نگاهی به مسئله حجاب اسلامی و هویت اجتماعی زنان
چکیده
مسأله حجاب، تبیینی از هویت اجتماعی و دینی انسان در جلوگیری از سقوط اخلاق و انسانیت است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی رابطه هویت اجتماعی زنان و میزان حجاب آنان میباشد که به شیوه پیمایشی انجام شده است. اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه از یک نمونه ۸۰ نفری از بین زنان بالای ۲۰ سال شهر تهران که به پنج طبقه با فاصله سنی ۱۰ سال تقسیم شدهاند، به صورت غیرتصادفی جمعآوری گردیده است. در این بررسی از نظریه آنتونی گیدنز جهت تبیین هویت اجتماعی زنان استفاده شده است. لازم به ذکر است که هویت اجتماعی خود از بخشهای مختلفی تشکیل شده است. نتایج حاصل، حاکی از وجود رابطه معنادار بین متغیرهای تحصیلات، سن، هویت گروهی، هویت جنسی و هویت دینی با میزان استفاده از حجاب است. هویت دینی دارای بالاترین میزان همبستگی و هویت جنسی نیز پایینترین میزان همبستگی را نشان میدهد. اما سایر متغیرهای هویت رابطه معناداری با میزان استفاده از حجاب را نشان ندادند. به نظر میرسد که مدل مفهومی برگرفته از نظریه گیدنز، جهت سنجش هویت اجتماعی مدل مناسبی باشد.
* هویت اجتماعی احساس تعلق و همبستگی به یک جامعه است به گونه ای که عضو یک جامعه در مقابل باورها و ارزش¬های جامعه خود احساس تعهد و تکلیف کند.
* ازنظر آنتونی گیدنز هویت عبارتست از خود شخص آنطوری که شخص از خودش تعریف می کند.
* غرب امروز زنان را با عریانی تعریف کرده است و از عریانی زنان یک ماده مخدر و تخدیر کننده استفاده می کند.
* حجاب و پوشش در مفهوم عام آن همیشه ناظر بر شرم و حیا بوده است.
* حجاب یک کنش اجتماعی مبتنی بر چهار لایه مفهومی اصلی است.
* به نظر میرسد بین هویت اجتماعی زنان و میزان حجاب آنها رابطه معنی داری وجود داشته باشد.
* به نظر می رسد هرچه معلومات زنان بیشتر و درک آنها از فلسفه حجاب عمیق تر و هرچه از سلطه غرایز رهاتر می شوند گرایش آنها به حجاب اسلامی افزایش می یابد.
* حجاب اسلامی با مفهوم مترقی آن که شهید مطهری طرح نمود الگویی است که می تواند جهانگیر شود.
* آمیختگی حجاب با سنت¬های اجتماعی راکد و ایستا از خاصیت جهان شمولی آن خواهد کاست.
مقدمه
یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده هویت، موضوع حجاب و پوشش است.
در ورای ظاهر حجاب و پوشش، پدیده پیچیدهتری وجود دارد که موجب میشود افراد بتوانند تغییر وضعیت پوشش زنان و تغییر سبک حجاب در بُعد اجتماعی را بدون توجه به ابعاد معنوی و مفاهیم مذهبی بررسی نمایند. از این رو، جهت شناخت ابعاد و تأثیرات اجتماعی و مبانی مذهبی حجاب، باید آنرا به مثابه یک نظام اجتماعی اعتقادی تلقی کرده و زیر مجموعههای فرهنگی پوشش و حجاب و کارکرد اجتماعی آنرا، در قالب مکتب اسلام و درون جامعه اسلامی درک کرد. یکی از این هنجارهای کهن و سنتهای ملی و دینی دیر پای جامعه ایران اسلامی، سنت حجاب و پوشش کامل زنان هنگام حضور در اجتماع است. این هنجار در منطق دین، طیف گستردهای از رفتارهای مختلف از پوشش کامل اندام بهاستثنای مواضع خاص گرفته تا شیوه گفتار، نگاه، راه رفتن، استفاده از زیورآلات، آرایشکردن و کاربرد مواد خوش بوکننده را دربرمیگیرد. افزون بر آن، به برخی امور حاشیهای هم چون نوع دوخت، جنس لباس، رنگ و تناسب لباس با سن فرد نیز ارتباط مییابد. از اینرو، حجاب کامل بهمعنای رعایت دقیق این مجموعه، متناسب با عرف اجتماعی است (عزیزی، ۱۳۹۱: ۸ )
هویت اجتماعی”[۲] احساس تعلق و همبستگی به یک جامعه است بهگونه ای که عضو یک جامعه در مقابل معیارها و ارزشهای جامعه خود احساس تعهد و تکلیف کند و در امور مختلف آن مشارکت جوید، انتظارات جامعه را از خود پاسخ دهد و در مواقع بحرانی سرنوشت جامعه و غلبه بر بحران برای او مهم باشد. در جامعه امروزی عواملی چون صنعتی شدن، توسعه تکنولوژی،گسترش اقتصاد، سرمایه گذاری و توسعه ارتباطات و فرآوردههای فرهنگی آن نه تنها زندگی مادی و اقتصادی مردم، بلکه چارچوبهای نمادین آنها را نیز دگرگون میکند. دانشها، مهارتها، باورها، ارزشها، سنتها، قواعد و رسوم اخلاقی و مذهبی پیوسته مورد کند و کاو قرار میگیرند. در چنین شرایطی افراد به هویت نیاز دارند، از طریق هویت
میتوان از پیچیدگی و سرعت تغییرات اجتماعی کاست و به انسانها توانایی آنرا بخشید که نظمی نسبی در زندگی خود و دنیای اطرافشان ایجاد کنند. دسترسی انسانها به طور اعم و زنان بهطور اخص، به هویت واقعی خود باعث تثبیت موقعیت آنان و رسیدن به اهدافشان میشود. (ایمان، ۱۳۸۲: ۸۰-۸۱)
در این رابطه و به تبع از هویت، افراد سعی میکنند بر محیط تأثیر بگذارند و از آن تأثیر پذیرند، به مدیریت رفتارها و عقاید خود بپردازند و همچنین بر خود نیز اعمال مدیریت کنند. بدن و جسم افراد نیز قسمتی از هویت انسان را در برمیگیرد و ارائه آن در جامعه متناسب با نوع هویت اجتماعی او قابل تأمل است. در جامعهای مذهبی مانند جامعه ما، مسأله پوشش یا حجاب مسألهای است که همواره مورد سوال بوده و با اهمیت فراوان روبرو است. در این جستار به مسأله هویت زنان و ارتباط آن با حجاب و پوشش آنان پرداخته شده است.
بیان مسأله و ضرورت تحقیق
در مقام موجودات زنده همه ما جسم داریم، یعنی صاحب پیکر هستیم. مفهوم جسم و بدن در ارتباط نزدیک با پوشش و حجاب قرار دارد و از طرف دیگر میزان و نوع پوشش و حجاب در جوامع مختلف از تفاوتهای فراوانی برخوردار است؛ بنابراین میتوان گفت حجاب در بستر فرهنگی و اجتماعی شکل میگیرد و همچنین بسترها، هویت اجتماعی، جنسی، ملی و… را شکل میدهد. با این تعاریف میتوان گفت هویت و پوشش هر دو متأثر از اجتماع بوده و در عین حال با همدیگر ارتباط دارند. لذا انجام یک پژوهش بیطرفانه و بهدور از هرگونه پیش داوری در این زمینه میتواند راهگشای شناخت و اطلاع از ارتباط و میزان تأثیرپذیری این دو موضوع با یکدیگر باشد. شناخت و کشف این رابطه میتواند بستری را برای برنامهریزان و کارشناسان امور اجتماعی فراهم نماید تا به تناسب افراد و گروهها به برنامهریزی و اعمال مدیریت در زمینه نحوه استفاده از پوشش مناسب و درخور با فرهنگ جامعه بپردازند. همچنین رسانهها و مطبوعات با ارائه تعریف نو و متناسب با تحولات فرهنگی نگاه مردم و مسئولان را نسبت به این پدیده عوض نمایند.
چارچوب نظری
در تحقیق حاضر تئوری آنتونی گیدنز بهعنوان چارچوب نظری انتخاب شده است. از نظر گیدنز هویت عبارت است از: خود شخص آنطوری که شخص از خودش تعریف میکند. به نظر گیدنز، هویت انسان در کنش متقابل با دیگران ایجاد میگردد و در جریان زندگی پیوسته تغییر میکند.
هیچ کس دارای هویت ثابتی نیست. هویت، سیال و همواره در حال ایجاد شدن و عوض شدن است. بهدلیل پویایی جوامع امروزی، حق انتخاب و تنوع انتخاب افراد بیشتر است و همچنین تنوع مراجع در ساخت هویت شخصی افراد خیلی موثر است. بازتابندگی خود در جوامع امروزی زیاد است.
به نظر گیدنز،شرط اساسی تدارک هویت شخصی،استقرار”اعتماد بنیادین”است. هویت شخصی را نمیتوان برحسب
ماندگاریاش در زمان مورد توجه قرار داد، بلکه هویت برخلاف خود بهعنوان پدیدهای عام مستلزم آگاهی بازتابی است. هویت در واقع همان چیزی است که فرد به آن آگاهی دارد. به عبارت دیگر، هویت شخصی چیزی نیست که در نتیجه تداوم کنشهای اجتماعی فرد به او تفویض شده باشد، بلکه چیزی است که فرد باید آن را بهطور مداوم و روزمره ایجاد کند. در فعالیتهای بازتابی خود مورد حمایت و پشتیبانی قرار دهد. هویت شخصی در حقیقت همان خود است که شخص آنرا بهعنوان بازتابی از
زندگینامهاش میپذیرد. هویت یعنی تداوم فرد در زمان و هویت شخصی را میتوان بازتاب تعبیری که شخص از این تداوم دارد، عنوان کرد. محتوای هویت شخصی یا به عبارت دیگر، ویژگیهایی که زندگینامه شخصی از آنها ساخته میشود مانند دیگر
عرصههای وجودی از نظر اجتماعی و فرهنگی متغیر است. زندگینامههای افراد درست مانند حکایتهای مختلف برحسب مثلاً شکل و سبک با یکدیگر فرق دارند، این موضوع از نظر ارزیابی هویت شخصی در عصر تجدد اهمیتی بنیادین دارد. (همان : ۸۶)
غرب امروز زنان را با عریانی تعریف کرده است و از عریانی زنان به عنوان یک ماده مخدر تخدیر کننده استفاده می کند.
گیدنز معتقد است: هویت شخصی را باید خلق نمود و تقریباً بهطور مداوم آنرا با توجه به تجربیات متناقص زندگی روزمره و گرایشهای تطمیع کننده نهادهای امروزین مورد تنظیم و تجربه قرار داد.(گیدنز،۲۶۱:۱۳۷۸) این موضوع در مدل نظری گیدنز از هویت اجتماعی نشان داده شده است.
در این مدل، افراد دارای یک هسته اولیه خود میباشند که از سه عامل اعتماد بنیادین، ویژگیهای فردی و جامعهپذیری تشکیل شده است. قسمت اعتماد بنیادین خود از طریق عادیشدن تماس ها، توانایی عقلانیکردن امور و تفسیر موفقیتآمیز فرد از کنش خود بر تعداد کنشهای موفق فرد و انگیزه برای کنش بعدی ونتیجتاً بر هویت اجتماعی فرد تأثیرگذار است.
ویژگیهای فردی که خود شامل ویژگی ظاهری، ویژگی روانی و میزان اعتماد به نفس است، از طریق تفسیر موفقیت آمیز فرد از کنش خود، تفسیر موفقیتآمیز دیگران از کنش و توانایی ایفای نقشهای گوناگون باعث ایجاد خودهای متعدد و انگیزه برای کنش بعدی میشود که نهایتاً بر هویت اجتماعی فرد تأثیر میگذارد. قسمت سوّم نیز جامعهپذیری است که خود به دو قسمت
جامعهپذیری مدرن و سنتی تقسیم میشود. در جامعهپذیری سنتی افراد حق انتخاب نداشته و از مراجع محدودی پیروی
میکنند و دارای یک هویت انتسابی میباشند. جامعهپذیری مدرن باعث کثرت محیط اجتماعی از یک طرف و تنوع مراجع از طرف دیگر میشود که این دو باعث ایفای نقش های متعدد، ایجاد خودهای متعدد و ایجاد حق انتخاب برای فرد و رفتار مطابق با محیطهای گوناگون میشوند. به نظر وی، این سه عامل به صورت همعرض بر میزان انگیزه برای کنش بعدی فرد موثر بوده و در نتیجه هویت اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار میدهند. بعضی ها قابل انعطاف هستند در حالی که بعضی دیگر بستهتر و سختتر هستند و هنوز هم یک سری محدودیت و فشارهایی را بر آن چه که افراد در کنش متقابل چهره به چهره انجام میدهند، تحمیل میکنند. (همان)
حجاب و پوشش در مفهوم عام آن همیشه ناظر بر شرم و حیا بوده است، این مقوله خصلتی انسانی داشته و تاریخ را برنمیتابد و شامل مرد و زن است. همین خصلت انسانی، یکی از فلسفههای اصلی پوشش آدمی بوده و نمیتواند تنها برای حفاظت از سرما و گرما باشد. این مطلب، براساس مجسمههای به جا مانده، کتیبهها و نقش برجستههای تاریخی، استنتاج گردیده است و تاریخ بشر قبل از میلاد و پس از آن، پوشش زن و مرد را نشان میدهد. نویسنده کتاب «تاریخ لباس» که محقّقی آمریکایی است، تاریخ پوشاک را تا سال ۱۹۵۰ میلادی بررسی کرده و از هر قوم و ملتی که سخن رانده، پوشش نسبتاً کامل آنها را نشان میدهد.(مهریزی، ۱۳۷۹: ۴۳-۴۴) همچنین با مروری بر منابع تاریخی کتب مذهبی، نتیجه گرفته میشود که حجاب یکی از اساسیترین مسائل دینی و الهی به شمار میرود که اختصاص به دین اسلام ندارد و در تمام ادیان الهی از جمله زرتشت، یهود و مسیحیت، به لزوم رعایت آن تأکید شده است. «جُرجی زیدان» در کتاب «تاریخ تمدن اسلام» مینویسد: «اگر مقصود از حجاب پوشانیدن تن و بدن زن است که این وضع در پیش از ظهور اسلام و حتی پیش از ظهور دیانت مسیح معمول بوده و دیانت مسیح هم تغییری در آن نداده است و تا آخر قرون وسطی در اروپا معمول بوده و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است». (زیدان، ۱۳۸۴: ۹۴۲) «ویل دورانت» وقتی از ثروت و ثروتمندان در جوامع غربی مینویسد، گویی حجاب امتیاز ویژه طبقه بالای جامعه بوده است.
وی در کتاب «مشرق زمین گاهواره تمدن» مینویسد: «هر چه توانگری بیشتر میشد، لباس و انواع آن نـیز افزایش مییافت». (همان: ج۱، ۲۰۲) اما بررسی تاریخی حاکی از آن است که ایرانیان، پوشش را به عنوان امری والا پاس داشتند و بدان مفتخرند و بسیاری از ممالک را هم تحت تأثیر قرار دادند: «در کیش آریایی، زنان محترم محجوب بودهاند. زنان محترم ایران، برای حفظ حیثیت طبقه ممتاز و ایجاد حدودی که آنها را از زنان عادی و طبقه چهارم امتیاز دهد، صورت خود را میپوشاندند و گیسوان خود را پنهان نگه میداشتند». (ماجراجو، ۱۳۸۵: ۱۱۴) ویل دورانت مینویسد: «زنان طبقات بالای اجتماع، جرأت نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار، از خانه بیرون بیایند. در نقشهایی که از ایران باستان بر جای مانده است، هیچ صورت زن دیده نمیشود…» (دورانـت، ۱۳۸۱، ج۱: ۴۳۴) تاریخ نشان میدهد که زنان ایرانی در دورههای مختلفی همچون مادها، پارسها، اشکانیان و سامانیان دارای حجاب بودهاند، برای نمونه در کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» میخوانیم، «لباس زنان اشکانی، پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستیندار و یقه بسته بوده است. پیراهن دیگری نیز داشتهاند که روی اوّلی میپوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و یقه باز بوده است. روی این دو پیراهن چادری سر میکردند. چادر زنان اشکانی به رنگهای شاد و ارغوانی یا سفید بوده است». (مومنی، ۱۳۸۶: ۵۳)
بر مبنای تحلیل فلسفی «برایان» از عمل اجتماعی، یک عمل اجتماعی مبتنی بر چهار لایه مفهومی اصلی است که عبارتاند از: فعالیت اجتماعی، ضوابط اجتماعی، معانی مقوّم و مفاهیم بنیادین». «افتخاری» کنش یا عمل اجتماعی را در سه وجه عینی، اعتباری و ذهنی، در قالب نمودار، جمعبندی و ارائه کرده است. (افتخاری، ۱۳۸۴: ۴۸) در این مقاله، با الهام از این نمودار و با جایگزینی عناصر فرهنگ- باورها، ارزشها، هنجارها و نمادها در آن، تلاش شده است تا لایههای مفهومی حجاب به مثابه کنش اجتماعی در قالب نمودار ذیل ترسیم گردد. (رک. محبوبیمنش، ۱۳۸۰)
نمودار شماره (۱)
لایحههای مفهومی حجاب به مثابه کنش اجتماعی
(مقصود از فلشهای بلند، تداعی این مطلب است که باورها و ارزشها در واقع در عمق و ریشه احساسات انسانی قرار دارند که هرچه بالاتر میرویم حیطه آن گستردهتر و عینیتر میشود.)
نمودار فوق بیانگر این است که حجاب (پوشش) کنش اجتماعی است که مبتنی بر چهار لایه مفهومی اصلی است که عبارتند از: باورها، ارزشها، هنجارها و نمادها، بهطوری که باورها، ارزشها و هنجارها دارای وجوه ذهنی و اعتباری است و برای درک عینیت حجاب و تحلیل آن باید به آنها مراجعه و استناد کرد. بدین ترتیب که باورها مشروعیت بخش ارزشها (ملاک قضاوت درباره خوبها و بدها) و ارزشها نیز توجیهکننده و مشروعیتبخش هنجارها (بایدها و نبایدها) و نمادها نیز نماینده و تجلی هنجارها هستند که در رفتار و کنش اجتماعی عینیت مییابد.
متغیرها
متغیرهای مستقل: تحصیلات، سن و هویت اجتماعی
متغیروابسته: میزان حجاب ؛ این موضوع به میزان برخورداری و استفاده زنان از حجاب و پوشش اشاره میدارد. میزان و نمره این متغیر از پاسخهای مربوط به این متغیر از پرسشنامه بدست میآید.
فرضیات تحقیق
فرضیههای تحقیق به دو بخش تقسیم میشود که بخش اول آن شامل فرضیه اصلی تحقیق و بخش دوم نیز فرضیههای فرعی را دربرمیگیرد:
به نظر میرسد بین هویت اجتماعی زنان و میزان حجاب آنها رابطه معناداری وجود داشته باشد.
- به نظر میرسد بین میزان تحصیلات زنان و میزان حجاب آنها رابطه معناداری وجود دارد.
۲- به نظر میرسد بین سن زنان و میزان حجاب آنها رابطه معناداری وجود دارد.
۳- به نظر میرسد بین هویت ملی زنان و میزان حجاب آنها رابطه معناداری وجود دارد.
۴- به نظر میرسد بین هویت قومی زنان و میزان حجاب آنها رابطه معناداری وجود دارد.
۵- به نظر میرسد بین هویت گروهی زنان و میزان حجاب آنها رابطه معناداری وجود دارد.
۶- به نظر میرسد بین هویت دینی زنان و میزان حجاب آنها رابطه معناداری وجود دارد.
۷- به نظر میرسد بین هویت جنسی زنان و میزان حجاب آنها رابطه معناداری وجود دارد.
روش
پژوهش حاضر از نوع پیمایشی است. پیمایش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین حجاب و هویت اجتماعی زنان به اجرا در آمد.
نمونهها در این پژوهش به عنوان واحد تحلیل زنان بالای ۲۰ سال شهر تهران میباشند. دادهها با استفاده از تکنیک مصاحبه و پرسشنامه جمعآوری وبراساس نمونه گیری غیراحتمالی ساده یک نمونه آماری معادل ۸۰ نفرازجامعه آماری موردپرسش قرار گرفتند.
تعریف مفاهیم
هویت
واژهی هویت مترادف واژهی انگلیسی (Identity) است و به دو معنای ظاهراً متناقض به کار میرود: الف) همسانی و یکنواختی مطلق ب) تمایزی که در برگیرندهی ثبات یا تداوم در طول زمان است. اگر چه این دو معنا متناقض و متضاد به نظر میآیند اما در اصل به دو جنبه اصلی و مکمل هویت معطوف میشوند. (گل محمدی، ۱۴:۱۳۸۰) اگر بخواهیم هویت را در دو مقولهی فردی و اجتماعی تعریف کنیم، میبایست هم به نظریههای روانشناختی و هم نظریههای جامعه شناسی توجه نماییم. بر این اساس بیشتر روانشناسان و نظریهپردازان شخصیت، هویت را در درجهی نخست، امری فردی و شخصی میدانند و معتقدند که معنا و جنبهی اصلی هویت، به ویژگیهای شخصیتی و احساسی فرد معطوف میگردد. البته اکثر این نظریهپردازان، هویت اجتماعی را انکار نمیکنند و در نتیجه، این دو نوع هویت را متمایز و مستقل از یکدیگر قلمداد مینمایند (همان). بنابراین از دیدگاه روانشناسی، هویت عبارتست از «احساس تمایز شخصی، احساس تداوم شخصی و احساس استقلال شخصی».(۹: ۱۹۹۶Jacobson,) جامعه شناسان با تأکید بر دیالکتیک میان فرد و جامعه معتقدند که هویت در نگرشها و احساسات افراد نمود مییابد، ولی بستر شکلگیری آن زندگی جمعی است. هویت اجتماعی نمود یافته در شخصیت، جدا از دنیای اجتماعی سایر افراد معنایی ندارد. افراد، بیهمتا و متغیر هستند، اما شخصیتشان کاملاً به صورت اجتماعی، به واسطهی مراحل مختلف اجتماعی شدن و درکنش اجتماعی، ساخته میشود. (جنکینز، ۱۳۸۱: ۲۰)
هویت اجتماعی
هویت اجتماعی تعبیری است که فرد از خود در رابطه با دیگران دارد و بر اساس عضویت در ردهها و گروههای گوناگون اجتماعی شکل میگیرد. هویت افراد وابسته به برداشت دیگران است و شناسایی دیگران لازمه تثبیت هویت است، در معنای اصلی هویت، تشابه و تمایز مطلق است. همه هویتهای انسانی حتی هویت فردی که در خویشتنی تجسم مییابد و براساس نحوه ارتباط با دیگران و تجربههای دوران حیات شکل میگیرد، اجتماعیاند، چون به معنا مربوط میشوند و معنا نتیجه توافق و عدم توافق و موکول به جمع است. بهعلاوه، هویت اجتماعی شخص هیچگاه تمام شده نیست و مدام در معرض تغییر و تحول و بازنگری است. (جنکینز، ۱۳۸۱: ۴۵) به عبارت دیگر، تعریفی که فرد از“چه“ یا “که“ بودن خود دارد همان هویت اجتماعی است. هویت اجتماعی از پایگاهی نشأت میگیرد که فرد در جامعه اشغال کرده است. هویتهای اجتماعی صرفاً رویاهای روزانه ما نیستند. آنها منبع اصلی نقشههای عمل ما هستند (به ما کمک میکنند تا تصمیم بگیریم چه کاری را انجام دهیم و یا چه کاری را انجام ندهیم)؛ آنها فراهم آورنده معیارهایی برای ارزشگذاری رفتارهای واقعی ما هستند و ما را وادار میکنند تا درباره خود احساس”خوب” یا “بد” ی داشته باشیم؛ آن ها به زندگی روزانه ما معنا میدهند و به ما کمک میکنند تا موقعیت ها، حوادث و مردمی را که با آنها روبرو میشویم تفسیر و براساس آن رفتارهای خود را تعیین کنیم. هویتها پاسخگوی نیاز ما برای یافتن جای پایی اجتماعی در جهانی آشفته و بینظم اجتماعیاند. اما در هرحال، هویت های اجتماعی شکنندهاند، زیرا گرایش به
ایده آل بودن دارند و اغلب، در برخورد با واقعیت، در تضاد با آن قرار میگیرند. هیچ ضمانتی وجود ندارد که دیگران تصوراتی را که ما خواهان القاء کردن آنها هستیم بپذیرند. بنابراین، یکی از اهداف اصلی کنش متقابل اجتماعی خلق و نگه داشت
هویتهای اجتماعی ماست. (عضدانلو،۶۸۲:۱۳۸۷)
ابعاد هویت اجتماعی
هویت اجتماعی، منتزع ازمنابع معناساز مهم اجتماعی، مثل: گروه خانواده، دین، ملیت، نژاد، جنسیت، طبقه اجتماعی وتمامیت گروهی و قومی است. هویت اجتماعی، به احساس مشترک یک جمع مثل اقلیتهای قومی و دینی، گروههای کوچک و بزرگ اجتماعی و … باز میگردد.
وجود منابع مشترک، همه افراد دارای هویت مشترک را به هم وصل میکند. با این تعریف، هویت یک مفهوم ارتباطی پیدا
میکند. به این معنا که ما بهوسیله تشابهها و تفاوتهایی که با دیگران داریم، شناخته میشویم. در واقع هویت به ریشههای زندگی، روشها و منشهایی که با آن زندگی می کنیم،گره خورده است. اموری مثل اندیشههای باطنی و درونی فرد، آداب و رسوم اجتماعی، مذهب، نوع لباس پوشیدن، غذا خوردن، خلق و خوهای مربوط به روابط اجتماعی؛ نمونههایی است که هویت یک جامعه را از جامعه دیگر و یا حتی هویت فرد را از فرد دیگر متمایز میکند. (همان)
مهمترین ابعاد هویت اجتماعی عبارتند از :
مجموعه ویژهای از عوامل عینی و ذهنی و فرهنگی و اجتماعی که در گروهی از انسانها تجلی مییابد و آن گروه را از سایر
گروهها متمایز میکند. هنگامی که اشخاصی چند، به دلیل یا دلایلی دور هم گرد آیند، معمولاً آنها را یک جمع، یک جمعیت، یک دسته، یک فرقه، یک انجمن و یا یک گروه مینامند. (عضدانلو،۶۸۲:۱۳۸۷)
در جامعه شناسی این مفهوم اشاره بر شرایطی روانی دارد که در آن شخص خود را بهعنوان مرد یا زن معرفی میکند. این امکان وجود دارد و چندان هم غیرممکن نیست که فردی که دارای همه ویژگیهای بیولوژیکی مردانه است، باور داشته باشد که زن است. جامعه شناسان اخیراً چنین حالتی را دگرجنس باوری میخوانند. (همان: ۶۸۳)
هویت ملی
هویت ملی به معنای احساس تعلق و وفاداری به عناصر و نمادهای مشترک در اجتماع ملی(جامعه کل) است. مهمترین عناصر و نمادهای ملی که سبب شناسایی و تمایز میشوند، عبارتند از: سرزمین، دین و آیین، آداب و مناسک، تاریخ، زبان و ادبیات و مردم ودولت. در درون یک اجتماع ملی، میزان تعلق و وفاداری اعضاء به هر یک از عناصر و نمادهای مذکور، احساس هویت آنها را مشخص می کند. (یوسفی،۷۴:۱۳۸۰) در موضوع هویت ملی، سوال این است که فرد خودش را عضو چه واحد سیاسی میداند و تا چه اندازه ای این هویت شناسی با واحد سیاسی مرتبط و وابسته است؟ در مسأله هویت ملی، افراد یک ملت باید احساس کنند که در بخشی از فرآیند هویت شناسی و هویت یابی خود به وسیله سرزمین، کشور و ملت خود شناسایی میشوند و سرزمین ملی خود را سرزمین مادری بشناسند؛ وفاداری آنها به ملت خود باید بیش از وفاداری به طبقه، کاست،گروه، قوم و یا نژاد باشد و یا لااقل این وفاداریها در راستای وفاداری به آرمان ها، ارزش ها، نمادها و حدود و ثغور سرزمین ملیشان باشد. (قیصری،۱۴:۱۳۸۱)
هویت قومی
هویت قومی یکی از انواع هویت جمعی است که به مجموعه مشخصات و ویژگیهای فرهنگی اطلاق میشود که یک قوم را از قوم دیگر متمایز میکند و بین اعضای یک قوم یک احساس تعلق به همدیگر ایجاد کرده و آنها را منسجم میکند. هویت قومی در سطحی پایینتر از هویت ملی یا اجتماعی قرار دارد. (احمدلو،۱۲۳:۱۳۸۱) بنابراین هویت قومی، مجموعه خاصی از عوامل عینی و ذهنی و فرهنگی و اجتماعی و عقیدتی و نفسانی است که در یک گروه انسانی متجلی میشود و آنرا نسبت به دیگر گروهها متمایز میسازد، زیرا که این هویت باید با واقعیت همان گروه منطبق باشد. (الطایی،۱۵۸:۱۳۸۲)
هویت دینی که به رابطهی انسان با دین و نسبتی که با آن پیدا میکند اطلاق میشود. سنگ بنای هویت دینی تعهد و پایبندی است. (شرفی، ۱۳۸۱: ۹۵) هویت دینی نشاندهنده احساس تعلق و تعهد به دین و جامعهی دینی است. مهمترین دستاوردهای هویت دینی پاسخ دادن به پرسشهای بنیادی،جهت بخشیدن به زندگی، وحدت اعتقادی و معنا بخشیدن به جهان است (همان: ۹۹-۱۰۲)
به زعم استاد شهید مطهری، واژه «حجاب» از نظر لغوی به معنای پوشیدن، پرده و پردگی است که استعمال آن درباره پوشش زن در عصر حاضر شایع شده است و در واقع اصطلاح رایج فقهی یعنی کلمه ستر به معنی پوشش است که در مورد پوشش زن در هنگام نماز و غیر نماز استفاده شده و تنها آیهای که در آن واژه حجاب به کار رفته است، آیه ۵۳ از سوره احزاب میباشد. (مطهری، ۱۳۷۹: ۷۶) با توجه به اینکه موضوع مورد مطالعه جامعه شناسی،“کنش اجتماعی“ می باشد، لازم است حجاب را به عنوان یک کنش اجتماعی بررسی نمود. از دیدگاه ماکس وبر کنش انسانی، در صورتی اجتماعی است که فرد یا افرادی که رفتار میکنند، برای آن معنای ذهنی قائل شده و رفتار دیگران را مدنظر قرار دهند و در این جریان، خود از آن متأثر شوند. (روشه،۲۱:۱۳۷۹) براین اساس تعریف مفهوم حجاب با نگاه جامعه شناسی عبارت است از اینکه حجاب بهمثابه کنش اجتماعی است که فرد کنشگر برای آن معنایی ذهنی و ارزشی نمادین قائل است و عمل یا کنش او در ارتباط با دیگران در عرصه ارتباطات میان فردی و تحت تأثیر دریافت انتظارات دیگران در حوزه عمومی میباشد.
روش تجزیه و تحلیل دادهها
پس از گردآوری دادهها از طریق پرسشنامه، سوالات طبقه بندی شدند. سپس کلیه سولات مربوط به متغیرهای مستقل و متغیر وابسته کُدگذاری و وارد کامپیوتر شدند. سپس با استفاده از نرم افزار محاسبات آماری SPSS 18.0 محاسبات مربوط به آمار توصیفی انجام شد و سپس به آزمون فرضیههای تحقیق پرداخته شد. در ادامه نتایج آماری (توصیفی و استنباطی) هر کدام از فرضیهها آورده میشود. ابتدا در بخش اول سوالات و میزان و تراکم پاسخگویی به آنها با استفاده از جدول و نمودار نشان داده
میشود در بخش بعدی نیز به آزمون فرضیات تحقیق پراخته میشود و نتایج آن بهوسیله جداول همبستگی پیرسون و اسپیرمن نمایش داده میشوند.
یافتهها
آمار توصیفی
میزان برخورداری و استفاده از حجاب: این متغیر از جمع سوالات ۱تا ۷ پرسشنامه بدست میآید. در زیر میزان پاسخگویی افراد به سوالات مربوط به این متغیر را بررسی میکنیم.
فراوانی | درصد فراوانی | |
خیلی کم
کم متوسط زیاد خیلی زیاد جمع |
۱۴
۲۰ ۱۲ ۱۸ ۱۶ ۸۰ |
۱۸%
۲۵% ۱۵% ۲۲% ۲۰% ۱۰۰ |
جدول۱: برخورداری از حجاب
نمودار۱: میزان حجاب پاسخگویان
با توجه به جدول و نمودار بالا میتوان مشاهده نمود که میزان استفاده زنان از حجاب به این شکل بوده است: ۱۴ نفر خیلیکم- ۲۰نفر کم- ۱۲ نفر متوسط–۱۸ نفر زیاد و ۱۶ نفر نیز خیلی زیاد از حجاب استفاده نمودهاند.
سن پاسخگویان: این متغیر میزان سن افراد را که از ۲۰ تا ۶۰ سال به بالا در حال تغییر است بررسی میکند. قابل ذکر است که سن افراد به ۵ طبقه به فاصله ۱۰ سال تقسیم شدهاست.
فراوانی | درصد فراوانی | |
۲۰-۳۰
۳۰-۴۰ ۴۰-۵۰ ۵۰-۶۰ ۶۰ سال به بالا جمع |
۳۳
۲۱ ۱۷ ۹ ۰ ۸۰ |
۴۱%
۲۶% ۲۱% ۱۲% ۰% ۱۰۰ |
جدول۲: سن پاسخگویان
نمودار۲: تراکم سنی افراد پاسخگو
با توجه به جدول و نمودار بالا میتوان مشاهده نمود که سن افراد و تراکم آن به این شکل بوده است: ۳۳نفر بین ۲۰ تا ۳۰ سال،۲۱نفر بین ۳۰ تا ۴۰ سال،۱۷ نفر ۴۰ تا ۵۰ سال،۹ نفر ۵۰ تا ۶۰ سال و هیچکدام از پاسخگویان بالاتر از ۶۰ سال سن نداشتهاند.
میزان تحصیلات پاسخگویان: این متغیر میزان تحصیلات افراد را که از ابتدایی تا فوق لیسانس و بالاتر در حال تغییر است بررسی میکند. این متغیر به ۵ طبقه تقسیم شده است.
فراوانی | درصد فراوانی | |
ابتدایی
راهنمایی دبیرستان فوق دیپلم و لیسانس فوق لیسانس و بالاتر جمع |
۷
۱۶ ۲۱ ۳۵ ۱ ۸۰ |
۹%
۲۰% ۲۶% ۴۴% ۱% ۱۰۰ |
جدول۳: تحصیلات پاسخگویان
نمودار۳: تحصیلات پاسخگویان
با توجه به جدول و نمودار بالا میتوان مشاهده نمود که میزان تحصیلات افراد به این شکل بوده است: ۷نفر ابتدایی،۱۶نفر راهنمایی،۲۱ نفر دبیرستان، ۳۵ نفر فوق دیپلم و لیسانس و ۱ نفر از پاسخگویان دارای تحصیلات فوق لیسانس یا بالاتر بوده است.
میزان هویت ملی پاسخگویان: این متغیر میزان هویت ملی افراد را نشان میدهد. نمره هویت ملی از جمع نمرات سوالهای مربوط به این متغیر بدست میآید به این شکل که نمرات بدست آمده که بین ۵ (ضعیفترین سطح هویت) و ۲۵ (بالاترین سطح هویت ملی) در حال تغییر است به ۵ سطح طبقهبندی شد و برای هریک از پاسخگویان سطحی از هویت ملی که از جمع نمرات او به سوالات مربوطه بدست آمده است تعیین گردید.
فراوانی | درصد فراوانی | |
خیلی ضعیف
ضعیف متوسط قوی خیلی قوی جمع |
۱۹
۲۱ ۱۷ ۹ ۱۴ ۸۰ |
۲۴%
۲۶% ۲۱% ۱۱% ۱۸% ۱۰۰ |
جدول۴: هویت ملی افراد
نمودار۴: میزان هویت ملی افراد
با توجه به جدول و نمودار بالا میتوان مشاهده نمود که هویت ملی افراد به این شکل بوده است: ۱۹نفر خیلی ضعیف،۲۱ نفر ضعیف،۱۷ نفر متوسط،۹ نفر قوی و ۱۴ نفر از پاسخگویان نیز دارای سطح خیلی قوی از هویت ملی بودهاند.
میزان هویت قومی پاسخگویان: این متغیر میزان هویت قومی افراد را نشان میدهد. نمره هویت قومی از جمع نمرات سوالهای مربوط به این متغیر بدست میآید به این شکل که نمرات بدست آمده که بین ۴ (ضعیفترین سطح هویت قومی) و ۲۰ (بالاترین سطح هویت قومی) در حال تغییر است به ۵ سطح طبقهبندی شد و برای هریک از پاسخگویان سطحی از هویت قومی که از جمع نمرات او به سوالات مربوطه بدست آمده است، تعیین گردید.
فراوانی | درصد فراوانی | |
خیلی ضعیف
ضعیف متوسط قوی خیلی قوی جمع |
۸
۱۳ ۱۴ ۲۱ ۲۴ ۸۰ |
۱۰%
۱۶% ۱۸% ۲۶% ۳۰% ۱۰۰ |
جدول۵: هویت قومی افراد
نمودار۵: میزان هویت قومی افراد
با توجه به جدول و نمودار بالا میتوان مشاهده نمود که هویت قومی افراد به این شکل بوده است: ۸نفر خیلی ضعیف،۱۳نفر ضعیف،۱۴ نفر متوسط،۲۱ نفر قوی و ۲۴ نفر از پاسخگویان نیز دارای سطح خیلی قوی از هویت قومی بودهاند.
میزان هویت گروهی پاسخگویان : این متغیر میزان هویت گروهی افراد را نشان میدهد. نمره هویت گروهی از جمع نمرات سوالهای مربوط به این متغیر بدست میآید به این شکل که نمرات بدست آمده که بین ۵ (ضعیفترین سطح هویت گروهی) و ۲۵ (بالاترین سطح هویت گروهی) در حال تغییر است به ۵ سطح طبقهبندی شد و برای هریک از پاسخگویان سطحی از هویت گروهی که از جمع نمرات او به سوالات مربوطه بدست آمده است تعیین گردید.
فراوانی | درصد فراوانی | |
خیلی ضعیف
ضعیف متوسط قوی خیلی قوی جمع |
۱۴
۱۹ ۲۰ ۱۵ ۱۲ ۸۰ |
۱۷%
۲۴% ۲۵% ۱۹% ۱۵% ۱۰۰ |
جدول۶: هویت گروهی افراد
نمودار۶: میزان هویت گروهی افراد
با توجه به جدول و نمودار بالا میتوان مشاهده نمود که هویت گروهی افراد به این شکل بوده است: ۱۴ نفر خیلی ضعیف،۱۹ نفر ضعیف،۲۰ نفر متوسط،۱۵ نفر قوی و ۱۲ نفر از پاسخگویان نیز دارای سطح خیلی قوی از هویت گروهی بودهاند.
میزان هویت دینی پاسخگویان : این متغیر میزان هویت دینی افراد را نشان میدهد. نمره هویت دینی از جمع نمرات سوالهای مربوط به این متغیر بدست میآید به این شکل که نمرات بدست آمده که بین ۶ (ضعیفترین سطح هویت دینی) و ۳۰ (بالاترین سطح هویت دینی) در حال تغییر است به ۵ سطح طبقهبندی شد و برای هریک از پاسخگویان سطحی از هویت دینی که از جمع نمرات او به سوالات مربوطه بدست آمده است تعیین گردید.
فراوانی | درصد فراوانی | |
خیلی ضعیف
ضعیف متوسط قوی خیلی قوی جمع |
۲۱
۱۳ ۱۵ ۱۴ ۱۷ ۸۰ |
۲۶%
۱۶% ۱۹% ۱۸% ۲۱% ۱۰۰ |
جدول۷: هویت دینی افراد
نمودار۷: میزان هویت دینی افراد
با توجه به جدول و نمودار بالا میتوان مشاهده نمود که هویت دینی افراد به این شکل بوده است: ۱۴ نفر خیلی ضعیف،۱۹ نفر ضعیف،۲۰ نفر متوسط،۱۵ نفر قوی و ۱۲ نفر از پاسخگویان نیز دارای سطح خیلی قوی از هویت دینی بودهاند.
میزان هویت جنسی پاسخگویان: این متغیر میزان هویت جنسی افراد را نشان میدهد. نمره هویت جنسی از جمع نمرات سوالهای مربوط به این متغیر بدست میآید به این شکل که نمرات بدست آمده که بین ۵ (ضعیفترین سطح هویت جنسی) و ۲۵ (بالاترین سطح هویت جنسی) در حال تغییر است به ۵ سطح طبقهبندی شد و برای هریک از پاسخگویان سطحی از هویت جنسی که از جمع نمرات او به سوالات مربوطه بدست آمده است تعیین گردید.
فراوانی | درصد فراوانی | |
خیلی ضعیف
ضعیف متوسط قوی خیلی قوی جمع |
۳
۱۶ ۱۷ ۱۹ ۲۵ ۸۰ |
۴%
۲۰% ۲۱% ۲۴% ۳۱% ۱۰۰ |
جدول۸: هویت جنسی افراد
نمودار۸: میزان هویت جنسی افراد
با توجه به جدول و نمودار بالا میتوان مشاهده نمود که هویت جنسی افراد به این شکل بوده است: ۳ نفر خیلی ضعیف،۱۶ نفر ضعیف،۱۷ نفر متوسط،۱۹ نفر قوی و ۲۵ نفر از پاسخگویان نیز دارای سطح خیلی قوی از هویت جنسی بودهاند.
آمار استنباطی
در این قسمت به آزمون فرضیههای تحقیق میپردازیم. برای بررسی میزان معناداری هریک از فرضیهها از آزمون متناسب با آن فرضیه استفاده میکنیم. نتایج به صورت جداول خروجی SPSS نشان داده شدهاند.
فرضیه اول: بین سن زنان و میزان استفاده از حجاب رابطه معناداری وجود دارد.
در این فرضیه به دلیل اینکه متغیر مستقل در سطح ترتیبی و متغیر وابسته در سطح فاصلهای یا نسبی قرار دارد از آزمون معناداری اسپیرمن استفاده میشود:
Correlations | |||
سن | استفاده از حجاب | ||
سن | همبستگی اسپیرمن | ۱ | .۳۸۵** |
Sig. (2-tailed) | .۰۰۰ | ||
N | ۸۰ | ۸۰ | |
استفاده از حجاب | همبستگی اسپیرمن | .۳۸۵** | ۱ |
Sig. (2-tailed) | .۰۰۰ | ||
N | ۸۰ | ۸۰ | |
**. Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed). |
جدول۹: همبستگی بین حجاب و سن
جدول بالا نشان میدهد که میزان همبستگی بین استفاده از حجاب و سن افراد برابر ۰٫۵۳۶ می باشد و با توجه به میزان Sig که برابر ۰٫۰۰۰ میباشد و این مقدار از ۰٫۰۱ کوچکتر میباشد می توان این مقدار از همبستگی را معنادار دانست و گفت بین استفاده از حجاب و سن پاسخگو رابطه معناداری با سطح اطمینان ۹۹% وجود دارد و میزان همبستگی متوسط به بالا
میباشد. بنابراین فرضیه تحقیق مبنی بر وجود رابطه بین استفاده از حجاب و سن افراد تأیید میشود.
فرضیه دوم: بین تحصیلات زنان و میزان استفاده از حجاب رابطه معناداری وجود دارد.
در این فرضیه بهدلیل اینکه متغیر مستقل در سطح ترتیبی و متغیر وابسته در سطح فاصلهای یا نسبی قرار دارد از آزمون معناداری اسپیرمن استفاده میشود:
Correlations | |||
تحصیلات | استفاده از حجاب | ||
تحصیلات | همبستگی اسپیرمن | ۱ | .۴۳۲** |
Sig. (2-tailed) | .۰۰۳ | ||
N | ۸۰ | ۸۰ | |
استفاده از حجاب | همبستگی اسپیرمن | .۴۳۲** | ۱ |
Sig. (2-tailed) | .۰۰۳ | ||
N | ۸۰ | ۸۰ | |
**. Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed). |
جدول۱۰: همبستگی بین حجاب و تحصیلات
جدول بالا نشان می دهد که میزان همبستگی بین استفاده از حجاب و تحصیلات افراد برابر ۰٫۴۳۲است و با توجه به میزان Sig که برابر ۰٫۰۰۳ میباشد و این مقدار از ۰٫۰۱ کوچکتر است میتوان این مقدار از همبستگی را معنادار دانست و گفت بین استفاده از حجاب و تحصیلات پاسخگو رابطه معناداری با سطح اطمینان ۹۹% وجود دارد و میزان همبستگی متوسط به بالا میباشد. بنابراین فرضیه تحقیق مبنی بر وجود رابطه بین استفاده از حجاب و تحصیلات افراد تأیید میشود.
فرضیه سوم: بین هویت ملی و میزان استفاده از حجاب رابطه معناداری وجود دارد.
در این فرضیه بهدلیل اینکه هم متغیر مستقل در سطح فاصلهای قرار دارد و هم متغیر وابسته از آزمون معناداری پیرسون استفاده میشود:
Correlations | |||
هویت ملی | استفاده از حجاب | ||
هویت ملی | همبستگی پیرسون | ۱ | .۲۳۱ |
Sig. (2-tailed) | .۴۵۳ | ||
N | ۸۰ | ۸۰ | |
استفاده از حجاب | همبستگی پیرسون | .۲۳۱ | ۱ |
Sig. (2-tailed) | .۴۵۳ | ||
N | ۸۰ | ۸۰ | |
جدول۱۱: همبستگی بین حجاب و هویت ملی
جدول بالا نشان میدهد که میزان همبستگی بین استفاده از حجاب و میزان هویت ملی افراد برابر ۰٫۲۳۱است و با توجه به میزان Sig که برابر ۰٫۴۵۳ میباشد و این مقدار از ۰٫۰۵بزرگتراست نمیتوان این مقدار از همبستگی را معنادار دانست. بنابراین فرضیه تحقیق مبنی بر وجود رابطه بین استفاده از حجاب و هویت ملی افراد رد میشود.
فرضیه چهارم: بین هویت قومی و میزان استفاده از حجاب رابطه معناداری وجود دارد.
در این فرضیه بهدلیل اینکه هم متغیر مستقل در سطح فاصلهای قرار دارد و هم متغیر وابسته از آزمون معناداری پیرسون استفاده میشود:
Correlations | |||
هویت قومی | استفاده از حجاب | ||
هویت قومی | همبستگی پیرسون | ۱ | .۱۵۷ |
Sig. (2-tailed) | .۲۳۷ | ||
N | ۸۰ | ۸۰ | |
استفاده از حجاب | همبستگی پیرسون | .۱۵۷ | ۱ |
Sig. (2-tailed) | .۲۳۷ | ||
N | ۸۰ | ۸۰ | |
جدول۱۲: همبستگی بین حجاب و هویت قومی
جدول بالا نشان میدهد که میزان همبستگی بین استفاده از حجاب و میزان هویت قومی افراد برابر ۰٫۱۵۷است و با توجه به میزان Sig که برابر ۰٫۲۳۷ میباشد و این مقدار از ۰٫۰۵بزرگتراست نمیتوان این مقدار از همبستگی را معنادار دانست. بنابراین فرضیه تحقیق مبنی بر وجود رابطه بین استفاده از حجاب و هویت قومی افراد رد میشود.
فرضیه پنجم: بین هویت گروهی و میزان استفاده از حجاب رابطه معناداری وجود دارد.
در این فرضیه بهدلیل اینکه هم متغیر مستقل در سطح فاصلهای قرار دارد و هم متغیر وابسته از آزمون معناداری پیرسون استفاده میشود:
Correlations | |||
هویت گروهی | استفاده از حجاب | ||
هویت گروهی | همبستگی پیرسون | ۱ | .۴۶۹** |
Sig. (2-tailed) | .۰۰۰ | ||
N | ۸۰ | ۸۰ | |
استفاده از حجاب | همبستگی پیرسون | .۴۶۹** | ۱ |
Sig. (2-tailed) | .۰۰۰ | ||
N | ۸۰ | ۸۰ | |
**. Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed). |
جدول۱۳: همبستگی بین حجاب و هویت گروهی
جدول بالا نشان میدهد که میزان همبستگی بین استفاده از حجاب و هویت گروهی افراد برابر ۰٫۴۶۹است و با توجه به میزان Sig که برابر ۰٫۰۰۰ میباشد و این مقدار از ۰٫۰۱ کوچکتر است میتوان این مقدار از همبستگی را معنادار دانست و گفت بین استفاده از حجاب و هویت گروهی پاسخگو رابطه معناداری با سطح اطمینان ۹۹% وجود دارد و میزان همبستگی متوسط به بالا میباشد. بنابراین فرضیه تحقیق مبنی بر وجود رابطه بین استفاده از حجاب و هویت گروهی افراد تأیید میشود.
فرضیه ششم: بین هویت دینی و میزان استفاده از حجاب رابطه معناداری وجود دارد.
در این فرضیه بهدلیل اینکه هم متغیر مستقل در سطح فاصلهای قرار دارد و هم متغیر وابسته از آزمون معناداری پیرسون استفاده میشود:
Correlations | |||
هویت دینی | استفاده از حجاب | ||
هویت دینی | همبستگی پیرسون | ۱ | .۶۷۲** |
Sig. (2-tailed) | .۰۰۰ | ||
N | ۸۰ | ۸۰ | |
استفاده از حجاب | همبستگی پیرسون | .۶۷۲** | ۱ |
Sig. (2-tailed) | .۰۰۰ | ||
N | ۸۰ | ۸۰ | |
**. Correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed). |
جدول۱۴: همبستگی بین حجاب و هویت دینی
جدول بالا نشان میدهد که میزان همبستگی بین استفاده از حجاب و هویت دینی افراد برابر ۰٫۶۷۲است و با توجه به میزان Sig که برابر ۰٫۰۰۰ میباشد و این مقدار از ۰٫۰۱ کوچکتر است میتوان این مقدار از همبستگی را معنادار دانست و گفت بین استفاده از حجاب و هویت دینی پاسخگو رابطه معناداری با سطح اطمینان ۹۹% وجود دارد و میزان همبستگی نسبتاً قوی میباشد. بنابراین فرضیه تحقیق مبنی بر وجود رابطه بین استفاده از حجاب و هویت دینی تأیید میشود.
فرضیه هفتم: بین هویت جنسی و میزان استفاده از حجاب رابطه معناداری وجود دارد.
در این فرضیه بهدلیل اینکه هم متغیر مستقل در سطح فاصلهای قرار دارد و هم متغیر وابسته از آزمون معناداری پیرسون استفاده میشود:
Correlations |
|||
هویت جنسی | استفاده از حجاب | ||
هویت جنسی | همبستگی پیرسون | ۱ | .۲۸۹* |
Sig. (2-tailed) | .۰۲۳ | ||
N | ۸۰ | ۸۰ | |
استفاده از حجاب | همبستگی پیرسون | .۲۸۹* | ۱ |
Sig. (2-tailed) | .۰۲۳ | ||
N | ۸۰ | ۸۰ | |
*. Correlation is significant at the 0.05 level (2-tailed). |
جدول۱۵: همبستگی بین حجاب و هویت جنسی
جدول بالا نشان میدهد که میزان همبستگی بین استفاده از حجاب و هویت جنسی افراد برابر ۰٫۲۸۹است و با توجه به میزان Sig که برابر ۰٫۰۲۳ میباشد و این مقدار از ۰٫۰۵ کوچکتر است می توان این مقدار از همبستگی را معنادار دانست و گفت بین استفاده از حجاب و هویت جنسی پاسخگو رابطه معناداری با سطح اطمینان ۹۵% وجود دارد و میزان همبستگی نسبتاً ضعیف
میباشد. بنابراین فرضیه تحقیق مبنی بر وجود رابطه بین استفاده از حجاب و هویت جنسی تأیید میشود.
بحث و نتیجه گیری
با توجه به نتایج فرضیههای تحقیق موارد زیر قابل توجه است:
متغیر سن رابطه معناداری با میزان استفاده از حجاب دارد. از آنجا که افراد در سنین مختلف نوع جهانبینی و نگرش آنان به امور متفاوت است، این موضوع می تواند این رابطه را توجیه کند.
- متغیر تحصیلات نیز با حجاب و استفاده از آن رابطه معناداری را نشان میدهد.
- در زمینه رابطه هویت و شاخصهای مختلف آن باحجاب نتایج مختلفی را مشاهده نمودیم که در جدول زیر ارائه میشود:
هویت
نتایج |
ملی | قومی | گروهی | دینی | جنسی |
Sig | ۰٫۴۵۳ | ۰٫۲۳۷ | ۰٫۰۰۰ | ۰٫۰۰۰ | ۰٫۰۲۳ |
ضریب همبستگی | ۰٫۲۳۱ | ۰٫۱۵۷ | ۰٫۴۶۹ | ۰٫۶۷۲ | ۰٫۲۸۹ |
جدول بالا نشان میدهد که هویت قومی و هویت ملی با میزان استفاده از حجاب رابطه معناداری ندارد. اما در مورد هویتهای گروهی، دینی و جنسی روابط معناداری را نشان میدهند. هویت دینی همبستگی بیشتری با میزان استفاده از حجاب دارد. اما هویت جنسی همبستگی نسبتاً پایینی نسبت به دو متغیر دیگر دارد.
در جامعه امروزی، انسان از ابعاد گوناگون مورد مطالعه قرار گرفته است و از آنجا که هویت نیز بخش مهمی از وجود انسان است و زندگی شخصی و اجتماعی هر شخصی تحت تأثیر هویتش است، بررسی هویت انسانها قابل توجه است.
مسأله حجاب، رعایت یا عدم رعایت آن در کشور اسلامی ایران، با توجه به ابعاد وجوانب مختلف زندگی نوین عصر حاضر، تغییر و چرخش ارزشها، جوان بودن کشور و کیفیت برنامههای ترویج حجاب و نهادهای مسئول و مرتبط، سبب شده تا در چند سال اخیر به یکی از مهمترین موضوعات مورد بررسی در رشتههای مختلف دانشگاهی بهویژه جامعهشناسی قرار گیرد. در کشورهای در حال گذار که دچار تغییر و تحول میشوند در اثر دگرگونی هایی که بهوجود میآید. سنتها، آداب و رسوم رو به سستی میگذارند، بیآنکه فرهنگ سنتی تثبیت و یا فرهنگ جدید صنعتی کاملاً جذب شود و یا دولت برای بازسازی فرهنگ نو اقدام نماید، در نتیجه روند مذکور نوعی گسستگی فرهنگی بوجود میآید.
در حال حاضر، با توجه به بهم ریختگی ناشی از گسیخته شدن الگوهای فکری و عملی زندگی سنتی و عدم تثبیت ساختارهای جدید با موضوع هویت یابی به عنوان یک مسأله اجتماعی رو به رو هستیم ، در این موقعیت افراد خصوصاً زنان دچار سردرگمی و تناقضات شدید میشوند چرا که دیگر نمیتوانند به راحتی با تجارب نسل قبل فرآیند هویت یابی خود را طی کنند.
هویت اجتماعی زنان به عنوان پایههای تغییر دهنده فرهنگ و تربیت نسلهای بعد از موضوعات مهم عصر حاضر میباشد. اولاً به این جهت که رشد و پویایی آنها مسیر زندگی شان را تغییر داده، روی سلامت جسم و روحشان موثر است. از رنج های آن ها
میکاهد. ثانیاً به طور بسیار گسترده و عمیقی توانمندی آنها بر روی خانواده خصوصاً تعلیم و تربیت کودکان اثر میگذارد به اضافه آنکه تغییر ساختارهای کهنه، قوانین اجتماعی و تحولات فرهنگی (مربوط به زنان) از این آگاهی متأثر است و اینها
پایههای توسعه انسانی و افزایش سرمایه اجتماعی جامعه بشری را تأمین میکند. کشور ایران به این مهم نیازی اساسی دارد چرا که سرعت تغییرات با آهنگی بسیار شتابنده نیروری مستعد و فعال را طلب میکند.
حجاب یکی از بایدها و هنجارهای فرهنگی دینی و بومی ماست. بروز اختلاف نظر، در انتخاب پوشش مناسب و رعایت حجاب در تعاملات اجتماعی به عوامل مختلفی بستگی دارد. که کمرنگ شدن دامنهی اعتقادات اسلامی و تغییرات اجتماعی و فرهنگی متأثّر از برنامههای توسعه و الگوهای فرهنگی غرب مهمترین این عوامل شمرده میشود، به طوریکه این عوامل بر هنجارهای پذیرفته شدهی اجتماعی اثر گذاشته وگاه باعث شده است که افراد با نوعی انفعال دربارهی نوع پوشش وحجاب خود روبهرو شوند.حجاب و پوشش در بینش توحیدی مردم این سرزمین قبل از آنکه نیازی طبیعی باشد، امری فطری به شمار میآید. حجاب و هویّت یک مقوله جدانشدنی در دوران بلوغ و پس از آن هستند. حجاب یعنی حفظ حرمت وارزش های وجودی خود و هویّت یعنی شناخت خود به عنوان یک موجود برتر که دارای اندیشه وتفکّر است و ماهیّت او این گونه است. هویت و شخصیت زن در گرو منش و روش زندگی اوست حجاب و پوشش، منش والای زن مسلمان و شیوه عظیم زندگی اوست. اصل رعایت حجاب برای زنان است که بی شک، نقش جنسیتی ایشان را در جامعه درنظر گرفته است. حجاب و احکام مربوط به آن در جنبههای وسیع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، تکالیفی را برمیانگیزد که از تأکید ویژه بر نوعی از حضور و حرکت زن در جامعه و تعیین روابط با نیمه دیگر جامعه حکایت دارد. بنابراین، حفظ حجاب بیش از آن که صرفاً امری فردی و مربوط به حوزه خصوصی و امر درونی زن باشد، الزامی برخاسته از ضرورتهای اجتماعی است. نکته ظریف و حساس این جاست که اگر حجاب درونی نشود و مورد پذیرش قلبی و اعتقادی زنان قرار نگیرد، این ضرورت اجتماعی به شکل مطلوب تحقق نخواهد یافت. در اینحال، درونی شدن حجاب نیازمند هویت فردی مستحکم و مستقلی است تا حجاب نه بهعنوان عاملی مغلوب کننده اراده فرد، بلکه بهعنوان انتخابی منطقی و موضوعی فردی در جهت کسب هویت و خواست زنانه قرارگیرد. بنابراین، آنچه در این جا باید مورد تأکید یا به عبارت بهتر، پرسش قرار گیرد، این است که آیا بدون دست یابی به یک هویت فردی مستقل و مستحکم می توان به هویت اجتماعی قابل قبولی رسید؟ آیا بدون به رسمیت شناختن هویت فردی زن و در پی آن، حقوق فردی وی از سوی دولت یا به بیان جامع تر، حکومت، می توان خواستار انجام درست و کامل مسئولیت ها و تکالیف زنان شد؟
به نظر میرسد هرچه معلومات و اطلاعات زنان بالاتر می رود و درک آنان از فلسفه حجاب عمیقتر می شود و هرچه از سلطه غرایز رهاتر شده و مدیریت غرایز برای آنها آسانتر می شود، گرایش آنها به حجاب اسلامی افزایش پیدا می کند. حجاب اسلامی با مفهوم مترقی آن که شهید مطهری آنرا طرح نمود الگویی است که می تواند جهانگیر شود ولی آمیختگی حجاب با سنت های اجتماعی راکد و ایستا از خاصیت جهان شمولی آن خواهد کاست.
منابع
– احمدلو، حبیب (۱۳۸۱). “رابطه بین هویت ملی و قومی در بین جوانان تبریز”، فصلنامه مطالعات ملی، سال چهارم، شماره۱۳٫
– الطایی، علی (۱۳۸۲). بحران هویت قومی در ایران، تهران: انتشارات شادگان.
– افتخاری، اصغر (۱۳۸۴). مصلحت و سیاست رویکردهای اسلامی، تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
– ایمان، محمد تقی؛ کیذقان، طاهره (۱۳۸۲). “بررسی عوامل موثر بر هویت اجتماعی زنان”، فصلنامه علمی- پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهراء، سال دوازدهم و سیزدهم، شماره ۴۴ و ۴۵، زمستان ۸۱، بهار ۸۲، صص۸۰و۸۱٫
– جنکینز، ریچارد (۱۳۸۱). هویت اجتماعی، ترجمهتورج یار احمدی، تهران: شیرازه.
– دورانت، ویل (۱۳۸۱). تاریخ تمدن، قیصر و مسیح، ترجمه حمید عنایت، پرویز داریوش و علی اصغر سروش، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی.
– روشه، گی (۱۳۷۹). کنش اجتماعی، ترجمه هما زنجانیزاده، مشهد: دانشگاه فردوسی.
– زیدان، جرجی (۱۳۸۴). تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، تهران: امیرکبیر.
– شرفی، محمدرضا (۱۳۸۱). جوان و بحران هویت، تهران: انتشارات سروش، چاپ سوم.
– عزیزی، رضا؛ فخرایی، سیروس؛ ظروفی، مجید(۱۳۹۱).”عوامل مرتبط با حجاب گریزی در میان دختران و زنان ۱۵ تا ۳۰ سال شهر بوکان”، پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز.
– عضدانلو، حمید (۱۳۸۷). آشنایی با مفاهیم اساسی جامعه شناسی، تهران: نشر نی.
– قیصری، نورالله (۱۳۸۱). قومیت عرب خوزستان و هویت ملی ایران، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
– گیدنز، آنتونی (۱۳۷۸). جامعه شناسی، ترجمه حسن چاوشیان، تهران: نشر نی
– گلمحمدی، احمد (۱۳۸۰). جهانی شدن، فرهنگ و هویت، تهران: نشرنی.
– ماجراجو، محسن (۱۳۸۵). نیازها و حجاب دختران، قم: عطر یاس.
– مایرز، گیل ای ؛ مایرز، میشله تی (۱۳۸۳). پویایی ارتباطات انسانی، ترجمه حوا صابر آملی، تهران: دانشکده صدا و سیما.
– محبوبی منش، حسین (۱۳۸۱). “امام، فرهنگ و اصلاحات”، فصلنامه دانش انتظامی، سال سوم، شماره ۳٫
– محبوبی منش، حسین (۱۳۸۶). “تحلیل اجتماعی مسأله حجاب”. مطالعات راهبردی زنان ، سال دهم، شماره ۳۸٫
– مطهری، مرتضی (۱۳۷۹). مسأله حجاب، تهران: صدرا.
– مومنی، مینو (۱۳۸۶). “بازار سیاه چادر مشکی”، مجله شهروند امروز، شماره ۳۳٫
– مهریزی، مهری (۱۳۷۹). آسیبشناسی حجاب، تهران: جوانه رشد.
– یوسفی، علی (۱۳۸۰).”روابط بین قومی و تأثیر آن بر هویت ملی در ایران” ( تحلیل ثانوی بر دادههای یک پیمایش ملی)، فصلنامه مطالعات ملی، سال دوم، شماره ۸٫
.Jacobson J. and R. Jenkins (1996). Social Identity, London, Routledge-
تاریخ مقاله: مهرماه ۱۳۹۳