سمانه رحیمی: دنیای شعر، دنیای بی نهایت است

مصاحبه با سمانه رحیمی

0 611

اشاره: سمانه رحیمی شاعر و نویسنده است که در حوزه ادبیات کودکان نیز فعالیّت دارد. با او به گفتگو نشسته ایم:

فرهنگ اسلامی: شما شاعرید، مشوق اصلی شعرگفتن‌ شما چه کسانی بوده و هستند؟

سمانه رحیمی: اولین مشوق من در اصل معلم ادبیات فارسی من  در دوران راهنمایی بودند که برای اولین بار به من گفتند که استعداد این را دارم که روزی یک  شاعر باشم، خانم نادری معلم عزیز و مهربانی که برای نخستین بار عبارت عروض و قافیه را از زبان ایشان شنیدم و مرا تشویق کردند که به یادگیری عروض و قافیه و نوشتن و سرودن روی بیاورم. و من همواره قدردان این معلم مهربان هستم. و به مرور که بیشتر و بیشتر نوشتم ، خانواده و اطرافیانم  سهم بسیار زیادی در ایجاد انگیزه و شوق سرودن در من داشتند.  در طول زندگی مشترک نیز  همسرم بزرگ ترین مشوق و مهم ترین  حامی  من در ادامه دادن به این مسیر بوده و هستند. و در حوزه ی شعر کودک  فرزندانم بیشترین انگیزه‌ی سرودن را در من ایجاد می‌کنند.  بسیار از آنها می آموزم و الهام میگیرم.

 

  فرهنگ اسلامی: در شعر کلاسیک، چه قالب‌هایی را امتحان کرده و بیشتر دوست داشته‌اید؟

سمانه  رحیمی: تقریبا اکثر قالب‌های شعری را تجربه کرده‌ام والبته گاهی هم در قالب شعر نو و شعر سپید تجربیاتی داشته‌ام اما معمولا بیشتر گرایش به سرودن غزل دارم و این قالب برای من جایگاه ویژه‌تری دارد.

 

  فرهنگ اسلامی: نوشتن شعر کودک چه سختی‌ها و چالش‌هایی دارد؟

سمانه  رحیمی: برخلاف تصورات رایج در خصوص سرایش  شعر کودک، که امری سهل و آسان به نظر می رسد، قلم زدن برای این گروه سنی، کار بسیار پیچیده، حساس و پر چالشی است. درست مثل راه رفتن بر روی لبه ی تیغ. و به شدت نیاز به مهارت، تخصص و تجربه دارد.

خود من جزو کسانی بودم که در اوایل فعالیت در حوزه ی کودک شاید تصورم این بود که سرودن برای کودکان کار سختی نیست اما به مرور متوجه شدم که برای اینکه شاعر خوبی در این عرصه باشم راه طولانی و پر پیچ و خمی را باید طی کنم. سختی کار برای کودکان از این جهت است که بایستی متناسب با  دایره ی واژگانی کودکان که قلمرو محدودی دارد و با توجه به فضای ذهنی کودکان دست به قلم شد. و در عین حال بدون اینکه خدشه ای به درک و دریافت کودکان از دنیای پیرامونشان که در شعر و داستان به تصویر کشیده شده ، وارد شود آرام و منطقی و با دقت لازم واژگان جدیدی که کودکان در روند رشد به آنان  نیاز دارند را در تولیدات خود به کار گرفته و زمینه ساز آموزه های جدید و فراگیر برای کودکان‌ شوند. و در کنار همه ی اینها بایستی زبان شعر ، زبانی سالم و مطابق با زبان معیارباشد ، مخصوصا برای کودکانی که تحصیل در مدرسه را آغاز کرده اند. نباید بین زبانی که در کلاس می آموزند و زبانی که  در اشعار میبینند، تفاوتی باشد.

به همین خاطر شاعر یا نویسنده کودک باید در ارتباط و تعامل مداوم با کودکان باشد و نیازهای مخاطب خود را در سنین مختلف  به دقت رصد نماید و در راستای آنان حرکت کند. و دانش زبانی خود را نیز افزایش دهد. و بسیاری مسایل دیگر که نیازمند زمان و گفتگوی مفصل تری ست.

از دیگر چالش ها و سختی های فعالیت در عرصه ی ادبیات کودک و نوجوان مخصوصا برای کسانی که خیلی هم  شناخته شده نیستند این است که کار و اثر آنها ارزش گذاری مناسبی نمی شود و مخصوصا در جایی که نگاه حرفه ای و شغلی به این مقوله می شود. باید بگویم که در بسیاری از موارد نویسندگان و شاعران جوان علیرغم داشتن قلمی توانمند، مورد سوءاستفاده و یا کم توجهی و بی مهری قرار میگیرند. و به نوعی می‌توان گفت امنیت شغلی لازم را حس نمی کنند و متاسفانه در چنین فضایی شاید به مرور زمان انگیزه و شوق اولیه را از دست داده و نسبت به ادامه ی فعالیت دلسرد شوند.

  فرهنگ اسلامی: از ظرفیت‌های شعر کودک برایمان بگویید، هم از نظر مضمون و محتوا و هم از نظر فرم.

سمانه  رحیمی: میتوانم بگویم شعر کودک ظرفیت بی نهایتی دارد و اصلا دنیای شعر دنیای بی نهایتی است و حوزه ی شعر کودک هم مستثنی نیست و حتی در برخی موارد بسیار گسترده تر خواهد بود چرا که شما به پهناوری جهانی که قرار است کودک با آن آشنا شود و در آن رشد پیدا کند و استعداد ها و توانمندی‌هایش متبلور شود موضوع و مضمون برای خلق شعر دارید. و البته کشف این مضامین به روحیه ی خلاق و مسولیت پذیر و نکته سنج  شاعر بستگی دارد. و اینکه دنیای کودک و نیازهای او را بخوبی بشناسد و در رابطه با فرم هم باید بگویم، فرم چیزی نیست که از محتوا و مضمون شعر جدا باشد و همانطور که میدانید مضمون در کنار دیگر عناصر سازنده ی شعر فرم را تشکیل میدهد و در واقع به ظاهر، لایه ی بیرونی شعر است که ما را به درون مایه ی شعر رهنمون میسازد، و در شعر کودک هم مثل سایر گونه های شعری، فرم را انتخاب نمیکنیم بلکه شعر با تمام عناصرش پیکربندی می شود و در نهایت فرم را می سازد اما اگر بخواهیم از رایج ترین قالب ها  در ادبیات کودک درکنار مضمون گفته باشیم که در واقع  تشکیل دهنده ی صورت وساختمان شعر است،  چیزی که امروزه بارز و مشهود است استفاده ی زیاد از قالب نو در شعر کودک است که در آن  بلند و کوتاه شدن مصرع ها محدودیتی ندارد و دست شاعر برای ارائه مطالب و مضامین باز است،  دیگر قالب های شعر کلاسیک نیز البته بسیار پر کاربرد هستند در شعر کودک؛  منتهی با وزن هایی که پایه های عروضی کمتر و مصراع های کوتاه تر ی دارند. و در بین این قالب ها هم معمولا مثنوی، چهار پاره، و ترجیع بند رایج تر هستند زیرا  به واسطه ی ضرب آهنگ و حالت موسیقیایی که در خواندن ایجاد می‌کنند برای کودکان مناسبتر و گیراتر هستند.

 

فرهنگ اسلامی: شعر کودک امروز ایران چقدر ظرفیت جهانی شدن و ترجمه شدن به دیگر زبا‌ن‌های دنیا دارد و چرا؟

سمانه  رحیمی: امروزه شعر کودک در جایگاه نسبتا خوبی قرار دارد و میزان توجه به این حوزه ی بسیار مهم از ادبیات، بیشتر از قبل شده است و شاعران بیشتری تمایل به فعالیت در این حیطه دارند، نقد و نظر کارشناسی درباره این حوزه از شعر اعمال می شود و برنامه سازان کودک بیشتر از قبل  تمایل به ساخت ترانه ها و آثار موسیقیایی برای کودکان دارند، در واقع گویا شعر را زبان آمیخته با هنری یافته اند که خلاقانه و مسئولانه قصد ارائه ی محتوای آموزشی، علمی، فرهنگی هنری و حتی سرگرم کنندگی برای کودکان را دارد . البته که در این مسیر هم مثل سایر حوزه ها، نواقص و کم کاری هایی به چشم میخورد که نیازمند توجه و بررسی است اما اگر شاعران کودک و نوجوان با نگاهی حرفه ای، خلاق، موشکافانه و دقیق، نیازهای مخاطب خود را به درستی بشناسند و شعر را به مثابه معماری کلام بدانند که در پی ریزی و پرداخت آن به وجه محتوایی در کنار وجوه  هنری و انگیزشی می بایست توجه بیشتری نمود ، قطعا آثار درخور توجه و در سطح ارائه ی برون مرزی هم خواهیم داشت. زیرا کشور ایران، سرزمینی به لحاظ  فرهنگی غنی و اصیل است که میتواند صادر کننده ی مفاهیم ارزشمند و والایی در حوزه ی فرهنگ و دین،  و ادب و هنر باشد.

خوشبختانه ما شاعران و نویسندگان بسیار خوبی در حوزه ی شعر کودک داریم و میتوان گفت در عصر حاضر که عصر غلبه تکنولوژی و فضای مجازی در زندگی بشر است با بهره گیری از ظرفیت های بسیار بالایی که این فضاها دارند میتوانیم به ترجمه و نشر آثار در حوزه ی شعر کودک و نوجوان در بازارهای جهانی امیدوار باشیم.

 

  فرهنگ اسلامی: شاعران معروفِ کودک چه کسانی هستند؟

سمانه  رحیمی: خوب معمولا در همه ی جوامع شخصیت هایی معروف و شناخته می شوند که آثارشان بیشتر دیده می شود و معمولا اینطور است که  آثار ادبی در مجلات، کتاب ها به خصوص در حیطه ی کودک و نوجوان اگر بخواهیم بگوییم، در کتابهای درسی، و در آثار موسیقی تولید شده و پخش شده از رسانه ها ، بیشتر قابلیت دیده شدن دارند. در کشور ما هم اکثر نویسندگان و شاعران برجسته آثارشان در کتاب ها،  مجلات کودک و نوجوان و تولیدات صوتی و تصویری  به چشم میخورد که البته  برای بسیاری از آنها در کنار دیده شدن کیفیت خوب و مطلوب بودن آثار، نقش تعیین کننده در نام آشنا بودنشان دارد، و اگر بخواهیم به عنوان نمونه از چند تن از ایشان یاد کنیم مجید ملا محمدو مصطفی رحماندوست، بابک نیک طلب، کشاورز و خانم ها قاسم نیا، شامانی، ماهوتی و بسیاری از بزرگواران دیگر که شاید بردن نام همه ی این عزیزان در این کلام محدود، مقدور نباشد، اما همگی جزو مفاخر و  سرمایه های ادبی کشور عزیزمان هستند.

 

  فرهنگ اسلامی: نظر شما راجع به جشنواره‌ها چیست؟

سمانه  رحیمی: به نظر من جشنواره ها فی نفسه میتوانند یک فرصت باشند. فرصتی که در آن شاعران،  به خصوص شاعران جوان تر به رشد و بالندگی می رسند ، طبیعتا در یک موقعیت رقابتی همه ی تلاش ها به سمت بهتر بودن و بهتر دیده شدن خواهد  بود. و از دل این رقابت های  فرهنگی آثار شایسته و قابل توجهی بیرون خواهد آمد . مشروط بر اینکه فضای رقابتی سالم و عاری از هر گونه بی عدالتی و روابط گرایی باشد. اما متأسفانه شاهدیم که گاهی در جشنواره ها چنین اتفاقی نمی افتد و بعضاً نتایج، نشان دهنده ی  ناسالم بودن و ناعادلانه بودن داوری ها ست. به شخصه خیلی تمایل به شرکت در جشنواره ها در فضای کنونی ندارم  و تعداد جشنواره هایی که تاکنون شرکت کرده ام انگشت شمار هستند و بیشتر جشنواره هایی بوده اند که برایم جایگاه ارزشی داشته اند. و هدفم  از شرکت در آنها صرفا کسب رتبه نبوده است.

  فرهنگ اسلامی: فضای شعری امروز زنان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

سمانه  رحیمی: در مورد شعر زنان باید بگویم که خوشبختاته فضای شعرزنان، امروزه در جایگاه نسبتا خوبی نسبت به گذشته است و البته تا رسیدن به نقطه ی مطلوب و تاثیر گذار در جامعه، هنوز هم  فاصله دارد. اما آنچه که امروز در جامعه ی ادبی شاهد هستیم رشد و بالندگی بانوان اهل قلم در این عرصه است، و در گستره ی این رشد فرهنگی،  بانوانی را می‌بینیم که مولف، پژوهشگر، صاحب نظر و صاحب اثر هستند. آثاری که چه در حوزه ی پژوهشی و چه در حوزه ی تالیف، توسط بانوان عرضه شده است هم به لحاظ کمّی و هم به لحاظ کیفی در سطح قابل توجه و امیدوارکننده ای ست. به نظر من شعر بیان هنرمندانه ی اندیشه است و هر زمان  اندیشه ای به واسطه ی همزیستی با روح لطیف و از عاطفه سرشارِ یک زن،  سبب سازِ تولد یک شعر می شود، قطعا رنگ و بوی متفاوتی خواهد داشت که این تفاوت، شعر زنان را می سازد. البته انتظار می‌رود که جامعه و مسولین امور فرهنگی به بانوان اهل قلم توجه بیشتری نموده و با حمایت های خود زمینه ی رشد و تعالی این بخش از جامعه ی ادبی کشور را فراهم نمایند. زیرا قطعا جامعه،  با مادران، همسران و دخترانِ ادیب و اهل قلم، جامعه ی فرهیخته تر و موفق تری خواهد بود.

  فرهنگ اسلامی: و بالاخره شمااز محضر چه اساتیدی بهره‌مند شده‌اید و چه مدت؟

سمانه  رحیمی: متأسفانه من هیچگاه به طور مستقیم در محضر استاد و معلمی در زمینه شعر نبوده ام ، به دلایل مختلف در سالهای دور امکان حضور در مجامع و محافل ادبی برای من فراهم نبود اما از اندیشه و رهنمون های اساتید بزرگ و شناخته شده ی شعر و ادب دورادور و به واسطه مطالعه تالیفات آن بزرگواران، بهره برده ام. که اگر بخواهم به برخی از این عزیزان اشاره کنم، استاد شفیعی کدکنی،  استاد محمد علی بهمنی، استاد گرمارودی، استاد مجاهدی، مرحوم افشین یداللهی و … همچنین مطالعه ی آثار شاعران و نویسندگان  ادبیات کهن و معاصر و کتابهایی با موضوعیت اصول و میانی شعر،  عروض و قافیه و آرایه های ادبی، هم سهم بسزایی در کسب اطلاعات و دانش مورد نیاز برای من داشته است. و البته در سالهای اخیر آشنایی با خانم نغمه مستشار نظامی عزیز ، دریچه ای نوین از فعالیت در عرصه ی شعر و ادب را به روی من گشود و همراهی خواهرانه و متواضعانه ی این بانوی شاعر، برای من فرصتی بود که با جامعه ادبی عصر حاضر خود بیشتر آشنا شوم و بانوان شاعر بسیاری را به واسطه ی این رفاقت بشناسم و خوشبختانه هم اکنون با بسیاری از این بانوان فرهیخته و اهل قلم رفاقت و همکاری و همفکری دارم که باعث خوشحالی و مباهات من است.

 

  فرهنگ اسلامی: برای حفظ پیروزی انقلاب اسلامی درمیان کودکان چه کارهایی مورد نیاز هست؟

سمانه  رحیمی: این یک حقیقت است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ادبیات در همه ی بخش ها،  رشد قابل ملاحظه ای داشته است و به نظرم یکی از دستاوردهای مهم فرهنگی کشور محسوب می شود، ادبیات کودک و نوجوان هم یکی از همین بخش هاست و شایسته است که فعالان این حوزه، یعنی شاعران و نویسندگان کودک و نوجوان،  از ظرفیت های زبانی و فکری این حوزه برای معرفی درست و دقیق انقلاب  بهره ببرند و در جهت ایجاد علاقه و حس تعلق کودکان به  انقلاب اسلامی تلاش نمایند، زبان شعر و قصه به  دلیل داشتن لطافت و جنبه های زیبایی شناختی، می‌تواند  بسیار موفق و کارآمد باشد. ساخت ترانه های زیبا و شاد کودکانه نوشتن قصه هایی با محوریت این موضوع و انتشار آن با تصویرگری های جذاب و خلاق معرفی چهره های شاخص و موثر در همه ی عرصه های فرهنگی ، اجتماعی،  علمی، هنری،  نظامی، سیاسی و دینی و ….  که جزو چهره های ماندگار انقلاب هستند در پوشش شعرو داستان بسیار میتواند موثر باشد. از تجربه اخیر خودم در این زمینه به ترور شهید فخری زاده اشاره میکنم . که بعد از شهادت ایشان، من و چندتن از دوستان،  اقدام به سرودن شعر کودکانه به یاد این شهید بزرگوار کردیم. و قطعا چنین حرکت هایی ضمن آشنایی بیشتر کودکان با شخصیت های تاثیر گذار انقلاب، در  ایجاد عاطفه و علاقه هم موثر خواهد بود.

 

  فرهنگ اسلامی: از اینکه در خدمت شما بودیم خوشحالیم و از خدا برای شما آرزوی موفق بیشتر و روزافزون داریم. در آخر نکته‌ای هست، در خدمت شما هستیم.

سمانه  رحیمی: در پایان امیدوارم همواره در مسیر خلق آثار ادبی چه برای کودکان و چه برای بزرگسالان، اتفاقات خوب و ماندگار رقم بخورد. و در صنعت کتاب ، حمایت از مولفین بخصوص مولفینی که تازه قدم در این مسیر نهاده اند را بیش از پیش شاهد باشیم و فراموش نکنیم برای اینکه درختی تنومند و پربار داشته باشیم بایستی از زمانی که یک نهال است در رشد و پرورشش دقت نماییم. و بسیار سپاسگزارم از شما برای این گفتگو.

نمونه اشعار:

۱

به گریه های شبانگاه و نیمه ی سحرم

به بغض کال و به اندوه سرد و بی اثرم

دلم خوش است که داری هوای قلبم را

دلم خوش است که داری هوای چشم ترم

چه لحظه ها که به من درس عاشقی دادی

چه سالها که از این عاشقانه بی خبرم

تویی بهانه بیداری ام ولی انگار

به درد بی خبری از همیشه خفته ترم

منم که غافل از الطاف بی حدت هستم

اسیر نفسم و در دامِ قلبِ پر شررم

دو دست حاجت من را رها مکن هرگز

که زیر بار گناهان، شکسته بال و پرم

 

۲

سرچشمه ی زلال ترین چشمه سارهاست

شوقی که در نگاه و دل روزه دار هاست

سبط پیمبر (ص) آمد و دردانه ی بتول (ُس)

میلاد او طریقت دریــــــــا تبــارهاست

ماه خدا دونیمه شد از مقدم حسن (ع)

ماهِ رخش قرارِدل بیقرارهاست

دارد شرافتِ نسب از آل مصطفی (ص)

نامش خلاصه ی همه ی اعتبارهاست

دریای بیکران کرم بود و کوه صبر

حلم و گذشت آل علی (ع) بیشمارهاست

سیمای روشنش که پر از نور سرمدی ست

فخر و جلال و شوکت لیل و نهار هاست

حُسن کلامش آیه ی تطهیر دیگری ست

صلح حسن (ع)، بُرنده ترین ذوالفقارهاست

او سیّــد تمام جوانـان جنّت است

سراردار بی سپاه ترین ، روزگارهاست

فصل طلوع صورت نورانی اش اگر

آغاز آسمانی صبح بهارهاست …

فتح غروب سرخ بقیعش پس از ظهور

پایان آسمانه ترین انتظار هاست

هرگز غریب نیست در این سرزمین کسی

اینجا دیار عاشقیِ رستگارهاست

 

۳

صهبای سعادت

گلها همه لبریز نشاطند ، غرق صلواتند

خوشبو شده از چشمه ی ذاتند ، غرق صلواتند

دریای عسل ، پر ز طرب ، شهد و شکر ریز،از آینه لبریز

قند عسل و شاخ نباتند ، غرق صلواتند

باغ گل و باران و نسیمی که بهاری ، زیبنده و جاری

سرمست از این تازه براتند ، غرق صلواتند

خورشید و مه و روی درخشان ستاره ، لبخند دوباره

هم ذکر سماوات و سماتند ، غرق صلواتند

صد چشمه ی جوشنده و صد رود خروشان ، از عشق تو جوشان

پرشورترین آب حیاتند ، غرق صلواتند

گلواژه ی شعر و غزلی تازه به نامش ، عکس تو به جامش

دلداده ی باغ کلماتند ، غرق صلواتند

صد دانه ی تسبیح که همراز نمازند ، در راز و نیازند

زیبنده ترین خمس و زکاتند ، غرق صلواتند

رازند سراسر همه آیات الهی ، ماه تو و ماهی

هم معجزه هم راه نجاتند ، غرق صلواتند

انوار خداوندی دستان رسالت ، صهبای سعادت

نابودگر لات و مناتند ، غرق صلواتند

زهرا و علی و همه ی آل محمد (ص)، آیینه ی احمد

سرچشمه ی خیر و برکاتند ، فوق درجاتند

فرموده خداوند که انفاس یکایک ، با خیل ملائک

دائم به سلام و صلواتند ، فوق درجاتند

۴

حب الرضا

ای مهربان که نام عزیزت رضا شده

راهی برای صحبت من با خدا شده

همچون کبوتری که دلش صحن عاشقی ست

بال و پرش شکسته ، به غم مبتلا شده ….

وقت طواف گنبد نورانی شما

زخم عمیق بال و پر من دوا شده

آمد محرم و سپری شد به اشک و آه

ماه صفر تمام زمین نینوا شده

از غربت مدینه و حزن بقیع تا

هر جاده ایی به سمت شما ، کربلا شده

ای آسمان هشتم این کهکشان نور !

بنگر چگونه تکیه و هیئت به پا شده

راهی ست سوی مشهدتان کاروان عشق

این راه پر مسافر عجب با صفا شده

من شاهدم که جاذبه با دل چه می کند

من شاهدم که حرمت باران ادا شده

من شاهدم که در قلم شاعری غریب

عشق شما چراغ رَه و رهنما شده

از آن زمان که همره این کاروان شدم

غم با تمام قافله از من جدا شده

روحم پرنده ایی ست که پرواز می کند

چون با کبوتران حرم آشنا شده

حالا کبوترانه تر از هر کبوتری

در آسمان عشق ولایت رها شده

در مسجدالنبی دلش آرام و سهم او

حُب الحسن به حرمت حب الرضا شده

بال و پرم فدای جگرهای سوخته

حالا که پر کشیده و حاجت روا شده

 

۵

اشک واره ها

دریاست چشم دفترم از اشک واره ها

خون می چکد ز مرثیه ی ماهپاره ها

حالا چهل سحر ز غروبش گذشته است

شب می رود دوباره به دوش ستاره ها

تصویر روشنی ست از اندوه  آسمان

نقشی که می زند غم او بر نگاره ها

پای پیاده می رود این دل به سوی عشق

از من به سر دویدن و از او اشاره ها

تا می رسد به خیمه ی خورشید کربلا

دل می کند ز شوکت شمس العماره ها

در رستخیز ژرف زمان غرق می شود

صوت اذان که می شنود از مناره ها

از داغ های سرخ مکرر شنیده است

خون گریه های بی رمق شیرخواره ها

صد کربلا هنوز در این نینوا به پاست

جاریست در تمام زمان سوگواره ها

۶

پریشانی

دلم گرفته خیالم پر از پریشانی ست

نگاه خیره ی من بی بهانه بارانی ست

همیشه گریه به دادم رسیده در اندوه

که اشک معجزه ی لحظه های عرفانی ست

اگر چه حال دلم را نمی دهد تغییر

علاج بغض من این گریه های پنهانی ست

غزل نمی شود آغاز در دلم ، انگار

هزار قافیه در واژه نامه زندانی ست

هزار رقص قلم بی ترنم احساس

چقدر حال غزل هام تلخ و بحرانی ست

سکوت سرد اتاقم پر از تب شعر است

پر از دو گانگی کافه های تهرانی ست

بگوکمی ز خودت ای سکوت و تنهایی

کدام خاطره در مسلخ تو قربانی ست ؟

کدام حال دلم را گرفته ای بر دوش ؟

کدام قصه ی من نقل این غزلخوانی ست؟

اگر چه شاعرم و شعر باورش این است

دل شکسته فقط زخمی است تنها نیست

 

۷

بانوی شهریور

به شهریور حسادت می کند مرداد چشمانم

که در گرمای تابستانی اش لبریز بارانم

من و شهزاده ی رؤیاییِ تقویم خورشیدی

که در تقدیرش از سال هزار و چند ..مهمانم

به لطف ماه شهریور که یوسف وار می آید

به دور از خشکسالی های بی پایانِ کنعانم

هوا دلچسب و مطبوع و بساط عاشقی جور و

گرفته دست خوشبختی به آرامی گریبانم

نسیمش پر ز سر مستی ، نفس را میکند تازه

ومن در رقص شورانگیز آن ، گیسو پریشانم

حیاط و حوض پر آب و هوای عصر تابستان

به عشق شمعدانی ها ، پر از لبخند ، گلدانم

تمام روز هایی را که باقیمانده از گرما

در آغوش پر از مهرش ، چنان پاییز ، پنهانم

شده بانوی شهریور ، غزل ساز غزل هایم

برایش شعر می گویم برایش شعر می خوانم

 

۸

ضامن آهو

قلب من گاهی به چشمانم حسادت میکند

سردی و دلتنگی خود را ملامت میکند

ابریِ چشمان من در لحظه ی دلواپسی

مثل باران روح و جان را پر طراوت می کند

با تمام روسیاهی ها جهانم روشن است

یک نفر دائم مرا گویا شفاعت می کند

نام مشهد می شود جاری دلم پر میکشد

جلوه ی دلداگی را بی نهایت می کند

مثل آهویی دلم بی تاب و شیدا می دود

یک نظر یک لحظه ، یک دنیا کفایت می کند

چشم من با چشم آهو هم نوا تر  می شود

این چنین دنیای من با او رفاقت می کند

می رسد از راه دور و با نگاهی بی قرار

بارگاه پادشاهی را زیارت می کند

چون یقین دارد امام هشتم او بارها

از دل دلخسته ی تنها حمایت میکند

قلب من افتاده در دامی به نام زندگی

زندگی را از نگاه خود روایت میکند

گاه عاشق می شود گاهی پر از تنهایی است

گاه از هر لحظه ی دنیا شکایت می کند

گاه مانند کبوتر های زائر می شود

در حرم حتی به یک دانه قناعت می کند

با چنین حالی زیارت اتفاقی ساده نیست

حرمتی دارد که دل آن را رعایت میکند

من همانم آنکه در این روزگار رنگ رنگ

هر زمان یک جور دنیا را قضاوت می کند

باز هم با کوله باری پر ز حاجت آمدم

ضامن آهو مرا آیا ضمانت می کند ؟

 

۹

میلاد امام حسن (ع )

به هر زخم پنهان شفایی حسن جان

تو با درد و غم آشنایی حسن جان

پر از عشق و ایمان به آیات قرآن

تو مولایی و مجتبایی حسن جان

به پاکی باران ، چو دریای احسان

گلستان دین را بقایی حسن جان

کریم کریمان ، امید یتیمان

تو سلطان جود و سخایی حسن جان

چراغ هدایت ، امیر ولایت

تجلّی نور خدایی حسن جان

در آئین رأفت به وقت سخاوت

خودت بهترین مقتدایی حسن جان

در آغوش حیدر ، به دامان مادر

نگینی ، دُری، کیمیایی حسن جان

عزیز بتولی ، امین رسولی

تو ریحانِ آل عبایی حسن جان

بزرگی رفیعی ، نگین بقیعی

به غربت اگر مبتلایی حسن جان

از آنجا که صلحت شد آغاز نهضت

امیر و شه کربلایی حسن جان

تو دریای جودی طبیب قلوبی

به درد غریبان دوایی حسن جان

زمانش رسیده بِرُوید سپیده

اگر گوشه چشمی نمایی حسن جان

بخوانی تو با ما دعای فرج را

برای ظهورش ،کجایی حسن جان ؟

یقین دارد این دل که غرق دعایی

تو با مؤمنین هم صدایی حسن جان

تویی روشنا بخش دل های محزون

تجلی نور خدایی حسن جان

مصاحبه کننده: سید احمد شهریار

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.