[اشاره: قسمت سوّم میزگرد بررسی مسائل سیاسی و اجتماعی در آمریکا با شرکت علی اکبر اشعری، فوآد ایزدی، حسین رویوران، سعد الله زارعی، محمد حسن زورق، نادر طالب زاده، احمد کاظم زاده و ابراهیم متقی را در ذیل مطالعه می فرمائید]
طالبزاده: من چند نکته را خدمت شما عرض میکنم. دیشب برنامهای را نگاه میکردم و به این فکر کردم که معنی این مجسمه پایین آوردن در آمریکا چیست؟ آنها که مقداری با آمریکا آشنا هستند میدانند که سابقه نداشتهاست. یک بار سر مجسمۀ رابرت کندی را رنگ پاشیدند و خواستند آن را پایین بکشند. سر این موضوع در یک شهر دانشگاهی در یک ایالت جنوبی به نام ویرجینیا جروبحث شد. بعد دیگر این مسئله تمام شد. پس از آن ما در جنگ ویتنام آتش زدن پرچم را در تظاهرات سربازان از جنگ برگشته داشتیم. در آن زمان بحث سربازگیری بود و الآن سربازان حرفهای و حقوق بگیر هستند. درسی که آمریکا گرفت این بود که دیگر نمیتواند سربازان را با لاتاری انتخاب کند. چون بچههای مردم وارد جنگ میشوند و بعد میفهمند این جنگ چقدر احمقانه، بیرحمانه، غیر عادلانه و غیر منطقی است. در ویتنام اینجوری شد. وقتی برگشتند مدالهای خود را به داخل آتش پرتاب کردند. پرچم آمریکا را آتش زدند. در سال ۱۹۷۴ که جنگ ویتنام تمام شد آن تظاهرات در ویتنام انجام شد ولی تا کنون هیچکس چنین تظاهرات و شورشی که شهرهای اصلی آمریکا را بگیرد ندیده بود. بخصوص این پدیده پایین آوردن مجسمه هارا! امروز دیدم شبکههای خبری با چند نفر از فیلمسازان معتبر و مستندسازان فاخر مصاحبه میکردند. یکی از آنها در سال ۱۹۹۱ مستندی از جنگ داخلی ساخته بود. یکی از آنها آقای کنبرگ بود که سریال پر سروصدا سیویل وار (Civil War) یا جنگ داخلی را ساخته بود. کارهای دیگری هم ساخته که همه معتبر بودند. الآن از او سؤال میکنند، نظر شما در مورد این نوع اعتراض که مجسمههای شخصیتهای طراز اول مملکت پایین کشیده میشوند چیست؟ با دو نفر نویسنده هم صحبت شد. برای اینها خیلی مهم است. در تاریخ آمریکا هیچ وقت سابقه نداشته که مجسمۀ اولین رئیس جمهور را پایین بیاورند. مجسمۀ واشنگتون، کسی که عکسش روی همۀ دلارها هست. یا مجسمۀ کریستف کلمب را پایین بیاورند. در ریچموند که پایتخت ویرجینیا است قرار شد شهرداری تعدادی از مجسمهها را بردارد. برای جنوبیها یعنی از ویرجینیا تا پایین پرچم کنفدرال خیلی معنی دارد. شاید برایشان معتبرتر از پرچم آمریکا باشد. چون به آنها هویت میدهد. این که این پرچم ممنوع شود و در بازیهای فوتبال دیگر دیده نشود و کسی حق ندارد این پرچم را برافراشته کند از یک طرف و از طرف دیگر پایین کشیدن این مجسمهها برای خودشان سؤال است. برای من این سؤال بود که چه شده که آنها به سراغ یک مستند ساز معتبر رفتهاند می پرسند که معنی این پدیده چیست؟ در واقع معنی آن این است که آمریکا فهمیده تاریخی که خودش در کتابها بیان کرده خیلی منحرف است. اینها اصلاً قهرمان نیستند. مردم آمریکا متوجه شدهاند که تامسون یا رابرت ایلی یا جیمز ولیسون که برای همۀ آنها قهرمان بودند باید یک بار دیگر تاریخ را بنویسند. چون مردم میگویند اینها را نمیخواهیم. این آن چیزی است که به نظر من عمیقتر از تظاهرات و شورشها معنی میدهد. پائئن کشیدن مجسمهها یک فیزیک خاص دارد و معنی آن این است که تاریخ خودشان را دیگر قبول ندارند. این خیلی مهم است. این که الآن بگویند من قبول ندارم کریستف کلمب اینجوری بود. در چند تا از پایتختهای ایالتها مجسمۀ کریستف کلمب را پایین آوردند. مثلاً در بوستون که شهر دانشگاههای MIT و هاروارد است چنین کاری بکنند یا در واشنگتون این کار را بکنند و معرکهای درست شود و ادامهدار هم باشد در کل آمریکا این جریان اتفاق افتادهاست. من هم خودم سؤال میکنم که یعنی چی؟ امروز از زبان چند نویسنده نگاه میکردم و دیدم که خودشان درگیر این پرسش هستند. عین جلسۀ امروز ما است. خودشان هم درگیرند که یعنی چی؟ معنی آن چیست و این جریان به کجا میرسد؟ همان سؤالات ما را آن ها همدارند. جالب است که هیچکس نمیداند چه میخواهد بشود. فاکتورهای مختلف بیان میکنند. ۲روز پیش با رابرت گیت (Robert Gate) صحبت میکردند. وی میگفت: خیلی بدبینم. جالب است که رابرت گیت بگوید خیلی بدبینم. گفت سه تا فاکتور است. یکی کرونا و دیگر فقر و بیکاری و سومی همین حوادثی است که همه دست به دست داده و ملغمهای درست کرده که من خیلی به آینده بدبین هستم.
چرا ما دربارۀ این بحث میکنیم؟ چون تمام نقشههای آنها از ۴۰سال پیش علیه ایران بود. از همان اول انقلاب روی ما طراحی کردند. چرا؟ چون ما هم از اول انقلاب در مقابل آنها ایستادگی کردیم. کنش با انقلاب اسلامی بود. کنش با این انقلاب بود که همان هفتههای اول انقلاب روز جهانی قدس را اعلام شد. اصلاً قبلاً روز قدس معنی نداشت با اعلام روز جهانی قدس. یک شمارش معکوس برای پایان اسرائیل شروع شد که امام آن را به لیله القدر در ماه مبارک رمضان ربط داد. از همان اول ماهیت انقلاب را برای ما مشخص کرد. آن حرفها را در پاریس هم نمیزد ولی در اینجا گفت: روز قدس! از آنجا بود که آمریکا مواضعش را مشخص کرد. بعد از تسخیر لانۀ جاسوسی و سفارت آمریکا این موضع بیشتر شدت گرفت چون فهمیدند این یک حرکت دانشجویی ساده نیست. ۳ماه قبل از آن فدائیان خلق آمدند سفارت را گرفتند و تا ظهر پس دادند. یزدی رایزنی کرد و موضوع تمام شد. ولی این بار که دانشجویان پیرو خط امام رفتند، امام بعد از سه یا چهار روز نظر دادند و ادامه پیدا کرد بحران گروگانگیری شروع شد. شتاب و سرعتی پیدا شد و پدیدۀ نیوکانها به وجود آمد. اصلاً در واشنگتن هیچ وقت گروههای فکری مثل آن که بعد از تسخیر لانه جاسوسی اتفاق افتاد نبود. گروههائی قبل از آن هم بودند ولی بعد از انقلاب اسلامی روند دیگری پیدا شد. A D I چیز دیگری شد. فرقهای که نیو صهیونیست بودند و اسم خودشان را نیوکان گذاشته بودن که مردم عادی گیج شوند. New Conservator. یعنی چی؟ خیلی خوب بلدند با کلمات بازی کنند که مردم نفهمند. از تاریخ میگذرم تا به توطئۀ ۱۱سپتامبر برسیم. ۱۱سپتامبر توطئهای بود که یکی از بهترین دانشمندان آمریکایی به نام ری برفن در مورد آن کتاب نوشتهاست که این حادثه چه معنی دارد. مقدمات آنچه بود که به اینجا رسید. Project formula American Century را باید دقت کرد که آنها برای ۱۱سپتامبر چه طراحی کردند. طراحی برای این که به پادگانهای نظامی منطقه بیایند انجام شد. موضوع Global Terrorism مطرح شد. همه اینها برای مقابله با انقلاب اسلامی بود. ما با ترکیه و مصر و هر کشور دیگر دنیا مثل مالزی و اندونزی فرق میکنیم. تمام سیستم غربیها برای مقابله با این اسلام که در ایران مطرح است متمرکز است. اسلامی که جذاب است و یک بانک عظیم اطلاعاتی دارد. تاریخ علمی خیلی قوی دارد. این تحلیل را از همه بهتر خود یهود تشخیص داد و روی آن کار کردند. در همان زمان که انقلاب اسلامی در ایران اتفاق افتاد اتفاق دیگری در آمریکا رخ داد که کسی به آن توجه نمیکند. به نظر من مثل یک نفرین روی آمریکا بود. در همان اوایل برای کار آمدن ریگان به طور ناگهانی تصمیم گرفتند که کارخانههای آمریکا را بیرون ببرند و طبقۀ متوسط آمریکا بیکار شد. این مثل یک نفرین بود. درمقابل این همه توطئه علیه انقلاب اسلامی مثل یک نفرین الهی بود. طبقۀ متوسط آمریکایی یعنی همان کسانی که میتوانستند یک خانه داشته باشند و سالی ۱۵روز سفر بروند و میتوانستند ماشین دوم داشته باشند همه بیکار شدند. چون کارخانهها به مکزیک، بنگلادش، چین، و ویتنام منتقل شد. این روند ادامه داشت تا پدیدۀ ۹۹درصد به وجود آمد. من از اول تا آخر دهۀ ۷۰ در آمریکا بودم. آمریکا وضع خوبی داشت. خیلی چیزها که بعداً به وجود آمد در آن زمان نبود و آمریکا احساس راحتی میکرد. امروز این طبقۀ متوسط را در تظاهرات شما خوب میبینید. اینها همان کسانی هستند که خانههایشان کوچک شد یا از دست دادند و بیکارند. این که ۷۵درصد شرکت کنندگان در تظاهرات مربوط به سفید پوستان است مهم است. تظاهرات به خاطر سیاهپوستان شروع میشود ولی سفیدپوستان ادامه میدهند. اینها به نظر من مسائل مهمی است که پیش آمدهاست. به نظر من این ماجرا خیلی به انقلاب اسلامی ما ارتباط دارد. من در اینجا جمهوری اسلامی را نمیگویم. چون گاهی جمهوری اسلامی دست دولتهایی میافتد که کارهای عجیب و غریبی میکنند که باید کارهای آنها مطالعه شود.
به نظر من شورشهایی که همۀ آمریکا را گرفته ارتباط مستقیم به ما دارد. امروز من نگاه کردم که آیا شورش ها و اعتراض ها کمتر شدهاست، چون من هر روز با اخبار آنها این درجه را میسنجم. اولاً که اعتراضات ادامهدار هست. موضوع کرونا را قویتر میکنند که مردم بترسند و به خیابانها نروند. روی این موضوع به طور جدی دارند کار میکنند. ولی مسئله اصلی که در پیش است انتخابات ۴ماه آیندۀ آمریکاست که همانطور که جناب آقای دکتر زارعی اشاره کردند وجود این ترامپ مثل موهبتی برای جبهه حق است. او آمده که سیفون استکبار را بکشد. خدا وی را فرستاده که سیفون را بکشد. پدیده و لعبتی برای جناح حق است. هیچ کسی مثل او خود سر، خود محور، نارسیسیت، نیست. به قول مادرش که میگوید: پسرم است و دوستش دارم کارهایی که میکند خیلی عجیب و غریب است اما خدا نکند روزی وارد سیاست شود. امروز یکی از مفسرین که هر روز صبح برنامه دارد با عبارتی خیلی رکیک نسبت به رئیس جمهور آمریکا میگفت: او یک لات است. آدمی است که در یک جمعیت با لات بازی شلوغ میکند. هیچ وقت اخبار در آمریکا یک رئیس جمهور را این گونه توصیف نمیکرد. ۴ماه تا انتخابات آمریکا مانده است. همه میگویند ترامپ انتخاب نمیشود. اما آمار نشان میدهد که طرفدارانش کم نشدهاند. طرفداران او سخت ایستادهاند. او هم فقط خطاب به آنها صحبت میکند. باز خیلی جالب است. یعنی ممکن است زمان انتخابات خیلی اتفاقات رخ دهد. این طور نیست که طرفداران بایدن خیلی بیشتر باشند. خیلی نزدیک به هم هستند. از الآن خط و نشان کشیدهاند. از الآن با ژنرالها اتمام حجت کردهاند. بایدن با ژنرالها اتمام حجت کردهاست که شما کدام طرف را میگیرید. ژنرالها گفتهاند ما نظامی هستیم، از الآن به او اعلام کردهاند. نکتۀ آخر که میخواهم عرض کنم این است که آمریکا به کدام سو میرود؟ در واقع رهبر فکری اعتراضات چیست؟ به نظر من رهبر فکری همان چیزی است که باید خوب آن را شناخت ما سالهاست روشنفکران خوب آمریکایی را ده یا بیست روز به ایران میآوریم. هر هفته آنها را روی انتن میآوریم که مردم ما بشنوند که آنها چه میگویند. کسانی مثل آقای رامپال میخواهند آمریکا یک جمهوری باشد و در این زمینه مقالات زیادی هم دارند. ما میخواهیم آمریکا جمهوری باشد، نمیگویند آمریکا متلاشی شود. جمهوری باشد که در سایر مناطق جهان پایگاه نظامی نداشته باشد. همان چیزی که اول طراحی شد. باید آمریکا برگردد به زمانی که آمریکا بود. می گوید این تنها چیزی است که به ذهنم میرسد که این اندیشه فائق شود. البته بعد از یک درگیری و آتش بازی که احتمالش زیاد است. با کسی به اسم آقای گوردون داف سردبیر سایت وترانسودی مصاحبه میکردیم میگفت: دورتادور من فقط اسلحهاست. اسلحه کمری و مسلسل! روز اول ماه رمضان با او مصاحبه کردیم. سؤال کردیم که آمریکا چه مقدار مستعد یک جنگ داخلی است؟ گفت: مثل انداختن یک کبریت در یک جنگل خشک است و باد زیاد که مستعد گسترش است. گفتم به نظر من اتفاقی که افتاده کاملاً غیر عادی است و اگر کمی فتیلۀ آتش هم پایینتر بیاید، همه نگاهشان به انتخابات است. به نظرم تمام صحبتهایی که شد خیلی جالب بود. بحث چین هم درست است. فشارهای مختلف در مورد چین بکار گرفته می شود، موضوع چین! انواع و اقسام فشار روی مردم لبنان زیاد است. شرایط در لبنان خیلی حساس است. هیچ وقت دلار در لبنان تکان نمیخورد. الآن به هم ریختهاست. اجازه نمیدهند که مردم پولشان را از بانک خارج کنند. از همه طرف به حزبالله فشار میآورند. به نظر من همۀ تلاششان را میکنند که انفجاری که در پیش است رخ ندهد. خودشان میدانند یک انفجار در پیش است. به نظر من باید ما کمرمان را سفت ببندیم و آماده باشیم. ما به عنوان ایران و انقلاب اسلامی باید فکر و طرح داشته باشیم. آماده باشیم برای هر اتفاقی که در آمریکا ممکن است پیش بیاید. تحلیلگران چه این طرف و چه تحلیلگران خوب آن طرف میگویند ما نظرمان مثبت است. اتفاق خوبی است و یک دگرگونی اتفاق خواهد افتاد. ما همیشه به دنبال سمبلهای دگرگونی هستیم. یکی از موارد فیزیکی آن پایین کشیدن سمبلهای مهم تاریخ آمریکاست. پایین کشیدن این سمبلها یعنی تحولی است که می گوید باید تاریخ دوباره نوشته شود. مردم آمریکا این را میگویند. این خیلی حرف مهمی است که مردم میگویند این حرف ها که در کتاب نوشتید را ما قبول نداریم. اعتراض با آرامش را ما قبول نداریم.
الآن بحث همه جا مطرح است که خود شهرداران میخواهند مجسمهها را پایین بیاورند. ترامپ هم برای این کار جرم مقرر کرده که زندان میکند. حرفهای او به واقعیتی که شهردارها در بارۀ آن تصمیم میگیرند ربطی ندارد. دوباره تفسیر کردن تاریخ آمریکا خیلی مهم است و مردم در آمریکا خسته شدهاند. به نظر من این تحول جنبۀ کاملاً فطری و معنوی و الهی دارد. من که به این جماعت نگاه میکردم در صحبتهای آنها جنبۀ روحانیت هم هست. چون اینها که تظاهرات میکنند صلح دوست هستند و جایی را آتش نمیزنند. اینها معترضین واقعی هستند و به دنبال تغییر هستند. این کار با مُسکن حل نخواهد شد. این که انقلابی در آمریکا شود را من نمیدانم ولی این که به یک جمهوری بازگردد امکانش هست. بعضی بحث فروپاشی میکنند ولی من معتقدم فعلاً فروپاشی اتفاق پیدا نمیکند. بلکه درگیری مفصلی پیش خواهد آمد. این از تحولاتی است که نمیتوان دقیق پیشبینی کرد ولی نظر خیلیها این است که این رخداد پیش خواهد آمد. نکات دیگری در رابطه با تدارکات امنیتی وجود دارد. Home and Security بعد از ۱۱سپتامبر چندین میلیارد گلولۀ توخالی سفارش داد. گلولۀ تو خالی غیر قانونی است. به هر جا اصابت کند، به محض ورود به بدن باز میشود. یعنی به هر جا گلوله اصابت کند طرف از خونریزی خواهد مُرد. Home and Security از آن موقع سفارش داده و الآن چندین میلیارد گلوله آماده کردهاند. اینها گلولههایی هستند که یکی از آن به مردم اصابت کند جابجا میکشد. خود ۱۱ سپتامبر هم بحث مفصلی است که دوستان خودشان از آن آگاهی دارند.