. این شرایط نشان می دهد نظام انحصار گرایی حزبی، امکانات کشور الجزایر را در اختیار انحصاری یک گروه معدود قرار داده بود و این شرایط موجب شده تا مردم به صحنه آمده و خواهان پایان این تراژدی هستند. دولتمردان الجزایر معتقدند که این شرایط نتیجه دخالت عناصر خارجی است اما نمی توان ناکار آمدی داخلی را در هرگونه تحلیل نادیده گرفت.
الجزایر اکنون پس از استعفای آقای بوتفلیقه که با کودتا به قدرت رسیده و به مدت ۲۰ سال رئیس جمهور الجزایر بوده است، در مقابل دو گزینه قرار دارد،۱- یا تغییرات را بر اساس قانون اساسی فعلی انجام دهد یعنی ماده ۱۰۲ قانون اساسی را به اجرا در آورد ورئیس پارلمان به عنوان رئیس جمهور موقت سه ماه در راس قدرت قرار می گیرد و در این مدت انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری را برگزار می نماید ۲- و یا اینکه با اصرار مردم بر رفتن همه عوامل رژیم گذشته ساختار دولت و قانون اساسی نادیده گرفته ونفی گردد و همه چیز را از نو بنا نهند.
بسیاری از تحلیلگران سیاسی معتقدند هر دو گزینه دربرگیرنده مخاطرات بسیار زیادی است. چرا که اگر در چارچوب قانون اساسی فعلی انتقال دولت صورت گیرد این خوف می رود که نظام گذشته خود را باز تولید کند و نیازهای اجتماعی همچنان برآورده نشوند و یا اینکه جامعه شرایط جدیدی را رقم بزند و با تغییر قانون اساسی ، برپایی نظامی جدید را تجربه کند که در این حالت به علت نبود انسجام اجتماعی و نبود رهبری واحد ویا یک جریان یا حزب اصلی و فراگیر، ممکن است شرایط الجزایر به وضعیت لیبی نزدیک شود. آنچه مسلم است وجود گروه های تکفیری القاعده در جنوب الجزایر می تواند یک خطر جدی در صورت بروز خلاء امنیتی در این کشور محسوب شود.
لیبی:
در لیبی حمله نیروهای خلیفه حفتر به طرابلس و تلاش برای تصرف پایتخت لیبی و یکسره سازی شرایط سیاسی و امنیتی در این کشور نشان می دهد که مردم در لیبی از استمرار جنگ و بحران ۸ ساله خسته شده اند و گروه های رقیب در صحنه لیبی با تلاش برای یکسره سازی می کوشند خود را در قامت منجی و برآورده کننده آرزوهای مردم نشان دهند و بر موج مطالبات مردم سوار شوند. در حال حاضر در لیبی دو جریان اصلی وجود دارد که متاسفانه هر دو جریان به خارج وصل هستند. ژنرال حفتر که از سوی عربستان و امارات پشتیبانی مالی می شود و مصر و فرانسه نیز از آن حمایت می کنند، بر شرق لیبی تسلط دارد و حکومت آقای سراج که مورد ایتالیا و سازمان ملل متحد است و بر غرب لیبی و خصوصا طرابلس پایتخت این کشور تسلط دارد. جنگ کنونی در طرابلس جنگ مردم لیبی نیست بلکه جنگ قدرت های منطقه ای و بین المللی است و از این رو بسیار بعید است که نتیجه این جنگ در طرابلس به نفع مردم لیبی باشد.
نتیجه گیری:
آنچه مسلم است جوامع شمال افریقا از استبداد و دیکتاتوری به ستوه آمده اند و بعضا به دور از عقلانیت و داشتن یک برنامه روشن به دنبال تغییر این شرایط هستند. شکی نیست که پیروزی جنبش های اجتماعی به عوامل متعددی وابسته است؛ آگاهی سیاسی، وحدت اجتماعی، وجود جریان اصلی و فراگیر، وجود رهبری واحد و کارآمد و داشتن افق روشن از شاخصه های مهم و اصلی پیروزی قیام های اجتماعی است. متاسفانه جامعه شمال افریقا یا درگیر مسائل قبیله ای مانند سودان و لیبی است و یا درگیر مسائل قومی مانند عرب ها و آمازیق ها در الجزایر است و در سایه این شرایط امکان عبور از بحران و تحقق اهداف اجتماعی بسیار سخت است. وجود گروه های قدرت طلب به ویژه تکفیری ها که مورد حمایت عربستان و امارات هستند، همچنین وجود جریان هایی که از بیرون حمایت می شوند، یک خطر بالقوه برای هر تحرک اجتماعی در این منطقه محسوب می شود و متاسفانه این شرایط نشان داده است که توان دشمنان در سوء استفاده از شرایط و باز تولید شرایط ناامنی حتی بدتر از گذشته نیز وجود دارد.