فجر ۴۲| ماجرای چماق به دستان و تیرآخر رژیم پهلوی/ رمز حمله چماق به دستان: جاوید شاه

0 55
فجر ۴۲| ماجرای چماق به دستان و تیرآخر رژیم پهلوی/ رمز حمله چماق به دستان: جاوید شاه

گروه جامعه خبرگزاری فارس: رژیم پهلوی از همان ابتدای شکل‌گیری مبارزات مردمی به هر روشی  متوسل شد تا مقابل فعالیت‌های انقلابی بایستد. از دستگیری و شکنجه تا کشتار و ارعاب و تهدید مبارزان، این‌ها که افاقه نکرد حکومت‌نظامی راه انداخت. وقتی دید هیچ‌یک از این روش‌ها حتی یک‌قدم هم منجر به عقب‌نشینی مبارزان نشد، تصمیم گرفت مردم را دربرابر مردم قراردهد و گروهی به نام چماق به دستان را علم کند.

رژیم پهلوی می‌خواست مشروعیت ازدست‌رفته خود را با نمایش مضحک تظاهرات طرفدارانش یعنی همان گروه چماق به دستان احیا کند تا شاید بتواند با این روش از مردم انتقام بگیرد و آن‌ها را از صحنه و ادامه مبارزات بازدارد. اما این بار هم تیر طاغوتی‌ها به سنگ خورد و این تظاهرات نمایشی تنها به رسوایی بیشتر رژیم پهلوی دامن زد.

اما چرا چماق به دستان نتوانستند جلوی سیل مبارزات مردمی بایستند و چرا تاکتیک قرار دادن مردم در برابر مردم موفقیت‌آمیز نبود؟

برای پیدا کردن پاسخ این سؤالات سراغ چهره‌های مردمی رفتیم. همان‌ها که در روزهای پرتلاطم قبل از پیروزی انقلاب با تمام توان در صحنه مبارزه بودند و با تیزهوشی‌شان نقشه‌های رژیم پهلوی را نقش بر آب کردند. می‌گفتند چماق به دستان بیشتر به مناطق جنوبی تهران حمله می‌کردند، ما هم راه کج کردیم و به یکی از پاتوق‌های مبارزات انقلابی در جنوب تهران رفتیم و در مسجد امام حسن عسکری (ع) هم‌نشین مبارزان انقلابی شدیم.

شکست یک تاکتیک/ به مردم حمله کنید تا بساط لهو و لعبتان از هم نپاشد 

«عمال رژیم عده‌ای را به طرفداری از رژیم پهلوی به خیابان‌ها کشاندند و در مقابل مردم قراردادند. تقابل طرفداران تحریک‌شده رژیم با مردم در بعضی از شهرها صحنه‌های خشونت باری را به وجود آورد.»

گفت‌وگوی ما با حجت‌الاسلام محمد مرتضوی؛ عضو جامعه روحانیت مبارز شهرری که آن زمان در کنار جوانان جنوب تهران نقش مهمی در پیشبرد مبارزات انقلابی داشتند با این چند جمله شروع می‌شود و با مرور خاطرات رویارویی با چماق به دستان ادامه پیدا می‌کند؛

«دو ماه آخر وقتی دست پهلوی‌ها از همه‌جا کوتاه شد سراغ کسانی رفتند که به دلیل فقر فرهنگی، بی‌سوادی و جهل به‌راحتی بازیچه می‌شدند. در روستاها سراغ ضعیف‌ترین قشر می‌رفتند و درشهر هم سراغ کسانی می‌رفتند که وجه مشخصه آنها، شراب‌خواری و عربده‌کشی بود. کسانی که مشتری پر و پا قرص مشروب‌فروشی‌ها و شیره‌کش خانه‌ها بودند. آدم‌های رژیم بهشان می‌گفتند چه نشسته‌اید که بساط لهو و لعبتان دارد از هم می‌پاشد و راه چاره‌اش این است که با چوب و چماق بیفتید به جان مردم انقلابی. البته به‌جز تهییج احساسات، آنها را با تطمیع و دادن پول و وعده‌های توخالی به تظاهرات نمایشی در دفاع از شاه تشویق می‌کردند.»

چماق به دستان به خانه‌های مردم و شیشه ماشین‌ها رحم نکردند/ رمز حمله: جاوید شاه

چماق به دستان چطور به جنگ با مردم می‌رفتند؟ عضو شورای هیأت‌های مذهبی شهرستان ری در پاسخ به این سؤال سراغ خاطرات ورق نخورده انقلاب می‌رود و می‌گوید: «اواخر آذرماه ۵۷ بود. مبارزات به اوج رسیده بود و چند پله تا سقوط رژیم پهلوی باقی‌مانده بود. مسئولان پایگاه‌های انقلابی در شهرهای مختلف ایران باهم در ارتباط بودند. یادم هست یک روز خبردار شدیم در اصفهان یک گروه چماق به دست و سوار بر ماشین عکس شاه را بر شیشه‌های اتومبیل خود زدند و بوق‌زنان در خیابان‌ها رژه می‌روند. تعدادی هم با عربده‌کشی به خانه‌ها و مغازه‌های مردم در زرین‌دشت اصفهان حمله کرده بودند و تنها سینمای شهر را هم آتش زده بودند. اتفاقات آن روزهای اصفهان چند مجروح هم داشت. روزنامه‌های آن روزها هم این خبرها را منعکس می‌کردند و از حمله چماق به دستان می‌نوشتند.»

 اصفهان اولین و آخرین شهری نبود که چماق به دستان در آن هیاهویی برای هیچ راه انداخته بودند.

حجت‌الاسلام مرتضوی می‌گوید: «عین این اتفاق در مشهد هم افتاد. خبر رسید که در شهر قوچان ۲۰۰۰ نفر از چماق به دستان در میدان شهر با شعار جاوید شاه تجمع کردند و به‌محض رسیدن مبارزان انقلابی به این محل، با چوب و سنگ شیشه‌های اتومبیل‌هایی که عکس امام خمینی به آن چسبانده شده بوده شکستند و خسارت فراوانی به اتومبیل‌ها وارد کردند.»

حمله به اتوبوس‌ها و دزدی از مسافران/ دهقانان خرابکاران را خلع سلاح کردند

چماق به دستان به شعار جاوید شاه و حمله به محل کسب مبارزان انقلابی مردم اکتفا نکردند و لحظه‌به‌لحظه روش‌هایشان غافلگیرکننده‌تر می‌شد. یک روزبه اتوبوس مسافربری حمله می‌کردند و شیشه‌هایش را می‌شکستند و اموال مسافران را غارت می‌کردند، در بعضی از شهرها هم کارشان از چماق می‌گذشت و با اسلحه به مردم حمله می‌کردند.

عضو مجمع روحانیون مبارز می‌گوید: «خبرهایی که هرروز از شهرهای مختلف می‌شنیدیم مردم تهران را نگران می‌کرد. حمله مسلحانه چماق به دستان در کرمانشاه چند کشته هم بر جای گذاشته بود. مردم ناراحت و عصبانی بودند. این اوباش در ایلام، زاهدان، نوشهر. کرج، خرم‌آباد و بوشهر به مردم حمله کرده بودند. جالب این بود که بعد از حمله هم مبارزان انقلابی را مجبور می‌کردند شعار جاوید شاه سر دهند. کم‌کم مردم با سلاح سرد در مقابل این خرابکاران بسیج شدند. خبردار شدیم که دهقانان در شمال کشور چماق به دستان و تفنگداران را خلع سلاح کردند. کار آنها به‌جایی رسیده بود که شنیدیم بعضی از این چماق به دستان در ساری مجهز به سلاح برنو بودند.»

شکست چماق به دستان در تهران

بالاخره پای چماق به دستان به تهران هم باز شد، مبارز قدیمی می‌گوید: «پنج‌شنبه ۲۹ دی بود که در مناطق مختلف تهران شایعه شد که قرار است چماق به دستان به مردم حمله کنند. جوان‌ها در محله‌های مختلف خود را آماده مبارزه کردند. خبر حمله چماق به دستان در بیشتر محله‌های تهران ازجمله هاشمی، تهران‌نو، جوادیه، قلهک، جماران، جیحون، قصرالدشت، شهرری، نارمک و مناطق دیگر پیچیده بود. همه از کوچک و بزرگ و پیر و جوان آماده مقابله شدند. اما شایعه حمله در مناطق جنوبی تهران بیشتر بود. اهالی جنوب تهران بیشتر از مناطق دیگر آماده مقابله با چماق به دستان شدند. ما با بلندگوهای دستی کوچه‌ها و محله‌ها را می‌گشتیم و از مردم می‌خواستیم که برای رویارویی با حمله احتمالی چماق به دست‌ها آماده باشند. در هر محله چند نفر را مسئول کردیم سر خیابان‌ها بایستند و در صورت حمله بقیه را خبر کنند تا بتوانند به‌موقع دفاع کنند.

ساعت شش بعدازظهر یک گروه از چماق به دستان به حوالی میدان شاهپور آمدند. مردم این محله که خودشان را برای مقابله با آن‌ها آماده کرده بودند فرصت هیچ فعالیتی به چماق داران ندادند و قبل از آنکه کوچک‌ترین آسیبی به مردم و یا اموال مردم بزنند کاری کردند که آنها مجبور به فرار شدند.

 پاداش عملیات؛راه اندازی قمارخانه و شیره کش خانه 

مرتضوی از نفس های آخر مبارزه چماق به دستان می گوید:« یک گروه دیگر هم به چند مغازه در جنوب تهران حمله کردند. اما با واکنش دسته‌جمعی مردم مواجه شدند و در همان دقایق اول حمله از ترس، دمشان را روی کولشان گذاشتند و فرار کردند. در حین فرار یکی از آنها را دستگیر کردیم.

همه مردم دورش جمع شدند. جوان کم سن و سالی بود . اعتراف کرد و گفت ۳۰۰ تومان، چهار کیلو برنج و دو عدد مرغ به من دادند و گفتند اگر در عملیات موفق شوی اجازه می‌دهیم و کمکت می‌کنیم تا در محله خودت شیره‌کش خانه و قمارخانه راه بیندازی. اظهار ندامت کرد و مردم رهایش کردند. این‌طور شد که در آخرین روزهای عمر رژیم پهلوی آخرین نقشه‌شان هم نقش بر آب شد.»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.