مسئله اهانت به اولیاء الهی، از جمله پیامبران خدا و معصومان (ع) امری جدید نیست و سابقهای طولانی دارد. در برابر پیام هدایت انبیاء، دشمنان بشریّت از شگردها و روشهای مختلفی استفاده کرده و سعی در بی اثر ساختن حرکت آزادیبخش انبیاء الهی داشتهاند. قرآن کریم در بیان سرگذشت انبیاء الهی بر اینکه انبیاء مورد تکذیب و استهزاء قرار گرفتند، بسیار تأکید کرده است. مطابق گزارشهای قرآن کریم از جمله راهکارهای دشمنان دین، استفاده از انواع اهانتها برای جلوگیری از تحقق مقاصد انبیاء در برقراری آزادی و عدالت بوده است. میزان اهانت اقوام سابق به رسولان خدا به حدی بوده که قرآن کریم بیان میدارد: «ألم یأتِکم نبؤا الذینَ من قَبلِکُم قومِ نُوحٍ وَ عادٍ و ثَمُودَ و الَّذینَ مِن بعدهِم لا یَعلمُهُم إلا الله جاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبیِّنات فَرَدُّوا أیدیَهُم فی أفواهِهِم و قالوا إنَّا کَفَرنا بِما اُرسِلتُم بِهِ وَ إِنَّا لَفی شَکٍّ مِمَّا تَدعُونَنا إلَیهِ مُریب»[۱]. این امر نشان میدهد که اقوام بعد از قوم نوح در مقام مقابله با رسولان خود بوده و به آنها اهانت میکردند. قرآن کریم در آیه دیگری میفرماید: «وَما یَأتیهِم مِن رَسُولٍ إِلَّا کانُوا بِهِ یَستهزِون»[۲] و همچنین:«یا حَسرهً عَلَی العِبادِ ما یَأتیهِم مِن رسُولٍ إِلَّا کانُوا بِهِ یَستهزِون»[۳] و نیز خاطرنشان میکند: «وَما یَأتیهِم مِن نَبیٍّ إِلَّا کانُوا بِهِ یَستهزِون»[۴]. تعداد موارد گزارش اهانت به اولیاء الهی در قرآن کریم در۶۲ سوره بالغ بر ۲۳۱ مورد است. همین امر نشان میدهد مسئله اهانت به اولیاء الهی توسط دشمنان و مخالفان امری پر بسامد در تاریخ بوده است و قرآن کریم اهتمام جدی بر گزارش این امر و برملاکردن شیوههای ناصحیح رفتار مخالفان با انبیاء داشته است. از شیوههای رایج اهانت به انبیاء تمسخر و استهزاء بوده است. افراد لجوج در برابر منطق حق، چارهای جز روی آوردن به تمسخر و استهزاء ندارند. قرآن کریم در سورههای مختلف بدان اشاره کرده است (بقره/۲۱۲و ۱۴؛ نساء/۴۶؛ انهام/۱۰؛ اعراف/۸۲؛ مطففین/۳۰ و ۲۹؛ هود/۳۸و۸؛ رعد/۳۲؛ حجر/۱۱؛ نحل/۳۴؛ کهف/۱۰۶و۵۶؛ انبیاء/۵۵و۴۱و۳۶؛ فرقان/۴۱؛ شعراء/۶؛ روم/۱۰؛ سبأ/۷؛ یس/۳۰و۱۵؛ احقاف/۲۶؛ صافات/۱۴و۱۲؛ زمر/۵۶و۴۸؛ غافر/۸۳؛ زخرف/۴۷و۷؛ جاتیه/۳۳و۹؛ توبه/۷۹ و۶۵و۶۴و۶۱و۵۸٫) استهزاء انبیاء نشاندهنده شدت گمراهی اهل باطل است که نهتنها خود گمراهاند، بلکه انبیاء و اولیاء الهی را چنان میپندارند که به تمسخر آنها دست میزنند. از دیگر عوامل این اهانت به موارد زیر میتوان اشاره کرد: حفظ رابطه با دشمنان انبیاء، دنیاطلبی و تزیین دنیا، ظاهربینی و عدم توجه به حقایق عالم، محال دانستن زندگی پس از مرگ، سوءاستفاده از ضعف مؤمنان، تفریح و لذت بردن از اهانت. همچنین یکی از عواملی که کفار به استهزاء و تمسخر انبیاءِ کشیده میشوند، استمرار آنها در اعراض از دستورات دینی و آموزههای دین است. علاوهبر اعراض از حقایق دینی، گرفتاری به معاصی نیز میتواند به استهزاء و تمسخر اولیاء دین منجر شود.[۵]
امام صادق (ع) در ضمن روایتی طولانی به این مطلب اشاره مینماید که اهانت از سوی مخالفان سابقهای طولانی از زمان گذشته دارد و انبیاء و حجج الهی هیچگاه از شرّ زبان مردم بدخواه زمان خویش در امان نبودهاند. در این روایت، علقمه که یکی از شاگردان امام صادق(ع) است، به حضرت عرض میکند که: «یابن رسولالله مردم ما را به گناهان بزرگی نسبت میدهند و ما از این بابت دلتنگ هستیم. آن حضرت میفرمایند: پسند مردم را نمیتوان بدست آورد و زبانشان را نمیتوان ضبط کرد. شما چطور از آنچه پیغمبران خدا و رسولان و حجج او سالم نماندند، سالم میمانید؟ سپس حضرت در این روایت نمونههایی از اهانت به انبیاء الهی را بیان میفرماید: یوسف را به زنا متهم کردند، در مورد ایوب گفتند که به گناهانش دچار شده، داود را متهم کردند که دنبال پرندهای رفت تا زن اوریا را دید و عاشق او شد و شوهرش را به جنگ فرستاد تا کشته شد و آن زن را گرفت، موسی را آزردند و او را متهم کردند که عنین(ناتوان جنسی) است. همه انبیاء را متهم کردند که جادوگر و دنیاطلبند، مریم را متهم کردند که از مرد نجاری به نام یوسف آبستن شده است. پیغمبر ما حضرت محمد (ص) را متهم کردند که شاعر و دیوانه است.
در این میان خاتم پیامبران، حضرت محمد(ص)، مورد اهانت بسیار قرار گرفتند، به حدی که گاه برای تسلای خاطر رسول اعظم سابقه اهانت به انبیاء الهی بیان گشته است تا مایه آرامش و دلگرمی و تسلیت به پیامبر باشد. قرآنکریم خبر از این میدهد که همه رسولان الهی، مورد تمسخر و استهزاء مردم زمان خود قرار گرفتهاند: «یا حسره علی العباد ما یأتیهم من رسول الاکانوا به یستهزوون؛ وای بر حال این بندگان که هیچ رسولی برای هدایت آنها نیامد. جز آنکه او را به تمسخر و استهزاء گرفتند»[۶]. مطلب دیگری که از لحاظ ضدیت با پیامبر اسلام(ص) در قرآن کریم به آن اشاره شده است، آیه ۹۴ و ۹۵ سوره حجر است. این آیات به تمسخر پیامبر(ص) از سوی مشرکین اشاره دارد و به این تعبیر میفرماید: «آنچه را مأموریت داری، آشکارا بیان کن و از مشرکان روی گردان؛ ما شر استهزاءکنندگان را از تو دفع خواهیم کرد.».
هماکنون در عصر ما تاریخ تکرار شده است. یکی از توطئههای شوم دشمنان اسلام که قصد خاموش کردن این مشعل فروزنده را دارند، هجوم همهجانبه به اعتقادات و ارزشهای مسلمانان، از طریق توهین به مقدسات ایشان است. در این میان، پیامبر اکرم(ص) آماج حملات است. یکی از دلایل اصلی این امر آن است که نبوت پیامبر گرامی اسلام، مبنای وحدت مسلمانان جهان است. خداوند ایشان را «رحمه للعالمین»، پرچمدار صلح و دوستی برای مسلمانان و مردم جهان معرفی کرده است. چنانکه آن حضرت در مدت بیست و سه سال برای برادری و برابری و مبارزه با تبعیض نژادی تلاش کرد. پیامبر در اوایل بعثت خود، نامههای متعددی برای زمامداران بزرگ آن عصر فرستاد و در آنها به بیان وجه مشترک مسلمانان با مردم آن کشورها پرداخت و پس از دوستی و وحدت، به مسئله حقانیت اسلام اشاره کرد.[۷] نبوت و پیامبری، مانند توحید از اصول مسلم و مشترک شیعه و اهل سنت میباشد که اصل ضرورت آن را هیچ یک از دانشمندان اسلامی انکار نکرده است.[۸] افزون بر آنکه خداوند، وجود قرآنکریم را محوری برای همبستگی و یگانگی مسلمانان میشناسد و آن را «حبل الله»[۹] نامیده، مراجعه به پیامبر و سنت آن حضرت را نیز بهعنوان راهکاری برای ایجاد و حفظ یگانگی معرفی کردهاست: «پس هنگامی که در چیزی دچار اختلاف شدید، به خدا و رسولش بازگردید.»[۱۰]. در این روایت حضرت امیر(ع)، بازگرداندن به رسول، به مراجعه به سنت پیامبر تفسیر شدهاست. پیامبر(ص) با توجه به عهدهدار بودن سمت شرح و تبیین قرآن در کنار مقام رسالت، افزون بر آنکه خود میتواند برطرفکننده منازعات و مشاجرات باشد و بدین سبب، پذیرش داوری وی مورد تأکید قرآن است.[۱۱] سنت حضرت رسول به صورت شارح قرآن میتواند ابهامات و اشتباهات در فهم قرآن را که خود ممکن است زمینهساز پراکندگی باشد، برطرف کند؛ چنانکه حضرت امیر(ع) برای نشان دادن اشتباه خوارج در کجفهمی از آیه «ان الحکم الا الله» از ابن عباس میخواهد که با سنت با آنان به محاجه بپردازد. پیامبر(ص) در عصر خویش امتی فراگیر از نژادها و اقوام گوناگون با شرایط مادی و شخصیتی متفاوت تشکیل داد و انسجامی را به وجود آورد که سرانجام در عصر فتوحات اسلام بر امپراتوریهای زمان خود غلبه کرد.[۱۲] قرآنکریم وجود پیامبراکرم(ص) را بهعنوان اسوه و مرجع رفع اختلافها معرفی میکند: «لقد کان لکم فی رسولالله أسوه حسنه»[۱۳] حضرت علی(ع) نیز اتحاد را دستاورد نبوت بیان میفرماید:«خدا به برکت او کینه ها را دفن کرد و آتش دشمنیها را خاموش کرد. با او میان دلها الفت و مهربانی ایجاد کرد.»[۱۴]. مقام معظم رهبری در این مورد میفرمایند:
«وجود مقدس نبى مکرم و رسول اعظم اسلام، مهمترین نقطهى ایجاد وحدت است. قبلاً هم این را عرض کردیم که دنیاى اسلامى مىتواند در این نقطه به هم پیوند بخورد؛ اینجا، جایى است که عواطف همۀ مسلمانها در آنجا متمرکز مىشود؛ این، کانون عشق و محبت و دنیاى اسلام است. حالا شما ببینید قلمهاى پول گرفتهى از صهیونیستها، همین کانون را مورد توجه قرار مىدهند و به آن اهانت مىکنند؛ براى اینکه اهمیت اهانت به امت اسلامى و تحقیر دنیاى اسلام، کمکم از بین برود. این، نقطهى اصلى است؛ سیاستمداران، نخبگان علمى و فرهنگى، نویسندگان، شعرا و هنرمندان ما روى این نقطه تکیه کنند و همهى مسلمانها با این شعار به هم نزدیک شوند. موارد مورد اختلاف را در نظر نگیرند، یکدیگر را متهم نکنند، یکدیگر را تکفیر نکنند و یکدیگر را از حوزهى دین خارج نکنند. دلها در سراسر امت اسلامى، به یاد پیامبر و به عشق پیغمبر طراوت پیدا مىکند؛ همهى ما دلباخته و عاشق آن بزرگواریم.»[۱۵]
علاوهبر اینکه پیامبر اسلام، مایه وحدت مسلمانان جهان است، سیره ایشان، گنجیهای ارزشمند و الهامبخش برای مسلمانان جهان است که در صورت تأمل در آن، قدرت مسلمانان افزایش میشود:
«صهیونیستها و دولتهائى که زیر نفوذ صهیونیسم هستند، دستگاه استکبار و در رأس آنها آمریکاى جنایتکار، وقتى میخواهند با امت اسلامى دربیفتند و با اسلام معارضه کنند، آماج حملهى خودشان را نبى معظم و مکرم اسلام قرار میدهند. این به چه معناست؟ این به خاطر این است که یاد آن بزرگوار، نام آن بزرگوار، ولادت آن بزرگوار، هجرت آن بزرگوار، حکومت ده سالهى آن بزرگوار در مدینه و یکایک اقدام و تعلیم و آموزش آن بزرگوار، امروز براى مسلمانها، اگر تدبر بکنند و تأمل بکنند، یک درس است؛ گشایشِ یک درِ بازى به سوى زندگى است. پیغمبر الهامبخش است براى امت اسلامى. چون این را میدانند؛ چون از بیدارى امت اسلامى میترسند؛ چون از قدرت جامعهى یک میلیارد و پانصد میلیونى مسلمان در سرتاسر عالم وحشت دارند، در مقابل پیغمبر صفآرائى میکنند. رحمه للعالمین را، منشأ عظیمترین خیرات و برکات براى بشریت را در مطبوعاتشان، در زبان سیاستمدارانشان، در کتابنوشتنهایشان، به وسیلهى مزدورانشان مورد اهانت قرار میدهند. این باید ما مسلمانها را بیدار کند؛ بفهمیم که در وجود پیامبر، در شخصیت پیامبر، در خاطرات زندگى پیامبر، در هجرت پیغمبر، در جهاد پیغمبر، در سیرهى پیغمبر، در درسهاى قولى و عملى پیغمبر، چه گنجینهى عظیمى براى مسلمانها نهفته است. ما از این گنجینه اگر استفاده کنیم، امت اسلامى به آنچنان موقعیتى خواهد رسید که نتوانند دیگر به او زور بگویند؛ نتوانند او را زیر فشار قرار بدهند؛ نتوانند او را تهدید کنند؛ این درس است براى ما»[۱۶]
راجر هاردی، از برنامهسازان شبکه تلویزیون BBC، در سخنانی نگرانیِ غرب را از اسلام چنین بیان میکند: «اسلام، امروز بزرگترین مسئله غرب است، حتی یک مسئله جهانی است. اسلام، امروز نهتنها در خاورمیانه، بلکه در همهجا عالمگیر شده و مبارزه با آن، بسیار مشکل است». همچنین بیان جملاتی چون «قدرت اسلام، بزرگترین قدرت قرن بیست و یکم خواهد بود از «دکتر ربرت کرین»، مشاور وقت نیکسون، در هفتهنامه المسلم چاپ لندن و نیز مقاله «آینده از آنِ اسلام است» در روزنامه ایتالیایی ایل جرناله، همگی نشان از هراس و نگرانی سردمداران جوامع غربی از رشد اسلام و جهانی شدن آن دارد. این نگرانیها سبب شد تا مستکبران جهانی، پیکان تهاجمهای خویش را به سوی اسلام نشانه بگیرند و همه تلاش خود را به کاربندند تا با بهرهگیری از روشهای نظامی و غیر نظامی به مبارزه با اسلام برخیزند.[۱۷]
آنچه امروز از مکرون در فرانسه می بینیم جزئی از سیاست های امپریالیزم علیه اسلام و مسیحیّت راستین است. امروز مسلمانان و مسیحیّان در خطر تهدیدات مسیحیّت صهیونیستی هستند و همه باید دست اتحاد بیکدیگر داده و از موجودیت خود دفاع کنند. امروز با توطئه های سهمگین دولت مکرون باید گفت مسلمانان فرانسه در خطرند!
[۱]. ابراهیم: ۹٫
[۲]. حجر: ۱۱٫
[۳]. یس:۳۰٫
[۴]. زخرف: ۷٫
[۵]. سیدمجتبی عزیزی و میثم مطیعی،«گونهشناسی اهانت به انبیاء؛ پژوهشی در قرآن کریم»، پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، شماره دوازدهم، بهار و تابستان، ۱۳۹۷، صص ۱۱۴ و ۱۱۸٫
[۶]. یاسین: ۳۰٫
[۷]. هاشم صدیقی، «بیداری اسلامی و وحدت مسلمانان از منظر قرآن، سنت و روایات»، حبلالمتین، شماره۱، سال اول، زمستان۱۳۹۱، ص۱۳۲٫
[۸]. اسماعیل دانش، «نقش مشترکات کلامی شیعه و اهلسنت، در تقریب مذاهباسلامی»، سال چهارم، شماره پانزدهم، ۱۳۸۷، ص ۱۱۷٫
[۹]. آلعمران: ۱۰۳٫
[۱۰]. فإن تنازعتم فی شیء فردوده إلی الله و الرسول.
[۱۱]. نساء: ۶۵٫
[۱۲]. شهین سالاروند و همکاران، «راهکارهای ایجاد وحدت در جامعه از دیدگاه قرآن»، معرفت، سال بیست و سوم، شماره ۱۹۸، خرداد ۱۳۹۳، ص ۱۳۶٫
[۱۳]. احزاب:۲۱٫
[۱۴]. نهجالبلاغه: خطبه ۹۶٫
[۱۵]. بیانات مقام معظم رهبری، ۲۷/۱/۱۳۸۵٫
[۱۶]. بیانات مقام معظم رهبری، ۲۲/۱۲/۱۳۸۶٫
[۱۷]. مریم حایک، بررسی نقاط عطف وقایع تاریخی انقلاب اسلامی، قم: مرکز پژوهشهای اسلامی رسانه، ۱۳۹۶، فصل دوم.
بسیار عالی