زنان عارف و شاعر در دوره ی تیموریان هند

0 763

در هند و ایران تصوف و عرفان همواره پایگاهی بزرگ داشته است و سلسله هایی چون طیفوریه ( در قرون ۴ و ۵ هجری) و سهروردیه، چشتیه، قادریه و … در قرون بعد از شش و هفت هجری حضوری پررنگ داشته اند و بسیاری از مادران مشایخ و همسران و دخترانشان گام در جاده ی تصوف و عرفان و تذکره نویسی نهاده بودند.

در باور مردم شبه قاره است که شش دختر عقیل ابن علی (ع) به سرزمین هند و سند آمدند . نام این شش خواهر در منابعی چون خزینه الاصفیاء نیز ذکر شده است. آنها بی بی تاج و بی بی حاج  و بی بی نور و بی بی حور و بی بی گوهر و بی بی شهناز نام داشتند ( خزینه الاصفیاء ج ۲ ص ۴۰۷ و ۴۰۸)

مولف ثمرات القدس من الشجرات الانس به شرح حال بی بی حاج و یکایک خواهرانش پرداخته اما بر آن اعتقاد است که از میان آن شش خواهر تنها بی بی حاج و بی بی تاج و بی بی گوهر و بی بی شهناز در یکجا – در سرزمین لاهور- مدفون شده اند و دو تن دیگر یعنی بی بی نور و بی بی حور در سرزمین دهلی درگذشته اند. ( ثمرات القدس، ص ۱۲۹۵ و ۱۲۹۶)

 

بی بی زلیخا  مادر سلطان المشایخ خواجه نظام الدین اولیاء نیز یکی از زنان عارف سرزمین هند در قرن هفتم هجری بود آورده اند که هر وقت نظام اولیاء حاجتی پیدا می کرد به مادرش عرضه می داشت و حاجت او در مدت یک هفته تا یک ماه برآورده می شد.  حتی بعد از فوت مادر نظام اولیاء هرگاه دچار گرفتاری می شد بر مزار مادر حاضر می شد و از وی تقاضای گره گشایی کار می کرد یک بار در منازعتی که بین او و سلطان علاء الدین خلجی ایجاد شد نیز بر مزار مادر حاضر شد و اتفاقا در همان شبی که پادشاه برای سلطان المشایخ ضرب الاجل تعیین کرده بود خود به دست خسروخان نامی کشته شد.

مزار بی بی زلیخا در دهلی و در جوار آرامگاه شیخ نجیب الدین متوکل واقع شده است.( مزارات اولیاء دهلی، جلد اول ، ص ۵۶-۵۸)

موضوع این مقاله زنان عارف و شاعر هند در دوره ی بابری یا تیموری هند است اما با توجه به حضور زنان عارف و شاعر در دوره ی پیش از بابریان و بخصوص در دوره ی تغلقیان هند و دوران سلطنت حاکمان مسلمان به طور گذرا به چند تن از زنان عارف هند و بخصوص دهلی در این دوره می پردازیم :

بی بی ساره از زنان عارفی ست که در قرن هفتم می زیست و  وی همسر جمال الدین ابوسعید غزنوی و مادر شیخ نظام الدین ابوالموید دهلوی بود .وی به خدمت بختیار کاکی رسیده بود و آن خواجه بزرگ را برادر می خواند و در جوار مرقد بختیار کاکی دفن است. گویند زمانی در دهلی باران نیامده بود و مردم همه دعا می کردند و باران نمی آمد. شیخ نظام الدین رشته ای از دامن مادر را به دست گرفت و گفت الهی به حرمت آنکه این رشته از دامن زنی ست که هرگز چشم نامحرم بر او نیفتاده باران بفرست . همان وقت ابر سپید پدید آمد و باران رحمت شروع به باریدن کرد. ( ذکر جمیع اولیای دهلی، ص ۱۴۵)

در قرن هفتم هجری یکی از زنان زاهد و عارف به نام بی بی شریفه می زیست که وی دختر بابافریدالدین گنج شکر خلیفه ی بختیار کاکی و پیر نظام اولیاء بود. بی بی شریفه  را در تقوا و زهد رابعه ی عصر می دانستند. وی در جوانی بیوه شد و دیگر همسری اختیار نکرد. پدرش بارها می گفت اگر سند ارشاد و خلیفگی به زنان رسیدی من بی بی شریفه را به این تشرف مشرف می گرداندم و خرقه و خلعت می دادم.  بی بی شریفه در دهلی درگذشت و در روضه ی نظام اولیاء مدفون است.( تاریخ تصوف در هند، ج ۱ ص ۱۸۱)

یکی دیگر از دختران فریدالدین گنج شکر به نام بی بی مستوره که از خواهرش بی بی شریفه بزرگتر هم بود در جاده ی تصوف و تذکره نویسی و خطاطی قدم های بزرگی برداشت و وی مادر خواجه عزیز صوفی و خواجه قطب الدین حسین حسن خلیفه ی شیخ نصیرالدین چراغ دهلی بود. بی بی مستوره که خطی خوش داشت تذکره ای به نام تحفه الابرار فی کرامه الاخیار را تالیف کرد که در مناقب سلطان المشایخ شیخ نظام اولیا  خلیفه ی پدر خود است.( آثارالاولیاء ، ص ۶۴۳)

در دوران پادشاهان گورکانی هند نیز هم در بین شاهزادگان صفویه ی ایرانی و هم در بین شاهزادگان گورکانی زنان عارفه و شاعر فراوانی یافت می شدند که اشعاری زیبا و به یادماندنی از خود به یادگار گذاشته اند.

به عنوان مثال  حیات خانم همسر شاه اسمعیل صفوی ، جهان خانم یکی دیگر از همسران شاه اسمعیل،  پری خانم متخلص به (حقیقی) دختر شاه طهماسب اول صفوی،  زبیده خانم متخلص به (جهان) پدرش فتحعلیشاه قاجار، جهان قاجار همسر محمدشاه قاجار، حاجیه خانم از زنان فتحعلیشاه قاجار، دلشادخانم یکی دیگر از  زنان فتحعلیشاه قاجار را می توان در شمار زنان شاعر به حساب آورد. علاوه بر این زنانی در ایران و هند یافت می شدند که بدون تعلق به دربار پادشاهان در عرفان و شعر این سرزمین صاحب رای و نظر بودند.

 

سلیمه سلطان بیگم زوجه ی  اکبر پادشاه  نیز طبع شعر داشت . این بیت از اوست:

من به مستی کاکلت را رشته جان گفته ام         مست بودم زان سبب حرف پریشان گفته ام

نور جهان بیگم  همسر جهانگیر پادشاه نیز از زنان شاعر و بداهه گو بود که پادشاه تیموری هند سکه به نام او زده بود. این ابیات از اوست:

از تاب و تبم ارض و سما را که خبر کرد؟            وز گریه من ابر هوا را که خبر کرد؟

بیرون همه سبز است و درونم همه پرخون            از حالت من برگ حنا را که خبر کرد؟

(آیینه حیرت، احمدحسین سحر کاکوروی، به تصحیح رییس احمدنعمانی، انتشارات خدابخش اورینتل پتنه، ۱۹۹۶ ،ص ۱۶و ۱۷)

بنا بنوشته خیرات حسان و تذکره الخواتین جهان آراء بیگم ( متولد ۱۰۲۳ هجری) بزرگترین دختر شاه جهان پادشاه هند و مادرش بانو بیگم ملقب به ممتاز محل بوده. وی  در قرائت قرآن ، تجوید ، عربی، ادبیات فارسی،  خطاطی، استاد بوده و در عرفان از شاگردان ملاشاه بدخشی بوده است. آورده اند که وی چهره ای زیبا داشت اما هرگز تن به ازدواج نداد و به دلیل پایبندی شدید به آداب دینی به وی راهبه ی گورکانیان می گفتند.  وی صله های فراوانی به شاعران نامدار ایرانی چون صیدی تهرانی و محمدجان قدسی مشهدی و دیگر شاعران می بخشید و خود نیز شعر می سرود.

جهان آرا بیگم در سال ۱۰۹۲ درگذشت و آرامگاه او در دهلی مزار خواجه نظام الدین اولیاء سردسته صوفیان هندوستان می باشد.

به غیر سبزه نپوشد کسی مزار مرا                                  که قبرپوش غریبان همین گیاه بس است.

وی کتابی نیز در خصوص تصوف و عرفان با نام ” مونس الارواح” به رشته تحریر در آورده که یکی از نسخه های خطی قدیمی آن در کتابخانه دارالمصنفین شبلی هند نیز نگهداری می شود.

زیب النساء بیگم متخلص به «مخفی» ۱۱۱۳ـ ۱۰۴۸ هجری دختر بزرگ شاهنشاه اورنگ زیب، و شاگرد ارشد ملا محمد سعید اشرف مازندرانی است. وی بزرگترین شاعره فارسی زبان هند است که در علوم عربی و فارسی دانا بود. اکثر اوقات در صحبت اهل ادب و تشویق شان می گذراند و بتزویج نگرایید. در سرودن شعر سحر می کرد. دیوانش بالغ بر پانزده هزار بیت مشتمل بر غزلیات و قصاید و مخمسات و رباعیات و ترجیع بند و ترکیب بند است. از سبک عرفی پیروی کرده و برای شوخیهای شاعرانه شهرت خاصی دارد.

آورده اند شاه سلیمان شاهزاده ی ایرانی که پری شمایل بوده به خواستگاری اش نامه ای به پادشاه عالمگیر نوشت. پادشاه استمزاج از زیب النساء گرفت به اجابت مقرون نگردید.

(آیینه حیرت، احمدحسین سحر کاکوروی، به تصحیح رییس احمدنعمانی، انتشارات خدابخش اورینتل پتنه، ۱۹۹۶ ،ص۵)

 

از اوست:

بلبل از گل بگذرد چون در چمن بیند مرا

بت پرستی کی کند گر برهمن بیند مرا

در سخن مخفی شدم مانند بو در برگ گل

هر که خواهد دیدنم گو در سخن بیند مرا

 

زیب النساء ارادتی تام و تمام به اهل بیت رسول الله و امامان شیعه  داشت و برای مولاعلی، شهید کربلا امام حسین ، امام رضا (ع) و دیگر ائمه اشعاری زیبا سروده است:

ز گدایان توام شاه خراسان مددی

که چو مرغان حرم در حرمت جا گیرم

* * *

در طریق رهروی بیگانه است از کفر و دین

هر که در دین پیروی از آل پیغمبر گذاشت

* * *

دوستی با دشمن آل پیمبر کی کنم

من که لاف دوستی با آل حیدر می زنم

* * *

محمد اورنگ زیب دارای، نه پسر و دختر بود که خواهران زیب النسا عبارتند از::

ـ زینه النسا بیگم

ـ بدرالنسا بیگم

ـ زبده النسا بیگم یا زبیده

.ـ خواهر دیگری که بنا به نوشته تذکره الخواتین، نامش مهرالنسا بوده است.

زبده النساء یا زبیده هندی دختر اورنگ زیب از شهریاران هند طبع موزونی داشته و گاهگاه شعری می گفته:

باده نوش گر شد حکم خون عاشقان نوشی                     بعد از این کمی بالا میتوان زدن جوشی

هر کجا بمن برخورد، من ز عمر بر خوردم                     اشک ماه نوطفلی، پای تا سر آغوشی

 

به نوشته کتاب خیرات حسان و تذکره الخواتین جانان بیگم از زنان هندوستان بود. پدرش عبدالرحیم خان جانان بود. – این زن از دانش و فضیلت بهره بسیار داشت و در سال ۱۰۲۳ میزیسته

شعار شوق ندانسته ام که تا چند است                          جز این قدر که دلم سخت آرزومند است.

 

لازم به توضیح است که زنان عارف و صوفی و شاعر هند تنها متعلق به مسلمانان نبودند بلکه در بین هندوان نیز زنان عارف و شاعرپارسی گو نیز کم نبودند به عنوان مثال روپ بهوانی الک را می توان نام برد که در سال ۱۶۲۵ میلادی متولد شده است. پدرش پاندیت مادهورام بود . وی بعد از ازدواج با مردی از خاندان سپرو از او جدا می شود و به عبادات در صحرا می پردازد و مقام عرفانی اش آنقدر بالا می رود که هندوان و مسلمانان به او احترام فراوان می گذاشتند و از این زن عارفه هندو کرامات بسیاری نقل شده است. اواشعاری نیز به زبان فارسی سروده است:

گر به صورت دورم از هجرم منال

لیک در معنی به من داری وصال

بی خودان خود مظهر خاص حق اند

بی خودان خود محو ذات مطلق اند.

(دکتر ابوالقاسم رادفر،  زنان عارف، ص ۱۳۰،  انتشارات مدحت، تهران، ۱۳۸۵)

———————————————————————————————–

* دکتری مطالعات اسلامی جامعه ملیه اسلامیه

منابع :

ابوالقاسم رادفر،  زنان عارف، ص ۱۳۰،  انتشارات مدحت، تهران، ۱۳۸۵

احمدحسین سحر کاکوروی ، آیینه حیرت، ، به تصحیح رییس احمدنعمانی، انتشارات خدابخش اورینتل پتنه، ۱۹۹۶

حبیب الله، ذکر جمیع اولیای دهلی، تصحیح دکتر شریف حسین قاسمی، موسسه تحقیقاتی عربی و فارسی راجستان، تونک، هند ۱۹۷۸

حضرت علی هجویری ، آثارالاولیاء. لاهور.. دانشکده علوم اسلامی و خاورشناسی دانشگاه پنجاب. ۱۴۲۱ ه / ۲۰۰۰ م

سرورلاهوری – غلام سرور ، خزینه الاصفیاء، به اهتمام : بهداد اربابی – نشر : تهران ۱۳۸۳

سیداطهر عباس رضوی ، تاریخ تصوف در هند، مرکز نشر دانشگاهی. ترجمه : منصور معتمدی. ویراسته : هاشم بناءپور. ۱۳۸۰

محمد حسن خان اعتماد السلطنه ، خیرات حسان، تهران ، ۱۳۰۴ شمسی،  چاپ سنگی

محمد ذهنی افندی ، تذکره الخواتین، ، ناشر ملک الکتاب، بمبئی، ۱۳۰۶ ، چاپ سنگی

تاریخ مقاله: اسفند ۱۳۹۳

نویسنده: سعیده حسینجانی میاندهی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.