[اشاره: قسمت دوّم میزگرد بررسی مسائل سیاسی و اجتماعی در آمریکا با شرکت علی اکبر اشعری، فوآد ایزدی، حسین رویوران، سعد الله زارعی، محمد حسن زورق، نادر طالب زاده، احمد کاظم زاده و ابراهیم متقی را در ذیل مطالعه می فرمائید]
رویوران: در جامعهشناسی سیاسی ذیل مبحث تغییرات اجتماعی چند مسئله مطرح هست. یکی از آنها انقلاب است که به معنی تغییرات بنیادین است. دوم رفرم به عنوان اصلاح جزئی است و سوم شورش اجتماعی است. کودتا هم یک نوع تغییر در راس قدرت سیاسی است. اگر بخواهیم آنچه در آمریکا میگذرد را تعریف کنیم به نظرم باید بین دو مقوله بحث کنیم. یکی تحت عنوان شورش و دیگری بحث انقلاب! ویژگیهای شورش این است که یک حرکت انفعالی است. با خشم و عصبانیت همراه است و در نتیجه تخریب و ویرانی به همراه دارد.آن کوتاهاست. در حالی که انقلاب اساساً با شورش فرق میکند. انقلاب خواهان تغییرات ایدئولوژیک و تغییرات بنیادین است. دامنۀ تغییرات بسیار گستردهاست. اگر ما با این تعریف به حوادث آمریکا نگاه کنیم می بینیم آن میزانی که انفعالی و تخریبی بوده خیلی محدود بود. البته روزهای اول تخریب بود ولی جمع شد. ۹۵درصد آن اعتراضات اتفاقا عقلانی است ولی خواهان تغیرات بنیادین. تظاهرات مسالمتآمیز است و کسی که خشونت ایجاد میکند پلیس و نیروهای دولتی هستند. نکتۀ دومی که در آن هست این است که در پی تعریف ارزشهای جدید است. آقای دکتر زورق به ایجاد یک ارتباط بین جنبش مخالف وال استریت و جنبش فعلی اشاره کردند. من تصور میکنم تغییر نمادها و تلاش برای یافتن ارزشهای جدید جزء ویژگیهای بسیار مهم است که درآمریکا اتفاق افتادهاست. این که این مجسمه نباید باشد، بود و نبود فیزیکی آن در یک فرآیند اجتماعی تأثیر ندارد اما در ابعاد فکری آن تأثیر دارد. به همین دلیل ما میبینیم تغییر اسم پادگان خیلی مهم نیست اما مردم آمریکا تأکید میکنند که باید اتفاق بیفتد.
مطرح کردن عدالت در حرکت فعلی به عنوان یک هدف غایی در ابعاد اجتماعی و اقتصادی و سیاسی به گونهای مکمل جنبش وال استریت است که به صورت ناتمام تا حدودی سرکوب شد. الآن بحث درامد و طرح مقولههای اقتصادی و بحث بیماری کرونا و این که چرا در بین سیاهان بیشتر از بقیۀ است. چرا زیرساختهای این بخش اجتماعی متفاوتتر از بقیۀ است، همۀ اینها نشان میدهد که جامعه بر اساس جامعیت فکر کرده و عدالت را در ابعاد مختلف مطرح میکند. به همین دلیل من تصور میکنم اتفاقی که در آمریکا افتاده قطعاً از یک شورش بالاتر و از یک انقلاب کمتر است. ولی فعلاً یک فرآیند مستمر است که سعی میکند تغییراتی اساسی در داخل ایجاد کند.
من میخواهم از این فرصت استفاده کنم و گریزی هم به تصمیم امروز چین بزنم. در آمریکا مقدسترین مسئله برای سرمایه داران آمریکائی، دلار است. هیچ چیز از دلار برای آنها بیشتر مقدس نیست. تاکنون آمریکا در دنیا به احدی اجازه نمیداد که به دلار توهین کند. تصمیم قطعی که برای حذف دلار از معاملات چین گرفته شده بر اساس یک جمع بندی است که تغییراتی در آمریکا در جریان است که چین میتواند تصمیمی بگیرد که عملاً بیشترین توهین به مقدسترین نماد اقتصادی و سلطه جهانی آمریکا باشد. این نشان میدهد نه تنها ما تصور میکنیم آنچه در آمریکا می گذرد چیزی فراتر از موج اعتراض و شورش است دیگران هم تصوراتی فراتر از شورش از تحولات آمریکا را دارند.
کاظمزاده: بنده کمی به عقبتر برمیگردم و مسئله را مطرح میکنم. شاید در کشور ما اتفاقات آمریکا بیشتر از منظر فرصت دیده میشود. کلاً منکر این نیستم ولی در کنار آن با توجه به عقبۀ تحولات مشابهی که در ۲۰۰۹ روی داد روی این مسئله تأکید دارم که مقداری تهدیدها را هم ببینیم.
در ۲۰۰۹ بحرانی که از مسئله مسکن در آمریکا شروع شد به شکلگیری جنبش وال استریت یا ۹۹درصدیها انجامید. اواخر دورۀ بوش بود. انتخابات مثل الآن وضعیت حساسی پیدا کرده بود. در نهایت همین تحولات از آمریکا شروع و به اروپا کشیده شد. در آن زمان در اروپا بیشتر از الآن بازتاب پیدا کرد. اتفاقا جنبشهایی که شکل گرفت گستردهتر از الآن بود. تا اینجای کار برای ما یک نوع فرصت بود. اما با اتفاقی که از تونس آغاز شد انگار ورق سریع برگشت. مرکز تحولات به نوعی از غرب کشیده شد به آن چیزی که آقای دکتر زارعی به قلب جهان اسلام تعبیر کردند و بازی دومینو شروع شد. حکومتها یکی بعد از دیگری سرنگون شدند و ترکشهای این ماجرا همچنان ادامه دارد. بخصوص برای محور مقاومت هزینههای سنگینی ایجاد کرد، چه به صورت تروریزم تکفیری و چه به صورت جنگ در سوریه و ماجراهایی که طی شد. الآن بحث این است که آیا با پیشزمینههایی وجود دارد که ممکن است اتفاقاتی که در آمریکا شکل گرفته دوباره تکرار شود و فرصتها خدای ناکرده به تهدید ها تبدیل شود. من چرا این حرف را میزنم؟ به خاطر این که ما میدانیم در آمریکا شکافها ساختاری موجود هستند. از قبل در آمریکا وجود داشته و هر از گاهی این شکافها دهان باز میکند. الآن چیزی که باعث فعالیت شکافها و شکلگیری این جنبش شد بخشی از پسلرزههای کرونا بود که بر روی اقشار آسیبپذیر و به قول آقای دکتر زارعی محرومین و بخصوص سیاهپوستان ایجاد کرد. آمریکا در حال حاضر بزرگترین میزان کشته را از کرونا دادهاست. با وجود این که سیاهپوستان ۱۳درصد هستند ولی آماری که از تلفات انسانی کرونا داده شد خیلی بیشتر از جمعیت اینها هست. بیشترین بار بیکاری بر دوش سیاهان سنگینی کرد. در این فضا بود که جنبش اعتراضی در آمریکا شکل گرفت. خلاصۀ کلام، جنبشی که این دفعه در آمریکا شکل گرفت مبتنی بر هزینهها و پیامدهایی است که بحران کرونا برای آمریکا ایجاد کرد. با توجه به اینکه این بحران جهانی است و در خیلی از کشورها و از جمله در کشور ما هم آثار و تبعاتش را میبینیم که متأسفانه روز به روز هم افزایش پیدا میکند؛ آیا در چنین شرایطی میتوانیم نگران تهدیدهایی باشیم که به نوعی ممکن است در راه باشد؟
با توجه به تجربۀ بحران ۲۰۰۹، بحران مسکن که از آمریکا شروع شد و جنبش وال استریت شکل گرفت ولی با موج خیزشهایی که از تونس شروع شد و به سطح منطقه کشیده شد و جای این دو منطقه عوض شد، در نهایت هنوز هم ما داریم هزینه میپردازیم. چیزی که به خود ما مربوط میشود این است که ما میدانیم تقریباً به تمام معنا خیزی علیه محور مقاومت برداشته شدهاست. پروژه مشغولسازی به شکلی برای ایران استارت خوردهاست. برای محور مقاومت اسلامی درشورای حکام آژانس انرژی اتمی آن رویکرد اتفاق افتاد. امروز تحت فشار آمریکا شورای امنیت تشکیل جلسه داده بود که نمیدانم نتیجۀ آن بیرون آمد یا نیامد. ولی به هر حال این اقدامات شده است. در سوریه قانون سزار کلید خوردهاست. در لبنان ایجاد التهاب تحت عنوان دوگانه گرسنگی و سلاح مقاومت مطرح شدهاست. از آن طرف اسرائیلیها برای اجرای پروژه طرح الحاق خیز برداشتهاند که همۀ اینها برای آنها ایجاد فرصت میکند. از طرف دیگر بحث کاهش قیمت نفت، خیلی از کشورها را با کسری بودجه مواجه کرده که در نتیجه آبستن خیزشهایی شده اند. میخواهم بدانم در فضایی که پروژه جدیدی محور مقاومت شکل گرفتهاست آیا ما میتوانیم به اتفاقی که در آمریکا افتاده خیلی دل خوش کنیم یا این که نه، حواسمان جمع باشد که از جای دیگری مشکل ایجاد نشود؟ من فکر میکنم اگر بتوانیم از این منظر به مسئله نگاه کنیم شاید برای ما خیلی حیاتیتر و مهمتر باشد. من شخصا پاسخ این پرسش ها را نمیدانم ولی حدس میزنم باید از این منظر به مسئله نگاه کنیم. [ادامه دارد]