آیا عرب ها تونل تاریکی که واشنگتن برای آنها تدارک دیده است را درک می کنند؟

0 779

آیا ایرانی ها و عرب ها می دانند که چه چیزی برای آنها تدارک دیده شده است؟ و آیا از طرح های واشینگتن و اسرائیل برای نابودی عرب ها و مسلمانان درس عبرت گرفته اند، آیا عرب ها می دانند که واشنگتن علی الخصوص ساعت صفر را برای رهایی از آنها با فتنه فرقه ای ایجاد کرده است و آن از طریق جنگ ویرانگر میان ایران و عرب ها به ویژه نقشه ای که از طریق عرب های حاشیه خلیج فارس پیگیری می شود آیا آنها می دانند که واشنگتن این بار به دست خود آنها ضربه ای کاری به آنها و سرزمینشان وارد خواهد کرد. آیا حاکمان عرب و همراه آنها مصر، [منظورم از عرب ها، عرب های حاشیه خلیج فارس است] می دانند که واشنگتن طی ده های گذشته یک شراکت و تقسیم وظیفه را با آنها انجام داده است تا این حاکمان به نیابت از واشنگتن جنگیده و در مقابل آمریکا نیز تاج و تخت پادشاهی آنها را حفظ کند، در غیر این صورت چرا هیچکس از خود سوال نمی کند که درآمدهای نفتی کجا رفت و این عرب ها در سوریه، یمن، مصر، لیبی، تونس، سودان، لبنان و عراق مشغول چه فعالیتی هستند؟ واشنگتن آنها را قانع کرده است که مشغول جنگ های خود هستند و شاید در بهترین شرایط به صورت غیر مستقیم می دانند این نبردها برای منافع مشترک انها وغرب است. آیا جمال عبدالناصر دشمن عربستان و یاور کودتاهای نظامی در سودان، یمن و لیبی نبود و حاکمان را به تحول خواهان و مرتجعین تقسیم نکرد و مسکو قبله تحول خواهان و واشنگتن متعلق به مرتجعین نبود، عرب ها در نبردهای موهوم و جنگ های نیابتی کنونی چه هزینه هایی را تقبل کردند؟ آیا صدام حسین فصل دوم بعد از عبدالناصر نبود، بعد از اینکه واشنگتن جهت گیریهای رژیم مصر را تغییر داد تا تمام برگه ها را از آن خود کند و نه ۹۹ درصد آن، بلکه تمام صد درصد در اختیار واشنگتن قرار گیرد، صدام تبدیل به نماینده و نماد عربیت و به نیابت از واشنگتن و اسرائیل دشمن ایران در جنگی هشت ساله شد، جنگی که شورای امنیت تنها در ژوئیه آخرین سال آن و با برنامه ای از پیش تعیین شده، مداخله کرد و این جنگ با حمایت مالی کشورهای حاشیه خلیج فارس صورت گرفت، این مصادف با همان سالی است که ژنو شاهد توافق جهانی برای عقب نشینی مسکو از افغانستان بود، در حالی که واشنگتن عرب ها و مسلمانان را برای جنگ با مسکوی مادی گرا و کمونیست و بالا بردن شمشیر و ذکر خداوند، به کار گرفته بود، واشنگتن با این جنگ توانست توانایی عرب های حاشیه خلیج فارس، عراق، جهان اسلام و جنبش های اسلامی را در افغانستان علیه مسکو و در خلیج فارس علیه ایران انقلابی و به اتهام صدور انقلاب از بین ببرد، باید به این نوابغ گفت که انقلاب ها صادر نمی شود، اینگونه بود که واشنگتن با ایران انقلابی از طریق عرب ها و کشورهای حاشیه خلیج فارس و با مسکو با عنوان دشمن جهانی خود از طریق مسلمانان در “جهاد مقدس” جنگید. زمانی که واشنگتن از مسکو فارغ بال شد “دشمن اسلامی” به وجود آورد، نیکسون در کتاب خود با عنوان”پیروزی بدون جنگ” همه آنچه که رخ داد و در حال رخ دادن است را ثبت کرد، ولی واقعیت اینگونه است که دایان می گوید: عرب ها نمی خوانند، اگر بخوانند نمی فهمند و اگر بفهمند عمل نمی کنند. فرد بیسواد چگونه می فهمد، کسی که تنها آنچه را که واشنگتن دیکته می کند ، می فهمد، چگونه می فهمد، چگونه عمل می کند کسی که واشنگتن او را می گمارد و اگر تظاهر به فهم کند او را بر می دارد. واشنگتن ۱۱ سپتامیر و تروریسم را به وجود آورد، عرب ها و مسلمانان سر نخ را گرفتند و تبدیل به نمایندگان واشنگتن در مبارزه علیه تروریسم شدند، تروریسمی که واقعا به دنبال مبارزه با آن نیست، آمریکا تروریسم را به وجود آورد و غیبت ملت ها بستر را برای آن فراهم کرد، ملت ها دشمن واشنگتن و حاکمان هستند ولی واشنگتن ملت ها را وادار کرد تا به انقلاب ها پشت کرده و خواهان حاکمان مستبد شوند. همچنین تمام فرقه های اسلامی را بازیچه قرار داد تا جایی که شمشیرهای آخته خود را در میدان نبرد در سرزمین خود بر گردن خود دیدیم،گویی که منطق واشنگتن این است که عرب ها باید بهای حمایت خود را به صورت خون و خونریزی و تحقیر  بپردازند، اینکه آنها لیاقت ثروت های هنگفت را ندارند، اینکه به دیده واشنگتن آنها در کاخی هستند که به رشد کافی برای داشتن آن نرسیده اند، از این رو این ثروت ها در جنگ هایی که آنها وارد شدند از بین رفت تا امنیت اسرائیل تامین شود و عرب ها به گورستان های تاریخ وارد شوند. مسئله عجیب و غریب این است که در پیگیری ام متوجه شدم که نشست سران کشورهای عربی اخیر تبدیل به نشست کشورهای حاشیه خلیج فارس شده است، نه اینکه این مسئله مایه تحقیر این کشورها باشد بلکه این مسئله باعث دلسوزی و شفقت است، برخی نویسندگان و ستون نویسان بزرگ روزنامه ها به دوران عربیت و امنیت ملی عربی بشارت می دهند و متأسفانه درک نمی کنند این نشست آماده سازی برای فصل آخر تاریخ عرب است. به اختصار این موضوع را توضیح می دهم، زمانی که انقلاب ایران پیروز شد ، مصر در حال آماده شدن جهت ورود رسمی به تحت فرمان و اطاعت آمریکا بود و رسانه ها بالا بردن نماد و پرچم پیروزی، استقلال، حاکمیت و آزادی را فراموش نکردند؛ چرا که مصر میانه رو با الازهر قدیمی پیش از تخریب و سیاسی شدن عمدی، می توانست کانون صلح و حل و فصل برای تمام منازعات باشد ولی طرح این بود که واشنگتن مرکز توطئه باشد. توهم منفعت برای عرب ها ایجاد کرد و این همان توهمی است که تهدید کنندگان ایجاد می کنند، رویاهای بلند پروازانه صدام مورد سوء استفاده قرار گرفت، سپس او به سمت جنگ با ایران سوق داده شد، کشورهای حاشیه خلیج فارس و عرب ها او را در جنگ آمریکا علیه انقلاب ایران حمایت کردند، سپس صدام به سمت گودال مرگ خود در کویت هدایت شد و سرانجام کشورهای خلیج فارس و عرب ها در حمله به عراق و تقسیم آن همکاری کردند. واشنگتن از انقلاب های عربی حمایت سپس در جهت ناکامی آنها تلاش کرد و این واشنگتن بود که اسلام گراهای جهادی و جنگ داخلی در افغانستان را ایجاد کرد، سپس مدل طالبان را ارائه کرد و سرانجام طالبان و القاعده که مجاهدان دیروز بودند را نابود کرد، در تمامی این مراحل عرب ها حامی و پشتیبان بودند، خلیجی ها با ثروت های خود در تمام نمایش های آمریکا حاضر  ودست به جیب بودند در حالی که روی گرداندن از الاقصی و هماهنگی با اسرائیل واقیعتی غیر قابل انکار بود. تردیدی ندارم که تصویر عرب ها نزد ایران و تصویر ایران نزد عرب ها به همان شکلی است که استاد آنها آمریکا به نفع ثبات پروژه صهیونیزم ترسیم کرده است.

واشنگتن بسیج کردن عرب ها را با قهرمان سازی از صدام حسین به عنوان جانشین جمال عبدالناصر که در سال ۱۹۶۷ از او رهایی یافت، شروع کرد. عرب ها و کشورهای حاشیه خلیج فارس با تمام توان پشت سر این قهرمان ملی جدید صف کشیدند، صدام اصطلاحاتی ایجاد کرد که باعث شعله ور شدن نزاع میان عرب ها و فارس ها  و این نزاع میان به اصطلاح حق و باطل، فارس ها و عرب ها و شیعه و سنی بود اگر چه در مرحله اول با اندکی شرم و حیا همراه بود اما بعدها با بی شرمی اظهار شد. واشنگتن عربیت را با اقدامات عبد الناصر و “صدام قهرمان” از میان برد، سپس اسلام جهادی را علیه الحاد علم کرد، زمانی که علیه القاعده شد، اسلام جهادی را هدف قرار داد، سادات را بالا برد و سپس ترور کرد، حسنی مبارک را بالا برد و در درس عبرت دادن به او نقش زیادی ایفاد کرد، چرا که حاکم عربی نباید تنها خادم و مطیع باشد بلکه باید نصیحت ها و دستورات واشنگتن را که ممکن است به نظر او غیر مقبول آید را اجرا کند چرا که در غیر این صورت خواهان تداوم سلاله سیاسی است و نه اشخاص.

در ژوئن ۲۰۱۵ لحظه امضای توافقنامه نهایی (توافقنامه هسته ای ایران و گروه ۵+۱) روز جنگ عرب ها و ایران است و کشورهای خلیج فارس پیامدهای این جنگ را پرداخت می کنند و هدف این است که ایران به استقرار سیاسی با اسرائیل وادار شود؛ از این رو پیش بینی می کنم که محیط عربی از لحاظ نظامی آماده باشد و خود را علیه ایران آماده کند، این مسئله در کنار پافشاری نتانیاهو، برگ برنده واشنگتن است، تا اینکه اگر ایران توافقنامه را امضا کرد به تمام شروط استقرار سیاسی پایبند باشد در غیر این صورت جنگ فرسایشی به دست عرب ها و با حمایت نظامی و دیپلماتیک و نظامی واشنگتن و اسرائیل رخ خواهد داد.

اموال عرب های خلیج، خون فرزندان امت و نابودی ایران فدای پرژوه صهیونیزم خواهد شد و اوباما همان کسی خواهد بود که آنچه را محقق خواهد ساخت که برای این پروژه می خواهد .

معنای صبر استراتژیک آمریکا چیست، مفهوم اینکه جنگ داعش و تروریسم سالها و یا دهه ها طول خواهد کشید، چیست، مفهوم اینکه اسرائیل کامروا باشد و واشنگتن قدرت مشترک عربی را حمایت کند، چیست، قدرتی که علیه اسرائیل شکل نگرفته است بلکه در راستای موافقت با خواسته های واشنگتن و اسرائیل و توسط عرب ها شکل گرفته است، قدرتی که شاید بعد از سلطه واشنگتن بر تمام حاکمان عرب تاریخ توطئه را درک نکند، یعنی اینکه برای هر یک از آنها پرونده ای در نظر گرفته که حتی در صورت نگرانی از سرکوب و نابودی بازگشت از آن غیر ممکن است.

من از هوش و ذکاوت واشنگتن و اسرائیل بسیار شگفت زده و از اینکه عرب ها قدرت درک آنچه را که برای آنها تدارک دیده شده است را داشته و اینکه جوانان مسلمان قضا و قدر سیاه را درک کنند، بسیار ناامیدم؛ حتی گمان می کنم که نظریه توطئه به وجود نمی آید مگر اینکه دو طرف برای این نظریه وجود داشته باشد، یکی بسیار با هوش و ذکاوت و دیگری بسیار احمق، مقصود شما کدام عربیت است، عربیت بی پروا و سبک مغز، یا عربیت فرو غلتیده در طرح صهیونیستی. خداوندا آیا زمان آن فرا رسیده است، خداوندا شاهد باش، حتی با این مسئله حاکمان عرب را در روز قیامت به چالش خواهم کشید، قیامت نزدیک شده است، آیا انذار و هشدار نفعی دارد؟

نشست جدید سران کشورهای عربی با ذهنیت و رویکردی جدید، اهداف و برنامه های آن استفاده از اموال بادآورده خلیج در بازسازی مصر، لیبی، سوریه، یمن، لبنان و عراق است و اینکه ایران به عنوان طرف و قربانی این توطئه سر عقل بیاید، اینکه حاکمان فسادهای موجود در کشورشان را اصلاح و منافع واشنگتن را در نابودسازی دین و ملت هایشان و منافع کشورهایشان را در انسجام، توسعه، رفاه و آزادی برای همه اقشار جامعه از هم جدا کنند، تنها خداوند متعال بندگانش را مورد حساب و کتاب قرار می دهد و نه برخی بندگانی که بر برخی دیگر مسلط می شوند.

 

[۱]  -دکتر عبد الله الاشعل شخصیت سیاسی مصری واستاد حقوق بین الملل دانشگاه امریکایی قاهره است.او معاون وزیر خارجه مصر بود که به عنوان اعتراض به شرایط زمان مبارک استعفای تلخی کرد ودر سال ۲۰۱۱ در اولین انتخابات ازاد پس از سقوط مبارک نامزد ریاست جمهوری شد. او نیز مدتی به عنوان معاون دبیر کل اتحادیه عرب نیز فعالیت داشت.

تاریخ مقاله: تیر۱۳۹۴

نویسنده: دکتر عبدالله الاشعل[۱]

ترجمه: دکتر حسین رویوران

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.