ایام هفته وحدت و میلاد فرحناک پیامبر اکرم را پشت سر نهاده ایم . حقیقتا آنچه باعث پیدایش اختلافات گوناگون در میان مسلمانان پس از رحلت پیامبر شد این نبود که آیا پیامبر روز هفدهم ربیع الاول به دنیا آمد یا روز دیگری ویا آیا مسح سر وآداب وضو اینطور باشد یا آنطور ویا ادان را چنین بگوئیم یا چنان. پس چه اختلافی بود وچه اختلافی نبود.
اختلافی که نبود از قبیل همین اختلافاتی بود که به آنها اشاره شد و اختلافی که بود واقعیتی بود که معمولا به آن اشاره نمیشود!
واقعیت این است هنگامی که پیامبر به رسالت مبعوث شدند یک مرد تنها بودند در مقابل یک شهراز خدا بیگانه با اقتصاد از انصاف دور وسیاست از عدالت تهی وتنها با دو همراه : همسرش که او را بعنوان بارقه ای از حقیقتی که در ابراهیم و همه انبیاء ظهور یافته بود دوست می داشت وبه او عشق می ورزید وبرادر زاده ای که با صلابت سخن و حکایت نگاهش گفت : “خدا در آفرینش من با کسی مشورت نکرد که من در پرستش او با کسی مشورت کنم . عموی من ! عموی عزیزم ! دستت را به من بده تا با تو بیعت کنم ! تو پیغمبر خدائی ومن اولین مردی هستم که به تو ایمان آورده ام وجوانمردانه از تو ودین تو که آئین حق است تا مرز شهادت دفاع خواهم کرد ودر راه حقیقت دین تو شهید خواهم شد ! ” این برادر زاده علی بود.
در مکه هرکه به محمد ایمان آورد به حقیقت دین محمد ایمان آورد . از خدیجه وعلی وحتی زید بگدریم دیگرانی که ایمان آوردند نیز به حقیقت رسالت محمدی ایمان آوردند وهریک به سهم خود وبه اندازه ایمان خود از پیام و پیامبر دفاع کردند برخی در این راه جانفشانی کردند مثل سمیه برخی شکنجه شدند مثل بلال برخی متقبل هزینه های مالی شدند مثل ابوبکر که بعضی ار غلامان مسلمان تخت شکنجه نظیر بلال را خرید ودر راه خدا آزاد نمود.
هرچه زمان می گذشت هم حقیقت اسلام آشکار تر می شد و هم قدرت مسلمانان بیشتر. به تدریج مکه آبستن یک انقلاب اجتماعی شد . جوانان ، بردگان ، زنان و همه نیروهای اجتماعی طرفدار تغییر نسبت به پیام و پیامبر حساس شدند. حق جویان ازهر سن و طبقه اجتماعی که بودند نسبت به پیامبر وپیام او احساس دلبستگی و پیوستگی می کردند. رفت و آمد کاروان های تجارتی به مکه کم کم کاهش یافت زیرا تاجرانی که در راه بین المللی بخور بین صنعا و روم و تیسفون تجارت میکردند و مال التجاره از سودان و هند به روم و پارس وبر عکس می بردند از تاثیر پذیری برده ها از پیام پیامبر که میگفت ” همه انسانها در فطرت الهی با هم برابرند ” نگران وحتی هراسناک شده بودند وتعالیم پیامبر در باره تحریم ربا و منع فروش ورشکستگان در بازار برده فروشها سرمایه داری قریش را به خطر انداخته بود.از این رو استکبار قریش تصمیم گرفته بود از همه وسایل و اهرم های ممکن [ شکنجه مسلمانان مستضعف و بی پناه ، تطمیع ، نهدید ، جنگ روانی ، محاصره اقتصادی و اجتماعی و…..وجتی ترور پیامبر در لیله المبیت که با اعجاز الهی و فداکاری علی به نتیجه نرسید] استفاده کند.
به تدریج اسلام در خارج از مکه طرفداران و حامیانی پیدا کرد . پناه جویان مسلمانی که به حبشه رفتند پادشاه حق جوی حبشه را حامی خود یافتند و به تدریج قبایل اوس و خزرج از سحرتبلیغات جنگ افروزانه قبایل تجارت پیشه یهود که متحدان سیاسی و شاید هم شرکای تجارت قریش بودند آزاد شدند و داروی همه زخمهای کهن خود را در اسلام یافتند وگروه گروه به اسلام گرویدندوبا هجرت پیامبر به یثرب و تاسیس نظام سیاسی امامت محمدی در این شهر تاریخ ورق خورد. تاامروز ۱۳۹۹ سال شمسی از آغاز تاسیس نظام سیاسی امامت محمدی گذشته است .
نظام سیاسی امامت محمدی در طول سالهای حیات پیامبر در مدینه پیروزی های سیاسی و نظامی چشمگیری پیدا کرد . استکبار قریش سه جنگ بزرگ را بر مدینه تحمیل کرد ودر هر سه جنگ ناکام ماند . سومین جنگ که جنگ خندق بود یک شکست واقعی برای استکبار قریش ویک فاجعه برای ارتجاع خیانتکار بنی قریظه و یهود بود.
پس از جنگ خندق استکبار قریش به یک جمع بندی جدید نزدیک شد و رسید که مهمترین خطوط آن چنین بود:
۱_ جنگ نظامی با پیامبر و پیروانش بی فایده است هرچه قریش بیشتر بر طبل جنگ می کوبد ناکام تر و تحقیر شده تر و ضعیف تر می شود .
۲_ شرایط کنونی نباید ادامه پیدا کند وباید برای اعاده استیلای قریش کاری کرد.
۳_ پدیده پیامبری پیامبر ، جدا از بحث حقیقت آن که استکبار قریش به ان بی باور بود ، می تواند بجای آنکه همچنان تهدیدی برای قریش باشد به یک فرصت تبدیل شود بشرط آنکه قریش از هر فرصتی برای ورود آبرومندانه به جامعه یاران محمد استفاده کند و جاذبه فراقبیله ای و حتی فرا عربی اسلام را دستمایه افزایش قدرت سیاسی واقتصادی خود کند زیرا محمد تواناتر از آنست که قریش بتواند با نیروی نظامی او را شکست دهد.او حتی این شجاعت را دارد که با روم شرقی که یک قدرت جهانی است وارد جنگ شود.
۴_ باید وارد انقلاب محمد شویم واین قدرت را از دست او ویارانش بیرون آوریم و آن را بنفع خود بکار گیریم .
۵_ ما در میان یاران محمد کسانی را می شناسیم که پیش از نهضت محمد شریک تجارت ما بودند ومی توانند پس از محمد شریک سیاست ما باشند وپل پیروزی ما در راه سرنوشت شوند .
بدین ترتیب بود که عده بسیار زیادی پس از جنگ خندق و فتح مکه مجذوب قدرت اسلام شدند و نه برای خدا که برای دنیا تسلیم اسلام شدند ودر میان آنها بنی امیه با عبور از خلافت ابابکر و عمر و عثمان و جنگ با علی به عنوان آخرین کسی که از پیشتازان دعوت اسلامی بود و همچنان هم از نبوت پیامبر دفاع میکرد و هم از نظام سیاسی امامت محمدی ، نظام ارتجاعی سلطنتی و امپراطوری اموی را تاسیس کردند.
امروز بی پرده باید گفت کسانی که به حقیقت دعوت نبوی ایمان آوردند هم نبوت او را پذیرفتند و هم امامت او را . این گروه بعد ها به شیعیان علی ابن ابیطالب معروف شدند در حالیکه آنان قبل از علی و همراه با علی شیعه پیامبر بودند و او را اولین امام خود می دانستند و به نظام سیاسی امامت محمدی باور داشتند. وکسانیکه مجذوب قدرت اسلام شدند فقط در برابر نبوت محمد بعنوان ابزار کسب قدرت تسلیم شدند و تداوم نظام سیاسی امامت محمدی (۱) را تاب نیاوردند و در مقابل آن ایستادند وبه مقاومت خود در برابر آن ادامه دادند.( ۲)
متاسفانه گروه سومی نیز بودند که به حقیقت اسلام ایمان آورده بودند ولی به دلیل ساده اندیشی و جاه طلبی با تبدیل نظام سیاسی امامت محمدی به خلافت قرشی همراهی وهمکاری کردند و اگرچه هریک مدت کوتاهی به قدرت رسیدند و حکومت در خاندان هیچکدام موروثی نشد و آنها همه یکی پس از دیگری بگونه ای با مرگ مشکوک و ترور و دسیسه های درباری کنار رفتند و پل پیرو.زی ارتجاع قریش و بنی امیه شدند.
نتیجه ایمان به نبوت و امامت محمدی کوشش برای ساختن جامعه جهانی طراز قرآن بوده واین کوشش با بعثت نبوی آغاز شده و با اعتراض فاطمی ، مقاومت علوی ، درایت حسنی ، شهادت حسینی ونهضت های عدالت طلبانه و امامت خواهانه در طول تاریخ و در ظرف جغرافیائی تمدن اسلامی ، تداوم یافته و امروز به انقلاب اسلامی ایران و جنبش های اسلامی اصیل در لبنان(حزب الله ) ، عراق ( الحشد الشعبی و….) ، فلسطین (جهاد اسلامی و… ) ، یمن (انصارالله) ، افغانستان ( فاطمیون و…) ، پاکستان ( حیدریون و….) و…..رسیده است .
از طرف دیگر جریانی که مجذوب قدرت اسلام شده بود پس از امپراطوری های اموی [ونیز عباسی] در شرق در غرب در قالب پادشاهی اموی و سپس در جریان مسیحیت صهیونیستی وامپریالیسم و سرمایه داری غربی به منزله قریش جدید به حیات خود ادامه داد و پس از استیلای مجدد بر شرق در قالب حرکت های وهابی ، در عربستان سعودی و از آنجا در قالب حرکت های طالبان ، القاعده ، داعش ، سپاه صحابه ، جبهه النصره ، بوکوحرام و…..ادامه یافته است.بعبارت دیگر پدبده هائی نظیر عربستان سعودی و داعش نتیجه حریانی در تاریخ هستند که مجذوب قدرت اسلام و نه حقیقت آن شده بود/ونهضت های اصیل اسلامی نتیجه جریانی در تاریخ هستند که مجذوب حقیقت اسلام شده بودند نه قدرت آن.
امروز هنگام تصمیم گیری ملت محمد و امت اسلام برای آینده خود و جهان اسلام و جامعه بشری است. ترامپ و محمد بن سلمان نمی توانند نمایندگانی برای اسلام و مسیحیت باشند. جامعه بشری نیازمند یک چهارچوب فلسفی وسیاسی حدید برای آینده خود می باشد
ما باید به این پرسش جدی صادقانه پاسخ دهیم که آیا حقیقت اسلام را میخواهیم یا خواهان قدرت با نماد های اسلامی و یا شبه اسلامی هستیم .
امپریالیسم نتیجه حرکت کسانی در تاریخ است که مجذوب قدرت اسلام شدند و دجال تمدن خوش آب ورنگ و فربینده وفریبکار غرب را بوجود آوردند و آزادی خواهی و عدالت طلبی جریان نیرومندی است که سرنوشت آن به اراده مردانی گره خورده که به حقیقت اسلام ایمان آورده اند ونه تنها از نبوت محمد که از امامت محمدی نیز در مقابل ارتجاع دفاع می کنند .
اگر خواهان زندگی بی ننگ و جهان بی جنگ هستیم باید برای اقامه امامت محمدی در ظرف جغرافیائی تمدن اسلامی بکوشیم و به مقاومت اسلامی که از زمان پیامبر آغاز شد ادامه دهیم هرچند اقامه امامت محمدی جز بوسیله مهدی صورت نمی پذیرد ولی ما باید زمینه سازان ظهور او باشیم . این آرمان تمام کسانی است که مجذوب حقیقبت اسلام شده اند.
پی نوشت:
۱_ در این باره در کتاب ” امامت و جهان امروز ” به تفصیل بحث کرده ایم . سوره مهر این کتاب رامنتشر کرده است.
۲_ شعار قریش اری بنی هاشم نه که پس از رحلت پیامبر داده شد ، دقیقا بدین معنی بود که نباید امامت محمدی تداوم پیدا کند.