از زمانی که مسلمانان در مرزهای سیاسی جداگانه از هم قرار گرفته اند به طرق مختلف هزینه های سنگینی را پرداخت کرده اند . بی تردید اگر مسلمانان همبستگی سیاسی و اجتماعی خود را حفظ می کردند بویژه آنها که در ظرف جغرافیائی تمدن اسلامی یعنی در آسیای غربی، شمال آفریقا و شبه جزیره ایبری زندگی می کنند. طرف های مقابل انها جرات و جسارت لازم را برای تعدی به حقوق مسلمانان به خود نمی دادند. نگاهی به جای جای جهان اسلام نشان می دهد که اغلب مسلمانان چوب نداشتن اتحاد را می خورند و هزینه های سنگینی بابت این خلاء می پردازند. تا پیش از این ، این بیشترکشورهای استعمارگر و امپریالیستی غربی بودند که در چپاول و تضییع حقوق مسلمانان پیش افتاده بودند و به انحاء و شیوه های مختلف به این اقدام دست می زدند و می زنند که می توان مصادیق ان را در کشورهای عربی و یا غیر عربی مانند افغانستان یا عراق و سوریه مشاهده کرد که هنوز هم علیرغم استقلال ظاهری هزینه دخالت های قدرت های غربی بخصوص امریکا را می پردازند. با وجود اینکه افغانستان امروزه دارای ساختار و نظام سیاسی است و بدون دخالت و حضور قدرت های غربی بخصوص امریکا می تواند از پس اداره امور خود بر آید اما با دخالت های صریح امریکا و استمرار اشغال نظامی این کشور نه تنها استقلال بلکه موجودیت سیاسی این کشور نیز به مخاطره افتاده است. مذاکره مستقل امریکا با گروههای تروریستی دست نشانده خود مثل طالبان بدون حضور دولت مرکزی این کشور این احتمال را ایجاد کرده است که امریکا با رسمیت دادن به طالبان می خواهد زمینه تجزیه این کشور را در بتدریج و گام به گام فراهم کند . در ظاهر چنین عنوان می شود که هدف از این مذاکره ایجاد بستر برای خروج نظامی از افغانستان است که یک معنی آن این است که از این به بعد نیروی نظامی طالبان عهده دار وظایف ارتش آمریکا در افغانستان خواهد شد اما اگر واقعا آمریکا قصد خروج از افغانستان را داشت دولت کنونی آمریکا به رهبری ترامپ می توانست راهبرد اعلام شده دولت قبلی را در بستر سازی برای خروج نظامی از افغانستان ادامه دهد اما نه تنها چنین نکرد بلکه درست برعکس همانند تداوم اشغال نظامی عراق به افزایش نیروی نظامی در افغانستان نیز دست زد کما اینکه زمینه را برای فعالیت شرکت های امنیتی وابسته به وزارت دفاع آمریکا همانند شرکت بلک واتر نیز آماده نمود. طبق تحقیقات دفتر معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) تعداد افراد کشته و زخمی شده در افغانستان تنها در یک دهه اخیر یعنی از سال ۲۰۰۹ تا کنون از ۱۰۰ هزار نفر بالاتر رفته است و اگر آمار یک دهه قبل از آن هم به این آمار اضافه شود آمار تلفات انسانی افغان ها تا چندین برابر افزایش می یابد و این در حالی است که به ازای هر سال حضور نظامیان امریکا و نیروهای خارجی در افغانستان توسعه این کشور تا سال ها به تاخیر می افتد. البته این حضور برای دولت های خارجی از جمله امریکا هم هزینه دارد اما از انجا که از جیب مالیات دهندگان امریکایی پرداخت و به حساب صاحبان صنایع نظامی واریز می شود لذا چندان سرو صدایی را ایجاد نمی کند.طبق محاسبات خانم کروفورد از دانشگاه براون ، واشنگتن از سال ۲۰۰۱ تا آخر سال مالی ۲۰۱۹ میلادی ۵٫۹ تریلیون دلار برای جنگ های خود و اشغال نظامی کشور های خاورمیانه پول خرج کرده است.
این درحالی است که پنتاگون مخارج خود برای اجرای عملیات جنگی از اولیّن سال قرن جاری تا آخر سال مالی ۲۰۱۸ میلادی را حدود ۱٫۷ تریلیون دلار اعلام کرده است.طبق این براورد، اگر آمریکا به خرج کردن در چنین ابعادی ادامه دهد، مخارجش تا سال ۲۰۲۳ بدون احتساب سود وام ها به ۶٫۷ تریلیون دلار خواهد رسید.
از دیگر سو نگاهی به وضعیت مسلمانان در سایر کشورها از جمله هند نشان می دهد که دولت های تحت نفوذ غرب نیز اکنون در مسیر تضییع حقوق مسالمانان هدایت می شوند. حدود دو میلیون نفر در ایالت آسام هند در خطر از دست دادن تابعیت خود قرار گرفتهاند. دولت محلی این ایالت در شمال شرقی هند فهرست مناقشهبرانگیزی از طرح ثبت احوال ملی منتشر کرده که در آن تنها ۳۱ میلیون و یک صد هزار نفر ثبت شدهاند و از یک میلیون و ۹۰۰هزار نفر دیگر که عمدتا مسلمان بنگلادشیاند خبری نیست.در کشمیر نیز دولت هند دست به اقدام علیه مسلمانان زده و محدودیتهای زیادی را علیه آنها در ایالت جامو و کشمیر اعمال کرده است. آسام بعد از کشمیر از نظر جمعیتی بیشترین مسلمانان را در خود جای داده است. مسلمانان کمتر از نیمی از جمعیت آسام را تشکیل میدهند.فهرست ثبت احوال قدیمی آسام مربوط به سال ۱۹۵۱ میشود. در سال ۲۰۱۵ دولت هند بهروزرسانی این فهرست را آغاز کرد. همزمان اردوگاههایی برای اخراج مسلمانان دایر شد که در حال حاضر نزدیک به هزار نفر در آن اسکان داده شدهاند.
هند در حالی ناگزیر شده که گام در مسیر تضییع حقوق مسلمانان این کشور بگذارد که پیش از این مسلمانان روهینگیا در میانمار( برمه سابق) تجربه بسیار تلخی را پشت سر گذاشته اند. روهینگیاییها که جمعیتشان کمتر از دو میلیون نفر برآورد میشود از سال ۱۹۶۱، یعنی سال استقلال میانمار، به توصیه محافل ذی نفوذ از سوی دولت مرکزی به رسمیت شناخته نشدهاند و از بسیاری از حقوق اولیه در زمینه بهداشتی و درمانی محرومند.گرچه بسیاری از روهینگیاییها نسلهاست که در برمه ساکنند، اما دولت آنها را مهاجران غیرقانونی آمده از بنگلادش قلمداد می کند و قائل به حق شهروندی آنها نیست. حتی نام آنها را هم به رسمیت نمیشناسد و آنها را بنگالی یا عرب مینامد. از سه سال پیش که تحرکات صهیونیستی موجب برانگیختن بعضی از بوداییهای افراطی برمه علیه اقلیت روهینگیا شد، وضعیت زندگی این اقلیت بیش از پیش وخیم شده است. دولت بخش اعظم آنها را در اردوگاهها مستقر کرده و دسترسی آنها به آموزش و کار را هم محدودتر از گذشته کرده است. اگر چه استدلال مقامهای دولتی میانمار یا برمه سابق این است که حفاظت از جان مسلمانها در برابر اکثریت بودایی صرفا با منزوی کردن مسلمانان و استقرار آنها در ادوگاههای جمعی ممکن است.برخی از دوائر مسئول در ایالت راخین مقرراتی وضع کردهاند که بنا بر آنها زنان اقلیت روهینگیا بیش از دو بچه نباید داشته باشند.تقریبا بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار مسلمان روهینگیا سلب تابعیت شده اند و خانه ها و مزارع ان ها از سوی افراطیون بودایی اتش زده شده اند که گفته می شود از سوی دولت و ارتش حمایت می شود. ولی بنظر می رسد در پشت نقاب دولت میانمار سیاست های جمهوری خواهان تندرو و حاکم بر آمریکا قرار دارد.
در مجموع انچه که از قرائن وشواهد موجود برمی آید این است که اگر تا پیش از این ،حقوق مسلمانان بیشتر مستقیماً از سوی دولت های غربی تضییع می شد و مورد تعرض و حمله قرار می گرفت اما اکنون دولت های تحت نفوذ غرب بصورت نیابتی به این مجموعه اضافه شده اند که از جمله مصادیق ان می توان به تضییع حقوق مسلمانان در آمریکا، فلسطین، فرانسه، عربستان و هند و میانمار اشاره کرد و این پدیده زنگ خطر را برای مسلمانان در سایر کشورها به صدا در اورده است. البته نکته قابل تاملی که در این زمینه وجود دارد این است که هم میانمار یا برمه سابق و هم هند مدت ها در استعمار انگلیس بوده است و این سوال مطرح است که آیا انگلیس در اقدامی تازه از نفوذی که در مستعمرات سابق داشته و دارد در راستای استراتژی احاله مأموریت های استعماری استفاده می کند و بخشی از ماموریت خود را به ان ها واگذار کرده است و یا اینکه این پدیده صرفاً نتیجه بروز پدیده افراط گرائی بظاهر اسلامی است که بصورت گروههای تروریستی طالبان، القاعده، داعش و… ظهور پیداکرده ولی چه آن باشد و چه این در هر دو صورت دست غرب یا مستقیم یا غیر مستقیم به خون مسلمانان جهان آغشته شده است زیرا پدیده وهابیت، افراطی گری، تکفیر و تروریسم در جهان اسلام نیز مستقیماً بوسیله غرب ایجاد شده است.
نکته جالب تحریکاتی است که اخیراً دولت آمریکا علیه دولت چین و مسلمانان چین آغاز کرده است بگونه ای که بگزارش رویتر وزیر خارجه آمریکا با صراحت از مقامات ازبکستان خواسته است که تحت عنوان حمایت از مسلمانان چین دست به تحرکاتی در میان مسلمانان چینی بزند تا بدینوسیله هم زمینه اجتماعی لازم را برای صدور تروریسم به چین فراهم کند و هم مسلمانان چین را در خطر محدودیت های سیاسی و اجتماعی قرار دهد و هم امنیت چین را در نواحی غربی آن بخطر اندازد و احتمالاً دامنه مخاطرات را در فدراسیون روسیه نیز گسترش دهد. این خبر زنگهای خطر را برای مسلمانان چین و مسلمانان روسیه و مسلمانان آسیای مرکزی بصدا در آورده و صلح و ثبات را در چین و کشور های همسایه آن تهدید می کند.
احتمالاً اگر آمریکا بکمک عوامل خود بتواند دست به تأسیس گروههای تروریستی نظیر گروههای تروریستی فعال در سوریه، عراق و افغانستان و یمن در چین بزند تاهم اسلام را بدنام و هم مسلمانان چین را ناکام و هم دولت های این منطقه را در مخاطره قرار دهد محور مقاومت اسلامی همانگونه به دولت های درگیر کمک خواهد کرد که به دولت های سوریه، عراق و لبنان کرده است.