بعد ازظهور و شیوع ویروس کرونا در جهان که در کنار تلفات بالای انسانی زنگ خطر رکود اقتصادی را در جهان به صدا در اورده و خیلی از کشورها را بر ان داشته است که بسته های اقتصادی ویژه را برای رهایی از این معضل در دستورکارخود قرار دهند، تقاضا برای نفت نیز کاهش یافته است و لذا حداقل اقدامی که تولیدکنندگان نفت می توانستند برای جلوگیری از کاهش بیش از حد قیمت نفت بعمل آورند توافق سریع برای کاهش سقف تولید بود اما نه تنها چنین اقدامی صورت نگرفت بلکه عربستان سقف تولید خود را تا مرز ۱۴ میلیون بشکه بالا برد و از این طریق هم به خود و هم به دیگر تولیدکنندگان نفت در جهان و بخصوص در کشورهای درحال توسعه ضربات و صدمات جدی وارد کرد چراکه بودجه اغلب این کشورها بخصوص در منطقه تا حد زیادی به درامدهای نفتی وابسته است.
درمواردی گفته و ادعا می شود که یکی از اهداف عربستان و شخص محمد بن سلمان از این اقدام خارج کردن شرکت های نفتی شیل امریکایی از گرودنه تولید و بازار است اما باید گفت هرچند کاهش بهای نفت تا مرز ۱۵ دلار در هربشکه در حالیکه هزینه تولید نفت شیل بیش از دو برابر این هزینه بر می دارد برای شرکت های تولید نفت شیل امریکا نگران کننده است و به همین دلیل این شرکت ها با اعمال فشار بر دولت و شخص ترامپ خواستار مداخله دولت برای ایجاد ثبات در بازار نفت شده اند اما نباید این مسئله را به حساب عربستان و شخص محمد بن سلمان گذاشت که بیش از هر شخص و مقام دیگر عربستان به امریکا و جناح راستگرای حاکم بر این کشور وابسته است و لذا بعید است که بتواند جرات و جسارت رویارویی با دولت و شخص ترامپ را به خود بدهد ضمن اینکه کاهش بیش از حد بهای نفت این فرصت را در اختیار دولت ترامپ قرارداد که ذخایر استراتژیک خود را از نفت ارزان پرکنند. جدا ازاین بخش عمده درامدهایی که عربستان از فروش نفت در این مدت بدست اورده به انحاء مختلف از جمله خریدهای تسلیحاتی دوباره به چرخه اقتصادی و تسلیحاتی امریکا بازگردانده است و یا اینکه هزینه اجرای برخی از طرح های بلندپروازانه امریکا همچون طرح موسوم به معامله قرن را بردوش گرفته و در این راستا حتی حاضر به فروش سهام شرکت آرامکو شده است که با کاهش بهای نفت سهام ان به شدت سقوط کرده است. همچنین این عربستان بود که در راستای مواضع و سیاست اعلامی ترامپ مبنی بربی خاصیت کردن نهادها و سازمان های بین المللی ، اوپک را که زمانی برای خود ابهت و جایگاه داشت و حرف اول را در بازار انرژی می زد ازحیزانتفاع ساقط کرد و با تضعیف سازوکار مشارکتی حاکم بر این سازمان را به سلطه انحصاری خود در آورد. البته این به مفهوم نادیده گرفتن تنش های پنهان در روابط امریکا وعربستان و شخص محمد بن سلمان نیست و از دید جناح حاکم بر ریاض دولت ترامپ علیرغم خوش خدمتی این کشور نتوانسته است حداقل انتظارات جناح حاکم را به رهبری محمد بن سلمان را تامین کند.
اما این احتمال که یکی از اهداف روسیه ازجنگ قیمت های اخیر در بازار نفت ضربه زدن هزمان به اقتصادهای متزلزل امریکا و عربستان بوده باشد بعید نیست. صدمات وارده از ناحیه بحران کرونا بر اقتصاد امریکا بسیار کمر شکن بوده و تاکنون دستکم ۲ تریلیون و ۲۰۰ میلیارد دلار هزینه بر دوش امریکا و دولت ترامپ انهم در چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری گذاشته است و این در حالی است که درباره اعطای یک بسته ۲۰۰ میلیارد دلاری دیگربحث ها ادامه دارد و کاهش بهای نیز کسری بودجه عربستان را بسیار کاهش داده و ارزش سهام ارامکو را بسیار پایین اورده است حال انکه قرار بود بخش عمده ای از طرح های بلندپروازنه محمد بن سلمان در داخل عربستان و همچنین در منطقه از جمله طرح موسوم به معامله قرن از ناحیه فروش سهام ارامکو تامین شود. از این دید می توان گفت که خود عربستان نیز از بازندگان جنگ قیمت های نفت بوده کما اینکه دولت و شخص ترامپ نیز بعد از چند سال تلاش برای زمین زدن اوپک اکنون شاید به اهمیت وجود یک چنین سازمانی برای سروسامان بخشیدن به بازار نفت پی برده اند. براین اساس بازگشت ثبات به بازارنفت در وهله اول احیاِی جایگاه قبلی اوپک و خارج کردن ان از سیطره و کنترل عربستان به عنوان بازیگرآشوب سازاین عرصه و سپس ایجاد همکاری میان همه تولیدکنندگان نفت اعم از اوپک و غیراوپک به گونه ایی که همه غیراوپکی ها از جمله امریکا را هم شامل شود و گذشته از این ها دستیابی به یک قیمت متعادل که هم برای تولید کننده و هم مصرف کننده راضی کننده باشد شرط ضروری در این زمینه است اما مشکل در اینجاست که عربستان و شخص محمد بن سلمان در پی استفاده ابزاری و سیاسی در این زمینه است و به همین دلیل همزمان با نشست اوپک و غیراوپک ،در پی برگزاری نشست مجازی با گروه ۲۰ است تا با سوء استفاده ازریاست خود بر این گروه، خود را به تنها واسط و حلقه ارتباطی تولیدکنندگان و مصرف کنندگان نفت قرار دهد اما با توجه به عملکرد و پیشینه محمد بن سلمان چنین اقدامی در عمل می تواند به ضرر تولیدکنندگان و مصرف کنندگان رقم بخورد .عربستان ریاست این گروه را در سال جدید برعهده دارد و برای برگزاری نشست سران این گروه حساب خاصی بازکرده بود تا بواسطه ان بتواند هم خود را از بحران مشروعیتی که در داخل به دلیل شیوه نامشروع کسب قدرت و در خارج به دلیل دست داشتن در قتل جمال قاشقجی و ترور های دیگر با ان دست به گریبان است، خارج کند و هم اینکه بتواند با جذب سرمایه ، بودجه لازم را برای اجرای طرح های بلندپروازنه داخلی و منطقه ای همچون طرح نئوم و طرح موسوم به معامله قرن تامین کند. اما بحران جهانی کرونا که باعث رکود در اقتصاد جهانی شده و در عین حال نیاز به مصرف نفت را کاهش داده و از دیگر سو مانع از برگزاری نشست های حضوری در سطح گروه ۲۰ در ریاض شده است لذا عربستان و شخص محمد بن سلمان با برگزاری نشستی در سطح وزرای انرژی مصرف کنندگان و تولید کنندگان نفت می خواهد حداقل به لحاظ روانی خلاء های پیش امده را برطرف کند و از این دید میزبانی این نشست جنبه روانی دارد. از دیگر سو عربستان و شخص محمد بن سلمان از زمانی که قدرت را بدست گرفته نه تنها عربستان را در داخل و خارج با چالش های بی سابقه مواجه کرده است بلکه نتوانسته است از حریم و جایگاه اوپک نیز محافظت کند و لذا ان را وارد بازی های باخت – باخت کرده و از این طریق صدمات جدی به تولیدکنندگان نفت زده است. براین اساس این سوال مطرح است بازیگری که نتواند از منافع خود و هم سازمان های خود دفاع و حفاظت کند چطورمی تواند نقش و پل ارتباطی را میان تولیدکنندگان و مصرف کنندگان ایفاء کند؟! بر این اساس بعید به نظر می رسد که مصرف کنندگان نفت اعتماد لازم را به عربستان داشته باشند کما اینکه تولیدکنندگان نفت اعم از اوپک و غیراوپک از این کشور و شخص محمد بن سلمان سلب امید کرده اند و جنگ اخیر قیمت ها حاصل همین بی اعتمادی است.