اشاره: سمانه خلفزاده اهلِ آبادان است ولی مدتِ زیادی است که در قم زندگی می کند.او لیسانس فلسفه دارد و فوق لیسانس ادبیات عرب و این روزها مشغولِ نوشتن پایاننامه اش می باشد. او در زمینه داستان نویسی نیز فعالیّت هائی داشته است ونیز مدرک داستان نویسی هم دارد.
فرهنگ اسلامی: از کی و چطور به شعر علاقهمند شدید؟ اولین شعرتان را چه زمانی و در چند سالگی سرودید؟ آیا هنوز در خاطر دارید؟
سمانه خلفزاده: از دوره ابتدایی و راهنمایی من به شعر علاقمند بودم. مادرم خیلی شعر میخواندند و به شعر علاقهمند بودند. من هم شعر مینوشتم ولی آن زمان شعرهای من قطعا در حد ابتدایی بود و خیلی حرفهای نبود. شعرهایم را به مادرم نشان میدادم. افرادِ خانواده من را خیلی تشویق میکردند و مادرم در حد توان خودش به من کمک میکرد و هم پدرم و هم مادرم خیلی مشوقِ من بودند. در مسابقات شرکت میکردم، ابتدایی و راهنمایی. در واقع خوانش شعرم هم در همان دوره شروع شد. یعنی شروع کردم به خواندن اشعار شاعران. خودم هم شعر میگفتم و مینوشتم، هرچند خیلی حرفهای نبود. اولین شعرم را همان دوره راهنمایی بود که گفتم و راجع به حضرت معصومه (سلام الله علیها) بود. روزِ ولادتش بود که آن شعر را گفتم. یادم هست هنوز. حتی یادم هست روی چه برگهای هم نوشته بودم. خود شعر را دقیق یادم نمیآید، ولی تصاویری از آن شعر که آن موقع مینوشتم را هنوز در ذهن دارم.
فرهنگ اسلامی: آیا تا الآن از شما مجموعه شعری هم چاپ شده است؟
سمانه خلفزاده: سالِ نود یک مسابقه شعر برگزار شد، توسط دانشگاه علوم پزشکی قم. آن موقع من در پیش دانشگاهی تحصیل می کردم که باز هم با تشویق پدر و مادر و مربیان پرورشی پیش دانشگاهیام – که خیلی از آنها ممنونم – من یک مجموعه شعر نوشتم. آن مجموعه در استان رتبه اول را کسب کرد و همان سال چاپ کردند و اینگونه اولین مجموعه شعرم را منتشر کردند.
فرهنگ اسلامی: آیا علاوه بر شعر، دیگر رشتههای ادبیات را هم امتحان کردهاید؟
سمانه خلفزاده: من علاوه بر شعر نویسندگی هم میکنم. در داستان نویسی رتبه هم دارم. نویسندگی برای سایتها هم داشتم، یعنی در واقع جزء کارهای من بوده است. نویسندگی برای سایتها و نویسندگی در برنامهها. و کارهای اجرایی هم داشتم، یعنی بعضی جاها من خودم اجرایش را بر عهده داشتم. در واقع هم داستان نویسی، هم نویسندگی و هم شعر و هم ترجمه را خیلی دوست دارم و در این زمینهها فعالیت میکنم.
فرهنگ اسلامی: از سبکهای کلاسیک، نو و سپید بیشتر به کدام نوع شعر تمایل دارید؟
سمانه خلفزاده: شعر کلاسیک را قطعا خیلی دوست دارم، بخاطر اینکه فعالیت و مطالعاتِ من همه در آن بوده و هست. شعرِ کلاسیک میگویم و شعر کلاسیک مطالعه میکنم، و خدمت شما عرض کنم که در باره بقیه قالبها نظرِ خاصی ندارم، اما گاهی بعضی از اشعارِ نو و سپید را میخوانم و لذت میبرم.
فرهنگ اسلامی: نظرشما در باره شعر آیینی چیست؟ شعر آیینی چه موضوعاتی را شامل میشود؟
سمانه خلفزاده: شعر آیینی یک شاخهای هست که در واقع بسیار مهم، بسیار تأثیرگذار و بسیار حساس هست چرا که نیازمند مطالعه است، نیازمند دقت است و نیازمند این است که ما یک روایت صحیح را درست و شاعرانه به مخاطبمان منتقل بکنیم و اینها زمانی حاصل میشود که ما مطالعاتمان را بالا ببریم. مثال میزنم. مثلا برای عاشورا زمانی که ما میخواهیم شعر بگوییم، قطعا ما باید مقتل را خوانده باشیم، آشنا باشیم با شخصیاتِ عاشورا، با رجزخوانیهایشان، با اتفاقاتی که میافتد مثل مکالمههاشان. و ما بتوانیم در واقع آن اتفاقاتی را که در آن صحرا افتاد به طور شاعرانه به مخاطبمان منتقل بکنیم، بدون اینکه حالا شبهای در آن بوجود بیاوریم. شعر آیینی همانطور که گفتم شاخهای خیلی حساس و تأثیرگذار هست که خوشبختانه در کشورِ ما هم اساتید بسیار زیادی در این حوزه فعالیت میکنند و اساتیدِ خوبی از جمله استاد محمد علی مجاهدی که بسیاری از شاعران بزرگ در محضرِ ایشان شاگردی کردند و خدا را شکر میکنم که ما هم توانستیم از حضور ایشان استفاده بکنیم.
فرهنگ اسلامی: چرا ما در ادبیات آنقدری که باید و شاید شعر توحیدی نداریم؟
سمانه خلفزاده: راجع به شعر توحیدی و اینکه چرا آنطور که باید و شاید نداریم، حالا اگر ما برگردید به ادبیات گذشته خواهیم دید که چقدر اشعار توحیدی پرباری داشتیم. حالا اینکه بعد این روزها کمی کمرنگ شده است، من فکر میکنم این بر میگرده به مطالعه شاعران و مطالعه در این حیطه کم هست. یعنی اگر ما مطالعهمان را بالاتر ببریم و دیدمان را نسبت به شعر توحیدی یک مقداری وسیعتر بکنیم، قطعا میتوانیم اشعار توحیدی پرباری را به جامعه ادبی هدیه بدهیم، کما اینکه الآن هم ما شعر توحیدی قوی بسیار زیاد داریم، اما خیلی جای کار دارد و باید برگردیم و ببنیم که ادبیات فارسی در گذشته چه اشعاری را تحویل داده و چقدر هم قوی بودند. بنا براین ما هم نباید کم کاری بکنیم. بر میگرده به مطالعه، هم باید در حیطه توحید، در حیطه قرآن، در حیطه ادعیههایی که وارد شدهاند، هم باید ما بیشتر مطالعه بکنیم. هم اینکه ارتباط بگیریم با این ادعیه، با قرآن و با مباحث توحیدی، و هم برگردیم به شعرهایی که در بابِ توحید سروده شده و خیلی تأثیرگذارند و قطعا اینها روی ما تأثیر میگذارند و ما هم میتوانیم اشعار پرباری را خلق کنیم.
فرهنگ اسلامی: دلیل اینکه در شعر آیینی، در باره برخی از ائمه معصومین (ع) شعر کمتر سروده شده است، چیست؟ و چه راه حلی را برای این قضیه توصیه میکنید؟
سمانه خلفزاده: من هم به این مسئله خیلی فکر میکنم و توجه میکنم. واقعا در باره بعضی از ائمهی ما خیلی کم شعر سروده شده. باز هم میگویم که این برمیگرده به حیطه مطالعه ما و اینکه ما اطلاعاتِ کافی نداریم برای سرودن. اینکه من میگویم ما باید مطالعهمان را ببریم بالا و ارتباط بگیریم با زندگی هرکدام از این ذوات مقدس، کاملا میتوانیم آن را به تصویر بکشیم و تصاویر ادیبانه خلق بکنیم در اشعارمان.
فرهنگ اسلامی: شما علاوه بر شاعر مترجم هم هستید. چه کتابی را ترجمه کردهاید؟
سمانه خلفزاده: بله من مترجم هم هستم. اخیرا یک مجموعه را گردآوری و ترجمه کردهام از ادبیات مقاومت فلسطین از کشورهای مختلفی که شاعرانِ بزرگشان شعرهایی را در رابطه با فلسطین سروده بودند، آن اشعار را جمعآوری کردم. شاید حدودا دو سال و نیم از عمرِ من صرفِ گردآوری این اشعار شد. اشعار گردآوری شده را ترجمه کردم و به زودی به عنوان یک مجموعه چاپ خواهد شد. اشعار بزبان عربی است و من مترجم عربی هستم.
فرهنگ اسلامی: تفاوتهای فضای شعر عربی با فارسی چیست؟ و از ظرفیت آن برای شعر فارسی چگونه استفاده میکنید؟
سمانه خلفزاده: من این سؤال را اینگونه میخواهم پاسخ بدهم که ببینید در شعر عرب و همانطور در شعر فارسی از حیث مضامین، مضامین بسیاری سروده شده یعنی مضامین عاشقانه دارند، مضامین حماسی دارند. ما به گذشته شعر عرب که برمیگردیم، میبینیم که دوران قرون میانه، دوران معاصر هر دورهای برای خودش یک سبکِ شعری داشته است و شعر فارسی هم همین طور است یعنی بستگی به آن محیط داشته است که شاعران در آن قرار میگرفتهاند. حالا شاعران عرب و شاعران فارسی هر کدام اشعاری را میسرودند. در شعر بزرگان ادبیات فارسی هم ما میبینیم ملمع سرایی وجود داشته است. یعنی در اشعار فارسیشان ابیات عربی هم استفاده میکردند یا از مضامین اشعار عرب استفاده میکردند و آن مضامین را در شعر فارسی میآوردند. همین الآن هم همین است. یک شاعر شعرِ عربی را میخواند، آنجا مضامین خوبی را میبیند و آن را در شعر فارسی منعکس میکند. بنا بر این ارتباطی وجود دارد و تنگاتنگ هم هست.
فرهنگ اسلامی: برگزاری جشنوارهها تا چه حد میتواند به شعر شاعران کمک بکند؟
سمانه خلفزاده: جشنواره از این لحاظ که ما را در محیط شعر قرار میدهند و با اساتید شعر آشنا میکنند و موضوعاتی را به ما میدهند که ما با آن موضوعات خودمان را برای شعر سرودن محک میزنیم. این خیلی کمک میکند به ما. من جشنوارههای متعددی رفتم، چون موضوعات مختلف بودند، ذهنِ من راجع به موضوعاتِ مختلف باز شده است. نشستم شعر نوشتم. اساتیدِ مختلفی را دیدم. دوستانِ بسیار زیادی پیدا کردم که همه اینها به شعرِ من کمک کردند. حتی خود محیط شهرهای مختلفی که ما میرویم، این مسافرتها خودشان ذهن را آماده میکنند برای سرودن. برای اینکه موقعیّت های مختلفی را ببینی، به ذهنت متبادر بشود، راجع به آنها شعر بگویی، راجع به آنها بنویسی و اینها اثر میگذارند.
فرهنگ اسلامی: شما تا کنون در چه جشنوارههایی شرکت کرده و برگزیده بودهاید؟
سمانه خلفزاده: من جشنوارههای زیادی شرکت کردم و برگزیده شدم، مانند جشنوارههای بین المللی در شعر عربی و جشنوارههای ملی از جمله:
– نفر اول شعر کودک سال نود(کتاب شعر کودک من با عنوان مسمومیت سیامک توسط دانشگاه علوم پزشکی چاپ و در مدارس ابتدایی پخش شد)
– برگزیده ی جشنواره منطقه ای عاشورایی ساوه سال نود و چهار
– برگزیده ی جشنواره ی ملی سوختگان وصل بخش مدافعان حرم اردیبهشت ماه نود و پنج
– نفر اول بخش داستان در کنگره ی ملی شکوه شکیبایی زنجان سال نود و پنج
– برگزیده ی جشنواره ی بین المللی بانوان عاشورایی تهران سال نود و پنج
– برگزیده ی شب شعر استانی فاطمی سال نود و پنج
– برگزیده ی بخش ویژه ی کنگره ی ملی کرامت سال نود و شش قم
– برگزیده ی دوره ی ششم آفتابگردانها
– برگزیده ی دوره های جشنواره ی بین المللی شعر فجر بنیاد ادبیات داستانی سال نود و شش
– برگزیده ی جشنواره ی استانی بانوی آسمانی سال نود و شش
– نفر سوم کنگره ی ملی سفر تا صفر سال نود و شش
– برگزیده ی جشنواره ی ملی نرجس خاتون در قم سال نود و شش
– برگزیده ی شب شعر شهید حججی معراج شهدا
– برگزیده ی شب شعر ملی هزار تیر هجای کاشمر سال نود و شش
– برگزیده ی شعر آخرین حرم سال نود و شش
– نفر سوم جشنواره ی میعادگاه عاشورایی زنجان سال نود و شش
– برگزیده ی شب شعر عاشورایی شیراز سال نود و شش
– تقدیری برای طرح فیلمنامه نویسی جشنواره ی مستقل ویژه نامه های نوروزی سال نود و شش
– برگزیده ی شب شعر ریحانه در مشهد مقدس سال نود و شش
– تقدیری از جشنواره ملی دانشجویی طنز تلخند بخش شعر دانشجویی (دانشگاه زنجان اردیبهشت ۹۷)
– برگزیده ی کنگره ی شب شعر عاشورایی شیراز سال نود و هشت
– برگزیده ی ویژه جشنواره ی ملی سرو گل و لاله شیراز سال نود و هشت
– منتخب شده بعنوان دختر برتر فعال ادبی استان قم سال نود و هفت
– منتخب شده بعنوان جوان نمونه فرهنگی ادبی استان قم سال نود و هشت
– برگزیده ی کنگره ی ملی شعر کبوتران حرم سال نود و هشت
فرهنگ اسلامی: یک شاعر روح لطیف و حساسی دارد و از مسائل دوروبرش بیشتر از افراد عادی تأثیر می پذیرد. در دنیای امروز که همهسو جنگ است و بیعدالتی، شما بعنوان شاعر چه عکس العملی نشان میدهید؟ آیا شعری در این زمینه دارید؟
سمانه خلفزاده: دنیای امروز واقعا دنیای بیعدالتی و ظلم هست و ما هر موقع اخبار را میگیریم، یا از قتل میگوید، یا از کشتار میگوید، یا از جنگ میگوید و یا از خونریزی و این روحِ هر انسانی را آزرده میکند ولی روحِ شاعرها را حتی بیشتر. قطعا تنها زمانی که به شاعر خیلی فشار میآید و احساساتش جریحهدار میشوند، تنها ملجا و پناهگاهش قلم هست. ما به قلم پناه میبریم و مینویسیم. بارها راجع به فلسطین، راجع به سوریه، راجع به شهداء، راجع به دردهای مختلف و اخیرا راجع به بیروت، چیزی که فقط زخمِ قلبِ من را التیام میدهد، نوشتن است. مینویسیم و همینطور خودمان را با این نوشتن آرام میکنیم. من یادم هست شهادتِ محسن حججی عزیز زمانی که اتفاق افتاد و من بعضی از تصاویر ایشان را میدیدم، از شب تا صبح خوابم نمیبرد و فقط گریه میکردم که واقعا چه جوانانی دارند به خاطر امنیتِ ما میروند و تنها جایی که من آرامتر شدم، زمانی بود که توانستم برای ایشان یک ترانهی محاوره از زبان همسرشان بنویسم. آنجا یک مقدار آرامتر شدم از اینکه توانستم حداقل آن باری که روی دلم هست را خالی بکنم.
فرهنگ اسلامی: در دنیای امروز که دینستیزان از هر طرف به اسلام هجوم آوردهاند، به نظر شما برای وحدت میان مسلمانان چه اقداماتی صورت بگیرد و وظیفه یک شاعر در این زمینه چیست؟
سمانه خلفزاده: دقیقا به مسئله خیلی مهمی اشاره کردید. دشمن تنها سلاحی که الآن دارد و میتواند از آن استفاده بکند و ضربه بزند، سلاح تفرقه است. دنبال این است که از چه طریقی میتواند تفرقه ایجاد بکند و وحدت را از بین ببرد. اینجا مؤمنان باید زرنگ باشند و باید هوشیار باشند و اجازه این تفرقه را ندهند و وحدت ایجاد بکنند. هر یک به جای خودش. من هم به عنوان یک شاعر و همه عزیزانمان: یکی شاعر است، یکی کارمند است، یکی فعالِ فضای مجازی است، یکی نویسنده است. هر یکی در جایگاهِ خودش باید این وحدت را بیشتر بکند. شاعران هم قطعا قلم میزنند، مینویسند، شعر میگویند و نمادها و نشانههای وحدت را بیشتر تجلی میبخشند و بیشتر روی وحدت تکیه میکنند و با قلمشان نشان میدهند که دشمن با تفرقه افکنی میخواهد که ضغیف بکند جبههِ اسلام را و جبههِ اسلام اجازه این را نباید بدهد، یعنی قلم به طور ادیبانه وقتی ورود پیدا میکند و اجازه تفرقه افکنی نمیدهد و تأکید به وحدت میکند و نمادهای وحدت را تجلی میبخشد، خیلی قدرتمند میشود و این وظیفهی هر شاعر و نویسنده است.
فرهنگ اسلامی: تا کنون با شاعرانِ مسلمانِ کشورهای دیگر هم برخورد داشتهاید؟ نظر آنها در باره دنیای امروز را چگونه یافتهاید؟
سمانه خلفزاده: شاعران مسلمانِ کشورهای دیگر هم همینطورند. من در یکی از جشنوارههای بین المللی شعر که برگزیده شدم، دوستانِ دیگر من از دیگر کشورها آمده بودند و ما راجع به جبهههای مقاومت و راجع به فعالیتهای هنری و ادبی بحث میکردیم، دقیقا همین نظر را داشتند که ما با قلممان باید کمک بکنیم به جبههِ مقاومت، باید کمک بکنیم به وحدت، باید کمک بکنیم به آرامش اسلام و به آرامش شیعه و همه یکسو و یکنظر بودند که قلم بسیار سلاح قدرتمندی هست برای پیشبردِ اهداف.
فرهنگ اسلامی: شما از جمله شاعرانی هستید که در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری هم حضور داشتید، آن دیدار را چگونه توصیف میکنید؟
سمانه خلفزاده: این یکی از اتفاقاتِ خیلی مهمی هست که در زندگی هر شاعری میافتد، دیدار با مقامِ معظم رهبری و نیمههای هر سال ماهِ رمضان هست که خدا را شکر پارسال من این توفیق را داشتم که حضور پیدا کردم. من راجع به این دیدار یک یادداشتِ خیلی بلندی هم نوشتم که در یکی از روزنامهها هم منتشر شده است. واقعا یادداشتی هست که روح را تازه میکند، به خاطر اینکه در محضر کسی قرار میگیری که ایشان ادیب است، یعنی ایشان کاملا شعرفهم است، اگر جایی حرفی میزند، حتی اگر ایرادی میگیرد و پیشنهادی میدهد، کاملا از روی علم است یعنی بلدند، میدانند، شعر را متوجه میشوند، از جنسِ خود شاعران هستند، صمیمی هستند. به شخصه من بارها گفتم که ساعاتی که دیدار من با رهبرِ معظم انقلاب بود، کلاسِ درسِ ادبیات بود برای ما. ما خیلی چیزها را آنجا یاد گرفتیم. ایشان نکاتی را بیان میکردند در آن جلسه که همه شاعران از آن نکات استفاده میکردند که همه نکات بسیار دقیق بود.
فرهنگ اسلامی: چه انتظاراتی از شاعران معاصر خود دارید؟
سمانه خلفزاده: شاعر معاصر باید مطالعهاش را بالا ببرد. به فکرِ تقویتِ قلم باشد. زمانه شناس باشد. به مسائل روز، روزِ جهان اسلام به خصوص، همانطور که شما اشاره کردید، مثلا وحدت، جبههِ مقاومت و خیلی چیزهای دیگر بیشتر اشاره بکند و ضمن اینکه باید بدانیم که اگر در حوزهای ورود پیدا میکنیم، باید مطالب را به مخاطبمان درست منتقل بکنیم، بخصوص در حوزههای آیینی و حرفهای شبهدار را در قالب شعر و ادبیات نزنیم یعنی ما باید روایت صحیح را به طور ادیبانه به مخاطبمان منتقل بکنیم.
فرهنگ اسلامی: فضای شعر پس از انقلاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
سمانه خلفزاده: فضای شعر بعد از انقلاب واقعا شکوفاست یعنی ما نگاه میکنیم به اساتیدی که شاگردانِ بسیار زیادی را تربیت کردند. جلساتی که بیشتر شد. جای کار هست و قطعا بیشتر از این باید کار کنیم. اما فضا، فضای مطلوبی است و خود شاعران هم باید همت بکنند، از تجربیات اساتید بیشتر استفاده بکنند، مطالعاتشان را ببرند بالا، شعر زیاد بنویسند، عجله در چاپ نداشته باشند و فکر بکنند چون تفکر موقع شعر سرایی هم خیلی مهم است. این اتفاقات اگر بیافتد شعر مطلوبتر هم خواهد شد.
نمونه اشعار:
۱
چون آهویی در دست صیادم
میخوانمت آقا ضمانت کن
گاهی از این بیمار سردرگم
با گوشهی چشمی عیادت کن
قلبم پر از غوغای بیصبریست
در خلوت من آسمان ابریست
هر بار در باران دعا کردم
ای حضرت باران اجابت کن
میدانم از رازم خبر داری
آه است دمسازم به ناچاری
بد بودهام، بد کردهام یک عمر!
بین من و خوبی وساطت کن
ای خندههایت جاریِ آیات!
ای چشمهایت محیی الاموات!
دل مرده ام ای زندگانی بخش
با یک نظر در من قیامت کن
هر گاه یاد کربلا کردم
هر وقت دلتنگ نجف بودم
هر جا گره افتاد در کارم
گفتند مشهد را زیارت کن
ساعت حدود سه شده شاعر
بنشین میان موجی از زائر
روضه به روضه خون ببار از چشم
با اشک خود غسل شهادت کن
…
۲
در مه قدم برداشتم تا تو
وقتی رسیدم صحن باران بود
حال قشنگی داشت گلدسته
لبریز از آیات قرآن بود
باران می آمد ناگهان دیدم
رنگین کمان روی حرم پل زد
دیدم که:والشمس بحسبانٍٍ
خورشید بالای شبستان بود
آباد شد دنیای ویرانم
آرامشی گل کرد در جانم
آرامشی که قبل طوفان نه
آرامشی که بعد طوفان بود
از دور دیدم یک کبوتر را
که دور میشد از حرم اما
در چشمهایش شوق جریان داشت
شاید که راهی خراسان بود
دور ضریحت نور پیدا بود
در اشک مردم شور پیدا بود
میخواست مشهد را زنی از تو…
این تازه یک تن از هزاران بود
معصومه اخت الرضا المعصوم
نطلب شفاعه منک یا حورا
روی لبان زائرت بانو
این حرفها پیدا و پنهان بود
بانو قسم به چشم دریایت
به قطره قطره اشک زیبایت
زیر قدوم تو گلستان شد
قم پیش از آن تنها بیابان بود
دیده تو را چشمم هر آیینه
هر بار در ایوان آیینه
از لطف تو شبهای آدینه
در شهر من،آیینه بندان بود
من نورکم کل الوطن معمور
شیراز ،مشهد،قم سه شهر نور
اما مدینه….زادگاه تو
ای کاش آن هم جزو ایران بود
۔۔۔
۳
بند پوتینتو که میبستی
تو چشات کربلا رو می دیدم
از تموم وجود تو انگار
صدای یا حسینو میشنیدم
گفتی میرم به آرزوم برسم
تو صف نینوایی ها جاشم
تو چشات خیره موندم و گفتم
قول میدم که زینبی باشم
تو که با دست باز رفتی پس
چرا تو عکسا دست تو بسته ست
یه نفر اینجا منتظر مونده
یه نفر که بدون تو خسته ست
دستتو بستن و نفهمیدن
که امیر تو شیر کراره
نمیفهمیدن و نمیشنیدن
رو لبت ذکر یا علمداره
از تو چشمای بچه مون پیداست
خیلی مرده شبیه باباشه
قول میدم که درس غیرت تو
لالایی همیشگیش باشه
شک ندارم که وقت جون دادن
پیکرت رو خدا بغل کرده
اون خدایی که پیش چشم تو
مرگو احلی من العسل کرده
۴
زیر باران آمدم تا با خودش نجوا کنم
چتر را بستم که چشمم را به رویش وا کنم
از زمین آنقدر دلگیرم که می خواهم فقط
کفش های آسمان را چند روزی پا کنم
خوشه ای گندم مرا تا شوره زاری دور برد
آی ادمها نباید شکوه از حوا کنم؟
اوست محیا و مماتم اوست حیا لا یموت
بخشش او شد سبب تا خویش را احیا کنم
بخشش و مهرش نگاه عیب پوش و روشنش
بیکران را در کدامین دفتر خود جاکنم؟
این غزل نذر خدا بود و خود او خواست تا
اخر این شعر را با یا علی امضا کنم
هر کسی پرسید جایش را شنید انی قریب
او قریب و من غریبم مضطرم امن یجیب
۵
در مه قدم برداشتم تا تو
وقتی رسیدم صحن ،باران بود
حال قشنگی داشت گلدسته
لبریز از ایات قران بود
یادم می اید مادرم میگفت
حوض حرم دریاست ساحل باش
اینجا که می ایی به رسم عشق
پاتابه سر،سرتابه پا دل باش
اینجا همه مانند آهویند
ضامن شدن ارثی ست میدانند
چشمان مردم غرق امید است
وقتی زیارتنامه می خوانند
معصومه اخت الرضا المعصوم
نطلب شفاعه منک یا حورا
کل اسرتک بالجود معروفین
حیدر ابوک و امک الزهرا
هر بار در صحن تو مشهد را
از راه خیلی دور میبینم
شب هم که باشد شهر را سرشار
از نور بیت النور میبینم
گم میشود تنهایی ام در شهر
وقتی که باشم با تو رو در رو
هر بار در ایوان ایینه
میبینی ام میبینمت بانو
دلهای ما را مرقدت در قم
راهی به سوی مشهد و ری کرد
اری برای درک خوشبختی
باید ارم را تا حرم طی کرد
۶
به موهای تو گفتم مو به مو راز دل خود را
همان وقتی که تر میکرد چشمم ساحل خود را
تمام آسمان را چیدم و بر هم زدم هر بار
نشد کامل کنم بی روی ماهت پازل خود را
گرفته برف تُنگ خانه ام را تَنگ در آغوش
به یاد بازوانت گرم کردم منزل خود را
به دور تو بگردم یا نگردم .. که نمیمانی
ولی تکرار خواهم کرد دور باطل خود را
تو را در خود نگه میداشت قلب من نمیدانست
فراهم می نماید ..سرپناه قاتل خود را
منم بی تو شبیه مو پریشان دختری تنها
که گم کرده ست ما بین شلوغی ها تل خود را
همیشه آخر شعرم نوشتم دوستت دارم
به تو تقدیم کردم دفتر ناقابل خود را
مجروحونَ و جَرحُنا یشهد
نَقصُدُ للموتِ الی المَقصَد
عزمُنا باقٍ لن نَتَردد
فی مکتبنا الدنیا مشهد
قلبُنا مجروح دمنا مسفوح
فَبایدینا علم الوحده
لا لن نخضع..بل نتعله
فی نهج حسینٍ قد سرنا
لن نَقبَل هیهاتَ الذِله
فی المیدان کالطوفان
نتحدی الموتَ ولا نرهب
نارٌ فی هیبتنا تلهب
کُلنا عباسک یا زینب
لِوِلائکِ بِالدَم نتخصب
نطرُد الارجاس کلنا عباس
مجروحون و نصبردوما
وعلی نهجِ الوحده ِنبقا
یاتی النصرُ مهلا مهلا
وَ نَری عَلَمُ الغایبِ جهرا
للحق نجیب الصبح قریب
ترجمه
زخم خورده ایم و زخم ما شهادت میدهد
قصد میکنیم برای مرگ به سوی مقصد
اراده ی ما باقیست و تردید نمیکنیم
در مکتب ما دنیا محل شهادت است
قلب ما زخمیست….خون ما ریخته شده است
در دستانمان علم وحدت است
از پا نمیفتیم بلکه بالاتر میرویم
در راه امام حسین قرار گرفتیم
هرگز ذلت را نمیپذیریم
در میدان..مانند طوفان هستیم
با مرگ مقابله میکنیم و نمیترسیم
اتشی در هیبتمان زبانه میکشد
همه ی ما عباس تو هستیم ای زینب
در راه دوست داشتنت با خون خضاب میکنیم
بیرون میرانیم پلیدها ..همه ی ما عباس هستیم
زخم خورده ایم و صبر میکنیم دایما
و بر راه وحدت باقی میمانیم
پیروزی می اید ارام ارام
و پرچم کسی را که غایب است به صورت اشکار میبینیم
حق را اجابت میکنیم..صبح نزدیک است
مصاحبه کننده: سید احمد شهریار