مدیریت یک فرایند ارزشمند است که طی آن سطح و مهارت و اطلاعات سطوح سه گانه آن با بهره گیری از شیوه ها و روش های علمی ارتقاء می یابد بهره گیری از مدل های مختلف در راستای ارتقاء این فرآیندها از اهم ویژه ای برخوردار است. یکی از این مدل ها، مدل تعالی سازمانی است که میتواند برای مقاصد مختلفی توسط سازمانها به کار گرفته شود. در این مدل هدف نهایی سیستم حرکت در جهت پیشرفت، تکامل و تعالی است. با توجه به مولفه های این نوع مدل نگاهی به مدیریت جهادی که با توجه به شاخصه های موفق خود در راستای تحقق یک سازمان دانش محور که تمامی تلاش خود را در جهت تعالی، نورآوری، خلاقیت و دانش سازمان به کار برد نشانگر این موضوع است که مدیریت جهادی می تواند یک مدل جایگزین یا مکمل و همراه با مدل تعالی سازمانی به عنوان یک مدل بومی مورد استفاده قرار گیرد.[۱] مدیریت جهادی یکی از کلیدواژههایی است که مورد تاکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است.[۲] شناخت مفهومی و مقصود رهبری از این عنوان و اصطلاح و شاخصههای آن میتواند جهتگیری ها در فرایند اقتصاد مقاومتی را تعیین کند؛ زیرا تحقق اهداف فرهنگی و اقتصادی با دو عنصر «عزم ملی» و «مدیریت جهادی» شدنی است. مدیریت میتواند در اشکال گوناگونی خود را نشان دهد اما زمانی میتواند دستاوردهای بزرگ مورد انتظار را تحقق بخشد، که این مدیریت با صبغه جهادی همراه باشد. به عبارتی، عزم ملی را مسئولان جهادی باید چنان مدیریت کنند تا به شکل درست و در راستای اهداف قرار گیرد. حماسه و هیجان مردمی که برخاسته از انتظارات و مطالبات آنان است میبایست با مدیریت خردمند ولی جهادی هدایت شود تا به شکل درست در خدمت اهداف قرار گیرد. اگر عزم ملی ناظر به حرکت توفنده ملت و استقامت و مقاومت در برابر مشکلات و برداشتن آنهاست، در عنوان مدیریت جهادی، مسئولیت مسئولان و دولتمردان مشخص و تعیین شده است. در اینجا از مدیران و مسئولان کشور که مدیریت کشور را به عهده دارند، انتظار می رود تا در قالب مدیریت جهادی این حرکت و عزم توفنده ملت را برای تحقق اهداف جهتدهی کنند تا از هرگونه هرزروی و تباه شدن جلوگیری به عمل آید. به سخن دیگر، اگر ملت عزم داشته باشد، ولی مدیریت نشود ممکن است بیثمر باشد؛ چنان که مدیریت عادی و غیرجهادی دولت نیز میتواند سرمایه گرد آمده از عزم ملت را تباه سازد. بنابراین لازم است که دولتمردان بیرون از مدیریت معمولی در قالب یک مدیریت خاص که از آن به مدیریت جهادی یاد شده، این حماسه و توان توفنده و تاثیرگذار ملت را هدایت و مدیریت کنند و به سرعت از آن بهرهگیرند.[۳]
چنین مدیریتی ریشه در سیره عملی و احادیث معصومین دارد[۴] که توجه به آن می تواند قوام بخش جامعه و تضمین کننده امنیت باشد.[۵] به عبارتی، استحکام ساخت درونی قدرت اقتصادی مستلزم مدیریت جهادی است و مدیریت فاسقان یک عامل ناامن کننده برای جامعه اسلامی خواهد بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر اساس نیاز انقلاب و به فرمان حضرت امام خمینی(ره) برخی نهادها، تأسیس، و منشأ خدمات گوناگون و فراوانی برای جامعه بویژه اقشار محروم شد. مدیریت بر این نهادها بسرعت به فرهنگ و سبکی از مدیریت مبدل گشت تا آنجا که ضمن برخورداری از جایگاه والای ارزشی و تقدسی در محافل علمی نیز به عنوان فرهنگ سازمانی پویا و سبک خاصی از مدیریت مورد توجه قرار گرفت. این نهادها، که از جمله ویژگی های برجسته آنها می توان به خدا محوری، دین مداری، ولایت محوری، انعطاف پذیری، مردم گرایی، خلاقیت و نوآوری اشاره کرد به دلیل حاکمیت دیوان سالاری سازمان ها دچار چالش و آسیب های جدی شد؛ زیرا نظام دیوان سالاری به دلیل ویژگی هایی که بر آن مترتب است، باعث شد نهادها، که سازگار با ساختارهای منعطف و ارگانیگ بود، به سمت عدم کارایی و اثر بخشی کم سوق پیدا کند و بعضی از آنها منحل یا در دیگر سازمانها ادغام شود و تعدادی نیز به مرور زمان کارکرد سازمانی پیدا کند. این وضعیت معلول علت ها و عوامل گوناگونی است که در این میان می توان به کاهش عملکرد، عدم انعطاف پذیری، تمرکز قدرت، ترجیح اهداف فردی به اهداف سازمانی، اطاعت بی قید و شرط از قوانین و مقرارت، تقویت روحیه محافظه کاری و تملق، از بین رفتن روحیه استقلال کاری و سردرگمی ارباب رجوع اشاره کرد؛ لذا می توان با بازنگری در طراحی ساختارهای سازمانی، به کارگیری آنها متناسب با ماهیت کارها و عملیات سازمان، کاهش میزان تصدی گری دولت، تأکید بر نقش نظارتی و سیاست گذاری و اصلاح نظام انتخاب و انتصاب مدیران و کارکنان از بروز جنبه های منفی دیوان سالاری جلوگیری کرد و فرهنگ و مدیریت جهادی را در سازمان ها توسعه و تداوم بخشید. براساس تجارب گذشته جمهوری اسلامی ایران، مدیریت جهادی را می توان عمل، فراگرد، پیامد یا حالتی دانست که برای تعالی انسانها پدید می آید و این به معنی رشد، متحول کردن، استفاده از فرصت ها، برتری بخشیدن یا بالا بردن امور انسانی است. مدیریت جهادی در حکم الگوی مطلوب مدیریتی برای نظام اسلامی است؛ الگویی که توان لازم تحقق اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی را دارد و واجد آن توانایی ها و ارزش هایی است که از هر نظام مدیریتی کارامد اسلامی انتظار می رود.[۶]
خواجه نادری(۱۳۹۲) در اثر خویش با عنوان”بررسی و تبیین الگوی مدیریت جهادی از منظر بنیانگذاران نهادهای انقلاب اسلامی” بیان می دارد: «پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در برخی از نهادهای جوشیده از متن انقلاب از جمله جهاد سازندگی و البته درمدیریت جنگ تحمیلی و الگوهای پیاده شده در دوران دفاع مقدس مکانیزمها و رهیافت های جدیدی خلق شد و به مورد اجرا درآمد که با نظام سنتی سازمانها تفاوت فاحشی داشت. بدین معنی که دیگر از آن نظام سنتی تمرکزگرا خبری نبود بلکه ساختار و نظام مدیریت مشارکتی نوینی براساس رهنمودها و برداشتهایی از نظام مدیریت اسلامی ظهور کرد. درعین حال این تجربه عظیم و بزرگ انقلاب شکوهمند اسلامی آن طور که باید و شاید تدوین نشده تا بتوان به ابتکارات و رهیافت های گوناگون آن از دید علمی و پژوهشی در عرصه های مختلف اشاره نمود. مهمترین شاخص تحول و موفقیت نهادهای انقلاب اسلامی روحیه ای است که اصطلاحا روحیه جهادی نامیده می شود. منظور از الگوی مدیریت جهادی سبک و شیوه ای از مدیریت است که برگرفته از این روحیه باشد. اخلاص نیت، حاکمیت جو و فضای معنوی و الهی در کار و افراد، داشتن تعهد به هدف و ارزشها و مکتب، درخدمت انقلاب بودن، سادگی، پرهیز از تشریفات و تجملات، مردمی بودن، ارزش خدمت داوطلبانه، خدمتگزاری قشر مستضعف و محروم از جمله ارزش های مشترک؛ آموزش و ارتقاء نیروی انسانی، پرهیز از بروکراسی، چابکی و سرعت عمل در انجام وظایف، پویایی و تحرک در انجام امور و حل مشکلات، شفاف بودن ماموریت و فعالیتها، واگذاری امور اجرایی به مردم و اتکا به توانایی های بومی از جمله ویژگی های سیستمی؛ و خودباوری با احساس وظیفه الهی، روحیه انقلابی، اعتقاد به ولایت فقیه، حاکمیت رابطه اعتماد متقابل بین مدیریت و نیروها، ایمان و تعهد و مسئولیت پذیری منابع انسانی نسبت به کار و نه فقط مدیر از جمله ویژگی های نیروی انسانی در نهادهای انقلاب اسلامی بوده است.»[۷]
با توجه به این مسائل است که می توان اذعان داشت: «تحقق اهداف متمایز و متعالی انقلاب اسلامی در راستای رشد و کمال آحاد جامعه و بسط عدالت، منوط به استفاده از الگوی مدیریتی متناسب با آن است. چنین الگویی برخاسته از مبانی منحصر به فردی است که با مبادی ماده بنیاد فکری و تمدنی غرب در تعارض است. الگوی مدیریتی و سازمانی مطلوب برای مدل تمدنی در افق انقلاب اسلامی، مبتنی بر ارزشهای الهی است. یکی از غنیترین مفاهیم و الگوهای مدیریتی مطرح در چارچوب کمالمحور تمدن اسلامی، سبک “مدیریت جهادی” است.»[۸] تفاوت اصلی مدیریت جهادی با سایر نظام های مدیریتی در پیش فرض ها و مبانی فکری و عقیدتی آن است. در این نظام مدیریتی، احکام دین مبین اسلام به عنوان راهبردی برای زندگی و شاخصی برای سنجش حیات مطلوب در نظر گرفته شده و هدف این نظام مدیریتی، پیاده سازی ارزش ها در جامعه به منظور تبدیل آن ها به کیفیت زندگی می باشد. مدیریت جهادی با مصرف گرایی، اشرافی گری، سستی، تنبلی، بی حالی و انحراف از مسیر آرمان گرایی ایمانی، تغایر داشته و بلکه با آن مبارزه می کند؛ در حالی که در شیوه های مدیریتی دیگر که عمدتاً محصول فرهنگ سرمایه داری است، جامعه به سمت مصرف گرایی، اشرافیت، بی عدالتی، اصالت لذت و انحراف از آرمان های انسانی، سوق داده می شود.
اساس مدیریت جهادی بر تاکید بر معنویت و ارزش های اخلاقی، اسلامی و انسانی بنا شده؛ درحالی که در نظام های مدیریتی دیگر، اخلاق به عنوان وسیله، مطرح بوده و تا زمانی کاربرد دارد که در راستای اهداف آن نظام مدیریتی بوده باشد. مدیریت جهادی بر خلاف شیوه های مدیریتی دیگر، فرهنگی خاص و سبکی از زندگی است که دین محوری، ولایت مداری، ایثار، مردم گرایی، خودباوری، تکلیف مداری و غیره از جمله ثمرات عینی آن در جامعه می باشد. مدیر جهادگر در مرتبه نخست بر جنبه های انسانی سازمان توجه داشته و نظام مدیریتی خود را برای تعالی انسان ها پایه ریزی می کند.[۹] در فرایند اقتصاد مقاومتی، مدیریت جهادی دارای ارکانی نظیر؛ رهبری جهادی، محیط جهادی و مدیر جهادی است[۱۰] که الزامات و چگونگی شکل گیری مدیریت جهادی در پنج محور زیر قابل جمع بندی است:
الف) حاکمیت بر قلب ها: در مدیریت جهادی، رابطه بین مدیر و مجموعه تحت مدیریت او یک رابطه خشک و بی روح نیست بلکه رابطه خاص انسانی بین مدیر و کارکنان برقرار است و همین امر باعث می شود تا مجموعه به صورت یکدست و با همدلی و همزبانی برای دست یابی به اهداف سازمان تلاش کنند.
ب) حاکمیت فرهنگ جهادی: یکی از تفاوت های عمده مدیریت جهادی با سایر سبک های مدیریتی، فرهنگ خاصی است که در این سبک باید در مجموعه سازمان حاکم باشد که از آن با عنوان فرهنگ جهادی نام برده می شود و در واقع فرهنگ سازمان باید یک فرهنگ جهادی باشد.
پ) وفاق و همدلی: این امر حاصل حاکمیت مدیر بر قلب ها، وجود فرهنگ جهادی و رابطه برادری در جامعه یا مجموعه سازمان است.
ت) عزم و اراده همگانی: همه باید دارای عزم و اراده جهادی باشند تا یک جامعه یا سازمان بتواند مسیر جهادی را طی کند و چنانچه چنین عزم و اراده ای در بخشی از سازمان وجود نداشته باشد، آن بخش در واقع به پاشنه آشیل سازمان تبدیل خواهد شد و حرکت سازمان از این ناحیه آسیب خواهد دید.
ث) بسیج منابع و امکانات: مدیریت به کارگیری بهینه منابع و امکانات در راستای دست یابی به اهداف تعریف می شود و در مدیریت جهادی نیز به این اصل بایستی توجهی خاص مبذول شود و این گونه نباشد که بخشی از سازمان و منابع و امکانات هر چند با تلاش زیاد به کار گرفته شود و بخشی دیگر مورد غفلت واقع شود. بدین ترتیب، شناسایی همه ظرفیت ها و اتخاذ تدابیری برای به کارگیری بهینه آنها مورد تاکید در مدیریت جهادی است.[۱۱]
یکی از مباحث مهم در فرایند مدیریت جهادی که ارتباط ویثیقی با اقتصاد مقاومتی دارد، کار جهادی است. اسلام برای کار بالاترین ارزشها را قائل شده و آن را یکی از عوامل اصلی مالکیت میشناسد. در قرآن حدود چهارصد آیه در تشویق کار وارد شده است که تمامی آن مختص کار اقتصادی نیست. اما با تعمق در آنها، به اهمیت و نقش کار پی میبریم؛ زیرا در آن آیات، ضمن هشدار به دلایل توحیدی، توجه بشر را به زمین و خیرات و برکات ذخایر و منابع حیاتی به ودیعت نهاده در آنها، جلب نموده و بهصورت ضمنی، دعوت به حرکت و استفاده از استخراج این موهبتها میکند و در این راه، اهمیت شکافتن دل دریاها را گوشزد نموده، انسان را به آنچه که وسیله سهولت حمل و نقل است، آشنا ساخته است. کار و تلاش در این آیات، به نام حرکت برای دریافت «فضل» پروردگار نامیده شده و به آرامش و استراحت در شب و تجدید قوا و بازگشت نشاط و آمادگی برای فعالیت و کار در روز تأکید شده است. اسلام با بیکاری مخالف است؛ رهبانیت را تحریم میکند و به احتراز از تکدی توصیه میکند. از اینجا روشن میشود که کرامت و ارزش ذاتی انسان و نیز رفاه جامعه، با تلاش صادقانه و شرافتمندانه همه اعضای جامعه، و نه فقط بعض آنان، پیوندی نزدیک دارد. یکی از تأکیدات مهم اسلام به انسانها این است که همواره در همه عرصههای گوناگون زندگی، از جمله تأمین نیازهای اقتصادی و معیشتی بهصورت جدی و مستمر تلاش کنند تا در پرتو چنین تلاشهایی، جامعه دینی هم از جهت فردی و هم از نظر اجتماعی به اهداف خود نائل آید.[۱۲] به دلیل چنین اهمیتی است که مقام معظم رهبری از کار جهادی به عنوان یکی از مولفه های اقتصاد مقاومتی یاد می کنند: «از مؤلفههای سیاستهای مقاومتی رویکرد جهادی است که در این سیاستها مورد ملاحظه قرار گرفته؛ همت جهادی، مدیریت جهادی. با حرکت عادی نمی شود پیش رفت؛ باحرکت عادی و احیاناً خوابآلوده و بیحساسیت نمی شود کارهای بزرگ را انجام داد؛ یک همت جهادی لازم است، تحرک جهادی و مدیریت جهادی برای این کارها لازم است. باید حرکتی که می شود، هم علمی باشد، هم پر قدرت باشد، هم با برنامه باشد، و هم مجاهدانه باشد، این خیلی خوب است؛ یعنی این لازم است، بدون این نمی شود پیش رفت.»[۱۳]
بنابراین، کار جهادی به مثابه یکی از بایسته های اقتصاد مقاومتی اشاره به برخی رویکردها در فرهنگ کار دارد که از آن جمله است؛ کار و تلاش صادقانه برای تعالی و پیشرفت جامعه اسلامی، تلاش برای رفع مشکلات معیستش همنوعان، خدمت خالصانه به خلق خدا، پرهیز از اتلاف وقت در فرایند کار، کوشش جمعی برای رسیدن به هدف های اقتصاد اسلامی، رعایت اخلاق اسلامی در کار و فعالیت های اقتصادی، ممنوع بودن دروغ، ریا و کم کاری در فعالیت های اقتصادی، تقدم اهداف جامعه اسلامی بر هدف های شخصی، احترام به سیاست های اقتصادی حکومت و تلاش برای اجرایی کردن آن ها، صداقت در کار و بازار اسلامی و غیره.
[۱] . بیژن آل ابراهیم دهکردی، «نگاهی نو در مدیریت دانش و تعالی سازمان با مدیریت جهادی»، مجموعه مقالات کنفرانس بین المللی مدیریت، چالش ها و راهکارها، ۱۳۹۲٫
[۲] . در خصوص دیدگاه های رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون مدیریت جهادی نگاه کنید به: علی هزاوه، ابعاد و مولفههای مدیریت جهادی بر پایه رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، تهران، نورا، ۱۳۹۳، امیرحسین بانکی پورفرد، مدیریت جهادی(مجموعه بیانات مقام معظم رهبری در مورد مدیریت جهادی)، اصفهان، انتشارات حدیث راه عشق،۱۳۹۴ و علیاصغر هدایتنژاد، تحول اقتصادی و فرهنگی با رویکرد مدیریت جهادی (بر پایه رهنمودها و بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی)، تهران، اسرار علم، ۱۳۹۳.
[۳] . اسماعیل پورمنصور، «شاخصه های مدیریت جهادی از دیدگاه قرآن»، روزنامه کیهان، شماره۲۰۷۴۵، بیست و یکم فروردین ۱۳۹۱، ص۶ و داوود حاجیمیررحیمی و دیگران، مبانی فرهنگ و مدیریت جهادی، تهران، وزارت جهاد کشاورزی، دفتر نماینده ولیفقیه،۱۳۹۲٫
[۴]. زهره زمانیپور، اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی مدیریت جهادی از منطر احادیث معصومین، قم، پژواک اندیشه، ۱۳۹۳.
[۵]. نک: محمدحسن حبیبیان، مدیریت جهادی در امنیت، تهران، دانشکده علوم و فنون فارابی،۱۳۹۴.
[۶] . محمدرضا سلطانی، «مدیریت جهادی، چالش ها و الزامات»، فصلنامه مدیریت اسلامی، سال بیست و دوم، شماره دوم، پائیز و زمستان۱۳۹۳، صص۱۲-۱۰ و برای اطلاعات بیشتر بنگرید:حسام خلیلی، راهبرد مدیریت جهادی در اقتصاد و فرهنگ، اصفهان، هم اندیشان،۱۳۹۳ و غلامرضا منتظری، مدل مفهومی مدیریت جهادی(مولفه ها-مصادیق)، گرگان، نوروزی، ۱۳۹۴.
[۷] . مصطفی خواجه نادری، بررسی و تبیین الگوی مدیریت جهادی از منظر بنیانگذاران نهادهای انقلاب اسلامی در چارچوب مدل سازمان های تحول آفرینS7 مکنزی، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان، ۱۳۹۲، بخش چکیده.
[۸] . میلاد شماعی کوپائی، شناسایی و تبیین ابعاد مدیریت جهادی با استفاده از نظریهسازی داده بنیاد، پایاننامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، دانشکده مدیریت، ۱۳۹۳، بخش چکیده.
[۹] . طاهر کریم زاده، «شاخصه های مدیریت جهادی از منظر مقام معظم رهبری»، ماهنامه معارف، شماره یکصدو هفتم، اسفند ۱۳۹۳، صص۱۵-۱۳ و سیدضیاءالدین قاضی زاده فرد و محمود عسگری، «معرفی ویژگی ها، اصول و مبانی مدیریت جهادی در نیروهای مسلح»، دوماهنامه اطلاعات راهبردی، سال دوازدهم، شماره۱۲۵، آذر و دی ماه۱۳۹۳، صص۱۸-۱۶٫
[۱۰] . محسن رضایی، «چیستی مدیریت جهادی»، ویژه نامه مدیریت جهادی، نامه دفاع، شماره۳۵، ۱۳۹۴، ص۱۷٫
[۱۱]. امیر حاتمی، «ویژگی های مدیریت جهادی»، ویژه نامه مدیریت جهادی، نامه دفاع، شماره۳۵، ۱۳۹۴، صص۴۸-۴۷٫
[۱۲]. اعظم پرچم و سهیلا بوجاردی،«بررسی تطبیقی ارزش و جایگاه کار در اسلام و یهود»، فصلنامه معرفت ادیان، سال سوم، شماره سوم، تابستان۱۳۹۱، صص۴۸-۴۶٫
[۱۳]. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی در تاریخ ۲۰/۱۲/۱۳۹۲٫