* چکیده
کاوش ها و پویش ها، فرهنگ انقلاب را پیش پایمان نهاد فرهنگی که بر اسلام پویا و اصیل بنیان گرفته، فرهنگی که ادبیاتی با همه ی گستردگی و با تمام بزرگیش، به یادگار نهاد. شگفتا که، بی داشتن ادبیات، به هیچ فرهنگی و به هیچ جهان بینی و به هیچ مسلک اعتقادی و نظام سیاسی و حرکت اصلاحی، و تحول آزادی بخش، نمی توان خدمتی کرد. فرهنگ اسلام را نیز مانند فرهنگ های دیگر، از راه ادبیات آن باید شناخت. من در این مقاله کوشیدهام به نقش و جایگاه یکی از نامدارترین شاعران معاصر ـ محمّدحسین شهریار ـ از همین منظر بنگرم؛ شاعری که گرچه متعلّق به نسل شاعران انقلاب نبود، امّا شعرش را در خدمت آرمانهای انقلاب قرارداد و شاخصهای شعر انقلاب در شعرش کم نیست.
* پیشینه ی دگرگونی در سخن پردازی
حوادث شگرف اجتماعی و سیاسی، جنگ جهان گیر اول و سال های بعدش، زمینه جنبش و تحول را فراهم آورد و در پهنه ادبیات نیز بحرانی با همه ی نا پیدایی ایجاد کرد، چه این که برخی از ادیبان با شیوه خود دیگر قادر نبودند حیات اجتماعی معاصر را با همه پیچیدگی ها و تضادهای آن بیان کنند، این بود که در این دوره، غالب کسانی که دارای موهبت شاعری بودند از تقلید گذشتگان حتی المقدور احتراز کرده و کوشیدند که مضمون های جدید را در قالب شعری قدیم وارد کنند و جماعتی نیز به فکر انقلاب ادبی افتادند و مدعی تجدید صورت و مضمون اشعار شدند و بحث درباره انقلاب و به اصطلاح تجدد ادبی در گرفت و…
این همه، زاییده ی احتیاج مبرمی بود که در جست و جوی راه های نو برای بیان دید و دریافت تازه از زندگی، احساس می شد و با این که قالب و بافت تغییر نیافت ولی برخی مضامین نو مانند حمایت از ایران انقلابی، مبارزه با استبداد شاه و اطرافیان او، ستایش از اسلام و بیان احساسات خداپرستانه، اظهار کینه از جهان خواران امپریالیست و نکوهش از مداخلات ناروای آنان در امور کشور، بحث از آزادی و حقوق زنان و بحث مبارزه با خرافات و… در شعر فارسی وارد شد که معروفان و بزرگان از این گوینده ها عبارتند از علی اکبر دهخدا، محمد تقی ملک الشعرای بهار، حمید سبزواری و خانم پروین اعتصامی.
هم چنان که در انقلاب اسلامی که در واقع از سال ۱۳۴۰ شمسی شروع گردیده بود با همه خشونتی که استعمارگران و عواملشان داشتند اما تو خالی کردن جامعه از فکر اسلامی، دیگر ممکن نبود چرا که پرچمدار مبارزه، یک مرجع تقلید بود و پنجه در پنجه ی استعمار زده و مبارزه با استثمار وکاپیتولاسیون امریکا را پی می گرفت. ادبیات و شعر انقلاب اسلامی ریشه در قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ دارد.
لذا، نویسندگان و شاعرانی هم آهنگ با مردم کوچه و بازار که ندای اسلام سر می دادند دست به فعالیت زدند؛
طبقه بندی و نقد آثار، مجال خود را می طلبد که کدامیک از سخن وران به تعهد و مسئولیتی که بر عهده شان بوده بی توجه مانده و ستم روا داشته است و آن جا که می توانسته فریاد بر آورد، ساکت مانده وبا سکوتش، آب به آسیاب دشمن ریخته است!
یعنی، در دوران سردی و سیاهی و در موقعیتی که از آن تعبیر به عصر شب می شود برخی از نویسند گان و شاعران بی تعهد، راهی را رفتند که چاپلوسی سرمایه ی آنان بود اما گروه دیگر، خود را مجهز به نبردی سخت نمودند و با زبان استعاره و با کمک گرفتن از معانی مجازی واژه ها و کلمات، نفرت خود را از ظلم و بیدادگری ها نشان دادند.
استاد حکیم ما، شهریار سخن، این شاعر خردمند، از جمله بزرگانی است که در عصر اختناق به شیوه ی منطقی و ستوده، به دور از جنجال و هیاهو، به بیان آرا و علایق و باورهای اسلامی خود پرداخته از موازین اخلاقی ـ اسلامی، دفاع نموده آثاری ماندگار، به جای نهاده است:
نوجوانان وطن بستر به خاک و خون گرفتند
تاکه در برشاهد آزادی و قانون گرفتند
لاله از خاک جوانان می دمد بردشت و هامون
یا درفش سرخ بر انقلابیون گرفتند
خرم آن مردان که روزی خائنین در خون کشیدند
زان سپس آن روز را هرساله عید خون گرفتند
(ادبیات انقلاب اسلامی صفحه۴۷)
هم سو با استاد، دیگران هم بوده اند که در قبال تعهد انسانی و اسلامی خود در مقابل رخ دادها در دهه ی چهلم و پنجاهم، بی توجه نمانده تابلوهایی از وضع ناگوار عصر شب در قالب شعر به گنجینه ادبیات متعهد تقدیم داشته اند یعنی آقایان حمید سبزواری، علی موسوی گرمارودی، فریدون مشیری، هوشنگ ابتهاج، سهراب سپهری، و…
و… روزی رسید که امام وارد کشور شدند و ملت به استقبال ایشان شتافتند ـ و سلمان هراتی نیز هدیه ی استقبال را چنین سرود:
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرات فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ، زهره ی دریا شدن نداشت (همان صفحه ۶۸)
تاریخ دگرگون شد و انقلابی که از درون، ریشه گرفته بود در پهنه ی کشور ایران شکوفا گشت و به ثبوت رسید و قافله سالار زمان، حضرت امام با سخنان و مکتوب های ارزشمند، با الهام و تکیه بر آیات قران کریم و کلام معصوم، به هدایت و ارشاد امت پرداخت و از هر گونه راه نمایی فرو گذار نشد!
اما، وظیفه بس دشوار برعهده گویندگان و سخنوران بود زیرا که، نسبت به یک خیزش و حرکت احساس تعهد می کردند و می دانستند: وقتی که به وسیله شعر با مخالفین به مخالفت بر می خیزید مانند مجاهدانی هستید که تیرها را به نشان دشمن پرتاب می کنند.
استاد آگاه به وادی بیکران معرفت، هم راه با جویندگان راه حق وهم سو با متفکران و سالکان عارف، خود را به امواج دریای بی ساحل سپرد بدان امید که به وصال محبوب نایل آید و از لذات وصل، بهره ور شود!
پناه پرچم اسلام با ما ست
خدا این پرچم از ایران بر افراشت ( دیوان شهریار جلد ۳ صفحه ۲۷۷)
ادب موفق
هر گاه بپذیریم که عناصر عمده ی ادبیات، دل ربایی و محتوای فرهنگی آن است و به عبارت دیگر “ تجلی هنر با بارقه های اندیشه و کمال، قلمرو اصلی و گسترده ی یک ادب موفق را میسازد “
ادبیات انقلاب و شعر انقلاب اسلامی را سر کشیده با قامتی استوار خواهیم یافت و شاعران جوان و سالمند را با سبک های نو و کهن شعر، بازی گران هنر آفرین این معرکه خواهیم دید.
این اثرها و مانده ها، به داشتن سه ویِژگی، قامت شعر دوره ی انقلاب اسلامی ایران را افراشته می دارند:
ویژگی واژگانی، ریشه داری و مایه وری، تعهد و پیام
در این نوشته، در مجال محدود، نبض تپنده ی پیکر شعر ونیز شور و اوج تخیل وهم چنین دل بستگی و تعهد اسلامی در منظومه های پر صلابت شاعر حکیم سید محمد حسین شهریار را با شاهدهایی چند به عرصه ی بررسی آورده “ گنجینه ی تنیده و بافته از اندیشه و ذوق و زبان “ استاد حکیم و غزل سرای بزرگ معاصر را به نظاره ی دوست داران شعر ماندگار ایران عزیز، این سرزمین ادب و حکمت می کشیم، همچنین در روند بررسی، نخل بر کشیده ی سخن استاد شهریار را که با شیرینی پیام قرانی از کودکی، انسجام معنوی یافته و در دهه های آخر عمر استاد، به بار نشسته است، جلوه گرش می نماییم!
دمید فجر، که خورشید باز می گردد
امید در دل نومید، باز می گردد
درفش فتح و ظفر، با سپاهیان خداست
جهان به جبهه ی توحید باز، می گردد (دیوان ـجلد ۳ صفحه ۳۰۰)
۱ـویژگیهای واژگانی
بسی واژگان و ترکیب ها، که پیش از این دوره، یا در شعر ادبیات فارسی راه نیافته بود و یا اندک کاربردی داشته اند که در این دوره با نبض زنده، پیکر شعر را به پویایی وا می دارند واژگانی مانند: شهید ـ جبهه و جهاد ـ الله اکبر ـ فجر ـ شهادت ـ عاشورا ـ مستضعف و مستکبر ـ فتح ـ قدس
ـ نصرت و تسبیح:
شهیدان جهاد و جبهه و جنگ
چمنهای خزان، گلهای پرپر
به هر تکبیر او مستکبران را
خلد در حلق و حنجر، خار و خنجر
و این نمونه، که مؤثرترین کلمات در قافیه جا داده شده:
سلام، ای جنگ جویان دلاور
نهنگان به خاک و خون شناور
۲ـویژگی ریشه داری و مایهوری
این خصیصه، هم از حیث نیرومندی احساس شور و اوج تخیل، هم از دیدگاه قالب های اصیل شعری، چیزی است که در شعر این دوره، نه تنها جای خود را خالی نکرده بلکه تجلی نیکویی هم داشته است.
اتفاقا، شعر که در این آثار ادبی به خاطر ایجاز و ایهام و به کار گیری استعاره ونیز به سبب موسیقی کلام، از امتیاز خاصی برخوردار است برتری خود را در گرو جامعیتش به این ارزش ها دارد از جمله، این که، برخوردار از اصل ایجاز بوده هر بیت نمونه ی درخشان یک اندیشه ی متعالی بوده باشد که ناشی از نهایت دقت و ظرافت تخیل شاعر بوده و در واقع، اصل اندیشه را نیز درپی می آورد:
یک جهان وسوسه در لانه ی جاسوسی کشف
ویا:
وه چه دجال عجیبی که جهانخوار آمد (دیوان جلد ۳صفحه ۲۸۴ )
هر کو، رضا به ظلم، همانا شریک ظلم
گیرم که خود به ظالم اصلی نبود ضم (همان صفحه ۲۸۶)
در قصیده ای با عنوان درود به جهاد گردان می گوید:
“ کمال جود “ همانا که “ بذل موجود “ است
در این جهاد فنا شو، گرت هوای بقاست (همان صفحه ۲۹۵)
۳ـویژ گی تعهد و پیام
برای بیان این خصیصه، به ابیاتی از استاد شهریار می نگریم که چگونه از سوز دل و از گلوی ملت خویش غریو “ الله اکبر “ سر داده است:
سلام ای جنگ جویان دلاور
نهگانی به خاک و خون شناور
به قران، وصف او بنیان مرصوص
صف مولا، علی، سردار صفدر
***
شهادت برترین معراج عشق است
گهش پروازی از جبریل برتر
گلوی ملتت، شیپور جنگ است
غریوش نعره ی الله اکبر.
تو هم با خون پاکان شهریارا
بشوی اوراق از این دیبا و دفتر
این ویژگی، اصل آرمانی است یعنی شعری همه اشتیاق و تسلیم برای عروج و کمال جامعه، بی هیچ اضطراب و بیم، به سوی پاک سازی و مانع زدایی، در مسیر ظهور جلال و جمال است از اینرو است که می گوید:
شعر را مقصد بجز تلطیف احساسات نیست
گر به مقیاسات هست و گر به مقیاسات نیست (ادبیات انقلاب صفحه ۱۵)
و این همه بلند نظری و تسخیر عوالم، حاصل دو مبدا و منشا می باشد یعنی ماندگاری شعر بزرگ مرحوم استاد شهریار محصول دو نکته است:
شعورمندی و ادراک سالم
خدامندی و جهان بینی توحیدی
۱ـ شعورمندی و ادراک سالم
مقام معظم رهبری حضرت آیت العظمی خامنه ای در پیامشان به مناسبت هفتمین شب درگذشت استاد شهریار “ در دوره ی ریاست جمهوری شان “ این چنین از استاد توصیف نمودند:
“ شهریار، بیش از نیم قرن، ذهن و دل دوستداران ادبیات و هنر را با شعر خود وبا صفا و خلوصی که از آن چلچراغ رنگارنگ می تراوید نور باران می کرد… او بزرگترین گنجینه ی غزل و قطعه و مثنوی معاصر را که تنیده و بافته ای از ابریشم خیال و ذوق زبان و فکر او بود می آفرید و می اندوخت و آن گاه که این ترک پارسی گوی، زبان به شعر آذری می گشود آن همه را به دو چندان وهم راه با استادی بی نظیر خود، در معرض تماشای هنرمندان و هنرشناسان می گذاشت “
۲ـ خداباوری و جهان بینی توحیدی
“ او عاشق قرآن بود و قرآن مجسم و زنده را در انقلاب اسلامی و نظام اسلامی، مشاهده می کرد “
به قول خودش، آنی از جهاد قلمی باز نایستاد و از روزی که با شخصیت امامـ رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با شالوده ی مفهوم قیام، آشنا شد با ندای بزرگ عاشق هم نوا گردیده وهم راه امت و امام به فروپاشی طومار ظالم کوشید.
آقای هاشمی رفسنجانی به هنگامی که مقام ریاست جمهوری اسلامی را داشت در پیامی به کنگره ی بزرگداشت استاد شهریار ـ در بخشی از آن، گفت:
“ او به گواهی آثار گران قدرش، مسلمانی راستین و مومنی پاک نهاد بود که به رسول معظم اسلام و خاندان گرامیش، عشق و ارادتی زائدالوصف داشت و به همین سبب بود که آفاق دلها را تسخیر کرد و سخنش قبول عام افتاد. “
شهریار در سیر وصیرورت معنوی، آنی از جهاد قلمی باز نایستاد و در اشعار معنویش، از سرچشمه ی لا یزال قرآن، الهام می گیرد چه این که، قرآن را، بهترین چراغ هدایت و سرچشمه ی فیض می داند و مهمترین سرمایه اش، همین قرآن است بویژه هنگامی که اوج می گیرد و در اندیشه معرفت حق و در عشق الهی استغراق می جوید وبا فخامتی بی نظیر، این چنین، ندا در می دهد:
در فش فتح و ظفر، با سپاهیان خداست
جهان به جبهه ی توحید، باز می گردد
افق شفق شد و پس فجر زد، چه می بینم
به چشم کور، مگر دید باز می گردد (ادبیات انقلاب اسلامی ص۱۹۴ به نقل از دیوان ج۳)
* پشتوانهی عرشی
در عصری که سپیده انسانیت، زندانی غروب بود دست پر ستاره ای بذر روشنایی در فلات ایران پاشید و دنیای خشکیده ی امروز را به تماشای ساقه های نور، دعوت کرد. جوانان رشید این مرز و بوم، سینه ی خود را در برابر تجاوز جهانی سپر کردند و مردم ایران، خطوط مقاومتشان را از بلندی های زاگرس تا جلگه های خلیج فارس کشیدند و هشت سال مقاومت نعره تجاوز دشمن را به زمزمه های آشتی و مذاکره در پشت میز ها بدل نمود.
امروز، نویسندگان و هنرمندان ایران زمین، خود را در کنار اقیانوسی می بینند که از هشت سال دفاع خونین موج می زند موجی که هرگز در آثارشان رنگ نمی بازد و از تپش نمی ایستد.
استاد شهریار می گوید:
چرخ هر انقلاب اسلامی
از امام و امام محور اوست
چرخش ذره هرگز از خود نیست
که ز خورشید ذره پرور است (دیوان ج۳ص ۲۷۰)
ختام سخن
اگر هنوز “ نغمه ی روح قدسی “ است مایه ی تنومندی و توانمندی است:
دلم جواب بلی می دهد صلای ترا
صلا بزن که به جان می خرم بلای ترا
(کلیات دیوان صفحه ۷۴)
و بهانه ای بر تحرک بر محور امامت؟
غبار فقر و فنا، توتیای چشمم کن
که خضر راه شوم چشمه بقای ترا
(همان)
و درخشانتر، آنگاه خواهد بود که فرد جای گاه حقیقی خود را بشناسد:
جان ما وصل جهانی است که اجزای وجود
تن به تن کشته ی او و سر هم، زنده از اوست
(کلیات دیوان صفحه ۷۹)
استاد شهریار، این نکته را دانست و خود را در خدمت مردم خواست:
گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی
پرسش حال دوستان، گاه به گاه کردن است
(همان صفحه ۸۳)
و به مردمی که جان در گرو انقلاب و تحول روحی و فکری نهاده بودند پاسخ مثبت داد:
رهایی ابدی با همین مسلمانی است
رها مکن به حریفان نا مسلمانش
شهادت است و صلا، گوش دل به فرمان دار
مگر فراشوی از خاکدان به فرمانش
(دیوانـ جلد ۳ صفحه ۹۹)
***
خط رهبر صراط المستقیم است
نه راه باختر پویی نه خاور (همان ۲۷۲)
و خود را با آنان خواست:
تو هم با خون پاکان شهریارا
بشوی اوراق از این دیوان و دفتر
(همان ص ۲۷۳)
رحمت و برکات خداوند بر روح عرشی او باد
* منابع:
کلیات دیوان شهریار ـ مجموعه پنج جلدی ـ نشر سعدی ـ تبریز ـ بی تا
دیوان شهریار ـ جلد سوم ـ نشر رسالت تبریز ۱۳۶۹ ـ اول
کلیات اشعار ترکی شهر یار ـ نشر نگاه و زرین ـ تهران ۱۳۶۹ چهارم
ادبیات انقلاب، پایان نامه درجه ی کارشناسی ارشد ـ احمد حسین انزابی
ماهنامه کیهان فرهنگی خرداد ماه ۱۳۶۹ و آذر ماه ۱۳۷۱ و بهمن ماه ۱۳۷۱
فصل نامه ی فرهنگ ـ پائیز ۱۳۶۶
روزنامه اطلاعات ۵ مهر ماه ۱۳۷۱
تاریخ مقاله: تیر ۱۳۹۴
نویسنده: وحید طلعت