مقدمه
آموزش و پرورش، زیر بنای توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است. بررسی عوامل مؤثربر پیشرفت وترقی جوامع پیشرفته نشان میدهد که همه این کشورها، آموزش و پرورش توانمند و کارآمدی داشته اند. همچنین در هر نظام آموزشی، عوامل بسیاری با یکدیگر عمل میکنند تا یادگیری و پیشرفت تحصیلی برای دانشآموزان حاصل گردد. هرقسمت از این نظام باید به گونهای آماده شود که دسترسی به بازده مطلوب و اهداف مورد نظر میسر شود، زیرا اگرجزئی از نظام ازکار باز ایستد، کارآیی اجزای دیگرنظام کاهش یافته و صدمه خواهد دید.
با در نظر گرفتن و تجزیه و تحلیل درون دادهایی از قبیل متغیرهای فیزیکی، میتوان با آگاهی بیشتری اقدام به برنامهریزی نمود. البته علاوه بر عوامل فیزیکی، متغیرهای زیاد دیگری نیز وجود دارند که فرآیند یادگیری و پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار میدهند که با انجام پژوهش میتوان میزان تأثیر آنها را تشخیص داد. وقتی که نظامهای آموزشی اطلاعات لازم را در چنین زمینههای اساسی در اختیار نداشته باشند، نمی توان عملکرد صحیح را در عرصههای مختلف آموزشی و پرورشی انتظار داشت.
نقش انگیزه در آموزش:
تقریبا همه دانش آموزان به نوعی انگیزه پیدا می کنند . یک دانش آموز امکان دارد به شدت به موضوع کلاس علاقه داشته باشد و به دنبال موضوعات چالش بر انگیز باشد و بدین ترتیب نمرات بالایی کسب نماید. دانش آموز دیگری ممکن است بیشتر نسبت به جنبه اجتماعی مدرسه از خود علاقه نشان دهد و دائما با همکلاسیهای خود در ارتباط باشد . تقریبا هر روز در فعالیت های فوق برنامه شرکت نماید . و شاید در شوراهای دانش آموزی، از خود کفایت لازم را نشان دهد. دانش آموز دیگری ممکن است روی ورزش تمرکز کند ، در کلاس های تربیت بدنی رقابت نماید . بعد از ظهر ها و روز های تعطیل خود را به بازی یا تماشای مسابقات ورزشی بگذراند و با اعتقاد کامل رژیم غذایی مناسب اندام را رعایت نماید . با این وجود به دانش آموز دیگری ، شاید به دلیل ناتوانی های ناشناخته یادگیری ، با رفتار خجالتی و بدن به ظاهر نامتناسب ، این انگیزه در او به وجود آید که از فعالیت های درسی ، موقعیت های اجتماعی و امور ورزشی پرهیز نماید .
انگیزه ضرورتا چیزی نیست که یک دانش آموز با خود به مدرسه می برد. ممکن است شرایط محیطی مدرسه هم آن را به وجود آورد. هنگامی که ما درباره نقش محیط در ایجاد انگیزه برای یادگیری چیزی یا رفتاربه خصوصی صحبت می کنیم ، در واقع داریم به یک انگیزه جایگزین (situate motivation ) می پردازیم . در مقاله پیش رو ، در خواهیم یافت که ما به عنوان معلم می توانیم کارهای زیادی انجام دهیم تا به دانش آموزان انگیزه دهیم تا موضوعی را فرا گیرند ، رفتاری خاص از خود بروز دهند تا به موفقیت دراز مدت و خلاقیت آنها منجر شود.
چگونه انگیزه بر یادگیری و رفتار اثر می گذارد؟
انگیزه چندین تاثیر بر یادگیری و رفتار دانش آموز دارد: نخست آنکه انگیزه ، رفتار دانش آموزان را به سمت هدفی خاص هدایت می کند.
نظریه پردازان آموزش اجتماعی بر آنند که افراد برای خود هدفهایی را تعیین می کنند و رفتار خود را بر طبق آن جهت می دهند . انگیزه ، هدفهای خاصی را که دانش آموزان برای رسیدن به آنها تلاش می کنند را ، مشخص مینماید. بنابر این انگیزه بر تصمیم گیری دانش آموزان تاثیر می گذارد . به عنوان نمونه در این رفتار ها توجه کنید:
آیا دانش آموز در کلاس های فیزیک یا هنر ثبت نام خواهد کرد یا اوقات خود را به انجام تکالیف درسی خود خواهد گذراند یا با دوستان خود به بازی های ویدئویی مشغول خواهد شد. در این رفتار ما تاثیر انگیزه و تصمیم گیری ها ، بر دانش آموز را می بینیم .
انگبزه به تلاش و انرژی گذاری مضاعف منجر می شود . انگیزه مقدار تلاش و انرژی که دانش آموز در جهت اهداف و نیازهایش از خود بروز می دهد, افزایش می دهد . این عامل ، مشخص می کند که آیا آنها کارها را با اشتیاق و با تمام وجود دنبال نمایند یا با بی علاقگی و بیحالی به آن بپردازند.
انگیزه باعث افزایش پافشاری در فعالیت ها می شود . دانش آموزان به کارهایی می پردازند که واقعا دوست دارند انجام دهند. همچنین به اندازه آن کار را ادامه می دهند تا به پایان برسانند ، حتی اگر آنها گاهگاهی در روند انجام کار وقفه ایجاد نمایند ، انگیزه باعث می شود دوباره سر کار برگردند. در این صورت ، به طور کلی ، انگیزه ، میزان اختصاص زمان کار را افزایش می دهد و عاملی موثر بر یادگیری و موفقیت به شمار می رود.
انگیزه بر روند آموزشی تاثیر می گذارد . انگیزه بر آنچه دانش آموزان بدان توجه می نمایند و اینکه به چه صورت به طور موثر آن را به انجام می رسانند تاثیر می گذارد . به عنوان مثال ، دانش آموزان با انگیزه، تلاشهای هدفداری می کنند تا موضوعات درسی را به درستی درک کنند، به طور معنا دار آنان را فرا گیرند و به این فکر کنند که چطور از موضوعات درسی در زندگی خود بهره گیرند.
انگیزه مشخص می کنند چه نتایجی تقویتی یا تنبیهی هستند . هر چه بیشتر دانش آموزان برای نیل به موفقیت های آموزشی انگیزه داشته باشند، بیشتر از نمره بالا خوشحال و از نمره پایین دلگیر می شوند. هرچه بیشتر دانش آموزان تمایل داشته باشند توسط همسالان خود پذیرفته و مورد احترام قرار گیرند، آنها برای موفقیت بیشتر ارزش قائل شده ، از تمسخر دیگران اندوهگین می شوند. برای یک دانش آموز بی علاقه به ورزش، پذیرش یا عدم پذیرفتن در تیم فوتبال دارای اهمیت زیاد ی نیست . اما برای فردی که زندگیش بر مدار فوتبال می چرخد، پذیرفتن یا عدم پذیرش در تیم فوتبال دارای ارزش حیاتی است .
انگیزه معمولا انجام کار را بهبود می بخشد . به خاطر تاثیراتی که به آنها اشاره شده اعم از رفتارهای هدفمند ، تلاش و انرژیگذاری ، ایستادگی و پافشاری در روند آموزش ، انگیزه، معمولا به انجامکار درست منجرمی شود. در این صورت ، همان طور که ممکن است حدس بزنید . دانش آموزانی که دارای انگیزه زیاد برای یادگیری هستند و در فعالیت های کلاسی رقابت می کنند دوست دارند جزء موفقترین افراد باشند . برعکس ، دانش آموزانی که علاقه کمی به فعالیت های کلاسی دارند در خطر مردودی بیشتری قرار دارند.
انگیزه درونی و انگیزه بیرونی:
همه شکلهای انگیزه دقیقا تاثیرات یکسانی بر یادگیری و اجرای کار ندارند. دو دانش آموز راهنمایی زیر را در کلاس آموزش نوشتن در نظر بگیرید .
فاطمه دل خوش از نوشتن ندارد و در این کلاس فقط به یک دلیل شرکت میکند. کسب نمره خوب، به او کمک خواهد کرد تا در یکی از دانشگاههای خوب تهران قبول شود وباعث سربلندی پدر و مادر گردد . مرضیه همیشه به نوشتن علاقمه مند بود. این کلاس به او کمک خواهد کرد تا در دانشگاه مورد علاقه و رشته مورد علاقه اش قبول شود. ، اما علاوه بر این مرضیه واقعا میخواهد یک نویسنده خوب شود . توانایی او در نوشتن به شغل محبوب او که روزنامه نگاریست کمک میکند. گذشته از این ، او در حال فراگیری شیوه های جدید بسیاری است تا بتواند به صورت واضح و جذاب بنویسد.
فاطمه ، انگیزه خارجی را به نمایش میگذارد ، او به وسیله عامل خارج از خودش انگیخته شده که به کار او ارتباطی ندارد . دانش آموزانی که به صورت خارجی انگیزه پیدا میکنند ممکن است هدف آنها کسب نمرات خوب ، پول و … باشد . اساسا ، این افراد کارهایی را برای رسیدن به یک هدف انجام میدهند، و خود آن کار برای آنها دارای ارزش ذاتی نیست .
برعکس مورد بالا ، مرضیه ، انگیزه درونی را به نمایش میگذارد. او بوسیله عواملی که در درون خودش نهفته ، برانگیخته شده است . دانش آموزانی که به صورت درونی برانگیخته شده اند ممکن است مشغول انجام کاری شوند به این دلیل که آن کار به آنها لذت میدهد ، به آنها کمک میکند تا مهارتی را که برای آنها اهمیت دارد، فرا گرفته یا اینکه ممکن است خود کاربرای آنها از نظر اخلاقی درست و صحیح به نظر برسد . بسیاری از دانش آموزان دارای سطوح بالای انگیزه درونی به قدری متمرکز کار و جذب آن فعالیت میشوند که زمان را از خاطر میبرند و سایر کارها را فراموش میکنند ، به این اتفاق ، پدیده سلامت میگویند.
دانش آموزانی که به صورت درونی برانگیخته شده اند و ظایف خود را با میل انجام میدهند و دوست دارند مطالب درسی را یاد بگیرند . بیشتر احتمال دارد تا اطلاعات را به طرز موثری پردازش نمایند ( به عنوان مثال به وسیله یادگیری هدفمند) و امکانش بیشتر است که به سطوح بالا دست یابند ، بر خلاف آنان ، دانش آموزانی که به صورت بیرونی بر انگیخته شده اند ممکن است اطلاعات را بصورت سطحی پردازش نموده ، غالبا به کارهای آسان علاقه مند بوده و حد اقل فعالیت های کلاسی را انجام میدهند .
در کلاس های مقدماتی ، دانشآموزان غالبا مشتاقند ، در مدرسه چیزهای جدیدی بیاموزند . اما گاهگاهی بین کلاسها ی هفتم تا نهم راهنمایی ، انگیزه درونی آنها برای یادگیری و کسب مهارت در موضوعات درسی فروکش میکند. این سیر نزولی انگیزه ممکن است عوامل چندی داشته باشد . همانطور که دانش آموز بزرگتر میشود ، بیشتر نمرات خوب برای پیشرفت ، فارغ التحصیلی ، پذیرش دانشگاه ، اهمیت میدهند. همین عامل آنان را وا میدارد تا تمام تلاش خود را برای کسب نمرات و معدل های بالاتر متمرکز نمایند. گذشته از این ، آنها بیشتر این توانایی را پیدا میکنند تا برای خود اهداف بلند مدت انتخاب و برای رسیدن به آن بکوشند و بدین ترتیب ، مواد درسی خود را با توجه به ارتباط با اهداف مورد نظر ارزیابی میکنند و هیچ جذابیت درونی در مطالب درسی خود جستجو نمیکنند . و همین طور ، دانش آموزان ممکن است نسبت به فعالیت های خسته کننده و تکراری کم حوصله شوند .
انگیزه بیرونی لزوما چیز بدی نیست . اما ، غالبا دانشآموزانی هستند که به صورت همزمان با عوامل درونی و بیرونی بر انگیخته میشوند . به عنوان مثال ، هرچند مرضیه از دوره نوشتن خود لذت میبرد او همچنین میداند نمره خوب به او کمک خواهد کرد تا در دانشگاه پذیرفته شود. علاوه بر این نمرات خوب و سایر جایزه ها برای موفقیت ها ی بالا ممکن است برای او این نکته را به اثبات برساند که او در حال فرا گرفتن موضوعات درسی است . بعد از چندی ، ممکن است انگیزه بیرونی به انگیزه درونی تبدیل شود.
در بعضی موارد ، انگیزه بیرونی _ شاید به صورت تقویت کننده های خارجی برای موفقیت تحصیلی یا رفتار خلاقانه _ ممکن است تنها عامل در دسترس دانش آموز باشد تا به وسیله آن در یادگیری دروس و رفتار خلاقانه به موفقیت دست یابد. با این وجود ، موفقیت درونی در نهایت چیزی است که در دراز مدت دانشآموزان را تقویت میکند. این عامل دانش آموزان را تشویق میکند تا مواد درسی خود را فهمیده و آنها را به کار برندو در پایان به آنها کمک میکند تا نوشتن ، غلوم ، تاریخ و سایر موضوعات درسی را به خوبی یاد بگیرند.
یادگیری بخش مرکزی زندگی هرفرداست . حتی زمانیکه به آن فکر نمیکنیم نیز اتفاق می افتد . بااین تفکر که رفتار درخلا رخ نمی دهد ؛ لذا راههای گوناگون رفتار، مرتبط با محیط کالبدی است .
محیطهای یادگیری از عناصری تشکیل خواهند شد که در کنار هم معنادار می شوند . ویژگیها و کیفیتهای هرکدام ازاین عناصر در شکل گیری رفتارهای مختلف موثر می باشند .
ژان پیاژه ، برتوانایی کودک در درک جهان به طور فعال تاکید بسیار می کند و معتقد است که کودکان به طور انفعالی اطلاعات را جذب نمی کنند ، بلکه آنچه را که در دنیای پیرامون خود می بینند ، می شنوند و احساس می کنند ، سپس انتخاب و تفسیر می نمایند .
آموزش وبه تبع آن محیطهای آموزشی بیشترین اثر و نقش را برذهنیت و تمدن سازی جوامع به عهده دارند . لازمه اصلاح کالبد آموزش و پرورش ، ایجاد فضاهای مرتبط با فعالیتهای دانش آموزان است . فضاهایی که دارای شرایط مناسب و مطلوب برای رشد فیزیکی ، ذهنی ، عاطفی و اجتماعی دانش آموزان می باشد که تحقق این امر از طریق طراحی جزئیات فضاهابا توجه به الگوهای رفتاری دانش آموزان امکان پذیر می گردد .
معماری ، هنری است که مارا در برگرفته است و انسانها بیش از آنکه بر فضا تاثیر بگذارند از آن تاثیر می پذیرند .
محققان روانشناسی محیط ، با مطالعه الگوهای رفتاری دانش آموزان در محیطهای آموزشی ، به موارد موثر از قبیل اندازه مدرسه ، نورپردازی وحتی چیدمان نیمکت درداخل کلاس و …. رسیده اند که نقش عمده ای در افزایش یادگیری دارند ویا به بیان دیگر متوجه شده اند که محیط، بستری برای شکلگیری بسیاری از ویژگیهای رفتاری است. به بیانی دیگر بسیاری از عواطف، عادات، سلایق و حتی طرز نگرش ها و نشست و برخاست ها به گونه ای شگرف از محیط تأثیر میپذیرد.
به همین خاطر است که بسیاری از صاحبنظران، محیط را دانشگاهی نامیدهاند که هر فرد با توجه به زمینه ها و استعدادهای خویش میتواند از آن بیاموزد و در معرض تأثیرات آن قرار گیرد، دانشگاهی که هیچ گاه فرد از آن فارغ التحصیل نمیشود. در یک تقسیم بندی کلی میتوان در حال حاضر چهار محیط را در یادگیری مؤثر دانست:
۱- مدرسه: مدرسه رسمی ترین نهاد آموزشی و پرورشی در سنین کودکی و نوجوانی است. محصلین و دانشآموزان پس از محیط مسکونی خود بیشترین ساعات روز را در واحدهای آموزشی میگذرانند. با توجه به نقش اساسی آموزش در فرآیند شکلدهی به فرهنگ جامعه لازم است علاوه بر اهمیت دادن به فرآیند آموزش به ایجاد محیط مطلوب که شوق و انگیزه را نسبت به فرآیند یاددهی-یادگیری در دانشآموزان ایجاد کند توجه کافی و وافی داشت
۲- خانواده: از سپیده دم تاریخ بشر تاکنون، خانواده به عنوان یک نهاد اساسی در نگهداری و تربیت فرزندان، نقش منحصر به فردی ایفا نموده.
۳- اجتماع: اجتماع نظام پیچیدهای است که این امکان را فراهم میآورد تا افراد تحت تأثیر عوامل مختلف در آن به تعامل با یکدیگر بپردازند.
۴- رسانههای جمعی و اینترنت: رسانههای جمعی و اینترنت را میتوان ابزارهای آموزشی مدرن نامید که به تنهایی میتوانند تعاملات موجود در هر یک از محیط های سه گانه قبلی را تحت الشعاع قرار داده و حتی تأثیرات آموزشی آنها را ناچیز نموده یا آن را خنثی نمایند.
۱- محیط آموزش
فضاهای آموزشی به دلیل محدودیتهای خاص خود برای خشک و بی روح شدن مستعدند اما باید تمام تلاشها را به کار گرفت تا از وقوع این حادثه جلوگیری کرد.
اهمیت دادن به فضاهای آموزشی و رعایت اصول و استانداردهای مربوط به آن در طراحی این مراکز منجر به خلق محیطی متناسب با خواستههای روانی دانشآموزان و در نتیجه جامعه میگردد.
ریشه علاقه هر دانشآموز به آموختن در مدرسه و قرار گرفتن در محیط آموزشی شکل میگیرد و در صورت ناهماهگ بودن محیط با انتظارات فرد حس دافعه و عدم علاقه به یادگیری در فراگیر شکل میگیرد.
شکل و چیدمان کلاسها، رنگ، نور وتهویه، امکانات آموزشی، دکوراسیون داخلی و همه و همه در آموزشپذیری و ایجاد علاقه ورغبت در دانشآموزان مؤثر است.
در حال حاضر کمتر ساختمان آموزشی را میتوان دید که دارای تمام اسلوبها و استانداردها باشد اما امید میرود در ساخت بناهای جدید آموزشی این استانداردها رعایت گردد.
۲- عوامل فیزیکی
یکی از ابعاد محیط آموزشی عوامل فیزیکی میباشد که در ایجاد انگیزه و اشتیاق به آموزش نمیتوان از تاثیرات آن غافل شد.عوامل فیزیکی مربوط به امکانات آموزشی و جاذب بودن کلاس دوازده شاخص است که درشش قسمت به شرح ذیل دستهبندی و تبیین شده است. پنج مورد اول مربوط به جاذب بودن کلاس و مورد ششم مربوط به امکانات آموزشی کلاس است:
۱- نور و عوامل مربوط به آن مانند میزان و شدت نور، نوع نور (طبیعی یا مصنوعی)؛
۲- ابعاد ظاهری کلاس شامل دیوار، درب و کف کلاس، سرانه مساحت و سرانه فضا؛
۳- رنگ و تاثیر آن بر آموزش و محیط های آموزشی؛
۴- حرارت و تهویه کلاس؛
۵- صدا و عوامل مربوط به آن؛
۶- سازماندهی و آرایش کلاس مثل تخته سیاه وامکانات آموزشی .
در ادامه مطالب فوق به بررسی این عوامل و تاثیر آنها در روند یاددهی- یادگیری پرداخته شده است.
استاندارهایی که در این تحقیق استفاده شده، شامل ملاکهایی است که توسط وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و درمان، سازمان نوسازی و تجهیزات مدارس، کتابها و نشریههای علمی در مورد ویژگیهای مناسب و لازم برای یک کلاس تعیین شده است، که به طور اختصار به شرح آنها میپردازیم:
۱- نور و متغیرهای مربوط به آن
به طور کلی در فرآیند یادگیری، ۸۳ درصد یادگیری به وسیله حس بینایی صورت میگیرد بنابراین اگرعمل دیدن با اشکال رو به رو شود، افت در یادگیری ایجاد میگردد.
هدف تأمین روشنایی درمدرسه، عبارت از به وجود آوردن محیطی است که درآن، عمل دیدن به بهترین وجه و با حداقل زحمت و کوشش انجام گیرد تا نیروی دانشآموزان، صرف جذب اطلاعات و فرآیند یادگیری شود، نه اینکه این نیرو برای مبارزه با اشکالات دیدن- که درمحیط کم نور وجود دارد- صرف شود. البته باید یادآوری کنیم که هنگام انجام هر فعالیتی، میزان نور مورد نیاز متفاوت است. روشنایی کلاس ازطریق نور طبیعی (پنجرهها، دریچههاو …) یا نور مصنوعی (لامپها و انواع چراغها) تأمین میگردد که درهر صورت باید به میزان نور، جهت و کیفیت آن توجه گردد .
تجربیات متعدد نشان داده است که مساحت پنجرههای شیشه دار باید حداقل به اندازه یک پنجم سطح اتاق باشد تا حداقل روشنایی برای خواندان و نوشتن موجود باشد. از طرف دیگر، از هر اقدامی که موجب تساوی روشنایی برای همهٔ شاگردان شود، نباید دریغ نمود. نور از نظر توزیع باید مطلوب باشد و به صورت یکنواخت پخش شود تا درخشندگی سطوح سبب ناراحتی چشم نگردد. همچنین میزان نور کافی باشد و سایههای مزاحم موجود نباشد]۱۴[.
۲- ابعاد ظاهری کلاس
در ارتباط با چگونگی ویژگیهای سطوح و ابعاد ظاهری کلاس، به طور کلی میتوان گفت که دیوارهای کلاس باید خشک، بدون درز، صاف و حداقل تا ارتفاع ۵/۱ متر قابل شستشو بوده و بهتر است از سنگ باشد. دیوار کلاسها باید ساده باشد تا گردوغبار روی آن جمع نشود. کف کلاسها باید قابل شستشو، مسطح و بدون درز بوده، لغزنده و مرطوب نباشد. این نکات در مورد سقف نیز باید رعایت شود.
رنگ نیز باید مورد توجه قرارگیرد و در رنگآمیزی کلاس باید از رنگهای آرامش بخش استفاده کرد. رنگ دیوارها بهتراست قابل شستشو باشد. بنابراین، سطوح دیوار و سقف کلاس باید دارای رنگهای روشن و کف کلاس بهتر است به رنگ تیره باشد .نویفرت (۱۳۷۳) در مورد شکل کلاس اظهار میدارد که مستطیل یا ذوزنقه، بهترین شکل برای کلاس درس است. اشکال مربع، مدور یا بیضی و غیره از لحاظ صوتی مناسب نیست. مساحتهای بزرگ انحنادار، ایجاد نقاط کانونی کرده، مانعی بزرگ برای صدا ایجاد میکند.
برای هر دانشآموز۵/۱مترمربع زمین و ۵/۵ مترمکعب هوا لازم است. به عبارت دیگر، برای یک کلاس ۳۰ نفری، ابعاد اتاق باید به طول ۸ متر و عرض ۶ تا ۷ متر و ارتفاع ۴ متر باشد. فضای لازم برای هر دانشآموز نباید از ۵/۴ مترمکعب و ارتفاع ۳متر کمتر باشد. بنابراین، درانتخاب یک مکان برای کلاس، باید حجم کلاس و تعداد دانشآموزان را مد نظر قرارداد.
۳- رنگ و تاثیر آن بر آموزش و محیطهای آموزشی
رنگ بهعنوان عنصر تفکیکناپذیر معماری، تاثیر فراوان بر روح و رفتار کارکنان فضاها و ساختمانها دارد و حالات روانی و عاطفی آنان را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
انسان پدیدههای اطراف خویش را همراه با رنگ مشاهده میکند و نسبت به آنها واکنش نشان میدهد. رنگها هر یک حاوی پیامی خاص به بینندگان هستند که این موضوع از قدیمالایام مورد بررسی و تحقیق روانشناسان بوده است. در مدارس، رنگ فضاها و تجهیزات آموزشی به دلیل شرایط سنی و روحی کودکان و نوجوان از حساسیت بیشتری برخوردار است زیرا این امر در شادابی، نشاط، آرامش روانی، تحرک و تلاش دانشآموزان تاثیرگذار بوده و فرآیند یادگیری را افزایش میدهد. همچنان که میتواند زمینه کسالت، خمودگی، بیتحرکی، عصبانیت، اضطراب و افسردگی آنان را فراهم آورد.
برای بهرهوری مطلوب از رنگ باید شرایط سنی، جنسیت و کارکرد هر یک از فضاها مورد توجه قرار گیرد. پیشنهاد استفاده از یک رنگ خاص برای مدارس سراسر کشور امکانپذیر نیست زیرا شرایط اقلیمی گوناگون و تفاوت وضعیت آب و هوایی در استانها و مناطق، ضرورت استفاده از رنگهای گوناگون را اجتنابناپذیر میسازد. برای رنگآمیزی دیوارهای داخلی کلاسها اغلب از رنگهای آرام مانند کرم و بژ استفاده میشود. برای راهروها و راهپلهها میتوان از رنگهای سرد و آرام مانند آبی و سبز کمرنگ استفاده کرد. این رنگها در کنترل هیجانات روحی تاثیر به سزایی دارند و علاوه بر آرامش محیط، از حوادث احتمالی دانشآموزان نیز میکاهند.
در سالنها، فضاهای ورزشی و اماکن صرف غذا باید از هماهنگی رنگهای کرم مانند (قرمز، نارنجی و زرد) استفاده شود. در سرویسهای بهداشتی به لحاظ ویژگیهای فضای آموزشی، استفاده از رنگ سفید مناسبتر است. وجود این رنگ و لطمهپذیری آن در اثر کمترین آلودگی حداقل هشداری است که مسؤلان نظافت فضاهای آموزشی را مجبور به کنترل و نظافت مستمر خواهد کرد.
مدرسه، محیطی برای شکوفایی استعداد دانشآموزان و خودشناسی است و علایق و استعدادهای دانشآموزان متفاوت است. محیط آموزشی باید به گونهای باشد تا این استعدادها شکوفا شده و معنی تعلیم و تربیت واقعی مشخص شود.
۴- حرارت و تهویه کلاس
یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار بر یادگیری، تجهیزات مناسب برای تولید گرما و سرماست که کم توجهی به آن میتواند سبب افت در یادگیری و آسیبهای جانی شود. بر اساس گزارش مؤسسه استاندارد ایران، حرارت ۱۸-۱۶ درجه سانتیگراد برای کلاس درس مناسب بوده و وجود جریان هوا برای آن ضروری است. اگر هوای محیط بیش از اندازه گرم باشد، بر مکانیسم تنظیم حرارت بدن فشار وارد آمده و بازده فعالیتهای فیزیکی و مغزی کاهش خواهد یافت. بنابراین، مشاهده میشود که وضعیت حرارت در کلاس، عاملی است که بر چگونگی فعالیت فراگیران و در نتیجه یادگیری آنان اثر میگذارد.
در تحقیقی که دردانشگاههاروارد روی دانشآموزان مدارس ابتدایی در زمینه هوای لازم صورت گرفت، مشخص شد که اگر فعالیت افراد زیاد شود، میزان هوای لازم از مقدار هوای ضروری در حالت عادی زیادتر خواهد بود. ضمناً هوای کلاس معمولاً سه تا پنج مرتبه درهر ساعت باید تعویض شود زیرا هوای داخل اتاق نباید بیش از یک درصد دیاکسیدکربن داشته باشد.
درجه حرارت مناسب برای کلاس ۱۸ درجه سانتیگراد است و به طور کلی، سیستمهای حرارت مرکزی بهترین وسایل برای تأمین و کنترل حرارت مورد نیاز هستند. از آنجا که درهمه مدارس ما امکان داشتن این سیستمها هنوز موجود نیست، جهت تأمین گرمای مناسب در کلاسها بهتر است از بخاریهای گازی با لولههای بلند استفاده شود. برای داشتن رطوبت مناسب میتوان از ظروف بزرگ آب بر روی بخاری استفاده کرد.
۵- صدا و متغیرهای مربوط به آن
صدا نیز به عنوان یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر یادگیری محسوب میشود. با اینکه گاهی صداهای بیرون از کلاس به داخل کلاس راه مییابد، دانشآموزان قدرت شنوایی خود را در اختیار صدای معلم قرار داده و فقط مطالبی را به مغز راه میدهند که از معلم میشنوند. اگر صداهای بیرون از کلاس بر صدای معلم تفوق یابد، دراین صورت فراگیران ناخواسته قدرت شنوایی خود را در اختیار صداهای بیرون نهاده یا حداقل به هیچکدام از صداها حتی به صدای معلم نیز گوش فرا نمیدهند. غالباً در این مواقع آشفتگی در فراگیران به وجود میآید و اهمیت موقعیت مکانی کلاس در اینجا مشخص میگردد. عواملی که بر قابلیت شنوایی افراد تأثیر میگذارند، عبارتند از: «شکل اتاق، وسایل اتاق، وضعیت منبع صدا و زمان برگشت صدا» که این عوامل نیز در زمان ساخت فضای آموزشی باید مورد توجه خاص قرارگیرد .
۶- سازماندهی و آرایش کلاس
مهمترین تحول در فضاهای آموزشی، شکستن خط نگاه معلم و دانشآموزان و ایجاد فضا برای تعامل دانشآموزان با یکدیگر است. بدین منظور اساساً ردیفهای خطی، مغایر با روحیات دانشآموزان شناخته میشود.
درکلاسهای سنتی که صندلیهای دانشآموزان در ردیفهای منظم و پشت سرهم چیده میشود و میز معلم درجلوی کلاس قرار میگیرد، تمام توجه به معلم متمرکز میشود و ارتباط میان دانشآموزان اندک است. این نظم وترتیب هنگامیکه معلم درسی را برای همه کلاس ارائه میدهد، ممکن است بسیار مطلوب باشد، اما یادگیری از همکلاسیها وکارگروهی را غیر ممکن میسازد. دانشآموزان ردیف آخرکلاس، در فاصله زیادی از معلم قرار دارند و به احتمال زیاد کسانی هستند که مشکلات انضباطی و بینظمی را ایجاد میکنند.
در برخی از کلاسها صندلیها دور میزها چیده میشود و میز معلم درحاشیه قرار میگیرد که این نوع آرایش درکلاسهای علومتجربی به کار گرفته می شود. اگر امکانات کلاس به صورتی باشد که آرایش دانشآموزان به شکل دایره یا U شکل سازماندهی شود، دانشآموزان با یکدیگر و با معلم میتوانند ارتباط متقابل برقرار کنند. در این صورت، معلم جزئی از دانشآموزان محسوب شده و میتواند علاوه برتدریس، به راهنمایی و هدایت بحثهای جمعی دانشآموزان نیز بپردازد.
در هر حال، هنگام بررسی طرز چیدن صندلیها درکلاس، توجه به همه دانشآموزان، شایان اهمیت است. یکی از نیازهای اساسی کودکان این است که مورد توجه دبیران قرار گیرند، به صورت گروههای ۴ یا ۵ نفره کنار هم قرار گیرند و از تعامل با هم وانجام کارهای گروهی زیر نظر معلم به عنوان یک راهنما با شوق و علاقه به آموزش بپردازند. چنانچه فضای فیزیکی کلاس مشوق ایجاد این احساس در دانشآموزان باشد، بدون تردید از میزان مسائل و مشکلات انضباطی نیز به طور چشمگیری کاسته خواهدشد.
نتیجهگیری و پیشنهادات
آموزش و پرورش، کلید فتح آینده است و از دیر باز انتظار از آموزش و پرورش آن بوده که انسانهای فردا را تربیت کند و نسل امروز را برای زندگی در جامعهی فردا آماده سازد.
رسالت آموزش و پرورش، توان بخشیدن به فرد فرد انسانها در جهت توسعهی کامل استعدادهای خود و نیز شناخت توانمندیهای خلاق خود است وبهرهگیری صحیح از سیاستهای اصلاحی به دور از هر گونه افراط و تفریط و یا تعصب کورکورانه میتواند دگرگونیهای مثبتی را در سیستم آموزشی ایجاد کند. کوشش در جهت اصلاحات آموزش و پرورش، مشروط بر ایجاد هماهنگی و تجانس در لایههای مختلف نظام آموزش، قرین با توفیق خواهد بود.
اجرای یک برنامه مبتنی بر طراحی کیفیت آموزش و پرورش، مستلزم اطلاعات آموزشی جدید میباشد و تقویت تصمیمگیری توسط افراد و مقامات، مستلزم تعیین مجدد اختیارات و مسؤلیتهای آموزشی خواهد بود. نهایتاً این که حتی اگر به یک نظام اطلاعات آموزشی به خوبی طراحی و اجرا گردد، آثار آن بر کیفیت آموزشی به واسطهی زمینهی سازمانی که در آن عمل میکند، تعیین خواهد شد. ].
بازنگری در مسائل آموزشی نیاز به برنامه ریزی به عنوان یک مهارت، تخصیص منابع مالی، انسانی و کالبدی دارد و ایجاد هر نوع تغییری در مقولات یاد شده مستلزم پژوهشهای آموزشی کیفی و میان رشته ای است. همچنین برای ترسیم وضع مطلوب ضرورت دارد دورنمای گسترده تری در نظر گرفته شده و چشم انداز دقیقتری از آینده مدنظر قرار گیرد. .
بر اساس نتایج تحقیق، عملکرد دانشآموزان در مناطق مختلف مورد پژوهش متفاوت بوده که در برخی مناطق افت شدیدی مشاهده میشود. نکته سؤال برانگیزی که میتواند زمینهای برای تحقیقات بعدی نیز باشد، عملکرد ضعیف کل دانشآموزان در آزمون پیشرفت تحصیلی است. صرف نظر از سایر متغیرهای مورد مطالعه، کلیه میانگینها (ادبیات، علوم و ریاضی) در مناطق مختلف درسطح پایینی قرار داشته است .این نتیجه با نتایج حاصل از سومین مطالعه بینالمللی ریاضی و علوم که در ایران اجرا شده است، مطابقت دارد .این یافتهها هشداری بسیار جدی برای صاحبنظران و مدیران امور آموزشی کشور است. آنان باید هر چه زودتر نقطه ضعفها را به طور صحیح و عمیق بشناسند و با راهکارهای عملی و همه جانبه برای رفع آنها تلاش نمایند.
در راستای بازنگری و برنامهریزی برای کیفیت بخشی به امر آموزش شرایط فیزیکی محیط آموزشی نیز در کنار سایر عوامل در کارآمدی و اثربخشی کار نقش مهمی را ایفا میکند.
بنابرین پیشنهاد میشود به طراحی فضاهای آموزشی اهمیت ویژه داده شود تا موجبات تسهیل درامر تفکر انتقادی و یادگیری فعال فراهم گردد.
میتوان گفت بهترین محیط کلاس درس، محیطی است که در آن شاگردان به مهمانانی شبیه هستند که از آنها به خوبی استقبال میشود و معلمان به منزله ی میزبانان مهمان نواز عمل میکنند. محیط آموزشی باید به گونهای باشد که علاقه و رغبت را نسبت به سایر محیطها در دانش آموزان بیشتر ایجاد کند. در قرن حاضر نسبت به این دسته از مسائل در کنار عوامل دیگر نه به صورت سطحی و گذرا بلکه به طور اساسی و بنیادی باید برخورد کرد. البته این هم نیازمند همت والای تمام دست اندرکاران مسائل آموزشی است زیرا که مسائل آموزشی ما و از آن جمله فضاهای آموزشی تا رسیدن به استانداردهای مطلوب راهی بس طولانی در پیش دارند.
از نظر عوامل فیزیکی محیط یادگیری و تاثیر آن در روند آموزش در سالهای اخیر مباحثی مطرح شده و خوشبختانه گامهای اولیه برداشته شده است، اما نیاز به پیگیری و جدیت بیشتری احساس میشود. در این رابطه، نقش مدیران و معلمان مدارس بسیار اساسی و پررنگ تر از سایر عوامل است زیرا آنها میتوانند با در نظر گرفتن سلیقهها و نیازهای دانش آموزان تغییراتی را در محیط مدرسه ایجاد نمایند به نحوی که دانشآموزان احساس رضایت کنند و دلبستگی بیشتری به حضور در محیط مدرسه داشته باشند. البته برای مدارس جدیدالتأسیس در نظر گرفتن مسائل مربوط به ((روانشناسی محیط)) نیز ضرورت تام دارد.
منابع
۱- آر.ان، ملامد.(۱۳۷۳).اطلاعات معماری آموزشی. نشر: مصباح.
۲- تاجبخش، فرزانه. (۱۳۸۹). اثر رنگ ها بر تفکر و خلاقیت. برگرفته ازکتاب روانشناسی رنگها: (منبع۵).
۳- لسیتایلور، جاناتان دی.(۲۰۱۱).روان شناسی رنگها.(ترجمه: مهدی گنجی). انتشارات: خانهکتاب. تهران.
۴- حقیقی، سیاوش. (۱۳۷۳). از اسطوره تا واقعیت. مجلات تخصصی نور. شماره۵۴٫
۵- سلطان منش، حسن. (۱۳۶۴). سازماندهی فضاهای آموزشی مدارس. نشریه: دارو و درمان. شماره۲٫
۶- صیامی، شروین. (۱۳۸۰). معلم، مدیریت کلاس، موانع و راهبردها. نشر: انجمن فعالیتهای تیران.
۷- فسا شکوه،هورآسا.(۱۳۸۱).فضای آموزشی، قواعد و معیارها. فصلنامه تعلیم و تربیت. شماره ۶٫
۸- قاضی زاده، بهرام. (۱۳۷۵). اصول ومعیا رطراحی آموزشی. نشر: سازمان نوسازی مدارس. تهران.
۹- معین پور، حمید. (۱۳۸۵). بررسی آموزش وپرورش کارآمد. سایت پژوهش. دوشنبه:۲۹آبان۱۳۸۵
۱۰- همت، نیکو. (۱۳۸۸). تاثیر محیط بر تعلیم و تربیت استعدادها. دانشکده حقوق. تهران.
شریعتمدارى، على، اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸٫۱۱
عاملى، زین الدین بن على، منیه المراد فى آداب المفید والمستفید، بى جا، بى نا، ۱۳۶۲٫۱۲
کاشانیها، کبرى فرشته، تشویق و تنبیه از دیدگاه قرآن کریم تهران، امین، ۱۳۷۷٫۱۳
گریفیث، دانیل، روابط انسانى در مدیریت آموزشى، ترجمه خداداد بخشى، تهران، ملائک، ۱۳۷۷٫۱۴
شعبانى، حسن، مهارت هاى آموزشى و پرورشى، چ بیستم، تهران، سمت، ۱۳۸۵٫۱۵
ـ صانعى، پرویز، جامعه شناسى ارزش ها، تهران، کتابخانه گنج دانش، ۱۳۷۲٫۱۶
۱۷ـ لشکربلوطى، غلامرضا و دیگران، برنامه ریزى آموزشى و آموزش برنامه ریزى، ارزشیابى آموزشى در یک نگاه، چ پنجم، تهران، ابوعطا، ۱۳۸۸٫
ـ میلر، جى. پى. نظریه هاى برنامه درسى، ترجمه محمود میرمحمدى، چ هفتم، تهران، سمت، ۱۳۸۹٫۱۸
تاریخ مقاله: مهرماه ۱۳۹۳