شهادت شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس، تحولات سیاسی عراق و جهت گیریهای جدید آن:

0 305

از سال ۲۰۰۳ میلادی که عراق از سوی امریکا اشغال شد، جامعه این کشور روی آرامش را ندید و از بحرانی به بحران دیگر انتقال می یابد و معلوم نیست که سر انجام این کشور در آینده چه خواهد شد. برخی اعتقاد دارند که این بحرانها علت داخلی و زاییده فرهنگ مردم عراق است اما بسیاری از کارشناسان معتقدند شرایط بحرانی عراق نتیجه طبیعی شرایط سیاسی است که اشغالگر برای تامین منافع خود در این کشور پدید آورده است. امریکا به گفته ترامپ رئیس جمهور این کشور هفت تریلیارد دلار در افغانستان و عراق هزینه کرده و اکنون تلاش دارد تا با ایجاد شرایط ناپایداری سیاسی و اجتماعی در این کشور از طریق کنترل و سلطه بر نفت این کشور، هزینه های خود را بازپس گیرد. البته در اینجا گفتن این حقیقت لازم و ضروری است که مردم عراق از امریکا چنین کاری درخواست نکردند که ملزم به پرداخت خسارتهای امریکا باشند بلکه این امریکاست که برای گسترش نفوذ خود دست به چنین ماجراجویی نظامی دست زده است.

     اگر بخواهیم شرایط سیاسی کنونی عراق را بررسی کنیم تا افق تحولات آینده این کشور را بشناسیم باید تحولات جاری در این کشور را بررسی کنیم. سال گذشته در چنین روزهایی نیروهای نظامی واشنگتن به دستور ترامپ رئیس جمهور امریکا دست به اقدام جنایتکارانه در جاده فرودگاه بغداد زد و سردار قاسم سلیمانی و ابو مهدی مهندس فرماندهان  پیروزی بر جریانهای تروریستی تکفیری در عراق را ترور کردند. در برابر این جنایت ایران بلا فاصله پاسخ  نظامی داد و پایگاه امریکایی عین الاسد را موشکباران کرد و پارلمان عراق طی جلسه فوری خروج کامل نیروهای امریکایی را از خاک عراق به تصویب رساند. از سال گذشته تاکنون امریکا به بهانه ادامه جنگ علیه تروریزم با رفتارهای قلدرانه حاضر به عقب نشینی نظامی از عراق نیست هرچند که امریکا حضور خود را به دو پایگاه محدود کرده و تعداد نیروهای خود را به ۲۵۰۰ نفر تقلیل داده است. نیروهای  مقاومت عراقی که از سال گذشته تا کنون دهها عملیات علیه نیروهای اشغالگر امریکایی انجام داده اکنون اعلام می کنند که تا خروج کامل امریکا از عراق مقاومت ادامه خواهد داشت. در حال حاضر ترامپ رئیس جمهور امریکا از طریق تهدید نظامی ایران تلاش دارد تا به گونه ای تهران را به بحران سازی در عراق متهم کند در حالیکه مشکل اصلی امریکا با مردم عراق است که دوست دارند مستقل و به دور از سلطه امریکا زندگی کنند.

      از سال گذشته تاکنون چند تغییر در معادلات عراق اتفاق افتاده که در فهم تحولات این کشور اهمیت زیادی دارد. استعفای عادل عبد المهدی نخست وزیر عراق و روی کار آمدن مصطفی الکاظمی یکی از تحولاتی است که امریکا به صورت غیر مستقیم مدیریت کرد. به دنبال تظاهرات گسترده مردمی ضد فساد طبقه سیاسی در عراق، امریکا تلاش داشت تا سوار این موج شده و اهداف خود را از این طریق دنبال کند. فورا دهها سازمان جامعه مدنی که امریکا در دو دهه اخیر در عراق به وجود آورده بود و با بهره گیری از امکانات مالی شیخ نشین های عرب ماموریت پیدا کردند تا تظاهرات  مردمی را از طریق به کارگیری  فضای مجازی تحت کنترل درآورند. یکی از مهمترین دیکته های امریکا به عوامل خود این بود که فساد ناشی در دولت های ساخته و پرداخته اشغالگران امریکایی را به ایران و رهبران شیعه نسبت دهند و خواهان استعفای عادل عبد المهدی باشند که به ایران نزدیک است. استعفای آقای عادل عبد المهدی نخست وزیر به درخواست مرجعیت برای پایان دادن به بحران، نامزد امریکا مصطفی الکاظمی با حمایت کاخ سفید به بالاترین مقام یعنی نخست وزیری عراق رسید. طبق این سناریو، امریکا تصمیم داشت تا باروی کار آمدن کاظمی انتخابات جدیدی برگزار کند و با تغییر پارلمان ضد امریکایی فعلی همراهان با امریکا را به قدرت برساند و کار را در عراق به نفع خود  یکسره کند. گفته می شود که امریکا برای اجرای این سناریو از فقر مادی و سیاسی مردم عراق سوء استفاده کرده ودهها میلیارد دلار هزینه نموده تا اشغال نظامی عراق به اشغال کامل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز تبدیل گردد.

اقدام عجیب امریکا در ترور فرماندهان پیروزی بر تروریسم به ویژه ابو مهدی مهندس که جانشین فرمانده نهاد حشد الشعبی بود و از نیروهای مسلح رسمی- مردمی زیر نظر نخست وزیر عراق شمرده می شد، یک شوک مهم سیاسی در عراق ایجاد کرد و مردم این کشور علیرغم مخالفت با فساد برخی از مسئولان اما این توهین به صاحب خانه را برنتابیده و حضور گسترده و میلیونی مردم عراق در تشییع شهدا در کاظمین، بغداد، کربلا، و نجف نشان داد که جریان مردمی طرفدار مرجعیت و حشد الشعبی به مراتب بیش از جریانی که امریکا به ضرب و زور رسانه و فضای مجازی و تشکلهای قائم به ریخت و پاش پولی است واین اقدام معادلات عراق را تغییر داد. پس از حادثه تشییع فرماندهان شهید عراق، بسیاری از نیروهای سیاسی معترض به ویژه جریان صدری به رهبری مقتدی صدر از میدان های اعتراض و تحصن خارج شده و حساب خود را از جوکرهای طرفدار امریکا جدا کردند. ترور قهرمانان جنگ بر ضد داعش از سوی امریکا شرایط سیاسی عراق را تغییر داد و اولویت های مردم این کشور را دگرگون ساخت.

روی کار آمدن مصطفی کاظمی با کمک نیروهای امریکایی هرچند یک موفقیت آنی برای امریکا بود اما این اقدام به علت تغییر شرایط سیاسی معلوم نبود که اهداف امریکا را تامین کند و صحنه عراق را به نفع امریکا یکسره کند. کاظمی پس از به قدرت رسیدن از تظاهر کنندگان خواست تا مراکز تجمع و تحصن را جمع آوری کنند و دستور داد تا با هرگونه مخالفت با این فرمان برخورد شود. نیروهای پلیس در شهرهای مختلف عراق از جمله ناصریه به نیروها و عشایر  معترضی که حاضر به پایان دادن به تحصن خود نبودند حمله ور شد و تعدادی از آنان را به قتل رساند. این حوادث این واقعیت را نشان داد که جریان اعتراضی به فساد مالی مسئولان تنها ابزاری برای رسیدن نامزد امریکا به قدرت بود و پس از انجام نقش وظیفه ای خود باید از بین می رفت. این رفتار از سوی بسیاری از گروه های  معترض توهینی به شعور مردم عراق تلقی شد و به بروز چند دستگی در میان معترضان منجر شد.

     خواسته دوم اعتراضات مردمی در عراق، انجام انتخابات زودرس بود که آقای کاظمی فرمان برگزاری آن را در اواسط خرداد سال آینده اعلام کرد. اعتراض کنندگان اعلام می کردند که مجلس فعلی نماینده واقعی آنان نیست و با انحلال باید انتخابات جدید اعلام و نمایندگان واقعی مردم در پارلمان حضور یابند تا اهداف مردم تامین گردد و ریشه فساد بخشکد. امریکا امیدوار بود که با انتخابات زودرس از شرایط هیجانی مردم و نارضایتی گسترده اجتماعی به نفع خود استفاده کند و از شر پارلمانی که به خروج نظامی امریکا رای داده نجات یابد و با تاسیس احزاب جدید طرفدار امریکا در عراق شرایط را  در این کشور به نفع خود تغییر دهد. سقوط وحشتناک قیمت نفت که نزدیک به نود در صد از بودجه عراق را تامین می کند بسیاری از نقشه های امریکا را برهم زد. کسری شدید بودجه موجب شد که دولت آقای کاظمی حتی از تامین بودجه جاری و پرداخت حقوق کارکنان دولت ناتوان گردد. تاخیر سه ماهه پرداخت حقوق موجب شد نقشه امریکا برای فشار بر مناطق شیعه نشین به دیگر مناطق سرایت کند و تظاهرات کرد ها در سلیمانیه و حلبچه در چند هفته اخیر و به آتش کشیدن دفاتر احزاب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی و عکسهای ملا مصطفی بارزانی و جلال طالبانی و واکنش نیروهای پیش مرگه محلی در کشتن و زخمی کردن بیش از پانصد نفر از تظاهرکنندگان و بازداشت های وسیع، حوادثی است که نشان می دهد نقشه های امریکا با چالش های جدی روبرو شده است. پس از سرنگونی دولت پیشین از سوی امریکا، آقای بریمر فرماندار غیر نظامی امریکا در عراق دولت پیشین را منحل و همه کارکنان آن را بازنشسته کرد. پرداخت حقوق به نزدیک به هفت میلیون نفر از سوی دولت کاظمی نتیجه تدبیر امریکا است و جالب تر این است که اعضای سازمان امنیت سابق عراق که مردم را شکنجه و اعدام می کردند هم اکنون حقوق بگیر دولت عراق اند. تلاش سریع دولت آقای کاظمی برای گرفتن وام از صندوق بین المللی پول نیز نمی تواند به اقتصاد بیمار و ریعی عراق کمک کند. در ۱۷ سال گذشته، دولت عراق با گرفتن وام از این صندوق ممکن است که نیازهای آنی خود را تامین کرده اما تراکم این بدهیها و افزایش میزان سود آنها و ضرورت پرداخت آنها، موجب شده که یک فشار جدیدی بر بودجه عراق وارد شود و بدون راه حل اساسی برای اقتصاد این کشور و بدون چشم انداز افزایش قابل توجه قیمت نفت در بازارهای جهانی در آینده نزدیک، این شرایط به عللی برای بروز بحران های اقتصادی پی در پی تبدیل خواهد شد. روی آوردن دولت آقای کاظمی به کاهش قیمت دینار عراق که اخیرا فرآیند آن آغاز شده است نیز بازی خطرناکی است که می تواند نتایج منفی بسیاری برای جریان امریکایی در عراق داشته باشد. فقیر کردن مردم و کاهش رفاه اجتماعی و قطع حقوق برخی از خانواده های آسیب دیده سیاسی از رژیم گذشته نیز نمی تواند بدون پیامد اجتماعی در آینده باشد.

        یکی دیگر از سناریوی امریکا از به قدرت رساندن کاظمی ایجاد حزبی جدید که افکار لیبرالی غربی را ترویج دهد و در انتخابات آتی قدرت را کسب و حضور سیاسی امریکا در این کشور را نهادینه سازد و امریکا را ازتحمل هزینه حضور مستقیم در این کشور معاف کند. در چارچوب این سناریو قرار است الکاظمی دست به تشکیل حزبی جدید زند که رائد حوجی مدیر دفتر نخست وزیری و برادر زاده  او دبیر آن باشد. تاکنون نامی برای این حزب انتخاب نشده است ولی گفته می شود که ممکن است از نام “تجمع ملی ” استفاده گردد. کاظمی در دوران رژیم گذشته صدام در چارچوب حزب کنگره ملی به ریاست احمد چلبی در لندن فعال بوده و بعید نیست از هم حزبی های قدیم نیز در تشکل جدید استفاده کند. آنچه مسلم است با شرایط پیش آمده ایجاد حزبی ایدولوژیک در چند ماه آینده که انعکاسی از نیازهای اجتماعی باشد دیگر امکان پذیر نیست و ایجاد حزب شخصی برای کسب انتخابات عملا الکاظمی را در مقابل احزابی قرار می دهد که تا کنون از او حمایت کرده اند و با رای خود در پارلمان او را به قدرت رساندند. تلاش آقای کاظمی برای بردن انتخابات در یک شرایط خاص دیگر ممکن نیست و اعتماد عمومی به وی در نتیجه عملکرد دولتش بسیار محدود شده است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.