اگر از این مساله یا مفروض که جهان گرایی یک فرایند طبیعی است یا یک پروژه غربی است که تلاش دارد خود را بر جهان تحمیل کند، عبور کنیم و خود را درگیر این بحث سی ساله نسازیم، در مقابل یک سئوال بزرگ قرار می گیریم که فرایند جهان گرایی پس از موج کورونا چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟ بیماری کورونا همه کشورهای جهان را در نوردید و ودنیا را در مقابل یک تهدید واحد و یک اولویت مشخص متحد کرد اما واقعیتی که مشاهده شد الویت دادن بعضی از دولتها به مقابله با کرونا در چهارچوب منافع ملی، بدون در نظر گرفتن ضرورت همکاری های جهانی بود و این رفتار عملا فرایند جهانگرایی را تا حدی زیر سئوال برد. برخی رفتارهای بی تفاوت گونه در سطح اتحادیه اروپا در نادیده گرفتن ایتالیا که به شدت از بیماری کورونا رنج می کشد احساسات ایتالیائی ها را جریحه دار و ضد اروپایی کرد. رفتارهای زننده نظیر راهزنی دولت چک در مصادره کمک های بهداشتی چین به ایتالیا و یا دزدای دریایی کشتی حامل امکانات طبی در دریای مدیترانه، و یا بوسیدن پرچم چین وسیله یک رئیس جمهور اروپا، حوادثی نیست که به سادگی از کنار آنها می توان گذشت. هجوم خودخواهانه مردم متمدن غرب در اروپا و امریکا به فروشگاه ها و احیانا غارت برخی از آنها نشان می دهد که همگرایی ناشی از جهانگرایی در قاره اروپا در نتیجه ظهور کورونا با چالش جدی مواجه شده است. موج درخواست خروج از اتحادیه اروپا و سوزاندن پرچم این اتحادیه در سرتاسر ایتالیا نیز موج همگرایی پس از جنگ دوم جهانی در اروپا را زیر سئوال برده و این رفتار قطعا با جهان گرایی در تعارض کامل است. رفتار شهروندان غربی در فروشگاه ها نشان داد که ادعای غربیها در توحش دیگر ملت های جهان درست نیست و ناشی از شرایط عقب نگه داشتن آنها است و در شرایط برابر رفتار غربی ها بسیار وحشیانه تر از دیگر ملت ها خواهد بود.
برای پاسخ دادن به پرسش ها در این زمینه ابتدا تلاش می کنم نقطه نظر شخصیت های غربی و جهانی را مطرح کنم و سپس به تحلیل آنها می پردازم.
مجله امریکایی فارن پالسی از ۱۲ متفکر برجسته جهان خواسته است تا پیش بینی کنند کرونا چگونه بر روابط سیاسی و اقتصادی جهان تاثیر خواهد گذاشت. خلاصه این نظر ها:
- استیون والت:
قدرت گیری ناسیونالیسم و کمرنگتر شدن گلوبالیسم و تضعیف آن.
- رابین نیلبت، رئیس چتم هاس:
پایان جهانی سازی کرونا میتواند کمرِ جهانیسازی اقتصادی را بشکند.
- محبوبانی، موسسه پژوهشی آسیا- سنگاپور:
تسریع در روندِ عبور از جهانی سازی آمریکایی.
- جان ایکنبری، استاد پرینستون:
به قدرتگیری چین، و به تقویت جریان ناسیونالیستها و حتی انترناسیونالیست های لیبرال می انجامد و این فرایند ناسیونالیسم را تشدید و رقابت میان قدرتهای بزرگ و جدا شدن استراتژی آنها از یکدیگر می رسد
- شانون اونیل:عضو شورای روابط خارجی آمریکا:
تضعیف اصول اساسی تولید جهانی، و کوچکتر شدن شرکتهای زنجیرهای در سطح جهان.
- شیوشانکار، دانشگاه ملی سنگاپور:
- به تغییر سیاست در همه کشورها حتی جوامع آزاد به سود دولتها می انجامد و بعید است به سود اقتدارگرایان و پوپولیستها (نظیر ترامپ)تغییر کند.
- لوری گرت، عضو سابق شورای روابط خارجی امریکا:
بحران کورونا تنها موجب اثرات اقتصادی صرف نخواهد بود و جهان شاهد اختلال در روند زنجیرههای توزیع خواهد بود.
- جوزف نای:
کرونا، ناکافی بودن استراتژی امنیت ملی ترامپ را آشکار کرد و امریکا نمیتواند تنها به قدرت خود متکی بماند. او بر همکاریهای مشترک در مقابل تهدیدهای آتی تاکید می کند. باید نحوه به کار بردن قدرت با دیگر بازیگران را بیاموزیم و تا کنون در تنظیم استراتژی خود با جهان جدید ناکام بودیم.
- ریچارد هاس:
دشواری برای عبور از این بحران برای کشورهای مختلف به افزایشِ شمارِ دولتهای درمانده و تضعیف شده خواهد انجامید . وخیمتر شدن روابط چین و آمریکا به تضعیف فرآیند همگرایی اروپایی ، بهبود وضعیت بهداشت جهانی، و میل به جهانی شدن به دنبال خواهد داشت.
- جان آلن، رئیس اندیشکده بروکینگز:
بحران کورونا به تغییر شکل ساختارِ قدرت در نظام بینالملل وکاهش فعالیت اقتصادی و افزایش تنش سیاسی بین کشورها در دراز مدت و کاهش چشمگیر ظرفیت تولید اقتصاد جهانی و افزایش بیثباتی و درگیری گسترده در داخل و خارج از مرزها خواهد انجامید .
- کوری شایک:
آمریکا دیگر به عنوان یک رهبر بینالمللی شناخته نمیشود. بحران همهگیری کرونا نشان داد واشنگتن در آزمون رهبری جهانی شکست خورده است.
- کاندو لیزا ،معاون اسبق وزیر خارجه امریکا:
این کرونا میتواند بحران اقتصادی بزرگتر از بحران ۲۰۰۸ پدید آورد.
- نیکلاس برنز:
در خصوص توانایی امریکا برای مدیریت این بحران تردید پدید آمد. اگر آمریکا و چین به جنگ لفظی خود پایان ندهند از اعتبار هر دو کاسته میشود، اگر اتحادیه اروپا نتواند به داد شهروندانش برسد، دولتهای ملی در اروپا صدایشان بلندتر از طرفداران اتحاد قاره ای خواهد شد.
تقریبا از مجموع این دیدگاه ها می توان دریافت که اکثر صاحب نظران جهان معتقدند که فرایند جهان گرایی در مرحله پس از کورونا با بحران جدی مواجه خواهد شد ولی هیچ کس از دانشمندان جهانی به طور دقیق روشن نمی کند که گرایشهای جایگزین چه خواهد شد. آیا کشورها به فرایند ملی گرایی بر می گردند یا اینکه یک گرایش جدیدی جای جهانی سازی امریکایی را خواهد گرفت. در باره افول جهانی سازی امریکایی به نظر می رسد صحبت ها زیاد است و مساله به این سادگی نیست. در اوایل دهه نود بحث جهان سازی مطرح شد و غرب تصور می کرد که این چارچوب مناسبی برای استمرار سلطه بر جهان است و به همین علت به سمت نهادینه سازی این تفکر به ویژه در ابعاد اقتصادی و مالی حرکت کردند. ایجاد سازمانهایی مانند گات و سپس سازمان تجارت جهانی و ایجاد یک نظم مالی متکی بر نظارت شدید بر جابجایی پول و ارائه تصویر دهکده شدن جهان همه و همه نتیجه اینگونه تصورات بود. اما زمانیکه کشوری مانند چین که سهمش در تولید جهانی دچار تحول وسیع اقتصادی شد و از میزان نیم در صد از تجارت جهانی به ۱۸% تولید جهان را در اختیار گرفت، غرب احساس کرد جهانی سازی دیگر به نفع غرب نیست و به همین علت با انتخاب رهبرانی مانند ترامپ و بوریس جانسن در امریکا و انگلیس بر ضد این فرایند دست به کودتا زدند و این فرایند را ناکارآمد و مغایر با منافع ملی آنها اعلام کردند. این تصور زمانی مطرح شد که چین به بزرگترین کارخانه تولید کالا در سطح جهان تبدیل شده بود و ژاپن سومین اقتصاد جهان را از آن خود کرده و پلنگ های هفتگانه شرق آسیا به حدی از توسعه رسیدند که بخش قابل توجه از فرایند سرمایه گذاری و تولید در جهان را به خود اختصاص دادند و به یک مدل از توسعه تبدیل شدند. جالب اینجاست که چین با ایجاد مجموعه شانگهای(مجموعه ای از کشورهای آسیایی) و بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین، افریقای جنوبی) تلاش داشت نوعی همگرایی همزمان قاره ای و جهانی در چارچوب جهان گرایی به وجود آورد و زمانیکه چین راهبرد کمربند و راه را مطرح ساخت و اعلام کرد که تصمیم دارد چهار هزار ملیارد در کشورهای این طرح سرمایه گذاری کند تا راه ابریشم قدیم در چارچوبهای همکاریهای اقتصادی نوین احیا گردد. این رفتارها نشان داد که چین تا چه حد با راهبردهای جهانی هماهنگ است. با ظهور بیماری کورونا ما شاهد هستیم تنها کشوری که در چارچوب جهانگرایی در مقابله با این بیماری عمل کرد، چین است که گروه های بهداشتی و نیازهای دارویی را به بیش از سی کشور جهان ارسال کرد و در چارچوب یک اقدام دسته جمعی و جهانی به بقیه کشورها کمک می کرد تا جهان از این بحران بهداشتی عبور کند. اینجا این پرسش مطرح می گردد که با توجه به این مسائل چرا غرب در حال حاضر در صدد مقابله با فرایند های جهانی است؟ پاسخ بسیار ساده است چون این فرایندها دیگر درخدمت غرب نیست و زمینه بروز قدرت های اسیایی را فراهم کرده است. به عبارت دیگر غرب در حال حاضر بر پایه مثل ایرانی “اگر دیگ جهانی شدن برای من نجوشد بگذار سر سگ در آن بجوشد”
عمل می کند.
این واقعیت نشان می دهد که ما در مرحله پس از کورونا در مقابل یک چالش سیاسی در عرصه روابط بین الملل خواهیم بود و دو مکتب متعارض در باره میراث جهان گرایی و برداشت عملی از آن در مقابل یکدیگر قرار خواهند گرفت. مکتب لیبرال دمکراسی و سرمایه داری فرد گرای غربی که کاملا در چارچوبهای مادی، محاسبات خود را تنظیم می کند و با قاعده سود و زیان واکنش خود را تعیین می نماید و یک مکتب شرقی که زمینه های شرقی و الهی دارد و به کار جمعی بر پایه اخلاق انسانی متمایل است. جریانی به جهان گرایی سلطه جو که خود به وجود آورده پشت می کند و جریان دیگری به جهان گرایی انسانی تر روی می آورد و در صدد گسترش آن از آسیا اقدام می کند. در مرحله پس از کورونا جهان در برابر انتخاب های مهم قرار خواهد گرفت و شکل نظم جدید بین المللی آینده از این انتخابها تاثیر خواهد گرفت و مسلما جهان با جهان گرایی خدا حافظی نمی کند بلکه آن را در چارچوبی جدید تعریف خواهد کرد.