” توسعه ” معادلی است که مترجمین در زبان فارسی برای کلمه developmentانتخاب کرده اند ولی شاید این کلمه معادل کاملی برای آن نباشد زیرا درمعنای کلمه development مفاهیم نمو وشکوفایی نهفته است درحالیکه واژه توسعه در زبان فارسی در برگیرنده چنین مفاهیمی نیست ولی ما توسعه را با توجه به چنین مفاهیمی تعریف عملیاتی می کنیم وآن را تقریبا معادل شکوفایی فرض می نماییم وآن را بجایdevelopment بکار می گیریم.
رابطه ای بین فرهنگ ،توسعه وتمدن وجود دارد.بگونه ای که می توان گفت فرهنگ زیربنا وتوسعه روبنای حرکت جامعه می باشد ویا بعبارت دیگر فرهنگ اصل وتوسعه فرع بر آن است.
برای فرهنگ معانی متعددی ذکر شده است. بعضی از سر تفنن وبرخی از روی تحقیق وتفحص برای آن معانی متعددی نقل ویا خلق کرده اند. ولی شاید دقیق ترین ورسا ترین تعریف فرهنگ چنین است : ” فرهنگ تجلی انعکاس دستاورد های مادی ومعنوی جامعه در آئینه رفتار گروهی واجتماعی مردم جامعه است . بدین ترتیب مفهوم فرهنگ از مفاهیم علم ، دین ، فلسفه ، هنر ، تکنولوژی وتمدن فاصله می گیرد و با آنها مرز خود را تعیین میکند . هر پدیده علمی ویا دینی ویا فلسفی ویا هنری ویا تکنولوژیک ویا بطور کلی تمدنی که تبدیل به یک رفتار گروهی ویا عمومی واجتماعی شود بخشی از فرهنگ میشود وگرنه در همان حوزه اختصاصی خود باقی میماند. بعنوان مثال ” صداقت ” قطعا یک عنصر دینی است ولی ممکن است در جامعه ای تبدیل به یک عنصر فرهنگی نشده باشد زیرا بخشی از رفتار عمومی واجتماعی در آن جامعه ، نشده باشد.
مبدا همه تحولات اجتماعی ریشه در تحولات فرهنگی دارد . این اصلی است که هم در جامعه شناسی با آن روبرو هستیم وهم اسلام بر آن تاکید میکند وبر آن پای می فشارد.
به رفتار گروهی که معمولا واصولا استمرار دارد فرهنگ گروهی می گوئیم وبه رفتار اجتماعی که اساسا وعموما استمرار دارد فرهنگ اجتماعی اطلاق میکنیم .
پویش های اجتماعی ، تکاپوهای فرهنگی را بوجود می آورندودر شرایطی که این پویشها منجر به تغییر نظام ارزشهای اجتماعی شوند یک انقلاب اجتماعی شکل می گیردو تغییرات فرهنگی وسیعی را بوجود می آورد. از آنجائیکه تغییرات اجتماعی ممکن است مثبت یا منفی وبعبارت بهتر تکاملی ویا ارتجاعی باشند از این رو انقلاب های اجتماعی به دو دسته تکاملی وارتجاعی قابل تقسیم هستند. برخی از نویسندگان ظهور اسلام را یک انقلاب تکاملی نامیده اند . این نامگذاری دو نکته مشخص را گوشزد می نماید نخست آنکه اسلام یک انقلاب جهانی ایجاد کرده – ومی نماید. حقیقتی که معمولا کتمان شده ومیشود. – دوم آنکه این انقلاب تکاملی است نه ارتجاعی . ولی ما هر گاه سخن از انقلاب به میان می آوریم منظور انقلاب تکاملی است وهر گاه که از ارتجاع حرف می زنیم منظور انقلاب ارتجاعی است.
انقلاب ارتجاعی همان است که برای اولین بار قرآن مجید در باره آن هشدار داد و گفت : ” ومحمد نیست مگر پیامبری که پیش از او پیامبرانی آمده اند اگر او بمیرد ویا کشته شود آیا بگذشته خود بازخواهید گشت ؟ پس هر که به گذشته خود باز گردد همانا بخداوند زیانی نمی رساند.”
این هشدار قرآن مجید تکان دهنده ودر عین حال آگاهی بخش است. این هشدار،از آن جهت تکان دهنده است که امکان شهادت پیامبر بوسیله ارتجاع عرب را مطرح میکند واز آنجهت آگاهی بخش است که در باره ذات انقلابی ، تکامل آفرین و آینده بخش اسلام سخن بمیان می آورد.
نهاد های انقلابی ونیز نهاد های ارتجاعی برآمده از تغییرات فرهنگی هستند ولی اسلام این ظرفیت را دارد که گاه با حفظ پوسته نهادهای اجتماعی ، هسته آنها را تغییر انقلابی داده وآنها را بخدمت حرکت تکاملی خود در آورد . این تجربه ای است که امکان پذیری آن در انقلاب اسلامی ایران نیزتا حدودی نمودار شده است. در این انقلاب برای ما آشکار شد که سینما بعنوان یک نهاد اجنماعی ظرفیت آن را دارد که کاملا بخدمت آرمانهای اسلامی درآید هرچند پیش از انقلاب اسلامی ایران نیز کار های قابل توجهی صورت گرفته بود بعنوان مثال ، مصطفی عقاد این امکان پذیری را با فبلم ” الرساله ” باثبات رسانیده بود ولی ممکن بود برخی آن را یک استثنا بحساب بیاورند . مصطفی عقاد هنگامی به شهادت رسید که تصمیم گرفته بود فیلمی در باره زندگی امام خمینی بسازد و این تصمیم برای صهیونیسم ، ارتجاع عرب ، آمریکا وغرب غیر قابل تحمل بود و به همین دلیل بوسیله داعش بشهادت رسید. امروز ارتجاع بشریّت می کوشد تا از فتح سنگر سینما بدست نیروهای انقلاب جلوگیری کند.
پویشهای اجتماعی دستاورد های گوناگونی دارند که به دو دسته مادی ومعنوی قابل تقسیم هستند . به مجموعه دستاورد های مادی ومعنوی جامعه تمدن میگوئیم وفراگردی که منجر به پیدایش پدیده های تمدنی میشودرا فرآیند توسعه مینامیم.
نهاد های اجتماعی به دو دسته نهاد های ارتجاعی ونهاد های انقلابی تقسیم می شود.
واینک این پرسش مطرح میشود که چه نهاد هایی ارتجاعی وچه نهاد هایی انقلابی هستند؟
انسان اسماءِ الهی را آموخته و به صفات ربوبی عشق می ورزد. سنگر های فرهنگی نظیر اینترنت، سینما، رادیو و تلویزیون هنگامی بدست نیرو های انقلاب فتح می شوند که باستخدام آرمان های الهی انقلاب در آمده و در خدمت خودآگاهی و خداآگاهی مردم بکار گرفته شوند تا ملّت اسلام در ظرف جغرافیائی تمدن اسلامی بتواند با کشف هویت راستین خود به باز آفرینی واقعیّت قدرت خود بپردازد و از این طریق هم توسعه وجودی را امکان پذیر سازد و هم توسعه موجودی را.