در چند ماه اخیر روابط به اصطلاح راهبردی ریاض – واشنگتن دستخوش رویدادهای ناخوش آیند سیاسی و اقتصادی گردیده است که اکثر رسانه ها این مناسبات را فقط با بحران روابط سال ۱۹۷۳ قابل قیاس میدانند. این تکانه شدید که عمدتاً متأثر از سقوط کم سابقه قیمت نفت بود بدلیل جنگ نفتی بین دو قدرت نفتی عربستان و روسیه بوجود آمد. در این معرکه رژیم سعودی به کاهش تولید نفت اصرار داشت در حالیکه روسیه موافق نبود و بهمین دلیل عربستان با سرکشی و سرکشی و حرکتی استکباری با افزایش بسیار انبوه تولید نفت سوق داد. از این رو مقصر اصلی لطمه زدن به شرکتهای نفتی آمریکا سران سعودی بود و بهمین دلیل ترامپ مصمم به وارد کردن ریاض به پرداخت غرامت سنگینی به شرکتهای نفتی آمریکا گردیده است. علاوه بر آن گفته شده واشنتگتن احتمال دارد به اعمال تعرفه بر واردات نفت سعودی مبادرت کند. از بد شانسی سعودیها ایالتهای نفتی آسیب دیده علاوه بر آنکه از کانونهای قدرت اقتصادی آمریکاست، پایگاه مستحکم جمهوریخواهان است که تا قبل از این مسائل از حامیان راهبردی همکاری با سعودیها بوده اند. بدتر از همه، ترامپ و کوشز هم که از عمده ترین حامیان راهبردی همکاری با سعودیها بوده اند اکنون در معرض خطر از دست دادن پایگاه اجتماعی خود آنهم در آستانه انتخابات پیش رو قرار دارند. بهمین دلائل است که ترانپ در فراری به جلو، سران سعودی را با کم سابقه ترین تهدیدات و تحقیر ها مواجه کرده است. جالب توجه است که ترامپ در خلال اظهارات مهم خود برای باج خواهی بیشتر از ریاض، تهدید کرد که نیروهای خود را از عربستان خارج میکند. این تهدید ها در واقع ناقض ادعاهای ترامپ است. این مواضع میتواند به ریاض فرصت دهد تا بفهمد آمریکا چگونه با اهمرهای چون اضرار بر استمرار نقش بین ریاض با تهران و ماندن عربستان در جنگ یمن، به ارعاب و باج خواهی از سران سعودی ادامه دهد و از این طریق با امنیت عربستان و منطقه بازی کند. بهرحال چالشهای روابط بالا گرفت که ترامپ با برخی موضعگیریهای کم سابقه وغیر منتظرانه، به باج خواهی های بیشتر از سعودی پراخت تا ثابت کندکه به اصطلاح در جهت حفظ منافع واشنگتن و بعهد به راهبرد «نخست آمریکا» پایبند است. در این خصوص فارین پالیسی، با تعابیری چون روابط بحرانی شدن روابط واشنگتن – ریاض، امکان متلاشی شدن روابط، بی اعتمادی در روابط دو جانبه، نوشته است که قانون گزاران ایالتهای نفتی آمریکا قانونی را آماده کرده اند که طبق آن نیروهای آمریکائی باید فوراً از عربستان خارج شوند. متقابلاً، ترامپ در عین حمله و اتخاذ مواضع بی سابقه علیه سعودی ها، اصلی ترین و مهمترین علت لزوم استمرار روابط راهبردی با سعدیها اشاره کرده است. وی در اوج انتقادات اخیر محافل مختلف آمریکائی از جمله مواضع قبلی خودش علیه عربستان خطاب به محافل تند روی ضد سعودی گفت:« چه میخواهید! آیا میخواهید اسرائیل نابود شود؟ سعودیها در خارج کردن اسرائیل از بن بست کمک کرده اند و برای بقای آن تلاش کرده اند. بدون عربستان، اسرائیل در باتلاق نابودی قرار خواهد گرفت.»
پیش از آن هم ترامپ طی یک مذاکره تلفنی با بن سلمان آمرانه و قلدرمابانه صحبت کرد که به گفته بسیاری از مطبوعات بن سلمان مرعوب شد که از مشاورانش خواست اتاق را ترک کنند تا او به تنهائی به مذاکره ادامه دهد. پیش از آنهم ترامپ در حضور جمع کثیری از حضار از جمله ملک سلمان با لحن تحکم آمیز و مستکبرانه گفته بود:« به ملک سلمان گفتم ما از شما حمایت میکنیم. شما بدون ما دو هفته هم (مقابل ایران) دوام نمی آورید. شما باید بهاءِ آنرا بپردازید. نکته بسیار حائز اهمیت در روابط ریاض – واشنگتن آن است که عربستان به دلائل بحران اقتصادی و مسائل مالی نتواند خریدار عهده تسلیحات نظامی از آمریکا باشد، امری که بسیاری از تحلیل گران آمریکائی آنرا (خریدهای کلان تسلیحاتی) عامل مهم قطع نشدن روابط می دانند. علیرغم مطالب فوق امکان قطع روابط یا سرد روابط بین واشنگتن – ریاض چندان محتمل نیست. در این خصوص میتوان گفت گرچه یکی از وجوه مهم توجه آمریکا به سران سعودی مسئله نفت است اما بنظر میرسید که وجه غالب نگرش آمریکا به خاورمیانه سیاسی است اینکه منطقه در سیطره چه قدرتی باشد برای آمریکا موضوعیت دارد. در این منطقه باید رژیم صهیونیستی با کمک و حمایت رژیم سعودی و اذناب منطقه ای اش قدرت اول باشد. از این رو بقاءِ رژیم دوست آمریکا در ریاض ولو آنکه در برخی موضوعات با آن چالش گفتمانی هم داشته باشند. از منظر سیاسی موضوعیت دارد.