روز جمعه گذشته ترامپ رئیس جمهور امریکا طی کنفرانسی جنجالی توافق امارات متحد عربی و رژیم صهیونیستی را برای برقراری رابطه اعلام کرد. این اعلام از چند بعد قابل بررسی است.
– از باب تصحیح برخی مفاهیم، واژه عادی سازی که در این خبراز سوی خبرنگاران و تحلیلگران به کار رفته کاملا مردود است چرا که به گفته قیس سعید رئیس جمهور تونس رابطه با دشمن صهیونیستی که بخشی از سرزمین عربی و اسلامی را اشغال کرده، عادی سازی نیست بلکه یک خیانت است و نداشتن رابطه با دشمن یک امر کاملا عادی به شمار می رود.
– برگزاری کنفرانس ویژه از سوی ترامپ برای اعلام چنین خبری و شمردن این اقدام خیانت آمیز به عنوان یک تحول سیاسی بزرگ در منطقه، یک شوی انتخاباتی است که ترامپ از طریق آن می کوشد با حمایت از رژیم صهیونیستی حمایت لابی یهودی در امریکا را گدایی کند. البته این اقدام به نفع نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز هست که بیش از یک ماه است که به علت فساد و ناکارآمدی با اعتراضات گسترده ای روبروست.
– برقراری رابطه میان امارات و رژیم صهیونیستی یک تحول سیاسی شمرده نمی شود چرا که این دو از چندین دهه پیش با هم ارتباط داشته و اکنون تنها این رابطه را فعلا آشکار کرده اند. در یک دهه اخیر دهها گروه ورزشی اسرائیلی به امارات سفر کرده و دهها اسرائیلی در کنفرانس های امارات شرکت کردند و هواپیماهای امارات به بهانه های مختلف در فرودگاه بن گوریون فرود می آمدند.
– اظهارات ترامپ در اینکه این اقدام یک تحول راهبردی در منطقه است نشان می دهد ایشان یا جاهل به معنای این واژه یا عامدانه تلاش دارد برای تامین منافع خاص تعریف این واژه راهبردی را منحرف سازد. بزرگتر از امارات یعنی مصر و اردن و خود سازمان ازادیبخش فلسطین با رژیم صهیونیستی سازش کردند و آرمان فلسطین زنده در وجدان ازادی خواهان باقی مانده و خواهد ماند و تغییری در معادله رویارویی ایجاد نشد.
– اعلام اینکه برقرای رابطه میان امارات و رژیم صهیونیستی مانع از ضمیمه سازی کرانه باختری شده است بیشتر به یک جوک سیاسی شبیه است چرا که ترامپ با پیشنهاد معامله قرن دست اسرائیل را در ضمیمه سازی هر بخش از فلسطین را باز گذاشت و نتانیاهو اعلام کرده بود که اول جولای(۱۱ مردادماه) ضمیمه سازی بخشهایی از کرانه باختری را عملی خواهد کرد ولی کسی که مانع این اقدام جنایتکارانه این رژیم متجاوز شد مقاومت مردم فلسطین و ترس نتانیاهو از اغاز یک انتفاضه جدید و یا اعلام جنگ از سوی گروه های مقاومت فلسطین و نیز واکنش اعضای جبهه مقاومت است.
– اعلام ترامپ در اینکه امریکا الان دیگر راحت می تواند عقب نشینی نظامی از منطقه را عملی سازد آدرس غلط دادن است و
تعجب همگان را برانگیخت زیرا عقب نشینی نظامی امریکا از منطقه هدفی است که جبهه مقاومت پس از ترور ناجوانمردانه سردار شهید سلیمانی، تعیین کرده بود واگر عقب نشینی از منطقه اغاز گردد نتیجه سازشکاری امارات نیست بلکه نتیجه مجاهدتهای محور مقاومت و خون به ناحق ریخته شهدا است.
– اقدام محمد بن زاید ولیعهد امارات در به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی به عنوان نظامی مشروع در سرزمین فلسطین و پشت کردن به برادران دینی در فلسطین خیانتی بزرگ به آرمانهای اسلامی و انسانی است که هیچ مسلمانی از آن نخواهد گذشت.
– اقدام خیانت آمیز امارات قطعا فتح بابی خواهد بود تا دیگر رژیم های خیانت پیشه مانند بحرین،عمان، قطر و عربستان سعودی دست به اقدامات مشابهی بزنند و قطعا خروج این خیانتکاران از صفوف جوامع اسلامی در پالایش این جامعه از منافقان و رخنه گران کمک خواهد کرد تا با اتحاد و همدلی بیشتر و توکل به خداوند متعال اراده خداوند در آزادسازی فلسطین را تحقق دهند.
آنچه مسلم است خیانت امارات به آرمانهای انسانی و اسلامی و قومی نه اولین و نه آخرین خیانت خواهد بود چرا که همواره در طول تاریخ خیانتکارانی بودند که چنین کردند اما تاریخ از آنها خوب یاد نمی کند و مردم آنها را لعن و نفرین می کنند. پدیده خیانت نتیجه گسستی است که میان حکام و ملت ها پدید می آید و اگر زنجیره خیانتها را در مساله فلسطین بررسی کنیم این واقعیت به طور کامل نمایان خواهد بود. به عبارت دقیقتر خیانت انور سادات رئیس جمهور مقبور مصر در گذشته در برقراری رابطه با دشمن صهیونیستی ناشی از فریب و خیانت است. او دیکتاتوری بود که از سوی مردم انتخاب نشده بود و استقلال تصمیم گیری نداشت و کسی که سرچشمه قدرت او در داخل و متکی به مردم نباشد اسیر دشمن خارجی می شود. به او وعده پول و کمک و توسعه داده بودند و او با فریب دادن مردم مصر و تکرار طوطی وار وعده های دشمن دست به سازش زد ولی زمامداران مصر پس از چهل سال خیانت نه تنها جایگاه منطقه ای خود را از دست داده که متاسفانه ۵۵% مردم این کشور زیر خط فقر قرار گرفتند و مصر آنقدر خوار و ذلیل شد که اتیوپی آب نیل را قطع کرده وقاهره سر در گم نمی داند چه باید بکند. قطعا مصر اکنون جایگاهی پایین تر از دوره جمال عبد الناصر دارد و مردم مصر از قبل فقیرتر شدند و عقب ماندگی نسبت به گذشته بیشتر شده است. اردن دیگر کشوری است که در دایره خیانت قدم گذاشت. همه می دانند که خاندان هاشمی اردن دست نشانده انگلیس اند و توسط این استعمارگران از حجاز به شام و عراق انتقال داده شدند و اختیاری از خود ندارند و زمانیکه اربابانشان دستور دادند توافق وادی عربه را در سال ۱۹۹۴ میلادی امضا کردند. سازمان ازادیبخش فلسطین به رهبری عرفات نیز متاسفانه در این دام گرفتار شد و سازش اسلو را در سال ۱۹۹۳ امضا کرد و دشمن صهیونیستی هیچگاه به این توافق عمل نکرد و پس از تمام شدن تاریخ مصرف یاسر عرفات رهبر ساف او را مسموم و به قتل رساند و جانشینش یعنی محمود عباس الان می گوید که امضای اسلو نه تنها سرزمین های اشغالی را آزاد نکرد که به دشمن فرصت داد تا در این ۲۷ سال همه کرانه باختری را پر از شهرکهای صهیونیستی نشین کند و اکنون امریکا با طرح معامله قرن به این رژیم اشغالگر اجازه داده است تا این شهرکها را ضمیمه کند.
اقدام اخیر امارات در برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی سرنوشتی جدا ازرژیم مصر، اردن و ساف نخواهد داشت و اگر امارات به قدرت امریکا و اسرائیل مغرور شده و فکر می کند که این همپیمانی می تواند حاکمیتشان را حفظ کند کاملا در اشتباه اند و دیر یا زود مردم مسلمان امارات و جهان اسلام خیانتکاران را از صفوف خود جدا کرده و بیرون خواهد کرد.
