شهید مطهری در سلسله سخنرانی و تقریرات خود، بحث هایى پیرامون علل انحطاط مسلمین از منظر رویکردهای تاریخى، روانى، اخلاقى، اجتماعى، دینى و فلسفى مطرح می کند و آنچه این مباحث گوناگون را به یکدیگر پیوند مىدهد، تحقیق در اثرات مثبت و منفى این امور در ترقّى و انحطاط اجتماع اسلامى است.[۱] چهار عاملى که اسلام آنها را عامل انحطاط مىداند؛ عبارت از ظلم، تفرق، ترک امر به معروف و نهى از منکر، غرقه شدن در مادیات و فساد اخلاق می باشد.[۲] بنابراین، یکی از این دلایل مهم در اضمحلال و انحطاط تمدنی اسلام، بی توجهی و کم رنگ شدن فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جوامع اسلامی است.
امر به معروف و نهى از منکر عنصر اصلى نهضت اسلامی است[۳] و در اندیشه سیاسی اسلام، از امر به معروف و نهی از منکر به مثابه یک ضرورت اجتماعی در نظام اسلامی یاد می شود.[۴] باید با هرج و مرج تبلیغى و اظهار نظرهاى نامتخصّص در این زمینه مبارزه شود و به مسأله محیط مساعد اخلاقى و اجتماعى که هماهنگ با مفاهیم متعالى معنوى باشد، باید کمال اهمیّت داده شود. مسأله محیط مساعد که از نظر اسلام امر به معروف و نهى از منکر براى چنین منظورى است، از جنبه ایجاد زمینه براى رشد مفاهیم عالى معنوى فوقالعاده ضرورى است. [۵] براساس تقریرات مطهری، امر به معروف و نهى از منکر یعنى در اشاعه خوبی ها و ازاله بدی ها کوشش شود[۶] و سراسر قرآن بر این اصل راهبردی تاکید شده است.[۷] به لحاظ کاربردی، اصل امر به معروف ناظر بر اخلاق اجتماعی است[۸] و به اعتقاد مطهری، «اصل امر به معروف و نهى از منکر در اسلام اصلى است که به تعبیر امام باقر(ع) پایه و استوانه سایر فرائض اسلامى است. این اصل، مسلمان را در حال یک انقلاب فکرى مداوم و اصلاحجویى جاودان و مبارزه پیگیر و ناآرام با فسادها و تباهی ها نگه مىدارد. [۹]
به اعتقاد شهید مطهری، اوامر به معروف و نهی از منکرات ضمن این که وظیفه همه مسلمانان است، برای جامعه اسلامی فواید و پیامدهای مثبت فراوانی دارد.[۱۰] وی اشاره میکند، انسان وقتى که رجوع مىکند به توصیهها و بیان هایى که در آثار مقدس دینى راجع به امر به معروف و نهى از منکر رسیده و آنهمه فواید و آثارى که براى این اصل مقدس ذکر شده، مثلًا مىبیند در قرآن کریم مىفرماید: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ . مردان مؤمن و زنان مؤمنه دوستان یکدیگرند و بین آنها رابطه و صله مودّت و عواطف محبتآمیز حکمفرماست، امر به معروف و نهى از منکر مىکنند، نماز را بپا مىدارند، زکات را ادا مىنمایند، خدا و پیغمبر را اطاعت مىکنند. اینها هستند که البته رحمت الهى شامل حالشان مىشود. خداوند غالب و حکیم است. در این آیه کریمه قسمتهایى بهطور علت و معلول و سبب و مسبّب مترتب بر یکدیگر ذکر شده است: لازمه ایمان حقیقى و واقعى نه ایمان تقلیدى و تلقینى، رابطه وِداد و علاقه به سرنوشت یکدیگر است. و لازمه این محبت و علاقه امر به معروف و نهى از منکر است. لازمه امر به معروف و نهى از منکر قیام بندگان است به وظیفه عبادت و خضوع نسبت به پروردگار یعنى نماز، و قیام به وظیفه کمک و دستگیرى از فقرا یعنى زکات، و بالاخره لازمه امر به معروف و نهى از منکر اطاعت خدا و رسول و زندهشدن همه دستورهاى دینى است. لازمه همه اینها این است که رحمت هاى بىپایان خداوندِ قادرِ غالب که کارهاى خود را بر سنت حکیمانه اجرا مىکند شامل حال مىگردد. در حدیث است که امام باقر علیه السلام درباره امر به معروف و نهى از منکر مىفرماید: «بِها تُقامُ الْفَرائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظالِمُ وَ تُعْمَرُ الْارْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الأَعْداءِ وَ یَسْتَقیمُ الْامْرُ ». به وسیله این اصل سایر دستورها زنده مىشود، راهها امن مىگردد، کسبها حلال مىشود، مظالم به صاحبان اصلى برگردانده مىشود، زمین آباد مىگردد، از دشمنان انتقام گرفته مىشود، کارها رو به راه مىشود. وقتى انسان از طرفى به این دستورها و راهنمایی ها رجوع مىکند و از طرفى هم مىبیند در یک دورههایى کم و بیش مسلمین عمل کرده و استفاده کردهاند، و از طرف دیگر وضع حاضر خودمان را مىبیند، بى نهایت دچار تأسف مىشود.[۱۱]
باید توجه داشت که قرآن درباره ضرورت امر به معروف و نهى از منکر بسیار سخن گفته است و از یکى از آیات صریحا استنباط مىشود که ترک این فریضه بزرگ در هلاکت و انهدام یک قوم مؤثّر است و آن آیه ۷۹ از سوره مائده است که یکى از علل دور افتادن کافران بنى اسرائیل از رحمت خدا را باز نداشتن یکدیگر از منکرات یعنى ترک نهى از منکر ذکر کرده است: کانُوا لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ؛ یکدیگر را از ارتکاب منکرات نهى نمىکردند و چه بد مىکردند.[۱۲] ایشان در یک آسیب شناسی اشاره می کنند؛ «امروز گذشته از اینکه چنین قدرتى به هیچ شکلى براى امر به معروف و نهى از منکر وجود ندارد، اساساً آنچه بیشتر جاى تأسف است این است که این فکرها بکلى از دِماغ مسلمین خارج شده، آن چیزهایى را که آن روز جزء وظیفه حسبه مىدانستهاند و به نام حسبه و امر به معروف و نهى از منکر امور اجتماعى خود را اصلاح مىکردند اساساً جزء امور دینى شمرده نمىشود و اگر احیاناً کسى به فکر امر به معروف و نهى از منکر بیفتد فکر نمىکند که آن اصلاحات هم جزء این وظیفه و تکلیف است، یعنى معروف و منکر آن معناى وسیع خود را از دست داده و محدود شدهاند به یک سلسله مسائل عبادى که بدبختانه آن هم عملى نمىشود. اگر در منطق اسلام امر به معروف و نهى از منکر آن اندازه توسعه نمىداشت به ما نمىگفتند که: «بِها تُقامُ الْفَرائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظالِمُ وَ تُعْمَرُ الْارْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الأَعْداءِ وَ یَسْتَقیمُ الْامْر»، زیرا این فکر کوچک و محدود که فعلًا در مغز ماها به نام امر به معروف و نهى از منکر وجود دارد هر اندازه هم که لباس عمل بپوشد، ممکن نیست اینهمه آثار نیک به بار آورد و چون فکر امر به معروف و نهى از منکر در نظر مردم محدود شده و مردم از جنبه امر به معروف و نهى از منکر توجهى به اصلاحات امور زندگى اجتماعى خود ندارند، نتیجه این شده که اگر احیاناً شهردارى مثلًا یک قدم اصلاحى در مورد ارزاق و خواربار بخواهد بردارد و یا یک قدم در مورد نظافت شهر بخواهد بردارد، بخواهند جلوى گرانفروشى را بگیرند و یا اینکه بخواهند مقررات خوبى براى عبور و مرور اتومبیلها معین کنند، مردم احساس نمىکنند که پاى یک امر مذهبى در میان است، زیرا حس نمىکنند که این هم از جنبه دینى یک وظیفه است؛ و حال آنکه به قول صاحب جواهر، به هر وسیله و هر طریق هست باید کارى کرد که معروف تقویت و منکر ریشه کن شود. علت اینکه مردم فعلًا در این کارها کوتاهى مىکنند این است که این امور را از دایره معروف و منکر خارج کردهاند.»[۱۳]
[۱]. مرتضی مطهری، انسان و سرنوشت، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰، ص۸٫
[۲]. مرتضی مطهری، یادداشتهای شهید مطهری، جلد۱۰، ص۴۳۲٫
[۳]. مرتضی مطهری، حماسه حسینی (سخنرانی ها)، جلد اول، تهران، انتشارات صدرا،۱۳۹۱، جلد۱، ص۲۰۰٫
[۴]. حسین جوادی نیا، امر به معروف و نهی از منکر در آثار استاد مطهری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰، ص۵۱٫
[۵]. مر تضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، جلد۱، ص۵۸۴٫
[۶]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، جلد۱، ص۵۷۶٫
[۷]. مر تضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، جلد۱، ص۵۷۷٫
[۸]. مر تضی مطهری وحی و نبوت، پیشین، ص۸۹٫
[۹]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، جلد۲، ص۲۴۸٫
[۱۰]. مرتضی مطهری، امر به معروف و نهی از منکر، تهران، انتشارات بینش مطهر،۱۳۹۰، صص۲۳-۲۲٫
[۱۱]. مرتضی مطهری، ده گفتار، پیشن، صص۸۴-۸۲ و مجموعه آثار شهید مطهری، جلد۲۰، صص۱۹۷-۱۹۶٫
[۱۲]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، جلد۲، صص۴۸۷-۴۸۶٫
[۱۳]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، جلد۲۰، صص۱۹۸-۱۹۶٫