یکی از ویژگیهای اسلام ناب محمدی در اندیشه امام(ره)، قیام علیه باطل و ستمگران است. آموزههای دینی، همه از زشتی ستم و ضرورت ستمستیزی سخن میگویند و پیوسته بر ترسیم چهرهی کریه ظالمان تأکید میورزند: «ان الله لا یحب المعتدین»(بقره/۹۰)؛«والله لا یهدی القوم الظالمون»(بقره/۲۵۸)،«لا ینال عهدی الظالمین»(بقره /۱۲۴) و کلام امام علی(ع) از باب نمونه گواه این مدعی است که فرمودهاند: به درستی که خداوند خلق خویش را بارز نموده بر نفس خویش قسم خورده و فرمود: به عزت و جلالم سوگند که از ظلم ظالمی عبور نخواهم کرد، هرچند آن ظلم کف دستی به کف دست دیگر باشد، هرچند مسح کردن یک کف دست و یا شاخ زدن میان گوسفندان شاخدار به گوسفندی بی شاخ باشد.[۱] همچنین ایشان، در وصیت به فرزندان بزرگوارش- امام حسن(ع) و امام حسین(ع) – میفرمایند: «ای فرزندان من! دشمن ظالم و یار و مددکار مظلوم باشید.»[۲].
خداوند هرگونه گرایش ولو اندک به ظلم را قبیح میشمارد و از آن نهی میکند. این بدان معناست که شخص نه تنها خود نباید اهل ظلم و ستم باشد، بلکه حتی نباید گرایش به ستمگران و ظالمان داشته باشد.[۳] از این رو می فرماید: «و به کسانی که ستم کرده اند متمایل مشوید که آتش دوزخ به شما میرسد و در برابر خدا برای شما دوستانی نخواهد بود و سرانجام یاری نخواهید شد.»[۴]. قرآن کریم در آیات متعددی نه تنها ظلم کردن را نهی و منع میکند، بلکه پذیرش و تن به ظلم دادن را نیز محکوم میکند. طبق آموزههای قرآنی وظیفه هر انسان آزاده است که در برابر ظلم و ظالم سکوت نکند و در جایی که حقی از او ضایع میشود، ایستادگی نماید.[۵] اگر سکوت را پیشه نماید در گناه انسان ظالم شریک است؛ زیرا، مظلوم کسی است که به وی ظلم شده است، ولی منظلم کسی است که ظلم و ستم را پذیرفته و به آن تن داده و نسبت به آن واکنش منفی نشان نمیدهد و به مبارزه با آن نمی پردازد.[۶] بر همین اساس، امامان معصوم(ع) با داشتن سرمایهی ایمان، بر اساس آیه قرآن، به غیر از خداوند متعال از هیچ قدرت و نیرویی نمیهراسند[۷]. فلذا بر همه مسلمانان جهان واجب و لازم است که پیرو این رهنمونها به مبارزه با ظلم برخاسته و از مواضع آنها اعلان بیزاری کنند.[۸] طبق آیات قرآن، اگر افرادی که مورد ظلم و ستم واقع شدهاند، توان مقابله با ظالم را ندارند باید از دیگران درخواست یاری و کمک کنند. خداوند در آیاتی از جمله ۷۵ سوره نساء و ۲۲۷ سوره شعراء و نیز ۳۸ و ۳۹ سوره شوری به لزوم یاری طلبیدن مظلومان هنگام واقع شدن در ظلم اشاره کرده و از مظلومان میخواهد که هنگام وقوع ظلم، دیگران را به یاری خویش بخوانند. براساس همین آیات بر دیگران است که در صورت درخواست مظلوم به یاری وی بشتابند. از این رو، خداوند در آیات ۳۸ و ۳۹ سوره شوری بیان میکند که از ویژگیهای مؤمنان آن است که در کنار هم هستند و با عزم دینی و اراده ایمانی به همیاری یکدیگر میشتابند و استمداد مؤمنان را پاسخ میدهند و با مظلوم همراه میشوند تا علیه ظلم قیام کنند. خداوند در آیه ۷۵ سوره نساء حمایت از مظلومان را تکلیفی الهی برای مؤمنان معرفی می کند[۹].
در ایران قبل از انقلاب، ظلم در حاکمان بر جامعه مسلط شده بود، لکن در آن دوران، تفکر ظلمستیزی و عدالتخواهی در جامعهی ایرانی مرده بود. امام خمینی(ره) مرگ تفکر ظلمستیزی را در جامعهی آن روز احساس کرد و سعی کرد جوانب این امر را به دقت مورد شناسایی قرار دهد و علل آن را کشف نماید، و آنگاه به مقابله با علل و عوامل این نوع تفکر پرداخته و از سوی دیگر با مواعظ پیدرپی، پیامها، نامهها، مکتوبات، سخنرانی و آثار خویش به احیای آن بپردازد.[۱۰] حضرت امام(ره) با استناد به سیره انبیاء ملت اسلام را پیرو مکتبی میدانست که برنامهی آن در دو جملهی، نه ستم کنید و نه مورد ستم قرار گیرید، خلاصه میشود.[۱۱] ایشان با تأسی به پیامبران که مهمترین بُعد اندیشهشان ظلمستیزی بوده است، خاطر نشان میسازند که بعثت انبیاء هم برای انسانسازی و هم برای ظلمستیزی است، و این درسی است که تمام پیامبران الهی به ما دادهاند[۱۲]: «بعثت رسول خدا برای این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اینکه مردم بتوانند با قدرتهای بزرگ مقابله کنند به مردم بفهماند.. ظلمت ظلم را به کنار بزند و به جای او عدالت بگذارد..»[۱۳]
یکی از بزرگترین نمادهای مقاومتِ امامان معصوم(ع) در مقابل ظلم و ستم، واقعهی عاشورا است. زنده نگه داشتن یاد و نام امام حسین(ع) و حماسهی عاشورا به عنوان نماد مقاومت اهل بیت(ع) در برابر جبهه کفر و نفاق و مقابله با طغیان و ستمگری، یکی از مهمترین دغدغههای امامان معصوم(ع) بوده است.[۱۴] حضرت امام (ره) نیز، معتقد بودند در راه مبارزه با ظلم باید از قیام سیدالشهداء الهام گرفت: «اگر یک ملتی بخواهد مقاومت کند برای یک حرف حقی، باید از تاریخ استفاده کند. از تاریخ اسلام استفاده کند ببیند که در تاریخ اسلام چه گذشته؛ و اینکه گذشته سرمشق هست از برای ما. حضرت سیدالشهداء عدد کمی، با یک عدد کمی حرکت کردند و مقابل یزید که خوب یک حکومت قلدری بود، یک حکومت مقتدری بود و اظهار اسلام هم میکرد، از قوم و خویشهای خود اینها هم بود؛ در عین حالی که اظهار اسلام میکرد و حکومتش – به خیال خودش – حکومت اسلامی بود و خلیفه رسول الله – به خیال خودش – بود لکن اشکال این بود که یک آدم ظالمی است که بر مقدرات یک مملکت، بدون حقْ تسلط پیدا کرده است. اینکه حضرت ابی عبدالله – علیه السلام – نهضت کرد و قیام کرد با عدد کم در مقابل این، برای این [بود] که گفتند تکلیف من این است که استنکار کنم از این، نهی از منکر کنم. اگر یک حاکم ظالمی بر مردم مسلط شد، علمای ملت، دانشمندان ملت باید استنکار کنند، باید نهی از منکر کنند.»[۱۵]. از دیدگاه حضرت امام(ره)، امام حسین (ع) در واقعه عاشورا با یاران اندک خویش، در مقابل دولت جبار و فرد ظالمی همچون یزید ایستادگی و مقاومت نمودند. امام حسین (ع) زیر بار ظلم و ستم حاکمِ ظالمِ زمان خویش نرفتند، این مسئله باید در تمام اعصار و زمان ها وجود داشته باشد، ایستادگی در مقابل ظلم تنها به امام حسین(ع) و ظالمِ عصر ایشان یعنی یزید محدود نمیشود، بلکه در تمام زمان ها ظالمانی وجود دارند که باید در مقابلشان ایستادگی کرد.[۱۶]
از دیدگاه ایشان، عدم پذیرش ظلم و مقاومت در مقابل جور و ستم از ویژگیهای ذاتی شیعیان است. شیعه بر اساس تعالیم قرآنی، سخنان و دستورهای برجا مانده از پیشوایان دین و مهمتر از آن، سیرهی عملی معصومین (ع)، با ظلم و جور ایستادگی و مقاومت میکند: «یکی از خصلتهای ذاتی تشیع از آغاز تاکنون مقاومت و قیام در برابر دیکتاتوری و ظلم است که در تمامی تاریخ شیعه به چشم میخوررد..»[۱۷]. به همین خاطر، ایشان در پاسخ به سؤال خبرنگار خارجی که علت قیام مردم و پشتیبانی از ایشان را جویا شدند، اسلام و عقاید مذهبی مردم را به عنوان علت العللِ قیام مردم علیه حکومت معرفی نمودند: «عقاید مذهبیشان است که آنها را وادار میکند علیه ظلم و دیکتاتوری قیام کنند. و اساساً اسلام مذهبی است که هم به آنان مبارزه با ظلم و نابرابریها را میآموزد و هم اینکه چگونه باید یک جامعه سالم مترقی و پیشرو بنا کنند. و چون ما را بیان کننده عقاید و خواستههای خود میدانند از ما پشتیبانی میکنند.»[۱۸]. انقلاب اسلامی ایران نشان داد که اگر اسلام به خوبی تفسیر شود، میتواند مقتدرترین رژیم سیاسی را براندازد و خود برجای آن حکومت کند. در واقع انقلاب ایران، این حقیقت را که اسلام، راه حل و جهاد وسیله اصلی است، به سرزمینهای در حال مبارزه با ظلم و استکبار بهویژه کشورهای مسلمان انتقال داد.[۱۹] امام خمینی(ره)در نامه ای مینویسد: «مردم بر علیه ظلم و تحجر قیام کردند و فکر اسلام ناب را جایگزین اسلام سلطنتی، اسلام سرمایهداری، اسلام التقاطی و در یک کلمه اسلام امریکایی کردند.»[۲۰]. حضرت امام(ره)، نهتنها مردم ایران، بلکه تمام مظلومان جهان را به مبارزه با ظلم و ستم دعوت میکنند، و از آنها میخواهند که هیچگاه در راه مبارزه با ظالمان ناامید نگردند، زیراپذیرفتنِ ظلم و ستم ظالمان از ستمکاری بدتر است: «شما ای جنبشهای آزادیبخش و ای گروههای در خط بهدست آوردن استقلال و آزادی، بهپاخیزید و ملتهای خود و ملل اسلامی را هشدار دهید که زیر بار ستم رفتن بدترو قبیحتر از ستمکاری است و به دولتها اخطار کنید که از زبونی و ذلت خود را نجات دهند و به همه تذکر دهید به اسلام باز آیند و به اخوت اسلامی بگرایید.»[۲۱]
بر اساس آموزههای اسلام و نظرات رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، قانون اساسی جمهوری اسلامی ملزم است که از هر نوع عملکردی که به نوعی منجر به سلطه اجانب بر شئون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… ایران گردد، خودداری ورزد: «جمهوری اسلامی با ظلم مخالف است، با ظالم مبارزه میکند، در مقابل زورگوئی و زیادهخواهی ظالمان و مستکبران هم با همهی وجود میایستد و عقبنشینی نمیکند.»[۲۲] همچنین، ایران در سیاست خارجی خود حافظ ارزشهای انسانی، حیثیت و اعتبار و منافع مستضعفین و مسلمین می باشد، و خود را موظف به دفاع از آنها میداند. مبارزه با استکبار جهانی، اسرائیل و تمامی متجاوزان به سرزمینهای اسلامی، آفریقای جنوبی و کلیه متجاوزان به حقوق و حیثیت انسانها و طرفداران تبعیض نژاد در جهان برای ایران نیز بعد اعتقادی و رسالت الهی دارد، نه اینکه جنبههای سیاسی و تاکتیکی به معنای رایج و متعارف داشته باشد؛ زیرا ایران به عنوان یک کشور مسلمان، حافظ منافع و مدافع حیثیت و ارزشهای انسانی می باشد.[۲۳]
[۱] . محمدباقر بهادری و افسانه سلمانی،«بررسی تحلیلی مفهوم ظلم و مصادیق آن در شعر پروین»، زبان و ادب فارسی، سال ۶۸، شماره ۲۳۱، بهار و تابستان ۱۳۹۴، ص ۱۸٫
[۲] . وَ کُونَا لِلظَّالِمِ وَ خَصماً وَ لِلمَظلُومِ عَوناً. (نهج البلاغه، نامه ۴۷).
[۳] . محمد رحمتی،«دیدگاه قرآن درباره ستم پذیری و ستمستیزی»، روزنامه کیهان، شماره ۱۹۸۲۷، ۹/۱۰/۱۳۸۹، ص ۶٫
[۴] . سوره هود، آیه ۱۱۳٫
[۵] . سهراب مروتی و روح الله محمدی، «ظلم و ظلم ستیزی»، پیشین، ص ۳۴٫
[۶] . محمد رحمتی،«دیدگاه قرآن درباره ستم پذیری و ستمستیزی»، پیشین، ص ۶٫
[۷] . عبدالکریم پاکنیا،«امام کاظم(ع) اسوه صلابت و ظلمستیزی»، مبلغان، شماره ۵۷، ۱۳۸۳، ص ۴۲٫
[۸] . اسدالله لطفی،«اصول و مبانی دینی حمایت از جنبشهای آزادیبخش در جهان با رویکردی بر آرای امام خمینی(س)»، فصلنامه اندیشه سیاسی در اسلام، شماره ۲و۳، زمستان ۹۳و بهار ۹۴، ص ۱۲۳٫
[۹] . محمد رحمتی، «دیدگاه قرآن درباره ستم پذیری و ستمستیزی»، پیشین، ص ۶٫
[۱۰] . محمد حسین جمشیدی،«احیای اندیشهی ظلمستیزی دینی در تفکر سیاسی- دینی امام خمینی(ره)»، فصلنامه ۱۵ خرداد، سال ششم،۱۳۷۶، شماره ۲۶ و ۲۷، صص ۳۸-۳۶٫
[۱۱] . اصغر منتظر قائم و همکاران،«عناصر تشکیل دهنده گفتمان سیاسی امام خمینی(ره)»، فصلنامه اندیشه سیاسی در اسلام، شماره ۲و۳، زمستان ۹۳ و بهار ۹۴، ص ۶۱٫
[۱۲] . محمد حسین جمشیدی،«احیای اندیشهی ظلمستیزی دینی در تفکر سیاسی- دینی امام خمینی(ره)»، پیشین،ص ۴۴٫
[۱۳] . صحیفه امام،جلد ۱۷، ص ۴۳۴٫
[۱۴] . عبدالکریم پاکنیا،«امام کاظم(ع) اسوه صلابت و ظلمستیزی»، پیشین، ص ۴۲٫
[۱۵] . صحیفه امام، جلد ۵، ص ۱۶۲، ۱۱/۹/۱۳۵۷٫
[۱۶] . صحیفه امام، جلد ۱۰، ص۱۲۲-۱۲۳٫
[۱۷] . صحیفه امام، جلد ۵، ص ۴۰۷٫
[۱۸] . صحیفه امام، جلد۵، ص ۴۲۱، مصاحبه با خبرنگار آژانس سیگما، ۲۰/۱۰/۱۳۵۷٫
[۱۹] . مرتضی شیرودی، «انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی(تأثیرگذاری و نمونه ها)»، ص ۱۶٫
[۲۰] . نامه امام به سید حمید روحانی، ۲۵/۱۰/۱۳۶۷٫
[۲۱] . صحیفه امام ، جلد۱۲، صص ۳۲ -۳۳٫٫
[۲۲] . بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع مردم گیلانغرب، ۲۳/۷/۱۳۹۰٫
[۲۳] . داود غرایاق زندی، «اصول و مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: جستاری در متون»، پیشین، ص۲۸۹٫