هدف مطالعات ارتباطات میان فرهنگی، دستیابی به فهمی کلی از فرهنگها برای شناخت چالش ها و فرصت های پیش روی این فرهنگ ها است و در این میان به چگونگی عملکرد افراد در برابر این چالش ها و فرصت ها می پردازد.
الف- مطالعات ارتباطات میان فرهنگی
مطالعات رسمی در حوزه ارتباطات میان فرهنگی، نخستین بار طی سال ۱۹۴۶٫م، در آمریکا شکل گرفت. در این سال کنگره قانون « خدمات خارجی Foreign Service Act Edward Hall » را تصویب کرد و به دنبال آن سازمان خدمات خارجی برای آموزش زبان و فرهنگ به دیپلمات های خارجی تأسیس شد. مطالعه ارتباطات میان فرهنگی، با انتشار کتاب« ادوارد هال» تحت عنوان « زبان خاموش The Silent Language » در سال ۱۹۵۹ .م، ابعاد گسترده تری یافت. ادوارد هال، سعی کرد تا مفاهیم انسانی را هر چند محدود و مختصر در مطالعات بین فرهنگی مطرح کند و دیدگاهی انسان گرایانه از فرهنگ را در موضوعات ارتباطی بسط و گسترش دهد . وی، بعدها در کتاب معروف دیگرش فرهنگ را به طور کلی فرآیندی ارتباطی خواند. ایجاد قوای صلح توسط رئیس جمهور وقت آمریکا، جان اف کندی در اوایل دهه ۱۹۶۰ .م، سبب شد تا علاقه وافری به موضوع ارتباطات میان فرهنگی، آگاهی نسبت به چگونگی فرآیند ارتباط در میان مردمانی از فرهنگ های گوناگون، به وجود آید.
ارتباطات میان فرهنگی، به مفهوم اشتراک گذاری اطلاعات در بین مردم با سطوح مختلفی از آگاهی ، کنترل با زمینه های فرهنگی متفاوت، شامل : تفاوتهای فرهنگی ملی وفراملی، است. ( Alwood,1985:1,3) ، ارتباطات میان فرهنگی هنگامی ظهور می کند که مردمانی با فرهنگ، پاره فرهنگ های متفاوت به برقراری ارتباط میان خود بپردازند. ( Janet, 1995: 408 ) . گروه های قومی براساس مشخصه هایی از یکدیگر متمایزمی شوند. ( Jandt, 1995: 12) . هرگاه اعضای یک جمعیت ، به طور آگاهانه خود را یک گروه بدانند که در سلوک با یکدیگر از یک نظام مشترک، نماد ، معنی ،هنجار ، برخوردارند، دارای هویت فرهنگی مشترک هستند . در واقع ، احساس هویت ترکیبی است از هم سانی ها و تمایزها ( Janet, 1995: 8).
انواع مصادیق مشترک روابط بین المللی و ارتباط میان فرهنگی ، عبارت اند از: ۱- گردشگری۲- مبادلات آموزشی، علمی، همایش ها- ۳ – اقدامات دیپلماتیک، سیاسی ، پنهانی -۴- رسانه ها، فرهنگ مردم، امور هنری – ۵- مهاجرت ، پناهندگی-۶- کارگری ، امور حرفه ای -۷- سفرها و ملاقات های بازرگانی و تجاری-۸- ورزش -۱۰- سازمان های داوطلبانه ( باهنر، ۱۳۷۸: ۷۹ و۸۰ ) .
محققان ارتباطات میان فرهنگی همواره در پی کشف روابط میان زبان ها و رفتارهای فرهنگی در بین فرهنگ ها بوده اند و در این میان تلاش کرده اند تا ارزش های غالب در درون فرهنگ های گوناگون را شناسایی کنند. امروزه چالش های میان فرهنگی، جهانی شده است. دوران بلند مدت استعمار آثار بسیاری بر جوامع داشته است. گسترش زبان انگلیسی و تحمیل آن بر ملّت های دیگر ،رشد و افزایش بازارهای بین المللی، سبب تقویت احساسات ملی گرایانه در دنیا شده است. از طرفی افزایش ناگهانی مهاجرت در سطح جهان چالش های هویتی عدیده ای را پیش روی دولت ها و ملت ها قرار داده است. بنابراین در موقعیّت کنونی مطالعات در زمینه ارتباطات میان فرهنگی می تواند ابزاری برای ایجاد آگاهی از خویشتن خویش، به وجود آمدن درکی درست از اشتراکات و تفاوت های فرهنگی ، آگاهی مشترک با دیگران شود .
زبان و هویت دو جزء جدایی ناپذیر در تشکیل زیر ساخت های جوامع بشری در عرصه روابط اجتماعی و فردی است ( قمری و حسین زاده. مقاله ، ۱۳۸۹ : ۱۵۳) . از این منظر زبان همواره نقش مهمی در ایجاد و بیان هویت داشته است که در عصر پست مدرن با افول برخی نشانه ها ی هویت ،مانند نژاد ، این نقش مهم تر نیز شده است . لذا در بحث هویت که شامل هویت های نژادی( قومی) ، زبانی ، دینی ( مذهبی) است پرداختن به زبان نیازمند توجه است. ( الطایی ۱۳۸۲ :۶۹ ) .
هویت قومی، سنت فرهنگی مشترک و احساس هویتی است که قوم را به عنوان گروهی فرعی از جامعه بزرگتر مشخص می کند و اعضای هر گروه قومی از لحاظ ویژگیهای خاص فرهنگی از سایر اعضای جامعه خود را متمایز می دارد .( حافظ نیا و کاویانی ۱۳۸۵ :۲۱،۲۰ ) . قومیت یا گروه قومی، جمعی است در درون جامعه ای بزرگتر که دارای تبار مشترک واقعی یا خیالی، خاطراتی از گذشته مشترک و دارای تأکیدات فرهنگی بر یک یا چند عنصر نمادی، مثل زبان و عقیده معنوی، است که بر اساس آنها هویت گروه تعریف می شود. ( Burgess 1986 , 54 ) اعضای یک گروه قومی متشکل از افرادی است که خودشان را از حیث این که دارای تبار مشترک هستند، همانند می بینند و توسط دیگران نیز چنین در نظر گرفته می شوند.( یوسفی و اصغرپور،۱۳۸۸ :۱۲۷) . روابط فرهنگی عمدتا توسط نمادها و از طریق زبان برقرار می شود. بینش های انسان ها از طریق نمادها منتقل می شود و ما را قادر می سازد تا طی قرن ها ،یادگیری را بسط دهیم .ارتباط نمادین اعم از کلامی، غیرکلامی ، تصویری، از طریق زبان برقرار می شود .زبان، انسان ها را قادر می سازد تا تجارب خود را در مقوله های انتزاعی، نماد شادی یا نشانه شر، سازماندهی کند و افکاری را که در مورد شان صحبت نشده، ابراز کنند. اخلاق، مذهب، فلسفه، ادبیات، علوم، فناوری، علم، اقتصاد، و بخش های دیگر اعتقاد و دانش بشر، همراه با توانایی یادگیری و کنترل آن ها، همه به ارتباطات نمادین ، به ویژه زبانی، بستگی دارند. ( ساموار، ۱۳۷۹ :۹۱ )
مقاله خوبی بود