مقدمه
اسرائیل از روز هشتم ژوئیه ۲۰۱۴ برای سومین بار از سال ۲۰۰۸ تاکنون به باریکه غزه حمله کرد که با دارا بودن ۳۶۰ کیلومتر مربع مساحت و حدود ۲ میلیون نفر جمعیت متراکمترین مکان در جهان محسوب میشود. این جنگ ضمن اینکه برای مردم غزه و جریان مقاومت پیامدهای مثبت و منفی متعددی در پی داشته است که از جمله آنها شهادت حدود ۲۲۰۰ شهروند زخمی شدن بیش از ۱۱ هزار نفر بود، برای اسرائیل نیز پیامدهایی داشته است. اسرائیل در این جنگ اگرچه به یکی از اهداف خود یعنی کشتار غیر نظامیان و تخریب زیرساختهای مدنی غزه و تحمیل هزینههای اضافی به جریان مقاومت دست یافت اما به هدف اصلی خود یا یکی از مهمترین هدف خود یعنی «خلع سلاح مقاومت» دست نیافته است. در عین حال، این جنگ برای اسرائیل پیامدهای منفی متعددی داشته است که این تحلیل در صدد بررسی این پیامدها است.
تردیدی نیست که جنگها برای هر حکومتی اعم از مشروع یا نامشروع نظیر اسرائیل بیش از آنکه پیامد مثبت داشته باشد پیامدهای منفی و تخریبی زیادی در حوزهها مختلف اقتصادی، اجتماعی و انسانی خواهد داشت. اسرائیل در ۶ سال اخیر سه بار به غزه حمله کرده است. جنگ اول در سال ۲۰۰۸ ، ۲۲ روزه، جنگ دوم در سال ۲۰۱۲، ۸ روزه و جنگ سوم نیز در سال ۲۰۱۴ روی داد که ۵۱ روزه بود. این جنگها سبب بروز مشکلات جدی در فلسطین اشغالی برای شهروندان و مقامات صهیونیستی شده که به شکل در هم تنیده هستند و مجموعاً شدت گرفتن بحران سیاسی و فشار بر کابینه صهیونیستی را در پی داشته است. برخی از مهمترین پیامدهای جنگ اخیر غزه برای اسرائیل در شکل زیر آمده است:
- افزایش ناامنی اجتماعی در سرزمینهای اشغالی
طی سالهای اخیر اشکال مختلف ناامنی اجتماعی در فلسطین اشغالی روند رو به رشدی داشته است. افزایش تحرکات جنگ طلبانه مقامات صهیونیستی یکی از دلایل اصلی این اتفاق است. جنگ ۵۱ روزه اخیر علیه باریکه غزه نیز سبب سرعت گرفتن سیر صعودی ناامنی اجتماعی در اسرائیل شد. رژیم صهیونیستی در جنگ ۵۱ روزه غزه برای اولین بار ناچار شد «فرودگاه بینالمللی بنگورین[۲]» را به علت مسائل امنیتی و ترس از حملات موشکی مقاومت تعطیل کند. تعطیلی فرودگاه بین المللی سبب لغو موقت مراودات اسرائیلیها با جامعه بین الملل به ویژه اروپا و آمریکا شد. در عین حال، جنگ اخیر غزه به دلیل اتفاقات خاصی که به همراه داشته است سبب شدت گرفتن احساس نااامنی در میان ساکنان سرزمینهای اشغالی شده است. از جمله موضوعاتی که سبب افزایش فضای روانی منفی در سرزمین های اشغالی شد مربوط به مقوله تونلها است که به کابوسی برای شهرک نشینان اسرائیلی تبدیل شد. تونلهای حفر شده توسط فلسطینی ها در جنگ ۵۱ روزه از شهرک ها و پایگاههای رژیم صهیونیستی سردر آورد و ساکنین این مناطق را به وحشت انداخت. منابع خبری به نقل از برخی از شهرک نشینان صهیونیستی گزارش دادند که در اظهارات شان عنوان کردند «ما شبها در خانههایمان صداهایی را از زیرزمینی می شنویم که در حال کندن تونل در زیر خانههای مان هستند.» روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحرونت[۳]» در جریان جنگ ۵۱ روزه در گزارشی اعلام کرد که ۱۰ هزار نفر خانههایشان را ترک کرده و ۸۰ درصد آنها از ترس تونل ها حاضر به بازگشت به منازلشان نیستند و اعتمادی به اظهارات مقامات دولت تل آویو ندارند. (به نقل از: باشگاه خبرنگاران، ۱۶ مرداد ۱۳۹۳) شمار جمعیت یهودی که به دلیل نگرانیهای امنیتی به پناهگاهها روی آوردند نیز در این جنگ زیاد بود. این اتفاق به منزله این است که احساس ناامنی در میان ساکنان سرزمینهای اشغالی در این جنگ شدت زیادی پیدا کرد و تردیدی نیست که احساس ناامنی همواره از خود ناامنی بدتر است.
- افزایش اعتراضها به جنگ در مناطق مختلف سرزمینهای اشغالی
به لحاظ جمعیتی، سرزمین های اشغالی دو گروه جمعیتی دارد که عبارتند از: یهودیان اسرائیلی و اعراب ساکن سرزمینهای اشغالی. هر دو گروه به جنگ ۵۱ روزه به دلایل مختلف معترض بودند. اعراب ساکن سرزمینهای اشغالی در حمایت از همنوعان عرب شان در غزه و در حمایت از محور مقاومت ضد رژیم صهیونیستی تظاهرات برگزار کردند و یهودیان ساکن سرزمینهای اشغالی نیز به دلیل طولانی شدن جنگ و پیامدهای منفی آن بر زندگیشان تظاهرات کردند. هر دو گروه نیز یک خواسته مشترک داشتند که عبارت بود از توقف فوری جنگ. شدت اعتراضها به گونهای بود که نیروهای امنیتی اسرائیلی مجبور به برخورد فیزیکی و سرکوب تظاهرات شدند. شدت اعتراضها در مناطق جنوبی سرزمینهای اشغالی نیز به حدی بود که «موشه یعلون» وزیر جنگ اسرائیل مجبور شد در خلال جنگ غزه به مناطق جنوبی سفر کرده و به مردم این مناطق وعده کمک و تسهیلات ویژه دهد. از سوی دیگر، شمار زیادی از یهودیان ساکن کشورهای مختلف نیز در جریان جنگ غزه ضد مقامات صهیونیستی تظاهرات برگزار کردند. اعتراضها در خلال جنگ غزه در حالی برگزار شد که اسرائیل طی سالهای اخیر با رشد اعتراضهای مردمی به دلیل افزایش مشکلات معیشتی و امنیتی مواجه بود؛ به نحوی که طی دو سال اخیر بیش از ده شهروند اسرائیلی در اعتراض به شرایط معیشتی و اجتماعی خودسوزی کردند و خود را به آتش کشیدند. این اعتراض ها در سال ۲۰۱۳ به جنبش وسیعی تبدیل شد که بزرگترین تظاهرات اسراییل(۴۰۰۰۰۰) را در تل اویو را اندازی کرد.
- کاهش قدرت بازدارندگی اسرائیل
اسرائیل از سال ۲۰۰۶ و پس از جنگ ۳۳ روزه با حزبالله به فکر ایجاد یک سیستم بازدارندگی در مقابل توان نظامی و به ویژه توان موشکی مقاومت افتاد. در جنگ سال ۲۰۰۶، حزبالله لبنان راکتهای پرشماری به سمت اسرائیل شکلیک کرد که خسارات و کشتههای نسبتاً فراوانی برای اسرائیل به همراه داشت. یک سال پس از این جنگ، وزیر وقت جنگ اسرائیل اعلام کرد کمپانی اسرائیلی «رافائل[۴]» برای مقابله با تهدیدهای آینده سپر دفاع موشکی جدیدی خواهد ساخت که جلوی حمله راکتهای مقاومت را تا عمق سرزمینهای اشغالی بگیرد. تکمیل و گسترش این سپر دفاعی جدید که به سامانه «گنبد آهنین[۵]» معروف شد تا اوایل سال ۲۰۱۱ به طول انجامید. گنبد آهنین یک سامانه دفاع زمین به هوای توسعه داده شده توسط اسرائیل است و چندین میلیارد دلار نیز برای آن هزینه شده است. (پایگاه تبیینی و تحلیلی جریانشناسی دیدبان، ۳۰ آبان ۱۳۹۱) این سیستم که اسرائیل و آمریکا مانور زیادی بر روی آن انجام دادند، تاکنون در چند نوبت مشخص شد که ناکارآمد است و نمیتواند اهداف امنیتی اسرائیل را تأمین کند. با وجود چنین سیستمی، حزبالله لبنان موفق شد بوسیله هواپیماهای بدون سرنشین از مهمترین پایگاه هستهای اسرائیل تصویربرداری کند، مقاومت در جنگ ۸ روزه غزه توانست اهداف مورد نظر خود را بمباران کند. در جنگ ۵۱ روزه اخیر نیز حماس برای نخستین بار از موشکهای R130 با قدرت پرتاب و برد حدود۱۳۰ کیلومتر بهره برده و توانسته است فرودگاه بنگوریون، اطراف نیروگاه دیمونا، اطراف مقر نخست وزیر رژیم صهیونیستی و ساختمان کنیست را هدف قرار دهد. این در حالی است که در گذشته حداکثر برد موشکهای حماس نود کیلومتر بود، اما اکنون بیش از ۱۳۰ کیلومتر است و تقریبا تمام فلسطین اشغالی را در بر می گیرد. (هانیزاده، ۲۷/۴/۱۳۹۳) این موشکها و عملکرد دفاعی مقاومت نشان داد که قدرت بازدارندگی اسرائیل آسیب پذیر است. گروههای مقاومت اسلامی فلسطینی در جنگ اخیر غزه ۳۲۴۵ موشک به سوی اسرائیل پرتاب کردند که سیستم گنبد آهنین توانست تنها ۵۵۸ موشک را منهدم کند. در جنگ اخیر ۱۱۲ موشک به سوی تلآویو پرتاب شد که گنبد آهنین تنها ۶۰ فروند از آنها را منهدم کرده است. ارتش رژیم صهیونیستی در این جنگ از ۷۰۰ فروند موشک برای هدف قرار دادن موشکهای مقاومت استفاده کرد که برای اسرائیل هزینهای بالغ بر ۳۵۰ میلیون دلار در پی داشته است. با این وجود، گنبد آهنین در جنگ سال ۲۰۱۲ به میزان ۳۰ درصد کارآمدی داشت و این میزان در جنگ سال ۲۰۱۴ به رغم هزینههای بیشتر به ۱۵ درصد کاهش یافت. (شبکه اطلاعرسانی دانا، ۲۵/۵/۱۳۹۳) ناکامی گنبد آهنین به حدی آشکار بود که کنگره آمریکا مبلغ ۲۲۰ میلیون دلار برای تقویت این سیستم دفاعی اختصاص داد تا شاید قدرت بازدارندگی اسرائیل بهبود یابد. روزنامه صهیونیستی «هاآراتص[۶]» در مقالهای به قلم «گیدئون لوی[۷]» و با نام «درسهایی از جنگ بیهوده غزه[۸]» نوشت: «اولین درس جنگ غزه محدودیت قدرت نظامی است. بمبهای هوشمند و صدها طرح نظامی ما به ما در این جنگ کمکی نکردند.» (Levoy, 27 August 2014)
- افزایش مشکلات اقتصادی رژیم صهیونیستی
جنگ سال ۲۰۱۴ اسرائیل علیه باریکه غزه به دلیل طولانی شدن هزینههای اقتصادی سنگینی برای اسرائیل به دنبال داشته است. یکی از مهمترین مشکلات اقتصادی اسرائیل این است که با فقر شدید منابع درآمدی مواجه است. همین عامل سبب میشود اقتصاد اسرائیل در برابر مشکلات و سیاستهای جنگی به شدت آسیبپذیر باشد و مشکلات اقتصادی آن افزایش یابد. در پایان سال ۲۰۱۲ بیکاری در سرزمینهای اشغالی حدود ۷ درصد بود. فقر در سرزمینهای اشغالی سیر صعودی داشته است و شکاف میان فقیر و غنی در اسرائیل در زمره بالاترین شکاف در سطح جهان محسوب میشود. (Manfreda, 2013: 3) جنگ اخیر غزه بر مشکلات اقتصادی اسرائیل افزوده است. وبسایت عربی الجزیره پس از پایان جنگ ۵۱ روزه در گزارشی به تأثیرات اقتصادی این جنگ بر اسرائیل پرداخت. در این گزارش آمده است که کسری بودجه رژیم صهیونیستی ۱٫۳ میلیارد دلار بود که احتمالا به ۸٫۳ میلیارد دلار افزایش خواهد یافت. زیانهای این جنگ برای اسرائیل بالغ بر ۶ میلیارد دلار بود. ۷۰ درصد اقتصاد اسرائیل درگیر جنگ بود زیرا ۵ میلیون اسرائیلی زیر آتش مقاومت قرار داشتند. همچنین در این گزارش آمده است که رژیم صهیونیستی در بودجه سال ۲۰۱۵ ناگزیر است حداقل ۲ درصد بودجههای عمومی را کاهش دهد. (محسن وتد، ۲۰۱۴)
- افزایش مهاجرت معکوس در سرزمینهای اشغالی
موضوع جمعیت یهودیان همواره موضوعی مهم و نگران کننده برای اسرائیل و غرب بوده است زیرا بدون جمعیت یهودی، بقای رژیم اسرائیل معنایی نخواهد داشت. به طور کلی پروژه صهیونیسم در اسرائیل بر دو اصل استوار است: تصرف اراضی فلسطینیان و کشاندن یهودیان از اقصی نقاط جهان به فلسطین. (خبرگزاری قدس، ۱۰/۸/۱۳۹۲) به همین منظور، مقامات صهیونیستی طی سالهای اخیر کشاندن یک میلیون یهودی به سرزمینهای اشغالی را با وعدههای اقتصادی و زندگی آرمانی در برنامه خود داشتند. با این حال، آنچه در عمل در حال رخ دادن است، خلاف برنامه و هدف مقامات صهیونیستی است و جمعیتی که با وعدههای رویایی به سرزمینهای اشغالی آمدند در پی افزایش مشکلات مربوط به امنیت و اقتصاد در حال خروج از این سرزمین هستند و مهاجرت به شکل معکوسی از سرزمینهای اشغالی به سرزمینهای دیگر به ویژه آلمان و آمریکا در جریان است. در دو دهه گذشته یک میلیون نفر خاک فلسطین اشغالی را ترک کردند.رژیم صهیونیستی در چند سال اخیر تلاش کرده است با بهره برداری از تنش های بین المللی به هدف افزایش مهاجرت به فلسطین اشغالی برسد ولی این تلاشها به نتیجه نرسیده است . در بحران جمهوری اکراین ، اسراییل تلاش های زیادی انجام داد تا یهودیان این کشور را به فلسطین اشغالی مهاجرت دهد ولی علیرغم نا امنی وجنگ این تلاش به نتیجه نرسیده است.این در حالی است که مهاجرت معکوس به طور کامل با اصل دوم فلسفه صهیونیسم یعنی کشاندن جمعیت یهودی به سرزمینهای اشغالی در تضاد است و میتواند ترکیب جمعیتی اسرائیل را در مقایسه با جمعیت فلسطینیان به شدت مخدوش و موجودیت اسرائیل را تهدید کند. جنگهای ۶ سال اخیر اسرائیل به غزه و همچنین جنگهایی که علیه حزب الله لبنان انجام میدهد در افزایش میزان مهاجرت معکوس مهمترین نقش را داشته است. در حوزه امنیتی، تهاجم مکرر اسرائیل به غزه و جنوب لبنان که با دفاع همهجانبه و فراگیر مقاومت فلسطین و حزبالله لبنان مواجه شد، افزایش ناامنی اجتماعی و نگرانیهای امنیتی ساکنان سرزمینهای اشغالی را به دنبال داشته و بخش زیادی از این جمعیت به ویژه جوانان را به مهاجرت از این سرزمینها تحریک کرده است. از سوی دیگر، اسرائیل که طی سالهای اخیر شاهد افزایش مشکلات اقتصادی در دو سطح دولتی و مردمی بوده با افزایش خودکشییهودیان صهیونیست روبرو شده است و در نتیجه جنگهای مکرری که انجام میدهد زمینه شدت گرفتن مشکلات اقتصادی دولتی و مردمی را فراهم کرده است. این موضوع نیز در افزایش مهاجرت معکوس از سرزمین های اشغالی تأثیر زیادی داشته است.
بر اساس نظرسنجی که شبکه دوم تلویزیون اسرائیل، ۱۰ روز پس از جنگ غزه انجام داد، حدود ۳۰ درصد اسرائیلیها که اکثر آنها جوانان لائیک و تحصیل کرده هستند، به طور جدی موضوع مهاجرت از سرزمینهای اشغالی را بررسی می کنند تا با فراهم شدن شرایط مناسب، اسرائیل را ترک کنند. مصنوعی بودن ساخت جمعیتی اسرائیل نیز سیر صعودی مهاجرت معکوس را تسریع کرده است زیرا طبق آمارهای موجود، ۴۰ درصد شهروندان اسرائیلی در خارج از اسرائیل به دنیا آمدهاند. از آنجایی که اسرائیل نوعی «استعمار اسکانی» را در سرزمینهای اشغالی پیاده میکند و در این مدل جمعیت زیاد حایز اهمیت است، مهاجرت معکوس سبب می شود طرحهای استعمار اسکانی نیز با شکست مواجه شود.
مهاجرت معکوس علاوه بر اینکه بقای اسرائیل را تهدید می کند پیامدهای منفی دیگری نیز خواهد داشت که فرار مغزها، گسترش افراط گرایی و سیر صعودی جمعیت اعراب در فلسطین اشغالی از مهمترین این پیامدها است. اسرائیل کمتر از ۸ میلیون نفر جمعیت دارد و به لحاظ جمعیت در رده ۹۹ جهان قرار دارد. به لحاظ ترکیب جمعیتی ۴۲٫۸ درصد جمعیت اسرائیل زیر ۲۴ سال، ۳۷٫۸ درصد بین ۲۵ تا ۵۴ سال، ۸٫۸ درصد بین ۵۵ تا ۶۴ سال و ۱۰٫۵ درصد هم ۶۵ سال و بالاتر سن دارند. (CIA, 22 June 2014) این ترکیب جمعیتی که بیش از نیمی از آنها را جوانان تشکیل میدهند نیز سبب میشود مهاجرت معکوس پدیده خطرناک فرار مغزها را به همراه داشته باشد. بسیاری از نخبههای اسرائیلی در شرایط کنونی با خروج از سرزمینهای اشغالی در دانشگاهها و موسسات مطالعاتی غرب فعالیت میکنند که عمدتاً نیز آمریکایی و انگلیسی هستند،. فرار مغزها سبب میشود رژیم صهیونیستی به لحاظ فنی و تکنولوژیکی در منطقه وابسته شود و برتری نسبی خود را از دست دهد.
گسترش افراط گرایی نیز دیگر پیامد مهم مهاجرت معکوس از سرزمینهای اشغالی است. یکی از واقعیت های تلخ جامعه امروزی اسرائیل این است که این جامعه دچار افراطگرایی مذهبی شده است و همین عامل نیز زمینه بروز خشونت به ویژه در میان خانوادهها را فراهم کرده است. مهاجرت معکوس نیز این افراط گرایی را شدت بخشیده است زیرا جوانان و افرادی که نسبتاً سکولار هستند در زمره اکثریت افرادی قرار دارند که سرزمین های اشغالی را ترک میکنند. خروج این افراد سبب افزایش نسبت کسانی می شود که عقاید صهیونیستی دارند.
موضوع دیگر این است که در حالی که مهاجرت معکوس یهودیان از سرزمینهای اشغالی سیر صعودی گرفته است، جمعیت اعراب ساکن در این سرزمینها در حل رشد است و نرخ باروری در میان اعراب ساکن فلسطین اشغالی در سطح بالایی قرار دارد. اداره مرکزی آمار اسرائیل در نخستین سالهای قرن ۲۱ برآورد کرد که طی دو دهه آینده موازنه جمعیتی بین یهودیان و اعراب به نفع اعراب ساکن سرزمینهای اشغالی تغییر خواهد کرد. این در حالی است که شهروندان عرب اسرائیل هویت عربی دارند و به زبان عربی صحبت می کنند. همین عامل نیز سبب میشود شکاف هوییتی بین اعراب و یهودیان اسرائیل طی سالهای آینده افزایش داشته باشد. (احمدیان، ۱۳۸۷: ۳) بدیهی است بهم خوردن ترکیب جمعیت در فلسطین اشغالی به معنی شکست خوردن همه برنامه های غرب در ایجاد رژیم صهیونیستی بوده است.
- افزایش بحران سیاسی در اسرائیل
یکی از مهمترین پیامدهای جنگ ۵۱ روزه غزه که نمود عینی نیز داشته است این بود که اتهامات متقابل در کابینه و فضای سیاسی اسرائیل شدت یافته و این سبب افزایش واگرایی و تشتت شده است. از یک سو، کنیست (پارلمان اسرائیل) سازمانهای امنیتی را متهم میکند که چرا متوجه تونل سازی نشدند و ارتش بدون درک شرایط لازم برای پیروزی در جنگ وارد جنگ شده است. از سوی دیگر، منتقدان نتانیاهو در اسرائیل بر این باور هستند که جنگ اخیر غزه نه تنها برای اسرائیل کاملاً بیهوده بود بلکه حتی آتش بس نیز برای اسرائیل یک شکست بوده است. از این رو، نتانیاهو از صلاحیت لازم برای باقی ماندن در سمت نخست وزیری برخوردار نیست. تحلیلگران بر این باور هستند که احتمال اینکه کابینه نتانیاهو منحل شود زیاد است. تاکنون کابینه اسرائیل با ائتلاف حداقل ۶ حزب شکل می گرفت و اکنون این احتمال وجود دارد که به وجود احزاب بیشتری برای تشکیل کابینه ائتلافی نیاز باشد. گیدئون لوی در مقاله خود در روزنامه هاآرتض عنوان میکند که: «نتانیاهو در تشکیلات سیاسی اسرائیل و حتی در داخل دولت خود با انتقادهای شدیدی روبه رو شد و حمایت مردمی را از دست داد. این انتقاد علاوه بر شخص نتانیاهو بیشتر متوجه راست گراهایی بوده است که راه حل «نسلکشی» را برای پایان دادن به مشکل فلسطینیها خواستار هستند.» (Levy, 27 August 2014)
نتیجه
تردیدی نیست که جنگ اسرائیل علیه مردم بی پناه غزه یک جنایت است و بنیامین نتانیاهو و سران نظامی اسرائیل جنایتکار جنگی محسوب می شوند. بیش از هر چیز آمار شهداء و زخمیهای غزه بیانگر این جنایت است. بنابراین برخی از گزارشات ۲۱۴۰ شهروند فلسطینی در این جنگ شهید و بیش از ۱۱ هزار نفر زخمی شدند که بخش مهمی از این آمار را زنان و کودکان تشکیل میدهند. با این حال، این جنگ برای کابینه و شهروندان اسرائیلی پیامدهای سنگینی در پی داشته است که افزایش ناامنی اجتماعی، اعتراضهای مردمی، مهاجرت معکوس، مشکلات اقتصادی، بحران سیاسی و کاهش قدرت بازدارندگی دفاعی از مهمترین این پیامدها برای اسرائیل هستند. اسرائیل به اهداف اصلی خود به ویژه خلع سلاح مقاومت دست پیدا نکرد. جنگ ۵۱ روزه اسرائیل علیه غزه انزجار جهانی از رژیم اسرائیل را نیز افزایش داده است. جنگ غزه نشان داد که پدیده موسوم به اسرائیل فلسفه وجودی خود را از دست داده است.
فهرست منابع
الف: منابع فارسی
- احمدیان حسن، (۱۳۸۷)، تأثیر عوامل جمعیتی و شرایط محیطی بر راهبردهای سیاسی- امنیتی اسرائیل، مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام.
- باشگاه خبرنگاران، (۱۶ مرداد ۱۳۹۳)، فرار شهرک نشینان صهیونیست از منازل مسکونی درپی حملات نیروهای مقاومت.
- پایگاه تبیینی و تحلیلی جریانشناسی دیدبان، (۳۰ آبان ۱۳۹۱)، اسطوره آهنین اسرائیل: همه چیز درباره سیستم گنبد آهنین اسرائیل.
- شبکه اطلاعرسانی دانا، (۲۵/۵/۳۹۳)، مهمترین دلایل پیروزی گروههای مقاومت در جنگ سوم غزه.
- خبرگزاری قدس، (۱۰/۸/۱۳۹۲)، تاثیر ایران بر فرار مغزها از اسراییل، http://www.qodsna.com/newspage.aspx?newsid=38839
- هانی زاده حسن، (۲۷/۴/۱۳۹۳)، علل و نتایج حمله اسرائیل به غزه، پایگاه خبری- تحلیلی جنوب نیوز.
ب: منابع عربی
– محسن وتد محمد، (۲۰۱۴)، ضرائب وعجز ورکود بإسرائیل بعد حرب غزه.
پ: منابع انگلیسی
- CIA, (22 June 2014), Middle East: Israel, https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/is.html
- Levy Gideon, (27 August 2014), Lessons from the futile Gaza war, Haaretz.
- Manfreda Primoz, (2013), What is currently happening in Israel?, http://middleeast.about.com/od/israel/tp/Current-Situation-in-israel.htm
نویسنده: سید رضی عمادی[۱]
تاریخ مقاله: اسفند ۱۳۹۳
[۱] . دانشجوی دکتری روابط بینالملل
[۲] . Ben Gurion Airport
[۳] . Yedioth
Ahronoth
[۴] . Rafael Compay
[۵] . Iron Dome
[۶] . Haaretz
[۷] . Gideon Levy
[۸] . Lessons from the futile Gaza war