نیمه شب جمعه بیستوچهارم تیرماه امسال، خانم مجری تلویزیون دولتی ترکیه روی صفحۀ تلویزیون ظاهر شد و خبر از وقوع کودتا در ترکیه داد. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، تیجان کاراش با چهرهای عصبی و وحشتزده جلوی دوربین همۀ شبکههای تلویزیونی رسمی ترکیه ظاهر شد و با قرائت بیانیهای، چیرگی ارتش بر کشور و توقف عمل به قانون اساسی را اعلام کرد، اما چند ساعت بعد، با شکست کودتا در ترکیه، کاراش در میان شهروندان، جلوی دوربین رفت و از مردم به خاطر نجات دادن او از دست کودتاگران تشکر کرد. وی افزود: اکنون کابوس به پایان رسید. آنها با تهدید اسلحه، مرا به خواندن بیانیۀ کودتا مجبور کردند و همه بینندگان میدانند که ما به قانون و دموکراسی پایبندیم و از همۀ کسانی که برای کمک به ما آمدند، تشکر میکنم. کاراش خاطر نشان کرد که شمار زیادی از مردم به ساختمان شبکه حمله کردند و نیروهای ارتش، مجبور به عقبنشینی از شبکه شدند. وی سپس در میان همکاران خود ایستاد و از بیانیۀ اجباری که برای مردم خواندهاست، عذرخواهی کرد. پس از این ماجرا، تصاویری در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آن مردم مشغول کتک زدن یکی از نظامیانی بودند که در حمله به شبکۀ تلویزیونی تی.آر.تی (TRT)، این مجری تلویزیونی را به خواندن بیانیه مجبور کرده بودند.
به نظر برخی از کارشناسان، اگر بنا بود کودتایی در ترکیه اتفاق بیفتد، قبل از آنکه چند نظامی وارد تلویزیون شوند و خانم مجری را مجبور به خواندن بیانیه کودتا نمایند و بعد، از مردم کتک بخورند و دستگیر و بازداشت شوند، باید رئیسجمهور ترکیه بازداشت میشد، شبکۀ اینترنت قطع میگردید، مراکز دولتی تسخیر، و اعضای کابینه دستگیر و بازداشت میشدند و آنگاه بیانیۀ کودتا از رسانهها پخش میگردید، ولی هیچکدام از این اتفاقات رخ نداد. اردوغان رئیسجمهوری است که بیش از ۱۰ سال بر مسند قدرت تکیه زدهاست و خود را رهبر یک جنبش اسلامی معرفی نمودهاست؛ آن هم در کشوری که رژیم حاکم بر آن به وسیلۀ آتاتورک تأسیس شده و عضو پیمان ناتوست و نزدیکترین روابط ممکن را با اسرائیل دارد. قاعدتاً فوریترین کاری که کودتاچیان باید انجام میدادند، بازداشت او بود، ولی اگر او بازداشت میشد، سرانجام کودتا نمیتوانست به گونهای که رقم خورد، شکل بگیرد. اردوغان توانست از محل اختفایش به رسانهها پیام دهد و از مردم بخواهد که وارد خیابانها شوند و در مقابل تانکها بخوابند و تانکها هم از روی مردم حرکت نکردند. بعد، نظامیان یکییکی با پسگردنی، بازداشت و دستگیر شدند و کودتا شکست خورد.
اگر از منظر برخی از صاحبنظران به این کودتا نگاه کنیم، آن را یک تئاتر سیاسی خواهیم یافت. در این صورت، باید به این پرسش پاسخ دهیم که هدف از این نمایش سیاسی چه بود؟ هدف از این نمایش سیاسی (اگر آن را یک نمایش سیاسی بدانیم) هنگامی آشکار میشود که به انگشت اشارۀ اردوغان نگاه کنیم. او بلافاصله پس از ماجرای شکست کودتا، اعلام کرد که جریان فتحالله گولن مسئول این کودتاست. بدین ترتیب، او کودتا را به طرفداران آتاتورک نسبت نداد و سکولارها را که ارکان اساسی نیروهای مسلح، امنیّت و رسانهها را در طول دهها سال در اختیار داشتند، مسئول این کودتا معرفی نکرد. او یک جریان نسبتاً اسلامگرا را مسئول کودتا معرفی کرد. جریان فتحالله گولن یک جریان فرهنگی ـ اسلامی است که ظاهراً در سازمانهای نظامی، امنیّتی و رسانهای ترکیه، در طول دهههای گذشته نفوذ تعیینکنندهای نداشتهاست.
پس از این ماجرا، هزاران نفر از اسلامگرایان از دستگاههای آموزشی، فرهنگی و نظامی ترکیه تصفیه و اخراج شدند و نظام ترکیه عملاً از اسلامگرایی در سطح نهادی، فاصله گرفت. محمد فتحالله گولن، واعظ، نویسنده و مدرس علوم اخلاقی و الهیات اهل ترکیه است که در پنسیلوانیای آمریکا زندگی میکند. گولن در طول عمر خود، مشغول تدریس برداشتی از اسلام است که مبتنی بر آموزههای یک عالم اسلامی به نام سعید نورسی بودهاست. در تفکر گولن که عمیقاً معتقد به مدارا و تسامح است، هرگونه خشونت و تروریسم شدیداً محکوم است. او معتقد به گفتوگوی بین ادیان الهی و پیروان کتابهای آسمانی است. خود او برای چنین گفتوگوهایی با واتیکان و برخی مراکز مذهبی یهودی، بارها پیشقدم شدهاست. در فضای فکری ترکیه، گولن به عنوان شخصی محافظهکار و میانهرو و در عینحال، مذهبی محسوب میشود. او از ایدۀ حجاب برای زنان حمایت میکند و شاگردان و پیروان خانم او غالباً روسری به سر میکنند.
گولن با تمکن مالی شخصی، از دهۀ ۷۰ میلادی، اقدام به راه اندازی مؤسسات آموزشی برای «خدمت عمومی و آموزشی به همۀ مردم» کردهاست. افراد بسیاری برای خدمت در این مؤسسات بهتدریج جذب شدهاند و طی سالها، با کمک مالی و پشتیبانی خود، بنیادی عظیم برای این تشکل فراهم نمودند. امروزه این مجموعۀ بسیار بزرگ که به «جنبش گولن» معروف است، با همکاری افراد بسیار زیادی از مسلمانان ـ عمدتاً ترکیهایِ ـ دنیا اداره میشود. گمانهزنی ها در مورد تعداد افراد حاضر در این بنیاد بزرگ، متفاوت است، اما تا چند هزار نفر را به عنوان همکاران این حرکت بزرگ ذکر کردهاند. افراد همکار در این بنیاد عمدتاً دانشآموزان، معلمان، تجار و افراد تحصیلکرده در زمینههای مختلف هستند.
جنبش گولن به تنهایی خطری برای نظام سکولار ترکیه محسوب نمیشود؛ بلکه طی دو تا سه دهۀ گذشته، نوعی تجدید حیات اسلامی در ترکیه اتفاق افتادهاست و گرایش به اسلام در لایههای مختلف جامعۀ ترکیه، جوانه زدهاست که بیشتر، تحت تأثیر افکار متفکران انقلاب اسلامی ـ نظیر شهید مطهری، دکتر علی شریعتی و امام خمینی ـ بودهاست؛ در حالی که فتحالله گولن از مخالفان جمهوری اسلامی ایران معرفی میشود و لااقل هیچگونه گرایشی از او نسبت به جمهوری اسلامی ایران دیده نشده؛ بلکه گزارشهایی در مورد مخالفت او با جمهوری اسلامی ایران شنیده شدهاست.
در چنین شرایطی بود که بازیگری در صحنۀ سیاست ترکیه ظاهر شد که نام او، رجب طیب اردوغان است. اولین نقش او در نمود اسلامخواهی در حزب عدالت و توسعه ظهور پیدا کردهاست. او در همین نقش، در حالی که همسرش مانتو و روسری و کفش همرنگ در بر داشت، وارد عرصۀ سیاست شد. استاد او، اربکان، به او مشکوک بود و او را حبۀ انگوری میدانست که به جای آنکه سرکه شود، شراب شدهاست، ولی او در کسوت یک اسلامخواه، با مقامات خارجی ملاقات کرد و پس از مشاهدۀ تاج و تخت انگلیس، آرزو کرد که ثروت و قدرتی در حد قدرت و ثروت ملکۀ انگلیس را در اختیار داشته باشد. او با ورود به عرصۀ انتخابات، آرای مردم ترکیه را که تشنۀ آزادی و اسلام بودند، به خود جلب کرد و با رسیدن به مسند قدرت، به زنان ترکیه اجازه داد روسری داشته باشند و به مردان ترکیه اجازه داد نماز بخوانند؛ در حالی که زنان ترکیه از قبل حجاب را برگزیده بودند و مردان ترکیه نیز از پیش، رو به خدا و نماز آورده بودند، ولی این سیاستهای اردوغان جاذبۀ روزافزونی برای او در ترکیه به وجود آورد و او با همین جاذبۀ جدید و شدید اجتماعی، تحت عنوان حمایت از بیداری اسلامی در سوریه، به جنگ رژیم سوریه رفت. هزاران تروریست فریبخوردۀ وهابی از طریق ترکیه، آموزش دیدند و تجهیز شدند و بسیج گردیدند و به جان ملت و دولت سوریه افتادند و این نقش دیگری بود که به دقت اجرا میشد؛ نقش نجاتبخشی مردم سوریه؛ در حالی که عملاً تصمیم به ویرانی سوریه گرفته شده بود.
نقش دیگری که اردوغان بازی کرد، نمایش مناظرۀ ضد صهیونیستی در کنفرانس داووس بود که رسانهها آن را به تفصیل پخش کردند و بعد، حرکت کشتی صلح به سوی غزه و فرستادن کمک برای مردم غزه و بقیۀ ماجراهای آن. در این نقش، اردوغان در چهرۀ نجاتبخش مردم فلسطین و حامی مردم غزه ظهور کرد و توانست نظر حماس ـ بهویژه، خالد مشعل ـ را به خود جلب کند و تا اندازۀ بسیار زیادی موفق باشد.
در جریان کودتا، اردوغان در نقش نجاتبخش ظاهر شد. اگر در انتخابات، اردوغان در نقش نجاتبخش اسلام در ترکیه ظاهر شد، و در ماجرای کشتی صلح در نقش نجاتبخش مردم فلسطین، و در اعزام تروریستها به سوریه در نقش نجاتبخش مردم سوریه، در کودتا، اردوغان در نقش نجاتبخش دموکراسی در ترکیه ظاهر شد او در میان مردم ظاهر شد و از مردم به خاطر محبتی که به او دارند، تشکر کرد؛ در فرودگاه آتاتورک ظاهر شد، پیام تبریک امیر کویت برای موفقیت دموکراسی در ترکیه را پذیرفت، تقریباً بلافاصله ۲۷۴۵ قاضی را برکنار و هزاران نظامی را دستگیر کرد، فتحالله گولن را دشمن ملّت معرفی نمود، وعدۀ خلع درجۀ شمار کثیری از نظامیان را داد و حتی سخن از مجازات اعدام به میان آورد.
برخی از ناظران سیاسی میگویند حقیقت این است که کودتا در ترکیه شکست نخورد، بلکه پیروز شد و بازی در ترکیه تمام نشده، بلکه آغاز شدهاست. اگر این تحلیل درست باشد، از این به بعد هر کسی که در ارتش نماز بخواند یا همسرش حجاب داشته باشد یا در ادارات از او گرایشهای اسلامی یا ضد غربی یا ضد استبدادی مشاهده شود، تحت عنوان عضو جریان فتحالله گولن، تحت نظر قرار خواهد گرفت و حتی احتمالاً دستگیر، بازداشت، خلع درجه، اخراج، محاکمه و زندانی خواهد شد. روح آتاتورک در کالبد شرایط جدید، دوباره به ترکیه باز خواهد گشت و مردم ترکیه هنگامی شاهد پایان این نمایشنامه خواهند بود که رئیسجمهور تحت عنوان بازگشت به عصر عثمانی، همۀ اختیارات را در انحصار خود گرفته و با حمایت غرب، به رهبری نوین جهان اسلام دست یابد.
نقشی که تا دیروز عربستان سعودی بر عهده داشت را از این به بعد، او بر عهده خواهد داشت، ولی در این نقش، سیاستهای غرب را نیز تعقیب خواهد کرد؛ کما اینکه تاکنون چنین شدهاست: ترکیه متحد اسرائیل باقی ماندهاست، حماس به سازش دعوت شدهاست، به محور مقاومت ضد صهیونیستی در سوریه ضربات جدی وارد شدهاست، به تجزیۀ عراق عملاً کمک شدهاست و امروز کوشش میشود به نقشۀ تجزیۀ بیش از پیشِ کشورهای اسلامی، از طریق حمایت از نهضتهای قومی در قفقاز و خاورمیانه، کمک شود.
با توجه به نمایشنامههایی که تا کنون در ترکیه بازی شده، باید به ترکیه نام «صحنۀ نمایش بزرگ سیاسی» را داد. در تمام این نمایشها، یک مرد نقش خود را با شایستگی ایفا کردهاست. هیچکس نمیداند پایان کار این بازیگر بزرگ عرصۀ سیاست چیست، اما اگر این تحلیل درست باشد، آیندۀ شگفتانگیزی پیش روی مردم ترکیه خواهد بود. خدا کند این تحلیل درست نباشد!
تاریخ مقاله: آذرماه ۱۳۹۵