سید علی رضوی اصالتا اهل کشمیر است و بعنوان یک صاحب نظر میتواند در مورد مسائل و مشکلات کشمیر حرفهای شنیدنی داشته باشد. با او به گفتگو نشسته ایم.
فرهنگ اسلامی: خواست مردم کشمیر چیست؟ چند درصد از مردم کشمیر دوست دارند کشمیر جزئی از هند جدا شود؟ آیا مردم کشمیر میخواهند کشمیر یک کشورِ جداگانه داشته باشند؟ و اصولاً تجزیه های پی در پی شبه قاره هند به نفع مردم این شبه قاره بویژه مسلمانان است؟
آقای رضوی: چند سال پیش یک نظرسنجی انجام شده بود که اسمش خاطرم نیست، اما کل کشمیر را در نظر گرفته بود؛ هم کشمیری که تحتِ کنترلِ هند است و هم قسمتی که تحتِ کنترلِ پاکستان است. در این نظرسنجی نزدیک به چهل و پنج درصد مردم، اعم از آنهایی که در کشمیرِ تحتِ کنترلِ هند هستند که شامل جامو، کشمیر، لداخ و منطقه کارگیل و گیلگت و بلتیستان پاکستان میشود، حدود چهل و پنچ درصد کلِ این جمعیت میخواستند جدا بشوند، یعنی نه با هند باشند و نه با پاکستان بلکه یک کشور مستقل باشند. از میان بقیه آن پنجاه و پنج درصد، یک قسمت میخواستند جزء پاکستان باشند و یک قسمتی هم جزء هند باشند.
فرهنگ اسلامی: نحوهی پراکندگی جمعیت ادیان مختلف در کشمیر به چه صورت بوده است؟ و موضعگیری آنها در خصوص وضعیت کنونی کشمیر چیست؟
سید علی رضوی: نحوه پراکندگی جمعیت ادیان مختلف در کشمیر به این صورت است که در جنوب کشمیر یعنی شهر جامو و اطراف آن بیشتر هندوها ساکن هستند. البته طبقِ آن چیزی که من از بزرگان و کسانی که قبلا در فعالیتهای سیاسی شرکت میکردند و فعال بودند، شنیدم، قبلا این تناسب به این صورت نبوده در گذشته درصد مسلمانان در جامو بیشتر بوده است. پس منطقه جامو و اطرافش بیشتر هندو مذهب هستند. در خود دره کشمیر میدانید که اصل اسم کشمیر یک درهای هست در خود جامو و کشمیر که اسم آن کشمیر است که به انگلیسی به آن (Kashmir Valley) گفته میشود. در دره کشمیر که مرکز آن سرینگر باشد، اکثریت با مسلمانهاست. اکثر دعواها و درگیریها و بگیر و ببند و کشت و کشتار در همین دره کشمیر که مرکز آن شهرِ سرینگر است، اتفاق میافتد. دو قسمت کوهستانی یعنی یکی کارگیل و یکی هم لداخ جمعیتشان تا چند سال پیش در حدود صد هزار نفر بود. در کارگیل تقریبا همهشان مسلمان شیعه هستند. در قسمتِ لداخ هم بوداییها و غیره هستند. پس طبقِ آنچه عرض کردم، در قسمتِ جامو که اکثریت هندو هستند، بیشترشان میخواهند با هند باشند و طبقِ آمار و ارقامی که ارائه میکنند، نزدیک به نود یا نود و پنج درصدشان میخواهند با هند باشند. در منطقه دره کشمیر قسمتِ بیشترشان میخواهند مستقل باشند و قسمتی از آنها هم میخواهند با پاکستان باشند. در منطقه کارگیل با اینکه شیعه هستند، همیشه طرفدارِ هند بودند. البته با برداشتن قانون ۳۷۰، ۳۵A، انگار بعضیهاشان کمی متزلزل شده اند و شاید در نظرشان تجدید نظر کنند که با هند باشند یا نه، ولی با این حال هنوز هم طرفدارِ هند هستند و هند را بهتر از پاکستان میدانند. مردمان قسمتِ لداخ – که البته جمعیت آنچنانی ندارد – هم طرفدارِ هند هستند که البته اینطور شنیده شده است و مدرک رسمی وجود ندارد و بعضی از آنها هم میخواهند با چین باشند. این هم از موضع غیر مسلمانان، البته میانِ غیرِ مسلمانان هم هستند کسانی که میخواهند کاملا مستقل باشند. مثلا بعضی از پاندیتها هستند که واقعا کشمیری بودن برایشان مهم است و میخواهند آزاد باشند.
فرهنگ اسلامی: کشمیر زمان کودکی شما با کشمیر امروز چه تفاوتهایی دارد؟
سید علی رضوی: من زمانی که خیلی کوچک بودم و حدود چهار پنج سالم بود، به ایران آمدم و از آن موقع در ایران ساکن هستم ولی همیشه تحولات کشمیر و هند را از رسانههای مختلف دنبال میکردم که بعدا به صورت جدیتر وارد این مطالعه شدم ولی میخواهم دقیقا تصوری که آن موقع از کشمیر داشتم را خدمت شما عرض کنم. من تصوراتی که از زمانِ کودکی یعنی همان چهار پنج سالگی در ذهن دارم و چیزهایی هم که بعدا از پدر و مادرم شنیدم و یادم هست، این است که ما آن موقع خیلی از ارتش هند ترس داشتیم. من صحنههایی که در ذهنم میآیند این است که موقعی که ما یک جیپ ارتش هند یا کامیون ارتش هند را میدیدیم، خیلی میترسیدیم. ما که در روستایی زندگی میکردیم و یک بار آن تصویر هنوز در ذهنم میآید که خیلی برایم وحشتناک بود، همه مردها را میگرفتند و در یکجا جمع میکردند. خانمها هم مجبور میشدند از این خانه به آن خانه فرار کنند، و جایی پنهان بشوند و دور هم باشند تا موردِ آزار و اذیت قرار نگیرند. برای اینکه نشانههایی از مجاهدین را به دست بیاورند، مردها را در یک جا جمع میکردند و زیرِ مشت و لگد میگرفتند. از آن زمان من این نوع خاطراتی را در ذهن دارم. زمانی که ما به ایران مهاجرت کردیم و بعدها من در مورد آن زمان خواندم، فهمیدم که آن زمان اوج درگیریهای ارتش هند با مجاهدین کشمیری بوده است که امروزه آنها را “شبه نظامیان” میخوانند ولی مردم کشمیر آنها را با اسم “مجاهدین” میخوانند. آن دوره حدود ده سال طول کشید و در آن زمان تعداد مجاهدین در کشمیر خیلی زیاد بود و همه حرکات مسلحانه داشتند علیه دولت هند و سربازان هند. در آن زمان جنایات زیادی از طرف آنها صورت گرفت که بسیاری از آنها هنوز پنهان مانده است، چرا که آن زمان مثل امروز نبود که هر اتفاقی بیفتد، خبرش فورا به گوش مردم برسد. فقط گاه گاهی کسی از میان سربازان هند در مورد آن جنایات حرف میزند و آن جنایات در حافظه شفاهی بعضی مردم کشمیر هنوز وجود دارند. خیلی دوره تاریکی بود. مردم خیلی در رنج و عذاب بودند. آمار آزار و اذیت زنان در آن زمان را وقتی کسی در خبرگذاریها میخواند، خیلی وحشتناک است. چند سال پیش من یک گزارش میخواندم که طبقِ آن از اول تا امروز ما حدود صد و بیست هزار شهید برای آزادی مردم کشمیر داده ایم، حدود هشتاد هزار نفر مفقود الاثر شده اند و چند ده هزار زن مسلمان کشمیری هم مورد تجاوز قرار گرفته اند. هنوز هم مشخص نیست که خیلی از آن افراد مفقود الاثر به چه سرنوشتی دچار شدند. پس چهرهای که از زمان کودکی در خاطر دارم، همان ترس و وحشت از دیدن سربازان هندی است و صدایی که اصلا شنیده نمیشود. بالآخره هند هر طور بود آن حرکت و مقاومت را تا حدودی سرکوب کرد و امروز مجاهدین به آن تعداد و به آن شکل وجود ندارند. ولی آن کشمیری که من امروز میبینم، رفت و آمد میکنم، میروم و مشاهده میکنم، برای من هنوز آن ترس وجود دارد ولی خود کشمیریها دیگر ترسشان ریخته است. آن موقع کسی جرئت نداشت صدایی بلند کند، آن اوایل که من از ایران به کشمیر رفته بودم، کمی ترس از ارتش وجود داشت ولی با گذشت زمان آن ترس از بین رفت. مثلا برای خودم چند بار اتفاق افتاده است که موقع رانندگی، کامیونهای ارتش هند هشدار میدادند که به آنها نزدیک نشویم و از میانِ آنها عبور نکنیم، ولی ما به راحتی میانشان قرار میگرفتیم، از میانشان عبور میکردیم و از آنها سبقت میگرفتیم، و اکثر مردم اینطور هستند در کشمیر. ولی هنوز هم ممکن است در بعضی از روستاهای دوردست مثل زمان سابق باشد. ولی ترسی که از سربازان هندی آن زمان وجود داشت، که به خاطر آن اعمال و جنایات وحشتناکشان بود که انجام میدادند و من حتم دارم هرچه در باره آن جنایات نوشته شده است، خیلی کمتر از چیزی است که در واقع اتفاق افتاده است و جنایات آنها خیلی بیشتر بوده است. پس این چیزهایی که گاه گاهی نوشته میشود، تنها نمونه کوچکی از آن همه جنایات هستند. الآن هم دارند جنایات انجام میدهند، الآن هم دارند کشمیریها را میکشند و مورد آزار و اذیت قرار میدهند ولی از آنجا که توسط شبکههای مجازی و خبرگزاریها این اخبار زودتر در دنیا میپیچد و باعث میشود دنیا به دولت هند فشار بیاورد، این جنایات تا حدودی کم شدهاند، ولی هنوز هم کاملا از بین نرفته است.
هنگامی که دولت مرکزی هند قانون مخصوص کشمیر یعنی آرتیکل ۳۷۰ را حذف کرد در آن زمان من در کشمیر بودم. بعد از حذف این قانون حدود ۳ ماه در کشمیر بودم. از آن سه ماه، حدود دو ماه و نیم، هیچگونه تماسی نمیشد با خارج از کشمیر بگیریم. تمام سیستم موبایل و اینترنت را قطع کرده بودند. یعنی ارتباط دنیا با کشمیر کاملا قطع شده بود. یعنی در حدود بیش از یک سال گذشته، هند کشمیریها را در این حد سرکوب کرد. تمام تماسهای تلفنی قطع شده بود. حتی پس از دو ماه و نیم تنها بعضی از خطها را باز کردند و میشد اینطرف و آنطرف تماس بگیریم. اینترنت هم فکر میکنم پس از شش ماه باز کردند. ما همان سه ماه در سال ۲۰۱۹ میلادی آنجا بودیم و پس از اینکه به ایران باز گشتیم سه ماه بعد اینترنت و آن هم اینترنت کم سرعت ۲G باز شد که هنوز هم همان سرعت ۲G در آنجا کار میکند و اینترنت پرسرعت قطع است و چندین بار این محدودیت از سوی دولت هند تمدید شده است. آخرین بار هم تا ماه دسامبر یعنی همین ماهی که الآن در آن هستیم، تمدید شده بود. و قطعا هروقت به تاریخی که گفتند، برسیم دوباره تمدید خواهد شد، و مردم کشمیر از همان اینترنت ۲G استفاده میکنند. در کشمیر الآن وضعیت اینطور است که اگر سربازان هندی در جایی از کشمیر کسی را بکشند و اعتراضی صورت بگیرد، در آن منطقه همان لحظه اینترنت قطع میشود و یا در روزهای خاص هم همینطور است. مثلا روزهایی که مردم کشمیر از آنها به عنوان “روز سیاه” یاد می کنند. یا مثلا سالروز شهادت برهان وانی وقتی میرسد و کسانی دیگر که جزء رهبران گذشته کشمیر بودند، روز شهادت اینها که میرسد، در کشمیر اینترنت کاملا قطع میشود تا بعضا تماس هم مختل میشود. وضعیت کشمیر این است ولی آن ترس از روبرو شدن با سربازان هندی دیگر خیلی کم شده است و میشود گفت دیگر وجود ندارد.
فرهنگ اسلامی: زندگی در این شرایط را چگونه ارزیابی میکنید؟
سید علی رضوی: ببنید من تجربهی کاملا متفاوت داشتم. در ایران آزادی کامل داشتم. هر کاری میخواستم انجام میدادم. هیچگونه محدودیتی در بیرون از خانه و در هیچ روزی نداشتم ولی هر دو سه سال یک بار میرویم کشمیر. وقتی آنجا میرویم، بعضی روزها میگویند شما امروز نمیتوانید از خانه خارج بشوید یا مثلا در آن روز تا یک جای مشخص میتوانیم برویم. میپرسیم علت چیست؟ میگویند: امروز فلان روز است یا فلان اتفاق افتاده است یا فلان کسی کشته شده است و درگیری ایجاد شده است. برای همین راهها بسته است و ممکن است برای شما مشکلی پیش بیاید. این خودش ظلم است. همین که سال ۲۰۱۹ میلادی اینترنت قطع شد، تلفن قطع شد و کاملا در خانه محصور شده بودیم، یکی دو هفته اول که حتی نمیتوانستم خیلی از خانه دور بشویم و برای خروج مجوز میگرفتیم. این خیلی سخت است. خیلی خیلی سخت است و قابل توصیف و توجیه نیست. بعد در سایه همین محدودیتها که در کشمیر بوده، کشمیر رشد چندانی هم نداشته است. شما هر جایی بروید نه جادهی درست و حسابی هست و نه امکانات درست و حسابی میبینید. این مشکلات زیادی را ایجاد میکند. من راجع به کشمیر همیشه یک دلشوره و نگرانی دارم که بعضا طرحهایی که برای کشمیر میریزند و نقشههایی که برای کشمیر میکشند، وقتی یاد آنها میافتم، نگرانیام در مورد کشمیر بیشتر میشود. بعضی وقتها احساس میکنم در کشمیر هیچ آیندهای نیست و ممکن است کشتارهای مثل میانمار و بلاهایی که سر سوریه آمد، برای کشمیر هم به وجود بیاید. حالا در میانمار که خودتان میدانید و حالا که آرتیکل ۳۷۰ از کشمیر برداشته شده است و دیگر هندوها راحت میتوانند آنجا خانه بسازند و کشمیری بشوند به اصطلاح خودشان، و به این صورت زیاد بشوند، درگیریهایی بین هندو و مسلمان بیشتر میشوند. هرچه تعداد هندوها بیشتر میشود، در آینده درگیریها هم بیشتر خواهند شد. ارتش هند هم طرفدار اینها هست و یک کشتارِ شدید مسلمانان ممکن است صورت بگیرد. با خواندن این طرحها آدم خیلی نگران میشود. در سایه ظلمی که الآن دارد میرود و بیخیالی زمامداران کشمیر و بیبرنامگی و غیره. مثلا به شما بگویم که الآن در کشمیر با این حرکتهایی که دولت هند و به خصوص هندوهای تندرو دارند انجام میدهند، باید بگویم که خود کشمیریها یا رهبرانشان برای مواجه شدن با اینها نقشه خاصی ندارند. الآن هند قانون خاص کشمیر یعنی آرتیکل ۳۷۰ را برداشته است و هندوها با خیالِ راحت میتوانند بیایند کشمیر و خانه بخرند و خانه بسازند و شغلهای کاری کشمیر را در دست بگیرند و جمعیتشان زیاد بشود، در آینده قرار است چه اتفاقی بیفتد، کسی نمیداند. فقط خدا به دادِ کشمیریها برسد.
فرهنگ اسلامی: در بعضی از فیلمهای هندی به ظلمهایی که به مسلمانان مظلوم کشمیر رفته و میرود اشاره شده است.
سید علی رضوی: در میان فیلم های هند فیلمی که بخواهد حقیقت درد و رنج مردم کشمیر را به نمایش بکشد وجود ندارد و یا دست کم من ندیده ام. اما در مورد برخی از فیلم ها که قسمت هایی از آن درد و رنج ها و ظلم ها را به پرده سینما می آورد این نکته حائز اهمیت است که آنها سعی می کنند رهبران مردم کشمیر (اعم از سیاسیون طرفدار هند، آزادی خواهان و مبارزان) را به عنوان مشکل و مقصر اصلی جلوه دهند. در برخی دیگر از آثار نیز گروهی از سربازان یا سیاستمداران هندی را نشان می دهند که در حال ظلم به مردم کشمیر هستند و به خاطر آن هاست که بدبختی و عقب ماندگی در کشمیر هست و در کنار آن نشان می دهد که کلیت سیستم هند، خود با این خودسری ها این مخالف است و با آن مبارزه می کند. در همین حین این مطلب را مستقیم یا غیر مستقیم یادآور می شود که اکثر مردم کشمیر مشکلی با کشور هند ندارند. در بعضی آثار هم پاکستان به عنوان ظلم کننده و گمراه کننده کشمیری ها نمایش داده می شود.
فرهنگ اسلامی: بنا بر چه اشتراکاتی بعضی کشمیر را ایران کوچک مینامند؟
سید علی رضوی: در مورد اینکه چرا به کشمیر میگویند ایران صغیر اولا باید بگویم که احتمالا شاعر یا نویسنده ای اول این نسبت را کشمیر داده باشد و بعد بر سر زبان ها افتاده باشد عام شده باشد. ثانیاً چونکه اکثریت مردم کشمیر مسلمان و شیعه هستند، پس میشود از لحاظ مذهب نیز به این نسبت نگاه کرد. ثالثاً اینکه اکثر مردم کشمیر ظلمستیز هستند و دلیلش هم اینکه هفتاد سال است هنوز هم تسلیم نشدند و هنوز دارند مبارزه میکنند و احساس خستگی ندارند. رابعاً از لحاظ طبیعت سرسبز کشمیر نیز می توان به نسبت نگاه کرد. مثلا شما طبیعت شمال ایران را نگاه کنید، خیلی سرسبز هست و جاهای دیگر ایران هم همینطور. این شباهت هم دلیل بر این هست که از نظر زیباییهای طبیعی آنجا شبیه ایران هست. غیر از اینها میتوانم بگویم که اسلام توسط مسلمانان که اکثرا از ایران رفته بودند در کشمیرشیوع پیدا کرده، این هم میتواند یک دلیلش باشد. غیر از آن برای یک مدت طولانی زبان فارسی زبان رسمی کل شبه قاره هند و کشمیر بوده است. بعضی از مزارات بزرگان وجود دارند که در کشمیر هستند و روی آنها اشعار به زبان فارسی نوشته شدهاند. به نظر من بخاطر این دلایل است که به کشمیر ایران صغیر میگویند. و این را هم بگویم که نسبت به دیگر مناطق هند و پاکستان، کشمیریها از نظر قیافه به ایرانیها شباهتِ بیشتری دارند و هم از لحاظ شباهتهای ظاهری به ایرانیها شبیهترند.
فرهنگ اسلامی: عقاید سیاسی گروههای مختلف اجتماعی درباره شرایط کنونی چیست؟
سید علی رضوی: اول می خواهم توضیحی مختصر در مورد گروها و احزاب بزرگ و موثر در کشمیر بدهم. در کشمیر چهار حزب سیاسی مهم هستند که تا قبل از برداشته شده آرتیکل ۳۷۰ صحنه سیاسی و اداره کشمیر به دست اینها بوده است. این چهار حزب عبارتند از:
حزب نشنال کانفرنس یا NCP که قدیمی ترین حزب کشمیر است و رهبری آن به عهده دکتر فاروق عبدالله و پسرش عمر عبدالله است. معمولا قبلا حکومت محلی در کشمیر دست این ها بوده است.
حزب دموکرات مردم یا PDP که بنیان گذار آن آقای مفتی سعید است و الان ریاست آن به عهده دختر ایشان به نام محبوبه مفتی است. قبل از برداشته شدن آرتیکل حکومت محلی در کشمیر در دست این حزب بوده است و محبوبه مفتی ریاست ایالت کشمیر را به عهده داشته است. البته در آن زمان این حزب در ائتلاف با حزب حاکم هند بود.
حزب کنگره هند که تعدادی از سیاستمداران کشمیر عضو آن هستند.
حزب حاکم هند یعنی حزب BJP که قبل از برداشته شدن قانون ۳۷۰ در بین مسلمانان محبوبیتی نداشته ولی به شدت در تلاشند که بتوانند از بین مسلمانان عضوگیری کنند و تا حدودی در این زمینه موفق بوده اند.
غیر از این احزاب، گروه ها و حزب های دیگری نیز هستند که معروف نیستند و یا تاثیر زیادی در عرصه سیاسی کشمیر ندارند.
این احزاب و گروه ها و افراد در انتخابات ها شرکت می کنند و در اداره کشمیر نقش دارند.
غیر از این احزاب که می توان آن ها را طرفدار هند (Pro Indian) نامید، گروه دیگری از احزاب سیاسی هستند ضد هند (Anti India) هستند و همیشه علیه دولت هند اعتراض ها و تظاراتی را شکل می دهند و همچنین انتخابات ها را نیز بایکوت می کنند. عمده ترین این گروه ها این ها هستند.
گروهی که ریاست آن را آقای سید علی شاه گیلانی به عهده دارد.
گروه دیگری نیز رهبری آن به عهده میرواعظ عمرفاروق است.
گروه سوم نیز به رهبری یاسین ملک اداره می شود.
این سه گروه مخالف حکومت هند هستند و به همین خاطر معمولا تحت نظر و یا بازداشت خانگی به سر می برند. آقای یاسین ملک نیز چندین سال است که در زندان است. این گروه ها از سوی پاکستان حمایت می شوند اما بین آنها کسانی هستند که می خواهند آزاد باشند.
این گروه ها احزاب و گروه های بزرگ و کلی هستند و ممکن است برخی از اعضا آنها را شیعیان تشکیل دهند اما خیلی کم هستند. همانطور که ممکن است دیگر مذاهب نیز در آن شریک باشند.
اما در مورد شیعیان شکل گیری گروه ها اساسا مذهبی بوده است و بعدها رنگ و بوی سیاسی گرفته است. گروه های مختلف شیعی از یک گروه بزرگتر که قبلا وجود داشته است منشعب شده اند.
اولین گروه شیعی که می توان از آن نام برد گروهی هستند که مسئولیت و رهبری آنها به عهده سادات است که با اسماء آنها “آغا” می آید. البته خود این گروه خود نیز دچا انشعاب شده است. سه انشعاب اصلی آن به رهبری آغا سید حسن، آغا سید باقر و آغا سید هادی هستند. غالب فعالیت این ها مذهبی و فرهنگی است. فقط آقای سید قبلا جزء کنفرانس مشترک حریت بوده است. و اینکه برخی از اعضای خاندان این سادات فعالیت سیاسی داشته و دارند.
دومین گروه شیعی به رهبری آقای مولوی افتخار انصاری است که بعد فوت ایشان رهبری این گروه به عهده پسر وی به نام عمران انصاری است. این گروه به خصوص رهبریت آن فعالیت سیاسی بیشتری دارد. و این را نیز باید بگویم که این گروه طرفدار هند (Pro Indian) است و رهبر فعلی آن ها یعنی آقای عمران انصاری گاهی در این امر افراط می کند.
سومین گروه شیعیان که می توان گفت ضد هند است و با کانفرانس حریت هماهنگی دارد، گروهی است که رهبری آن به عهدی آقای عباس انصاری و پسرشان مسرور عباس انصاری است.
پس به طور خلاصه ما تمامِ احزاب کشمیر را میتوانیم در دو قسمت عمده تقسیمبندی کنیم: ۱٫ آنهایی که با هندوستان مخالفتی ندارند یعنی (Pro-Indian)؛ ۲٫ کسانی که ضدهند هستند و طرفدار پاکستان (Anti-Indian). در گروه اول یعنی گروهی که در با هند بودن هیچگونه مخالفتی ندارند، در انتخابات شرکت میکنند، زمام حکومت را در دست میگیرند، نیز در سه حزب عمده یعنی پیدیپی، اِنسی، کانگرس و اخیرا بیجیپی تقسیم میشوند که احزاب بزرگی هستند که احزاب کوچک هم معمولا با ائتلاف با اینها جذب این احزاب شدهاند. این گروهها از طرفداران هند هستند. در مقابل اینها (Anti-Indians) یعنی احزاب ضدهند هستند که استقلال طلبان و نیز طرفداران پاکستان هر دو را در این گروه میآوریم. اینها نیز سه تا گروه بزرگ و عمده دارند که هم شیعه هستند و هم سنی ولی شیعیان کمتر هستند و تقسیمبندی خاص خودشان را دارند که قبلا ذکر شد.
فرهنگ اسلامی: انقلاب ایران چه تأثیری بر کشمیر گذاشته است؟
سید علی رضوی: در مورد اینکه آیا انقلاب اسلامی ایران بر کشمیر تأثیر گذاشته است یا نه، قطعا تأثیر گذار بوده است. وقتی ایران انقلاب شد، تأثیرش بین شیعیان به این صورت بود که شیعیان کشمیر وقتی دیدند که در ایران اسلامی یک حکومت شیعی به رهبریت علمای شیعه به وجود آمد، آنها هم جان تازهای گرفتند. طبقِ آنچه من از پدرم و بزرگان شنیدم، میگویند که قبل از انقلاب اسلامی ایران شیعیان در کشمیر ابراز وجود نمیتوانستند بکنند. خیلی میترسیدند. خیلی از آنها نمیتوانستند بگویند ما شیعه هستیم. یک حالت خفقان وجود داشت. اما خودشان میگویند که وقتی در ایران اسلامی انقلاب پیروز شد و این خبر به کشمیر رسید، آهسته آهسته شیعیان کشمیر هم جرئت این را پیدا کردند که ابراز وجود بکنند و بتوانند سر شان را بلند کنند. قبلش اوضاع وحشتناکی بود علیه تشیع. پس تأثیر انقلاب اسلامی برای شیعه خیلی واضح است. الآن قبلهی امید و آرزوی شیعیان کشمیر ایران است. شما قطعا در جریان هستید، در ماجرای سیلی که یکی دو سال قبل در ایران اتفاق افتاد، در مناطق مختلف کشمیر چه کارگیل و چه دره کشمیر و چه جاهای دیگر، مردم چقدر کمک کردند، حتی خانمها طلاهایشان را آورده و اهدا کردند جهت کمک به سیلزدگان ایران. من خودم سال قبل کشمیر بودم، یک نفر میگفت: “ما چطور میتوانیم به ایران کمک بکنیم؟ میگفت من ده هزار دلار دارم، چه کمکی میتوانم با این پول به ایران بکنم؟” اینقدر ارادت دارند. ایران اسلامی تا این اندازه برایشان اهمیت دارد. بالآخره ایران اسلامی برای تمام شیعیان جهان باعث یک نوع امیدواری است. شیعیان کشمیر هم از این قاعده مستثنی نیستند و با آمدن انقلاب شیعی اسلامی در ایران این امید خیلی زیاد شد. کشمیریها و بخصوص شیعیان کشمیر با پیشرفتهای ایران خوشحال میشوند و اگر حادثهای برای ایران و ایرانیان اتفاق بیفتد، مانند شهادت سردار سلیمانی و یا این قضیه دکتر فخریزاده، خیلی ناراحت شدند و در کنار مردم ایران سوگوار بودند. این از جمله تأثیرهای انقلاب اسلامی ایران و کشور ایران بین شیعیان کشمیر است.
حالا اگر نظر خودم را عرض کنم، وقتی در ایران انقلاب شد، یک حکومت شاهنشاهی و یک حکومتی که با اسرائیل ارتباط داشت، با آمریکا ارتباط داشت، با انگلیس در ارتباط بود، از بین رفت و یک حکومت مذهبی آمد. پس هرکسی این را بشنود قطعا خیلی خوشحال میشود حتی از بین سنیها. بعدش متأسفانه جنگی که با عراق اتفاق افتاد. عدهای از مزدوران استکبار و عربستان از صدام یک چهرهی مقدس ساختند. خواستند آن چهرهای که از امام خمینی و از ایران در اذهان مردم به وجود آمده بود را از بین ببرند. من احساس میکنم آنها در این زمینه خیلی هم مؤفق عمل کردند. دلیلش هم اینکه من زمانی برای یک هفته در دهلی بودم. با دانشجویان کشمیری بودم. یک دفعه حرف از صدام به میان آمد. چند تا از دانشجویان سنی که آنجا بودند ارادتِ خاصی به صدام داشتند. یکیشان که خیلی آدم اهل دین و مقید نبود گفت: “من در عمرم هیچ وقت گریه نکرده ام ولی وقتی صدام شهید شد، نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم.” یعنی در این حد، یعنی بعد از این همه سال پس از انقلاب، وقتی صدام کشته میشود، هنوز صدام برایشان مقدس است. اینها ضد ایران هستند. خیلی تبلیغات علیه ایران میشود و آنموقع هم میشده است. در حوادث مختلف عربستان و آمریکا سعی میکردند که در سطح جهان از ایران الگوگیری نشود، اما در سالهای اخیر عربستان و امارات و غیره آن چهره واقعی خود را دارند نشان میدهند. همین قضایایی که برای فلسطین پیش آمدند یا این قضیه عادیسازی روابط و حوادث از این دست وقتی اتفاق میافتد، اظهاراتی که اینها گاه گاهی خودشان انجام میدهند، برای آنهایی که واقعا به غفلت روی آوردند تلنگری است و باعث بیداری آنها و میفهمید که حقیقت و واقعیت چیست؟ انقلاب اسلامی ایران بین غیر شیعه در کشمیر هم تأثیرگذار بوده است و به آنها هم امید داد، ولی عربستان و در کل دنیای استکبار سعی کردند اینها را کمرنگ بکنند تا الگوسازی به آن صورت نشود. ولی باز هم الآن وقتی بخواهند الگوگیری بکنند، الگوی درست بگیرند و اهل مطالعه و تحقیق باشند، باز هم آن حقانیت خودش را نشان میدهد و آن جاذبهای که امام خمینی داشتند بر روشنفکران واقعی و علمای اهل تحقیق تأثیری داشته است. در مقابل عدهای هم بودهاند که هرچقدر هم برایشان “بینه” بیاید، هیچ تأثیری بر آنها نداشته است. در کل میشود گفت که شیعیان که قطعا تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران بوده و روحیه گرفتند و تمام امید و آرزوهایشان را به ایران بستند و برای کل آن حرکت آزادیخواهی و مبارزاتی کشمیر وقتی شما میبینید یک ملتِ دیگری که داشت مثل ما مبارزه میکرد، به موفقت رسید، امیدواریها در دلها زنده میشود که ما هم میتوانیم موفق بشود. از این جهت روی غیر شیعیان هم تأثیر گذاشت و آنها را مصمم و باارادهتر کرد. ولی عرض کردم که عربستان، آمریکا، اسرائیل و انگلیس سعی داشتند این را کمرنگ کنند و من نمیتوانم بگویم موفق نشدند. در واقع متأسفانه در این راستا خیلی هم موفق عمل کردند.
یکی از چیزهایی که نشان میدهد که انقلاب اسلامی ایران و شخصیتهای بزرگ انقلاب مثل امام خمینی و امام خامنهای و دیگران روی شبه قاره یعنی هم پاکستان و هم هندوستان و هم کشمیر تأثیر گذاشتهاند، تلاشهایی هستند که جبههِ استکبار برای خراب کردن چهره این بزرگان دارند انجام میدهند. حتی در کشمیر تا بحال چندین بار علیه امام خمینی در برخی از روزنامههای کشمیری مطلب چاپ شده است. یک نسبتهای ناروایی به این بزرگان میدهند. راجع به امام خمینی که دو مطلب را من خودم هم خواندم که با اعتراض شدید و گستردهی شیعیان هم مواجه شد. چندین موارد ناصواب را به حضرت آقا نسبت میدادند. مثلا میگفتند که حضرت آقا ثروتمند ترین شخص ایران هستند و کلی امکانات برای خودش اختصاص دادهاند. با این اقدامات میخواستند نشان بدهند شما نباید فکر کنید که رهبر ایران مقدس و زاهد است، چرا که رهبر ایران هم کلّی مال و منال برای خودش کنار گذاشته و کلی قدرت دارد و غیره. یا در مورد خود سردار سلیمانی اینها خیلی تلاش کردند و هنوز هم تلاش میکنند که چهره اورا خراب کنند. این نشان میدهد که انقلاب اسلامی ایران قطعا تأثیر داشته است در روحیه مبارزاتی و در اینکه الگوگیری بکنند از ایران. و در مقابل آنها دارند تلاش میکنند که گاهی به شیوههای گذشته که عرض کردم که زمانی که جنگِ ایران و عراق شروع شد، سروصدا برپا کردند که ایران میخواهد کشورگشایی بکند و به این شکل از صدام یک چهرهی مقدس ساختند. یکی به این صورت و یکی هم اینکه شخصیتهای بزرگ نظام را بزنند و بگویند که شما فکر نکنید اینها آدمهای مقدسی هستند و این موارد قطعا دارند نشان میدهند که هم الگو گرفتن کشمیریها، چه شیعه – که قطعا الگو گرفتند و انقلاب اسلامی روی شیعه خیلی تأثیر گذاشته است – و چه غیر شیعه، وگرنه نیازی نبود دست به این اقدامات بزنند و این همه تخریب چهره و سیاه نمایی بکنند. این نشان میدهد که قطعا تأثیر گذاشته است. و خود بیانات این بزرگان، مثل آقای گیلانی بیانات خوبی راجع به انقلاب اسلامی ایران و راجع به امام خمینی دارند. آقای میرواعظ هم همینطور بیانات خوبی راجع به ایران دارند و ارادتشان را نسبت به ایران نشان میدهند.
فرهنگ اسلامی: از اینکه در خدمت شما بودیم خیلی خرسندم. ان شاءالله به امید روزی که شاهد یک کشمیر آزاد از هرگونه ظلم و ستم باشیم به حق محمد (ص) و آل محمد (ع).