کاظمزاده: بسم الله الحرمن الرحیم متأسفانه از چندی پیش شاهد از سرگیری جنگ در منطقۀ قره باغ بودیم که هر از گاهی ترکش آن به داخل ایران هم میرسید. این کار یک بُعد فیزیکی و یک بُعد غیر فیزیکی دارد. با توجه به این که گاهی رسانهها برخی اقوام را هم تحریک میکنند. در این جلسه قصد داریم در قالب کل نگری فرهنگی موضوع را کالبد شکافی کنیم. چند محور در اینجا مطرح است. تا کنون سه بار از سوی جناحهای مختلف آتش بس اعلام شده که آخرین آن با میانجیگری روسیه انجام شد. در واقع چرا این اتفاق میافتد؟ به نظر من در بسیاری از مسائل تأثیر انتخابات آمریکا مطرح میشود. فکر میکنم اگر این موضوع را هم در نظر داشته باشیم مهم باشد. با برداشت من اگر دمکراتها برنده شوند شاید اوضاع برای طرف است آذربایجان بدتر از این باشد. چون تا کنون شرایط بینالمللی بیشتر به نفع جمهوری آذربایجان بوده است. البته این در حد یک فرضیه است که کارشناسان میتوانند آن را به نقد بگذارند. در واقع تأکید من بر این است که گوشهای از بحث را هم به این نکته اختصاص دهیم چون خیلی مهم است. هر چقدر بتوانیم چشمانداز و افق را ببینیم قطعاً به نفع ما خواهد بود. الآن شبکههای اجتماعی و غیر اجتماعی مطرح میکنند که موضع ایران چیست؟ حتی به عنوان یک موضوع چالشی در رسانههای بیگانه دنبال میشود. اگر گوشهای از بحث را به این موضوع اختصاص دهیم که چه عوامل و متغیرهایی در موضعگیری ایران دخیل بودند، مفید خواهد بود. آیا اقدام اخیر ایران و حضور نظامی در اطراف مرز به مصلحت است؟ من نقدهایی را دیدهام که می گویند شاید خیلی به نفع ما نباشد. به هر حال موضوعی است که متغیرهای زیادی با بازیگران متعدد در سطح منطقه و در سطح ملی و بینالمللی در آن دخیل است. ضمن این که آثار و پیامدهای آن بر حوزۀ امنیت ملی نیز میتواند مهم باشد. اگر بتوانیم به عنوان نخ تسبیح بحثها در کنار همقرار دهیم بیشتر میتواند با واقعیّت همخوانی داشته باشد. من معتقدم شاید از دو دهۀ پیش ریشههای این بحران وجود داشته است. بحث را از اینجا آغاز کنیم که اساساً چرا این بحران در این مقطع شروع شد و چه عواملی باعث تطویل آن شده است؟
کاظمی: من ابتدا به سناریویی که برای مناقشۀ قره باغ چیده شده و این که اساساً بازیگران آنچه کسانی هستند و چرا در این مقطع دارند این بازی را انجام میدهند اشاره میکنم. سعی میکنم به سه سؤالی که مطرح کردید پاسخ دهم. شما به خوبی اشاره کردید. ۲۶سال است که در این مناقشه آتش بس برقرار شده و نزدیک ۳۰سال هم از خود مناقشه میگذرد. چه شده که جمهوری آذربایجان و ترکیه الآن به فکر آزادسازی اراضی اشغالی افتادهاند؟ اولاً در نظر داشته باشید که خود منطقۀ قره باغ درون خاک آذربایجان است. یعنی قره باغ از لحاظ جغرافیای تاریخی با ارمنستان پیوستگی جغرافیایی ندارد. ارمنستان از طریق لاچین و کلیجر باید متصل شود. آنها هم از جمله هفت شهرستانهای خارج از قره باغ هستند که توسط ارامنۀ قره باغ اشغال شده بودند. بر خلاف گفتهها جمهوری خود خواندۀ قره باغ، ارمنستان و آذربایجان را داریم. در ۴قطعنامۀ شورای امنیت که در سال ۹۳ تصویب شده دقیقاً این موضوع تأکید شده است. اولاً آن چهار قطعنامه هیچ ربطی به قره باغ ندارد. اشکالی که به طور مکرر در رسانۀ ما تکرار میشود. آن ۴ قطعنامه راجع به استانهای کلبجر، آبدان، جبرئیل و فضولی است که در خارج قره باغ قرار دارند. اصلاً اسمی از قره باغ در آنجا برده نشده است. گفته است اینها اشغال شدهاند و باید تخلیه شوند و از ارمنستان که کشور مؤثر بر ارامنۀ قره باغ است درخواست میکنیم از نفوذ خودش استفاده کند. پس ارمنستان را اشغالگر معرفی نکرده است. در عین حال هم تأکید کرده که دو طرف باید از ابتکار گروه میز (ابتکاری که در آن زمان به عنوان یک طرح مطرح شد و بعداً تبدیل به گروه میز شد) باید استقبال کنند. از آن مقطع به بعد در مذاکرات بحث اراضی اشغالی مطرح بوده است. در مذاکراتی که به اسم پراک و مادرید و آستانه معروف شد بیشترین نتایج این بود که آذربایجان و ارمنستان توافق کردند در وهلۀ اول به صورت پنج مرحلهای ۵شهرستان از آن ۷شهرستان آزاد شود. بعد دو شهرستان آخر که لاچین و کلبجر بودند و سپس سرنوشت خود قره باغ تعیین شود. اختلاف آنها هم در یک موضوع خیلی ساده بود. ارمنستان میگفت که اینها باید همزمان اتفاق بیفتد. یعنی بعد از آزادسازی آن ۵شهرستان سرنوشت قره باغ و آن دو شهر دیگر همزمان باید روشن شود. این موضع ارمنستان بود. آذربایجان میگفت: اول شما این ۵شهرستان را آزاد کنید، بعد راجع به سرنوشت حوزۀ لاچین و کلبجر و قره باغ صحبت میکنیم. الآن آذربایجان کاری را که از لحاظ سیاسی نتوانست به دست بیاورد از راه نظامی دارد انجام میدهد. تا حدودی هم موفق شده است. الآن نزدیک لاچین هستند. چرا در این مقطع آذربایجان موفق شد؟ چون بالاخره اذربایجان که کشور بازیگر مستقلی نیست. من باور ندارم که جمهوری آذربایجان یک کشور مستقل است که بتواند تصمیمات به این مهمی را بگیرد. مطمئناً بازیگران منطقهای در این قضیه نقش داشتهاند که در رأس آن ها ترکیه و اسرائیل هستند. اینها یک هدف گذاری کردهاند. در وهلۀ اول هدف گذاری آزادی اراضی اشغالی است چه ما آن را به شکل ظاهری یا چه واقعی بدانیم. در وهلۀ دوم ضربه زدن به عقبۀ ژئوپلیتیکی ایران طریق بحث آزادسازی اراضی اشغالی است. نکتهای که در کشور ما از ابتدا دچار غفلت راهبردی شد. از همان اول قبل از این که بحث تکفیریها تأیید شود من در مصاحبهام گفتم. جلب حمایت بازیگران منطقهای و فرا منطقهای در این مناقشه برای این که بگذارند آذربایجان به سادگی خط تماس را بشکند و جلو برود. هیچ حمایتی هم از ارمنستان نشود و لابی ارمنی را هم که میگوییم ۱۵۰ نماینده در کنگره آمریکا دارد هیچ کاری از دستش بر نیاید. چه کار کردند. آمریکا و ترکیه و اسرائیل از طرح استفاده کردهاند. هر کدام از بازیگران دقیقاً نقش و منافع خودشان را گفتهاند که چیست. این تفکر من در این سناریو است. در این میان موضع ترکیه مشخص است که به دنبال چیست.
ترکیه به دنبال استفادۀ ابزاری از مناقشۀ قره باغ برای تسویه حساب تاریخی با ارمنستان است. چون ترکیه در بحث ارمنستان با موضوع کشتار ارامنه مواجه است و این موضوع از سوی جامعۀ جهانی [دولت های غربی] شناسایی شده و از سوی مراجع معتبر حقوقی هم تصدیق شده، بنابراین باید غرامت بدهد. ترکیه باید سالها به اقلیت ارمنی در ارمنستان غرامت دهد. بنابراین از ابزار مناقشه قره باغ استفاده میکند تا فرار کند. این چیزی است که مقامات ترکیه اصلاً به آن اشاره نمیکنند. ولی یک سابقه طولانی دارد که خودش یک بحث مستقل است. یک کمیسیون آشتی از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ داشتند که بحثش همین بود. از جمله این که در آن کمیسیون آشتی هیچ بحثی از قره باغ نمیکردند. ترکیه در آنجا اصلاً قره باغ را به عنوان شرط آشتی مطرح نکرد.
زمینهسازی برای ابداع طرح تاریخی آرمانی پان ترکیزم است و آن این است که اولاً : ترکیه میداند که برای وصل به آسیای مرکزی و ایدۀ پان ترکیزم که آرزوی موسسان پروژه جمهوری ترکیه است باید بتواند شرایطی ایجاد کند که این اراضی تصرف شود.
دوم نباید بافت قومی و مذهبی این اراضی که تصرف شدهاند به خودش برگردد. یعنی این که بافت قومی و شیعی نباید به حیات خود در این منطقه ادامه دهد. ترکها میدانند که اگر به فرض محال جنوب ارمنستان هم اشغال شود یا طرح دیگری اجرا شود تا زمانی که در جمهوری آذربایجان یک بافت مذهبی شیعی و بافت قومی طالشی وجود دارد خط تاریخی پان ترکیزم اجرا نمیشود. چون تشیّع مغایر با قوم گرائی است. بنابراین ترکها چکار میکنند؟ ترکها میگویند در این اراضی اشغالی که الآن جبرئیل و قبازی و بنگلان که آزاد شده اصلاً بحث برگشت اوارگان نیست. بزرگترین سؤالی که از جمهوری آذربایجان میتوانیم بکنیم این است که دراین اراضی چه کسی میخواهد مستقر شود؟ اگر بحث آوارگان است اولاً در آذربایجان و باکو در جاهای مختلف به آوارگان خانه دادهاند و مستقر شدهاند. اینها اطلاعاتی دارد که در اختیار است. نسلی هم که در بین آوارگان پرورشیافته ۳۰سال است که از مناقشه قره باغ آگاهی ندارد. فرهنگ جامعۀ آذربایجان و سیاست رسمی هم بحث تبلیغ برگشت آواره نبوده که بگوییم مثل فلسطین بحث آزادی آرمانی داشته باشد. نه! آن فرزند قره باغی که از جبرئیل به باکو رفته و آنجا مستقر شده، الآن به زور هم بخواهید بر نمیگردد. ولی این مناطق آزاد شدند به خاطر این که یک گروه تکفیری و هر گروهی که وابسته به ترکیه باشد در اینجا مستقر شود. اولاً از یک طرف پایگاه نظامی ترکیه ایجاد شود. از سوی دیگر بافت جمعیّتی توسط جمعیت مهاجر و غیر شیعه تکمیل شود. در مرحله بعدی این جمعیت باید چکار کند؟ این جمعیت به صورت تهاجمی و با حمایتی که از طرف دولت دارد به سمت خزر یعنی طرفی که با ایران هم مرز هستند بروند. مناطقی مثل آستارا، لریک، لنکران را در یک سازه میان مدت از لحاظ مذهبی از بین ببرند. اینها به خاطر منافع اسرائیل است. به خاطر همین است که بحث تکفیری مطرح میشود. بحث تکفیری و پایگاه دو مطلب جداگانه است. ترکیه علاقه دارد مثل کاری که در قطر و مالی و سودان کردهاند از طرف آمریکا پایگاه بزند و نیروهایش را هم به بهانۀ رزمایش برده و بیرون هم نکرده است. دوست دارد در راستای سیاستهای غربی این سیاست را در آذربایجان جلو ببرد. ترکیه بازو تا بار سیاست خارجی دارد که هر چهار تا در جمهوری آذربایجان جایگاه دارد.
۱- بحث پان ترکیزم که کاملاً منطبق باسیاست دولت آذربایجان است.
۲- بحث اِخوانیگری اردوغانی است که الآن با تکفیری ها این کار را انجام میدهد.
۳- بحث نئو عثمانیگرایی است که الآن اردوغان میخواهد بگوید منجی ترکیه بعد از صد سال من هستم. همان کاری که کمال پاشا نکرده بود.
۴- اقتصاد هم در این قضیه نقش دارد.
بنابراین بازی ژئوپلیتیکی بسیار گستردهای از سوی غرب بوسیله ترکیه دنبال میشود. الآن ترکیه به ایران و روسیه هم پیام میدهد. یعنی چی؟ آقای دکتر رویوران بیشتراز بنده به مسائل سوریه تسلط دارند. ادلب آخرین پایگاه تروریستهاست. ترکیه این تروریست هارا را کجا باید مستقر کند؟ یا باید کشته شوند یا به ترکیه گسیل شوند. امروز ترکیه چند تا استان در اختیار دارد که به ما پیام میدهد که اگر در آنجا از لحاظ عملیات به ما فشار بیاید و ما شکست بخوریم تتمۀ آنها در مرزهای شمالی ایران مستقر میشوند. از آنجا نا امنی ایجاد میکنند. کاملاً این طرح حساب شده است. جنبههای مختلفی که از لحاظ ژئوپلیتیکی، امنیتی و سیاسی پیشبینی شده است. من به طور خلاصه از این بحث عبور میکنم. تا اینجا رفتار ترکیه مشخص است. اما منافع سایر بازیگران! طبیعتاً آمریکا استقلال قره باغ و برخی از ایالتهای آن را به رسمیت شناخته است. از سال ۱۹۹۲ به بعد هرسال کمک مالی به جمهوری آذربایجان میکند. چه عاملی باعث شده که دولت جمهوری آذربایجان حاضر شد تا الآن به نوعی سیاست سکوت اختیار کند تا آن ۵استان آزاد شوند و بعد به دو استان دیگر و قره باغ برسد. مهمترین بحث در اینجا در واقع ایجاد یک کانون ناامنی در مرزهای ایران از طریق تکفیری ها، برای آمریکا در راستای فشار حداکثری محسوب میشود. ایجاد یک کانون ناامنی و بحران زا که روی مناسبات اقتصادی ایران با ارمنستان و جمهوری آذربایجان تأثیر بگذارد. ضمن این که جای بحث کم و کیف آن در اینجا نیست، ولی در راستای آن بحثهای تحریمی است. ضمن این که ممکن است آمریکا در اوج مناقشه وارد شده و طرحی مثل کوزوو مطرح شود که کارنامهای برای آمریکا باشد. مهمتر از آنها نقش اسرائیل است. جمهوری آذربایجان ۲۰سال است که با اسرائیل پیمان بسته است. این را من بارها گفتهام. جمهوری آذربایجان با اسرائیل تنها متحد راهبردی نیست.مسئله فراتر از این حرفهاست و برای این حرفم رخدادهای زیادی دارم که مطرح کنم که به چه شکل است. جمهوری آذربایجان ازنظر اسرائیل پایگاه منطقهای محسوب میشود. امروز این شرایط را ندارد اما برای آینده تعریف شده است. تمام طرحهای رفتاری اسرائیل را نسبت به جمهوری آذربایجان نگاه کنید! احساس بنده این است که در سال ۲۰۰۸ میخواستند در باکو کنگرۀ جهانی یهودیان را برگزار کنند. آذربایجان هیچ ربطی به بحث جهانی یهودیان ندارد. در این موضعگیری آمریکا، لابی اسرائیلی و صهیونیستی در بیتأثیر کردن لابی ارمنی نقش داشته است. همچنین در جلب حمایت آمریکا که مانع پیشروی ارتش آذربایجان نشود. چون قرار است آنجا یک کانون ابزار فشار جدید علیه ایران محسوب شود. این هم از آمریکا!
بحث روسیه چیست؟ از نظر من روسیه در این قضیه دچار یک اشتباه راهبردی شده است. روسیه بر خلاف سال ۹۹ که میخواست دولت وقت ارمنستان را به خاطر همین رویکردهایش تنبیه کند و همان زمان دو نفر وارد پارلمان ارمنستان شدند و نخست وزیر و رئیس پارلمان را ترور کردند. آن طرحی که در سال ۹۹ مطرح و به زیان روسیه بود تمام شد. الآن روسیه این شرایط را نداشته است. روسیه از این مناقشه استفاده میکند که دولت، ضد روسی پاشانیان در ارمنستان را تنبیه کند. به خاطر همین این قضیه را مدتی کش داده تا زمینۀ عدم ثبات دولت پاشانیان حداقل بعد از آتش بس فراهم شود. تا حد زیادی هم به این هدف رسیده است.
از طرف دیگر به نظر میرسد یک سلسله امتیازات مالی، اقتصادی و انرژی برای روسیه ازطرف آذربایجان پیشنهاد شده است. یا در سال ۲۰۱۳ در سفر پوتین به آذربایجان که یک ماه قبل از انتخابات جمهوری آذربایجان بود که حدود بیست میلیارد دلار در زمینه انرژی قرارداد بستند. برای اجرای آن قرارداد جمهوری آذربایجان تضمینهایی را داده است و روسیه تا الآن سود کرده است. به خاطر همین است که خیلی راحت گفتند این جزء اراضی آذربایجان است. روسیه را هم به این شکل مشغول کردهاند.
کاظمزاده: توضیحات جنابعالی بعضی از پیچیدگیها را روشن کرد ولی بعضی از ابهامات همچنان باقی است. یکی از ابهامات این است که ما میدانیم منطقۀ قفقاز به گونهای حیاط خلوت روسیه است. بنابر این قدرتی که میخواهد به آنجا ورود کند باید حساب واکنش روسیه را هم داشته باشد. شما گفتید ترکیه با علم به این شرایط در قفغاز ورود پیدا کرده است. قبل از این روسیه و ترکیه در لیبی کاملاً شاخ به شاخ شدند. هرچند این درگیری ممکن است در سطح تاکتیک باشد در سوریه نیز در کنار هم قرار نگرفتند ولی در لیبی کاملاً شاخ به شاخ شدند و حسابی رو در روی هم قرار گرفتند. بعد از این که ترکیه به سمت قفغاز ورود پیدا کرد اولین تحلیلی که خیلیها مطرح میکردند این بود که این ورود ادامۀ همان رویارویی است که به این منطقه دارد سرازیر میشود. ما هیچ وقت نمیتوانیم منکر نقش آمریکا و اسرائیل باشیم.حتی زمانی که ساترفیل به عنوان سفیر آمریکا در ترکیه شد تقریباً قابل پیشبینی بود که با توجه به تخصصی که دارد هدفش بر هم زنی است. از این بابت این تحلیل شما که این را پروژه دیدید کاملاً درست است. ولی از این منظر که ما همه را سمت خودمان ببینیم شاید قابل بحث باشد.
زورق: من فکر میکنم بحثهایی مثل مسئله قفقاز باید بر مبنای ساز و کارهای نظم جهانی مورد مطالعه قرار گیرد. نه از منظر مسائل منطقهای! آقای الهام علیاف و همکارانش که در ارمنستان هستند قبلاً همه کارگزاران اتحاد جماهیر شوروی بودند. یک پیوند ساختاری و امنیتی بین اینها وجود دارد. در دوران نظام جهانی دو قطبی اتحاد جماهیر شوروی در ظاهر ضد آمریکا و غرب و در سطح استراتژیک شریک آمریکا و غرب بود. امروز آشکار شده است که شوروی و آمریکا اجزاءِ یک نظام جهانی بوده اند الآن میگوییم نظام دوقطبی وجود داشته است است. الآن دیگر نمیگوییم مارکسیستها خودشان را برای نابودی کاپیتالیستها آماده کرده بودند. حالا نیز گردانندگان در نظام دو قطبی جهان را مدیریت میکنند و بحث بر سر آن است. که آن گردانندگان چه کسانی هستند روسیه هم بخشی از قدرت جهانی است. تا قدرت جهانی را نشناسیمو ذات آن را بررسی نکنیم تحلیل مسائل مشکل است. در غرب و در کشور های تحت الحمایه دولتها دکور هستند. الهام علیاف یک دکور است. او عروسک خیمه شب بازی قدرتهای جهانیاست که او را میگردانند. اردوغان هم یک دکور دیگر دیگر است. اردوغان کسی نیست که در قد و اندازه آتاترک باشد. اصلاً پایهگذار ترکیه یعنی آتاترک هم ترک نبود. آتاترک زاده مقدونیه و از نژاد اسلاو بود دین که نداشت و دین پدریش هم معلوم نیست چه بوده است. او درترکیه مروج بیدینی بود او اسم امپراطوری عثمانی را عوض کرد و نام خودش هم آتاترک شد و پدر ترکها شد. همانطور که میشل افلق پدر عربها شد. در حالی که اصلاً عرب نبود. یونانی بود. ما در شناخت مسائل اروپا بویژه مسائل اروپای شرقی را باید کار کنیم. و تحولات اروپای شرقی را از زمان سلجوقیان و امپراطور عثمانی مورد مطالعه قرار دهیم. وقتی ما بنیاد این مسائل را نمیدانیم یک جور قضاوت میکنیم و وقتی بدانیم جور دیگری قضاوت خواهیم کرد. اصولاً مردم ترکیه ترک نیستند. مردم ترکیه رومی هستند. قسطنطنیه همان کنستانتین پل است. کنستانتین پل یعنی شهر کنستانتین! کنستانتین امپراطور روم شرقی در قرن سوم میلادی است که مسیحی شد و مسیحیت را دین رسمی روم شرقی و غربی مرکز امپراطوری روم شرقی شبه جزیره آناتولی است یعنی دقیقاً همین جائی که امروز ترکیه نامیده می شود پان ترکیسم یک برگ است بازی با کارت پان ترکیزم هم یک برگ است. این برگ نه دست اردوغان و نه دست علیاف است. این برگ در دست مرکزیّت قدرت جهانی است. در مرکزیّت قدرت جهانی چه کسانی هستند؟ ما اطلاع زیادی از آنها نداریم ولی می دانیم. همانها که اسپانیا، پرتغال، هلند، فرانسه، انگلیس و آمریکا را اداره کرده اند اداره کنندگان جهان هستند. همانها که انقلاب روسیه را مارکسیستی کردند. انقلاب روسیه شروع شده بود و اصلاً جنبۀ ماتریالیستی نداشت و رهبر انقلاب هم یک کشیش بود و با بعد سرنگ لنین مارکسیسم را به عروق این انقلاب تزریق کردند و مارکسیسم و لنینسم را بوجود آوردند و لنین را در آنجا روی کار آوردند. چون میخواستند نظام جهانی دوقطبی را بسازند مارکسیسم را در عروق مردم تزریق کردند. من با نظر آقای کاظمی موافقم. نظریات ایشان در این چارچوب کلی میگنجد. ناسیونالیسم خنجری در دست امپریالیزم است که با آن سینه حوزه های تمدنی را می درد ریچارد هلمز رئیس اسبق سازمان سیا در حدود سی سال کتابی به نام ناسیونالیزم در ایران نوشته است و در حقیقت دستور کار سرویس های اطلاعاتی غرب را تعیین کرده است. مثل کتاب جنگ تمدنهای هانکینگتون که دستور کار غرب برای ایجاد درگیری بین حوزه تمدن اسلامی و بقیۀ حوزه های تمدنی دنیاست تا بتوانند اسلامگرایی را کنترل کنند. اولین فصل این کتاب درباره وضعیّت قومیّت هادر ایران صحبت میکند و میگوید: آذربایجان یک کشور است یا یک استان؟ یعنی میخواهد بگوید: آذربایجان را از حالت استان بودن خارج ببینید. چون میخواهند با برگ پان ترکیزم نه تنها علیه ایران بلکه علیه اسلام اقدام کنند. ما اگر از اول انقلابمان را در چارچوب مرزهای ایران تعریف میکردیم شاید کار چندانی با ما نداشتند. اگر میگفتیم که ما ایرانی هستیم و میخواهیم کشور خودمان را بسازیم شاید چندان کاری با ما نداشتند. در همان سالهای اول انقلاب هم مسئولین آنها پیغام دادند که ما حاضریم شما را در حد یک کشور اروپایی مثل بلژیک ببینیم. به شرط این که شما دست از اسلام بردارید. دست از اندیشه آزادی و صدور انقلاب و نجات مسلمانها و فلسطین بردارید. مسئله مهم برآن آنها ایران نیست بلکه مسئله اسلام است. ابتدا آمدند با برگ پان عربیسم بازی کردند که منجر به اغتشاشات تروریستی در خوزستان و انفجار در بازار خرمشهر و ایجاد گروهک خلع عرب شد و در نهایت جنگ تحمیلی را به دنبال داشت. آنها نتوانستند از برگ پان عربیسم علیله انقلاب اسلامی نتیجه گیری کنند و بالاخره انقلاب اسلامی در جهان عرب جوانه زد. الآن میخواهند از برگ پان ترکیسم استفاده کنند. شاید اشتباهاتی که سر پان عربی کردند را تکرار نکنند. یعنی ترکیه رابطۀ خودش را با ایران حفظ کند. و اردوغان مثل صدام برخورد نکند. فکر میکنم ولی نقشه آنها در گیر کردن تمام مرز های شمالی ایران از ترکمنستان تا قفقاز است تا به خود ترکیه برسد تشیع در جمهوری آذربایجان در خطر است. در خود ایران اگر پان ترکیزم تقویت شود –که نمی تواند بشود- آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی و اردبیل تا اعماق ادامه پیدا میکند. اصلاً زبان مادری برخی از روستاهای در اطراف تهران ترکی است. از آن طرف هم نقشههایی که برای پان ترکیسم کشیدهاند از آذربایجان غربی و اطراف پیرانشهر شروع میشود و تا شهرکرد ادامه پیدا میکند. این نقشهها را کی کشیدهاند و کجا کشیده اند و چگونه به دست کُردها دادهاند؟ این یک پرسش مهم است. بطور کلی از خودخواهی و خود بینی که نقطه ضعف انسان است برای تجزیه و تفرقه و تشتت در میان ملّت ها استفاده می شود. با یک شاعر کُرد مصاحبه شد گفت۳۰تا از برجستهترین شعرای تاریخ ادبیات جهان کُرد هستند. طوری صحبت میکند که اصلاً حافظ و سعدی و مولوی کسی نیستند. و وجود ندارند. این حرفها را چکسی در دهان می گذارد؟ سر چشمه این حرفها معمولاً غربی ها هستند چنانچه یک نفر دیگر با افتخار میگفت: دستور زبان ما را یک نفر فرانسوی نوشته است. این را افتخار خودش میدانست. یا زمانی فرانسو امیتران رئیس جمهور فرانسه بود میگفتند زنش کُرد است. این را یک افتخار برای خود می دانستند از عقده حقارت و خود خواهی –هر دو – استفاده میکنند و این احزاب استعماری رابرای درهم شکستن مسلمانان بوجود می آورند. بعد خود شما تصور کنید از یک طرف پان کُردیسم و از طرف دیگر پان ترکیسم و از طرف دیگر پان عربیسم وپان ایرانیسم چه دورنمایی میتواند ایجاد کند. چه برگها و کارتهایی میتواند در دست چه کسی به عنوان بازیگران اصلی قدرت در جهان باشد. اما اینها مکر انهاست. اما مکر خدا چیست. مکر خدا این است که ترکها در تشیع از فارسها جلوتر هستند. شما این سینه زنی که در زنجان میبینید در شیراز نمیبینید. نمیخواهم به مردم شیراز توهین کنم، ولی تصاویر آن را در تلویزیون میبینید. عشق و علاقهای که ترکها به اهل بیت پیامبر دارند مثال زدنی است. اینها شیعیان خیلی خوبی هستند. آن خطری که جناب آقای کاظمی به آن اشاره کردند این است که اگر بتوانند بافت جمعیتی جمهوری آذربایجان را تغییر میدهند. حتی ممکن است شیعیان را در جمهوری آذربایجان قتل عام کنند کاری میکنند که آذربایجانی که الآن بیش از ۹۰درصد جمعیتش شیعه است سرنوشتی شبیه بوسنی ویا بحرین پیدا کند. خود الهام علیاف نه شیعه و نه سنی است چون اصلاً دین ندارد. به خدا و پیامبر معتقد نیست. او مثل خود اردوغان که بیدین است مگر ممکن است کسی مسلمان باشد و متحد صهیونیست ها شود؟ مثل خود صدام که بیدین بود. هرکس که سکولار و دنیا طلب و دنیا گرا باشد نمیتواند به مبانی اسلام معتقد باشد. خطر قتل عام یک خطر بزرگ برای مردم جمهوری آذربایجان است و آنها برادران و خواهران ما هستندیک فرصت بزرگ برای انقلاب اسلامی است. به شرط این که مردم جمهوری آذربایجان بدانند که در مقابل چه خطری قرار دارند و بتوانند از خودشان دفاع کنند. شیعیانی که در باکو و جمهوری آذربایجان هستند آدمهای پاکیزهای هستند. یکی از بزرگترین پایگاههای انقلاب اسلامی در ، جمهوری آذربایجان قرار دارد ولی متاسفانه این منطقه خوش آب و هوا مورد طمع صهیونیست هاست قفغاز از اروپا حاصلخیزتر است. منطقهای بسیار خوش آب و هوا و پر است اب و نفت! صهیونیستها همیشه جاهای خوب دنیا را پیدا میکنند و روی آن دست میگذارند. اما نقطۀ قوتی که جمهوری آذربایجان دارد این است که مردم جمهوری آذربایجان شیعه هستند. شیعههای خوبی هم هستند. همین نقطه قوّت مورد حمله صهیونیست ها قرار گرفته است. مردم جمهوری آذربایجان باید از توطئههایی که علیه آنها تنظیم شده آگاه شوند. از حالا باید انسان های انقلابی با تلاش و سازماندهی به مردم جمهوری آذربایجان کمک کنند. به مردم آذربایجان کمک کنند که بتوانند پرچم اسلام را بلند کنند. در قلمرویی که ما در آن هستیم یک ملت وجود دارد و آن هم ملت اسلام است. اقوام مسلمان همه یک ملّت هستند و باید یک پرچم را در تاریخ بلند و بسوی هدف مشترک حرکت کنند. اقوام مسلمان فرزندان محمد رسول الله هستند و قرآن شناسنامه آنها و انقلاب اسلامی مأموریت تاریخی و ساختن اسنان و جهان طراز قرآن آرمان نهائی آنهاست.
امروز چشم امام مهدی(ع) نگران همه ما بویژه مظلومان فلسطین، لبنان، بحرین ، یمن و جمهوری آذربایجان است.
کاظمزاده: من برای این که بحثها در امتداد هم باشد چند تا سؤال را مطرح میکنم. آقای دکتر زورق و آقای کاظمی اصل موضوع را یک پروژه میبینند. حتی بحث آقای دکتر زورق به گونهای به صورت فراپروژه معنا پیدا میکند. سؤال من این است که اساساً نگاهتان به بحث همین است؟ یعنی زمینهها و فرآیندها را باید ندیده بگیریم. نکتۀ بعدی این است که توضیحات آقای کاظمی خودش سؤالاتی را به همراه میآورد.
یکم: با توجه به اتفاقات سوریه تصویری که ما از تکفیریها داریم میبینیم که ضد تشیّع و ضد شیعیان هستند. اکثریّت مطلق مردم جمهوری آذربایجان هم شیعه هستند. چطور تکفیری با این عقبۀ فکری به کمک مردم شیعه آمدند؟ تصویری که ما در سوریه و عراق دیدیم کاملاً عکس این بود. ما در اینجا شاهد یک تناقض هستیم. طبق توضیحی که آقای کاظمی دادند اینها آمدند که بمانند. یعنی ترکیه بنا ندارد اینها را جمع کند و از اینجا ببرد.
دوّم: از آن طرف در مورد ورود روسیه به سوریه بحث این بود که روسیه برای این که خطر را از مرزهای خودش دور کند در سوریه با تکفیری ها میجنگد. چطور روسیهای که در سوریه به جنگ تکفیریها رفته الآن حاضر شده که تکفیری ها در حیاط خلوت خودش لانه کنند؟
سوّم: در اینجا این بحث پیش میآید که آیا سکوت روسیه میتواند دوام داشته باشد؟ یا در واقع یک سکوت تاکتیکی است؛ در حدی که ارمنستان را که به سمت غرب چرخیده و ملاحظات روسیه را نادیده گرفته، گوش مالی دهد. یک احتمال هم این است که در این مقطع روسیه نمیخواهد برای آمریکا و دولت ترامپ چالش ایجاد کند. چون روسیه در مظان آن است که از ترامپ حمایت میکند. حتی این تحلیل هم بود که الآن که پمپئو و دولت ترامپ در چند روز اخیر به قره باغ ورود پیدا کردند با چراغ سبز روسیه بوده است. میدانید که الآن ترامپ در داخل آمریکا حرفی برای گفتن ندارد. لذا در خارج به دنبال یک برگ موفقیت برای خودش میگردد. دست عربها را در دست اسرائیل میگذارد و روی آن تبلیغ میکند. شاید هم خواسته با ورود به بحث قره باغ برگ امتیازی هم داشته باشد. با در نظر گرفتن جمیع شرایط میخواستم از جنابعالی (آقای حشمتی) دو سؤال کلی داشته باشم. با توجه به این که هر دو بزرگوار بحث را پروژه دیدند در صورت امکان پاسخ سؤالاتی را که مطرح شد بفرمایید.
حشمتی: من از طرح بحث جناب استاد زورق شروع میکنم. این که آذربایجان هویت شیعی دارد و فرصت بزرگی برای ما و جهان اسلام است. بله! واقعیت انکارناپذیری است. این که جنگی که شروع شد یک پروژه بوده و فرایندی وجود داشته که به این مسئله ختم شده است به نظر من هم دلایل زیادی برای پروژه بودنش وجود دارد. اساساً مشکلی که در قفقاز وجود دارد بحث هویتی است. از اول استقلال جمهوری آذربایجان این قضیه شروع شد. قدرتهایی که این جمهوری را اداره میکنند هویت شیعی را برای جمهوری آذربایجان قائل نیستند. سعی کردهاند در مراحل مختلف برای سلب هویّت راه حل بتراشند. فرآیند فرهنگی جمهوری آذربایجان را بعد از استقلال که نگاه میکنیم اول کلید واژههایی را تعریف کردند که اینجا یک جامعۀ متساهل بوده و باید به همه چیز بردبار باشیم. منظورشان این بود که حیدر علیاف انواع و اقسام گروههای فکری و مذهبی را آورد. از شیطانپرستان آمریکا تا کریشناهای هند و از همه جا آمده بودند. من از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ در باکو بودم. همۀ آنها در آنجا دفتر و دستک داشتند و کتابهایشان را میفروختند. به مردم هم این گونه تلقین میشد که شما کاری نداشته باشید. این یک جامعۀ متساهل است. در آنجا موسیقی و آواز و کنسرت خیلی باب است. الآن هم هنوز هیچی نشده وزارت فرهنگ آذربایجان اعلام کرده ما در ۱۸ اکتبر سال آینده در خانکندی مرکز قره باغ کنسرت موسیقی برگزار خواهیم کرد. هنوز نه بهدار و نه به بار است، از الآن تدارک کنسرت را دیدهاند. از کنسرتها تا مجامع دانشگاهی حتی برنامههای کودک تلویزیون و کتابها دایم این فکر ب آنها تزریق میشد که یک جامعۀ متساهل است. پس همه حق دارند. شاهدان یهوه باشند، کریشنا باشند، شیطانپرست باشند. وهابیها را هم آوردند. آذربایجان اصلاً قبل از استقلال سلفی نداشته است. جایی که سلفی وجود نداشته باشد چطور وهابیت شکل میگیرد، این خود یک نشانه است. یهودیها پر و بال گرفتند. همه آمدند. از مراکز گوناگون در آنجا هستند و دفتر و دستک دارند. بنابراین نگاه که میکنی، بحث هویتی است. بعد از این که حیدر علیاف مُرد، این کلید واژه عوض شد. بخصوص ایاین فرایند از طرف یهودیها و اسرائیلیها تئوریزه و به خورد آنها داده میشود. این عنوان را عوض کردند و نامش را چند فرهنگگرایی گذاشتند. خودشان Multy Culturalism میگویند. سیاست فرهنگی چنین شد که ادامۀ همان سیاست قبلی است. یک جامعۀ چند فرهنگی است. یعنی اصلاً قبول ندارند که این جامعه شیعه است. میگویند اینجا یک جامعۀ چند فرهنگی است و از همۀ ادیان هستند.
کاظمزاده: ولی در این جنگ برای کشتگان از الفاظی مثل شهید استفاده میشود اینها در واقع استفاده ابزاری از احساسات دینی است؟
ن: قطعاً همین شکل است. بعداً که دیدند انحراف هویت فرهنگی آذربایجان خیلی سخت پیش میرود؛ نه سیاست تساهلی که حیدر علیاف تئوریزه کرده بود و نه سیاست چند فرهنگی که الهام علیاف و مهربان پسنگان دنبالش را گرفتند اثر کرد، بنیاد عریض و طویل حیدرعلی اف را دایر کردند که آن را در جامعه بسط دهند.
کاظمزاده: در این سیاست جایگاه ارمنیها کجاست؟ اگر در سیاست حیدر علیاف و الهام علی اف، چندگانگی فرهنگی و باصطلاح ملاک بوده، قاعدتاً اینها نباید خیلی با ارمنیها درگیر باشند.
حشمتی: الآن اصرار خود آنها هم این است که جنگ با ارمنیها خیلی دینی جلوه نکند. همین دیروز بود که پاشازاده متولی امور دین به بایدن دوم اعتراض کرد که شما چرا طوری بیانیه میدهید کهانگار جنگ دینی است. جنگ دینی نیست. اراضی ما را گرفتهاید، اراضی ما را پس دهید باز با هم دوست خواهیم بود.
کاظمزاده: تبلیغاتی که در ایران راه افتاده این است که آنها شیعه هستند و ما نباید شیعیان را تنها بگذاریم.
حشمتی: خود آذریها بخصوص بخش دولتی و لائیک و سکولارش اصلاً قبول ندارند که این جنگ دینی است.دائماً هم تأکید میکنند که حداکثر قومی است. یعنی نفرتی که بین آذریها و ارمنیها از نظر قومی وجود دارد، هیچ وجه دینی برای آن قائل نیستند. خود ارمنیها هم تأکید دارند که این چنین نیست یکی از سران جمهوری آذربایجان گفت: جزء آرزوهای من است که دوباره در خانکندی با ارامنه بنشینیم و بنوشیم. یعنی اینها در سیاست چند فرهنگی، تساهل و هویت زدایی، جایگاهی برای ارامنه قائل هستند. الآن هم به همین سبک پیش میروند. احیانا اگر بتوانند قره باغ را بگیرند باز در خدمت همین سیاست چند فرهنگگرایی [که در اصل سیاست هویت زدائی جامعه شیعه جمهوری آذربایجان است] استفاده خواهد شد که قوام و دوام بگیرد. دیدند که ما داریم این را اعمال و اجرا میکنیم تئوریزه کردیم و میخواهیم به جامعه بقبولانیم که این جامعه شیعه نیست. یک سال تمام دولت تلاش میکرد. برگزاری مسابقات موسیقی اجارات که در ناربران برگزار میشد که داماد یهودی حیدر علیاف متولی آن بود. همه اینها را دایم در مهد کودکها و مدارس انجام میدادند و در اذهان تزریق میکردند. تلویزیونها دایم این خط را دنبال میکردند تا محرم و ماه رمضان میرسید. یعنی خودشان هم مات و مبهوت میماندند که ما این همه تلاش کردیم پس چرا این جامعه عوض نمیشود؟ بنابراین وقتی این را دیدند برایش فکری کردند. این فکر خود آذریها نیست. فکری است که از طرف صهیونیستها و فراماسونها به آنها تزریق میشود. بخصوص کسانی مثل، آریل بوت که جلوی چشم هستند. یعنی ما میبینیم که کتاب مینویسد و برای آنها تئوریزه میکند که منظورشان چیست. اینها که دیدند با چیزهایی مثل چند فرهنگگرایی و تساهل، نمیتوان هویت شیعی را از بین برد گفتند از درون این را عوض کنیم. اگر یادتان باشد دو سه سال پیش گفتند ما خودمان میخواهیم حوزۀ علمیه دایر کنیم و در چند جا هم دایر کردند. انیستیتو الهیات دایر کردند. سیلابسهای درسی که برای این مؤسسه گذاشتند ظاهراً نباید با شیعه ضدیت داشته باشد ولی موادی که تبلیغ میکنند را در انیستیتو الهیات باکو آوردهاند و تدریس میکنند. از طرف دیگر که دیدند مرکزیت اصلی شیعه در دست آنها نیست و این آگاهی ها از قم تقویت میشود اول روحانیونی که در ایران تحصیل کرده بودند را دستگیر و به زندان انداختند. نمیگذاشتند کتابهایی را که متفکران انقلاب اسلامی مینویسند در آنجا چاپ و نشر شود. گفتند به جای این که چکشی عمل کنیم اسلام مدل آذربایجانی را پی میاندازیم. به صراحت هم میگویند که ما اسلام مدل آذربایجانی داریم. خوشبختانه اینها چون نظریهپرداز خود جوش ندارند صهیونیست ها برای آنها نظریه پردازی می کنند. ولی کلیت کار را به این سمت میبرند. یعنی از یک طرف در جنگ قره باغ بحث شهادت و جهاد در راه اسلام مطرح میشود. اصلاً دولت کلیت اسلام را قبول ندارد. میگوید نباید این موضوع را دینی کنیم. ولی اخبار را به سمتی جلو می برند که مذهبی جلوه کند. ویدئوهایی منتشر میکنند که فرمانده در حال توجیه کردن نیروهایش است و از امام حسین صحبت میکند. شما که فرماندهان اصلیتان اهام علیاف، ذاکرحسن اف وزیردفاع، نجمالدین سعدوان هیچ ذهنیتی از امام حسین ندارند تو این وسط چکار میکنی؟ بالاخره تضاد و تناقض خودش را در اینجا نشان میدهد. از آن طرف بچههای مذهبی در تشییع شهدا شعار لبیک یا حسین میدادند. از طرف دیگر دولتیها میگفتند کف و سوت بزنید. به این شکل باید از شهدایمان استقبال کنیم. مثلاً کسی مثل فاضل مصطفی نمایندۀ مجلس و از دست پروردههای سیاست های سکولار ترکیه است. وی در مجلس به صراحت گفت نباید با صلوات و شعارهای مذهبی اجساد شهدا را تشییع کنیم. ما اینها را با شعارهای میهنی دفن میکنیم. این تضاد وجود دارد. منتها کلیت آن را من به این شکل میبینم که دولت میخواهد هویت شیعی را از بین ببرد. نمیخواهد هویت شیعی اصیل وجود داشته باشد و می کوشد در اعتقادات شیعی مردم رخنه کند ما برای رخنه کردن آن مصادیق داریم. ۱۰سال پیش اگر در باکو به مسجد مشهدی داداش میرفتی آخوندی که در آنجا هست در مکتب ایرانی پرورشیافته بود و با الآن خیلی فرق دارد. اول به او گفتند شما نمایندۀ ادارۀ مسلمانان قفقاز در این مسجد و در منطقۀ ساوجی باش. بعد مرتب با مسائل مادی او را جذب خودشان کردند. تا این که این آقا که ۱۰سال پیش آن شکلی بود الآن که انتخابات میشود میگوید: مردم وظیفۀ شرعی و دینی دارند که به الهام علیاف رأی دهند. اما زمانی که بحث قره باغ پیش میآید یا زمانی که سردار سلیمانی شهید شد موضع میگیرد که با کلیت مرکزیت شیعه کاملاً متضاد است. متأسفانه فضای کلّی دارد از تشیع دارد به نفع سکولاریسم متحول میشود. جنگی که از درون آن معلوم نیست چه بیرون بیاید، قطعاً نتیجهاش علیه تشیّع و اسلام خواهد بود. الآن بدنۀ جامعۀ شیعه با همین شعارها و سوءاستفاده از احساسات میهنی آنها اراضی شأن را از دست دادهاند. ما هرچه بگوییم اینها ۳۰سال است از روستاهایشان رفتهاند دیگر نمیخواهند برگردند کاملاً به این شکل نیست. دولت خیلی تلاش کرد که اینها را از این سرزمینها ببرد. ولی آدم نمیبرد و هنوز خیلی از آنها نمردهاند. من برای یکی مثال میزدم که اگر کسی به من بگوید از فردا نمیتوانی به روستای خودت بروی قطعاً با او درگیر میشوم و جنگ میشود. آذربایجان هم دولت آمد برای اینها شهرک ساخت و خیلی از اینها را اسکان داد. البته خیلیها را هم نتوانست اسکان دهد و هنوز در همان فلاکت و بدبختی درون ساختمانهای نیمهکارهای که در باکو هست در شرایط بدبختی زندگی میکنند. با این حال در بین این جامعۀ آوارگان هنوز کسانی هستند که با ذهنیت بازگشت به آن اراضی زندگی میکنند و از احساسات آنها سوءاستفاده میشود. از تمایل و گرایشی که به مذهب شیعه و اهل بیت عصمت و طهارت دارند سوءاستفاده میشود. این جامعه در راستای جنگی بسیج شدهاند که کسانی مثل عرفان محمد اف ماندهاند که چه جوری این جامعه را توجیه و قانع کنند که این جنگی نیست که در راستای منافع مذهبی و میهنی شما باشد.
کاظمزاده: آیا شما هم مثل آقای کاظمی معتقدید که اساساً دولت ارادهای برای بازگشت آوارگان به مناطق باز پس گرفته شده ندارد؟
حشمتی: چه دولت اراده داشته باشد و چه اراده نداشته باشد عدهای باید برگردند. در آنجا هنوز کسانی هستند که پیر شدهاند و دوست دارند برگردند و در آنجا بمیرند. از این آوارهها زیاد داریم کهخواهی نخواهی باز خواهند گشت. ولی این که به اینها اجازه میدهند شیعۀ اصیل شکل بگیرد و تداوم پیدا کند. دولت که لائیک است و تا الآن در خود باکو قدغن میکرد تا از بلندگو اذان پخش نشود. ولی چطور است که الآن که ترکها سردمدار جنگ هستند سریع اذان را به سبک سُنی و با لحن ترکی پخش میکنند؟ الآن جبرئیل را گرفتهاند. بعد هم که میگویند کشور شیعه است چرا اذان سنی پخش میکنید توجیه میکنند. بالاخره این جنگ هویتی ادامه دارد و قطعاً هم پروژه است برای این که نگذارند جمهوری آذربایجان به هویت اصلی خود برگردد. من در این چارچوب میبینم. مصادیق زیادی وجود دارد که همین جنگ هم ادامۀ درگیری هویتی در جمهوری آذربایجان است.
کاظمزاده: خیلی ممنون! آقای شیخ محمدی هر چقدر بحث بازتر میشود پیچیدگیهای آن هم بیشتر میشود. لایههای درونی و بخصوص عقبههای فرهنگی تناقضهای زیادی را روشن میکند که جناب آقای حشمتی فرمودند. جناب آقای کاظمی هم به بخش دیگری از تناقضها اشاره کردند. اگر بخواهیم یکی دیگر از این تناقضها را به آن اضافه کنیم این است که به هر حال آذربایجان از یک طرف خودش را قربانی اشغال معرفی می کند. البته تا حدودی واقعیت هم دارد. ولی از طرف دیگر برای آزادسازی این اراضی اشغالی، به رژیمی تکیه کرده که طبق صدها قطعنامۀ سازمان ملل رژیم اشغالگر محسوب میشود. در این رویکرد اگر آذربایجان خودش را قربانی اشغال میداند قاعدتاً باید همکاری بیشتری با فلسطینیها داشته باشد. در حالی که میبینیم دراینجا کاملاً برعکس است. از رژیم صهیونیستی بیش از ۵میلیارد دلار سلاح میخرد و به نوعی بعنوان آزادسازی این اراضی با طناب رژیم صهیونیستی به چاه میرود. با این وضعیت شما افق را چه جوری میبینید. ما با موضوعی سروکار داریم که با تناقضهای زیادی مواجه است. شما اگر احیانا به بحثها نقد دارید بفرمایید. ضمنا به این سؤال هم پاسخ دهید.
شیخ محمدی: من ابتدا چند نکته بگویم. بعد پاسخ آن سؤال مشخصی که کردید را خدمتتان عرض میکنم. آقای زورق و آقای کاظمی به درستی به پروژه اشاره کردند اما پروژه یک بحث کلی است. ولی در نظر داشته باشید همانطور که امپراطوری عثمانی را فروپاشی میکردند به اعراب نگفتند که دارند چکار میکنند. به اعراب گفتند تو اعلام استقلال بکن و ما هم از تو حمایت میکنیم. عرب نمیدانست کهبازی بزرگی را انجام میدهد. به ترتیب در عربستان و عراق و سوریه یک نفر را سر کار آوردند؛ همانطور که آن پروژه بزرگ وجود داشت ولی این بازیگران از آن پروژه اطلاعی نداشتند. جمع بندی من این است که پروژۀ بزرگی وجود دارد ولی الهام علیاف در تمام آن پروژهبازی نمیکند. از نظر الهام علیاف به عنوان رئیس جمهور آذربایجان سرزمینهایش اشغال شده است. ممکن است بازی الهام علیاف در این محدوده باشد که برای باقی ماندن در قدرت شهرتی از خودش باقی بگذارد که ما اراضی اشغالی را پس گرفتیم. به زعم من ممکن است ترکیه هم در تمام این پروژۀ بزرگ بازی نکند و خبر نداشته باشد. البته اسرائیل ممکن است در جریان تمام آن پروژۀ بزرگ باشد. پس این یک نکته! من تقریباً با ۸۰درصد فرمایشاتی که آقایان فرمودند موافق هستم ولی آقای کاظمی بُعد بدبینانۀ آن را توضیح دادند. یعنی این طور نیست که آنها بتوانند هر کاری دلشان خواست بکنند. مثلاً میگویند میخواهند تکفیریها را در آنجا مستقر کنند. این شدنی نیست. ممکن است بخشی از آن تحقق یابد ولی اجرای کامل آن امکانپذیر نیست. درست است که آنها خیلی کارها میخواهند بکنند ولی احتملاً امکانپذیر نیست. ایشان فرض را بر این گذاشتند که هیچ کس از آذریها نمیخواهد به آنجا برگردد و به جای آنها تکفیری ها مستقر می شوند. من با صحبتی که آقای حشمتی کردند صد در صد موافقم که آذریها همه برمیگردند. حتی اگر شده به خاطر زمینهای بسیار حاصلخیزشان برمیگردند. شما این طرف مرز بایستید و نگاه کنید آن طرف مرز چه خبر است. زمینهای حاصلخیزی را میبینید که ثروت مهمی محسوب میشود. شما این طرف مرز در خدا آفرین در اردبیل بایستید و به آن طرف نگاه کنید و ببینید چه تفاوتی این طرف با آن طرف دارد. اکثریت مردم به خاطر زمینهایشان که ثروت انهاست حتماً برمیگردند. البته درصدی از آنها ممکن است جذب زرق و برق باکو شده باشند و باز نگردند. ولی میخواهم بگویم این پروژه آن طور که آنها میخواهند پیش نخواهد رفت. این که میخواهند دیگران را آنجا مستقر کنند درست است. این که میخواهند بین شیعه و سنی فاصله بیندازند درست است. خیلی کارها میخواهند بکنند ولی نمیشود. آقای حشمتی توضیح دادند چندین سال است که در آذربایجان دارند با تشیّع و با شیعه مبارزه میکنند. هر سال این همه بگیر و ببند و بکُش صورت میگیرد اما با آمدن محرم و عاشورا و تاسوعا هویت شیعی مردم آشکار می شود شیعیان در سختترین موقعیت در جایی در یک محوطۀ بزرگ کنار باکو جمع شدند خیلی هم شعارهای بد علیه دولت ندادند. منظورم این است که این کشمکش وجود دارد ولی این طور نیست که طرف مقابل کوتاه بیایند. هرچه اینها مردم را اذیت میکنند آنها ایمانشان قویتر و عزمشان جزمتر میشود. اما این که چرا در این موقعیت دست به این کار زدند، چون واقعاً روی قدرت اسرائیل خیلی حساب کردند. من خودم از ترامپ شنیدم که گفت: ارامنه آدمهای خیلی خوبی هستند. هرچه خبرنگار میپرسید آیا شما نمیخواهید به آنها کمک کنید، از پاسخ طفره میرفت. آمریکا نمیخواهد اقدامی بکند. برای این که لابی صهیونیست ها پشت پروژه است! ایشان سؤال میکند که فلسطین اشغال است و آذربایجان هم میداند که اسرائیل فلسطین را اشغال کرده است. خودش هم تحت اشغال است پس چرا برای آزادی سرزمین خودش دست به دامان یک اشغالگر شده است؟ آن زمانی که حیدر علیاف برای اولین بار به آمریکا رفت وفا قلی زاده مشاور سیاسی او بود. او نقل میکند که زمانی که از پلههای کاخ سفید بالا میرفتیم حیدر رو به من گفت: ببین تمام امور جهان در اینجا تکلیفش مشخص میشود. هرکس با اینجا توانست کنار بیاید با کل جهان هم میتواند کنار بیاید. تصورات افرادی همچون او اینجوری پایهگذاری شده است. آنها دیده بودند وقتی صدام کویت را اشغال کرد آمریکا رفت و کویت را از دست صدام گرفت؛ دایم تکرار میکردند که ما باید آنقدر برای غرب منافع اقتصادی در آذربایجان ایجاد کنیم که غرب روزی تمام اراضی اشغالی ما را پس بگیرد و به ما بدهد. به خاطر منافع خودش که نفت ما است. یعنی با این امید لولههای نفت و گاز را به طرف غرب باز کردند و قراردادهای کنسرسیومی بستند. دایم میگفتند که ایران هیچ وقت به ما ضربه نخواهد زد. چون مردم کشور ما شیعه هستند و در قاموس تفکرات مقامات درجه یک این کشور نمیگنجد که بخواهند ما را اذیت کنند. به همین دلیل خیالمان از ایران راحت است. با همین اعتماد هر بلایی را بر سر ما میآورند. صبح تا شب به ما فحش میدهند. ما را عقب مانده و دیکتاتور میخوانند. عناصر ضد انقلاب و بهائیان را در آنجا آوردهاند و به آنها میدان دادهاند. حتی منافقین و سلطنت طلبان، همه، در آنجا مستقرند. برداشتشان هم از طرز تفکر ما درست است. مقامات درجه یک کشور ما همیشه با دلجویی به آذربایجان نگاه میکنند. میگوییم شیعه هستند. البته توده های مردم در جمهوری آذربایجان شیعه هستند ولی دولتمردان چطور؟ برادران در جریان هستند که مسئولین جمهوری آذربایجان چقدر علیه ما تبلیغ میکنند. واقعیت این است که چون ما اخلاق مدار هستیم بخش بزرگی از کشور نمیخواهد آنها صدمه ببینند و نیز یکی از معبرهای تجارتی، آذربایجان است. به دلایل اعتقاد کلی وجود دارد که جمهوری آذربایجان یک کشور شیعه است. از طرفی اصول اخلای و اعتقادی ما باعث شده از تبلیغات آنها چشم پوشی کنیم ولی چقدر. من در کل ایران افراد کمی دیده ام که از سیاستمداران جمهوری آذربایجان انتقاد کنند عموماً از روی دلسوزی معتقدند حالت جذب بیشتر باشد تا این که دفع باشد و همین ارتباطات محدود را هم ما نباید قطع کنیم. ارتباطات برقرار باشد تا راه تنفسی برای تشیع در جمهوری آذربایجان وجود داشته باشد زیرا چشم امید مردم جمهوری آذربایجان به سوی جمهوری اسلامی ایران است.
از اینها که بگذریم به سؤال آقای کاظمزاده میرسیم. آذدر جمهوری آذربایجان قدرتها حساب و کتاب خود را دارند من هم معتقدم که روسیه ارمنستان را گوشمالی داده است. در داخل آذربایجان به این نتیجه رسیدهاند که موقعیت خوبی است. وقتی الهام علیاف صحبت میکند خیلی قلدرمآبانه صحبت میکند. مثل یک حاکم در برابر محکومان صحبت میکند. تقریباً خیالش از جانب حمایت قدرتهای خراجی راحت است. برای این که کلاً با اسرائیل ساخته است. حتی با ترکیه نه آنقدر این اسرائیل است که الهام علی اف را در آغوش خود گرفته است. لابی یهودی و صهیونیزم است که آمریکا را نسبت به ارمنستان ساکت کرده که ترامپ یک کلمه حرف نمیزند. یا مکرون هارت و پورت میکند اما کنترل شده حرف می زند. او فقط حرف میزند. مثلاً چند هواپیمای جنگنده به ارمنستان نمیدهد که استفاده کنید. او فقط حرف میزند. اینها به این نتیجه رسیدهاند که روسیه صد درصد عامل تعیین کننده است. این که روسیه یک بازیگر مهم در منطقه است و نمیتوان او را نادیده گرفت، درست است. خیلیها ملاحظۀ روسیه را میکنند. چون همانطور که اشاره شد قفقاز حیاط خلوت روسیه است. همه این را میدانند. حتی آذریها هم با این که تمام امتیازات را به غرب دادهاند و با غرب بازی میکنند و اسرائیل را هم پشتیبان خودشان میدانند، همانطور که گفته شد با روسها هم قرارداد بستند. در تمام کنسرسیومی که اطراف حیدر علیاف جمع میشد، روسها هم بودند. بطور کلی روسیه برای جمهوری آذربایجان به این دلیل مهم است که اگر به عنوان یک عامل تعیین کننده با آن رابطه نداشته باشد برایش مشکل آفرین خواهد بود. چرا به اسرائیل روی آوردند بزرگترین عامل آن، بُعد سیاسی حمایتی اسرائیل است که اروپا و غرب را باخود همراه کرده است. از این طرف هم حتماً ترکیه به اینها مشاوره دادهاند. حتماً اسرائیلیها به اینها مشاوره دادهاند. در یک جمع بندی به این نتیجه رسیدهاند که الآن موقعیت خوبی است. روسیه از تحولاتی که درارمنستان به وجود آمده ناخشنود است. از آن طرف دیدند اولاً آمریکا سرش گرم انتخابات خودش است. ثانیاً اسرائیلیها به آنها قول دادند که خیالتان راحت باشد، ما موضوع را حل میکنیم. از طرف دیگر مدتهاست که دارند ارتش خودشان را درست میکنند. جمهوری آذربایجان یک ارتش صد هزار نفری دارد. در صورتی که ارمنستان یک پنجم آن یعنی بیست هزار نفر ارتش دارد. از سوی دیگر هرچه توانستند سلاح خریدند. از پاکستان و اسرائیل و ترکیه سلاح خریدند. این است که من میگویم ممکن است مقامات جمهوری آذربایجان ندانند که در یک بازی بزرگ، بازی میکنند. آذربایجان برای خودش این کارها را کرده و موقعیت سیاسی، نظامی و منطقهای را سنجیده دیده الآن زمان خوبی برای پس گرفتن سرزمینهای اشغال شدهاش است.
اما چرا ارامنه را در سیاست سکولار و چند فرهنگی جمهوری آذبایجان راه نمیدهند؟ اتفاقا ارامنۀ در آذربایجان هم هستند. این طور نیست که الآن هیچ ارمنی در آذربایجان نباشد. عدهای ازارامنه در آذربایجان باقی ماندند. اتفاقا وقتی الهام علیاف با مراکز خبری بیرون از کشور صحبت میکند میگوید: چرا میگویید آذریها و ارمنیها نمیتوانند با هم زندگی کنند. تا حالا شنیدهاید که ما ارامنهای که در آذربایجان زندگی میکنند را اذیت کنیم؟ ما با همدیگر با مسالمت زندگی میکنیم. پس جمعی از ارامنه در داخل جمهوری آذربایجان هستند و این همزیستی وجود دارد.
نکتۀ دیگر این که آیا ترکیه و اسرائیل میتوانند خواستههایشان را آن طور که می خواهند عملی کنند؟ من میگویم نه! آنها میخواهند این کار را بکنند ولی احتمال دارد نتوانند. من مطمئنم عوامل متعددی وجود دارد.
- وجود خود شیعیان که اکثریت مطلق جمعیّت این کشور هستند چند قدرت در دست مردم نیست.
- روسیه
- همسایگی با ایران و حساسیتی که مردم ایران نسبت به سرنوشت برادران و خواهران شیعه خود در همسایگی خود دارند.
زورق: ولی آیا اطلاعات کافی در اختیار مردم جمهوری آذربایجان قرار می گیرد و میدانند که در چه شرایط مخاطره آمیزی قرار دارند؟
شیخ محمدی: ملاحظات سیاسی سبب شده رسانه های ما در مورد نفوذ صهیونیست ها در جمهوری آذربایجان اطلاعات چندانی منتشر نکنند.
زورق: آیا خود مردم آذربایجان نیز دراین بار سکوت کرده اند و اعتراضی نمی کنند؟
شیخ محمدی: ولی شرایط اختناق در جمهوری آذربایجان بسیار شدید است.
زورق: یکی از راهبرد های غرب این است که ارامنه با آذربایجان مسئله داشته باشند و سپس غرب با پرچم اسرائیل بر هردو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان مسلّط شود و از آنها علیه یکدیگر استفاده کند.
شیخ محمدی: اگر این کار بشود، آن وقت امنیت ما به خطر میافتد. الآن یکی از خطرات برای ما همین است. اینها میخواهند ارامنه و ترکها را به جان هم بیندازند و امنیت ما را بر هم بزنند و این خطرناک است.
زورق: الآن ارامنه نمیدانند که تبلیغات درباره آن کشتار بزرگ وسیلهای برای متلاشی کردن و امپراطوری عثمانی بود. میخواستند تضادهای داخل امپراطوری عثمانی را تقویت کنند.
کاظمی: چه بسا ارمنیها توجیهتر باشند. الآن کسانیکه در رسانهها فعالند و در جریان پان ترکیزم افتادهاند، از ترکیه و جمهوری آذربایجان و اسرائیلیها دارند خط میگیرند. مقامات جمهوری آذربایجان بموازات ارتباط با اسرائیل، به ایران ستیزی هم دامن می زنند.
زورق: ایران ستیزی بازتابی از اندیشهها و احساس آنها نیست. جزئی از مأموریتی است که دارند.
شیخ محمدی: بله! شما اگر انگشتتان را عسل کنید و دهانشان بگذارید گاز میگیرند. زمانی از گرسنگی داشتند میمردند. شب حیدر علیاف به آقای هاشمی زنگ زد که برای ما آرد بفرستید. اگر کامیونها شبانه برای باکو آرد نیاورده بودند دو روز بعد درباکو نان نبود که مردم بخورند. یعنی ما اینقدر به داد آنها رسیدهایم ولی همیشه چسبیدهاند به این که شما چرا با ارمنستان رابطه دارید. نکتهای که میخواستم عرض کنم این است که ما باید آذریهای داخلی خودمان را روشن کنیم که به قول آقای کاظمزاده نگویند آنها شیعه هستند پس چرا به فریاد دولت آنها نمیرسید. حداقل این بحث را میتوانیم انجام دهیم. یعنی در داخل و حتی در شبکههای رسمی میتوانیم بگوییم آن تصوری که از شیعه در آذربایجان دارید، قابل انطباق بر دولت آن نیست. اکثریت مردم نمیدانند چهکارهاند. میدانند مسلمانند ولی نمیدانند که رژیم حاکم در پی چیست. این شیعهای که ما از آنها نام میبریم جمع قلیل نسبتاً فهمیدهای هستند که این چیزها روز عاشورا در مسجد تازفی مراسم است و حتی تاکسیها مردم را مجانی به آنجا میآوردند. میگفتند امروز روز شهادت امام حسین است و پول نمیگرفتند. علیاف در مصاحبهاش با صراحت گفت ما زودتر با ارمنستان به توافق برسیم چون میخواهیم با ارمنستان ارتباط داشته باشیم. باید مرزهای ما باز شود و با هم تجارت کنیم. اینها آرزو دارند هرچه زودتر ارتباطاتشان برقرار شود. اینها بیشتر عملیات خود را از قسمت جنوب که در نزدیک مرزهای ما است انجام میدهند تا خودشان را زودتر به مرزهای ارمنستان برسانند. در گذشته از همین قسمت ارتباط زمینی با نخجوان داشتند. نخجوان بخشی از خاک آذربایجان است.ولی همه را خارج از این تحلیل نکنید. اینها اهداف داخلی خودشان را هم دارند. میخواهند خودشان را به مرزهای ارمنستان و دالان لاچین که در دورۀ شوروی راه ارتباطی نخجوان بود برسانند که دیگر مجبور نباشند برای رفتن به نخجوان از خاک ایران بروند. نخجوان کنار مانده و ارمنستان دور تا دور نخجوان را گرفته است. بنابراین این اهداف نظامی هم وجود دارد .
کاظمزاده: اگر آزادسازی شود وابستگی جمهوری آذربایجان به همکاری با ایران کم میشود؟
شیخ محمدی: بله! به طور کامل یادتان باشد هدف اسرایئل و آمریکا این است که موقعیت استراتژیک ایران کلاً در منطقه تقلیل پیدا کند. اسرائیل می خواهد جمهوری آذربایجان به عنوان قدرت پیروز در منطقۀ قفقاز مطرح شود. یعنی بین سه کشور ارمنستان، آذربایجان و گرجستان، قویترین آنها شود.
زورق: این سیاست سبب تقویت پان ترکزیم هم میشود.
شیخ محمدی: صد درصد!
کاظمی: واقعیت امر این است که ضربهای از اسرائیل نباید در آذربایجان بخوریم. اگر ما الآن صحنه را بفهمیم متوجه میشویم که اسرائیل در آذربایجان ما را زده و خیلی هم بد زده و تداوم هم پیدا میکند. چرا؟ شما صحنه را ببینید. مثلاً در سال ۲۰۱۶ جمهوری آذربایجان ۲کیلومتر خط حایل را اشغال کرد. ۴روز بیشتر طول نمیکشید و پشت صحنه، جمهوری آذربایجان را چهار میخ میکردند. الآن به جای یک کیلومتر ۵تا شهرستان را گرفته و در دنیاآب از آب تکان نخورده است. ما باید از خودمان سؤال کنیم چرا در این ۲۶سال اجازه نمیدادند الآن که این شرایط پیش آمده حتماً شیفت پارادایم شده است. یعنی تغییر اساسی در نگرش بازیگران ایجاد شده است. اینجاست که اهداف آمریکا و اسرائیل علیه ایران مطرح است. من بدبینانه به این قضیه نگاه میکنم به خاطر این که از سمت غرب جمهوری آذربایجان پروژههای ضد ایران زیاد بوده است. دانشمندان ما را ترور کردند، گفتیم آنها نبودند. پهباد به سمت نطنز آمد گفتیم آنها نبودند. قومگرایی را تقویت کردند، گفتند نبودیم. پان ترکیزم را تقویت کردن، گفتند نبودیم. آقای اردوغان گفت: به ما فحش داد گفتیم حالا خیلی مهم نیست. ما باید بدانیم رژیم آذربایجان آذربایجان به عنوان یک بازیگر سرسپرده و وابسته چه نقشی ایفا میکند. در تحلیل من نقش مردم آذربایجان از دولت آذربایجان جداست. ما در داخل آذربایجان میبینیم در این بیست سال اخیر دارند بافت مناطق طالشنشین و اقلیتنشین را تغییر میدهند. یعنی به طالشی میگویند حق نداری به مسجد بروی. حق نداری اسم امام حسین را ببری. حق نداری از زبانت استفاده کنی. چهار تا روشنفکر داشتند سه تا را زندان کردند و یکی را کشتند. با چه مفروض منطقی میتوانیم بپذیریم وقتی میبینیم در این بیست سال چه بر سر طالشیها در آن مناطق اصلی خارج جنگ آوردهاند. سر توسعۀ وهابیت بیست سال کار کردند. اگر رژیم حاکم بر جمهوری آذربایجان شیعه مانده و سیاست اصلی آن مبارزه با تشیّع نبود الآن تکفیری ها نباید در این کشور مستقر شوند. نه! استقرار تکفیریها در مناطق مرزی ایران بیست سال پیوست کار فرهنگی دارد. چه جوری مساجد باکو را وهابی کردند؟ چه جوری مساجد شهرستانها را وهابی کردند؟ بنابراین وقتی در مورد بازگشت اوارگان رژیم جمهوری آذربایجان نمیگذارد بازگشتی صورت بگیرد که بافت را تغییر دهد. چهار نفر پیرمرد میآیند. ولی آن چهار نفر نباید وزنش به شکلی باشد که بافت تاریخی و شیعی منطقه احیاء شود. این بدیهی است و خیلی پیچیده نیست. بنابراین باید از این منظر به موضوع نگاه شود. البته این منظر را هم نباید بدبینانه بدانیم. چون وقتی آمریکا با سکوت خود سیاست های رژیم را حمایت میکند و اسرائیل حمایتگرانه مداخله میکند. ترکیه تا یک ماه پیش میگفت: ماکو را به تصرف میکنیم. ما نمیتوانیم بگوییم که ترکیه این را نگفت. ترکیه کاملاً در راستای سیاست غرب که به شخصیت و کیش آقای اردوغان برمیگردد به دنبال توسعهطلبی ارضی است. بنابراین توی این مناقشه هدف این است که حتماً صهیونیست ها آنجا استقرار پیدا کنند. بافت منطقه تغییر کند تا این کریدور از لحاظ سیاسی برای آنها تضمین شود. چرا؟ چون تا زمانیکه بافت شیعه وجود دارد، نمی توانند به تمام اهداف خود برسند.
اصل تهدیدات همین است. ژئوپلتیک جغرافیایی، مذهبی و قومی منطقه را دارند تغییر می دهند. روایت داخلی جمهوری آذربایجان از مناقشۀ قره باغ با روایتی که در خارج از مرزهای خودش میکند متفاوت است. در روایت داخلی میگوید این مناقشه نه قومی و نه مذهبی است. میگوید ما با ارامنه سالها مسالمتآمیز زندگی کردیم. مثال هم زد گفت در گرجستان زندگی مسالمتآمیز داشتند. ایران را مثال نزد. با این که همیشه ارامنه در چارچوب ایران مسالمتآمیز زندگی کردهاند. بعد از دخالت شوروی و ترکیۀ عثمانی به هم خورد. ولی برای خارج روایت قومی است. به خاطر این که اگر روایت قومی برای ایران نکنند نمیتوانند بحران را به داخل ایران بکشانند شبکهسازی هائی در زنجان و ارومیه و تبریز صورت میگیرد.برای مبارزه با تشیع و تلیغ پان ترکیزم باید توجه داشته باشیم که اینها یک شبه ایجاد نشده است. من عرض کردم که این یک کار بیست ساله بوده است. منتها بیست سال طول کشیده که متغیرات شرایط منطقهای و بینالمللی طوری همسو شوند که هم اقناع شوند و هم منافع بین آمریکا، اسرائیل و دیگران طوری تقسیم شود که حاضر باشند به آذربایجان این اجازه را بدهند. در اینجا ضربۀ اصلی به مردم جمهوری آذربایجان است. اسلام در این ۳۰سال در آموزش و فرهنگ و رسانه جمهوری آذربایجان هیچ جایگاهی ندارید. در طول سی سال آنقدر روی ذهن مردم جمهری آذربایجان کار کردهاند که تفکرشان با سی سال پیش فرق میکند. ضمن این که یکی از تهدیداتی که مترصد ما خواهدشد این است که بعد ازاین که آقای الهام علیاف لقب فاتح الهام را گرفت فشار بر شیعیان در جمهوری آذربایجان ۱۰برابر خواهد شد. شما رصد کنید وقتی در شرایط عادی الهام در معرض انتقاد بود که به تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان از طریق مذاکرات بینتیجه دارد خیانت میکند آن بلاها را به اسم چند فرهنگگرایی سر اکثریت شیعه میآورد. الآن که ۵شهرستان را فتح کرده و تداوم و ادامه دارد طبیعتاً دیگر هیچ شیعهای در جمهوری آذربایجان امنیّت نخواهد یافت. حالا این حرف درست است که بگوییم نمیتواند تحقق پیدا کند؟ ولی واقعیت تلخ امر این است که فعلاً پروژههایی که در این ۲۰سال خواستهاند را تحقق دادهاند و ما هم فقط تماشاگر بودیم. ما دچار غفلت راهبردی شدیم. چرا تحرکات خرابکارانه را اول از مرز ایران شروع کردند؟ چرا از جای دیگر شروع نکردند. جائی که نزدیکترین نقطه به قره باغ است. ولی آمدند از طرف مرز ایران شروع کردند. باز اینجا من تحلیل بدبینانه دارم که دلیلش مشخص بود. اینها به خوبی میدانستند که ما دچار غفلت راهبردی در قفقاز هستیم. اگر از بالا شروع کنند و مقاومت ارمنیها زیاد باشد یواش یواش تحلیل پیدا میشود. وقتی بحران پیش بیاید ما تازه تحلیل پیدا میکنیم. که اینها به دنبال تغییر ژئوپلتیک منطقه هستند .
اینها کاملاً هوشمندانه عمل کردند که ایران را تهی از تأثیر ژئوپلتیک بکنند. این اقدامات برای ما و مردم جمهوری آذربایجان تهدید است. من این را میگویم و تأکید دارم. اینها باید در تاریخ بماند که چه اتفاقی دارد میافتد. من ۱۰سال پیش از نفوذ اسرائیل در جمهوری آذربایجان گفتم. همین کارشناسانی که الآن در تلویزیون صحبت میکنند و میگویند اسرائیل دارد به رژیم جمهوری آذربایجان سلاح میفروشد آن وقت میگفتند اینها توهم است. الآن همان آقایان قبول دارند که اسرائیل نفوذ دارد. ما باید تحلیلمان آینده نگرانه باشد تا دچار غفلت راهبردی نشویم. اگر شما امروز به باکو بروید از لحاظ ظاهری با باکوی ۳۰سال پیش از لحاظ وهابیت فرق میکند. ۳۰سال پیش یک نفر وهابی در باکو پیدا نمیکردی، الآن درمسجد میروی میبینی ایستادهاند. خیلی از مساجد دو تا نماز برگزار میکنند. نماز وهابی و نماز شیعی! میخواهم بگویم ما در این منطقه دچار غفلت راهبردی نشویم. آقای اردوغان میگوید ۲ملیون و ۵۰۰هزار نفر ارمنی هستند گوششان را بپیچانی همه به آمریکا و فرانسه میروند. ما این ۴۲کیلومتر مرز را به هر بهانهای، یا مبادله بر سر قره باغ یا با زور به دست میآوریم. وقتی آقای ابراهیم کاراگل مشاور استراتژیک اردوغان گفت کریدور تاریخی ارتباط با ترکها از طریق جنوب ارمنستان برقرار خواهد شد، یعنی چی؟ یعنی مرزهای بینالمللی را بر هم میزنیم. اگر بر هم نزنیم مثل همین کاری که الآن میکنیم نا امن میکنیم. نمیگذاریم یک کامینون آرد هم رد شود.
کاظمزاده: من دو سؤال دارم. یکی این که شما از اسلام وهابی و گسترش آن در جمهوری آذربایجان توضیحاتی فرمودید. الآن هم در این بازی اخیر میگوییم ترکیه بازیگر اصلی است. به نوعی جمهوری آذربایجان را به دنبال خودش کشانده است. یعنی جمهوری آذربایجان است که در نقشۀ ترکیه، بازی میکند. ولی در سطح منطقه میدانیم که ترکیه و عربستان و به تبع آن اسلام وهابی و اسلام اخوانی تقریباً کارد و پنیر هستند. با این وضعیت این هم یکی از پارادوکسهایی است که میتوان به این مجموعه افزود که از یک طرف قبل از ورود اسلام اخوانی، اسلام وهابی با حمایت و پوشش عربستان و اسرائیل در آنجا گسترشیافته است. حالا اسلام اخوانی با مدیریت ترکیه و قطر وارد این مجموعه میشود. اینها چه جوری میتوانند به هم استانی برسند.
کاظمی: اصل پروژه علیه اکثریت شیعه در جمهوری آذربایجان است. به چه معنا؟ من یادم هست که یکی دو سال بعد از استقلال جمهوری آذربایجان خبری در رسانهها منتشر شد که کشورهای غربی تصمیم دارند با استفاده از گروههای تبشیری و میسیونری در سال ۲۰۰۵ ۲۰درصد جمعیت آذربایجان را مسیحی کنند. خیلی از شاخههای مسیحی مثل شاهدان یهوه که در اروپا ممنوع است در جمهوری آذربایجان فعالیت میکردند. این پروژه را نتوانستند انجام دهند. بعداً ترکیه با جریان گولنی شروع کرد. یعنی یک جریان لائیک که بتواند تشیع را در آنجا تضعیف کند. از نظر بازیگرانی که فرهنگ شیعه را مخالف منافع خودشان میدانند هر ابزاری به هر تناسبی که بتواند این فرهنگ را تضعیف کند باید استفاده شود. در یک مقطع با وزارت امنیت ملی در جمهوری آذربایجان قرارداد پیمانکاری توسعۀ وهابیت بسته بودند. این پروژه کی مشخص شد؟ در سال ۲۰۱۵ که وزارت امنیت ملی آذربایجان به خاطر افشای اطلاعاتی که توسط روسها انجام شد، منحل شد. وزیر امنیت ملی هم برکنار شد. بعداً هم گفتند کشته شد. معلوم شد که اولاً با پول عربستان وزارت امنیت ملی آذربایجان در پوشش آموزش در مساجد و دوم در قالب فعالیتهای تجاری وهابیت را گسترش داده است و توانسته بودند یک شهرک وهابی چند صد هزار نفری را به اسم مشفق آباد در حومۀ باکو ایجاد کنند.
حالا فاز بعدی یعنی مهاجرت شروع شده است. طبیعتاً بعد از این که این کار حاصل شد ترکیه حتماً بین این دو جریان مشکل خواهد داشت. کما این که الآن برادران جنگل که یک گروه وهابی است خیلی با جریان اخوان موافق نیستند. در سالهای اخیر هم هشدار دادهاند. ترکیه بعد از و روی کار آمدن آقای اردوغان بیشتر سیاست فرقه گرائی را در پیش گرفته است. در سیاست فرقه گرائی هم اردوغان سیاست اخوانی از نوع اردوغان را پیش گرفته است. دو گروه برای جنگ در این مناطق منتقل شدند. یک گروه از قبرس منتقل شدند که گرایشهای داعشی هم داشتند. یک سری هم تحت عنوان گروههای فریدالشام و گردان سلطان حمزه و سلطان مراد که بیشتر اخوانی هستند وارد شدند. هدف ترکیه در وهلۀ اول استفاده از توان اینها برای تغییر وضعیت و تضیف مردم جمهوری آذربایجان است. در مرحلۀ بعدی ترکیه با یک حکومت حتی به اسم شیعه هم مخالفت میکند. من معتقدم ترکیهای که امروز در جمهوری آذربایجان با این نحو نفوذ کند ۱۰سال بعد حاضر به تحمل الهام علیاف نخواهد شد. هر چند حکومت الهام فقط اسمش شیعه است. از نظر ترکیه اصلاً اسم هم نباید شیعه باشد. از نظر شخص آقای اردوغان اگر تفکراتش را در این ۲۰سال اخیر حلاجی بکنیم چنین چیزی پذیرفتنی نیست. این هم یکی از اشتباهات آقای الهام علیاف است. بنابراین فعلاً جریان اخوانی با گرایش تکفیری میخواهد از جنوب تقویت شود. از شمال جریان وهابی به خاطر این که به روسیه نزدیک بوده است. به هر حال ترکیبی از نیروهای معارض را تقویت کردند که بتوانند اکثریت مطلق شیعه را تضعیف کنند. حالا در صحنۀ آینده کدام یک قویتر خواهد شد جای بحث دارد. ولی در این مرحله هیچ نقض و تضادی در فعالیتهای آنها دیده نمیشود.
رحیمی: من میگویم در واقع این یک پروژه اسرائیلی تحت عنوان نو عثمانی است که جریان انگلیسی پشت سر آن است و یک جنگ نیابتی در منطقه اتفاق خواهد افتاد. ترکیه با چند هدف به این منطقه وارد خواهد شد. یکی از اهداف آن راه ابریشم است که از جمهوری آذربایجان عبور خواهد کرد. مطلب دوم بحث پان ترکیزم و جریان کشور خیالی توران که میخواهند بسازند. عجیب است که رئیس M I 6 یکی از نظریهپردازان تورانیسم است. این شخص خیلی با اردوغان آشنا است. مسئلۀ سوم امتیازگیری از روسیه است. ترکیه در لیبی و سوریه موفق نشد. هیچ منطقۀ نفتی به دستش نیفتاد. در شرق فرات موفق نشد. در لیبی موفقیتهایی داشت ولی کامل نبود. منابع سوختی به دستش نیفتاد. پس ترکیه باید روسیه را تهدید کند، چرا؟ بگوید: اگر به من امتیاز ندهید در مرزهای جنوبی تو آتشی برپا خواهد شد. شما میدانید که در روسیه بیش از بیست ملیون ترک زبان هستند. جریان پان ترکیزم حدود ۳درصد در بین آنها تأثیر دارد. سعودی موقعیت خودش را در بین وهابیهای روسیه از دست داده است. اینها تحت فرماندهی ترکها قرار دارند. اردوغان علنا گفت: ما اینها را فعال میکنیم. پوتین را تهدید کرد. گفت آتش برپا میکنیم و چچن و باغستان خواهند سوخت. باید به ما امتیاز بدهید. بالانس تجارتی ترکیه منفی سی میلیارد دلار است. نمیتواند به جنگهای بزرگ برود ولی میرود. پس باید منابع نفت و گاز به دست بیاورد. با منابع نفت و گاز تهدید کند. و الا چارهای ندارد.
یادتان هست اول قرن بیستم جریان باسماتی در اسیای میانه توسط ترکها راه انداخته شد که دوباره این جریان ممکن است احیاء شود. صهیونیست ها تا مرز چین برنامه دارند. ترکیه راه ابریشم را کاملاً در دست گرفته و در آنجا واحد پول انگلیسی خواهد بود. یعنی سرزمین دست ترکها باشد ولی تجارت و اقتصاد دست اسرائیل و انگلیس باید باشد. چنین قراردادی بستند. نیروها از کجا باید عبور کند؟ طبیعتاً از آذربایجان! جای دیگری نیست. اینجا چند تا نتیجه به دست میآید.
باید یک به یک مردم در آذربایجان با این پروژه همراه شوند. مگر بهتر از قره باغ چیزی هست که ۳۰سال اشغال شده است؟ باید آزاد شود. هیچ کس نمیگوید نه! این جزء برنامه بود.
محاصرۀ اقتصادی ایران از شمال!
این یک واقعیت است. ما یک خط قرمز به نام ولایت فقیه و ایران داریم. امروز مرکزیت شیعه ایران است. بنابراین نباید کاملاً محاصره شود. وقتی منطقۀ مهریز دست اینها بیفتد معلوم است که تکفیریها را در آنجا مستقر میکنند. نیروهای ناتو را در آنجا میآورند برای این که نظارت کنند. اسرائیل چه میخواهد؟ صریحا و واضح آقای یاکوپ چه گفت؟ صریح و واضح گفت: ایران! تمام شد. [یاکوپ آدم کوچکی نیست. یکی از استراتژیستهای اسرائیل است. او صریحا گفت: ما ایران را میخواهیم. نابود کنیم. الآن اسرائیلیها به همین خاطر به رژیم جمهوری آذربایجان کمک میکنند وگرنه به خاطر چشم و ابروی آذریها نیست. اسرائیل این را میخواهد و حدود ۶۰درصد سوخت اسرائیل از جمهوری آذربایجان تأمین میشود. یکی از اسرائیلیها گفت همانطور که نفت و سوخت جمهوری آذربایجان موجب پیروز شدن متفقین در جنگ جهانی دوم شد الآن به وسیلۀ این نفت ما بر لبنان و فلسطین پیروز میشویم. بنزینی که در تانکهای ما است از نفت جمهوری آذربایجان است. اینها واقعیت است و نمیتوانیم رد کنیم. اسرائیل حتماً باید قفغاز استقرار داشته باشد.
حشمتی: اسرائیل با هویت شیعه در آذربایجان چکار دارد؟
رحیمی: این یک سؤال دیگر است. سالهاست که ما گوشزد میکنیم. ساعتها دربارۀ این مسئله حرف داریم. الآن تازه در آذربایجان مرکزی تأسیس شده که از مرکز حیدر علیاف پولش تأمین میشود. ۵میلیارد دلار در اولین مرحله سرمایهگذاری کردند. رهبران آن کی هستند؟ یکی از پدر خواندههای شیعۀ اسلام مدل جمهوری آذربایجانی است که در آمریکا درس خوانده است. دوم میخائیل عثمان که یهودی تبار است و با اسرائیل رابطه دارد.
کار این مرکز چیست؟ این مرکز را تازه تأسیس کردهاند و ۵۰۰مترمربع جا گرفتهاند. کارش این است که جوانها را بعنوان دفاع از قره باغ و آزادی سرزمینها جذب میکنند. ولی کار اصلی آنها چیست؟ تز دادن برای عوض کردن هویت شیعه با سرمایهگذاری کلان! شیعه باید از اهل سنت شود. عوض شود. دوم این که شیعه، شیعه بماند ولی طبق آنچه آنها تعریف کردهاند که ما اسمش را شیعۀ اسرائیلی گذاشتیم، نه انگلیسی و آمریکایی! اینها چکار میکنند؟ دشمنی با ایران و ولی فقیه و به عنوان ولی امر رئیس جمهور فعلی! دوستی با اسرائیل! الآن در جنگ قره باغ زمینه برای این آماده میشود. باید فقط این دو تا بماند. شیعه نباید بماند. حالا میماند یا نمیماند بحث دیگری است.
کاظمزاده: چیزی که فرصت بحث آن نشد این است که بیشتر چشمانداز به چه سمت وسویی است و چه سناریوهایی پیش رو قرار دارد؟ آیا اگر تغییر قدرت در کاخ سفید صورت بگیرد و رئیس جمهور ضد روسی در آنجا سر کار بیاید، روسیه همچنان به سیاست فعلی خود ادامه خواهد داد؟ یا این که نه! پیش دستی میکند و قبل از این که ناتو ورود کند وارد میشود تا موقعیتش را تثبیت کند.
دوم این که در دورۀ ترامپ ظاهراً شکافی بین اروپا و آمریکا افتاد که این شکاف بر ناتو هم تا حدّی اثر گذاشت. در واقع ناتو مثل سابق نتوانست به حوزههای نفوذ روسیه ورود کند. اگر فردا تغییر قدرت در کاخ سفید صورت بگیرد، به نظر میآید اروپا و آمریکا باز هم به هم نزدیکتر میشوند و ورودشان به حوزههای نفوذ روسیه بیشتر میشود. بنابراین در مجموع به نظر میآید اگر تغییر قدرت در کاخ سفید اتفاق بیفتد معادلهای که الآن در منطقه هست به احتمال زیاد دگرگون خواهد شد. حتی شاید روسها انگیزۀ بیشتری برای ورود به این ماجرا داشته باشند. الآن هم که در مورد ترکیه سکوت کردهاند شاید این سکوت را بشکنند.
رحیمی: روسیه برای آذربایجان سناریو و برنامه دارد. این برنامه دو قسمت است. یا فعلاً پروژه آذربایجان باید بسته شود و به عنوان یک کشور از روی نقشه پاک شود. میپرسید چطور؟ دوباره الحاق کنند. یک بحث حقوقی است. شوروی از جهت حقوقی از بین رفته یا نه؟ جای بحث دارد. مسئله این است که در واقع از هم پاشیده است. ولی از لحاظ حقوقی هنوز سر جایش هست. یعنی به دنبال بهانهای هستند که در آذربایجان اتفاقی بیفتد و اشغال جمهوری آذربایجان توسط روسیه اتفاق بیفتد.
کاظمزاده: یعنی ممکن است این سکوت به این دلیل باشد؟
جوادی: این دلایل دیگری دارد. روسیه کلاً برای کل منطقۀ قفقاز برنامه دارد ولی نسبت به آذربایجان خیلی حساس است. چون نفوذ پان ترکیزم از آذربایجان است. صرفنظر از نفت ، گلوگاه تحولات از همین آذربایجان تا رودخانه ولگا است. یعنی نقطۀ خیلی مهمی برای روسیه است. هر کس باکو را گرفت، کل قفقاز را گرفته است. هرکس باکو دستش باشد دیگر ایروانکارهای نیست. یعنی برای آذربایجان برنامۀ خاصی دارند که کلاً از روی نقشه پاک شود.
کاظمی: ولی برای جنبۀ حقوقیاش توجیه ندارند. آنها میتوانند توجیه کنند و بگویند شوروی احیاء شد ولی وقتی کشورها اعلام استقلال میکنند و منشور سازمان ملل تأیید میکند، بیانیۀ منتشر میشود. دیگر نمیتوانند از لحاظ حقوقی بگویند من میخواهم برگردم. این یک ساختار دیگر میخواهد. ممکن است روایت خودشان را بیان کنند ولی جنبۀ حقوقی بینالمللی ندارد.
جوادی: بله. کریمه را همین جوری آمدند گرفتند. یعنی کسی که قدرت دارد از او نمیپرسند. ولی اینها برای ایجاد مجدد شوروی پیش زمینه و قواعد دارند .
حشمتی:یکی از صاحبنظران روسیه نفت: اگر آذربایجان شلوغ کند آن را به ایران برمیگردانیم. آذربایجان کشور نبود؛ ما ازایران گرفتیم و حق داریم دوباره به ایران برگردانیم.
جوادی: چنین صاحبنظری خیلی آدم جدی نیست. ولی بعضی وقتها در میان حرفهایش حرفی میزند. این قسمت دوم حرفهای او است.
قسمت دوم چیست؟ باید جمهوری آذربایجان تقسیم شود.
بحث ناتو هست. از ترکیه بیشتر میترسند. صد سال پیش یکی از ایدئولوژیستهای روسیه در کتاب خودش بحث کرده است. الآن این کتاب را چاپ کرده اند. آنجا این بحث را آورده که ما باید در جنوب با ایران و در غرب با آلمان و در شرق با ژاپن و چین کار کنیم.
اما چرا روسیه سکوت کرده است؟ روسیهبازی بزرگی را در قفقاز شروع کرده که یا من یا ترکیه باید باشد. ارمنستان و آذربایجان آنقدر همدیگر را بخورند تا آذربایجان بگوید غلط کردم. بگوید ترکیه نمیتواند حل کند، تو بیا حل کن!
بر اساس قرار داد سال ۱۹۹۲ شش کشور هم پیمانند. یعنی اگر به ارمنستان حمله شود و درخواست کمک کند سه کشور مسیحی ارمنستان، بلاروس و روس و سه کشور مسلمان قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان مجبورند حتماً کمک نظامی بکنند. پس این بحث هم هست. الآن در ارمنستان ۱۵هزار نیروی روس وجود دارد. روس میخواهد بازی بزرگی را شروع کند. روس تصوّر می کند: در این محدوده یا ترکیه باید یا روسیه! البته دوستان اشاره کردن که روسیه با ترکیه روابط اقتصادی دارد.
مسئله دیگر پاشائیان منسوب به غرب است. گرجستان منسوب به کجاست؟ آن هم منسوب به غرب است. چه جور آمریکا چشم میپوشد و ترکیه از گرجستان اسلحه وارد آذربایجان میکند. غرب میخواهد منطقه، نا امن شود و تبدیل به انبار باروت شود و قابل انفجار باشد. چرا؟ چند بحث است. بحث ایران بحث روسیه که مناطق جنوبی روسیه تبدیل به منطقۀ جنگی شود. بحث سوم هم مسئلهی اقتصادی است. بین چین و اروپا راههای اقتصادی است. راههای ابریشمی! از کجا عبور میکند؟ از آذربایجان، ایران و روسیه. منطقه اگر منطقۀ جنگ زده شود چه میشود؟ ناامن میشود. جنگ اقتصادی چین با آمریکا! برای آمریکا خیلی مهم است.
کاظمزاده: این مباحث را خود دولت آذربایجان میداند؟
جوادی: دولت و رئیس جمهور آذربایجان وقتی با پوتین حرف زده گفته من دست ترکها هستم و نمیتوانم کاری کنم. یعنی این حرف را گفته است. الآن جنگ است ولی رئیس ستاد جنگ جمهوری آذربایجان نیست. رئیس ستاد ترکیه است. ترکها در آذربایجان چه میخواهند؟
۱- مردم با ما باشند. یعنی با پان ترکیزم باشند نه با عالم تشیّع
۲- ارتش در اختیار اندیشه پان ترکیزم باشد.
این دو محقق شود مأموریت ترکیه تحقق یافته است.
کاظمزاده: یعنی ترکیه یک کودتای خزنده در آذربایجان انجام داده است؟
جوادی: من فکر میکنم بله! اینها نمیتوانند الهام را تحمل کنند. چرا؟ چون الهام میخواهد هم با روسیه و هم با ترکیه بسازد و اینجوری نمیشود بازی را ادامه داد. چرا تکفیریها را به آذربایجان میآورند؟ تنها بحث جنگ قره باغ نیست. هدف، مدیریت جنگ در داخل کشور است. برای این که اگر روزی مردم جمهوری آذربایجان جلوی اینها و اندیشه پان ترکیزم ایستادند از آنها علیه مردم استفاده کنند.
مسئله دیگر سیاست مظلوم نمائی است این سیاست چی است؟ کشتار ارامنه را یادتان هست. مارکس یک بحث شیرین دارد که می گوید اگر ملتی بخواهد حرفی برای گفتن داشته باشد باید مظلوم نمایی کند. مثل یهودیها و هولوکاست! ارمنیها یک چنین چیزی را دارند. کشتار ارامنه! الآن روسها این سیاست را ممکن است در پیش بگیرند که از احساس مظلومیّت ارامنه بهره بردرای کنند.
کاظمزاده: آیا این به نوعی سوری کردن یا لیبیایی کردن جمهوری آذربایجان است!
جوادی: من کلاً منطقۀ قفقاز جنوبی را میگویم. الآن آمریکا خودش در این بازی هست. چه بایدن چه ترامپ من فکر نمیکنم موضعشان عوض شود. ولی نمیخواهند در اینجا جنگ شود. بحث اقتصادی است. به بایدن یا ترامپ ربطی ندارد. منافع آمریکا در میان است. ترامپ یا بایدن بیاید مهم نیست. راه ابریشم برای آمریکا خیلی مهم است. اگر بخواهند از ارمنستان دفاع کنند اول باید مظلوم نمایی ارامنه را به رخ جهان بکشند.
کاظمزاده: این تحلیلی که شما فرمودید، چقدر مردم جمهوری آذربایجان با آن آشنا هستند.
کاظمزاده: همانطور که فرمودید مردم جمهوری آذربایجان هم بعنوان دولت و هم بعنوان ملت قربانی میشوند.
جوادی: یک تحلیل گر روسی ده سال پیش گفته است که با دست ترکیه تکفیریها را برای کشتار مردم بومی به جمهوری آذربایجان میآورند. و آتشی برپا میکنند. برای چی؟ برای این که این منطقه شیعهنشین خیلی تضعیف شود. از نظر آمریکا و اسرائیل ترکیب مذهبی باید کاملاً بر هم بخورد. با روش اقتصادی این کار را پی گیری می کنند. در سوریه که ۱۰سال است جنگ شده دو یا سه میلیون فرار کردند. در آذربایجان ۴ تا ۵ملیون نفر بدون جنگ به روسیه فرار کردند. در ادامه مرحلۀ گرم باید شروع شود. یک از صاحب نظرانی که علیه شیعیان آذربایجان فعال است میگوید باید مرحلۀ گرم شروع شود وبا کشتار شیعیان. ترکیب مذهبی بر هم بخورد تا تشیع در جمهوری آذربایجان تضعیف شود. دیگر در قفقاز تشیع پایگاه مردمی نداشته باشد. در قفقاز اقوام ایرانی الاصل یعنی آذری ها، کرد ها، طالشی ها، لاهیجی ها برای قرنها در کنار هم در کمال صلح و دوستی زندگی کرده اند تضعیف مردم قفغاز با انتقال تروریست ها از خارج به این منطقه توطئه علیه پاره های تن مردم ماست برای تبلیغ وهابیت، تکفیر و حتی ترویج آئین زرتشت و آئین مسیح و هرچه که مطابق هویت شیعی این مردم نباشد در قفغاز برنامه ریزی شده و می شود. شدیداً هم برای این کار پول هزینه میکنند. به افرادی که متدین هستند پول میدهند تا این پروژه را پیش ببرند. برای چه؟ برای این که از آنها علیه خودشان استفاده کنند. در باکو با ترکها جلسه میگذارند و می گویند که دشمن اصلی ما جمهوری اسلامی است و ما شیعه نیستیم. الآن یک جریان قوی بین طالشها شروع شده و مرکز آنها در روسیه است. اینها پول خرج میکنند.
یک نظر هم روسیه دارد. روسیه سیاستی دارد که همیشه با اقلیتها کشور را اداره میکند. مثلاً امروز ژنرالی که در باغستان است لزگی است که مسیحیت را پذیرفته است. اینها برنامهای دارند که این اقلیتها را تربیت میکنند که در آینده آذربایجان دست اینها سپرده شود. بین طالشها چند نفر هستند که برای آینده باید آماده شوند که رئیس جمهور آذربایجان شوند و برای طالشها نوعی مختاریت تحت نظرات خودشان میبینند. الآن روی این پروژه شدیداً دارد کار میشود. خیلی هم روی این کار قاطع هستند. اگر مردم جمهوری آذربایجان به موقع بیدار نشوند ضربههای سنگین میخودرند که شاید قابل جبران نباشد. استکبار می کوشد که کُردها که اصالت ایرانی دارند علیه ایران تحریک شوند و ضد ایران عمل کنند. آنها سعی می کنند طالشها هم ضد ایران تربیت شوند و به سوی افزاط گرائی و تکفیر با قدرت پول و تبلیغات حرکت کنند.
امروز در جمهوری آذربایجان یک پروژه شیعه هراسی وجود دارد. اگر چه در این جنگ هم میبینید که بچهها یا حسین میگویند و شهدا را با شعار حسین حسین تدفین میکنند. ولی حکومت نمیخواهد تشیّع را تحمل کند. خیلی نمیتوانند از احساسات شیعی مردم جلوگیری کنند. ولی سعی می کنند آن را مدیریّت کنندو کارشناسان معتقدند که پروژه تضعیف تشیّع در جمهوری آذربایجان با شدّت هرچه بیشتر پی گیری می شود و بجای آن به نفع پان ترکیزم، اردوغان و اسرائیل تبلیغ می شود. می خواهند با شمشیر پان ترکیزم شیعیان جمهوری آذربایجان را قتل عام کنند و چیزی شبیه حوادث بوسنی و هرزگوین در آیند در جمهوری آذربایجان بوجود آورند.
ریشه این سیاست در برنامه هائی است که استکبار علیه انقلاب اسلامی در سطح منطقه در نظر گرفته است.
در کنار شیعه هراسی، ایران هراسی نیز در جمهوری آذربایجان تبلیغ می شود و کوشش می شود که مردم جمهوری آذربایجان اگر دین و مذهب خود را براحتی عوض نمی کنند نسبت به جمهوری اسلامی ایران احساس علاقه نداشته بلکه برعکس نسبت به مردم ایران احساس دشمنی و نسبت به جمهوری اسلامی ایران احساس بیگانگی و حتی تخاصم داشته باشند.
در جریان هستید که در جنگ رسانهای ایران کاملاً درمقابل آذربایجان مغلوب شده است. اصلاً نتوانسته این جنگ روانی که قبل از شروع جنگ آذربایجان به وجود آمده را مدیریت کند. اینها مدیا و پول در اختیار دارند. آنها بر این اعتقادند که روابط را از بالا با ایران درست کن و از پایین تخریب کن! یعنی رئیس جمهور میگوید: ایران خوب است ولی بین جمهوری آذربایجان مردم شدیداً ایران را تخریب میکند تا یک پشتیبان اجتماعی مردمی هیچ وقت نداشته باشد. این مدل امروز شروع شده است. الآن چنان جوی در کشور جمهوری آذربایجان درست کرده اند که به ایران فحش میدهند که به ارمنستان کمک میکند. نخست وزیر حیدر علیاف یک مصاحبه با زبان روسی داشت. ایشان میگفت: وقتی حیدر علیاف رئیس جمهور شد با آقای رفسنجانی دیدار داشت. نتیجۀ این دیدار چه بود؟ حیدر علیاف به آقای رفسنجانی گفت: شما صدور انقلاب اسلامی را به جمهوری آذربایجان نداشته باشید ما هم صدور پان ترکیزم را به ایران نخواهیم داشت. آیا اینها به سخنانشان وفا کردند؟ الآن در تهران جنگ پان ترکیزم داریم. بعضی آقایان به جمهوری آذربایجان به عنوان یک فرصت اقتصادی نگاه کردند. ترکها اول دانشگاهها را گرفتند. اسرائیل مرکز اطلاعات و اخبار را گرفت. ایران چکار کرد؟ بازار را گرفت ولی چون پشتوانۀ فکری نداشت در نتیجه، بازار هم از دستش رفت. الآن تبادل تجاری با جمهوری آذربایجان چقدر است؟ حدوداً نیم میلیارد! در صورتی که تبادل تجاری جمهوری آذربایجان با اسرائیل شش میلیارد است.
کاظمی: طبق روایت بعضی از دوستان سیر صعودی داشت به سمت یک میلیارد میرفت. اخیرا سفیرشان در ایران گفته تبادل تجاری ما با ایران در حدود۲۵۰ تا ۳۵۰ ملیون! دلار است
جوادی: ولی تبادل آنها با اسرائیل حدود شش میلیارد دلار شده است. خوب چرا؟ چون جوّ اجتماعی عوض شده! وقتی ما روی افکار مردم کار نمیکنیم نمیتوانیم بازار را هم بگیریم. ایران کی آمد چند روحانی برای جمهوری آذربایجان تربیت کند؟ یا تعدادی متخصص در زمینه های مختلف تربیّت کنند؟ اگر متخصص خوب تربیت میکرد الآن برای شما سرمایه بود. استاد خوب، پزشک خوب. نمیتواند بگوید من پزشک ایران را نمیخواهم یا من آخوند ایران را نمیخواهم. چون آدمهای متخصص تربیت نکردیم الآن داریم چوبش را میخوریم.
کاظمزاده: آیا در دانشگاههای جمهوری آذربایجان ظرفیت تبادل علمی هست.
جوادی: در آن زمان که علیاف با آقای هاشمی رفسنجانی ملاقات کرد بله این ظرفیت را داشت. ترکیه حدود ۳۰هزار نیرو در مصر تربیت کرد. در جمهوری آذربایجان ترکیه برد. عربستان بُرد. پاکستان بُرد. کشوری که مردمش زمانی از مرز ایران را میگذشتند و خاک ایران را میبوسیدند، الآن ایران هراسی به اندازه ای است که ممکن است یک ایرانی را در باکو کتک بزنند.
جوادی: فکر کنم دوست عزیزمان خیلی از مسائل را مطرح کردند. یک سری مسائل در مورد بحث وضعیت شیعۀدر جمهوری آذربایجان مطرح میکنم. اکثر گزارش هائی که در ایران درباره وضعیّت اجتماعی جمهوری آذربایجان مطرح می شد به مراسمی نظیر مراسم عاشورا مربوط بود. زمانی که فروپاشی طرح شوروی مطرح شد اسرائیل و آمریکا آدمهایشان را به روستاهای جمهوری آذربایجان فرستادند و مطالعه کردند. تاریخنگاران آمریکایی در کتابهایشان نوشتند ما نقش عاشورا را در فروپاشی شوروی در آذربایجان دیدیم. اینها خطر است. اگر این احساسات و اعتقادات عمومی از طرف ایران تقویت شود، جمهوری آذربایجان به ایران ملحق میشود. اگر از نظر جغرافیایی و مرزی هم این اتفاق نیفتد کلاً متحد بزرگ ایران میشود. یکی از پلانهای قره باغ که در سال ۹۰ آغاز شد همان بود که مردم با شور و شوق و اشتیاق بازگشتن به هویت شیعهی اصیل میآمدند خاک جمهوری اسلامی را میبوسیدند. اگر یک ایرانی را میدیدند فکر میکردند امامزاده دیدهاند. مثل الآن نبود که ایران نمیتواند مستقیم ورود کند. قبل از این جنگ ایران چندین کانتینر سلاح به آذربایجان فرستاد که اکثرا رایگان بود. مثلاً در بحث آزادسازی زنگیلان که اینها محاصره شده بودند و کمک خواستند ایران ورود کرد و ارتش آذربایجان را از محاصره بیرون آورد. کمک کردند زنگیلان را بگیرند. ولی چون در آذربایجان و مسئله شیعه عمقی کار نکردند، همیشه گزارشها سطحی بوده است. گزارشات منفی هم سطحی بوده است. همانها که میگویند اگر صد سال هم بگذرد مردم آذربایجان شیعه هستند درست است ولی باید روی مردم کار شود تا شیعههای درست و حسابی تربیت شوند. بعضی خیلی اغراق میکنند و میگویند: صدها هزار نفر فقط در نارداران جمع میشوند. حکومت علیاف با همکاری روسیه و ترکیه یک پوستۀ ظاهری ایجاد کردهاند که کسانی که به عنوان کارشناس سالها در آنجا زندگی میکنند آن پوستۀ ظاهری را میبینند. خلاصۀ بحث این که چون آن برنامه هوشمندانه برای تقویت تشیع چیده نشد، الآن با یک بحث قره باغ، همین شیعیانی که در نارداران جمع میشدند و یا حسین میگفتند روبروی شیعه میایستند. این شیعهای که یا حسین میگوید با همین یا حسین جلو میآید. یعنی شیعه رو در روی شیعه قرار میگیرد. اگر آذربایجان بخواهد با همکاری ترکیه مهریز را غصب کند و جزء خاک آذربایجان کند ایران قطعاً لازم است که ورود کند. افکار عمومی شدیداً دارند علیه ایران تحریک می کنند. مطمئن باشید که هدف تبلیغات این است که شیعیان آذربایجان جلوی جمهوری اسلامی قرار گیرند. این چی را نشان میدهد؟ این نشان میدهد که برنامه فرهنگی عمقی نبوده است. ولی چیزی که میخواستم بگویم و حرفم را خلاصه کنم، یقیناً همهی شما بر این فکر هستید که قره باغ متعلق به مردم آذربایجان است و باید آزاد شود و چیزی نیست که بر یک مسلمان پنهان باشد. یعنی اعتقاد و آرزوی همۀ ما این است. حاج قاسم سلیمانی تقریباً چند ماه قبل از شهادت روی پروژه آزادی قره باغ کار میکردند که به دست مقاومت خود آذربایجان که در سوریه تشکیل شده بود اجرا شود. به دست مقاومت اجرا شود. پلان ترکیه در بحث قره باغ در زمان زنده بودن حاج قاسم شروع شده بود. ترکیه این نیروهای تکفیری را الآن نیاورده است. شهید حاج قاسم سلیمانی میخواست به دست خود شیعیان و به نفع تشیّع قره باغ آزاد شود. ولی شهادت حاج قاسم که رخ داد ترکیه در این مسئله پیش دستی کرد. چرا جنگ قره باغ متوقف شد؟ آزادسازی جنگ قره باغ زمان ۱۹۹۰ آغاز شد چرا این جنگ متوقف شد؟ یکی از ترسها تشکیل بسیج مردمی در جمهوری آذربایجان و آموزش حدود شش هزار نیرو بود. میدیدند این حرکت پدیده ای مثل حزبالله لبنان شده است. این خطرش بیشتر بود. یعنی اگر این آزادسازی میشد هویت و موقعیّت حقیقی شیعه تضمین میشد. احساس بسیجیوار یا حسینهای مردم آنجا حقیقی بود. چون مدیریت دست انسان های مؤمن بود.
کاظمزاده: آیا حضوری از این افراد در ماجراهای اخیر نیست؟
رحیمی: عدهای از آنها در همان جنگها شهید شدند. عدهای که ماندند، حیدر علی اف افراد مسئولشان را زندانی کرد. یا در زندان مردند یا به روسیه رفتند. اکثر آنها الآن در روسیه هستند. روشن جواداف هم که سرکردۀ اینها بود کشته شد. یعنی آن جریان را از بین بردند. در بحث آتش بس قره باغ در آن زمان که سازمان ملل آن را متعلق به آذربایجان دانست یکی از بندها این بود که بسیجهای مردمی باید متوقف شود. همه چیز ذیل ارتش خود آذربایجان باشد.
کاظمزاده: برای دولت علیاف تضعیف شیعه بر آزادسازی قره باغ اولویت داشت.
رحیمی: حیدر علی اف میگفت: قره باغی که ایران به ما بدهد را ما حاضریم دو دستی تقدیم ارمنیها بکنیم. دقیقاً بحث پان ترکیزم و بحث ناسیونالیستی است. ولی الآن ارتش ما حدود ۱۵سال است که زیر نظر کدام کشور تعلیم میبینند و از نظر اعتقادی روی اینها کار میشود؟ ترکیه! سریالهای کدام کشور در جمهوری آذربایجان پخش میشود؟ ترکیه! پدران ما میگفتند: آن اوایل که ترکیهایها به آذربایجان میآمدند مردم به آنها میخندیدند. میگفتند: ترکیهای است. به آنها خانه نمیدادند. ولی الآن ببینید چه شده که هر جایی که آزاد میشود حداقل یک پرچم ترکیه در انجاست. اگر پرچمش بیشتراز پرچم خود جمهوری آذربایجان نباشد. عکس اردوغان در آنجا زده میشود. اردوغان یک جور رهبر در مقابل رهبری شیعی شده است. آن خیالی که استعمار داشت که اردوغان رهبر جهان اسلام در مقابل امام خامنهای باشد.
کاظمزاده: ولی اردوغان عملاً سکولار و رسماً سنی است ولی جامعۀ آذربایجان شیعی است. اینها با هم تضاد پیدا نمیکند؟
رحیمی: من گفتم که اگر شیعۀ عمیق نباشی و خاک برای تو مهمتر از دینت باشد همین وضع است. تمام روحانیون جمهوری آذربایجان میگویند: فقط الآن بحث خاک است و هیچی نگویید. در مقابل سیل مردم له میشویم. ولی به آنها باید گفت که میخواهند خود شما را محو کنند. بله، قره باغ حق شماست و باید آزاد شود ولی کی دارد این وسط منتفع میشود؟ کی به منافع خودش دست پیدا میکند ؟ اسرائیل! کی در اینجا شما را بازی میدهد؟ ترکیه و روسیه! تسویه حساب است. ولی این مردم همیشه توسری خوردهاند. سی سال خاکشان در اشغال است. از داخل عذاب و اذیت شدند. همیشه هم به نوعی برای اینها آقا بالاسر درست کردهاند. انگار تو نمیتوانی و ترکیه باید بیاید. تو نمیتوانی، روسیه باید بالا سرت باشد. الآن هم اینجوری درست کردهاند. الآن هم خاک دارد آزاد میشود. ولی کل جمهوری آذربایجان دارد به اشغال اسرائیل و ترکیه در می آید.
الآن ترکیه با تفکر اخوانی وارد قفقاز نشده است. ترکیه با تفکر اخوانی به کشورهای عربی وارد میشود. با تفکر عثمانی به قسمتهایی از سوریه و بالکان وارد میشود. با تفکر پان ترکیزم و تورانی به جمهوری آذربایجان وارد شده است. وقتی سطح اندیشه انسان شیعی عمق نیافته با پان تورانیزم روبرو بشود پان تورانیزم پیروز میشود.
ابراهیمی: معلوم است ایران خط قرمزهای اعتقادی دارد. خط قرمزهای حقوقی هم دارد. ولی باید حقایق را برای مردم جمهوری آذربایجان توضیح داد رسانه باید همین مسائل را روشنگری کنند. نگویید این مسئله تأثیر ندارد بگذاریم بعد. بعدی وجود ندارد.حوادث پشت سر هم میآید. حوادث توقف نمیکند که تو بعداً روشنگری کنی. البته این درست است که جوری نگویی که احساموجب افزایش حساسیّت شود ولی به مردم بگویی که اسرائیل آخرین سامانۀ ضد موشکی خودش را در آذربایجان گذاشته است. سامانه ای که آن را به هیچ جا نداده در آذربایجان مستقر کرده است. ۷۰۰کیلومتر بُرد رادارش است ولی برای گنجه که بچههای آذربایجان را میزنند فعال نکرد. اعتقاد یهود به جنگهای آخر زمان بیشتر از ما است. آنها یقین دارند یک چیزهایی دارد میشود. بحث دارد به کجا میرود. این را به مردم بگویید، مردم قبول میکنند. همان قدر هم اگر ما را میشنوند میآیند لایک میکنند. میگویند درست است.
زورق: آیا به نظر شما در مورد اخبار جمهوری آذربایجان محدودیت هائی هست؟
جوادی: بعضی توصیه می کنند که از کمکهای تسلیحاتی اسرائیل به جمهوری آذربایجان چیزی نگوییم. چون اگر بگویید مردم میگویند اسرائیل سلاح میدهد، دستش درد نکند. اسرائیل چقدر خوب است و مشکلاتی هست. بله، یک سری از رسانهها کلاً نمیگویند.
زورق: بنظر شما این یک اشتباه راهبردی است؟
جوادی: این مشکل به قدری عمیق شد که توصیه میکنند حتی در مورد کمکهای تسلیحاتی اسرائیل به آذربایجان چیزی نگویید. میگویند. در آینده خواهیم گفت. رسانه های جمهوری آذربایجان به ایران هراسی دامن می زنند.
بعضی از رسانهها ادعا می کنند ایران طرف ارمنستان را گرفته. عکس یک چاه فاضلاب را میگیرند میگویند از اینجا ایران ماشینها را وارد میکند. کردها را به ارمنستان میبرند آموزش میدهند والله مردم باور میکنند. ما نوشتیم چطوری میشود؟ میگویند ایران از قم به ارمنستان کانال زده و کمکها را به آنجا میفرستد. یعنی سواد رسانهای مردم آنجا پایین است. شما که میگویی شیعه چطوری این طوری میشود. این مردم اینجوری احساسی و نسبت به همه چیز حساس هستند. دوست و دشمن را هم عقلانی نمیبینند. پاکستان هیچ موضع خاصی ندارد. هیچ کاری در مورد قره باغ نکرده است. الآن یکی از قهرمانان جنگ قره باغ نخست وزیر پاکستان است که خودش هم خبر ندارد. در تمام باکو عکس او است. پرچم پاکستان در آذربایجان نصب شده است. چرا؟ مثلاً رسانههای پان ترکیزم منتشر میکنند که ارتش پاکستان ۶۴ملیون در راه آزادی قره باغ داده است.
ابراهیمی: با شنیدن این خبر مردم غش میکنند. باور میکنند. چرا پاکستان در آنجا تبلیغ میشود؟چون پاکستان هم سنی هستن و مرکز وهابیت است. تبلیغ می کنند که دولت پاکستان به کمک جمهوری آذربایجان آمده ولی ایران طرفدار ارمنستان است.
کاظمزاده: الآن کلاً یک رقابت بین ترکیه و عربستان وجود دارد. بخصوص در خاورمیانه اینها گاهی ظاهراً با هم شاخ به شاخ شدند. قاعدتاً باید بین اسلام اخوانی که ظاهراً مورد حمایت ترکیه است و اسلام وهابی مورد حمایت عربستان تضادی باشد. آنها آگاهانه این تضاد را در آنجا کم میکنند و در مقابل شیعه به همدیگر جوش میخورند ! الآن کاملاً مشخص است که از جاهایی مدیریت میشود که چه تضادها در خاورمیانه باشد ولی در قفقاز نباشد. کاملاً این نکته، پروژه بودن قضیه را نشان میدهد..
ابراهیمی: بحث دوم قدرت گرفتن نفوذ ترکیه و آمریکا و اسرائیل است. آمریکا و اسرائیل و انگلیس همه میخواهند سیستمی در جمهوری آذربایجان پیدا شود که از آن علیه انقلاب اسلامی استفاده شود. بهترین گزینه برای این کار ترکیه است. برای این کار یک کشور قدرتمند نیاز است. قدرتمندترین کشور اسلامی که پاکستان است را کنار ترکیه میآورند. خود عربستان چقدر برای این کار سرمایه گذاشته تا مردم جمهوری آذربایجان را سوی خودش بکشد. ولی کمی توانسته و کمی نتوانسته است. پروندۀ عربستان بسته شده و یواش یواش سقوط میکند. قدرت جدیدتر که باید بین مسلمانان پیدا شود ترکیه است. ضمن این که در کنار او باید کشورهای مسلمان هم باشند. بهترین گزینه پاکستان است که کنار او میآورند. وقتی تمام کشورهای غربی فهمیدند که نمیتوانند در سوریه با ایران بجنگند تصمیم گرفتند این جنگ را به مرز های ایران بیاورند. به شدت هم اسرائیل و آمریکا تلاش میکنند که شکلگیری مقاومت اسلامی در جمهوری آذربایجان صورت نگیرد. اگر مقاومت اسلامی در جمهوری آذربایجان شکل گیرد مقاصد صهیونیسم جهانی عملی نخواهد شد.
جوادی: و اما این که میتواند این مقاومت در آنجا شکل بگیرد یا نه؟ از سال ۲۰۱۳ با لطف حاج قاسم در آذربایجان مقاومت آغاز شد. اصلاً ترکیب جنگ قره باغ جبهۀ فتنه است. کی داخل این جنگ است؟ اسرائیل! دقیقاً ضد ایران عمل میکنند. ترکیب تکفیریها، اردوغان و منافع روسیه و غرب یک ترکیب شیطانی است. ما میخواهیم برای آزادی سرزمین هایمان مقاومت داشته باشیم. اگر الهام علیاف انصافاً و مرد و مردانه میخواست خاک خودش را آزاد کند در مقابل ایران نمیایستاد. یقین بدانید حاج قاسم ورود پیدا میکرد. مقاومت در آذربایجان ورود پیدا میکرد و دشمن این را میدانست. محبوبیت لبنان در مقابل اسرائیل چه بود؟ خاک کشورش را آزاد کرد. این شکست برای غرب و اسرائیل بود. محبوبیت شیعه در آذربایجان برای مردم آذربایجان باشد که ما خودمان یک قدرت هستیم، وقتی که به دست خودت آزاد شود. الآن تو میجنگی همه چیزت از بین میرود.
زورق: ۷۰سال در آذربایجان حکومت کمونیستی بوده و کمونیست ها نگذاشتند مردم تعالیم دینیشان را یاد بگیرند. ولی مردم آذربایجان ایمان خود را حفظ کردند عمق احساسات این مردم شیعی است.
مشعل عشق به ولایت و اهل بیت پیامبر (ص) و حضرت مهدی(ع) در سینه مردم جمهوری آذربایجان خاموش نشدنی نیست.