کوشش هایى از طرف عمّال استعمار در جهت القاءِ ضرورت جدایى دین و سیاست (سکولاریسم) به عمل آمده است[۱] و به اعتقاد مطهری، «چه نقشه هایى در کشورهاى اسلامى بالخصوص کشورهاى عربى به کار بردند! مسئلهاى را مطرح کردند به نام عَلمانیت که یک لغتى است که من چندان هم ریشه آن را نتوانستم به دست بیاورم. عربها از آن علمانیت تعبیر مىکنند که مىگویند ترجمه آن چیزى است که فرنگیها به آن سکولاریسم مىگویند. علمانیت یعنى جدایى دین از سیاست، حساب دین باید از حساب سیاست جدا باشد.
بعد از سید جمال روى زمینه علمانیت فوقالعاده کار کردهاند. در مصر افراد زیادى پیدا شدند با رنگ ملىگرایى، ناسیونالیستى، پان عربیسم و تکیه بر قومیت براى این که فکر جدایى دین از سیاست را تبلیغ کنند. انور سادات همین مسئله را بار دیگر مطرح کرده که دین را به سیاست چهکار؟ دین مال مسجد است، دین کار خودش را در مسجد باید انجام بدهد، مذهب را چهکار که در مسائل سیاسى مداخله کند. این مسئله زیاد مطرح شده بود.»[۲] این در حالی است که مطهری با بهره گیری از سیره سیدجمال اسدآبادی تاکید می ورزد که مسئله جدایى دین از سیاست نیرنگى است که سیاستبازان عالم ساختهاند. در دین، بالخصوص دین اسلام، سیاست یکى از عزیزترین اجزاء است و جدا کردن سیاست از اسلام به معنى جدا کردن یکى از عزیزترین اعضاى اسلام از پیکر اسلام است.[۳]
مطهری در عصری می زیست که مقتضیات زمانه و مشکلات عصر وی فراوان بوده است و به طور کلی، دو دسته از مشکلات نظری و عملی در جهان اسلام و حتی جامعه جهانی وجود داشت که می توانست جامعه انسانی را از رسالت حقیقی اش دور سازد. به همین دلیل، مطهری در کتب و سخنرانی های خود به آسیب شناسی عمیق از مشکلات زمانه خویش پرداخت و با بررسی زوایا و ابعاد مختلف آن آسیب ها و مشکلات، کمک شایانی به ارتقاء سطح بینشی و معرفتی جامعه ایرانی نسبت به آنها کرد.
در میان تهدیدات فراوانی که در عصر مطهری وجود داشت، بررسی مکتوبات ایشان نشان می دهد که از مهمترین آنها می توان به اندیشه های الحادی، نفاق، تهاجم فرهنگی، بی توجهی به ارزش ها و مضامین قرآنی، کم توجهی به سیاستگذاری فرهنگی برای جوانان در مسائل دینی، نبرد و منازعه مکاتب بشری، کم ارزش شدن ارزش های اجتماعی اسلام نظیر فریضه امر به معروف و نهی از منکر، جدایی علم و دین، رسوخ تفکرات سکولاریستی در جهان اسلام، ملّی گرائی، کاهش ارزش زن و خانواده در اجتماع و… اشاره کرد. بی توجهی جهان اسلام به هر کدام از این مشکلات منجر به شکل گیری بحران های فراوانی در جامعه اسلامی شده و می شود.
[۱]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، جلد۲۴، ص۳۸٫
[۲]. مرتضی مطهری، آینده انقلاب اسلامی ایران، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۱، ص۸۷٫
[۳]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، جلد۲۴، صص۱۰۸-۱۰۹٫ص۲۴٫