هویت انقلاب اسلامی در فراسوی مرزهای جغرافیایی

0 205

چکیده

انقلاب اسلامی ایران بیش از همه با نام«اسلام» پیوند خورده است و این پیوند بیانگر بازگشت اسلام به حوزه حیات عمومی در ایران است. انقلاب اسلامی ایران در واقع از تجدید حیات مذهب و به عهده گرفتن نقش های عمومی توسط دین حکایت می کند.تجدید حیات مذهب و هویت جویی اسلامی،آرمان محوری این انقلاب محسوب می شود. براساس همین آرمان محوری،تلاش برای اسلامی کردن اجتماع و حاکیت بخشیدن به اسلام،در تمام ابعاد جامعه اصل اساسی قرار گرفت.انقلاب اسلامی ایران به عنوان انقلابی مکتبی،علاوه بر ایجاد تغییرات اساسی در ایران،تحولات چشمگیری را نیز در برخی کشورهای اسلامی منطقه پدید آورد.به طور کلی باز آفرینی هویت اسلامی از دستاورد های مهم انقلاب اسلامی در سطح جهان و کشورهای اسلامی است. در این مقاله تلاش خواهد شد به شیوه کتابخانه ای و در قالب رویکرد تحلیلی به هویت انقلاب اسلامی در فراسوی مرزهای جغرافیایی خاصه کشور مالزی پرداخته شود.

مقدمه

انقلاب اسلامی یکی از اعجاب‌انگیز‌ترین و مهم‌ترین پدیده‌های قرن بیستم می باشد که توجه اکثر علاقه‌مندان و پژوهشگران حوزه‌ی علوم سیاسی را به خود جالب نموده است. این انقلاب، انقلابی عظیم و مردمی است که با نفی هژمونی هویت‌های پیشین در قالب هایی نظیر غرب گرایی، ایرانشهری و باستان‌گرایی، شبه مدرنیزاسیون ، سوسیالیسم، کمونیسم و … و با ایجاد هویتی «معناساز» و «معنا بخش» در صدد بر آمد با بهره‌گیری از فرهنگ سیاس اسلامی به ترسیم زوایا و ابعاد «بودن در این جهاد» ‌بپردازد.

الگویی که با ارائه‌ی درکی نو اما ریشه‌دار از مذهب شیعه و با بهره‌گیری از نظام معنایی و اندیشگی بدیع توانست بر بحران هویت پیش از انقلاب غلبه کند و طی یک فر‌آیند تاریخی به صورت الگوی غالب فعالیت سیاسی جلوه نموده و هویتی نوین و متمایز را بر پایه‌ی بنیان‌های ارزشی و آموزه‌های اسلامی شکل دهد. حال مسئله‌ی اصلی این است که علیرغم وجود شرایط موجود در جامعه‌ی پیشا انقلابی ایران و ورود جریان‌های فکری ایدئولوژیک بیگانه، چگونه اسلام شیعی توانست به عنوان« دال متعالی معنابخش» به مرجع یگانه‌ی وضع هویت غالب مبدل گردد و طی فرآیند هویت‌سازی، انسجام از دست‌رفته‌ی ناشی از بحران هویت را به جامعه بازگرداند. فهم این امر جز با توجه به دو بعد هویت یعنی هویت‌های درون گفتمانی اسلام‌گرایان و فهم هویت‌های دیگر امکان‌پذیر نیست.


هویت در یک معنا به مثابه چارچوب‌های مشخصی است که شباهت‌ها و تفاوت‌ها را آشکار می‌سازد و امکان برقراری ارتباطی معنادار و مستمر را میان افراد جامعه فراهم می‌سازد. بهتعبیر بهتر، فهم هویت متضمن توجه به دو معنای اصلی آن است: اولین معنای آن بیانگر مفهوم تشابه و معنای دوم آن به مفهوم تمایز است و آنچه هویت اشخاص و جوامع را می‌سازد، اغلب درک تفاوت‌ها و تمایزات میان «ما و دیگری» است. «آلن تورن» در این باره می‌نویسد: «فرآیند هویت‌یابی متضمن کنش متقابل میان سه قطب به هم پیوسته است: تمامیت، هویت و تمایز؛ هویت یک جنبش در گستره‌ی یک حوزه‌ی اجتماعی و کنش در تمایز با دیگری شکل می‌گیرد».

به طور کلی از منظر درونی، زمینه‌ی بروز هویت اسلامی به نوعی مبتنی بر رویکرد جمعی به مذهب است که بیانگر اعتماد عمیق به مبانی هویت‌ساز مذهب شیعه می باشد و همین خصلت است که به انقلاب اسلامی ایران در میان سایر انقلاب‌های عصر ما جایگاهی ویژه و منحصر به فرد می‌بخشد.
بهترین عنوان که بر کل این جریان می‌توان نهاد، «احیای اسلام» در نحله‌ی فکری تشیع است که بر اساس آن، دین در قالب «اراده‌ی جمعی» ، هویت مردم را به طریقی که بتواند دین را به عنوان یک نیروی انقلابی از نومعرفی نماید، تضمین نموده است. به تعبیر میشل فوکو، «مذهب به راستی واژگان، آئین و نمایشی بی‌زمان بوده است که می‌توان در درون آن نمایش تاریخی ملت را جای داد که هستی‌شان را در مقابل هستی پادشاهانشان قرار می‌دهند». از سوی دیگر و از منظر برون هویتی، توفیق تشیع به مثابه ایدئولوژی هویت‌ساز انقلاب می‌بایست با ملاحظه‌ی روند افول و تضعیف دیگر ایدئولوژی‌ها و جریان‌های فکری رقیب نظیر ملی‌گرائی، مارکسیسم، لیبرالیسم، سوسیالیسم، غرب‌گرایی و تجدد و باستان‌گرایی مورد ارزیابی قرار گیرد.

هویت

  هویت یا کیستی همواره از دغدغه های فکری انسان در حیات فردی و اجتماعی او بوده است.بشر با طرح این پرسش ضمن بازنمایی ویژگی ها،امتیازات،کاستی ها و توانایی خویش،تلاش کرده است وجوه تمایز خود را تبیین کند.

هویت،فرایند پاسخگویی آگاهانه ی هر فرد یا جمع به پرسش هایی است که از خود دارد: که بوده؟کجا بود؟ چه بوده و چه هست؟به کجا خواهد رفت؟ خالق او کیست و از چه انتظاری دارد؟ خاستگاه اصلی و دائمی اش کجاست؟چه فرهنگ و تمدنی داشته است؟نقش او در توسعه ی تمدن جهانی چه بوده و امروزه در نظام جهانی،صاحب چه رسالت و جایگاه سیاسی،اقتصادی و فرهنگی است؟ و بالاخره ارزش های مهم در هویت انسانی او تا چه حد در تحقق اهداف اجتماعی،سیاسی و فرهنگی جامعه ی مورد بحث کارساز خواهد بود؟

بدیهی است فطرت انسانی پدیده ای ثابت و تغییر ناپذیر است، از آنجا که جوامع انسانی در تعامل دائم با شرایط و تغییرات محیط طبیعی و در برخورد و ارتباط مستمر با جوامع دیگر هستند؛ فرآینده ناشی از تعامل آنها،در طول زمان تعیین کننده ی نسبی خصوصیات یک جامعه یا به عبارت دیگر،بیان کننده ی ویژگی ها و مشخصه های مشترک و به طور خلاصه مشترکات جمعی آنهاست.

شماری از اندیشمندان علوم سیاسی،اجتماعی و جغرافی دانان،عنصر ویژه ای از عناصر تشکیل دهنده ی هویت ملی را اصل قرار داده اند. به عبارت دیگر هویت ملی،بیشتر بر اساس  عنصر مورد نظز آنان شکل گرفته  است. برخی «سرزمین مشترک» و «تاریخ مشترک» و «زبان مشترک» را در این مورد اصل می دانند بعنوان مثال زبان فارسی بیان کننده هویت مشترک مردم در آسیای غربی و شبه قاره هند است؛ ولی برخی بر «ساختار سیاسی مشترک» و جامعه ی مدنی تکیه می کند.« مسلم اینکه هویت پدیده ای است مرکب از همه ی این عناصر به اضافه ی دیگر عناصر فرهنگی مشترک مانند هنرها و آداب و سنن»(صلاح،۴۰:۱۳۸۲).

می توان  چنین نتیجه گرفت که هویت پدیده ای است مرکب از همه ی عناصر دینی، فرهنگی و تمدنی که روح جمعی ،تبدیل و پیوند ایجاد می کند،به گونه ای که موجب تباین جوامع انسانی از یکدیگر می شود. در این نکته نیز تردیدی وجود ندارد که«هویت یک ملت در درجه ی نخست،موضوعی در قلمرو جغرافیای سیاسی است و مربوط به چگونگی پیدایش و بقای یک ملت و بخش پر اهمیتی از موجودیت روحانی بشر شمرده می شود و نیز چنین است احساس تعلق داشتن به یک محیط جغرافیایی ویژه و نیاز به شناخته شدن با ویژگی های محیطی و فرهنگی آن محیط جغرافیایی ویژه بعنوان مثال مردمی که در خاورمیانه وشمال آفریقا زندگی می کنند هویّت ملّی مشترک دارند و مردهای سیاسی بطور مصنوعی آنها را از هم جدا کرده اند.

به این ترتیب،یک کشور و یک ملت هنگامی حیات دارد و می تواند اظهار وجود کند،که شخصیتی مستقل و قائم به ذات و ریشه در فرهنگی اصیل و انسانی داشته باشد؛نهاد های مراقبت از آن فرهنگ اصیل را حفظ کند؛ در مواجهه ی با فرهنگ ها به صورت انفعالی برخورد نکند؛ پویایی را بر تقلید صرف مقدم بدارد و فرهنگ خویش را بشناسد و بشناساند. به نظربرخی از فلاسفه،هویت انسانی را دو چیز می سازد:نخست رابطه ی او با دیگران که نوعی رابطه ی گفتمانی است،مانند رابطه در تعاملات زبانی و دوم رابطه ی انسان با خودش،یعنی رابطه ای که او با مفهوم زندگی سعادتمندانه نزد خود دارد.

انقلاب اسلامی؛احیای هویت اسلامی

 

یکی از مسائل بسیار تلخ و تاسف بار در تاریخ اسلام و مسلمانان انزوا و عزلت اسلام و تشیع بوده است. دین ستیزی مخصوصاً ستیز با دین اسلام و مذهب تشیع در زوال تاریخ اسلام،از سوی دشمنان آن به عنوان یک سیاست محوری و حرکت جدّی دنبال شده است متاسفانه تلاش گسترده دشمنان در جهت انزوای اسلام و تشیع از صحنه زندگی سیاسی به نتیجه رسیده بود.

و این به خاطر آگاهی کامل دشمن از قدرت مقاومت شیعیان در طول تاریخ و تداوم نهضت ها و حرکت های شیعی است. ستیز با اسلام و تشیع مخصوص و محدود به قلمرو کشور ایران نبوده است،،زیرادین اسلام و مذهب تشیع،جهانی بوده و پیروان آن در سراسر قلمرو اسلام از جمله در عربستان، بحرین، یمن، مصر، قفقاز، عراق، آسیای مرکزی و… زندگی می کنند.

تا قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران،اسلام و تشیع نه تنها حضوری موثر در عرصه حکومت نداشت،بلکه بسیاری از ابعاد و احکام آن نیز مطرود و منزوی شده بود.

هر چند گاه جلوه هایی از ظهور و بروز اسلام وجود داشت، اما این موارد بسیار محدود و ناچیز بود.اسلام و قوانین و احکام گسترده و همه جانبه آن حتی در بین خود مسلمانان صرفاً در برخی از امور جزئی زندگی آنان حضور و نقش داشت و به عنوان موضوعی فرعی،و محدود به عبادات فردی و آداب و رسوم مذهبی بود.

دین ستیزی و به انزوا کشیدن اسلام و تشیع در همه نقاط دنیا در دستور کار دشمنان آزادی و عدالت قرار داشته است در کشور ایران این سیاست به صورت فزاینده ای از سوی رژیم گذشته پیگیری می شد.

تلاش در جهت حذف اسلام از همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی مردم مسلمان ایران،اسلام زدائی قوانین و مقررات کشور،سپردن پست های کلیدی حکومت به دست سرسپردگان به اجانب،ترویج بهائیت،حذف آموزه های اسلام از متون درسی مدارس و دانشگاه ها،به تمسخر گرفتن معارف و احکام اسلامی،حذف اسلام از صحنه زندگی اجتماعی ترویج باستان گرائی و سرگرم ساختن جوانان به افسانه ها و اساطیر تغییر مبدا تاریخ کشور و از جمله تهدیدات غرب برای مردم ایران در این دوره بوده است.

پیروزی انقلاب اسلامی ایران نه تنها در داخل کشور به این روند خطرناک پایان داد،بلکه اضافه بر آن موجب احیاء عظمت تشیع در جهان امروز گردید. آثار احیاء مجدد اسلام و تشیع محدود به ایران نیست،بلکه جنبه جهانی داشته است و در سراسر گیتی برای اسلام و تشیع،عزّت و افتخار آفریده شد بگونه ای که فرآیند بیداری اسلامی به کشور های اسلامی گسترش پیدا کرد بگونه ای که حرکت های متعددی در جهان بوجود آمد که همه خود رابه اسلام تشکیل مجمع جهانی اهل بیت موجب معرفی هر چه بیشتر مذهب تشیع  به سایر مسلمانان گردید.

در این مورد آیت الله فاضل لنکرانی می گوید:

بزرگ ترین دستاورد انقلاب این بود که امام (ره) شیعه را برای

اولین بار به دنیا معرفی کرد و تا آن زمان شیعه به دنیا معرفی نشده

بود. شاید صدی نود دنیا از مذهبی و مکتبی به نام تشیع اطلاعی

نداشتند ولی این انقلاب ،سبب شد که مساله تشیع در همه دنیا

مطرح شود. [۲]

براستی انقلاب اسلامی ایران موجب  احیاء مجدد اسلام در سراسر جهان شد. امام خمینی(ره) در یکی از سخنرانی های خویش  در سال ۱۳۶۱ گفت:

آنچه ما به دست آوردیم این است که ما اسلام را در این جا زنده کردیم.

پیش تر اسمی از اسلام بود و لیکن اسلام اصلش نبود؛یعنی اصلش دعوا

با اسلام بود،می خواستند اسلام زدایی کنند.(موسوی خمینی،۱۷۰:۱۳۸۱).

زنده شدن هویت اسلامی یکی از مهم ترین دستاورد های انقلاب اسلامی بوده است. اهمیت این دستاورد به حدی است که رهبر معظم انقلاب آن را یکی از دو کار بزرگ انقلاب معرفی کرده اند:

انقلاب اسلامی در حقیقت دو کار بزرگ را انجام داده است.که یکی تشکیل نظام اسلامی و دیگری زنده کردن هویت

اسلامی دردنیاست.[۳]

این دستاورد جهانی،واقعیتی است که مورد تاکید بسیاری از شخصیت های انقلابی و سیاسی دیگر نیز قرار گرفته است و ما صرفاً به چند مورد آن اشاره می کنیم.

احمد بن بلا نخستین نخست وزیر الجزایر پس از انقلاب این کشور در این مورد چنین می گوید:

انقلاب اسلامی ایران حیثیت اسلامی را به ما بازگرداند…ملل عرب باید زنده شدن اسلام

رادر قرن بیستم مدیون انقلاب اسلامی ایران باشند. اسلامی که دنیای عرب را به اجبار

دگرگون خواهد ساخت… امروز آوای نهضت خمینی در دور افتاده ترین نقاط جهان اسلام

به گوش می رسد.در دور افتاده ترین  قبایل آفریقا سخن از روحی تازه است که انقلاب

ایران در قرن بیستم به اسلام داده است(کدیور،۱۲۳:۱۳۷۴).

دکتر کلیم صدیقی،رهبر مسلمانان انگلیس می گوید:

ما می توانیم با صراحت چنین اظهار کنیم که دوره زمانی میان حکومت

حضرت علی(ع) و انقلاب اسلامی در واقع دوره  گمراهی وانحراف اسلام

بوده است که اکنون با رهبری امام خمینی (ره) به اسلام رو آورده ایم.[۴]

پروفسور کارستن کوپله،یکی از خاورشناسان و ایران شناسان غربی می گوید:

انقلاب اسلامی و رهبر آن خمینی که بسیاری از مسلمانان مقیم خارج…

را در مسیر بازیابی هویت اسلامی خویش قرار داد،بدون تردید آغاز گر

جنبش تجدید حیات اسلام است که اثر گذاری فراملیتی داشته است.[۵]

در مورد نقش انقلاب اسلامی در گسترش تشیّع در جهان،فرانسو تو آل فرانسوی می نویسد:

انقلاب اسلامی ایران باعث ظهور مجدد تشیّع گردید و امروز

در صحنه روابط بین الملل،شیعیان یک بازیگر اصلی می باشند که

قدرت آنان ریشه در اندیشه«مهدویت» آنان دارد. (تو آل،۷۰:۱۳۸۴).

به باور میشل فوکو،انقلاب اسلامی ایران با اعتقاد ایرانیان به امام زمان(ع) شکل یافته است. از این رو شیعه پژوهشی تحت تاثیر انقلاب سلامی در غرب به شدت توسعه یافت. به عنوان نمونه دانشگاه های بریستول و منچستر انگستان،دانشگاه پرینستون آمریکا و مک گیل کانادا مراکز شیعه شناسی را راه اندازی نموده اند.

بنابراین انقلاب اسلامی با احیای «اسلام» در کشور های مسلمان نشین و رشد هویت اسلامی موجب شد پژوهش درباره این آیین الهی به دلایل سیاسی در اروپا،آمریکا،آسیا ،آفریقا و استرالیا گسترش یابد. به تعبیر کلینتون،رئیس جمهور اسبق آمریکا،آهنگ رشد و گسترش دین اسلام در آمریکا سریع تر از دیگر ادیان است.[۶]

روند اسلام خواهی در همه کشور های اروپایی به عنوان موضوعی بسیار مهم کانون بحث و بررسی محافل علمی،سیاسی و فرهنگی اروپا قرار گرفته است.

اثرات انقلاب اسلامی بر مسلمانان جنوب شرقی آسیا

در بررسی تأثیرات انقلاب اسلامی بر مسلمانان جنوب‌شرقی آسیا، لازم است عوامل و شرایط زیر را مد نشر قرار داد:

  1. بلاد اسلامی و مسلمانان جنوب‌شرقی آسیا، دورافتاده‌ترین منطقه نسبت به کانون اسلام در خاورمیانه می‌باشند. در حالی که بین دنیای اسلام در آفریقا، خاورمیانه و مرکز آسیا یک پیوستگی جغرافیایی و سرزمینی وجود دارد که از قدیم، مبادلات و ارتباطات آن‌ها را تسهیل می‌کرد. جنوب‌شرقی آسیا با سرزمین اصلی اسلام، پیوستگی زمین نداشته و دو اقیانوس‌ها بین آن‌ها فاصله انداخته‌اند.
  2. ورود تدریجی اسلام به جنوب‌شرقی آسیا، از طریق مبادلات فرهنگی و تجاری بود. در حالی که سرزمین‌های اصلی اسلامی در سده اوّل هجری فتح شده و دین و دولت از ابتدا با هم عجین بوده‌اند، جنوب‌شرقی آسیا عمدتاً به وسیله‌ی تجار مسلمان و مبلغان اسلامی، به اسلام جذب شده‌اند. لذا اسلام جزو فرهنگ و هویت فردی و اجتماعی این مردم شده و آن را با دنیا و تجارت و اقتصاد وفاق داده‌اند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران غرب نگران سرایت انقلاب اسلامی به کشور های مالائی زبان بویژه اندونزی بود و دست به نوسازی وسیعی در مالزی زد.
  3. با چنین زمینه‌هایی می‌توان رشد و توسعه‌ی اقتصاد چشمگیر آن‌ها در دودهه‌ی اخیر را مورد توجه قرار داد و توجیه نمود.هر چند مجموعه‌ی کشورهای جنوب‌شرقی آسیا طی این دو دهه پیشتاز رشد شتابان بعضاً با بیش از ۱۰% بوده‌اند.

مالزی در بین کل کشورهای اسلامی در رسیدن به توسعه‌ی پیشاهنگ و نمونه بوده است. این امر فرصت‌ها و تهدیدهای متعارضی برای رشد اسلام‌گرایی و اثرپذیری از انقلاب اسلامی ایجاد می‌کند که باید عمیقاً مد نظر قرار گیرد. رشد اقتصادی می‌تواند مانعی برای بسط اسلام‌گرایی باشد؛ چرا که مردم با برخوردار شدن از مواهب آن، ضمن حفظ ظواهر و شعائر اسلامی، انگیزه‌ای برای جذب شدید اسلام و تحولات انقلابی نخواهند داشت. اما رشد اقتصادی می‌تواند زمینه و فرصتی برای رشد اسلام گرایی و پذیرش تحولات اجتماعی و سیاسی جدید باشد. در صورتی که توسعه‌ی اقتصادی مطالبات و انتظارات مردم را بالا برده، به همراه خود مظاهر و مفاسد غربی و ضد اسلامی را ترویج نموده بعضاً با رکودها و بحران‌های شدید اقتصادی و پولی همراه شود.

  1. رشد مستمر و بالای اقتصادی آسیای جنوب‌شرقی، موجب افزایش مصرف نفت شده و کشورهای مسلمان نفت‌خیز خاورمیانه برای دهه‌های آتی به بازارهای نفتی این منطقه چشم دارند. بنابراین زمینه‌های هم‌گرایی اقتصادی خاورمیانه و آسیای‌جنوب‌شرقی فراهم می‌شود و کالاهای آن منطقه نیز در حال باز کردن مسیر خود در بازارهای خاورمیانه هستند. این مقوله نیز فرصت‌ها و تهدیدهایی برای رشد اسلام‌گرایی و تأثیر انقلاب اسلامی ایجاد خواهد کرد. نیازهای اقتصادی می‌تواند موجب بسط روابط رسمی و دولتی شده و در نتیجه امکان فعالیت‌های تبلیغی و فرهنگی عناصر اسلامی و انقلابی را محدود کند. در عین حال بسط روابط تجاری و اقتصادی می‌تواند محملی برای انتقال اندیشه های نوین اسلامی را فراهم کند. و این امر با توجه به سابقه‌ی ورود اسلام به جنوب‌شرقی آسیا از طریق تجارت قابل توجه است.
  2. مسلمانان جنوب‌شرقی آسیا علاوه‌بر غربت جغرافیایی، از نظر قومی، زبانی و فرهنگی نیز نسبت به دنیای اصلی اسلام غریب هستند.
  3. در اکثر بلاد اسلامی، جمعیت‌ها و اقلیت‌هایی از شیعیان وجود دارند که نقش قابل توجهی در اثرپذیری کشورشان از انقلاب اسلامی ایفا می‌کنند. در حالی که در جنوب شرقی آسیا این پدیده بسیار کمتر وجود دارد. در عین حال موازات تشدید بازتاب‌های انقلاب اسلامی در آن کشورها، تبلیغات ضد شیعی بوسیله دولت عربستان سعودی توسعه و تشدید شده تا، دامنه‌ی اثربخشی انقلاب اسلامی را محدود کنند.
  4. مهم‌ترین تأثیر انقلاب اسلامی در مسلمانان این منطقه آن است که این مردم هرچه بیش‌تر به نقش وحدت‌آفرین و هویت‌ساز اسلام توجه کنند و مقوله‌ی بیداری اسلامی نیز در این بلاد آشکار شده است (حشمت‌زاده، ۱۳۸۷: ۲۶۸-۲۶۶با تلخیص).

 

تحولات جامعه‌ی شیعه‌ی مالزی بعد از انقلاب اسلامی

گرچه شیعیان اندکی در مالزی زندگی می‌کنند، اما اتکای انقلاب اسلامی به آموزه‌های تشیع، بازتاب‌های خاصی در مسلمانان آن کشور داشته است؛ به طوری که انظار را به خود جلب نموده است. این امر سبب شده که از سوی برخی از دستجات سیاسی، عکس‌العمل‌های محسوسی برای جلوگیری از توسعه‌ی اندیشه تشیع صورت گیرد. این وقایع را ماهنامه‌ی جهان اسلام که به حزب اسلامی «پاس» تعلق دارد در مورخ ژوئن ۱۹۹۳ با قلم شخصی به نام «علی‌الاخیار» مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. عنوان مقاله چنین است «بگذارید شیعه توسعه یابد». آقای اخیار می‌نویسد:

از هنگام پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹ شیعه تبدیل به یک موضوع بین المللی گردیده است و این مسأله هنوز ادامه دارد. و غربی‌ها با حمایت آمریکایی‌ها و یهودی‌ها این مسأله را بررسی می‌کنند. تبلیغات علیه شیعه متأسفانه باعث ایجاد تنفر نسبت به این مذهب که در ایران و عراق اکثریت دارد شده است.

تنفر نسبت به شیعه در مالزی نیز دیده می‌شود. فعالیت‌های ضد شیعی توسط چهره‌های ویژه ای صورت می گیرد. و مذهب تشیّع را انحرافی قلمداد می کنند.

دکتر عبدالرحمن عثمان معاون وزیر در دفتر نخست‌وزیری از کسانی است که بعنوان دشمن شیعه شناخته می شود و در واقع وی عمل نمودن به این مذهب را در مالزی ممنوع نمود. ولی علی‌رغم این که اخیراً همراه دکتر ماهاتیر از ایران دیدار کرد، ولی اقدامات وی علیه شیعه هنوز وجود دارد. چندین دانشگاه که دارای دانشجویان شیعه بوده‌اند تحت بازرسی قرار گرفته‌اند آن‌ها که در ارتباط با این مذهب هستند مورد آزار قرار گرفته و تنبیه و بعضاً از دانشگاه اخراج کردند … تلاش برای شکنجه شیعیان و خوار گرداندن تشیع یکی از توطئه‌های صهیونیستی می‌باشد.

چند کتاب از جمله کتاب «در بین شیعه و سنی» به طور قاچاق وارد مالزی شده‌اند که تصور غلطی از تشیع ارائه می‌دهند. بسیاری از نویسندگان، که علیه تشیع مقاله می نویسند و دشمن خود را نسبت به امامت پنهان نمی کنند ظاهراً عربستان سعودی در راه مبارزه با امامت مبالغ هنگفتی را خرج کرده و می کند.

در مالزی تبلیغات ضد شیعه از ۱۴ سال قبل تاکنون همچنان ادامه داشته و مسلمانان را تشویق به توهین به شیعیان می کنند و از هر گونه اذیت و آزار شیعیان خودداری نمی نمایند. علی‌رغم این تبلیغات طولانی، علاقه مردم مالزی به شیعیان از بین نرفته است. آنها از خود می پرسند چرا باید شیعیان اذیت و آزار نمود؟

یکی از نتایج انقلاب اسلامی، اعتلای نام تشیع و توسعه‌ی نفوذ آن به عنوان یک مکتب اجتماعی و سیاسی در بین مسلمانان بوده است. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و مقاومت چهل ساله آن این اندیشه را در میان سایر مسلمانان تقویت کرده است که تشیع به اسلام ناب محمدی نزدیک است و به همین دلیل مورد نصرت الهی واقع شده است.

 

ابزارهای تأثیرگذار انقلاب اسلامی

یکی از ابزارهای اثرگذار انقلاب اسلامی، ترویج اسلام در قالب سمینارها و استفاده از ظرفیت مراسم حج بوده است که سازمان‌های مختلف ایرانی از آن‌ها برای ارتباط با مسلمانان جهان استفاده کرده‌اند.

در طی اولین سمینار حج که به همت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهر دهلی بر پا شده بود، با یحیی عثمان رئیس هیأت مالزیایی در رابطه با وضع مسلمانان مالزی، اثرات انقلاب اسلامی، نتایج سمینار حج گفتگو شد. یحیی عثمان رئیس حزب اسلامی مالزی است در اساسنامه‌ی این حزب آمده است که جمعیت ما فقط مطابق شریعت و منابع اسلام (کتاب، سنت، اجماع و قیاس) عمل میکند و هدف ما پیاده شده قوانین اسلام است. به همین منظور ما دستورات دینی را انتشار می‌دهیم و مردم را جلب خود می‌کنیم و احکام دینی را برایشان شرح داده و مقصود شریعت را برای آن‌ها روشن می‌نماییم. ما برای این مقصود، در روزنامه‌ها و مجلات مقاله می‌نویسیم: کتاب چاپ می‌کنیم؛ برای دانش‌آموزان و دانشجویان سخنرانی کرده و با علما و دانشمندان جلسات برگزار می‌کنیم و اخیراً تغییری در جوانان رخ داده و آن‌ها که قبلاً مسکو و واشنگتن را قبله آمال خود قرار داده بودند، به سوی اسلام روی آورده و در کنفرانس‌ها و سخنرانی‌های اساتید مسلمان شرکت فعال می‌نمایند. [۷]

مطالعات نشان می‌دهد انقلاب اسلامی در واقع سبب تشدید و توسعه‌ی اسلام‌گرایی در آسیای جنوب شرقی شد و اسلام به عنوان یک مکتب اجتماعی و سیاسی هر چه بیش‌تر اذهان و انظار را به خود جلب کرده است. همچنین شیوه‌های مبارزاتی انقلاب به شکل‌های گوناگون مورد توجه و تقلید پاره‌ای از گروهها قرار گرفته و جنبه‌های سیاسی و مبارزاتی آن برجستگی خاصی پیدا کرده است.

«رابین رایت» در کتاب «شیعیان مبارزان راه خدا» این واقعیّت را چنین شرح می‌دهد:

در سال‌های دهه‌ی هشتاد، قدرت اجتماعی اسلام در جنوب‌شرقی آسیا یک فاکتور مهم سیاسی به حساب آمد. قائم مقام وزارت امور خارجه‌ی مالزی اظهار داشت که حزب اسلامی آن کشور از افراطیونی تشکیل شده است که با گروه‌هایی دیگر ارتباط دارند. و نخست‌وزیر این کشور گفت ما می‌دانیم که بعضی اتباع اندونزی در ایران بوده‌اند و ما فکر می‌کنیم که آن‌ها افکار انقلابی خود را از آن‌جا گرفته‌اند. مأموران دولتی در این فکر بودند که یک کنترل قانونی بر روی فروش و استفاده از نوارها و محتویات مذهبی اعمال کنند. رشد و تأثیر این جنبش در لباس‌ها و در وضع خیابان‌ها هم به چشم می‌خورد. روز به روز تعداد بیش‌تری از زن‌ها، حجاب اسلامی را رعایت می‌کنند و در یک شعبه غذاهای مک‌دونالد در کوالالامپور نوشته‌های روی یک تابلو به مسلمانان اطمینان داده که هر چه در آن‌جا به فروش می‌رسد «حلال با تضمین» است و با دستورات ذبح اسلامی مطابقت دارد (رایت، ۱۳۷۲: ۱۷۳).

انقلاب اسلامی ایران برای مسلمانان جنوب‌شرقی آسیا پس از گذشت سال‌های اولیه، بیش از آن که به عنوان الگوی سیاسی و قابل تکرار مطرح باشد، به مثابه‌ی منبعی الهام‌بخش تلقی گردیده و موجب تجدید حیات اسلامی در این جوامع شد. برخی از جلوه‌های اجتماعی این فرایند را به ویژه در مالزی می‌توان چنین برشمرد.

  1. رفتار مذهبی؛ گرایش بیش‌‌تر زنان به حفظ حجاب، و رعایت عفّت و پاکدامنی و افزایش اقبال عمومی نسبت به فرائض دینی مثل برگزاری نماز جماعت و جلسات قرائت قرآن
  2. افزایش حساسیت‌های اسلامی؛ گرایش به استفاده از نام‌ها و عناوین اسلامی برای اشخاص و مؤسسات.
  3. حمایت دینی؛ حمایت از فتوای امام(ره) در مورد سلمان رشدی، مخالفت با ورود و نمایش فیلم فهرست شیندلر به دلیل استفاده از تبلیغات نژاد پرستانه و صهیونیستی(!۳۷۳).
  4. مطالبات سیاسی؛ افزایش تقاضا برای اسلامی‌تر شدن قوانین و شئون جامعه و وادار نمودن دولت به واکنش‌های مثبت و اقناعی
  5. مشارکت بین‌المللی؛ تقویت احساسی تعلق به امت اسلامی و ابراز حساسیت نسبت به تحولات جهان اسلام
  6. مؤسسات مذهبی؛ افزایش تعداد مساجد، مدارس و بیمارستان‌های اسلامی.
  7. تغییر گفتمان اسلامی؛ ترجمه و انتشار آثار امام خمینی(ره) و دیگر متفکران اسلامی مثل مطهری و شهید شریعتی و … (اسماعیل‌نیا، ۱۳۷۷: ۱۶).

 

نتیجه‌گیری

گذشت بیش از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، عملا هویت اسلامی در کانون توجه جهانیان قرار گرفته است. انقلاب اسلامی نمودی از بازگشت مسلمانان به هویت اصیل اسلامی خویش بوده است. چنین هویتی در صدر اسلام و با محوریت پیامبر گرامی اسلام (ص) و دعوت او که در کتاب، سنت و اهل بیت (ع ) او، بازتاب و تداوم یافت، شکل گرفت. در طول تاریخ اسلام چالشهای گوناگونی در برابر هویت اسلامی شکل گرفت. هر چند فرهنگ و تمدن اسلامی هرگز در برابر این چالشها دچار بحران جدی نگردید، اما چالش مواجه مسلمانان با استعمار غرب و چهره فکری و تمدنی آن سبب گردید تا برخی از فرهیختگان جهان اسلام شیفته غرب گشته و هویت اسلامی مردم مسلمان را به فراموشی بسپارند. سالها تلاش غرب و غربزدگان داخلی جهان اسلام نتوانست تغییری در هویت اصیل و اسلامی مردم مسلمان ایجاد نماید و در نتیجه سالها تلاش و مجاهدت مصلحان برای احیای اسلام و تمدن اسلامی، در نهایت با رهبری امام خمینی ره در انقلاب اسلامی ایران به ثمر نشست و در برابر سیطره فرهنگ و هویت غربی هویت اسلامی خود را بازیافت.پیروزی انقلاب اسلامی عملا زمینه ساز احیای هویت اسلامی در دیگر نقاط جهان اسلام گردید و از این حیث شاهد شیوع و گسترش حرکت اسلامگرایی در جهان بوده­ایم.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس حکومت جمهوری اسلامی در ایران مقامات دولت مالزی ضمن شناسایی جمهوری اسلامی ایران، تمایل خود را نسبت به گسترش روابط دو جانبه اظهار داشتند. گسترش روابط میان دو کشور باعث گسترش فرهنگ شیعی در میان مردم مالزی و احیای آداب و سنن اسلامی در میان آنان گردید. انقلاب اسلامی ایران توانست به عنوان الگویی برتر در بیداری و تحولات شیعیان در جنوب‌شرق آسیا شناخته شود.

درکشور مالزی بدلیل وجود جامعه کثرت گرای مذهبی، جنبش های احیای اسلام تا حدودی فعال هستند و همزمان با انقلاب اسلامی، جنبش تجدید حیات اسلام در این منطقه نیز در حال شتاب گرفتن بود و مسلمانان؛ اعم از آنکه در کشورشان اقلیت یا اکثریت بوده اند، نسبت به هویت خود آگاه تر شده بودند. به همین دلیل بر اساس نظر شمار بسیاری از ناظران در مالزی و اندونزی، اجماع عمومی بر این است که انقلاب ایران تاثیر مهمی در این کشورها داشته است.
فهرست منابع و مآخذ

– آتوآل،فرانسو(۱۳۸۴)؛ژئوپلتیک شیعه،ترجمه ی کتایون باصر،تهران:ویستار

– اسماعیل‌نیا، محمد، مسلمانان جنوب شرقی آسیا و انقلاب اسلامی، اطلاعات، ۱۴/۴/۱۳۷۷

– حشمت‌زاده، محمدباقر (۱۳۸۷)؛ تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، چاپ سوم

– رایت، رابین (۱۳۷۲)؛ شیعیان مبارزان راه خدا، (ترجمه: علی اندیشه)، نشر قومس، چاپ اول

–  ریکلفس، ام.سی (۱۳۷۰)؛ تاریخ جدید اندونزی، (ترجمه: عبدالعظیم هاشمی‌نیک)، وزارت امور خارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، چاپ اول

– سند شماره ۲۹۷۰، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، سفارت ایران در کوالالامپور، ۱۳۷۲

– کدیور،جمیله(۱۳۷۴)؛رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا،تهران:اطلاعات؛

– کنت‌ول‌اسمیت، ویلبرد (۱۳۵۵)؛ اسلام در جهان امروز، (ترجمه: حسینعلی هروی)، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول

– گلی زواره، غلامرضا (۱۳۸۵)؛ جغرافیای جهان اسلام: آشنایی یا کشورهای اسلامی و قلمرو اقلیت‌های مسلمان، قم، مرکز انتشارات مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی، چاپ اول

– محجوب، محمد و یاوری، فرامرز (۱۳۶۲)؛ گیتاشناسی کشورها، تهران، مؤسسه‌ی گیتاشناسی، چاپ اول

– محمدی اصفهانی، محمدکاظم (۱۳۷۰)؛ در قلمرو زردهای سبز (یادداشت‌های سفر مالزی و سنگاپور)، تهران، انتشارات صحف، چاپ اول – هوکر، ام.‌بی (۱۳۷۱). اسلام در جنوب‌شرقی آسیا، (ترجمه: محمدمهدی حیدرپور)، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول

– مسائلی، محمود (۱۳۷۲)؛ مالزی، وزارت امور خارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، چاپ اول

– موسوی خمینی،سید روح الله(امام)(۱۳۷۸)؛صحیفه امام،تهران:موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

 مقالات ،نشریات ،روزنامه ها

– صلاح،مهدی(۱۳۸۲)؛«هویت ایرانی»،فصلنامه ی مطلعات ملی،سال چهارم،شماره ی ۲،ص۴۱

– پیام انقلاب، شهریور۱۳۶۱،ش۶۲

– ماهنامه کیهان فرهنگی،مهر ۱۳۷۲،شماره۱۰۳

– مجله حوزه ،مهر و آبان ۱۳۷۲،شماره۵۸

–  روزنامه جمهوری اسلامی،۱۶شهریور ماه ۱۳۷۸،ص۱۱

 

 

نویسنده: ساره جمالی زواره

[۲] . روزنامه جمهوری اسلامی،۱۶شهریور ماه ۱۳۷۸،ص۱۱

[۳] .خظبه نماز جمعه تهران،۲۰ بهمن ماه ۱۳۷۴

[۴]. ماهنامه کیهان فرهنگی،مهر ۱۳۷۲،شماره۱۰۳،ص۶

[۵] . مجله حوزه ،مهر و آبان ۱۳۷۲،شماره۵۸،ص۹۴

[۶] .روزنامه جمهوری اسلامی،۱۶ بهمن ماه ۱۳۷۴،ص۸

[۷] – پیام انقلاب، ش ۶۲، ۶/۶/۱۳۶۱، ص۴۳

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.