تاثیرات داعش بر جغرافیای فرهنگی عراق و سوریه

0 615

چکیده

گروه تروریستی داعش یکی از جریان‌های افراطی است که در چند سال اخیر با حمایت و برنامه­ریزی آمریکا و صهیونیست‌ها شکل گرفته و با پشتیبانی برخی کشورهای عربی به یک خطر منطقه‌ای تبدیل شده است. این جریان نامشروع تاکنون پیامدهای مخرب و فاجعه‌باری در کشورهای اسلامی از جمله سوریه و عراق داشته است. کشتار مردم و قتل‌ عام دسته‌جمعی در شهرها و روستاها، بمب‌گذاری و تخریب مساجد و اماکن مقدس مسلمانان، بهره‌برداری و فروش غیرقانونی ذخایر نفتی به شرکت­های اسرائیلی و آمریکائی، تصرف شهرها و ایجاد ناامنی در آنها و … فقط بخشی از پیامدهای گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی حملات این گروه تکفیری طی چند سال گذشته است.

در این مقاله به پرسش نتایج حاصل از حملات داعش در حیطه فرهنگی در کشورهای سوریه و عراق پاسخ داده می‌شود. گروه داعش به دلیل اینکه از ابتدای شکل‌گیری تا کنون ابزار دست استعمارگران بوده و علاوه بر مخالفت با اسلام ناب به عنوان گروهی سیاسی و تروریستی شناخته شده‌اند و به نظر می‌رسد خسارات و صدمات زیادی به حوزه فرهنگی در عراق و سوریه وارد ساخته است. هدف این مقاله آگاهی از نحوه شکل‌گیری گروه داعش در کشورهای سوریه و عراق و چگونگی گسترش آن در فضای جغرافیایی این کشورها و نهایتاً نتایج زیان‌بار فرهنگی این گروه در شهرها و اماکن تحت تصرف خود می‌باشد. این مقاله از روش اسنادی بهره گرفته و با استفاده از منابع کتابخانه‌‌ای به انجام رسیده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که گروه داعش با  تصرف نواحی فرهنگی و تاریخی، تظاهر به انجام فرائض دینی در رسانه‌ها، هدف‌گیری و ترور شخصیت‌های دینی و مذهبی، قتل‌عام خبرنگاران، نویسندگان و شاعران، مقابله ظالمانه و زورمدارانه با فرهنگ اصیل اسلامی، تخریب اماکن مقدس و مساجد، جلوگیری از اشاعه و تبادلات فرهنگی نواحی و بسته نگه‌داشتن آنها و نظایر آن دارای اهداف ضداسلامی بوده و با ابزار و روشهای غیر انسانی منجر به ایجاد ناامنی در جامعه عراق و سوریه شده‌اند.

مقدمه

گروه تکفیری و تروریستی «داعش» یا «دولت اسلامی عراق و شام» پس از حمایت‌های گسترده‌ کشورهای غربی با سردمداری آمریکا و صهیونیزم جهانی در منطقه آسیای غربی همزمان با اعلام کشته شدن بن لادن در سال ۲۰۱۱ شکل گرفت و گسترش خود را از طریق حملات نظامی و سخت به سمت نقاط استراتژیک کشورهای عراق و سوریه آغاز کرد و طی مدت کوتاهی این نقاط را با همدستی حزب بعث عراق و با حمایت کشورهای غربی، عربی و ترکیه در سوریه به تصرف خود درآورد. از آنجایی داعش اعتقادی به حقوق بین­الملل ندارد و مدعی حکومتی بر اساس خلافت است و لذا برای تصرف اراضی کشورهای دیگر مثل لبنان اقداماتی را انجام داده و ادعای گسترش قلمرو جغرافیایی داعش در کشورهای مصر و عربستان نیز نگرانی‌هایی را به دنبال داشته است. در حال حاضر کشورهای مختلفی از جمله عربستان که در ابتدای شکل‌گیری این گروه، موافق و حتی مفتی‌های وهابی برای ترغیب آنها فتوا می‌دادند، هم‌اکنون ادعای مخالفت با آنها می‌کنند و خود را به شدت از اشاعه این پدیده نگران و مضطرب نشان می­دهند. «چون داعش بر اساس اعلام خلافت اسلامی، هدف غایی خود را تسلط بر مکه و مدینه می‌داند و لذا قاعدتاً با عربستان بدچار تعارض می­شود»(موجانی، ۱۳۹۳). به هر حال، این حملات خشونت‌آمیز تاکنون خسارات زیادی به این کشورها وارد کرده و هر روز ابعاد جدیدتری به خود می‌گیرد. فجایع انسانی و قتل و کشتار مردم بی‌گناه در شهرهای کشور سوریه، عراق و لبنان از مهمترین نتایج تأسف‌بار و دردناک این حملات به شمار می‌رود.

نوشتار حاضر به تبعات آشکار و نهان حمله داعش به نقاط مختلف کشورهای سوریه و عراق می‌پردازد. هر چند توصیف همه‌جانبه و آثار زیانبار حملات این گروه به آسانی میسر نیست، لیکن به دلیل اهمیت و تمرکز این نوشتار به آثار سوء حملات در حوزه‌های فرهنگی، از پرداختن به سایر موارد صرف‌نظر شده است. به همین دلیل، برای آگاهی و شناخت بیشتر از چگونگی خسارت‌ها به نحوه استقرار گروه داعش در جغرافیای دو کشور، این تحقیق با استفاده از مطالعات کتابخانه‌ای و بر پایه دیدگاه جغرافیای فرهنگی نوشته شده تا نسبت به نواحی مورد حمله داعش و علل توجه به این مکان‌ها، آثار و تبعات فرهنگی این حملات، نحوه پخش نیروهای داعش در نقاط مختلف کشورهای مورد نظر، و تخریب چشم‌اندازهای فرهنگی شناخت کافی حاصل آید و آثار منفی آنها روشن شود.

 

مبانی نظری

بررسی مسائل فرهنگی و اجتماعی در بسیاری از مطالعات علوم انسانی و اجتماعی جایگاه ویژه‌ای دارد. به‌طوری ‌که این موضوع بویژه در نیم‌قرن اخیر مورد توجه جدی صاحبنظران این حوزه قرار گرفته است. از زمان دو قطبی شدن جهان و تقسیم آن به دو بلوک شرق و غرب و تلاش هر یک از آنها برای گسترش ایدئولوژی سیاسی خود و اشاعه آن برای قلمرویابی‌های جدید در جهان اهمیت این مسئله را نشان می‌دهد. «مهندسی فرهنگی مقدم و دریچه‌ای بر استعمار، سلطه‌گرایی و قدرت و صیانت قدرتهای بزرگ بوده و هست. در شوروی سابق و چین کمونیست، دو کار بزرگ داشتند که هر دو شکست خوردند. آنها می‌خواستند مهندسی کنند تا ایدئولوژی سیاسی که همان سوسیالیسم و کمونیسم باشد، جایگزین دین شود، اما موفق نشدند و ایدئولوژی سیاسی نتوانست جایگزین ایدئولوژی دینی و مذهبی شود. برای اینکه نتوانستند مهندسی فرهنگی انجام دهند.» (مولانا، ۱۳۸۵، ۲۳-۲۲).

جریان‌های اجتماعی از ابعاد و زوایای مختلفی قابل بررسی است. غالباً اندیشمندان علوم انسانی به بعد سیاسی و امنیتی آن بیشتر توجه کرده و بعد فرهنگی آن کمتر مورد عنایت قرار گرفته است. انسان شناسی سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی دو رشته علمی است که پدیده داعش را به مثابه یک پدیده اجتماعی مورد تحلیل قرار می‌دهند. با نگاه جامعه‌شناسی سیاسی منشأ شکل‌گیری داعش را می‌توان با نظریه‌های جامعه‌شناسی «خشونت»، «تضاد»، «نخبه‌کُشی» و نظریه «نظم و ثبات» مورد بررسی و تحلیل قرار داد. در ارتباط با نظریه خشونت، باید گفت که «اسلامِ داعش با هجرت، با خلوص شروع نمی‌شود، بلکه اساساً اسلام نبوی نیست و اسلام انگلیسی و آمریکائی است. همچنین با توجه به نظریه نخبه‌کشی، تاریخ اجتماعی و سیاسی کشورهای خاورمیانه نشان می‌دهد که طی حداقل یک سده حکومت غرب بر این کشورها حکومت‌های دیکتاتوری و خودکامه مورد حمایت غرب بسیاری از فعالان سیاسی، نخبگان، اندیشمندان علمی و رهبران دینی را منزوی یا آنها را از صحنه سیاسی جامعه حذف کرده‌ است. نتیجه و پیامد چنین انزوا و حذف نخبگان موجب کناره‌گیری آنان از فعالیت‌های سیاسی شده و عملاً باعث باز شدن فضای جامعه به نفع مخالفان و جریان‌های غیرمردمی می‌شود. تاریخ خاورمیانه هرگز دیکتاتوری آتاتورک­ها، رضاخان­ها، ملک فهدها، ملک حسین­ها، حسنی مبارک­ها، بن­علی­ها و… را فراموش نکرده است.

در نظریه‌های جامعه شناسی سیاسی «ثبات و نظم» یکی از مباحث مهم و دارای اهمیت است. بر اساس نگاه جامعه‌شناسی سیاسی نظام‌ها به دو نوع تقسیم می‌شوند: یکی نظام‌هایی هستند که بر قاعده قدرت اجتماعی قرار دارند و به آنها نظام‌های دموکراتیک می‌گویند؛ چون در این نظام‌ها اکثریت مردم نظام سیاسی را موجودیت و مشروعیت می‌بخشند. اینها نظام‌هایی هستند که بر قاعده قدرت اجتماعی شکل می‌گیرند. نوع دوم نظام‌هایی هستند که بر اساس حمایت قدرت سیاسی خارجی شکل گرفته‌اند. این نظام‌ها که شامل نظام‌های استبدادی هستند و ویژگی‌ آنها این است که نظام‌های سیاسی بسته دارند و دارای یک گروه و حزب بسته‌ای در آن فعالیت می‌کند. در این نوع نظام‌ها تبعیت جامعه از حزب و نظام دیکتاتوری الزام‌آور و بی‌قید و شرط است. فرمولی که از درون این رویکرد بیرون می‌آید این است که در هر جامعه ای اگر قدرت سیاسی زیرمجموعه قدرت اجتماعی باشد، در آن جامعه نظم و ثبات پایدار در موقعی حاصل می‌شود(افتخاری، ۱۳۹۲). بنابراین چنانچه جامعه‌ای از نظر قدرت اجتماعی و مردمی ضعیف شود، زمینه‌های بروز و ظهور نیروهای غیرمردمی و دیکتاوری و گروه‌های افراطی فراهم می‌شود و نهایت امر اینکه اقتدار یک نظام سیاسی نیز تا مرز فروپاشی پیش می‌رود. مگر آنکه حمایت خارجی مانع تحقق پیروزی اراده مردم شود مانند انچه امروز در بحرین و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس شاهد آن هستیم.

تاریخ اسلام طی ۱۴۰۰ سال از صدر اسلام تا کنون نشان می‌دهد که جامعه اسلامی فراز و نشیب‌های فراوانی را در فضای اجتماعی و فکری خود مواجه گردیده است. در دوره‌های تاریخی و حکومتی واکنش‌هایی از سوی گروه‌های جامعه به شرایط اجتماعی، سیاسی و دینی و فرهنگی به وقوع پیوسته و این  تلاطم‌ها گاهی موجب ضعف نظام اسلامی و جامعه مسلمین شده است. علل بوجود آمدن چنین واکنش‌هایی در هر دوره تاریخی متفاوت و بستگی شرایط اجتماعی و حکومتی آن دوره داشته است. در رابطه با جریان‌های تندرو و افراطی، یکی از عوامل مهم در بوجود آمدن این جریان‌ها در جامعه اسلامی، زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی آن است. در جهان اسلام نمونه‌های زیادی را می‌توان در طول تاریخ اسلام سراغ گرفت. جریان‌هایی که غالباً متأثر از تفکرات افراطی، متحجرانه و سطحی‌نگرانه بوده و  از همان نیمه قرن نخستین دوره اسلامی پا به عرصه ظهور نهادند. پیدایش گروه خوارج و رخداد جنگ نهروان در سال ۳۷ هجری در عراق نمونه بارز چنین تفکری است. این جریانات ارتجاعی همواره آلت دست جریانات الحادی و سکولار بوده اند کمااینکه خوارج نهروان نیز مالاً در خدمت سیاست سکولاریسم اموی عمل کردند.

امام علی‌ علیه‌السلام درباره درک و توانمندی خویش در مقابله با این جریان پیچیده و فتنه‏انگیز- که ظاهری دیندار و باطنی تهی از معنویت و معرفت اسلامی داشت- می‏فرماید: «چشم این فتنه را من در آوردم؛ غیر از من احدی جرئت چنین کاری را نداشت» پس از آنکه موج دریای تاریکی و شبهه‏ناکی آن بالا گرفته بود و خشونت آنان فزونی یافته بود. نباید جنگ نهروان را پایان ماجرای خوارج‏ تلقی کرد. خوارج منشأ پیدایی جریانی است که در دوران بعد و با دیدگاه افراطی‏ خود، درگیری‏ها و ترورها و جنگ‏هایی را باعث شد که تا دو سه قرن ادامه یافت. آنان در حوادثی همانند نبرد امام حسن علیه‌السلام با معاویه، واقعه خونین کربلا، نهضت عباسیان علیه امویان و در بسیاری از درگیرهای مذهبی و سیاسی، نقش داشتند»(احمدی و رجبی، ۱۳۸۶: ۱۰۳).

استمرار این تفکر و جریانها امروز در گروه داعش نمایان شده است. پدیده داعش را از جهتی پدیده جدید و از جهتی دیگر ادامه دهنده گروه‌های تندرو که تظاهر به اسلام می کنند دانست. داعش از جهتی تداوم اندیشه‌هایی است که قبلاً تجلیاتی در کشورهای عربی مختلف نظیر عربستان داشته است و ریشه اصلی فکری اینها آثاری از ابن تیمیه و شاگردان اوست و چنین آثاری در کشورهای مختلف عربی منطقه (عربستان، کویت، سوریه، مصر، الجزایر و…) هواداران و طرفدارانی داشته و دارد و گاه به گاه فعالیت‌هایی هم داشته‌اند و در زمان جدیدتر، مهمترین تجلی آن را می‌توان در سازمان القاعده دانست که در ادعای مبارزه بین المللی با استیلای آمریکا و هم پیمانان صهیونیست آن دارند اما کاملاً تحت حمایت آمریکا به آنها تجهیزات نظامی می دهند، اسرائیل مجروحان آنها را درمان می کند، عربستان حمایت مالی و ترکیه حمایت لجستیک از آنها می نمایند.

به تعبیر مقام معظم رهبری جریان تکفیری خبیث که امروز در دنیای اسلام به برکت برخی از منابع مادی، متأسفانه امکانات هم در اختیار دارند، یکی از مصائب اسلام است. «این جریان تکفیر اگرچه تازه نیست و سابقه‌ی تاریخی دارد، لکن چند سالی است که با نقشه‌های استکبار و با پول برخی از دولتهای منطقه و با طرّاحی و نقشه‌کشی سرویس‌های جاسوسی کشورهای استعماری – مثل آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی- تجدید حیات کرده است و قوّت گرفته است. جریانی که امروز به نام داعش شناخته می‌شود یکی از فروع شجره‌ خبیثه‌ تکفیر است، همه‌ آن نیست. در واقع پرداختن به مسئله تکفیر، چیزی است که بر علمای دنیای اسلام و زبدگان و فرزانگان دنیای اسلام تحمیل شده است؛ این را دشمن به‌صورت مشکل دست‌ساز وارد دنیای اسلام کرده است(بیانات رهبری، ۴/۹/۹۳).

 

شکل‌گیری و قلمرویابی

«تقی‏الدین احمد بن عبدالسلام» معروف به «ابن تیمیه» عالم حنبلی مسلک اهل سنت را پدر فکری و معنوی سلفی‏گری نامیده‏اند. او در سال ۶۶۱ هجری قمری در شام به دنیا آمد و به سال ۷۲۸ در زادگاهش وفات یافت. ابن تیمیه انسانی عقل ستیز و خواهان کنار نهادن عقل یا همان «حجت باطنی پروردگار» از تمامی شئون زندگی بود. او اعتقاد داشت که وظیفه ما تنها «تقلید از سلف صالح» است. از این رو تمامی مظاهر زندگی جدید را نفی می‏نمود. «سلف» (در مقابل خلف) به معنی متقدم و سابق است و در اصطلاح، به علمای اسلامی سه قرن اول هجری گفته می‏شود(قدسی‌زاده، ۱۳۹۰: ۹۱).

نکته اصلی در تعریفی است که ابن تیمیه از مسلمان و کافر ارائه می‏نماید. او هر که از مرام و مسلک وی پیروی نکند را در زمره منافقین و کفار قرار می‏دهد. این مسأله در مورد تشیع حالتی جدی‏تر به خود می‏گیرد. «او شدیدترین حملات را علیه شیعه به‏ویژه در کتاب «منهاج السنه النبویه» خود انجام داد»(الویری، ۱۳۸۴: ۳۵۰). ابن تیمیه- که پیروانش به وی لقب «شیخ‏الاسلام» داده‏اند- معتقد است که شیعیان، شرور، پیرو هوای نفس و اهل بدعت‏اند. کفر ایشان عظیم‏تر و گناهشان بزرگتر از کفار اصلی بوده، قتل آنها از خوارج نیز واجب‏تر است. عقاید افراطی ابن تیمیه مخالفت گسترده‏ای را در میان علمای اسلامی- حتی اهل سنت- برانگیخت. بسیاری از پیشوایان اهل سنت بر فساد افکار و اقوال وی تصریح نموده‏اند؛ تا جایی که «محمد بخاری حنفی» از علمای بزرگ اهل سنت وی را تکفیر کرده و حتی از این نیز فراتر رفته و اظهار داشته است که «هر کس ابن تیمیه را شیخ الاسلام بخواند، کافر است» این مخالفت گسترده سبب انزوای اندیشه‏های او گردید(قدوسی‌زاده، ۱۳۹۰: ۹۲).

پس از گذشت پانصد سال از مرگ وی، مرام او توسط شخصی به نام «محمد بن عبدالوهاب نجدی» حیاتی دوباره یافت و تفرقه‏ای عظیم در جهان اسلام پدید آمد. محمد بن عبدالوهاب از علمای حنبلی مسلک قرن دوازدهم هجری است. او را به درستی احیاگر آراء و اندیشه‏های ابن تیمیه دانسته‏اند. به عنوان نمونه وی معتقد است کسانی که پیامبران و اولیاء الهی را شفیع قرار داده و بدان وسیله نزد پروردگار تقرب جویند، خون و ناموسشان حلال و قتلشان جایز است. از این رو اظهار می‏دارد که هر کس در کفر شیعه شک کند کافر است. پیروان محمد بن عبدالوهاب خود را «سلفی» می‏دانند. اگر چه مخالفان، آنها را «وهابی» می‏نامند. آنان در نام‏گذاری نیز از ابن تیمیه تبعیت نموده‏اند. او روش خود را سلفی‏گری نام نهاد و ادعا کرد که مسلمانان از سیره سلف صالح خارج شده و داخل در شرک گردیده‏اند. از نظر وهابیون نیز هر کس پیرو مرام و مسلک آنان نباشد مشرک و مهدورالدم است؛ هر چند مؤمن و مقید به قرآن، سنت پیامبر، جهاد با دشمنان اسلام و ایثار در راه خدا باشد. از این رو به آنان «تکفیری» یا «جهادی» می‏گویند؛ یعنی کسانی که دیگر مسلمانان را تکفیر نموده، جهاد علیه آنان را واجب می‏شمارند. مبانی فکری و باورهای خشونت گرایانه وهابیون موجب شده است نه تنها شیعیان، که اهل سنت نیز از اقدامات تروریستی آنان در امان نباشند. برخی از صاحب‏نظران و محققین تاریخ وهابیت تصریح نموده‏اند که اصل این مذهب و تأسیس آن در جزیرهالعرب به دستور مستقیم وزارت مستعمرات انگلستان بوده است(همان: ۹۳). فارغ از این، کاملاً مشهود است که ایالات متحده و رسانه‏های غربی- خصوصاً در سال‏های اخیر- به صورت گسترده‏ای تلاش کرده‏اند تا سلفیون را نمایندگان واقعی اسلام معرفی نمایند.

وهابیت تکفیری‏ که در حال حاضر القاعده و فتح‏الاسلام از گروه‏های معروف آنان به شمار می‏روند، قتل و غارت و انجام اقدامات تروریستی را برای خود تکلیف الهی و عین ثواب قلمداد می‏کنند. ترور برخی از علمای بزرگ اهل سنت، نسل‏کشی شیعیان در افغانستان، تخریب حرم امامان شیعه علیهم السلام در عراق، انفجار پل کاظمیه بغداد، جنایات عبدالمالک ریگی در ایران و … بر همین مبنای فکری و سیاسی صورت پذیرفته است.

«داعش» یک جریان سلفی سنی است که در سال ۲۰۰۴، تحت عنوان «القاعده عراق» و به دست «ابومصعب زرقاوی» شکل گرفت. اولین ظهور جدی داعش با طغیان شاخه عراقی آن به رهبری «ابوبکر بغدادی»[۱] بر دستورات ایمن الظواهری، رئیس فعلی القاعده نمایان شد(مظاهری، ۱۳۹۳). گروه داعش یک گروه سلفی تکفیری است که از سامان القاعده جدا شده است. یک سال پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی برخی از افراد جماعت سلفی توحید و جهاد عمدتاً در کردستان عراق فعال بودند، سازمانی به نام القاعده بلاد رافدین به رهبری ابومصعب زرقاوی (اردنی) تشکیل دادند. در سال ۲۰۰۶ میلادی، زرقاوی- رهبر این گروه- در شمال استان دیالی کشته شد و ابوایوب مصری جایگزین او گردید. مصری قبل از کشته شدن «دولت اسلامی عراق» را معرفی و آن را جایگزین نام سازمان اعلام کرد. پس از مصری، ابوعمربغدادی برای رهبری این گروه معرفی شد. ابوعمر بغدادی نیز طی یک درگیری در استان الانبار کشته شد و ابوبکر بغدادی جای او را گرفت(رویوران، ۱۳۹۳).

با آغاز حوادث سوریه در سال ۲۰۱۱ میلادی، و تشکیل جبهه النصره به عنوان شاخه القاعده در سوریه به رهبری ابومحمدجولانی، دولت اسلامی عراق نام خود را به «دولت اسلامی عراق و شام (داعش)» تغییر داد(همان). و جبهه النصره را به عنوان شاخه نظامی این تشکل جدید در سوریه اعلام کرد. اما ابومحمد جولانی- رهبر جبهه النصره- گروه خود را مستقل و ارتباط با گروه داعش را رد کرد. با اختلافاتی که میان گروه داعش و جبهه النصره بوجود آمد، و به دلیل عدم تبعیت رهبران النصره از این گروه، داعش حملاتی را به مناطق تحت کنترل مخالفان خود در سوریه انجام داد و مناطق مرزی در استانهای دورافتاده سوریه یعنی دیرالزور، رقه و سپس حلب را تحت کنترل خود درآورد(همان).

آنچه که به نام داعش، یعنی دولت اسلامی عراق و شام (که جدیداً خود را دولت اسلامی می‌نامند و مرزبندی‌های سیاسی را دیگر نمی‌پذیرد)، مرکب از سه عنصر است. اولین گروه، تروریست‌های سرازیر شده از سوریه هستند که در اصل عراقی بودند ولی در سوریه توانسته‌اند (با کمک غرب از طریق ترکیه) نزدیک به ۳۵ درصد از مساحت سوریه را تحت کنترل خود در آورند و شهر رقه را به عنوان پایتخت امارت خود قرار دهند و نوعی نظم اداری، اجتماعی و اقتصادی را در آنجا حاکم کنند و بعد از استقرار و استحکام در سوریه، به فکر گسترش مرزهای قدرت خود افتادند. در عین حال ارتش سوریه که توانسته است در یک سال اخیر، موفقیت‌هایی را به دست آورد، در سرازیر شدن تروریست­ها از خاک سوریه به عراق هم بی اثر و بی تاثیر نبوده است. لذا هسته‌ی مرکزی که به عنوان داعش در عراق شناخته می‌شود، در واقع گروه‌ها و فعالان تروریست هستند که طی چند سال اخیر در خاک سوریه فعال بودند ولی بدنه اصلی این افراد عراقی بود. یعنی نام و پیشینه آنها عراقی می باشد.

دومین جزء داعش، بقایای حزب بعث عراق هستند. در واقع قضیه از این قرار است که در سال ۲۰۰۳ هنگامی که حمله نیروهای ائتلاف به خاک عراق شکل می‌گیرد و رژیم بعثی سرنگون می شود، بلافاصله پل برمر، حاکم موقت عراق، به دلیل ترس از شکل­گیری یک ارتش ملی در عراق، فرمان انحلال ارتش را صادر می کند که پس از منحل شدن ارتش عراق نظامیان عراقی علاوه بر فراوانی، صاحب امتیازات فراوانی در دوره صدام بودند که پس از انحلال، بسیاری از افسران بیکار می شوند که بر آورد شده است، نزدیک به ۱۱۰ تا ۱۶۰ هزار نفر از ایشان در همان سه استانی هستند که داعش هم اکنون فعال است. این استانها عبارتند از: الانبار به مرکزیت فلوجه، نینوا به مرکزیت تکریت و صلاح الدین به مرکزیت موصل. باید گفت که ستون فقرات ارتش بعث، افسران سکولار و ملحد شهر فلوجه بودند که در دوره صدام یکی از شهرهایی بود که به شدت رشد و گسترش پیدا کرده بود، اما بعد از ۲۰۰۳، در این سه استان سرمایه گذاری جدید اقتصادی- اجتماعی صورت نگرفت و حال بین ۱۱۰ تا ۱۶۰ هزار نفر که ستون فقرات ارتش بعث صدام را تشکیل می دادند و بیکار می باشند در حال بازگشت به این مناطق هستند و ۵ هزار نفر از ایشان افسران رده بالای ارتش بعث بودند که همه امتیازات خود را از دست دادند. بسیاری از این نظامیان سکولار و ملحد جذب داعش شده­اند.

سومین گروه تشکیل دهنده داعش که تعدادشان نزدیک به ۷۰ تا ۸۰ هزار نفر می باشد. کسانی هستند که در سال ۲۰۰۶ زیر نظر حکومت وقت و سازمان دهی ارتش آمریکا، رشد و گسترش پیدا کردند و بیشترین مبارزه با بقایای حزب بعث و فعالان القاعده را این گروه انجام دادند و اگر شدت بمب گذاری و فعالیت‌های تروریستی و … بعد از ۲۰۰۳ کنترل شد، بیشتر نتیجه این گروه بود(نبوی، ۱۳۹۳).

 

 

 

 

 

 

 

 

اشاعه سرزمینی در منطقه

ریشه اصلی گروه‌های تکفیری و شاخه‌های تروریستی معاصر در کشورهای اسلامی را باید در سازمان مادر آن یعنی القاعده در افغانستان و سپس پاکستان جستجو کرد. پس از مرگ ابومصعب الزرقاوی در سال ۲۰۰۶ و با افزایش بحران ناامنی در عراق، زمینه‌های شکل‌گیری گروه داعش فراهم شد و در سال ۲۰۱۱ همزمان با اعلام کشته شدن بن لادن در پاکستان، شاخه‌هایی مانند داعش و النصره در کشورهای عراق و سوریه اعلام موجودیت کردند. به طوری که دو سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۳ گروه تروریستی داعش از سازمان القاعده جدا شد. از اینرو، عراق را می‌توان زادگاه اصلی داعش تلقی کرد ولی رشد و اشاعه آن در سایر کشورهای منطقه مثل لبنان و سوریه به دلیل حمایت‌های خارجی و دامن‌زدن به بحران منطقه توسط چند کشور غربی و متحدان منطقه‌ای آنها همچون ترکیه، عربستان، قطر بوده است.

در حال حاضر کشورهای مذکور به ارسال کمکهای خود به گروه «داعش» ادامه می‌دهند. این کمکها در قالب حمایتهای مالی، تسلیحاتی، لجستیکی، اطلاعاتی، آموزشی و غیره از سوی حامیانی مانند عربستان و قطر و ترکیه به همراه چند کشور غربی، موجب ادامه جنگ و ویرانی در سوریه شده است. تابعیت و هویت اعضای داعش پس از کشف اجساد و یا دستگیری اعضای این گروه تروریستی نشان می‌دهد که بیشتر این تروریستها با همکاری برخی طرفهای منطقه‌ای از عربستان، لیبی، یمن و چند کشور دیگر جمع‌آوری و سازماندهی شده اند. سلاح و مهمات و تجهیزات این گروه نیز بیانگر حمایت گسترده مالی و تسلیحاتی طرفهای منطقه‌ای مانند عربستان و قطر از این گروه تروریستی است. فرماندهی و تشکیلات گروه داعش یک ساختار سازمانی دارد که متشکل از امرای مناطق و مجالس «شورای مجاهدین» و فرماندهان عملیاتی است؛ اما این امور سازمانی و تشکیلاتی به طور کاملا محرمانه است و برخی پژوهشگران امور سیاسی اشاره می کنند که فرماندهان داعش در سوریه از امرای شبکه القاعده در عراق دنباله روی می‌کنند.(سایت daesh.ir). حدادعادل در خصوص نحوه گسترش و اشاعه القاعده می‌گوید: «هم اکنون براساس اطلاعات پراکنده‌ای که دارم می‌دانم سعودی‌ها در پاکستان سرمایه‌گذاری وسیعی کرده‌اند. به‌گونه‌ای که در جنوب پاکستان ۲۵۰ میلیون دلار صرف ساخت مدرسه و تشکیلات آموزشی کرده‌اند و این دانش‌آموزان را تحویل مدارس دینی وهابی می‌دهند که نتیجه آن داعش و النصره می‌شود»(سایت حداد عادل، ۱۳۹۳).

 

 

 

 

 

 

 

خاویر سولانا، – رئیس سابق سیاست خارجی اروپا- معتقد است داعش، سازمان جهادگرای سنی با ریشه در گروه القاعده عراق است که از خاکستر حمله آمریکا به عراق متولد شده و نام کنونی خود را در سال ۲۰۱۲ ثبت کرده است. داعش در فوریه سال ۲۰۱۴ میلادی از سوی القاعده اخراج شد و اکنون زمین حاصلخیز برای گسترش خود را در جنگ داخلی سوریه و نابسامانی‌ها در عراق را پیدا کرد.

در سال ۲۰۱۳ به دلیل اختلافات موجود میان احزاب سیاسی عراق و ناراضیان سنی مخالف دولت نوری مالکی ـ نخست وزیر وقت عراق-  بویژه افسران نظامی سابق حزب بعث و همراه کردن ساکنان سنی استان‌های صلاح‌الدین به مرکزیت تکریت، الانبار به مرکزیت الرمادی و نینوا به مرکزیت موصل موجب تقویت و افزایش نیروهای گروه داعش در این استانها شد. شهر فلوجه مهمترین پایگاه تروریست‌های داعش در استان الانبار به عنوان یکی از نقاط شکل‌گیری و تقویت این گروه به‌شمار می‌رود.

بر اساس مستندات، زمینه‌های سلطه گروه داعش بر بخش‌هایی از جامعه عراق و سوریه را باید در طرح­های آمریکا برای اجرای طرح به اصطلاح خاورمیانه بزرگ جستجو کرد. حزب بعث و طرفداران آنها در استانهای الانبار، دیالی، صلاح‌الدین و نینوا از عوامل گسترش داعش در این مناطق بود. همچنین وجود تحریکات قومی در عراق و تلاش برای واگرائی این قومیت‌ها از عوامل ضعف قدرت دولت و در نتیجه سلطه داعش بر مناطق شمالی و شرقی این کشور محسوب می‌شود. در کشور سوریه نیز به دلیل دوری مناطق شرقی و شمال شرقی مثل دیرالزور و رقه و نزدیکی به کانون‌های بحران، چنین تسلطی از سوی داعش به راحتی رخ داد.

آنچه مسلم است این است که به دلیل مداخلات خارجی وجود گسل­های قومی در داخل این کشورها، قدرت و اقتدار نظام سیاسی تضعیف و آنها را دچار چالش‌های اساسی نمود. در این کشورها مداخلات خارجی ناشی از اشغالگری آمریکا در عراق آنچنان مسئله­ساز شد که در یک برهه زمانی کوتاه این امر منجر به آشفتگی در جامعه آنها و نهایتاً تسلط و گسترش داعش در قلمرو سرزمینی این دو کشور شد. «براساس برخی برآوردها، تعداد کل جنگجویان داعش به ۱۵ هزار نفر می رسد که در مساحتی نزدیک به ۷۰۰ هزار کیلومتر مربع پراکنده شده‌اند»(مظاهری، ۱۳۹۳). از سال ۲۰۱۴ با وحدت گروه‌های قومی و ایجاد بسیج مردمی در کنار ارتش عراق، بازپس‌گیری و پاک‌سازی نقاط استراتژیک استان‌های دیالی و الانبار آغاز شد و این روند موجب کاهش قلمرو جغرافیایی این گروه شد.

هجوم و حملات متعدد به مناطق «زمار»، «سنجار» و «ربیعه» و «موصل» بیانگر تلاش این گروه برای دستیابی و تسلط به مناطق دارای منابع آبی و نفتی است. تصرف شهرهای کرکرک و موصل در شمال و شرق عراق تا درگیری در مناطق حلب و الحسکه در شمال و شمال غرب سوریه و نیز تلاش برای گسترش این قلمرو فضایی تا عرسال و بریتال لبنان با شعار آرمانی نیل تا فرات رژیم صهیونیستی بسیار انطباق دارد. به نظر می‌رسد حمایت‌های چندجانبه رسانه‌ای، نظامی، پزشکی و تسلیحانی از گروه داعش از همین امر نشأت می‌گیرد. خود استقرار این گروه­ه­های تروریستی برای تسلط بر مناطق نفتی این حدس را به وجود می آورد که کمپانی­های نفتی نیز در این آشوب­­ها بی­تأثیر نیستند آنچنان که در سودان و لیبی نیز تأثیرگزار بوده­اند.

طول گسترش زمینی گروه داعش از حومه شهر حلب تا شهر موصل در حدود ۵۰۰ کیلومتر و تا شهر کرکوک ۶۰۰ کیلومتر می‌باشد. این گسترش فضایی در حال حاضر شامل استانهای صلاح‌الدین و نینوا در نیمه شمالی کشور عراق است که بیانگر وسعت زیاد منطقه تحت تصرف این گروه تروریستی است. از دیگر اهداف درگیریها و عملیات داعش، پیشروی به غرب سوریه و دستیابی به دریای مدیترانه است.

 

 

 

 

 

تخریب و تغییر چشم‌اندازهای فرهنگی

چشم‌انداز فرهنگی، بیانگر انگیزه‌های گوناگون انسان به منظور دخل و تصرف و تغییر در محیط است. مناظر ایجاد شده دربرگیرنده شواهد ارزشمندی در مورد منشأ، بسط و توسعه فرهنگ‌هاست(جردن و راونتری، ۱۳۸۰: ۳۹). گروه داعش با ورود به نقاط شهری و روستایی عناصر معماری، سازه‌های تاریخی و فرهنگی محیط زندگی مردم را تخریب و تغییر می‌دهد. این تغییرات توسط واحد ویژه‌ای انجام می‌شود که تخریب قبور و اماکن مذهبی و میراث فرهنگی کشورهای عراق و سوریه از اقدامات مخرّب آنها به شمار می‌آید. اهداف این تخریب­ها از یک­سو شامل زشت نشان دادن چهره اسلام در جهان و از سوی دیگر شامل آتش­افروزی میان مذاهب شیعه و سنی می­شود.

به گزارش مشرق، این گروه تروریستی تخریب قبور و اماکن مذهبی میراث‌های فرهنگی، مذهبی و تاریخی بشریت را عراق و سوریه هدف قرار داده و اقدام به تخریب قبور شهر الطبقه در استان الرقه سوریه کرده است. تروریست‌های داعش که تا کنون مراقد و مقام‌های شماری از پیامبران، شخصیت‌های مذهبی و اولیای دین را در دیرالزور، رقه و شهر حلب سوریه تخریب کرده‌، با حمله به قبرستان شهر الطبقه اقدام به تخریب قبور کردند. گروه داعش برای تخریب اماکن مذهبی از گردانی به نام گردان تسویه قبور و ضریح بهره می‌برد. اعضای این گردان که تعداد آن‌ها نزدیک به ۳۰۰ نفر است با استفاده از ماشین آلات سنگینی که متعلق به شرکت‌های بزرگ در موصل است و آن‌ها را پس از اشغال نینوا به چنگ آورده‌اند اقدام به تخریب اماکن مذهبی و تاریخی می‌کنند. تروریست‌های داعش با تفکری برگرفته از تفکر

وهابیون؛ هر گونه نماد و نشان اسلامی را مظهر کفر محسوب می‌کنند و تخریب آثار تاریخی و مذهبی که برخی از آن‌ها شاهکارهای معماری منحصر به فردی به شمار می‌آیند در واقع در راستای عمل به تفکر منحط این گروههاست(مشرق نیوز، ۱۷ آذر ۱۳۹۳).

تخریب مزار یحیی ابوالقاسم در نینوا

داعش در پیام خود اعلام کرده که باید پرچم سیاهی که نماد این گروه است بالای ساختمان مدارس برافراشته شود و دانش‌آموزان دختر و پسر از یکدیگر جدا شوند. گروه داعش با استفاده از رنگ سیاه برای پرچم و لباس، قصد دارند تا خود را به عباسی‌ها شبیه نمایند. علاوه بر تخریب اماکن مذهبی، تاریخی و فرهنگی تاکنون زیرساخت‌های اقتصادی نیز از حملات این گروه در امان نمانده است و خسارت‌های زیادی در بخش اقتصاد نفت و انرژی به کشورهای عراق و سوریه وارد شده است. «گسترش جریان تکفیری در کشورهای اسلامی – در عراق، سوریه، لیبی و لبنان و بعضی از کشورهای دیگر- موجب شد تا زیرساخت‌های ارزشمند این کشورها ویران بشود. شما ببینید چقدر جاده، چقدر پالایشگاه، چقدر معدن، چقدر فرودگاه، چقدر خیابان، چقدر شهر، چقدر خانه در این کشورها از بین رفت بر اثر این جنگهای داخلی، بر اثر این برادرکشی‌ها؛ چقدر زمان لازم است، چقدر پول لازم است، چقدر هزینه باید داد تا دوباره اینها به حال اوّل برگردد. اینها ضررها و ضربه‌هایی است که جریان تکفیر تا امروز و در این چند سال گذشته، به دنیای اسلام زده است»(بیانات رهبری، ۴/۹/۹۳).

علاوه بر قتل و کشتار مردم بی‌دفاع شهرها و روستاها، داعش سندی موسوم به «سند شهر» در موصل صادر کرد که بر اساس آن خواستار تخریب اماکن مقدس اسلامی شده است علاوه بر این آثار تاریخی، فرهنگی در عراق و سوریه در فهرست تخریب قرار گرفته‌اند. چنین خصومتی حتی تا تخریب قبور اصحاب پیامبر (ص) از جمله حجر بن عدی نیز کشیده شد.

تروریست‌های داعش، مرقد قبه شعیب و مقبره السید یحیی مربوط به دوره عباسی، مرقد و مسجد امام محمد الدری از نوادگان امام موسی کاظم(ع) و مرقد السید صالح النعیمی را منفجر کرده اند. عناصر داعش در چند ماه گذشته پس از تصرف مناطق شمال و غرب عراق تعداد زیادی از مساجد و مقبره‌های مقدس و مذهبی مردم عراق را منفجر کردند. شهاب احمد اللهیبی معروف به ابو سعد یکی از معاونان ابوبکر بغدادی و طراح انفجار مراقد پیامبران از جمله مرقد یونس نبی و شیت نبی بود که در موصل کشته شد(مشرق نیوز، ۳۰ آذر، ۱۳۹۳).

درهم‌تنیدگی فرهنگی

به‌طور کلی با شکل‌گیری حوادث و جریان‌های تاریخی، تغییر و تحولاتی در زمینه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و کالبدی و فیزیکی رخ می‌دهد. بنابراین جریان‌های تاریخی و سیاسی زمینه‌ساز تغییر، ایجاد یا اصلاح در ساختارها و کارکردها خواهند بود. گاهی این تغییر و تحولات با اهداف انسانی و منطبق با فطرت انسانی که با استقبال و مشارکت مردم همراه است و گاهی با اهداف مغرضانه و زورمدارانه و ظالمانه که از هر گونه اخلاق و فطرت انسانی به دور است، انجام می‌شود. در این صورت  آثار و تبعات منفی در جامعه اتفاق می‌افتد و حتی تا مرزهای جنون و کشتار انسانها و فجایع انسانی پیش می‌رود.

آمریکا هنگام ورود به عراق وارد قسمتی از عراق شد که تاریخ آن مملو از نادیده انگاشتن آرمان­های اسلامی در مسئله استقلال و حفظ تمامیت و حاکمیت ارضی بود. بخش زیادی از این ساکنان این مناطق، اهل سنت بودند که موقعیت اجتماعی‌شان به شدت تضعیف شده بود و طبیعتاً در مقابل شرایط موجود قرار گرفتند. به دلیل تأکید رسانه­های استعماری بر واگرائی و تنوع قومیتی در عراق اقلیت‌های بی‌شماری به جمع گروه‌های مخالف پیوستند. ویژگی مهم دیگری که خود را در شکل‌گیری القاعده در عراق نشان داد این بود که زمین جهاد امر ثابتی نیست و سیال است، در نتیجه می‌تواند در چچن باشد یا هلمند، در فرغانه باشد یا در یمن. پس این سوال مطرح شد که چرا در عراق نباشد؟ در این شرایط سیلی از جهادگران از کشورهای مختلف به سمت عراق حرکت کردند و عراق در مقابله با آمریکا برای پذیرش این نوع تفکر مستعد بود(موجانی، ۱۳۹۳). و اینجا بود که حزب بعث که مهمترین مخالف حکومت اکثریت مردم در عراق بود، به فکر همنوایی و همدستی با گروه‌های تکفیری افتاد و با تبانی با سرکردگان گروه داعش، در خرداد سال ۱۳۹۳ نه تنها موجب گسترش قلمرو داعش در شمال عراق شد بلکه با تسلط آنها به شهرهای استانهای نینوا و صلاح‌الدین به استمرار حیات این گروه تروریستی دامن زد.

نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد انگلیسی‌ها بیش از هر کشور دیگری در غرب، به تروریست‌های داعش پیوسته‌اند. بر اساس اطلاعات رادیوی آزاد اروپا، در میان کشورهای غربی، انگلیس بالاترین آمار را در میان اعضای گروه تروریستی داعش دارد و بعد از عربستان سعودی با رتبه اول و تونس با رتبه دوم در میان تمامی تروریست‌های داعشی رتبه سوم را داراست. بر اساس این آمار تا ۲ هزار انگلیسی تا کنون به داعش پیوسته‌اند. این در حالیست که دولت انگلیس، انگلیسی‌های عضو داعش را حداقل ۶۰۰ تن عنوان کرده بود. هنوز معلوم نیست که از میان این انبوه داوطلبان انگلیسی که به تروریست های داعش پیوسته­اند چند نفر آنان مأموریت­های مستشاری از طرف دولت انگلیس برای سران داعش دارند.

انگلیس که اصلی‌ترین حامی اروپایی تروریست‌های فعال در سوریه به شمار می‌آید، یکی از اعضای ائتلاف تحت رهبری آمریکا است. مقامات انگلیسی با اشاره به احتمال بازگشت ترویست­های خود از خاورمیانه و انجام اقدامات تروریستی، تمهیدات سختگیرانه‌تری از جمله ابطال گذرنامه و بازداشت افراد در فرودگاه را در دستور کار قرار داده‌اند(فارس نیوز، ۳۰ آذر ۱۳۹۳).

گروه داعش در موصل اعلامیه ۱۶ ماده ای را به مردم اعلام و اجرای آنها را الزام کرد. اجبار به رفتن مساجد ویژه داعش، الزام شرکت در نماز جمعه داعش و اقتدا به امام جماعت داعش، حرام بودن تماشای فوتبال، جرم بودن تردد زنان بدون شوهر خود در شهر و … که در صورت عدم پایبندی به اینها، مجرم اعدام یا در ملاء عام شلاق و شکنجه می‌شود.

تظاهر به دینداری و تخریب وجهه اصیل اسلامی توسط داعش نشان می‌دهد که این گروه از اعتقادات الهی بیگانه است و با قساوتهایی که نسبت به مردم مسلمان و بی‌گناه در کشورهای عراق و سوریه از خود نشان داده است، چهره واقعی اسلام را خدشه‌دار کرده است. استقرار داعش در شهرهایی مانند موصل و تکریت و بعقوبه و … تاکنون منجر به ایجاد شوک روانی در جامعه عراق شده و با اعدام و شکنجه ترس و وحشت را در این مناطق حاکم کرده است. این گروه تروریستی اعتقاد دارند که با رعب و وحشت می توان به پیروزی دست یافت و با ترساندن قصد رسیدن به اهداف غیرالهی خود دارند. اهداف اصلی سران داعش کشتار مخالفان واقعی اسرائیل و اعدام کسانی است که با صهیونیست ها مبارزه می­کنند ولی بدنه این گروه از جوانان فریب­خورده و یا بی فرهنگ تشکیل شده است.

بنابراین رویکرد فرهنگی این گروه چند پیامد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را در منطقه بوجود آورده است. این پیامدها عبارتند از:

«یکی این است که جریان تکفیر توانست حرکت بیداری اسلامی را منحرف کند. حرکت بیداری اسلامی یک حرکت ضدّآمریکا، ضدّاستبداد، ضدّدست‌نشاندگان آمریکا در منطقه بود؛ حرکتی بود از سوی عموم مردم در کشورهای مختلف شمال آفریقا که علیه استکبار بود، علیه آمریکا بود. جریان تکفیر، این حرکت عظیم ضدّاستکباری و ضدّآمریکایی و ضدّاستبدادی را تغییر جهت داد به جنگ بین مسلمانان و به برادرکشی. دیگر اینکه جریان تکفیر چهره‌ی اسلام را در دنیا مخدوش کرد، زشت کرد. همه‌ی دنیا در تلویزیون‌ها دیدند که کسی را می‌نشانند و با شمشیر گردن می‌زنند، بدون اینکه جرمی برای او معین شده باشد. یک شاهد دیگر این است که اینها، محور مقاومت را تنها گذاشتند. غزّه پنجاه روز تنها جنگید، پنجاه روز تنها مقاومت کرد. دولتهای اسلامی به کمک غزّه نرفتند، پولها و دلارهای نفتی در خدمت غزّه قرار نگرفتند؛ اگرچه بعضی از آنها در خدمت رژیم صهیونیستی قرار گرفتند! یک سیئه‌ی دیگر، اینکه جریان تکفیر، شور و حماسه‌ی جوانان مسلمان را در سراسر دنیای اسلام منحرف کرد. همه‌ی اینها نشان می‌دهد که جریان تکفیر درخدمت استکبار است، در خدمت دشمنان اسلام است، درخدمت آمریکا است، درخدمت انگلیس است، درخدمت رژیم صهیونیستی است(بیانات رهبری، ۴/۹/۹۳).

 

راهکارهای پیشنهادی مقابله با داعش

نقشه گسترش و درگیریهای گروه داعش نشان می‌دهد که این مناطق شامل مناطقی است که اکثریت جمعیت ساکن آنها از برادران اهل تسنن هستند. شمال سوریه و شمال عراق و نحوه اشغال این مناطق بسیار معنادار بوده و این قلمرو سرزمینی حکایت از تقویت موج اختلاف سنی و شیعه دارد. تشدید اختلافات مذهبی و دینی و تشدید اختلافات قومی و نژادی، در این دو کشور موجب تسلط گروه داعش بر مناطق وسیعی از این دو کشور شد. قابل یادآوری است که از چندسال پیش استراتژیست­های اسرائیل اعلام کرده­بودند که تنها راه تثبیت موقعیت اسرائیل در خاورمیانه ایجاد اختلافات و جنگ میان شیعه و سنی است.

بنابراین برای جلوگیری از این اختلافات و برای مقابله با این جریان باید «یک نهضت علمی و منطقی فراگیر از سوی همه‌ی علمای مذاهب اسلامی [تشکیل شود]؛ این مخصوص مذهبی دون مذهبی [دیگر] نیست؛ همه‌ی مذاهب اسلامی که دلشان برای اسلام می‌سوزد، اسلام را قبول دارند و برای اسلام دل می‌سوزانند، در این وظیفه سهیمند، شریکند؛ باید یک حرکت علمی عظیمی انجام بگیرد. باید با زبان دین، با زبان علم، با منطق صحیح، به اثبات رساند»(بیانات رهبری، ۴/۹/۹۳). از نظر بسیاری از اندیشمندان و علمای مذهبی در کشورهای اسلامی، داعش گروهی هستند که در مقابل اسلام و سنت پیامبر (ص) قرار دارند و دارای تفکری سطحی و متحجراند که بیش از آنکه به تقویت مسلمانان کمک کنند، دست به ایجاد تفرقه می‌زنند. چنین تفرقه‌ای در د و شکل تفرقه فرقه‌ای و مذهبی در جهان اسلام منجر به دخالت بیگانگان و ایجاد فرصت برای آنان شده و در نهایت اقتدار کشورهای اسلامی و جهان اسلام را زیر سؤال می‌برد. این واقعیت است که رهبر معظم انقلاب از آن به «جنگ خانگی» تعبیر می‌کند.

داعش با حمایت غرب بخش وسیعی از مناطق شمال عراق و سوریه را به تصرف خود درآورد و با هدف پیشروی به نقاط استراتژیک در این دو کشور در جهت اهداف سیاسی غرب یعنی ایجاد شکاف در محور مقاومت گام برداشت. در عراق این گسترش تا استان دیاله و الانبار و همجواری با استانهای مذهبی شیعیان مثل کربلا و نجف اتفاق افتاد و در سوریه نیز از شمال آن از شهرهای الرقه و حلب، تا دمشق چنین هدفی دنبال شد. این هدف اصلی آمریکا و رژیم صهیونیستی بود که برای ایجاد امنیت برای خود و سرکوب مقاومت تشدید شده بود. بنابراین راهکار دوم که «بسیار لازم است، روشنگری نسبت به نقش سیاستهای استکباری آمریکا و انگلیس است. باید روشنگری کرد؛ باید دنیای اسلام همه بدانند که نقش سیاستهای آمریکا در این میان چیست؛ نقش سرویس‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی در این احیاء جریان فتنه‌ی تکفیری چیست؛ این را باید همه بدانند»(بیانات رهبری، ۴/۹/۹۳). رژیم صهیونیستی برای ادامه و استمرار حیات گروه داعش تاکنون علاوه بر حمایت‌های مالی و تسلیحاتی اقدام به مداوای نیروهای داعش کرده است و خدمات پزشکی به آنها ارائه کرده است. علاوه بر این، خدمات زیادی به گروه داعش در زمینه استفاده از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی برای جذب جوانان از کشورهای منطقه و پیوستن به این گروه ارائه کرده است.

جدول زیر طرح کلی فتنه گروههای تکفیری و راه های برون رفت از آن را نشان می­دهد.

 

ردیف موضوع مصداق
۱ دشمن اصلی سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی غرب
۲ تاکتیک دشمن ایجاد اختلافات قومی و مذهبی
راه‌اندازی جنگ نیابتی
ساخت بدیل های دروغین از اسلام
۳ هدف دشمن مخفی نگه داشتن مشکلات خود
مقابله با روی کار آمدن نظام‌های مردم سالار
جلوگیری از بیداری اسلامی
۴ بازیگران جنگ جنگ دلبستگان به غرب، فریب خوردگان و نیروهای متحجر
۵ راهکار برون رفت خردورزی، بصیرت، اتحاد
مردم‌سالاری اسلامی

 

 

در شرایط فعلی تقویت حرکت های تقریبی یکی از ضرورتهای جهان اسلام است که علما و اندیشمندان اسلامی باید در کنار هم نسبت به این امر همت بگمارند. چون یکی از اهداف مهم دشمن، ایجاد تفرقه مذهبی میان مسلمانان است. در واقع تاریخ معاصر نشان داده که بزرگترین ضربه به جهان اسلام از ناحیه فقدان رهبری و هدایت نیروها بوده است.

از دیگر راههای مقابله با شکل‌گیری و گسترش گروه‌های تکفیری در کشورهای اسلامی، توجه به تقویت اعتقادات الهی و سنت‌های اصیل اسلامی است. از اینرو آموزش معارف قرآنی و سنت پیامبر(ص) از ضرورتهای مهم در جهان اسلام به شمار می‌آید که بر عهده اندیشمندان، متفکران و عالمان دینی است.

همچنین برای مقابله با گسترش گروه‌های تکفیری مانند داعش، ایجاد تشکل‌های متعهد مردمی در نقاط استراتژیک کشورهای اسلامی بسیار مهم و دارای اهمیت است. گسترش حملات داعش در مناطقی بوده است که اولاً دارای بیشترین جمعیت و دارای پتانسیل‌های خشونت و تصلب فکری بوده و ثانیاً در همجواری با کشورهای سکولار و وهابی بوده که حمایت آنها را دریافت کرده‌اند و ثالثاً چنین گروه‌هایی در مناطقی شکل گرفته که دارای منابع و ذخایر نفت و انرژی غنی و منابع آبی بوده است.

منابع

احمدی، حمید و رجبی، امیرعباس؛ ۱۳۸۶، تاریخ امامان شیعه‏، قم: دفتر نشر معارف.

افتخاری، اصغر؛ ۱۳۹۲، درس سمینار مسائل منطقه‌ای و جهانی، دانشگاه امام صادق علیه‌السلام.

اولین نشست بررسی جریانهای سلفی ـ تکفیری با عنوان جامعه‌شناسی داعش، دانشگاه علامه‌طباطبایی با سخنرانی آقایان دکتر نبوی، سیدعبدالامیر و احمد نادری ۱۹/۸/۹۳٫

بیانات رهبری در دیدار شرکت‌کنندگان در «کنگره‌ی جهانی‌ جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام» ۴/۹/۹۳٫

بیانات رهبری، ۴/۹/۹۳، در دیدار شرکت‌کنندگان در «کنگره‌ی جهانی‌ جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام».

بیانات رهبری،۱۰/۴/۹۳ تحلیل رهبر انقلاب از حوادث اخیر منطقه.

جردن، تری و روانتری، لستر؛ ۱۳۸۰، مقدمه‌ای بر جغرافیای فرهنگی، ترجمه سیمین تولایی و محمد سلیمانی، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.

قدوسی زاده، حسن‏؛ ۱۳۹۰، اصطلاحات سیاسی، فرهنگی و… قمک دفتر نشر معارف‏، چاپ دوم‏

مظاهری، محمدمهدی، ۱۳۹۳، پیامدهای ظهور داعش در خاورمیانه، به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران.

موجانی، سیدعلی؛ ۱۳۹۳، سرنوشت عراق، سرنوشت ماست، ماهنامه تربیت، شماره ۱٫

موجانی، سیدعلی؛ ۱۳۹۳، نوستالژی خلافت و مدرنیته داعشی، عصر اندیشه، سال اول، شماره ۳٫

مولانا، حمید؛ ۱۳۸۵، دین و مذهب اسلام، و به‌ویژه شیعه؛ نقطه اول مهندسی فرهنگ، ماهنامه مهندسی فرهنگی، شماره ۶ و ۷٫

الویری، محسن؛ ۱۳۸۴، زندگى فرهنگى و اندیشه سیاسى شیعیان از سقوط بغداد تا ظهور صفویه ۶۵۶- ۹۰۷ ق،‏ تهران: دانشگاه امام صادق علیه السلام‏.

http://www.farsnews.com

http://www.mashreghnews.ir/fa/news

http://namayande.com/news

http://haddadadel.ir/component/content/article

[۱] . ابوبکر بغدادی از عشیره البدری شهر سامراست.

نویسنده: دکتر علی احمدی

تاریخ مقاله: خرداد ۱۳۹۴

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.