علیرغم اینکه بیماری کورونا درهمه کشورهای جهان تبدیل به اولویت اول سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی شده و بقیه تحولات سیاسی را تحت الشعاع این خبر فراگیر و جهانی قرار داده است اما تحولات مهمی در دو هفته اخیر در جهان عرب به ویژه در یمن و عراق اتفاق افتاده که نشان از تحولات سیاسی مهمی به شمار می آید.
درخواست اخیر دولت عربستان سعودی از انصار الله یمن برای آغاز گفتگو با دولت عبد ربه منصور رئیس مستعفی یمن در ریاض ، اولین شاخصی است که نشان می دهد محمد بن سلمان ولیعهد سعودی قصد دارد جنگ ظالمانه خود را بر ضد یمن متوقف سازد که پنج سال پیش خود آغاز گرآن بود. محمد علی حوثی مسئول دفتر سیاسی انصار الله اعلام کرد که این جنبش برای پایان دادن به جنگ تنها حاضر به گفتگوی مستقیم با عربستان سعودی است و نه با عبد ربه منصور هادی که هم پیمان یمنی آل سعود است. اعلام مجدد عربستان در برقراری تماسهای مستقیم روزانه میان این کشور با انصار الله برای رسیدن به یک توافق نشان می دهد که ریاض دیگر قادر به ادامه جنگ نیست و شکست های پی در پی در میدان جنگ و نیز کاهش قیمت نفت در بازار جهانی به میزان ۷۰ در صد و ناتوانی در تامین هزینه های سرسام آور این جنگ برای دولت سعودی، آنها را به لحظه تاریخی پذیرش شکست نزدیک کرده است . پرسشی که در این میان مطرح می گردد اینکه آیا این دور از مذاکره میان طرفهای جنگ در یمن به نتیجه می رسد؟ و آیا عربستان سعودی شکست در این جنگ را به این راحتی می پذیرد؟ کاری که در پنج سال گذشته شهامت انجام آن را نداشته است؟
عملیات اخیر داخلی و برون مرزی انصار الله در ایجاد این تصمیم تاثیر به سزایی دارد. انصار الله اخیر در چارچوب اقدامات نظامی در داخل دست به عملیات بنیان مرصوص زد تا استان جوف را به طور کامل آزاد کند آنهم در زمانی که همپیمانان سعودی امکانات وسیع نظامی در این استان جمع آوری کرده و اعلام نمودند که قصد حمله به صنعاء را دارند. این تحول نشان داد که مزدوران عبد ربه منصور علیرغم در اختیار داشتن امکانات پیشرفته نظامی و پوشش هوایی سعودی و اماراتی اما توان جنگیدن در مقابل انصار الله را ندارند. این عملیات که به انهدام ده تیپ نظامی انجامید، انصار الله و ارتش ملی یمن را در دروازه های مآرب مهمترین استان نفتی یمن قرار داد. در حال حاضر مآرب تقریبا از سه طرف محاصره است و از لحاظ نظامی سقوط کرده و آزادسازی آن از سوی دولت ملی مستقر در صنعاء فقط نیاز به یک تصمیم دارد. همچنین حمله همزمان هفته گذشته انصار الله به مراکز حساس اقتصادی و نظامی در چهار استان سعودی یعنی ریاض، نجران، جیزان، و عسیرو انهدام اهداف مختلف به رغم ورود امکانات جدید پدافندی امریکا به عربستان، ریاض را به این تصمیم تلخ نزدیک کرد. پنج سال پیش محمد بن سلمان زمانیکه فرمان عملیات طوفان قاطعیت را داد تصور می کرد که این جنگ در چند هفته به نفع وی یکسره خواهد شد اما مقاومت و پایداری مردم یمن از همان سال اول نشان داد که شکست مردم یمن و ورود ارتش سعودی به صنعاء هدفی است که هرگز تحقق نخواهد یافت و سعودی هیچ راهی جز توقف جنگ را ندارد. در طول پنج سال گذشته سعودی با تغییر تاکتیک و گسیل امکانات جدید جنگی همه گزینه ها را دنبال می کرد جز اعتراف به شکست نظامی ولی موفق به تغییر سرانجام جنگ نشد و اکنون ناگزیر شده است با پذیرش شکست وارد گفتگو با انصار الله شود.
انصار الله اخیرا از موضع طرف پیروز جنگ اعلام کردند که عربستان باید چارچوب گفتگوهای پیشنهادی را تغییر دهد و یمن سه پایه مطرح شده از سوی ریاض به عنوان بستر برای گفتگو را رد می کند. پایه ها یا چهارچوبهای پیشنهادی ریاض برای گفتگو عبارتند از:
۱- مبنی قرار دادن طرح شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس که در سال ۲۰۱۱ مطرح گردید. این طرح مبتنی بر این بود که علی عبد الله صالح رئیس جمهور یمن قدرت را به دولتی انتقالی به ریاست عبد ربه منصور معاون خود واگذار کند و این دولت ظرف دوسال فرایند گفتگوهای ملی ، تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری انتخابات زود رس را انجام دهد که این مراحل هیچکدام جامه عمل نپوشید. به عبارت دقیقتر عربستان می خواهد پیش فرض مشروعیت هادی را مطرح کند که انصار الله آن را فاقد وجاهت قانونی می دانند .
۲- آغاز گفتگوهای ملی میان گروه ها و احزاب سیاسی یمنی برای توافق بر سر نظام مناسب متمرکز یا فدرالی برای حل مشکلات میان شمال و جنوب این کشور و نیز تقسیم اداری جدید استان ها در این کشور با تمرکز کمتر و گسترش اختیارات محلی.
۳- مبنی قرار گرفتن قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت سازمان ملل و پیش از آن قطعنامه های ۲۳۴۲ و ۲۴۰۲ که به دولت هادی مشروعیت می بخشد، علیرغم سپری شدن زمان دوره انتقالی و درخواست خلع سلاح انصار الله و بازگشت نیروهای مسلح آنان به شمال صعده در شمال یمن.
انصار الله اعلام کردند که این مبانی که در اغاز جنگ از سوی ریاض مطرح بود و امریکا از آن حمایت می کرد تاریخ گذشته است و حاضر به گفتگو بر اساس آنها نیست. آقای محمد علی الحوثی رئیس دفتر سیاسی انصار الله پیشنهاد کرد گروهی از نمایندگان برخی کشورهای عربی بی طرف تشکیل گردد و آنها با گفتگو با دو طرف چارچوب های منصفانه جدیدی اعلام کنند. وی کشورهای بی طرف عربی مانند الجزایر، تونس ، اردن و عمان را به عنوان گروه مستقل می پذیرد برای تعیین مبانی گفتگو میان دو طرف . این فرایند نشان می دهد پایان جنگ بر پایه خواست و شرط گذاری ریاض طرف بازنده جنگ نمی تواند باشد و حل بحران بر پایه های جدیدی باید انجام گیرد.
البته در حال حاضر عربستان سعودی با به کارگیری همه امکانات رسانه ای خود تلاش دارد پذیرش شکست در جنگ را کتمان کند و پیشنهادات جدید خود را اقدامی انسان دوستانه برای کمک به مردم یمن در زمان بیماری کورونا نمایان سازد. عربستان سعودی در حال حاضر نگران پیامدهای اعلام شکست در جنگ یمن بر شرایط سیاسی و امنیتی داخل این کشور است. عربستان نگران آن است که این شکست آسیب پذیری نظام را در اذهان مردم حجاز به تصویر بکشد و این مساله ممکن است با تغییر برداشت مردم از توان نظام در سرکوب مخالفتهای جدید با مشت آهنین دست به اقداماتی بزنند که نظام آل سعود آسیب دیده از جنگ توان کنترل آن را نداشته باشد.
************************************************************
در عراق گسترش حملات معارضان عراقی به ویژه گروه جدید التاسیس ثائرون بر ضد پایگاه های نظامی امریکا در این کشور با هدف اخراج نیروهای اشغالگر از این سرزمین و اقدامات اخیر امریکا در تخلیه ده پایگاه نظامی و تجمیع همه نیروهای ارتش خود در دو پایگاه عین الاسد در غرب در استان الانبار و حریر در اربیل در شمال این کشور توجه تحلیلگران سیاسی غربی را به خود جلب کرده به ویژه که این تحولات با تهدیدهای گسترده مسئولان پنتاگن امریکا همراه شد. اقدام امریکا دراعزام نیروهای اضافی به عراق از کویت و نیز ارسال سامانه های پدافندی پاتریوت و تاد و استقرار آنها در این دو پایگاه و نیز تخلیه کامل سفارتخانه و کنسولی امریکا در بغداد و اربیل پرسشهای مختلفی در باره سناریوهای امریکا در آینده را مطرح کرد. خیلی ها بر اساس مانور اخیر نیروهای نخبه امریکایی در امارات متحد عربی و تمرین آنها بر اشغال یک شهر را با عراق مرتبط کردند و اعلام نمودند که با توجه به اعزام همان نیروهای نخبه به عراق از اینرو امکان اقدام امریکا در حمله به شهر نجف و یا اشغال برخی شهر ها در سوریه یا ایران را مطرح کردند!
واقعیت این است که این تحلیلگران غربی همچنان جوامع مسلمان منطقه غرب آسیا را نشناخته اند ومانند همیشه اسیر سناریوهای هالیوودی خود هستند و ممکن است یک بار دیگر دچار اشتباه محاسبه بشوند. ممکن است امریکا با تجمیع نیروهای نظامی در دو پایگاه بسیار مستحکم و وسیع عین الاسد و حریر تلاش دارد به گونه ای آسیب پذیری خود را در مقابل حملات موشکی مقاومت در عراق کمتر کند و در صورت واکنش مجدد در بمباران برخی پایگاه های حزب الله و یا حشد الشعبی عراق آسیب کمتری پیدا کند اما انتقال امریکا از دفاع به هجوم به دلایل متعدد مطرح نیست. اعلام اخیر وزیر دفاع امریکا در اینکه اگر امریکا مورد حمله قرار گرفت به شدت پاسخ خواهد داد نشان از عقب نشینی امریکا از اظهارات تهاجمی که در چند روز گذشته در پیش گرفته بود و بازگشت به جایگاه تدافعی است. از لحاظ داخلی درعراق درست است که دولت آقای عادل عبد المهدی مستعفی است و گروه ها و احزاب سیاسی در توافق و معرفی یک شخص قابل قبول برای مرجعیت، مردم و گروه های پارلمانی دچار مشکل و اختلاف اند اما علیرغم این شرایط تصمیم اکثریت پارلمانی در ضرورت خروج نظامیان امریکا از این کشور به قوت خود باقی است و ادامه حضور نظامی امریکا در عراق به صورت غیر قانونی و حتی به عنوان اشغالگر تعریف می شود. از نگاه شرایط داخلی امریکا دست زدن به جنگ به دلایل متعدد، این احتمال تضعیف می کند. اولا امریکا در استانه انتخابات پارلمانی و ریاستی است و ورود به جنگ قطعا امکان انتخاب مجدد ترامپ را ناممکن می سازد.جامعه امریکا ضد جنگ است و به کسی که جنگ طلب است رای نمی دهد. در انتخابات سال ۱۹۹۲ بوش پدر رئیس جمهور وقت امریکا که جنگ آزادسازی کویت را انجام داد و در آن پیروز شد، در انتخابات شکست خورد و این شاخص نشان می دهد که جامعه حتی به جنگ پیروز رای نمی دهد چه رسد به ماجراجویی نظامی که افق آن معلوم نیست. مساله دیگر آقای ترامپ در حال حاضر در اداره بحران گسترش بیماری کووید ۱۹ به شدت شکست خورده و حتی مانند بسیاری از کشورهای به اصطلاح جهان سوم نتوانست از مرگ هزاران امریکایی جلوگیری کند. امروزه امریکا در جبهه سلامت و بهداشت جامعه ناکارآمدی عجیبی از خود نشان داده و در چنین شرایطی نمی تواند جبهه دیگری باز کند که تعیین پایان آن در اختیار او نخواهد بود.