با وجود اینکه دولت آمریکا ازبرنامه جامع اقدام مشترک درباره فعالیت های هسته ای صلح آمیزایران موسوم به برجام خارج شد اما جمهوری اسلامی ایران همچنان در اجرای تعهدات خود ثابت قدم ماند هرچند که هزینه های سنگینی در این زمینه پرداخت کرد. بعد از شکست ترامپ، دولت جدید بایدن با وجود اینکه در مبارزات انتخاباتی از بازگشت به توافقنامه هسته ای خبر داده بود اما برنامه عملی ملموسی ارائه نداد که این احتمال توسل به سیاست وقت کشی را تقویت کرد. در چنین فضای مجلس شورای اسلامی طی مصوبه ای دولت را موظف و مکلف کرد تا در صورتی که تا سوم اسفند ماه تحریم های ظالمانه که در دوره ترامپ بر ایران تحمیل شده برچیده نشود خروج از پروتکل الحاقی را که به صورت داوطلبانه پذیرفته است عملی کند. تعیین یک چنین ضرب الاجلی موجب شد که دولت های غرب اعم از اروپایی و دولت جدید امریکا در آستانه پایان مهلت زمانی تعیین شده به تکاپو بیفتند و به اقداماتی دست بزنند که هرچند با انتظارات ایران فاصله زیادی دارد اما در مقایسه با رویکرد گذشته امریکا و دولت ترامپ گامی به جلو محسوب می شود. روزنامه البناء لبنان با اشاره به اینکه آمریکا در آخرین لحظات پایان مهلت ایران در لغو پروتکل الحاقی، با اتخاذ اقداماتی، تهران را به مذاکره با گروه پنج بعلاوه یک دعوت کرد نوشت:” گرچه این اقدامات، حاوی پیام مثبتی مبنی بر انعطاف پذیری دولت جو بایدن رئیس جمهور جدید آمریکا برای بازگشت به برجام است، اما در واقع اقدامات ناقصی است که خواسته اساسی ایران یعنی لغو کلیه تحریم های اعمال شده پس از خروج آمریکا از برجام را تحقق نمی بخشد. هدف آمریکا از این اقدامات، ایجاد یک فضای بین المللی با هدف اعمال فشار بر ایران و کشاندن این کشور به دام مذاکره درباره برجام با هدف وارد کردن تغییراتی بر آن زیر تیغ ادامه تحریم هاست که مقامات ایران فریب آن را نمی خورند.” اماعبدالباری عطوان سردبیر روزنامه رای الیوم روزنامه نگار و تحلیلگر مشهور جهان عرب با انتقاد از چشمداشت عرب ها به دشمن صهیونیست و صرف هزینه های مالی هنگفت آن ها برای جنگ افروزی تصریح کرد آمریکا مجبور است به خاطر حفظ آبروی خود در برابر شروط ایران تسلیم شود چرا که تروریسم اقتصادی این کشور علیه ایران رو به پایان است و دیگر آخرین نفس های خود را می کشد”. دراین میان راشا تودی دربرنامه ای با تصریح و تاکید براستمرارماهیت امپریالیستی امریکا، رویکرد جدید این کشور را در راستای تقسیم هزینه ها با اروپا ارزیابی کرد. دانیل شو، استاد دانشگاه نیویورک در گفتگو با این شبکه گفت:” ما هرگز نفهمیدیم اینکه می گویند آمریکا برگشته است یعنی چه. مردم اکوادور و در واقع کل کشورهای آمریکای جنوبی هرگز این پیام را که آمریکا به عنوان امپریالیسم مدتی نبوده است درک نکردند. بایدن در تلاش است چهره جدیدی از «مشارکت جهانی» و مشارکت با کشورهای اروپایی ارائه کند. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در تلاش برای مهار روسیه همواره نقش داشته است. به آنچه ناتو در لیبی یا در حق یوگسلاوی کرد، توجه کنید. نمونه های بی شماری از این نوع «مشارکت آمریکا و اروپا» وجود دارد. قطعاً دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا برای برخی از منافع کشور بد بود، بنابراین فکر می کنم این مسئله وحشت آور است. اما ما چرخش (راهبردی) اوباما به سوی چین و آسیا را به خاطر داریم. ما شاهد رشد علمی و اقتصادی چین هستیم و این چیزی است که آمریکا را می ترساند. در نتیجه در تلاش برای مشارکت با شرکای قدیمی خود همچون انگلیس، فرانسه هستند تا بتوانند به رقابت با چین ادامه دهند.”
با اینحال در بررسی رویکرد رسانه های غربی در قبال تحولات چند نکته قابل توجه است:
نخست اینکه در خط خبری رسانه های غربی از اروپایی و امریکایی هیچ اشاره ای به این واقعیت نشده است که نرمش مواضع اخیر دولت های متبوع این کشورها ناشی از ضرب الاجل ایران برای پایان دادن به همکارهای داوطلبانه خود در پروتکل الحاقی بوده است. از اینرو این رسانه ها به گونه ایی جهت گیری شده که گویا طرف های غربی گام اول را برداشتند و الان نوبت ایران است که گام دوم را بردارد.
رویترز:
ریچارد میلز سرپرست نمایندگی آمریکا در سازمان ملل در نامه ای به شورای امنیت این سازمان گفت آمریکا روز پنج شنبه تاکید دولت ترامپ در ماه سپتامبر مبنی بر اعمال دوباره تحریم های سازمان ملل علیه ایران را پس گرفته است و آن را باطل می داند. رویترز این نامه را رویت کرده است.
فرانس ۲۴ :
جو بایدن رئیس جمهور آمریکا، اسرائیل را از اقدامات خود در برابر ایران آگاه کرد اما در نهایت کار خودش را انجام داد.
آمریکا اعلام کرد آماده گفتگو با تهران است. واشنگتن همچنین دعوت اتحادیه اروپا را برای مذاکرات با ایران پذیرفت.
در واقع آمریکا سه اقدام انجام داد که نشانه تسکین در روابط با ایران است.
اقدام نخست آمریکا این بود که پیشنهاد اتحادیه اروپا را برای شرکت در نشست با ایران و کشورهای امضا کننده توافق هسته ای که به گروه پنج به علاوه یک شهرت دارد، پذیرفت. آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلیس، چین و روسیه امضا کنندگان توافقنامه هسته ای ایران در سال ۲۰۱۵ بودند. زمان برگزاری این نشست مشخص نیست و نمی دانیم آیا ایران شرکت در این نشست را خواهد پذیرفت یا خیر. هدف از این نشست طرح بهترین روش برای جلوگیری از پیشرفت ایران در برنامه هسته ای خود مربوط می شود.
دومین اقدام آمریکا لغو تحریم های بین المللی بود. به خاطر داریم که دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا سپتامبر سال گذشته تصمیم یکجانبه ای گرفت و به تنهایی بازگشت تحریم های بین المللی را ضد ایران تصویب کرد. این تحریم ها، همان تحریم هایی بود که پیش از امضای توافق نامه هسته ای ضد تهران اعمال می شد. اما سایر کشورها این اقدام را دنبال نکرده بودند.
سومین اقدام آمریکا این بود که دولت بایدن از محدودیت سفر سفرای ایرانی به آمریکا کاست. آنها از هم اکنون می توانند به نیویورک بروند و به دفتر خود برگردند.
دوم اینکه برخی از رسانه های غربی کوشیده اند رهنمودهای لازم را به دولتمردان این کشور ارائه دهند که در مواردی به چوب لای چرخ گذاشتن شباهت دارد. روزنامه دیلی تلگراف در مقاله ای به قلم جان بولتون و با عنوان «بوریس جانسون آینده توافق ناقص ایران را در دستان خود دارد» نوشت: اشتیاق بایدن برای پیوستن دوباره به توافق هسته ای ایران برای سلطه آمریکا بر خاورمیانه فاجعه بار است. بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس باید به او نشان دهد که راه دیگری هم امکان پذیر است.
اخبار مبنی بر اینکه ایران سرگرم ساخت فلز اورانیوم است – خبری که در دهم فوریه (چهارشنبه، ۲۲ بهمن) به اعضای آژانس انرژی هسته ای بین المللی گزارش شد- واکنش های تندی در محافل امنیت ملی در سراسر جهان ایجاد کرد. رایج ترین کاربرد فلز اورانیوم ایجاد فضای حفره مانند برای اورانیوم بسیار غنی شده در هسته تکنولوژی هسته ای است. هنگام انفجار از درون، اورانیوم فشرده به جرم بحرانی می رسد و در یک واکنش زنجیره ای شکافت پذیر غیرقابل کنترل منفجر می شود… در اینجا نقش بوریس جانسون محوری است. دولتهای پیشین انگلیس، از جمله زمانی که جانسون وزیر خارجه بود، از این توافق حمایت کردند. اما آن موقع زمان دیگری بود، و الان زمانی دیگر است، به ویژه با توجه به اینکه انگلیس هم اکنون از قید اقدام هماهنگ با آلمان و فرانسه آزاد شده است. توجه کنید ایران در این مدت چه کرده است . ایران ماه ژانویه به غنی سازی اورانیوم بالاتر از سطح تعیین شده در برجام اذعان کرد، که برخی ها آن را نشانه خطرات ناشی از خروج واشنگتن از توافق دانستند. با این حال، مشکل اصلی، خود توافق است که هرگز نباید به ایران هیچ گونه امکان غنی سازی را می داد.
اما به نظر می رسد نشریه هیل در طرح ۶ مرحله ای خود به دولت بایدن به نوعی کوشیده است بستر لازم را برای دور جدید مذاکرات فراهم کند . این نشریه نوشته است:”بازگشت آمریکا به توافق هسته ای ۲۰۱۵ با ایران یک واقعیت مسلم است و جو بایدن رئیس جمهور احتمالا یک راهبرد شش مرحله ای را در این زمینه مد نظر قرار می دهد:
نخست آنکه باید در این زمینه به نمایش اتحاد با اسرائیل ادامه دهد، تا نشان دهد که به منافع خود اهمیت می دهد، کاری که دولت باراک اوباما هم انجام داد؛
دوم آنکه باید چند ماه مذاکره سخت را به ایران تحمیل کند؛
سوم آنکه در پشت پرده برخی تغییرات سطحی را که ایران با آنها موافقت خواهد کرد، ایجاد و ادعا کند آنها پیشرفت های مهمی در این توافق برای آمریکا و متحدان آن محسوب می شوند؛
چهارم آنکه دموکرات های طرفدار اسرائیل را برای دفاع از این برنامه جدید و ارتقا یافته با خود همراه کند؛
پنجم آنکه رسانه های لیبرال را بر آن دارد تا امتیازهای توافق جدید را برشمرند؛
و ششم آنکه با رسانه ها و متحدان در سنا هم دست شود و ادعا کند که هر کسی که با این توافق مخالفت کند، یک جنگ طلب است”.
واما نکته مهم تر اینکه جو بایدن در سخنان خود در نشست امنیتی مونیخ ضمن استقبال از پیشنهاد اتحادیه اروپا برای بازگشت به برجام بر مقابله با آنچه که تهدیدهای بی ثبات کننده سلطه آمریکا بر خاورمیانه خواند، تاکید کرد. حال باید پرسید: آیا این ایران است که از برجام خارج شده است یا آمریکا؟! آیا این ایران است که بزرگترین صادر کننده سلاح در جهان و منطقه است یا آمریکا؟! آیا این ایران است که به عراق و افغانستان لشکرکشی نظامی کرد یا آمریکا؟! آیا این ایران است که به یمن تجاوز نظامی کرده و بنادر استراتژیک آن را به زیر اشغال خود در آورده است یا آمریکا با پرچم عربستان و امارات که از متحدان امریکا هستند؟! آیا این ایران است که پروژه بهار عربی را در خاورمیانه و شمال افریقا اجرا کرد و موجب سقوط دولت های حاکم و هرج و مرج ناشی از آن شد یا آمریکا؟! آیا این ایران است که تکفیری ها را تجهیز کرد و از سراسر جهان به سوریه کوچ داد یا امریکا و باهمکاری دولت های غربی ؟! آیا این ایران است که طرح های مصوب سازمان ملل را درباره حل بحران فلسطین کنار زد و آن را با طرح موسوم به معامله قرن جایگزین کرد یا آمریکا و اسرائیل؟! آیا این ایران است که سیاست مخفی کاری هسته ای در پیش گرفته و از ورود بازرسان انرژی اتمی به تاسیسات خود ممانعت می کند یا آمریکا و اسرائیل؟! آیا این اتباع ایران بودند که واقعه ۱۱ سپتامبر را در امریکا بوجود آوردند یا سرویس های آمریکایی و اتباع عربستان؟! آیا این ایران بود که به غائله دولت خودخوانده داعش در عراق پایان داد یا امریکا؟! آیا در گزارش بیکر- همیلتون به این اشاره شده است که زیر هر سنگ در عراق یک تروریست سعودی خوابیده است یا ایران؟! آیا این ایران است که دولت منتخب عادل عبد المهدی را به سبب گرایش به چین سرنگون کرد یا آمریکا؟! آیا این ایران است که باعث بلاتکلیفی سیاسی در لبنان شده و از تشکیل دولت جلوگیری می کند یا امریکا؟! آیا کرونا که هزاران انسان بیگناه را به کام مرگ فرستاده و اقتصاد جهانی را زمین گیر کرده است از دل جنگ تجاری امریکا و چین بیرون آمده یا ایران؟! آیا این ایران است که کمترین بودجه نظامی را در منطقه دارد یا متحدان امریکا؟! آیا این ایران است که استانداردهای دوگانه در حقوق بشر و سایر امور بین المللی بکار می گیرد یا امریکا و دولت های غربی؟! آیا این ایران است که این همانی بین اصل حق دفاع مشورع مندرج در سازمان ملل و گروه های تروریستی برقرار کرده است و از ایجاد خظ تمایز بین این دو جلوگیری کرده است یا آمریکا؟ و قس علیهذا
اگر کسی پاسخ این سوال ها را خارج از جار و جنجال تبلیغاتی و به صورت علمی دنبال کند قطعا به این نتیجه می رسد که آنچه که بایدن رفتارهای بی ثبات کننده ایران خوانده مبنایی از واقعیت ندارد و خود بایدن و اطرافیانش به خوبی می دانند که ماهیت سیاست و راهبرد منطقه ای ایران دفاعی است اما با توجه به تجارب جنگ تحمیلی ۸ ساله و تهدیدهای جاری، خود را برای هرگونه تهاجم و حمله احتمالی نیز آماده کرده است و برخلاف آنچه که در سطح تبلیغات ادعا و القاء می شود، اگر به دقت به کارکردهای محور مقاومت نگاه شود این محور در راستای صلح و ثبات گام بر می دارد که در مواردی همچون مقابله با تروریسم تکفیری به نفع امنیت و صلح جهانی هم است و اگراین محور نبود بی تردید تاکنون نقشه خاورمیانه تغییر یافته بود و گروه های تکفیری در هرگوشه و کنار این منطقه امارات های مورد نظر خود را تشکیل داده و خاورمیانه را به دیدگاه جنون آمیز اونجلیست امریکایی و راستگرایان صهیونیستی نزدیک کرده بودند.