به اعتقاد شهید مطهری در کتاب “نهضتهاى اسلامى درصد ساله اخیر”، اندیشههاى بیگانه از دو طریق نفوذ مىکنند؛ یکى از طریق دشمنان و دیگری از سوی پیروان مکتب.[۱] ایشان ذکر می کند، هنگامى که یک نهضت اجتماعى اوج مىگیرد و جاذبه پیدا مىکند و مکتبهاى دیگر را تحتالشعاع قرار مىدهد، پیروان مکتبهاى دیگر براى رخنه کردن در آن مکتب و پوسانیدن آن از درون، اندیشههاى بیگانه را که با روح آن مکتب مغایر است، وارد آن مکتب مىکنند و آن مکتب را به این ترتیب از اثر و خاصیت مىاندازند و یا کماثر مىکنند. پس از گستردگى و جهانگیرى اسلام، مخالفان اسلام مبارزه با اسلام را از طریق کوشش برای تحریف آن آغاز کردند. اندیشههاى خود را با مارک تقلّبى اسلام صادر نمودند. اسرائیلیات، مجوسیات، مانویات با مارک اسلام وارد حدیث و تفسیر و افکار و اندیشههاى مسلمانان گردید. خوشبختانه علماى اسلام متوجه این نکته شدند و تا حد زیادى موفق به آفتزدایى گشتند و هنوز هم ادامه دارد.[۲] گاهى پیروان خود مکتب به علت ناآشنایى درست با مکتب، مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشههاى بیگانه مىگردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب مىدهند و عرضه مىنمایند. نمونه این جهت نیز در جریانات قرون اولیه اسلامی دیده مىشود که مثلًا مجذوبشدگان به فلسفه یونانى و آداب و رسوم ایرانى و تصوف هندى، نظریات و اندیشههایى را به عنوان خدمت (نه به قصد خیانت) وارد اندیشههاى اسلامى کردند. خوشبختانه این جهت نیز از چشم تیزبین علماى اسلامى دور نماند و یک جریان نقد اندیشه در این موضوعات نیز مىبینیم که سیر تحولات آن نظریات در جهت حذف نظریات بیگانه هدایت شده است. امروز که نهضت اسلامى ایران اوج گرفته و مکتبها و ایسم ها را تحتالشعاع قرار داده است، هر دو جریان را مشاهده مىکنیم. هم گروهى را مىبینیم که واقعاً وابسته به مکتبهاى دیگر بالخصوص مکتبهاى ماتریالیستى هستند و چون مىدانند با شعارها و مارکهاى ماتریالیستى کمتر مىتوان جوان ایرانى را شکار کرد، اندیشههاى بیگانه را با مارک اسلامى عرضه مىدارند. بدیهى است اسلامى که با محتواى ماتریالیستى در مغز یک جوان فرو رود و تنها پوسته اسلامى داشته باشد به سرعت دور انداخته مىشود. نفوذ و نشر اندیشههاى بیگانه به نام اندیشه اسلامى و با مارک اسلامى اعمّ از آنکه از روى سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد، خطرى است که کیان اسلام را تهدید مىکند.[۳]
به اعتقاد مطهری، تبلیغ اندیشه های الحادی نظیر مارکسیسم منجر به جریحهدار شدن شخصیّت انسانى و جریحهدار شدن عواطف اسلامى می شود[۴] و ایشان در کتاب نقدى بر مارکسیسم اشاره می کند؛ «مسأله مهمتر همان مسأله گرایش به مارکسیسم است. چرا دنیا به مارکسیسم گرایش دارد به طورى که تقریبا در زمان حاضر نیمى از جهان مارکسیست هستند و در نیمه دیگر نیز گرایشهاى مارکسیستى زیاد است؟ البته نمىتوان گفت که نیمى از جهان مارکسیست هستند، بلکه تعبیر صحیحتر این است که بگوییم نیمى از جهان تحت نفوذ مارکسیستها هستند. اما خود این که نیروى مارکسیسم توانسته است نیمى از جهان را تحت نفوذ خود درآورد، هرچند که نتوانسته باشد ملل تحت نفوذ خویش را به مارکسیسم معتقد سازد، مسأله با اهمیتى است.»[۵] [البته شهید مطهری اشاره به فضای قبل از فروپاشی شوروی و سقوط مارکسیسم می کنند ولی همچنان خطر اندیشه های ماتریالیستی نظیر کاپیتالیسم و لیبرالیسم وجود دارد.]
در راستای مقابله با چنین تهدیدی، شهید مطهری شصت جلسه درس فلسفه تاریخ در سالهاى ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ تا چند ماه قبل از پیروزى انقلاب اسلامى در منزل خودشان با حضور تنى چند از شاگردان و علاقهمندان ایشان تشکیل دادند.[۶] در آن دوره مسائل فلسفه تاریخ در میان اهل فکر و دانشجویان و روشنفکران به شدت مطرح بود و عدهاى نیز گرایش مارکسیستى پیدا کرده بودند و جامعه و تاریخ را به شکل ماتریالیستى و مارکسیستى تحلیل مىکردند. استاد مطهرى این درس را تشکیل دادند و در ابتدا برخى متون مارکسیستى مورد تجزیه و تحلیل قرار مىگرفت و در هر جلسه یکى از حضار مبحثى را به صورت کنفرانس عرضه مىکرد و استاد اظهار نظر نموده و مطالب لازم را بیان مىفرمودند و پس از آن، فلسفه تاریخ در قرآن مورد تحقیق واقع شد.[۷] به این دلیل که مطهری خطر اندیشه های مارکسیستی را برای جامعه بشری خطرناک می دانست، در کنار مطالعات مختلف دینی خود، «مارکسیست خوانی پیوسته»[۸] را در دستور کار خود قرا داده بود. به عبارتی دیگر، ایشان همواره در سیره عملی خود مترصد ممانعت و جلوگیری از افکار انحرافی در میان مردم بودند.[۹]
[۱]. مرتضی مطهری، نهضتهاى اسلامى درصد ساله اخیر، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۳، صص۹۳-۹۱٫
[۲]. مجموعه آثار، مجموعه آثار شهید مطهری، جلد۲۴، صص۸۷-۸۵٫
[۳]. مرتضی مطهری، نهضتهاى اسلامى درصد ساله اخیر، پیشین، صص۹۳-۹۱٫
[۴]. مرتضی مطهری، یادداشت های شهید مطهری، جلد۱۰، ص۲۵٫
[۵]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، جلد۱۳، صص۴۹۸-۴۹۷٫
[۶]. نک: مرتضی مطهری، فلسفه تاریخ، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۵٫
[۷]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، جلد۱۵، ص۲۸٫
[۸]. یعقوب توکلی، شوق استاد: درنگی در زندگی و اندیشه استاد مطهری، تهران، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۳، صص۳۲-۳۰٫
[۹]. غلامحسین گیاهی، ناگفتههایی از زندگی استاد مطهری: خاطرات جمعی از بستگان استاد و مردم فریمان، مشهد، انتشارات همیاران جوان،۱۳۸۶، ص۸۰٫